نزاع شاهان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:


[[راب استارک]] ارتش شمالی خود را به [[سرزمین های غربی]] هدایت می کند و با چیرگی در نبردی در [[نبرد آکسکراس|آکسکراس]] و یورش به [[نبرد آشمارک|آشمارک]] و [[نبرد صخره|صخره]]، از تعدادی از نبردها علیه نیروهای لنیستر پیروز بیرون می آید. تایوین با اکراه هارن هال را ترک می گوید و تلاش می کند از گدارهای نزدیک ریورران عبور کند که توسط [[ادمور تالی]]، برادر کتلین و وارث [[هاستر تالی|لرد هاستر]] ناتوان، [[نبرد گدارها|متوقف می شود]]. هرچند این لنیسترها را از افتادن در دام راب حفظ کرد و به آن ها اجازه داد تا به سرعت به جنوب پیش روی کرده و به متحد جدیدشان، تایرل ها بپیوندند.
[[راب استارک]] ارتش شمالی خود را به [[سرزمین های غربی]] هدایت می کند و با چیرگی در نبردی در [[نبرد آکسکراس|آکسکراس]] و یورش به [[نبرد آشمارک|آشمارک]] و [[نبرد صخره|صخره]]، از تعدادی از نبردها علیه نیروهای لنیستر پیروز بیرون می آید. تایوین با اکراه هارن هال را ترک می گوید و تلاش می کند از گدارهای نزدیک ریورران عبور کند که توسط [[ادمور تالی]]، برادر کتلین و وارث [[هاستر تالی|لرد هاستر]] ناتوان، [[نبرد گدارها|متوقف می شود]]. هرچند این لنیسترها را از افتادن در دام راب حفظ کرد و به آن ها اجازه داد تا به سرعت به جنوب پیش روی کرده و به متحد جدیدشان، تایرل ها بپیوندند.
[[آریا استارک]] در قالب پسری به نام آری، توسط [[یارن]] به عنوان عضو جدید نگهبانان شب به شمال برده می شود. هرچند سواران لنیستر به رهبری [[آموری لورچ|سر آموری لورچ]] آنها را مورد حمله قرار می دهند و [[یارن]] در سواحل [[چشم خدایان]] کشته می شود. آریا به همراه [[جندری]]، [[هات پای]] و [[لامی گرین هندز]] می گریزد و در این میان جان [[جیکن هگار]]، [[روگ]] و [[بایتر]] را نجات می دهد؛ سه مجرمی که یارن به دیوار می برد. کمی بعد آریا، جندری و هات پای به دست مردان تحت فرمان [[گرگور کلگان]] دستگیر می شوند؛ لامی که زخمی شده بود، کشته می شود. آنها به [[هارن هال]] برده می شوند و در قلعه به عنوان خدمتکار به کار گماشته می شوند.
هنگامی که آریا به عنوان خدمتکاری به نام «سمور» در هارنهال کار می کند، هگار، روگ و بایتر به عنوان اعضای [[اصحاب شجاع]] دوباره پیدا می شوند. هگار به خاطر حفظ جانشان در جریان حمله، به آریا قول می دهد با کشتن سه تن به انتخاب او جبران کند. آریا برای سه انتخابش، [[چیسویک]]، سربازی از قوای [[گرگور کلگان]]، [[ویس]]، سرپرست خدمتکاران، و خود جیکن هگار را انتخاب می کند. او دو قتل اول را بدون هیچ سوالی انجام داد؛ آریا در عوض انتخاب سوم هگار را مجبور می کند به او کمک کند تا سربازان لنیستری را که از [[رابرت گلاور]] نگهبانی می کردند، بکشد. رابرت گلاوری که به دست اصحاب شجاع اسیر شده بود. پس از آزادی رابرت گلاور، اصحاب شجاع جناح عوض کرده و به شمال می پیوندند. کنترل هارن هال به [[روس بولتون]] واگذار می شود و آریا پیاله دار او می گردد.


=== در دیوار ===
=== در دیوار ===

نسخهٔ ‏۱۹ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۲۲

UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط [[کاربر:تالیسا (بحث)]] در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.
نزاع شاهان
AClashOfKings.jpg
طرح روی جلد چاپ آمریکا
نویسنده جرج آر. آر. مارتین
عنوان اصلی A Clash of Kings
مترجم رویا خادم الرضا (نشر ویدا)
کشور ایالات متحده
زبان انگلیسی
ژانر فانتزی
ناشر بانتام بوکس (آمریکا)
ویجر بوکس (انگلستان)
نشر ویدا (ایران)
تاریخ نشر بهمن ماه 1392 (ایران)
تاریخ نشر کتاب اصلی نوامبر 1998 (انگلستان) و مارس 1999 (آمریکا)
طراح جلد استیو یول
انواع در دسترس چاپی (جلد سخت و جلد کاغذی)
کتاب صوتی
تعداد صفحات 708 (جلد سخت انگلستان)، 768 (چاپ سخت آمریکا)، 1009 (چاپ کاغذی آمریکا)
شابک ISBN 0-00-224585-X (چاپ سخت انگلستان)
ISBN 0-553-10803-4 (جلد سخت آمریکا)
ISBN 0-553-57990-8 (جلد کاغذی آمریکا)
(جلد اول) ISBN 9786002910721
(جلد دوم) ISBN 9786002910738(جلد شومیز در ایران)
کتاب قبلی در مجموعه بازی تاج و تخت
کتاب بعدی در مجموعه یورش شمشیرها

نزاع شاهان دومین کتاب از هفت رمان برنامه ریزی شده نغمه ای از یخ و آتش است؛ مجموعه ای فانتزی حماسی اثر نویسنده آمریکایی جرج آر. آر. مارتین. این کتاب نخستین بار در ۱۶ نوامبر ۱۹۹۸ در انگلستان منتشر شد، هرچند نسخه آمریکایی آن تا مارس ۱۹۹۹ به چاپ نرسید. در می ۲۰۰۵، انتشارات مشیا مارلین (Meisha Merlin) نسخه ای محدود و بسیار به تاخیر افتاده از رمان را منتشر کرد که به دست جان هو (John Howe) به تصویر کشیده شده بود.

نزاع شاهان نام نخستین توسعه بازی تخته ای «بازی تاج و تخت» نیز می باشد.

خلاصه داستان

مقاله اصلی: خلاصه فصل ها

نزاع شاهان داستان را از آنجایی که بازی تاج و تخت تمام شد، ادامه می دهد. هفت پادشاهی گرفتار جنگ داخلی است، نگهبانان شب یک عملیات شناسایی را در شمال دیوار آغاز کرده اند و در شرق دور، دنریس تارگرین به تلاشش برای بازگشت به هفت پادشاهی و ادعای حق نصبی اش ادامه می دهد.

رمان بخش زیادی از سال 299 پس از ورود را دربرمی گیرد.

در هفت پادشاهی

جنگ داخلی در هفت پادشاهی زمانی پیچیده تر می شود که گریجوی ها وارد عمل می شوند. تلاش های راب استارک در جهت تامین اتحاد با گریجوی ها رد شده و با تجاوزی گسترده در امتداد سواحل غربی شمال پاسخ داده می شود. مهاجمان آهن زاده در حین غارت ساحل سنگی، کنترل موت کیلین، تورهن اسکور و دیپ وود موت را در اختیار می گیرند.

در وینترفل، برن استارک مسئول قلعه باقی مانده و از رویاهای عجیبی رنج می برد. وقتی جوجن و میرا رید، فرزندان دوست نزدیک ادارد استارک هاولند رید، از گری واتر واچ می رسند، به رویاهای او علاقمند می شوند و برن دو دوست جدید پیدا می کند.

در همین حال استنیس براتیون به پشتیبانی لردهای دریای باریک و ملیساندر، راهبه سرخ خدای شرقی رلور، خود را پادشاه وستروس اعلام می کند. وقتی برادرش رنلی نیز مدعی تاج و تخت می شود، استنیس که خشمگین شده، تصمیم می گیرد تا قلعه خانگی خود استورمز اند را محاصره کند تا رنلی را مجبور به پیش روی به شرق و مناقشه با او کند. کتلین استارک که برای مذاکره درمورد اتحاد احتمالی علیه لنیستر ها به جنوب سفر کرده بود نیز رنلی را همراهی می کرد. متعاقب آن مذاکرات صلح با تندی پایان یافته و رنلی تصمیم می گیرد تا برادر خود را با ارتش بزرگترش نابود کند. هرچند بدون هیچ هشداری سایه ای رمزآلود در چادر شخصی رنلی به وجود آمد و او را می کشد. کتلین و تنها شاهد دیگر، دوشیزه-جنگجو برین از تارث، شکه و حیران از صحنه می گریزند. با مرگ رنلی، لردهای طوفان چاره ای جز پیوستن به استنیس ندارند. استورمز اند خود نیز سقوط کرد، هرچند سر داووس وفادار استنیس (قاچاقچی سابق)، ملیساندر را در قایقی کوچک مخفیانه به زیر قلعه می برد. در کمال حیرت، ملیساندر «سایه ای» را «به دنیا می آورد» که وارد قلعه شده و قلعه بان کله شق استورمز اند را به قتل می رساند.

تیریون لنیستر برای انجام وظایفش به عنواندست به جای تایوین لنیستر به بارانداز پادشاه می رسد. او در حین دسیسه چینی علیه خواهرش سرسی، استحکامات شهر را تقویت می کند. تیریون با اطلاع از مرگ رنلی، دو تصمیم اساسی می گیرد. او با اطلاع از آنکه تایرل ها از پیروی از استنیس خرسند نخواهند بود، تصمیم می گیرد تا پیشنهاد بهتری به آنها بدهد. او همچنین تصمیم می گیرد مارتل های دورن را در جنگ به سمت خود آورد. او لیتل فینگر را برای مذاکره با تایرل ها و پیک دیگری را به دورن می فرستد. او حمایت لیتل فینگر را با قول هارن هال می خرد. مذاکرات با توافق ازدواج محکم می شود. درحالیکه لرد میس تایرل با ازدواج دخترش مارجری با پادشاه جافری موافقت می کند، پرنس دوران مارتل موافقت می کند پسرش تریستان با میرسلا خواهر جافری ازدواج کند.

تیان گریجوی گروه کوچکی از آهن زادگان را به شمال رهبری کرده و وینترفل را تسخیر می کند و برن و ریکان استارک را به اسارت درمی آورد. آشا خواهر تیان پیشنهاد می کند که قلعه راویران کرده و پیش از آنکه دیگر شمالی ها برای بازپس گیری آن سر برسند، فرار کند، اما تیان با کج خلقی سعی می کند قلعه جدیدش را حفظ کند. سرانجام گروه نیرومندی از شمالی ها سرمی رسند و آنچه که ظاهرا اجساد برن و ریکان استارک است، می یابند. زمانی که محاصره کنندگان که از این قدام منزجر شده اند، حمله به وینترفل را آغاز می کنند، قشونی از خاندان بولتون به سرکردگی پسر حرامزاده لرد روس بولتون رمسی اسنو، به دیگر شمالی ها حمله کرده و آنها را نابود می سازد. تیان مشتاقانه دروازه ها را به روی «متحد» جدیدش باز می کند، اما بولتون ها به او خیانت کرده و او را اسیر می کنند. وینترفل می سوزد و بولتون ها به درد فورت باز می گردند. کمی بعد، برن و ریکان، سالم و سلامت، از مخفیگاهشان بیرون آمده و تصمیم می گیرند از هم جدا شوند. اوشا، زنی وحشی در خدمت وینترفل، می پذیرد تا ریکان را به جایی امن ببرد. در همین حال برن به همراه ریدها به شمال و به سم دیوار سفر می کنند.

راب استارک ارتش شمالی خود را به سرزمین های غربی هدایت می کند و با چیرگی در نبردی در آکسکراس و یورش به آشمارک و صخره، از تعدادی از نبردها علیه نیروهای لنیستر پیروز بیرون می آید. تایوین با اکراه هارن هال را ترک می گوید و تلاش می کند از گدارهای نزدیک ریورران عبور کند که توسط ادمور تالی، برادر کتلین و وارث لرد هاستر ناتوان، متوقف می شود. هرچند این لنیسترها را از افتادن در دام راب حفظ کرد و به آن ها اجازه داد تا به سرعت به جنوب پیش روی کرده و به متحد جدیدشان، تایرل ها بپیوندند.

آریا استارک در قالب پسری به نام آری، توسط یارن به عنوان عضو جدید نگهبانان شب به شمال برده می شود. هرچند سواران لنیستر به رهبری سر آموری لورچ آنها را مورد حمله قرار می دهند و یارن در سواحل چشم خدایان کشته می شود. آریا به همراه جندری، هات پای و لامی گرین هندز می گریزد و در این میان جان جیکن هگار، روگ و بایتر را نجات می دهد؛ سه مجرمی که یارن به دیوار می برد. کمی بعد آریا، جندری و هات پای به دست مردان تحت فرمان گرگور کلگان دستگیر می شوند؛ لامی که زخمی شده بود، کشته می شود. آنها به هارن هال برده می شوند و در قلعه به عنوان خدمتکار به کار گماشته می شوند.

هنگامی که آریا به عنوان خدمتکاری به نام «سمور» در هارنهال کار می کند، هگار، روگ و بایتر به عنوان اعضای اصحاب شجاع دوباره پیدا می شوند. هگار به خاطر حفظ جانشان در جریان حمله، به آریا قول می دهد با کشتن سه تن به انتخاب او جبران کند. آریا برای سه انتخابش، چیسویک، سربازی از قوای گرگور کلگان، ویس، سرپرست خدمتکاران، و خود جیکن هگار را انتخاب می کند. او دو قتل اول را بدون هیچ سوالی انجام داد؛ آریا در عوض انتخاب سوم هگار را مجبور می کند به او کمک کند تا سربازان لنیستری را که از رابرت گلاور نگهبانی می کردند، بکشد. رابرت گلاوری که به دست اصحاب شجاع اسیر شده بود. پس از آزادی رابرت گلاور، اصحاب شجاع جناح عوض کرده و به شمال می پیوندند. کنترل هارن هال به روس بولتون واگذار می شود و آریا پیاله دار او می گردد.

در دیوار

در شرق

شخصیت ها

داستان از دید نه شخصیت زاویه دید و یک شخصیت زاویه دید مقدمه روایت می شود:

جوایز و نامزدی ها

اقتباس تلویزیونی

ترجمه ها

ارجاعات و یادداشت ها