خانه > دانلودها > پشت صحنه های سیزن ۲ {قسمت چهارم: رنلی براتیون}

پشت صحنه های سیزن ۲ {قسمت چهارم: رنلی براتیون}

رنلی براتیون، جوانترین برادر در میان براتیونها، اما صاحب بزرگترین لشگر میان مدعیان پادشاهی و البته محبوبترین آنها.

اما افسوس که سایه شوم ادعای برادر بزرگتر، فرصتی برای قدرت نمایی واقعی به دست نداد و با کشته شدن غیر منتظره اش یکی از افسوسهای دنیای نغمه رقم خورد.

شاید که با اتحاد استارکها و براتیونها وستروس یکپارچه بر جای می ماند، شاید که اینهمه جنگ و کشتار به حداقل می رسید، شاید بساط خیانت و نیرنگ که از شمال تا جنوب، از ردکیپ تا توینز گسترده شده است هیچوقت پهن نمی شد.

متاسفانه شقاوت دنیای نغمه به هیچ کس و هیچ چیز رحم نمی کند.

«متن از winterfell»

دانلود ویدئو

زیرنویس ویدئو {ترجمه از yboroon}

 

۳۸ دیدگاه

  1. با تشکر از زحمات دوستان برای تهیه ویدئو و زیرنویس و همینطور از وینترفل عزیز برای متن.
    با چشم پوشی از فساد اخلاقی رنلی من ازش خوشم میاد ولی بازم استنیس رو به رنلی ترجیح میدم. البته استنیس هم اشکالاتی داره اما به نظرم با عرضه تره.

  2. به به ! متنی زیبا برای پادشاهی زیبا و دوست داشتنی .
    دست وینترفل به خاطر متن و دست مترجم عزیز بابت ترجمه درد نکنه .
    ویدئوی بسیار خوبی بود .
    رنلی عزیز و مرحوم 🙁

    به وینترفل : شما در هر حال خنجرتون رو به تن لنیستر ها وارد میکنید ها ! آخه عروسی سرخ و نیرنگ هایی که به سر استارک ها اومد چه ربطی به رنلی داره ؟!
    لنیستر ها تو این یکی که گناه کار نبودن ! :دی

    • لنیستر ها تو این یکی که گناه کار نبودن؟!
      لنیسترا گناه کار نبودن؟؟؟؟

      • آدرها جون همتون رو بگیرن ! کلافه و خستم کردید از بس کینه تو سینه دارید ! 🙁
        آخه چه ربطی دارن به هم ؟! استنیس زده داداششو کشته ، لابد میخواید یقیه سرسی رو به خاطرش چاک بدید 😐
        یا رلور ! اغفر لنا !

        • ممنونم از نظر لطفتون دوستان. 🙂
          منظورم این بود که اگر رنلی نمی مرد و با راب متحد می شد خیلی اتفاقای بهتری می افتاد.
          ریگار جان من که اسمی از لنیسترها و سرسی نبردم ولی وقتی حرف نیرنگ و خیانت میشه همه ناخوداگاه یاد این خاندان گرامی می افتند. 🙂 تقصیر منه؟

        • رد کیپ و توینز که هیچ ربطی به لنیستر ها نمیتونه داشته باشه !!!!!!
          به نظرم که ذهن نویسنده متن کاملا خود آگاهانه منظورش رو رسونده 😉

  3. منم به نوبه خودم از وینترفل عزیز تشکر میکنم.متن خیلی خوبی بود.
    البته یاسین عزیز هم که زحمت زیرنویسش رو کشیدن هم همینطور 🙂
    میشه این متن رو ادامه داد و کشوند تو وادی استارک های عزیز:دی

  4. ای کاش اون زمان که تو استورمز اند پاش رو جلوی ما دراز می کرد ادبش می کردم. اون وقت دیگه کار به این جا نمی رسید که با وجود برادر بزرگ تر ادعای پادشاهی کنه و این طوری جوون مرگ نمی شد.

    • خب رابرت جان! کاش شما یک کم بیشتر وقت برای برادرات میگذاشتی. خدای نکرده شما جای پدر خانواده بودید. چی می شد مثل بقیه خانواده ها متحد و یکپارچه بودید؟ 🙁
      بچه ها یتیم بزرگ شن همینه دیگه! زورتون به برادر کوچیکه رسید. 🙁

      • من کم برای رنلی مرام گذاشتم؟ من که استورمز اند و یه جایگاه تو شورای کوچک بهش دادم. به خاطرش این همه غرغرای استنیس رو تحمل کردم. دیدی هیچ جا از من تشکر کنه. تا من مردم (تازه هنوز نمرده بودم) پا شد رفت ادعای سلطنت کرد. بدتر از اون ادعا کرد شاه بهتری از منه. چه حرفا!!! اصلا تو کل تاریخ وستروس شاهی بهتر از من وجود داشته؟؟!!! 😀 رنلی چون از کوچیکی یتیم شده بود، من گفتم نازش رو بیشتر بخرم بلکه این نبود سایه ی پدر و محبت مادر رو احساس نکنه. نمی دونستم این کارش به این جاها می رسه.
        لعنت به لنیسترای نامرد که من رو کشتن و خانواده ام رو بی سرپرست کردن.

        • رابرت ! شما رو گراز کشت ! نکنه اون گرازه هم جز خاندان لنیستر هاست ؟! 😀

        • تا جایی که یادمه رنلی, رابرت رو تحسین می کرد ( وقتیکه در مورد شکار کردن رابرت به ند توضیح می داد ) و به بزرگی رابرت اذعان داشت. (مثلا” اونجایی که ند تو اولین جلسه اسمال کانسیل بهش گفت که خیلی شبیه رابرته و رنلی هم گفت البته یه نسخه ضعیفتر از رابرت! و چند جای دیگه…. ). حتی اینکه برای استنیس هم زیاد احترامی قایل نبود فکر کنم از رابرت به ارث برده بود. 🙂

          در هر حال که براتیونها الان یه نماینده قدر در وستروس دارند و اونم پادشاه استنیسه و با وجود اختلافات داخلی خانواده, مطمئنا” پرچم براتیونهارو همیشه بالاتر از همه نگه می داره. 🙂

        • رنلی تو جنگاوری و زور بازو کمتر از رابرت بود . اما رابرت تو چه چیز دیگه ای از رنلی سرتر بود ؟ به احتمال زیاد در زن بارگی و شکم پرستی و نوشیدن انواع مسکرات ده ها قدم از رنلی جلوتر بود.!

        • احسنت به وینترفل که نمی ذاری اختلاف سلیقه های کوچک باعث ایجاد تفرقه درون خاندانی بشه که باب طبع معاندان تارگرین لنیستر پرسته. البته اصلا منظورم ریگار نیستا 😀

          به ریگار: همین یک مزیت که رابرت ریگار رو کشت و نه رنلی نتیجه ی مقایسه رو مشخص می کنه. اصلا چرا یک تاریستر (تارگرین+لنیستر:D) باید طرفدار یه براتیون باشه. جان من برو از همون دنریس مارمولک طرفداری کن.

          وقتی بخوان ۵۰۰ سال دیگه تاریخ دوره ی حاضر رو بگن در مورد رابرت می گن که از کارهای مثبت این شاه بازگرداندن امنیت به راه های وستروس با از بین بردن سر دسته راهزن ها ریگار تارگرین بود. =))

        • همین یک مزیت شراب خواری باعث مرگ تمسخرآمیز رابرت شد. مرگ به وسیله گراز. حالا ریگار تو یک نبرد و به دست یک جنگجوی قوی کشته شد ولی رابرت در حین شکار و به دست یک گراز. کدوم از اینا پر افتخار تره؟ کلا رابرت جز پیروز شدن تو جنگ ها چه کار دیگه ای واسه مملکت کرد؟ خودش که تو جلسات شورا خیلی شرکت نمی کرد و همش دنبال کار های دیگه بود و بجای اون جان ارن و استنیس مملکت رو می گردوندن. اگه این دو تا نبودن خدا باید به داد وستروس می رسید.

        • من از رنلی بخاطر براتیون بودنش طرفداری نمیکنم . رنلی رو دوست دارم و بهش اعتقاد داشتم .
          یه شاه باید مدبر و زیرک باشه و صد البته عادل و دوست داشتنی ! وگرنه زور بازو رو که گرگور گلکان هم داره ! اون باید شاه باشه ؟! شاه باید حکومت کنه . شمشیر و زور بازو واسه اولویت به حساب نمیان .
          رابرت ! انتظار نداشتی که رنلی وقتی هنوز بالغ نشده بود تو جنگ شرکت میکرد ؟ 😐
          رابرت امنیت آورد ؟! نخیر ! رابرت یه جنگ خانمان برانداز راه انداخت و به قدری پایه های قدرتش سست بود که با مرگش ۵ پادشاه ظهور کرد و پدر تک تک خاندان های وستروس و مردم بیگناه رو دراورد !
          رابرت کسی بود که خداش زن ها بودن ، قبله اش مسکرات بود و نمازش بلعیدن غذا !

          به استاد آمون : ممنون عمو جان ! حقیقتا که مرگ با گراز خیلی خفت داره ! 😀

        • بابا این دیگه چه استدلالیه. مثل این می مونه که بارسا هفت تا از بایرن خورده بعد بایرن بره از مثلا برانشوایگ ببازه بعد یه بارسایی طلب کار شه و بیاد بگه که ما حداقل از تیم قوی باختیم.
          استاد جان مثلا تارگرین ها به جز قتل و کشتار و سوزوندن دشمناشون چه کار کردن واسه مملکت؟ یا قبلش توی ۶۰۰۰ سالی که آندال ها جنوب و نخستین انسان ها شمال رو در اختیار داشتن چه اتفاق خاصی افتاده تو مملکت؟ خاصیت دوران قرون وسطایی همینه. هزار سال هم بگذره، اگه رنسانسی پیش نیاد هیچ پیشرفتی صورت نمی گیره.

          به ریگار: خب رو این حساب الان من می تونم ادعا کنم که ای کاش من هم دوره ی رستم وجود داشتم و اون وقت من به جای رستم دیو سپید رو می کشتم. وای چه لقب خوبی برای ریگار گیر آوردم. دیو سپید 😀

          در مورد قسمت سوم و سستی حکومت رابرت، خب خیلی از شاهان و حکام قدرتمند تاریخ بعد مرگشون اوضاع مملکتشون به هم ریخته. ژولیوس سزار معروف ترین و بزرگترین قیصر روم بعد مرگش مملکت چند پاره شد و کلی جنگ داخلی صورت گرفت.
          کورش شاهنشاه بزرگ ایران که بعد مرگش برادر کشی و شاه دروغین و بعدش جنگ های داخلی زیادی صورت گرفت.
          نادر شاه افشار بزرگ ترین سردار بعد اسلام در ایران که بعد چند صد سال غرور و افتخار رو به مملکت برگردوند. اون هم بعد مرگش کل سلسله اش از هم پاشید.
          در مورد رابرت هم همینه. رابرت یک زن خیانت پیشه داشت و کسایی که از خیانت پیشگی اون زن اطلاع داشتن رابرت رو از این امر مطلع نکردند. اون زن هم پیش دستی کرد و با کشتن رابرت مملکت رو به خاک و خون کشید. مسوولیت آشوب ها و نابسامانی های بعد مرگ رابرت بر عهده ی اون زن خیانت پیشه است.

        • خب ریگار این که حرف خودته

          یه شاه باید مدبر و زیرک باشه و صد البته عادل و دوست داشتنی !

          سرسی: گیرم که بپذیریم که مدبر و زیرکه (که اصلا نیست) کجا آدم عادلیه؟ و دست داشتنی! به جز اون چاپلوس ها و پاچه خارای اطرافش مثل پایسل من یادم نمی آد کسی به جز برای همخوابه شدن سرسی رو دوست داشتنی معرفی کرده باشه.
          رنلی: فرضا که بپذیریم رنلی آدم مدبر، زیرک و دوست داشتنی.(اولی و دومی رو قبول ندارم ولی سومی رو قبول دارم) رنلی چقدر آدم عادلیه که می خواد حق برادر و بچه های برادرش رو ضایع کنه (رنلی نمی دونست جافری و بقیه ی بچه های سرسی حرام زاده اند.)

        • تارگرین ها کلی کار واسه این مملکت کردن. حالا شما ایریس رو بعد از داسکندیل استثنا حساب کن خیلی هاشون که خوب بودن. به دیوار رسیدن، راه های زیادی ساختن، حق شب اول رو برداشتن به براتیون ها قدرت دادن، مملکت رو یک پارچه کردن، تو زمان بیشترشون صلح برقرار بود،…… حداقلش اینه که تو دوران حکومتشون از شما بیشتر واسه وستروس زحمت کشیدن.

        • به به چشمم روشن من چند روز نبودم میبینم که این براتیون ها و استارک ها دوباره شاخ شدن واسه ریگار :دی

          آخه عزیز من، پادشاه شکم گنده، محافظ مملکت به جز خوردن و خوابیدن و زن بارگی کردن چه کار مثبت دیگه ای واسه مملکت انجام دادی؟؟؟
          داداش کوچولوت میتونست پادشاه خوبی بشه حداقل بر خلاف شما به لوراس وفادار بود :دی

        • دوستان براتیونی لطفا دعوای درون خانوادگیتون رو ببرین در خفا!ما اینجا دشمنان دیگه ای داریم که منتظرن بینمون رخنه ای ایجاد شه تا از پا درمون بیارن! 🙂

          جدای از شوخی منم باور دارم رابرت مرد حکومت نبود.رابرت پادشاه ایده آلی نبود.این رو میشه از اینهمه اشتباهاتی که تو دوران پادشاهیش کرد متوجه شد.رابرت سرسیرو داشت ولی با حماقت اون رو به یک مهره علیه خودش تبدیل کرد.وضعیت دیوار،قرض های پی در پی از لنیسترای لعنتی 🙂 و…پادشاهی فقط خوردن و خوابیدن ! نیست.اگر لازمه ی پادشاه بودن این باشه ۹۰ درصد مردم صلاحیتش رو دارن.رابرت مرد جنگ بود.از اون خوباش!
          اما هر کدوم از ۲ تا برادر دیگه ش میتونستن پادشاههای خوبی باشن.هم رنلی و هم استنیس!

        • تام عزیز ! براتیونها کجا دعواهای خونوادگیشونو آوردن اینجا؟ ما که همش داریم از همدیگه تعریف می کنیم والبته این داداش رابرت باید اینجا هم مثل کتاب یک کم با رنلی مهربونتر باشه. 🙂

          ریگار: با وجود همه اختلاف سلیقه ها, احترامت به رنلی واقعا” قابل ستایشه وخیلی از دفاعی که ار رنلی کردی ممنونم.

          رابرت:رنلی نمی دونست که جافری حرامزاده است و اول هم قصد حکومت نداشت فقط می خواست جافری رو از سرسی جدا کنه تا قدرت دست لنیسترها نیفته, بعد که از کینگزلندینگ رفت ادعای پادشاهی کرد.

          دوستان: از اصطلاح تاریستر خیلی خوشم اومد. افرین رابرت. 🙂

        • به سر رابرت : اتفاقا قیاس بجایی هستش . واقعا ضایع نیست مرگ یه آدم با اون همه کبکبه و دبدبه به دست یه گرااااااز رقم بخوره ؟!
          رابرت جان ! امنیت واقعی رو تارگرین ها تقدیم وستروس کردن . وقتی وستروس ۷ تا پادشاهی داشت مدام در حال جنگ بود . دورنی ها با های گاردنی ها ، استورم لرد ها با دورنی ها ، استورم لرد ها دوباره با مناطق مرکزی ، فرزندان آهن با کل وستروس و … این تارگرین ها بودن که با تشکیل یه حکومت واحد برای نسل های پی در پی امنیت رو فراهم کردن .
          خب اینم از ضعف رابرت بود که طوری رفتار کرد که دسیسه و نیرنگ دورش پرورش پیدا کنه ، این از ضعف رابرت بود که دربار این همه بدهکاری بالا آورد .

          اون زن هم پیش دستی کرد و با کشتن رابرت مملکت رو به خاک و خون کشید.

          قشنگترین و بهترین حرکت سرسی همین حرکتی بود که به رابرت زد ! رابرت رو کشت در حالی که هیچی از رابرت (وارث) تو دربار وجود نداشت . ناز شستش !
          پ ن : رابرت فکر کنم یه دایرت المعارف اسامی نامبارک بشه درست کرد برام ، از بس که اسم به نافم میبندی ! :دی

          سرسی: گیرم که بپذیریم که مدبر و زیرکه (که اصلا نیست) کجا آدم عادلیه؟ و دست داشتنی! به جز اون چاپلوس ها و پاچه خارای اطرافش مثل پایسل من یادم نمی آد کسی به جز برای همخوابه شدن سرسی رو دوست داشتنی معرفی کرده باشه.

          من تمام حرفم در مورد رنلی بود . دو مورد اول خیلی هم به جاست ، حرکتی که رنلی میخواست تو دربار بزنه و حرکتش به سمت های گاردن کم چیزی نبود . منظور از عدالت در برخورد با مردمه . هرچند نادیده گرفتن استنیس خودش هم عدالتیه در حق مردم !

        • خب من یه روز نبودم باید الان جواب چند نفر رو بدم. اول به حرمت سن جواب استاد رو می دم.
          استاد گفتی تاگرین ها به دیوار رسیدن. کدوم رسیدن؟
          زمانی که هارن هال سوخت از بین برادر هارن که لرد فرمانده ی دیوار بود ۱۰ یا ۲۰ هزار نفر (عدد دقیقش یادم نیست) رو تحت فرمانش داشت. تو دوره ی حاضر این عدد شده هزار نفر. مطمئنا می پذیرین که این تغییر عدد بزرگ هم فقط تو دوره ی ۱۵ ساله ی رابرت ایجاد نشده. اهمیت دیوار افت کرده و این هم بیشتر تقصیر تارگرین هاست.
          برداشتن حق شب اول خیلی کار بزرگی بوده؟؟؟؟!! جز افتخارات تارگرین هاست؟ در مورد صلح گفتین. اولا که تارگرین ها خودشون مملکت رو با جنگ گرفتن. بعدش هم که تارگرین ها تو دوره ی حکومتشون کم جنگ و خونریزی بار نیاوردند. رقص اژدهایان، حمله به دورن، شورش بلک فایر، طغیان گریجوی ها که چند مدتی از شمال تا جنوب رو زیر حمله گرفته بودند، جنگ ناین پنی کینگز و آخرش هم که خودشون کبریت زدند به انبار کاه و قیام رابرت سر گرفت و بنیانشون رو بر باد داد.
          در مورد ساخت راه ها هم تنها راهی که مشخصه که توی دوران تارگرین ها ساخته شاده جاده ی شاهیه. بقیه ی راه ها تاریخشون مشخص نیست. والله بعد ۳۰۰ سال خیلی شاهکار بزرگیه.
          تنها کاراری مثبتی که شده از جمله ساخت همین راه، اضافه کردن گیفت جدید به گیفت قدیم (که البته اقدام چندان موثری نبوده، چون دیوار امکانات و پتانیسل استفاده از همون گیفت قدیم رو هم نداشته) و حتی همون دستاورد شگرف حذف حق شب اول همش تو دوره ی جهیریس اول صورت گرفتند. بقیه ی شاه های تارگرین چی کار کردند؟

        • به برندون:
          قصه ی رابرت و سرسی بحث در موردش زیاده. ولی چون پتانسیل اسپویلریش زیاده فعلا زیاد با آسودگی خیال نمی شه در موردش بحث کرد. ولی این رو بگم که اکثر کسایی که کتاب رو کامل تر خوندن سر قضیه ی رابرت و سرسی حق رو به رابرت می دن. یعنی تنها دفاع سرسی اینه که شب اول رابرت تو گوشش زمزمه کرده لیانا. خب که چی؟ دلش خواسته گفته. تو وظیفه ات رو انجام بده.

          رو این حساب کتلین تالی باید ۵۰ بار به ند خیانت می کرد. چون کاری که ند با کتلین کرد خیلی بدتر از زمزمه کردن اسم یه دختر مرده تو گوش کتلین بود. انصافا اگه کتلین هم خیانت می کرد بهش حق می دادین؟

        • به وینترفل: من که گفتم رنلی برادرمه و دوستش دارم ولی به خاطر اقداماتش بهش حق نمی دم.
          افسوس من اینه که چرا به خاطر حرص تایرل ها و دسیسه ی لنیسترا (اینا کلا مقصرند حتی اگه به ظاهر نباشند) این طفل معصوم باید جوون مرگ می شد.

          راستی من همین الان یه شک کردم. به نظرتون ممکنه این رویای پادشاهی رو لیتل فینگر تو کله ی رنلی انداخته باشه؟ کسایی که کتاب چهار رو خوندن فکر کنم منظورم رو درک کنند.

        • به ریگار:

          رابرت جان ! امنیت واقعی رو تارگرین ها تقدیم وستروس کردن . وقتی وستروس ۷ تا پادشاهی داشت مدام در حال جنگ بود . دورنی ها با های گاردنی ها ، استورم لرد ها با دورنی ها ، استورم لرد ها دوباره با مناطق مرکزی ، فرزندان آهن با کل وستروس و … این تارگرین ها بودن که با تشکیل یه حکومت واحد برای نسل های پی در پی امنیت رو فراهم کردن .

          تو پست قبل ترم توضیح دادم که چقدر تارگرین ها صلح و امنیت ایجاد کردند.
          پادشاه دوم و سوم تارگرین: جنگ علیه مردم عادی و قیام جنگجویان مذهب
          پادشاه ششم -ملکه: رقص اژدهایان
          پادشاه هشتم تارگرین: حمله به دورن و شکست مفتضحانه
          پادشاه دوازدهم تارگرین: قیام بلک فایر
          پادشاه سیزدهم تارگرین: قیام گریجوی ها و تسلط طولانی مدتشون بر سواحل غربی وستروس،از بین رفتن امنیت در سراسر وستروس
          پادشاه پانزدهم تارگرین: جنگ ناین پنی کینگز (البته این یکی زیاد مهم نیست)
          پادشاه هفدهم تارگرین: قیام رابرت، برچیده شدن بساط این سلسله ی مشئوم

          قشنگترین و بهترین حرکت سرسی همین حرکتی بود که به رابرت زد ! رابرت رو کشت در حالی که هیچی از رابرت (وارث) تو دربار وجود نداشت . ناز شستش !

          سرسی با این کارش تیشه به ریشه ی خودش و خاندانش زد. اگه رابرت به این مساله پی می برد که خودش و خاندانش به تاریخ می پیوستند. حالا هم که از صد جا شانس آورد و رابرت نفهمید هم هنوز خیلی به آینده ی لنیسترا امیدوار نباش. صد تا دشمن برای خودش و فرزنداش تراشید. در صورتی که اگه مثل آدم رفتار می کرد بچه اش با خیال راحت روی تخت می نشست و کسی هم جرات نمی کرد بهش بگه بالای چشمت ابروه. حمایت تمام وستروس رو داشت در حالی که الان تنها حمایت دو تا خاندان رو داره.

          من تمام حرفم در مورد رنلی بود . دو مورد اول خیلی هم به جاست ، حرکتی که رنلی میخواست تو دربار بزنه و حرکتش به سمت های گاردن کم چیزی نبود . منظور از عدالت در برخورد با مردمه . هرچند نادیده گرفتن استنیس خودش هم عدالتیه در حق مردم !

          خب معیار یه حاکم ایده آل رو گفتی و من گفتم رو این حساب سرسی که گزینه ی مورد تاییدته با معیارات تناقض داره.
          در مورد عدالت برخورد با مردم گفتی، می تونی یه موردش رو مثال بزنی؟ نه این بود که با بستن راه آذوقه باعث قحطی توی بارانداز شاه شد. این قحطی سرسی و بچه هاش رو می کشت یا رعیت های پادشاه رو؟

          پ ن : رابرت فکر کنم یه دایرت المعارف اسامی نامبارک بشه درست کرد برام ، از بس که اسم به نافم میبندی ! :دی

          چیا بود، ناموس دزد، راهزن، پاریس، دیو سپید… این لیست هنوز جا داره تا کامل بشه. 😀

  5. بله. صد درصد گرازه هم همدست لنیسترا بوده.
    اصلا باید نشان خاندانشون رو هم به گراز تغییر بدن این قدر که این گرازه براشون مرام گذاشته.

  6. به samiano
    رابرت یه کار اشتباه تو دوره ی حکومتش انجام داد. اون هم این که از ظرفیت های تیریون برای ایفای نقش دلقکی استفاده ی کامل رو نبرد. متاسفانه سالادور سان این ظرفیت رو کشف کرد ولی رابرت نه.

    • رابرت کلا اشتباهی بود :دی
      چرا قبول نمیکنی که رابرت هیچ کار مثبتی انجام نداد، هر اقدامی که صورت گرفت به خاطر درایت جان ارن بود اگر اینطوری کارهای جان باعث میشه که رابرت پادشاه خوبی بوده باشه پس میتونیم بگیم که ایریس هم یه پادشاه عالی بوده خودش آدم مزخرفی بود ولی دستش تایوین مدیر خوبی بود و طی بیست سالی که دست بود مملکت توی طلح و صفا داشت سپری میشد تا این که . . .

      • یه فرق عمده بین رابرت و ایریس وجود داره. رابرت تو کارای دستش سنگ اندازی نمی کرد و مانع براش نمی تراشید. درسته که به پادشاهی بی اعتنا بود و مسائل مملکتی براش اهمیت نداشت، ولی در عوض یه دست خوب برای خودش پیدا کرد و گذاشت اون دستش مملکت رو اداره کنه. حالا تو این وسط یه چند تا تورنومنت هم رابرت برگزار کرد. ولی ایریس یه دست خوب داشت ولی بهش اعتماد نداشت راه به راه سنگ می انداخت جلوی پای دست خودش. هر از چند گاهی هم برای این که ثابت کنه شاهه و قدرت واقعی دستشه یه چند نفر رو لال و کور و علیل می کرد.

        • رابرت جان شما داری یه دوره تاریخی سیصد ساله رو با حکومت پانزده ساله ی خودت مقایسه میکنی؟ خود شما گفتید که بعد هر پادشاه خوبی ممکنه یه پادشاه بی لیاقت بیاد. بعد شما جافری اومد اوضاع مملکت از زمان تارگرین ها بدتر شد. اگان که خب جنگ فتح کرده بود. معلومه هرکی تسلیم نمی شد باید از بین میرفت. درست عین شما که تو جنگتون تارگرین ها رو قتل عام کردید. بعد اگان مردم بخاطر یه سنت قیام کردن و جنگ شد. بعد شما هم سر برحق بودن یا نبودن جافری یه جنگ شد. بعد میگور و اینیس یه پادشاه عالی اومد. جیهیریس اول که زنش با فروختن جواهراتش به دیوار کمک کرد. کاری که سرسی هرگز انجام نمیداد. جبهیریس به قیام مذهب هفت پایان داد و حق شب اول رو برداشت. حق شب اول برداشتنش خیلی مهمه چون نشون میده جیهیریس به فکر مردم بوده و نذاشت که از اونا سو استفاده. اژبشه. شما اینقدر به فکر مردم بودید؟ ویسریس اول خوب بود. جنگ رقص اژدهایان مصیبت بار بود قبول دارم ولی پادشاه اگان سوم که بعدش اومد خوب بود. اگان چهارم تو زمانش مردم وضع خوبی داشتن. قیام دیمون بلک فایر بیشتر از اینکه به بقیه خاندان ها صدمه بزن به ما تارگرین ها صدمه زد و تازه خیلی از لردها مثه شمالی ها از ما حمایت نکردن. زمان سلطنت دیرون دوم بعد از شورش بلک فایر خوب بود. بعد از اون میشه مال ایریس اول. تو زمان ایریس اول هزارتا مشکل وحشتناک وجود داشت مثه بیماری بزرگ بهار، ترس مردم از بلاد ریون، شورش گریجوی ها و شورش های بلک فایر. شما هم اگه این همه مشکل تو دوران سلطنتتون داشتید بدون شک با مشکل بزرگی روبه رو میشدید. بعد از ایریس اگان پنجم میاد که زمانش مردم تو خوشی بودن و تونست ریشه بلک فایر ها رو تو وستروس از بین ببره. جیهیریس دوم هم با این که سلطنت کوتاهی داشت ولی مملکت تو زمانش خوب بود. میرسیم به ایریس دوم.

        • چون طولانی شد بقیش رو تو این کامنت میگم. ایریس تا قبل از نافرمانی داسکندیل شاه خوبی بود و دست خوبی هم داشت. بعد نافرمانی بدجور زد به سرش. هرکس دیگه هم بود اگه شیش ماه مینداختنش تو یه سیاه چال و هر روز تهدید به مرگش میکردن خل میشد چه برسه به ایریس که سابقه اش رو هم داشت. کلا شما ایریس رو یه استثنا حساب کن. من خودم هم قبول دارم که شما از اون پادشاه بهتری بودی.
          باور کنید اگه نسل شما هم به عنوان پادشاهی براتیون به وستروس حکومت میکرد اونم به مدت سی صد سال از این مشکلات پیدا میکرد.

        • اتفاقت بحث من با شما هم همینه. شما دوره ی حکومتی ۳۰۰ ساله ی تارگرین ها رو با دوره ی ۱۵ ساله ی رابرت مقایسه می کنین بعد می گین رابرت کاری نکرده و تارگرین ها بیشتر به فکر مملکت بودند.
          اگه بحثتون از هیچ کاری نکردن اینه که یه شاه بیاد رنسانس کنه و اصلاحات ارضی انجام بده و راه شاهی (راه شاهی واقعی سنگ فرش شده ای که ایرانیا ساخته بودند) بسازه و دیوار چین و …. مسلما نه رابرت این کار رو کرده و نه هیچ پادشاه تارگرین. ولی اگه منظورت وجود صلح در مملکت و اوضاع آرام و رونق کسب و کار و …. ایناست که همه ی اینا تو دوره ی رابرت هم بوده.
          خیلی های دیگه اگه به جای رابرت بودن بعد پیروزی بر تارگرین ها ریچ و دورن رو به آتش می کشیدند. یا زمانی که آیرن بورن ها قیام کردن جزایر آهن رو به کشتارگاه تبدیل می کرد. نمی گم رابرت شاه ایده آلی بوده ولی حداقل به خاطر رقت قلب و گذشتش باعث شد مملکت بیشتر به خاک و خون کشیده نشه.

        • دقیقا. نکته همینجاست. تمام شاهان تارگرین بی لیاقت دقیقا. نکته همینجاست. تمام شاهان تارگرین بی لیاقت نبودن و اوضاع مملکت تو زمان خیلی هاشون مثه شما بوده و تو زمان یکی دوتاشون از شما خیلی بهتر بوده. واسه همین نباید بخاطر ظلم ایریس و نفرت از اون گفت که همه تارگرین ها بدن.

  7. باز بحثامون کلا به بی راهه کشید. ولی همین هم خوبه. این بحث های بی راه ما هم اگه نباشه که سایت کلا خوابه خوابه. دلم گرفت این قدر که اومدم این یکی دو هفته تو سایت و نه تو سایت و نه فروم خبری نبود.

    • تو ویکی که چندتا مقاله در حال ترجمه هستن ولی فکر کنم بخاطر باز شدن دانشگاه ها و مدارس سایت یه کم سوت و کور شده.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*