پرش به محتوا

سرسی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
===رقصی با اژدهایان===
===رقصی با اژدهایان===


{{اسپویلر|سرسی کماکان زندانی مذهب باقی می ماند. او برای آن که به ملاقاتی های دسترسی داشته باشد، تصمیم می گیرد نزد سپتون اعظم به رابطه با پسر عمویش [[لنسل لنیستر]] و هر سه برادر[[ خاندان کتل بلک|کتل بلک]] اعتراف کند، زیرا می داند چنین گناهانی برایش به قیمت دادن سرش تمام نمی شود.
{{اسپویلر|سرسی کماکان زندانی مذهب باقی می ماند. او برای آن که به ملاقاتی ها دسترسی داشته باشد، تصمیم می گیرد نزد سپتون اعظم به رابطه با پسر عمویش [[لنسل لنیستر]] و هر سه برادر[[ خاندان کتل بلک|کتل بلک]] اعتراف کند، زیرا می داند چنین گناهانی برایش به قیمت دادن سرش تمام نمی شود.


او فرمانش به اسنی کتل بلک برای کشتن سپتون اعظم قبلی، یا هر گونه هم کاری در مرگ شاه [[رابرت براتیون|رابرت]] را تکذیب می کند. سپتون اعظم حاضر می شود به او یک ملاقاتی در هر روز بدهد. سپس سرسی خبر جراحت [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و مرگ [[آریس اکهارت]] (Arys Oakheart) را می شنود، که باعث می شود یک جای خالی در گارد پادشاه ایجاد شود. سرسی به [[کیبورن|لرد کیبورن]] خبر می دهد که زمان موعود فرا رسیده است.{{رف|ربا|54}}
او فرمانش به اسنی کتل بلک برای کشتن سپتون اعظم قبلی، یا هر گونه همکاری در مرگ شاه [[رابرت براتیون|رابرت]] را تکذیب می کند. سپتون اعظم حاضر می شود به او یک ملاقاتی در هر روز بدهد. سپس سرسی خبر جراحت [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و مرگ [[آریس اکهارت]] (Arys Oakheart) را می شنود، که باعث می شود یک جای خالی در گارد پادشاه ایجاد شود. سرسی به [[کیبورن|لرد کیبورن]] خبر می دهد که زمان موعود فرا رسیده است.{{رف|ربا|54}}


قبل از محاکمه مذهب از سرسی می خواهد که پیاده روی پشیمانی را از سپت بیلور تا قلعه ی سرخ انجام دهد. تمام موهای سرسی در تمام بدنش را می تراشند و او را برهنه می کنند. پیش از پیاده روی، در سپت بزرگ بیلور او خبردار می شود که هیچ لنیستری برای حمایت از او حضور ندارد و این مراسم تنها برای اوست. سرسی با گفتن این جمله به خود قوت قلب می داد،
قبل از محاکمه مذهب از سرسی می خواهد که پیاده روی پشیمانی را از سپت بیلور تا قلعه ی سرخ انجام دهد. تمام موهای سرسی در تمام بدنش را می تراشند و او را برهنه می کنند. پیش از پیاده روی، در سپت بزرگ بیلور او خبردار می شود که هیچ لنیستری برای حمایت از او حضور ندارد و این مراسم تنها برای اوست. سرسی با گفتن این جمله به خود قوت قلب می داد،
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
{{نقل قول|تامن منتظر منه. شاه کوچولوی من. من می تونم این کار رو بکنم. باید این کا رو بکنم.{{رف|ربا|65}}}}
{{نقل قول|تامن منتظر منه. شاه کوچولوی من. من می تونم این کار رو بکنم. باید این کا رو بکنم.{{رف|ربا|65}}}}


اسکورتی شامل [[فرزندان جنگجو]] (Warior's Sons)، [[پیروان فقیر]] (Poor Fellows) و چند سپتا از او در برابر ازدحام جمعیتی که به او خیره شده بودند و او را ریضشخند می کردند، محافظت می کردند. سرسی در طول پیاده روی سعی کرد غرورش را حفظ کند. او پیش خود می اندیشید،
اسکورتی شامل [[فرزندان جنگجو]] (Warior's Sons)، [[پیروان فقیر]] (Poor Fellows) و چند سپتا از او در برابر ازدحام جمعیتی که به او خیره شده بودند و او را ریشخند می کردند، محافظت می کردند. سرسی در طول پیاده روی سعی کرد غرورش را حفظ کند. او پیش خود می اندیشید،


{{نقل قول|[[کوان لنیستر|او]] این رو می خواد. او و گنجشک اعظم. و شکی ندارم که [[مارجری تایرل|رز کوچولو]]. من گناه کردم و باید تاوان بدهم. باید ننگم را جلوی تمام گداهای شهر رژه بدهم. اون ها فکر می کنند که این کار غرورم رو می شکنه، این کار باعث پایان من می شه، ولی اون ها اشتباه می کنند.{{رف|ربا|65}}}}
{{نقل قول|[[کوان لنیستر|او]] این رو می خواد. او و گنجشک اعظم. و شکی ندارم که [[مارجری تایرل|رز کوچولو]]. من گناه کردم و باید تاوان بدهم. باید ننگم را جلوی تمام گداهای شهر رژه بدهم. اون ها فکر می کنند که این کار غرورم رو می شکنه، این کار باعث پایان من می شه، ولی اون ها اشتباه می کنند.{{رف|ربا|65}}}}
۵۳۷

ویرایش