کتلین تالی

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط کاربر:استاد آمون در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.
House Tully.png
کتلین تالی
House Stark.PNG
Catelyn Stark.jpg
کتلین تالی اثر Amoka

القاب کت
عنوان بانوی وینترفل
خاندان خاندان استارک
خاندان تالی
فرهنگ سرزمین های رودخانه
تولد در سال 264 پس از ورود اگان در ریورران
مرگ در سال 299 پس از ورود اگان در دوقلوها
همسر ادارد استارک
کتاب(ها) بازی تاج و تخت

نزاع شاهان
یورش شمشیرها
ضیافتی برای کلاغ ها

رقصی با اژدهایان

کتلین تالی همسر لرد ادارد استارک (Eddara Stark) و بانوی ویترفل (Winterfell) است. آن ها پنج فرزند به نام های راب (Robb)، سانسا (Sansa)، آریا (Arya)، برن (Bran) و ریکان (Rikon) دارند. کتلین در خاندان تالی (House Tully) از ریورران (Riverrun)، لردهای عالی مقام سرزمین های رودخانه، به دنیا آمد. او دختر لرد هاستر تالی (Hoster Tully) و مینیسا ونت (Minisa Whent) است. او یک برادر به نام ادمور (Edmure) و یک خواهر به نام لایسا (Lysa) دارد. کتلین یکی از مهمترین شخصیت های اصلی در کتاب است.

ظاهر

او زیبا، با موهای قرمز مایل به طلایی، چشمان آبی و انگشتانی بلند توصیف شده است. او ساده لباس می پوشد و برای جلوگیری از خودنمایی هایی نظیر دربار در بارانداز پادشاه، لباس هایی به رنگ خاکستری خاندان استارک یا آبی و قرمز خاندان پدری اش می پوشد.

شخصیت

همچنین این مجموعه از تصاویر را ببینید.

کتلین مغرور، قوی، مهربان و سخاوتمند است. از نظر کسانی که او را می شناسند، او بسیار بزرگوار و نیکوکار است، عمل به وظیفه برای او بیش از اینکه به آن میل داشته باشد، یک نوع اصل حاکم بر رفتار او است. کتلین دارای فهم دقیقی از سیاست است و بینشی قوی در مسائلی که باعث دوام وستروس می شوند دارد. با این حال کتلین زنی محافظه کار است و او اغلب نه بیشتر از قلبش بلکه بیشتر از عقلش استفاده می کند، خصوصا زمانی که پای خانواده اش که عمیقا آن را دوست می دارد وسط می آید. ( شعار خاندان تالی " خانواده.وظیفه.شرافت " است )، هر چند او به حرامزاده ی ند جان اسنو (Jon Snow) به چشم یک بیگانه که وارد خانواده او شده است نگاه می کند و هرگز ادارد را بخاطر آوردن او به درون خانواده استارک نبخشید. او ایمانی قوی به مذهب هفت دارد.

تاریخ

کتلین بزرگترین دختر و فرزند بانو مینیسا ونت و لرد هاستر تالی، رئیس خاندان تالی و لرد عالی مقام سرزمین های رودخانه است. او یک برادر کوچکتر به نام ادمور و همینطور یک خواهر کوچکتر به نام لایسا دارد.

او دوران کودکی اش را در ریورران گذراند و در آن جا با ملازم پدرش پتایر بیلیش (Petyr Baelish) دوست شد. اگرچه پتایر عاشق کتلین شد و بدنبال بدست آوردن او بود اما کتلین هرگز او را بیشتر از برادر خود نمی دید. هنگامی که او دوازده سال داشت، با وارث وینترفل، برندون استارک (Brandon Stark) نامزد شد تا روابط و دوستی بین دو خاندان بزرگ تالی و استارک را محکم کند.

هنگامی که برندون برای دیدن کتلین به ریورران رفت، پتایر جوان برای بدست آوردن کتلین او را به مبارزه طلبید. برندون به راحتی دوئل را برد، اما به علت خواهش کتلین از زندگی بیلیش چشم پوشی کرد. بیلیش از ریورران اخراج شد و خیلی زود به خانه اش پس فرستاده شد. پتایر پس از مرگ برندون تنها یک نامه فرستاد اما کتلین بدون آن که نامه را بخواند، آن را سوزاند.

نامزدی کتلین با برندون پس از مرگ او و پدرش به دست پادشاه دیوانه به پایان رسید. در طی شورش رابرت، مردان شمال به رهبری برادر کوچکتر برندون ادارد استارک، به جمع شورشیان پیوستند. پدر کتلین برای ادامه ی اتحادشان، کتلین را به ازدواج برادر برندون، ادارد، در آورد. کتلین به وینترفل رفت و در آنجا او و ادرد ازدواجی قوی و عاشقانه داشتند. آن ها احترام و عشقی خاص نسبت به هم داشتند. آن ها پنج فرزند دارند: راب، سانسا، آریا، برن و ریکان. همچنین آن ها از فرزند نامشروع ادارد، جان اسنو نیز نگه داری می کنند، این بی وفایی ادرد موجب شکل گیری اختلافی میان او و شوهرش شد.

ارجاعات در کتاب

بازی تاج و تخت

کتلین تالی اثر Anja Dalisa

پس از ورود مهمانان سلطنتی به وینترفل، کتلین نامه ای از طرف خواهرش لیسا دریافت کرد، این نامه حاکی از آن بود که لنیسترها شوهر او جان ارن (Jon Arryn)، دست پیشین پادشاه را کشته اند. این نامه استارک ها را محتاط کرد، پیشنهاد سمت دست پادشاه از طرف پادشاه رابرت براتیون به همسر او داده شده بود. کتلین ند را برای قبول این پیشنهاد و همچنین قبول پیشنهاد نامزدی سانسا که باعث می شد او روزی ملکه شود، تحت فشار قرار داد. با وجود سوءظن ند درابطه با رفتن به پایتخت، او سرانجام قبول کرد.

پس از آنکه بران ظاهرا براثر سقوط از یکی از برج های وینترفل به اغماء رفت، کتلین به مدت هشت روز کنار او ماند. در شب هشتم او به قاتلی که برای کشتن برن آمده بود حمله کرد. قبل از این که قاتل بدست گرگ شوم برن کشته شود، در طی کشمکشی به دست کتلین به شدت آسیب زد. پس از بهبود یافتن دستش، او به همراه سر رودریک کسل (Rodrik Cassel) به طرف بارانداز پادشاه حرکت کردند تا خبر حمله به برن را به ادارد اطلاع دهند. در آنجا، او با دوست و هم صحبت دوران کودکی اش پتایر بیلیش، ملاقات کرد. بیلیش به او گفت که خنجری که قاتل برای کشتن برن استفاده کرده بود متعلق به تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) است.

در راه بازگشت به وینترفل، کتلین در مسافرخانه کراس رود را تیریون لنیستر دیده و از پرچمداران پدرش درخواست کرد که او را دستگیر کنند. علی رقم این که او قصد داشت تیریون را به وینترفل ببرد، به جایش او را برای محاکمه به نزد خواهرش در ایری برد. در ایری تیریون را در یکی از سلول های ماه انداختند، اما او توانست با متقاعد کردن یک مزدور برای مبارزه در جریان محاکمه، از مرگ بگریزد. در خلال این اتفاق، تایوین لنیستر به دلیل تلافی کار کتلین و پرچمداران تالی، به سر گرگور کلگان (Gregor Clegane) و دیگر سوارانش دستور داد که به سرزمین های رودخانه حمله کنند، این کار باعث به وجود آمدن جنگی بزرگ شد.

پسر بزرگ او راب، در واکنش به بازداشت ادرد در بارانداز پادشاه، پرچمدارانش را خبر کرد. کتلین در تنگه موت کیلین به سپاه شمال پیوست، او در آنجا با عموی خود سر بریندن تالی (Brynden Tully)، محافظ دروازه پادشاه در ایری، ملاقات کرد. بریندن از امتناع لیسا برای پیوستن به ارتش شمال مزجر شده بود و خودش در مقابل لنیستر ها به آنان پیوسته بود. پس از آنکه راب جان آمبر بزرگ (GreatJon Umber) را به فرمانده ای پیاده نظام منصوب کرد تا بتواند تایوین لنیستر را مشغول نگه دارد، کتلین توانست او را متقاعد کند تا در لشکرش جایی به حسابگر سرد و زیرک شمالی، روس بولتون (Roose Bolton)، بدهد. راب خواستار بازگشت کتلین به شمال شد، اما او با سپاه شمال ماند تا بتواند پدر در حال مرگش را ببیند. هنگامی که سپاهیان دریافتند باید از رود ترایدنت عبور کنند، کتلین توانست بوسیله گفتگو با لرد والدر فری (Walder Fery) ( به شرط ازدواج راب با یکی از دختران خاندان فری (House Frey) ) اجازه ی عبور سپاهیان شمال را بگیرد. او به همراه گارد حفاظتی اش به فرماندهی هالیس مولن (Hallis Mollen)، شاهد پیروزی سپاهیان شمال در نبرد ویسپرینگ وود (Battle of the Whispering Wood) بود. پس از رسیدن خبر قطع شدن سر لرد ادارد استارک به دستور پادشاه جافری (King Joffrey)، کتلین احساس غم و اندوه زیادی کرد اما بخاطر پسرش راب، نقابی سخت و محکم بر چهره اش گذاشت. کتلین درباره صلح با جنوب با راب گفتگو کرد زیرا معتقد بود اینکار باعث می شود آریا و سانسا امن و بدون هیچ آسیبی به او داده شوند، اما راب و دیگر لردها با ادامه ی جنگ موافق بودند و سرانجام جان آمبر بزرگ راب را پس از سه دهه پادشاه شمال (King in the North) خواند.

نزاع شاهان

کتلین به راب پیشنهاد کرد که ملازم ادارد، تیان گریجوی (Theon Greyjoy) را برای درخواست اتحاد پدرش با او نفرستد، زیرا کتلین به او اعتماد نداشت.