خانه > مقالات > قهرمانان افسانه ای وستروس

قهرمانان افسانه ای وستروس

ترجمه توسط: م.م استارک و hamSR و مانوئل

عصر قهرمانان یکی از باشکوه‌ ترین‌ دوران‌های تاریخی در سرگذشت وستروس به شمار می آید. با در هم آمیختن دانش و فن‌آوری‌ نخستین انسان‌ها و جادوی فرزندان جنگل در سایه صلحی پایدار؛ دوران شکوفایی وستروس رغم میخورد.

مردان و زنان بزرگی (که امروزه از ایشان به عنوان قهرمان یاد می‌شود) در این عصر می‌زیسته‌اند که منبع و منشاء کارهای بزرگی شدند. ساخت بسیاری از بناهای بزرگ در این دوران انجام شد و بسیاری از خاندان‌های اصیل وستروس ریشه و اساس خود را به قهرمانان این دوران نسبت می‌دهند. این دوره حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از ورود ایگان آغاز و به مدت ۴۰۰۰ سال ادامه یافت. افسانه‌ها و آوازهای فراوانی در خصوص این دوران سروده و نقل شده است، طوری که در بسیاری از موارد امکان جداسازی حقیقت از افسانه میسر نیست.

در خلال این عصر صدها حکومت ایجاد و شد و از بین رفت. تغییرات در این دوران بسیار گسترده بوده و با فراز و نشیب فراوان همراه است، به این علت که ساکنان وستروس درگیر دوره گذار از سنت‌ها و آداب قبل به فرهنگ و سبکی متفاوت بودند که متأثر از فرزندان جنگل بود. بسیاری از این آداب و رسوم همچنان در مردم شمال باقی مانده ‌است. چراکه خون نخستین انسان‌ها همچنان در رگ‌های شمالی‌ها جریان دارد.

حال با تنی چند از قهرمانان بنام آن دوران آشنا میشویم که همچنان در داستان ها و آواز ها باقی اند:

  • سر آرتیس آرین

سر آرتیس آرین (Ser Artys Arryn) که با لقب شوالیه بالدار (the Winged Knight) نیز شناخته می شود، یک رهبر افسانه ای Andal هاست، که از Hills of Andalos (تپه های آندالوس) واقع شده در قاره ی شرقی، از دریا عبور کرد و به وستروس آمد. او اولین King of Mountain and Vale (عنوان پادشاهی حاکمان Arryn تا زمان رسیدن Targaryens) و موسس خاندان  Arryn بود.

تاریخچه

بر اساس افسانه ها، آرتیس آرین (Artys Arryn) از Essos شروع به تسخیر وستروس کرد و اعتقاد به هفت خدا را در وستروس گسترش داد. او دستور داد، که نیروهایش، انسانهای نخستین و فرزندان جنگل را به خارج از ۲Vale برانند. او بر پشت شاهینی غول پیکر، بر فراز Giant’s Lance (بزرگترین کوه در دره ی ارن ها) پرواز کرد و Griffin King (آخرین رهبر نخستین انسانها) را کشت. صدها داستان درباره ی ماجراجویی های او وجود دارد، او خودش را اولین پادشاه، کوهستان و دره (عنوان پادشاهی حاکمان Arryn) نامید.

ضیافتی برای کلاغها:

داستانهای شوالیه بالدار، محبوبترین داستانهای Robert Arryn (تنها فرزند Jon arryn و Lysa Tully) میباشند.[spoiler title=”اسپویلر:” open=”0″ style=”2″] او قبل از اینکه موافقت کند برای آماده شدن به ترک Eyrie از آلاینه استون (Alayne Stone) میخواهد که سه داستان، از داستانهای شوالیه بالدار را به او بدهد. [۱][/spoiler]

  • گریفین کینگ

گریفین کینگ (Griffin King) یک شخصیت افسانه ای است، که شش هزار سال قبل زندگی میکرد. او رهبر نخستین انسانها در دره ارن و آخرین پادشاه کوهستان (Mountain kings لقب رهبران نخستین انسانها که در Vale زندگی میکردند) بود.[۲]

تصویر از نبرد The Griffin King و Artys Arryn

  • دورِن

دورِن گادزگریف(Durran Godsgrief) یکی از مشهورترین قهرمانان افسانه‌ای عصر قهرمانان بود. او مؤسس خاندان دورِندون (Durrendon) و اولین طوفان‌شاه (Storm King) محسوب می‌شد. خاندان دورندون تا زمان حمله ایگان فاتح به وستروس، حکومت سرزمین های طوفان‌ (Stormlands) در شرق و در کناره دریای باریک را برعهده داشت.

تاریخچه

بر طبق افسانه‌ها دورن عاشق الینی (Elenei)، الهه باد و دختر خدای دریا شد. پدر الینی این عشق را ممنوع اعلام کرد. اما با این وجود آندو باهم ازدواج کردند. خشم خدایان مهیب و هولناک بود و آنها قلعه دورن را در شب ازدواج او با الینی ویران و تمام خانواده و میهانان را نابود کردند اما با نیروی الهی الینی دورن از این مهلکه نجات یافت و خشمگین علیه خدایان اعلام جنگ نمود.

همان خدایانی که بارها و بارها با طوفان‌هایی هولناک پادشاهی دورن را درنوردیدند. هرگاه که خدایان قلعه‌ او را که مشرف به خلیج کشتی شکن (Shipbreaker Bay) بود، تخریب می‌کردند، او قلعه دیگری می‌ساخت.

 دورن به ساخت قلعه‌های مستحکمتر ادامه ‌داد تا آنکه هفتمین قلعه پابرجای ماند و در برابر هر طوفانی تاب آورد. طبق برخی گفته‌ها فرزندان جنگل به دورن در ساخت هفتمین قلعه کمک کردند و برخی دیگر برن معمار را مشاور او در ساخت این قلعه می‌دانند و برخی دیگر نیز معتقدند که این قلعه با مشارکت الینی ساخته شده است. به هر حال دورن توانست در مقابل خدایان مقاومت کند. گرچه تا امروز نیز این قلعه از هجوم طوفان خشم خدایان در امان نمانده است، اما همچنان در جای خود پابرجاست. این قلعه که استورمز اند (Storm’s End) نام گرفت، تابحال در مقابل هیج محاصره و هیچ طوفانی سقوط نکرده است.

دورن حکومت خود را تثبیت کرد و به مرور زمان قلمرو خود را به سمت شمال و مرکز وستروس گسترش داد و تمام ریورران و بخشی از شمال را تحت تسلط خود درآورد.

  • پادشاه خاکستری

پادشاه خاکستری (Grey King) یکی دیگر از قهرمانان افسانه‌ای وستروس در عصر قهرمانان است. او اولین پادشاه مردمان آهن است که نامش در تاریخ آمده. او را نیای خاندان گریجوی (greyjoy) می‌دانند.

پادشاه خاکستری و ناگا

ناگا (Nagga) اولین اژدهای دریایی بود که می‌توانست از کراکن‌ها و نهنگ‌ها تغذیه کند و در هنگام خشم جزیره‌ای را غرق سازد. بر طبق افسانه‌ها پادشاه خاکستری به کمک خدای مغروق (Drowned God) توانست ناگا را بکشد و از استخوان‌هایش قلعه خود را بنا کند. آرواره‌اش تختگاه او و دندان‌هایش تاج بلند و رنگ ‌پریده او شدند.

 پادشاه خاکستری از آتش دائمی ناگا برای گرم کردن تالار خود استفاده کرد. می‌گویند که او ردایی از جلبک‌های دریایی بهم بافته‌شده بر تن می‌کرد و برای هزاران سال در تالار خود حکمرانی نمود. در تالار او فرشینه‌هایی نقره‌ای رنگ بافته‌شده از گیاهان دریایی از دیوارها آویخته شده بود و شوالیه‌های او بر سر میزی به شکل ستاره دریاییِ عظیمی غذا می‌خوردند و روی صدف‌های مروارید می‌نشستند.

او یک پری دریایی را به همسری گرفت و از آنجا که خدای مغروق دشمن دیرینه خدای طوفان (Storm God) بود، پادشاهی خاکستری علیه خدای طوفان اعلان جنگ کرد. پس از مرگ پادشاه خاکستری، خدای طوفان آتش اژدها را خاموش کرد و دریا تاج او را با خود برد. تنها استخوان‌های ناگا که ستون‌ها و تیرهای تالار او را تشکیل می‌دادند،‌ باقی ماندند.

  • فلوریان

فلورین (Florian)، که بیشتر با نام فلورین ِ دلقک (Florian the Fool) شناخته میشود، شخصیت اصلی قصه ایست درباره ی عشق به دوشیزه ای به نام Jonquil.

Florian هم دلقک شناخته شده ای بوده است و هم شوالیه ای شناخته شده.[۳] زره او از تکه های رنگی به هم دوخته شده (به مانند دلقک ها) ساخته شده بود. با توجه به داستانها، او دارای چهره ای غیر جذاب بوده  و همچنین شمشیری معروف بر کمر میبسته است.

با توجه به افسانه ای که از آن نقل میشود، Florian  برای بار اول Jonquil را در حال استحمام در یک حوضچه ی آب در شهر Maidenpool  از نظر گذراند.

ترانه ها

ترانه هایی در باره ی Florian و Jonquil وجود دارد که احتمالا «شش دوشیزه در حوضچه ی آب» یکی از آنهاست. ترانه های مربوط به این دو از مجبوبترین های Sansa Stark، یکی از شخصیت های اصلی داستان است.

اشارات:
نزاع شاهان ( A Clash of Kings  )

سر دانتس هالرد (Ser Dontos Hollard) به Sansa  میگوید که Florian ِ او خواهد بود و او را از King’s Landing  خارج خواهد کرد.

مشخصا” ترانه ای درباره ی Florian و Jonquil وجود دارد که Sansa Stark آن را میداند. او که به Sandor Clegane  پیشنهاد میدهد این ترانه را برای “تازی” بخواند، در ابتدا با پاسخ منفی ِ Sandor رو به رو میشود. اما در حین جنگ Blackwater ، بعد از آنکه Sandor از میدان نبرد میگریزد ، به پیش Sansa میرود و این ترانه را درخواست میکند که Sansa در به جای آن ترانه ی مادر (Mother) را برایش میخواند.

ضیافتی برای کلاغ ها (A Feast for Crows)

[spoiler title=”اسپویلر:” open=”0″ style=”2″]در مراحل آغازین سفر برین (Brienne) برای یافتن ِ سنسا استارک(Sansa Stark)، او به خاطر می آورد که در کودکی، پرستارش گوشهایش را از دلاوری های قهرمانان زیادی پر کرده بود که در میان آنها فلوریان دلقک(Florian the fool) وجود داشت.[/spoiler]

رقص با اژدهایان (A Dance with Dragons)

[spoiler title=”اسپویلر:” open=”0″ style=”2″]بر روی عرشه ی Selaesori Qhoran ، تیریون (Tyrion Lannister) ، نقشه ی سر جورا (Ser Jorah Mormont) را که میخواست محبت دنریس تارگرین(Daenerys Targaryen) را با تحویل دادن تیریون به دنریس به دست آورد، به سخره میگیرد و میگوید:

تو فکر کردی دنریس من رو اعدام میکنه و تو رو میبخشه، ولی برعکسشم ممکنه. شاید تویی که باید بپری روی اون خوک سر جورا. کلاه آهنی دلقکها رو هم بذار روی سرت، مثل ِ فلورین ِ — 

اینجاست که سر جورا ضربه ای به سر تیریون میزند و او را به یک طرف پرتاب میکند ، و او را از به اتمام رساندن ِ جمله اش باز میدارد. ( به زبان آوردن نام دلقک )[/spoiler]

نقل قول ها:

“بانوی مهربان، من فلورین ِ شما خواهم بود”

– سر دانتس هالرد (Ser Dontos Hollrd) به سنسا (Sansa Stark)

“Florian و Jonquil ؟ یه دلقک و فاحشه ش. ولم کن”

– سندر کلگین (Sandor Clegane) به سنسا (Sansa Stark)

“اون ترانه رو بخون برام. همون Florian و Jonquil رو که گفته بودی”

– سندر کلگین (Sandor Clegane) به سنسا (Sansa Stark)

  • گارت سبزدست (Garth Greenhand)

ریچ(Reach) نام یکی از قلمرو‌های قاره وستروس است. این منطقه یکی از بزرگترین و حاصلخیزترین قلمرو‌های وستروس و البته یکی از پرجمعیت‌ترین آنهاست. گارت سبزدست اولین پادشاه قلمرو ریچ و مؤسس خاندان گاردنر (Gardener) است. محدوده جغرافیایی آن از غرب به دریای غروب، از جنوب به کوهستان سرخ دورن، از شمال غرب به تپه‌های سرزمین غربی و در شمال شرق به رود بلک‌واتر راش و از شرق به سرزمین طوفان‌ها ختم می‌شود. بسیاری از شهرها و بنادر مهم وستروس در این محدوده قرار دارند.

پادشاهی ریچ توسط گارت و در ابتدای عصر قهرمانان پایه‌ریزی شد. او خاندان گاردنر را به مرکزیت هایگاردن تأسیس نمود. بسیاری از خاندان‌های امروزی منطقه ریچ و از جمله خود تایرل‌ها (البته از طریق دختران) از اعقاب گارت هستند.

گفته می‌شود که او تاجی از شاخه‌های تاک و گل‌ها بر سر می‌گذاشته و توان جاودیی خاصی داشته که می‌توانسته باعث رویش گلها و گیاهان شود. (به همین دلیل به او سبزدست می‌گفتند) در تاریخ آمده که او بسیار خوشگذران بوده و فرزندان پسر فراوانی در سرتاسر ریچ داشته است که هسته اصلی تشکیل بیشتر خاندان‌های اصیل فعلی در آن قلمرو شدند.

پادشاهی خاندان گاردنر بعد از گارت در بین فرزندانش ادامه یافت تا اینکه با حمله اگان فاتح به وستروس آخرین پادشاه گاردنر‌ها در نبرد با او کشته شد و ایگان یکی از خاندان‌های پیشکار گاردنرها، یعنی تایرل‌ها (Tyrells) را ارباب ریچ قرارداد و بدینسان پادشاهی ریچ و خاندان گاردنر از میان رفت.

  • لَن زیرک (Lann the Clever)

کسترلی‌ها (casterlys) خاندانی بودند از نسل نخستین انسان‌ها که بر سرزمین‌های غربی حکومت می‌کردند. مرکز حکومت آنها قلعه‌ای بر فراز صخره‌ای سنگی بود. قلعه‌ای که به آن کسترلی راک (casterlys rock ) می‌گفتند (صخره کسترلی‌ها). از این خاندان اطلاعات چندانی در دست نیست. قبل از حمله آندال‌ها، شخصی بسیار زیرک و سخنور به نام «لَن» بدون هیچ گونه جنگ و خونریزی و تنها به اتکای هوش و ذکاوت خود توانست کسترلی‌ها را فریب داده و آنها را از قلعه‌خود بیرون کند و مالک آنجا شود.

پس از تسلط او بر کسترلی راک،‌ او خود را اولین پادشاه صخره نامید. فرزندان اون پادشاهان بعدی صخره بودند.

 با هجوم آندال‌ها، یکی از ماجراجویان آندالوسی با دختر آخرین پادشاه صخره وصلت نمود و خاندان خود را لنیستر (Lannister) نامید. لنیستر‌ها تا زمان حمله ایگان فاتح به وستروس، پادشاه صخره بودند. بدین ترتیب باید لنیستر‌ها را مانند بسیاری از خاندان‌های دیگر از اعقاب مشترک آندال‌ها و نخستین انسانها دانست. در خصوص شخصیت لن زیرک و کارهایش نغمه‌ها و آوازهای فراوانی سروده شده است. بر طبق یکی از همین آوازها، لن رنگ طلایی موهای خود را از خورشید دزدیده است. اما در تاریخ اطلاعات کمی از او موجود است.

  • برندون معمار

برندون استارک(Brandon Stark) که به برندون معمار معروف است را نخستین پادشاه شمال و مؤسس خاندان استارک(Stark) می‌دانند. از او به عنوان سازنده دیوار و قلعه وینترفل(Winterfell) و دخیل در ساخت برخی قلعه‌های دیگر از جمله استورمز اند(storms End) نام می‌برند. 

در مورد مشارکت او در ساخت استورمز اند اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند که دورن(Durran) اولین طوفان‌شاه که با خدایان به نبرد برخواسته بود، با کمک جادوی فرزندان جنگل این قلعه را در اواخر عصر طلوع ساخته است اما برخی دیگر معتقدند که برن معمار که در آن زمان جوانی بیش نبوده، مشاور دورَن در ساخت این قلعه بوده است. حقیقت ماجرا تا به امروز پنهان مانده.

همچنین گفته می‌شود که او «هدیه برندون» را به نگهبانان شب بخشید. سرزمینی به طول ۲۵ فرسخ در شمال و در امتداد جنوبی دیوار که به برادران شب بخشیده شد. البته برخی از اساتید معتقدند که برندون استارکی دیگر این زمین‌ها را به نگهبانان شب هدیه داده است.


[۱] ضیافتی برای کلاغها، فصل ۴۱ ؛ آلاینه

[۲] ضیافتی برای کلاغها، فصل ۴۱ ؛ آلاینه

۱۳ دیدگاه

  1. واقعا عالی بود خسته نباشید

  2. خیلی عالی بود دست هردو مترجم عزیز درد نکنه
    لن زیرک و دورِن به نظر من جالب ترن

  3. مرسی لایک

  4. خیلی عالی بود
    فقط یه سوالی داشتم این مقاله ها هم خود مارتین نوشته ؟

    • همانطور که در پاورقی مشاهده میکنید، برگفته از کتابهای نغمه ای از یخ و آتش است.

      بیشتر مقالات به همین گونه هستند … از کتابهای اصلی گرفته شدند …

      البته کتابهای راهنما هم وجود دارند … که تالیف خود مارتین نیست، ولی آنها هم براساس متن همین کتابهای مارتین نوشته شده اند.

  5. ممنون دوستان عزیز خیلی خوب بود…

  6. ممنون از مترجمان عزیز ، مقاله پرمحتوا و جالبی بود .

    من خودم قسمت های دورن و پادشاه خاکستری رو خیلی دوست داشتم ، اصلا این پادشاه خاکستری یه فخری و خوفی ازش میباره که از پشت مانیتور احساسش میکم !

  7. عالی بود از مترجمین عزیز خیلی خیلی تشکر میکنم از طرف همه‌ی طرفداران دنیای نغمه.

  8. خسته نباشید.. عالی بود//

  9. پیرو مکتب خدای مغروق یعنی پادشاه خاکستری نه بیلون گریجوی!
    دله دزدی کجا و…

  10. لیدی آریا استارک

    متن جالبی بود خسته نباشید.ولی چرا درمورد موسس خاندانهای برتیون و تالی ننوشتید؟ اونا تو ترانه ها نیستن؟!!!

  11. با اینحال نسل لنیستر ها ، به لن زیرک نمیرسه که ، به آندال ها میرسه ، بعدش خاندان دورندون کلا منقرض شده ؟

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*