پرش به محتوا

آریانه مارتل: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۳
خط ۳۵: خط ۳۵:
همچنین زمانی که او چهارده سال داشت، یکی از نامه های پدرش به برادرش را پیدا کرد. او در آن نامه اظهار داشته بود که روزی پسرش کوینتین بر جای او می نشیند و بر دورن حکومت می کند، این نامه به آریانه نشان داد که پدرش، شاهزاده دوران، می خواهد برادرش را جانشین خودش بکند. او بخاطر این کشفش چندین روز گریه کرد. آریانه فروتنانه انتظار داشت که پدرش مراسمی را برای ازدواج او با خواستگاری مناسب وارثش برگزار کند.  در عوض، شاهزاده دوران علنا مشغول پذیرایی از خواستگارانی که تعدادی لردهای سالخورده و مسن به نام های [[بن بیسباری]] (Ben Beesbury)، [[والدر فری]] (Walder Frey)، [[گیلس راسبی]] (Gyles Rosby)، [[الدون استرمونت]] (Eldon Estermont) و [[هوی گرندیسون]] (Hugh Grandison) بودند، شد.  
همچنین زمانی که او چهارده سال داشت، یکی از نامه های پدرش به برادرش را پیدا کرد. او در آن نامه اظهار داشته بود که روزی پسرش کوینتین بر جای او می نشیند و بر دورن حکومت می کند، این نامه به آریانه نشان داد که پدرش، شاهزاده دوران، می خواهد برادرش را جانشین خودش بکند. او بخاطر این کشفش چندین روز گریه کرد. آریانه فروتنانه انتظار داشت که پدرش مراسمی را برای ازدواج او با خواستگاری مناسب وارثش برگزار کند.  در عوض، شاهزاده دوران علنا مشغول پذیرایی از خواستگارانی که تعدادی لردهای سالخورده و مسن به نام های [[بن بیسباری]] (Ben Beesbury)، [[والدر فری]] (Walder Frey)، [[گیلس راسبی]] (Gyles Rosby)، [[الدون استرمونت]] (Eldon Estermont) و [[هوی گرندیسون]] (Hugh Grandison) بودند، شد.  
{{اسپویلر|آریانه نمی دانست که پدرش تنها از روی احتیاط از این خواستگاران پذیرایی می کند، دوران می دانست که آریانه با این پوشش نقشه اش مخالفت می کند. او قصد داشت آریانه را به ازدواج [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) دربیاورد. این نقشه اش بخشی از برنامه اش برای بازگردانی دوباره [[خاندان تارگرین]] (House Targaryen) به تخت آهنین بود.}}
{{اسپویلر|آریانه نمی دانست که پدرش تنها از روی احتیاط از این خواستگاران پذیرایی می کند، دوران می دانست که آریانه با این پوشش نقشه اش مخالفت می کند. او قصد داشت آریانه را به ازدواج [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) دربیاورد. این نقشه اش بخشی از برنامه اش برای بازگردانی دوباره [[خاندان تارگرین]] (House Targaryen) به تخت آهنین بود.}}
آریانه خواستگاران خوبی از جمله دری و برادرش [[دزیل دالت|دزیل]] از دورن، داشت. دیمون سند نیز برای ازدواج با او اجازه خواست اما پدرش او را رد کرد. آریانه دریافت که پدرش تنها دیمون را بخاطر حرامزاده بودنش رد نکرده بود بلکه پدرش می خواست او را به ازدواج کسی خارج از دورن در بیاورد. پدرش قصد داشت او را به ازدواج فردی بسیار بزرگتر از خودش در بیاورد، آریانه سعی کرد در این وصلت چیز خوشایندی پیدا کند اما نتوانست. زمانی که او تقریبا یک بچه بود سعی کرده بود تا [[رنلی براتیون]] (Renly Bratheon) را در طی بازدیدش از دورن اغفال کند. او همچنین از پدرش خواست که او را به [[های گاردن]] بفرستد تا [[ویلاس تایرل]] را ملاقات کند. شاهزاده دوران از اینکار امتناع کرد و هنگامی که او خود به کمک تینه به سمت های گاردن راه افتاد، شاهزاده ابراین در بین راه جلویش را گرفت. زمانی که لرد [[هاستر تالی]] پیشنهاد ازدواج آریانه را با وارثش [[ادمور تالی|ادمور]] داد، آریانه بسیار خوشحال شد اکا پدرش با فرستادن او به [[ریورران]] مخالفت کرد.


   
   
آریانه خواستگاران خوبی از جمله دری و برادرش [[دزیل دالت|دزیل]] از دورن، داشت. دیمون سند نیز برای ازدواج با او اجازه خواست اما پدرش او را رد کرد. آریانه دریافت که پدرش تنها دیمون را بخاطر حرامزاده بودنش رد نکرده بود بلکه پدرش می خواست او را به ازدواج کسی خارج از دورن در بیاورد. پدرش قصد داشت او را به ازدواج فردی بسیار بزرگتر از خودش در بیاورد، آریانه سعی کرد در این وصلت چیز خوشایندی پیدا کند اما نتوانست. زمانی که او تقریبا یک بچه بود سعی کرده بود تا [[رنلی براتیون]] (Renly Bratheon) را در طی بازدیدش از دورن اغفال کند. او همچنین از پدرش خواست که او را به [[های گاردن]] بفرستد تا [[ویلاس تایرل]] را ملاقات کند. شاهزاده دوران از اینکار امتناع کرد و هنگامی که او خود به کمک تینه به سمت های گاردن راه افتاد، شاهزاده ابراین در بین راه جلویش را گرفت. زمانی که لرد [[هاستر تالی]] پیشنهاد ازدواج آریانه را با وارثش [[ادمور تالی|ادمور]] داد، آریانه بسیار خوشحال شد اکا پدرش با فرستادن او به [[ریورران]] مخالفت کرد.
آریانه مدت طولانی ای از پدرش و شیوه حکومت او ناراحت بود، او فکر می کرد که پدرش ضعیف و مردد است. به عنوان وارث [[سان اسپیر]]، او مجاز بود که در نبود پدرش بر دورن حکومت کند.
{{اسپویلر|اگرچه تا زمان مرگ شاهزاده ابراین توانست قدرت حکومت کردن را به طور کامل در دست بگیرد.}}
به دلیل این که ابراین به طور منظم به پدرش سر میزد، او تنها دوبار در سال احضار می شد، او شک داشت که پدرش احترام زیادی برای او قائل باشد
۱٬۹۴۶

ویرایش