دوران مارتل: تفاوت میان نسخهها
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اطلاعات اشخاص| نام_شخصیت = [[پرونده:خاندان_Martell.PNG|50px|راست]] دوران مارتل [[پرونده:خاندان_Martell.PNG|50px|چپ]] | {{اطلاعات اشخاص| نام_شخصیت = [[پرونده:خاندان_Martell.PNG|50px|راست]] دوران مارتل [[پرونده:خاندان_Martell.PNG|50px|چپ]] | ||
| تصویر = [[پرونده:Doran_Martell_TheMico.JPG|300px|متن عنوان]] | | تصویر = [[پرونده:Doran_Martell_TheMico.JPG|300px|متن عنوان]] | ||
خط ۹: | خط ۷: | ||
| نژاد = دورنی ها | | نژاد = دورنی ها | ||
| فرهنگ = | | فرهنگ = | ||
|همسر = [[ملاریو از | |همسر = [[ملاریو از نورووس]] | ||
| محل_تولد = | | محل_تولد = | ||
| تاریخ_تولد = | | تاریخ_تولد ={{تاریخ|248}} | ||
| محل_مرگ = | | محل_مرگ = | ||
| تاریخ_مرگ = | | تاریخ_مرگ = | ||
خط ۱۹: | خط ۱۷: | ||
| سریال = | | سریال = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Raymond_Bonilla_blackwater_bay_veteran.jpg|بندانگشتی|چپ|400px|دوران در حال تفکر - اثر Raymond Bonilla. © Fantasy Flight Games]] | |||
'''دوران نایمروس مارتل''' (Doran Nymeros Martell) شاهزاده دورن و لرد [[سان اسپیر]] (Sunspear) می باشد. او فردی محتاط و افسرده است که هیچگاه احساسات خود را نمایان نمی سازد. او به شکل بدی مبتلا به بیماری نقرس است و در راه رفتن نیز مشکل دارد. او تلاش می کند تا در [[جنگ پنج پادشاه]] (War of the Five Kings) بی طرف بماند، اما همچنین میل شدیدی به گرفتن انتقام خواهرش [[الیا مارتل]] (Elia Martell) نشان داده است. او به دلیل بیماری نقرس اش به ندرت در ملاء عام ظاهر می شود، چرا که نمی خواهد در برابر دشمنانش ضعیف به نظر بیاید. | '''دوران نایمروس مارتل''' (Doran Nymeros Martell) شاهزاده دورن و لرد [[سان اسپیر]] (Sunspear) می باشد. او فردی محتاط و افسرده است که هیچگاه احساسات خود را نمایان نمی سازد. او به شکل بدی مبتلا به بیماری نقرس است و در راه رفتن نیز مشکل دارد. او تلاش می کند تا در [[جنگ پنج پادشاه]] (War of the Five Kings) بی طرف بماند، اما همچنین میل شدیدی به گرفتن انتقام خواهرش [[الیا مارتل]] (Elia Martell) نشان داده است. او به دلیل بیماری نقرس اش به ندرت در ملاء عام ظاهر می شود، چرا که نمی خواهد در برابر دشمنانش ضعیف به نظر بیاید. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۶: | ||
خواهر و برادر های او: | خواهر و برادر های او: | ||
* [[مورس | * [[مورس مارتل (برادر دوران)|مورس]] (Mors)، در جوانی درگذشت. | ||
* [[اولیوار مارتل|اولیوار]] (Olyvar)، در جوانی در گذشت. | * [[اولیوار مارتل|اولیوار]] (Olyvar)، در جوانی در گذشت. | ||
* [[الیا مارتل|الیا]] (Elia)، متولد | * [[الیا مارتل|الیا]] (Elia)، متولد سال {{تاریخ|257}}، که در جریان [[غارت بارانداز پادشاه]] (Sack of King's Landing) در سال {{تاریخ|283}} در گذشت. | ||
* [[ابراین مارتل|ابراین]] (Oberyn)، متولد سال {{تاریخ|258}} | |||
به دلیل مرگ زود هنگام [[مورس مارتل (برادر دوران)|مورس]] و [[اولیوار مارتل|اولیوار]] و تفاوت سنی او با دیگر برادر و خواهرش، دوران به تنهایی بزرگ شده است. شاید به همین دلیل باشد که او از در میان گذاشتن افکارش با دیگران می پرهیزد. او در جوانی اش در [[ساحل نمکی]] (Salt Shore) یک ملازم بود.{{رف|ضبک|2}} | |||
او در سفر به [[شهر های آزاد]] (Free Cities) با همسرش [[ملاریو از نورووس]] (Mellario of Norvos) آشنا می شود. آن ها عاشق یکدیگر می شوند و ازدواج می کنند. در زمان نامزدی آنان، برادر و خواهر دوران، [[ابراین مارتل|ابراین]] و [[الیا مارتل|الیا]] به همراه مادرشان از طریق جنوب مسافرت می کنند تا بتوانند افرادی مناسب برای ازدواج پیدا کنند، در همین حین دوران به عنوان قلعه بان در [[سان اسپیر]] (Sunspear) می ماند.{{رف|یش|70}} اگرچه ملاریو آن قدر اشرافی بود که بتواند با او ازدواج کند، با این حال بیشتر ازدواج ها در میان اشراف [[وستروس]] (Westeros) به خاطر سیاست است و ازدواج به خاطر عشق امری غیر معمول است. آنها صاحب سه فرزند شدند. | |||
با وجود اینکه آنان به خاطر عشق با یکدیگر ازدواج کردند اما ازدواج شادی نداشتند، چرا که [[ملاریو از نورووس|ملاریو]] (Mellario) نمی توانست خودش را با فرهنگ [[دورنی ها]] (Dornish) تطبیق دهد. کمی پس از تولد [[تریستان مارتل|تریستان]] (Trystane)، [[کوینتین مارتل|کوینتین]] (Quentyn) برای آموزش به عنوان یک ملازم نزد لرد [[آندرس یورن وود]] (Anders Yronwood) فرستاده می شود. عملی که موجب ایجاد صلح با [[یورن وود]] (Yronwood) می شود، چرا که لرد پیشین آن، [[اورمند یورن وود]] (Ormond Yronwood) از جراحت هایی که در دوئل با [[ابراین مارتل|ابراین]] برداشته بود در گذشته بود. [[ملاریو از نورووس|ملاریو]] که از این اقدام خرسند نبود به [[نورووس]] (Norvos) باز می گردد. | |||
در پنجاه سالگی، دوران به شدت مبتلا به نقرس می شود، بیماری موجب می شود که او بیشتر توانایی راه رفتن اش را از دست بدهد و به همین دلیل معمولا او بر روی صندلی چرخدار می نشیند. بیشتر اوقاتش را در [[واتر گاردن]] (Water Gardens)، خانه تابستانی [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martells)، و به تماشای بازی کودکان می گذراند. او برای پنهان سازی ضعفش در برابر دشمنان از ملاقات با عوام اجتناب می کند و تنها با درباریان و مشاورین مورد اعتمادش دیدار می کند. | |||
مادر دوران در طول [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) یا مدتی کمی پس از آن در می گذرد و دوران جانشین او می شود. از آنجایی که [[خاندان مارتل|مارتل ها]] و [[خاندان تارگرین|تارگرین ها]] (Targaryens) پیوند هایی با یکدیگر داشتند، در طول قیام آنان از نیرو های سلطنتی حمایت می کنند. | |||
به علت مرگ [[الیا مارتل|الیا]] (Elia)، [[ابراین مارتل|ابراین]] (Oberyn) می خواهد تا دورن را به نفع [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] (Viserys)، وارث نجات یافته [[خاندان تارگرین|تارگرین ها]] از [[غارت بارانداز پادشاه]] (Sack of King's Landing)، صف آرایی کند، اما دوران تصمیم دیگری می گیرد. در طی مذاکرات با [[جان ارن]] (Jon Arryn)، مسائل حل و فصل می شود. اگر چه که مردم مشکوک اند که [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (از جمله دوران) همچنان از [[لنیستر]]ها به خاطر عملی که انجام دادند متنفر اند. | |||
{{اسپویلر|دوران و برادرش [[ابراین مارتل|ابراین]] در تمام این سال ها پنهانی برنامه می ریختند، تا به سلطنت [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon) پایان دهند و [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را نابود سازند. پس از رفتن بازماندگان تارگرین از [[دراگون استون]] (Dragonstone)، [[ابراین مارتل|ابراین]] به [[براووس]] (Braavos) سفر می کند، جایی که [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) و [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) توسط سر [[ویلم دری]] (Willem Darry) نگهداری می شدند. آنان با حضور [[دریاسالار براووس]] (Sealord of Braavos)، [[پیمان ازدواج پنهانی (در براووس)|پیمان پنهانی ای]] می بندند تا به شرطی که [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] قول دهد با [[آریانه مارتل]] (Arianne Martell) ازدواج کند، پس از بازگشت او به [[وستروس]] (Westeros)، [[دورن]] (Dorne) به حمایت از ادعای او برای [[تخت آهنین]] (Iron Throne) به پا خیزد.}} | |||
==وقایع اخیر== | |||
===نزاع شاهان=== | |||
[[پرونده:Edriss_DoranM.jpg|بندانگشتی|چپ|350px|شاهزاده دوران مارتل - اثر Jacqui Davis ©]] | |||
دوران در ابتدا از ادای سوگند وفاداری به پادشاه [[جافری براتیون|جافری]] (Joffrey) سر باز می زند و در فکر آن است تا از [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) حمایت کند. با این حال، [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) وفاداری او را با اعزام شاهزاده [[میرسلا براتیون]] (Myrcella Baratheon) نزد او و نامزدی پسر او [[تریستان مارتل|تریستان]] (Trystane) با شاهزاده خانم، دادن پیشنهاد اجرای عدالت در مورد قاتلین شاهزاده [[الیا مارتل|الیا]] (Elia) و اعطای جایگاهی در [[شورای کوچک]] (Small council)، بدست می آورد.{{رف|نش|20}} هنگامی که [[میرسلا برایتون|میرسلا]] در امنیت [[دورن]] (Dorne) قرار می گیرد، دوران ارتش اش را به حرکت در می آورد و موجب نگرانی [[لرد های سرحدات]] (Marcher Lords) می شود.{{رف|نش|41}} | |||
===یورش شمشیر ها=== | |||
از آنجایی که احوال دوران برای سفر به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) مساعد نیست، او برادرش [[ابراین مارتل|ابراین]] را برای کسب جایگاهشان در [[شورای کوچک|شورا]] و گرفتن عدالت برای قتل خواهرشان به پایتخت می فرستد.{{رف|یش|38}} | |||
===ضیافتی برای کلاغ ها=== | |||
{{اسپویلر|زمانی که [[ابراین مارتل|ابراین]] (Oberyn) در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می میرد.{{رف|یش|70}} دوران تمام پیشنهاد های شروع جنگ برای انتقام را رد می کند. او به [[سان اسپیر]] (Sunspear) باز می گردد تا به مردمش نشان دهد که او هنوز هم قدرت دارد، او همچنین برای حفظ صلح، دختران حرامزاده ی جنگ طلبِ [[ابراین مارتل|ابراین]]، [[مارهای شنزار]] (Sand Snakes)، را نیز زندانی می کند.{{رف|ضبک|2}} دوران پس از اینکه تلاش های دخترش برای به سلطنت رساندن [[میرسلا براتیون|میرسلا]] (Myrcella) را خنثی می کند،{{رف|ضبک|13}}{{رف|ضبک|21}} برای او نمایان می سازد که وی در طول تمام پانزده سال گذشته از زمان مرگ [[الیا مارتل|الیا]] مخفیانه در حال تلاش برای گرفتن تمامی عزیزان لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) از او بوده است، او همچنین به دخترش می گوید که نقشه ای برای ایجاد اتحاد میان [[خاندان مارتل]] (House Martell) و [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) را طرح ریزی کرده است.{{رف|ضبک|40}}}} | |||
===رقصی با اژدهایان=== | |||
{{اسپویلر|پس از اینکه سر [[بیلون سوان]] (Balon Swann) به [[سان اسپیر]] (Sunspear) می رسد، به افتخار او ضیافتی برگزار می شود. دختر دوران [[آریانه مارتل|آریانه]] (Arianne) که دیگر در جریان تمامی نقشه های پدرش است، کنار او می نشیند. دختران [[ابراین مارتل|ابراین]] [[ابارا سند|ابارا]] (Obara)، [[تاینه سند|تاینه]] (Tyene) و [[نایمریا سند|نایمریا]] (Nymeria) به همراه مادرشان [[الاریا سند]] (Ellaria Sand)، [[آریو هوتاه]] (Areo Hotah) و نیمی از اشراف زادگان [[دورن]] نیز در ضیافت حضور دارند. دوران نیز همراه با جمجمه ی [[گرگور کلگان|کوه]] (The Mountain) در ضیافت حاضر می شود. | |||
سر [[بیلون سوان|بیلون]] (Balon) بیان می کند ملکه [[سرسی لنیستر]] (Cersei Lannister) خواستار این شده است که او شاهزاده [[میرسلا براتیون|میرسلا]] (Myrcella) را برای دیدار با برادرش به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) باز گرداند، همچنین از شاهزاده دوران یا فردی جایگزین دعوت می شود تا به پایتخت برود و جایگاه خالی [[دورنی ها]] (Dornish) را در [[شورای کوچک]] (Small council) پر کند، در همان حال از شاهزاده [[تریستان مارتل|تریستان]] (Trystane) نیز دعوت می شود تا از شهر بازدید کند. دوران متذکر می شود که سفر با کشتی ممکن است آسان تر باشد، اما این موضوع سر [[بیلون سوان|بیلون]] را می هراساند، چرا که او سفر از طریق دریا را بیش از حد خطرناک می داند. دوران قبول می کند که ممکن است حق با او باشد. | |||
در یک اتاق خصوصی، دوران برای [[ابارا سند|ابارا]] (Obara)، [[تاینه سند|تاینه]] (Tyene)، [[نایمریا سند|نایمریا]] (Nymeria)، [[آریو هوتاه]] (Areo Hotah) و دخترش آشکار می سازد که قرار است در طول سفر به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) گروهشان توسط راهزنانی که فریاد می زنند «نصف مرد» مورد حمله قرار بگیرد، [[تریستان مارتل|تریستان]] (Trystane) در این حمله کشته خواهد شد، و سر [[بیلون سوان|بیلون]] به دروغ ادعا خواهد کرد که [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) را دیده است. این نقشه که توسط [[سرسی لنیستر]] (Cersei Lannister) طرح ریزی شده بود، موجب شوکه شدن افراد حاضر در اتاق می شود. دوران می گوید که او توسط یک «دوست» در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) از این نقشه با خبر شده است و خود او نیز تا زمانی که سر [[بیلون سوان|بیلون]] از سفر دریایی اجتناب کرد(چرا که تمام نقشه های سرسی را به هم میزد) نسبت به این خبر نامطمئن بوده است. [[مارهای شنزار]] (Sand Snakes) خشمگین می شوند، اما دوران به آن ها اجازه نمی دهد تا به سر [[بیلون سوان|بیلون]] آسیبی وارد کنند چرا که او تحت حفاظت [[حق مهمان]] (Guest right) می باشد. | |||
برای جلوگیری از به ثمر رسیدن این نقشه، دوران سر [[بیلون سوان|بیلون]] را به ملاقات [[میرسلا براتیون|میرسلا]] (Myrcella) می برد و او را از صدماتی که توسط [[جرالد داین]] به [[میرسلا براتیون|میرسلا]] وارد شده است با خبر می سازد. [[میرسلا براتیون|میرسلا]] (تحت هدایت [[آریانه مارتل|آریانه]] (Arianne)) دروغ می گوید و ادعا می کند که این سر [[جرالد داین|جرالد]] بوده که سر [[اریس اوکهارت]] (Arys Oakheart) را به قتل رسانده است. سپس [[میرسلا براتیون|میرسلا]] به سر [[بیلون سوان|بیلون]] التماس می کند تا [[جرالد داین|داین]] را برای اجرای عدالت دستگیر کند. دوران [[ابارا سند|ابارا]] (Obara) را همراه سر [[بیلون سوان|بیلون]] به [[های هرمیتیج]] (High Hermitage) می فرستد، او در حال حاضر او به دنبال شکار کردن [[جرالد داین|ستاره ی سیاه]] (Darkstar) می باشد.{{رف|ربا|موخره}} دوران برای گرفتن جایگاه خالیشان در [[شورای کوچک]] (Small council) [[نایمریا سند|نایمریا]] (Nymeria) را به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می فرستد و [[تاینه سند|تاینه]] (Tyene) را نیز به [[سپت اعظم بیلور]] (Great Sept of Baelor) می فرستد تا با [[گنجشک اعظم|سپتون اعظم]] جدید (High Septon) رابطه ای دوستانه شکل دهد.{{رف|ربا|38}} | |||
در همان حال که دوران منتظر شنیدن خبری از جانب پسرش، [[کوینتین مارتل|کوینتین]] (Quentyn) می باشد، او خبر دار می شود که ناوگانی از کشتی ها در حال آمدن به [[وستروس]] (Westeros) می باشند، در نتیجه او ارتش دورن را برای مقابله آماده می کند.}} | |||
===بادهای زمستانی=== | |||
{{اسپویلر|دوران [[آریانه مارتل|دخترش]] را به [[سرزمین های طوفان]] (Stormlands) می فرستد تا با [[اگان تارگرین]] (Aegon Targaryen) ظاهری ملاقات کند.<ref>georgerrmartin.com/if-sample.html</ref>}} | |||
==نقل قول های شاهزاده دوران== | |||
{{اسپویلر| | |||
{{نقل قول|من برای به زیر کشیدن [[تایوین لنیستر]] نقشه می کشیدم از همان روزی که آنها به من راجع به [[الیا مارتل|الیا]] و فرزندانش گفتن.{{رف|ضبک|40}}}} | |||
{{نقل قول|کلمات مثل پیکان می مونن، زمانی که رهاشون کنی دیگه نمیتونی پسشون بگیری.{{رف|ضبک|40}}}} | |||
{{نقل قول|من کور و کر نیستم. میدونم که همه شما باور دارید من فردی ضعیف، وحشت زده و ناتوانم. پدرتون منو بهتر می شناخت. [[اوبراین مارتل|اوبراین]] همیشه یک افعی بود. کشنده، خطرناک و غیر قابل پیشبینی. هیچ مردی جرات نداشت بهش خیانت کنه. من علف بودم. دلپذیر، با ادب، خوشبو و با هر نسیمی نوسان پیدا می کردم. کی از راه رفتن بر روی علف می ترسه؟ اما این علفِ که افعی رو از دشمنانش پنهان می کنه و تا زمان حمله اون رو پنهان می کنه.{{رف|ربا|38}}|دوران به [[مار های شنزار]]}}}} | |||
==نقل قول ها در مورد شاهزاده دوران== | |||
{{نقل قول|(دوران) مردی محتاط، منطقی، لطیف، متفکر و حتی تا حدودی هم سست. او مردی است که از پیش عواقب ناشی از تمام اقدامات و کلمات را می سنجد.{{رف|یش|53}}|[[تایوین لنیستر]]}} | |||
{{نقل قول|دوران برای بردن بازی می کنه، چه در [[کایواس]] و چه در بازی تاج و تخت.{{رف|چگم|http://www.westeros.org/Citadel/SSM/Month/2008/07/}}|[[جرج آر. آر. مارتین]]}} | |||
{{اسپویلر| | |||
{{نقل قول|پدرتون خوب راز هاش رو پنهان نگه میداره، [[کوینتین مارتل|شاهزاده کوینتین]]، خیلی خوب، این منو میترسونه|[[باریستان سلمی]]}}}} | |||
==شجره نامه== | |||
{{شجره نامه مارتل}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع| | {{منابع|2}} | ||
[[en:Doran Martell]] | [[en:Doran Martell]] | ||
[[رده|نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های دورن]][[رده:خاندان مارتل]][[رده:اعضای شورای کوچک]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۳۶
| |
عنوان | شاهزاده دورن |
---|---|
خاندان | خاندان مارتل |
نژاد | دورنی ها |
تولد | در سال 248 پس از ورود اگان |
همسر | ملاریو از نورووس |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت (اشاره شده) نزاع شاهان (اشاره شده) |
دوران نایمروس مارتل (Doran Nymeros Martell) شاهزاده دورن و لرد سان اسپیر (Sunspear) می باشد. او فردی محتاط و افسرده است که هیچگاه احساسات خود را نمایان نمی سازد. او به شکل بدی مبتلا به بیماری نقرس است و در راه رفتن نیز مشکل دارد. او تلاش می کند تا در جنگ پنج پادشاه (War of the Five Kings) بی طرف بماند، اما همچنین میل شدیدی به گرفتن انتقام خواهرش الیا مارتل (Elia Martell) نشان داده است. او به دلیل بیماری نقرس اش به ندرت در ملاء عام ظاهر می شود، چرا که نمی خواهد در برابر دشمنانش ضعیف به نظر بیاید.
تاریخچه
دوران در سال سال 248 پس از ورود اگان متولد شده است. در کتاب ها اشاره ای به نام پدر و مادر او نشده است. او فرزند ارشد و وارث مادرش، حاکم قانونی دورن (Dorne)، بوده است.
خواهر و برادر های او:
- مورس (Mors)، در جوانی درگذشت.
- اولیوار (Olyvar)، در جوانی در گذشت.
- الیا (Elia)، متولد سال سال 257 پس از ورود اگان، که در جریان غارت بارانداز پادشاه (Sack of King's Landing) در سال سال 283 پس از ورود اگان در گذشت.
به دلیل مرگ زود هنگام مورس و اولیوار و تفاوت سنی او با دیگر برادر و خواهرش، دوران به تنهایی بزرگ شده است. شاید به همین دلیل باشد که او از در میان گذاشتن افکارش با دیگران می پرهیزد. او در جوانی اش در ساحل نمکی (Salt Shore) یک ملازم بود.[۱]
او در سفر به شهر های آزاد (Free Cities) با همسرش ملاریو از نورووس (Mellario of Norvos) آشنا می شود. آن ها عاشق یکدیگر می شوند و ازدواج می کنند. در زمان نامزدی آنان، برادر و خواهر دوران، ابراین و الیا به همراه مادرشان از طریق جنوب مسافرت می کنند تا بتوانند افرادی مناسب برای ازدواج پیدا کنند، در همین حین دوران به عنوان قلعه بان در سان اسپیر (Sunspear) می ماند.[۲] اگرچه ملاریو آن قدر اشرافی بود که بتواند با او ازدواج کند، با این حال بیشتر ازدواج ها در میان اشراف وستروس (Westeros) به خاطر سیاست است و ازدواج به خاطر عشق امری غیر معمول است. آنها صاحب سه فرزند شدند.
با وجود اینکه آنان به خاطر عشق با یکدیگر ازدواج کردند اما ازدواج شادی نداشتند، چرا که ملاریو (Mellario) نمی توانست خودش را با فرهنگ دورنی ها (Dornish) تطبیق دهد. کمی پس از تولد تریستان (Trystane)، کوینتین (Quentyn) برای آموزش به عنوان یک ملازم نزد لرد آندرس یورن وود (Anders Yronwood) فرستاده می شود. عملی که موجب ایجاد صلح با یورن وود (Yronwood) می شود، چرا که لرد پیشین آن، اورمند یورن وود (Ormond Yronwood) از جراحت هایی که در دوئل با ابراین برداشته بود در گذشته بود. ملاریو که از این اقدام خرسند نبود به نورووس (Norvos) باز می گردد.
در پنجاه سالگی، دوران به شدت مبتلا به نقرس می شود، بیماری موجب می شود که او بیشتر توانایی راه رفتن اش را از دست بدهد و به همین دلیل معمولا او بر روی صندلی چرخدار می نشیند. بیشتر اوقاتش را در واتر گاردن (Water Gardens)، خانه تابستانی مارتل ها (Martells)، و به تماشای بازی کودکان می گذراند. او برای پنهان سازی ضعفش در برابر دشمنان از ملاقات با عوام اجتناب می کند و تنها با درباریان و مشاورین مورد اعتمادش دیدار می کند.
مادر دوران در طول قیام رابرت (Robert's Rebellion) یا مدتی کمی پس از آن در می گذرد و دوران جانشین او می شود. از آنجایی که مارتل ها و تارگرین ها (Targaryens) پیوند هایی با یکدیگر داشتند، در طول قیام آنان از نیرو های سلطنتی حمایت می کنند.
به علت مرگ الیا (Elia)، ابراین (Oberyn) می خواهد تا دورن را به نفع ویسریس (Viserys)، وارث نجات یافته تارگرین ها از غارت بارانداز پادشاه (Sack of King's Landing)، صف آرایی کند، اما دوران تصمیم دیگری می گیرد. در طی مذاکرات با جان ارن (Jon Arryn)، مسائل حل و فصل می شود. اگر چه که مردم مشکوک اند که مارتل ها (از جمله دوران) همچنان از لنیسترها به خاطر عملی که انجام دادند متنفر اند.
وقایع اخیر
نزاع شاهان
دوران در ابتدا از ادای سوگند وفاداری به پادشاه جافری (Joffrey) سر باز می زند و در فکر آن است تا از رنلی براتیون (Renly Baratheon) حمایت کند. با این حال، تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) وفاداری او را با اعزام شاهزاده میرسلا براتیون (Myrcella Baratheon) نزد او و نامزدی پسر او تریستان (Trystane) با شاهزاده خانم، دادن پیشنهاد اجرای عدالت در مورد قاتلین شاهزاده الیا (Elia) و اعطای جایگاهی در شورای کوچک (Small council)، بدست می آورد.[۳] هنگامی که میرسلا در امنیت دورن (Dorne) قرار می گیرد، دوران ارتش اش را به حرکت در می آورد و موجب نگرانی لرد های سرحدات (Marcher Lords) می شود.[۴]
یورش شمشیر ها
از آنجایی که احوال دوران برای سفر به بارانداز پادشاه (King's Landing) مساعد نیست، او برادرش ابراین را برای کسب جایگاهشان در شورا و گرفتن عدالت برای قتل خواهرشان به پایتخت می فرستد.[۵]
ضیافتی برای کلاغ ها
رقصی با اژدهایان
بادهای زمستانی
نقل قول های شاهزاده دوران
نقل قول ها در مورد شاهزاده دوران
” (دوران) مردی محتاط، منطقی، لطیف، متفکر و حتی تا حدودی هم سست. او مردی است که از پیش عواقب ناشی از تمام اقدامات و کلمات را می سنجد.[۱۲] “
” دوران برای بردن بازی می کنه، چه در کایواس و چه در بازی تاج و تخت.[۱۳] “
شجره نامه
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 2، فرمانده نگهبانان.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ یورش شمشیرها، فصل 70، تیریون.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 20، تیریون.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 41، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 38، تیریون.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 13، شوالیه لکه دار شده.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 21، ملکه ساز.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 40، شاهزاده در برج.
- ↑ رقصی با اژدهایان، موخره.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 38، نگهبان (آریو I)).
- ↑ georgerrmartin.com/if-sample.html
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 53، تیریون.
- ↑ ،چنین گفت مارتین.