نگاهی به اژدهایان سریال خاندان اژدها

تماشاگران اژدهایان بازی تاج و تخت را دوست داشتند، اما اگر صادق باشیم، گاهی تشخیص آن‌ها از هم سخت بود.
دروگون بزرگ‌ترین بود پس راحت‌تر می‌شد او را تشخیص داد اما ریگال و ویسریون با هم اشتباه گرفته می‌شدند.
خاندان اژدها کمی متفاوت عمل می‌کند. اژدهایانی که تابه‌حال دیده‌ایم، همگی متمایز بوده‌اند و این تمایز عمدی است. این دوره‌ای در وستروس است که اژدهایان همه‌جا هستند و تولیدکنندگان می‌خواستند اطمینان حاصل کنند که آن‌ها متفاوت از هم دیده خواهند شد و حتی هر کدام شخصیت منحصربه‌فرد خود را خواهند داشت.

سیراکس: اژدهای رینیرا تارگرین

اولین اژدهایی که در سریال می‌بینیم، سیراکس، مرکب رینیرا تارگرین است که به گفته‌ی رایان کندال طوری طراحی شده که شبیه یک پرنده‌ی شکاری مثل عقاب باشد. او برای سرعت ساخته شده و بسیار مغرور و محترم است. در وستروس اژدهاسوار می‌تواند یک اژدها را پیدا کرده و از او سواری بگیرد؛ مثل کاری که ایموند تارگرین با ویگار کرد، یا این‌که در زمان نوزادی اژدهاسوار، یک تخم اژدها در گهواره او گذاشته می‌شود و هنگامی که اژدها از تخم بیرون می‌آید، نوزاد و اژدها با هم ارتباط می‌گیرند؛ که این اتفاق برای رینیرا و سیراکس افتاد. کندال می‌گوید:

«من فکر می‌کنم اژدهایانی که برای سوارانشان به دنیا می‌آیند، به نسبت اژدهایان دیگر رابطه‌ی عمیق‌تری با سوار دارند.»

کراکسس: اژدهای دیمون تارگرین

کراکسس قبل از دیمون به دنیا آمد، پس دیمون مجبور بوده او را تصاحب کند. جورج آر.آر مارتین درباره‌ی رابطه‌ی این اژدها و سوارش می‌گوید:

«شاید بعضی بگویند کراکسس شریر است و زود از کوره درمی‌رود. شاید اژدها و سوارش در این مورد کمی شبیه هم هستند.»

کراکسس ملقب به «کرم خون» است. او نبردهای بسیاری را دیده و انسان‌های زیادی را سوزانده است.

ویگار: بزرگ‌ترین و مسن‌ترین اژدها

در این دوران، ویگار بزرگ‌ترین و مسن‌ترین اژدها در دنیاست. تا قسمت هفتم، لینا ولاریون بر او سوار بود و در این قسمت ایموند تارگرین مدعی او شد. ویگار بزرگ‌ترین اژدهایی است که ما در بازی تاج و تخت و خاندان اژدها دیده‌ایم. به گفته‌ی رایان کندال، اژدهایان در تمام طول زندگی و تا زمان مرگ به رشد خود ادامه می‌دهند. بخشی از چرخه‌ی مرگشان این است که زیادی بزرگ می‌شوند، بیش از حد بزرگ‌ برای این دنیا. ویگار در حال رسیدن به این نقطه است. او حالا آنقدر بزرگ شده که دیگر حتی در دراگون‌پیت جا نمی‌شود. این مسئله شخصیتی انزواطلب از او ساخته است. ریگار خیلی بدخلق شده و زیاد می‌خوابد. او مثل یک گربه‌ی پیر است.