پرش به محتوا

نغمه ای از یخ و آتش: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ آوریل ۲۰۱۴
خط ۳۲: خط ۳۲:
''نغمه ای از یخ و آتش'' در ابتدا در دنیای تخیلی هفت پادشاهی [[وستروس]] رخ می دهد؛ قاره ای بزرگ در ابعاد آمریکای جنوبی با تاریخی کهن که به حدود دوازده هزار سال پیش باز می گردد. تاریخی مشروح بیان می کند که چگونه هفت پادشاهی بر این قاره مسلط شدند و چگونه این هفت ملت به دست اگان فاتح از [[خاندان تارگرین]] متحد گردیدند. حدود ۲۸۳ سال پس از فتح اگان، تارگرین ها در جنگی داخلی سرنگون می شوند و پادشاه [[رابرت براتیون]]، به پشتیبانی اولیه دوستش لرد [[ادارد استارک]] و قیمش لرد [[جان ارن]]، تخت آهنین را از آن خود می کند. رمان از پانزده سال بعد آغاز می شود و این حوادث را در سه خط داستانی اصلی، نه فقط در وستروس بلکه در قاره شرقی نیز، پی می گیرد.
''نغمه ای از یخ و آتش'' در ابتدا در دنیای تخیلی هفت پادشاهی [[وستروس]] رخ می دهد؛ قاره ای بزرگ در ابعاد آمریکای جنوبی با تاریخی کهن که به حدود دوازده هزار سال پیش باز می گردد. تاریخی مشروح بیان می کند که چگونه هفت پادشاهی بر این قاره مسلط شدند و چگونه این هفت ملت به دست اگان فاتح از [[خاندان تارگرین]] متحد گردیدند. حدود ۲۸۳ سال پس از فتح اگان، تارگرین ها در جنگی داخلی سرنگون می شوند و پادشاه [[رابرت براتیون]]، به پشتیبانی اولیه دوستش لرد [[ادارد استارک]] و قیمش لرد [[جان ارن]]، تخت آهنین را از آن خود می کند. رمان از پانزده سال بعد آغاز می شود و این حوادث را در سه خط داستانی اصلی، نه فقط در وستروس بلکه در قاره شرقی نیز، پی می گیرد.


خط داستانی نخست که در هفت پادشاهی رخ می دهد، کشمکش های همه جانبه بر سر تخت آهنین را پس از مرگ پادشاه رابرت براتیون به تصویر می کشد. [[جافری براتیون|جافری]] پسر رابرت مدعی تخت آهنین است و از سوی خانواده قدرتمند مادرش، [[خاندان لنیستر]] حمایت می شود. هرچند لرد ادراد استارک، دست شاه رابرت، در می یابد ه فرزندان رابرت نامشروع اند و در نتیجه تاج و تخت باید به [[استنیس براتیون|استنیس]]، دومین برادر از سه برادران برایتون برسد. جوانترین برادر، [[رنلی براتیون|رنلی]] محبوب و کاریزماتیک نیز مدعی می شود و با حمایت [[خاندان تایرل|خاندان قدرتمند تایرل]]، آشکارا حق تقدم را نادیده می گیرد. درحالی که مدعیان، بر سر تخت آهنین در حال نزاع اند، [[راب استارک]]، وارث لرد ادراد استارک، از طرف شمالی ها و متحدینشان در سرزمین های رودخانه که به دنبال خودمختاری هستند، پادشاه شمال اعلان می شود. علاوه بر این، [[بیلون گریجوی]] نیز با چشمداشتی به استقلال، (مجددا) مدعی تاج و تخت باستانی منطقه خویش می شود. این به اصطلاح [[جنگ پنج پادشاه]] خط داستانی اصلی در چهار رمان نخست است؛ البته رمان چهارم با وجود آمدن زمستان و دسیسه های سیاسی برای آنانی که در پی عواقب جنگ به دنبال کسب قدرتند، اساسا برونروی وستروس از این جنگ را دنبال می کند. {{اسپویلر|در ادامه جنگ، چهار تن از پنج پادشاه مدعی کشته می شوند و استنیس تنها بازمانده آن است. در حال حاضر تخت آهنین در دستان [[تامن براتیون]] است که در ظاهر پسر رابرت و در اصل نامشروع می باشد. نایب السطنه سابقش، سرسی لنیستر توسط مذهب خلع شده است و در بارانداز پادشاه زندانی است. استنیس و ارتشش که حمایت اندکی از جانب خاندان های بزرگ وستروس کسب کرده است، فعلا در دیوار است و در نقاط دوردست شمال به دنبال محافظت از مملکت در مقابل تهدیدات تهاجم آمیز است و همزمان مساعدت دژهای شمالی را نیز کسب کرده است.}}
خط داستانی نخست که در هفت پادشاهی رخ می دهد، کشمکش های همه جانبه بر سر تخت آهنین را پس از مرگ پادشاه رابرت براتیون به تصویر می کشد. [[جافری براتیون|جافری]] پسر رابرت مدعی تخت آهنین است و از سوی خانواده قدرتمند مادرش، [[خاندان لنیستر]] حمایت می شود. هرچند لرد ادراد استارک، دست شاه رابرت، در می یابد که فرزندان رابرت نامشروع اند و در نتیجه تاج و تخت باید به [[استنیس براتیون|استنیس]]، دومین برادر از سه برادران برایتون برسد. جوانترین برادر، [[رنلی براتیون|رنلی]] محبوب و کاریزماتیک نیز مدعی می شود و با حمایت [[خاندان تایرل|خاندان قدرتمند تایرل]]، آشکارا حق تقدم را نادیده می گیرد. درحالی که مدعیان، بر سر تخت آهنین در حال نزاع اند، [[راب استارک]]، وارث لرد ادراد استارک، از طرف شمالی ها و متحدینشان در سرزمین های رودخانه که به دنبال خودمختاری هستند، پادشاه شمال اعلان می شود. علاوه بر این، [[بیلون گریجوی]] نیز با چشمداشتی به استقلال، (مجددا) مدعی تاج و تخت باستانی منطقه خویش می شود. این به اصطلاح [[جنگ پنج پادشاه]] خط داستانی اصلی در چهار رمان نخست است؛ البته رمان چهارم با وجود آمدن زمستان و دسیسه های سیاسی برای آنانی که در پی عواقب جنگ به دنبال کسب قدرتند، اساسا برونروی وستروس از این جنگ را دنبال می کند. {{اسپویلر|در ادامه جنگ، چهار تن از پنج پادشاه مدعی کشته می شوند و استنیس تنها بازمانده آن است. در حال حاضر تخت آهنین در دستان [[تامن براتیون]] است که در ظاهر پسر رابرت و در اصل نامشروع می باشد. نایب السطنه سابقش، سرسی لنیستر توسط مذهب خلع شده است و در بارانداز پادشاه زندانی است. استنیس و ارتشش که حمایت اندکی از جانب خاندان های بزرگ وستروس کسب کرده است، فعلا در دیوار است و در نقاط دوردست شمال به دنبال محافظت از مملکت در مقابل تهدیدات تهاجم آمیز است و همزمان مساعدت دژهای شمالی را نیز کسب کرده است.}}
 
خط داستانی دوم در شمالی ترین مرز وستروس در جریان است. در اینجا، هزاران سال پیش، دیواری عظیم از یخ و سنگ با استفاده از جادو و نیروی انسانی ساخته شد تا از وستروس در برابر تهدید [[آدرها]] دفاع کند، موجوداتی که در شمالی ترین نقاط زندگی می کنند و امروزه افسانه تلقی می شوند. برادران قسم خورده [[نگهبانان شب]] که وظیفه شان حفاظت از پادشاهی دربرابرآدرهاست، از این دیوار با ۳۰۰ مایل طول و ۷۰۰ فوت ارتفاع نگهداری و دفاع می کنند. در زمان رمان ها، آدرها بیش از ۸٬۰۰۰ سال است که دیده نشده اند و نگهبانان شب به جرگه ای ذاتا کیفری تبدیل شده است: شدیدا کمبود نیرو دارد و عمدتا از مجرمین و فراریان تشکیل می شود، با تعداد اندکی شوالیه و انسان های شریف برای منظم کردنشان، و بیشتر زمان خود را صرف رسیدگی به انسان های «وحشی» یا «مرمان آزاد»ی می کند که آنسوی دیوار زندگی می کنند. این خط داستانی در ابتدا از دید [[جان اسنو]]، پسر [[حرامزادگی|حرامزاده]] لرد [[ادارد استارک]] روایت می شد که مراتب نگهبانان را طی می کند و ذات حقیقی تهدید شمال را درمی یابد و برای محافظت از مملکت آماده می شود، هرچند مردم وستروس مشغول تر از آنند که برای ارسال پشتیبانی هشدار داده شوند. در انتهای جلد سوم، این خط داستانی به نوعی با جنگ داخلی جنوب درهم می آمیزد.


== زمینه های داستانی ==
== زمینه های داستانی ==
۵٬۹۰۷

ویرایش