پرش به محتوا

سرسی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۲۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:


حقیقت حرام زادگی فرزندان سرسی رازی سربسته می ماند تا آن که [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon)، که می دانست فرزندان حرام زاده ی برادرش سیاه مو و چشم آبی هستند شک کرد که چرا فرزندان سلطنتی فاقد تشابهی به پدر اسمیشان هستند. او شکش را در نزد [[جان ارن]] (Jon Arryn) دست پادشاه|دست وقت مطرح کرد و این دو با هم موضوع را پی گیری کردند. جان قبل از آن که بتواند اقدامی کند [[اشک لیس|مسموم]] شد و استنیس از بارانداز پادشاه گریخت. با این وجود کشفیاتشان سر نخ هایی برای دیگران بر جا گذاشت.  
حقیقت حرام زادگی فرزندان سرسی رازی سربسته می ماند تا آن که [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon)، که می دانست فرزندان حرام زاده ی برادرش سیاه مو و چشم آبی هستند شک کرد که چرا فرزندان سلطنتی فاقد تشابهی به پدر اسمیشان هستند. او شکش را در نزد [[جان ارن]] (Jon Arryn) دست پادشاه|دست وقت مطرح کرد و این دو با هم موضوع را پی گیری کردند. جان قبل از آن که بتواند اقدامی کند [[اشک لیس|مسموم]] شد و استنیس از بارانداز پادشاه گریخت. با این وجود کشفیاتشان سر نخ هایی برای دیگران بر جا گذاشت.  
==اتفاقات اخیر==
===بازی تاج و تخت===
بعد از مرگ [[جان ارن]]، سرسی شوهرش [[رابرت براتیون]] را در سفر به [[وینترفل]] (Winterfell) همراهی کند. زمانی که رابرت و بیشتر حاضرین در قلعه به شکار می روند، سرسی و برادرش [[جیمی لنیستر|جیمی]] در قلعه می مانند. [[برن استارک]] (Bran Stark) این دو را در حین زناکاری می بیند، و در حالی که سرسی اصرار دارد که آن ها باید کاری انجام دهند تا پسربچه آن چه را دیده نزد کسی تعریف نکند، جیمی فورا برن را از برج پایین می اندازد. سرسی جیمی را برای اقدام بی فکرانه اش سرزنش می کند، او معتقد است در حالی که آن ها می توانستند با ترساندن برن را وادار به سکوت کنند اقدام به قتل او احمقانه بوده است.
هنگامی که کاروان سلطنتی به [[بارانداز پادشاه]] برمی گردد [[جافری براتیون|پرنس جافری]] به یک پسر قصاب به نام [[مایکاه]] (Mycah) حمله می کند، این اقدام [[آریا استارک]] (Arya Stark) و [[نایمریا (دایرولف)|دایرولفش]] (Direwolf) را برمی انگیزاند تا با او مقابله کرده، او را خلع سلاح کنند. جافری نزد والدینش ادعا می کند که آریا و گرگش بدون دلیل به او حمله کرده اند. {{اسپویلر|سرسی جانب او را می گیرد و طبق مجازات باستانی حمله به یک شاهزاده از خانواده ی سلطنتی خواستار قطع یک دست دختربچه می شود. وقتی رابرت امتناع می کند او از برادرش جیمی می خواهد که آریا را برایش بکشد یا قطع دست کند، و از رابطه ی جنسی به عنوان رشوه استفاده می کند. جیمی مخفیانه به دنبال دختربچه می گردد تا خواسته ی خواهرش را انجام دهد ولی نگهبانان [[خاندان استارک|استارک]] زودتر آریا را می یابند.}}
رابرت خواسته ی سرسی برای تنبیه شدید بچه را نمی پذیرد، اما سرسی موفق می شود او را قانع کند تا به عنوان تاوان دستور قتل [[لیدی (دایرولف)|دایرولف دیگر]] را بدهد.
رابرت که [[ادارد استارک]] (Eddard Stark) را به عنوان جانشین [[جان ارن]] [[دست پادشاه]] کرده است، دستور برگزاری یک [[تورنومنت دست|تورنومنت بزرگ]] را به افتخار دست جدید می دهد. سرسی رابرت را از شرکت در مبارزه ی تن به تن منع می کند، که موجب مشاجره ای بین شاه و ملکه می شود. رابرت بر تصمیمش برای شرکت در مبارزه مصر است، ولی [[باریستان سلمی|سر باریستان]] (Ser Baristan) و [[ادارد استارک]] موفق می شوند او را از این تصمیم بازدارند. کمی بعد [[واریس]] (Varys) ادعا می کند که سرسی می دانسته منع کردن رابرت برای شرکت در مبارزات تن به تن موثرترین راه برای قانع کردن او برای شرکت در مبارزه بوده است، و طرح هایی چیده شده تا او "به طور اتفاقی" در حین مبارزه کشته شود. او همچنین مدعی می شود که سر [[هیو]] (Hugh) از [[دره]] (Vale)، که روز قبل به دست سر [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) کشته شده، می توانسته کسی باشد که جان ارن را طبق دستور لنیستر ها کشته است، بنابراین آن ها ترتیب مرگش را داده اند تا از سکوت دائمی او مطمئن شوند.
وقتی [[کتلین استارک]] (Catelyn Stark) [[تیریون]] را اسیر می گیرد، سرسی با رابرت مشاجره می کند و به خاطر آن که رابرت توهینی را که به خانواده ی همسرش شده تلافی نمی کند، به مردانگی او توهین می کند. شاه در پاسخ به توهین او را می زند، سرسی می گوید جراحت را به عنوان "نشانی از افتخار" در بر می کند. ادارد استارک که در آن جا حاضر است، اقدام دوستش را تایید نمی کند. رابرت نیز اذعان می کند کارش شاهانه نبوده است، ولی سرسی برای تحریک کردنش سرزنش می کند. ادارد که دست شاه باقی مانده است، در مورد مرگ [[جان ارن]] تحقیق می کند و حقیقت را در مورد والدین فرزندان سلطنتی کشف می کند. او با سرسی روبه رو می شود، و سرسی تایید می کند اتهام ادارد صحیح است. سرسی به او قول می دهد که اگر با او متحد شود و رازش را حفظ کند به او پاداش دهد، اما ادارد نمی پذیرد. ادارد که نمی خواهد به بچه ها آسیبی برسد،به او هشدار می دهد که حقیقت را به رابرت خواهد گفت و از او می خواهد با فرزندانش فرار کند.
اما سرسی در عوض از زمانش برای ترتیب دادن یک "تصادف" برای رابرت در حین شکار استفاده می کند. او برای ملازم رابرت، [[لنسل لنیستر|لنسل]] (Lancel) که  یکی از عشاق سرسی نیز هست،  شراب قوی تهیه می کند و به او می گوید که این انگور مورد علاقه ی رابرت است. لنسل در حین شکار از این شراب به رابرت می دهد، و از آن جا که شراب قوی تر از انتظار رابرت است، او به شدت مست می شود و زخمی کاری از یک گراز بر می دارد. رابرت در بستر مرگ ادارد را تا زمانی که وارث سیزده ساله اش، جافری به سن قانونی برسد نایب السلطنه می نامد. اما صبح روز بعد از مرگ سرسی قدرت را به دست می گیرد و لرد ادارد را خائنی می نامد که علیه جافری توطئه کرده است. او ادارد را زندانی می کند و به نام ملکه نایب السلطنه در راس [[شورای کوچک]] (small council) حافری قرار می گیرد.
سرسی قصد دارد ادارد را مجبور کند که به خیانت اعتراف کند و به جای مرگ اجازه ی پوشیدن [[نگهبانان شب|لباس سیاه]] بیابد، تا بدون آن که ضدیت [[شمال]] (The North) را برانگیزاند او را از عرصه ی سیاست حذف کند. او ترتیب یک اعتراف عمومی را در پله های [[سپت بزرگ بیلور]] (Great Sept of Baelor) می دهد، و [[سپتون اعظم]] (High Septon) را قانع می کند که به او پیشنهاد بخشودگی داده شده و زمین مقدس با خون آلوده نخواهد شد. اما سرسی خیره سری و حس بی رحمی جافری را دست کم گرفته بود. جافری احمقانه توصیه ی او را نادیده گرفته و دستور اعدام فوری لرد استارک را می دهد. [[جینوس اسلینت]] (Janos Slynt) و [[ایلین پین]] (Ilyn Payne) قبل از آن که سرسی بتواند مداخله کند دستور شاه را انجام می دهند. با این اقدام علاوه بر آن که به [[مذهب هفت|مذهب]] بی احترامی می شود، صلح بین [[خاندان استارک|استارک]] و [[خاندان لنیستر|لنیستر]] ناممکن می شود.


[[en:Cersei Lannister]]
[[en:Cersei Lannister]]
۸۳۱

ویرایش