تخت آهنین

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
تخت آهنین برروی یک پلت فرم بر بالای اتاق تاج و تخت قرار گرفته است - اثری از Marc Simonetti ©
براساس گفته جورج مارتین این نقاشی نزدیک ترین تصویر به تخت آهنین است [۱] - اثری از Marc Simonetti ©
تختت آهنین اثر Nicole Cardiff ©
تخت آهنین در (مجموعه تلویزیونی)

تخت آهنین (Iron Throne) صندلی شاهان در هفت پادشاهی (Seven Kingdoms) است و اغلب به عنوان یک دستگاه دگرنامی برای اشاره به اقتدار پادشاه استفاده می شود. پادشاه تنها کسی است که حق قانونی دارد که بر تخت آهنین بنشیند. فقط دست پادشاه ممکن است در غیاب پادشاه بر روی تخت آهنین بشیند. صندلی خود سرد و سخت است، با لبه‌های ناهموار بسیار که نشستن را حتی سخت‌تر می‎کند.[۲]

تخت آهنین

ساخت و ساز

تخت آهنین در زمان اگان تارگرین اول(Aegon I Targaryen) اولین پادشاه هفت پادشاهی ساخته شده است. اگان فاتح تخت را با شمشیرهای تسلیم شده دشمنان خود ساخت. بالریون رعب سیاه (Balerion the Black Dread) تمام یک هزار تیغه را با نفس آتشین خود گرم کرد و پس از 59 روز چکش کاری تخت آماده شد.[۳] تخت آهنین هیولای است فلزی در هم پیچیده با سطح ناهموار و لبه‌های برآمده. به دلیل وجود ناهمواری‌های فلزی در تخت تکیه زدن بر آن کار بسیار سخت و ناراحت کننده‌ای می‌باشد. گفته می‌شود اگان اول این تخت را به عمد ساخته است تا اعلام کنند یک پادشاه هرگز نباید آسان بر روی این تخت بنشیند. پادشاه ایریس تارگرین دوم، "پادشاه دیوانه" همیشه خود را در هنگام نشستن بر روی تخت زخمی می‌کرد، و گفته می‌شود که تخت آهنین موجب مرگ چندین نفر شده است.[۳]

تالار تخت

همچنین ببینید: قلعه سرخ

تمام ساخت و سازها در قلعه سرخ (Red Keep) نگهداری می‌شود، تخت آهنین بروی سکویی بالای تالار تخت قرار گرفته است. معمولا اعضای گارد پادشاه (Kingsguard) در پایین آن می‌ایستند، و هنگامی که پادشاه بر روی تخت می‌نشیند، تنها او، خانواده‌اش، و شورای او میتوانند بنشیند. به غیر از آنان بقیه افراد حاضر در تالار تخت یا باید ایستاده باشند و یا زانو بزنند.[۳]

در طول حکومت تارگرین‌ها تالار تخت را با جمجمه اژدهایان مرده خود تزئین کرده بودند. هنگامی که رابرت براتیون (Robert Baratheon) آن‌ها را سرنگون کرد، جمجمه اژدهایان شکار پرده‌های نقش دار شد.[۳] و حتی پس از مرگ رابرت نیز به همین شکل باقی ماند.

تالار تخت شاهد صحنه و رویدادهای مهمی بوده است :

پادشاهان تخت آهنین

سلسله تارگرین

همچنین ببینید: خاندان تارگرین

هنگامی که اگان اول شش پادشاهی از هفت پادشاهی را فتح کرد، خود را پادشاه وستروس (Westeros) اعلام کرد، و حکومت تخت آهنین را بر این قاره گسترش داد. او توسط پادشاهان قبلی شمال و صخره تصدیق شد و مورد حمایت حاکمان سرزمین های رودخانه، سرزمین های طوفان و ریچ بود.

اولین سال سلطنت تارگرین‎ها یک دوره ناآرامی و آشوب بود. پس از مرگ پادشاه اگان، پسر او اینیس (Aenys) بر تخت پادشاهی نشست، او متولد از زنای با محارم و فردی بی‌بنیه بود. مذهب هفت (Faith of the Seven) مشروعیت او را رد کرد، و این باعث شروع قیام پیروان هفت بر علیه تخت آهنین شد. پادشاه اینیس که فردی ضعیف و فاقد قدرت تصمیم گیری بود، قادر به مقابله با این بحران نبود از این رو او برادر نانتی خود را میگور (Maegor) را به عنوان دست پادشاه (King's Hand) به خدمت گرفت و بسیاری از مسئولیت‌های جنگ را به او واگذار کرد. او موفق شد پنج سال بعد از درگذشت اینیس به عنوان پادشاه انتخاب شود. میگور حاکمی خشن و بیرحم بود-پاسخ او به قیام خونین و وحشیانه بود، که منجر به مرگ هزاران نفر در جنگ، و کشتار توسط آتش اژدهایان شد. این کشتار در طول سلطنت میگور و اینیس به طول انجامید. ساختمان قلعه سرخ، در دوران میگور به پایان رسید، و از این رو اقامتگاه سلطنتی آن به دژ میگور شهرت دارد. او پس از پایان کار، سازندگان قلعه را اعدام کرد، تا راز مسیرهای مخفی پنهان بماند.[۴] پس از مرگ میگور برادرزاده‌اش جیهیریس اول (Jaehaerys I) به پادشاهی رسید. جیهیریس صلح را به مدت پنجاه سال به ارمغان آورد. ویسریس اول زمانی پادشاه شد که هفت پادشاهی در صلح به سر می‏‌برد. با این حال، پس از مرگ او اختلاف بر سر جانشینی بین دختر بزرگ او و وارث تعیین شده‏‎‏اش رینیرا تارگرین (Rhaenyra) و پسر جوانش اگان به وجود آمد. این اختلاف منجر به شروع اولین جنگ داخلی بزرگ هفت پادشاهی، به نام رقص اژدهایان شد. جنگ داخلی با شکست و اعدام رینیرا به پایان رسید، اما حکومت اگان دوم بسیار کوتاه بود. پس از مرگ او، پسر رینیرا اگان سوم به عنوان پادشاه تاج و تخت در نظر گرفته شد و دختر اگان دوم به عنوان همسر او برگزیده شد. اگر چه جنگ حل و فصل شده است و تدوام خط تارگرین‌ها دوباره مطمئن ادامه پیدا می‌کند، اما جنگ باعث وارد شدن آسیب‌های بزرگی به قدرت آن‌ها بود: بسیاری از اژدهایان تارگرین‌ها در طول جنگ‌های داخلی کشته شده بودند، در نتیجه تارگرین‌ها از با ارزش‌ترین منابع خود محروم شده بودند.

دورن برای مدت بسیار طولانی از دست درازی تارگرین‌ها در امان بود. پس از آنکه پادشاه دیرون اول در 157 تاج و تخت را بدست گرفت، در سن چهارده سالگی و در تلاش برای به اتمام رساندن کار اگان فاتح و متحد کردن هفت پادشاهی اصلی در برابر حکومت تخت آهنین، بلافاصله دستور حمله به دورن را صادر کرد. او با لشکر انتخابی خود موفق به حمله به دورن شد، اما دورنیش‌ها بسیار سرکش‌اند و نگه داشتن آنها یک ماجراجویی پر هزینه برای او بود. گفته شده است فتح دورن یک تابستان به طول انجامید و اژدهای جوان ده هزار مرد را در طول جنگ و پنجاه هزار مرد را در طول نگه داشتن دورن از دست داد. دیرون در حالی که در حال تحکیم کنترل منطقه در برابر شورش دورنیش‌ها بود که در گذشت. او در سن هجده سالگی در گذشت و برادرش جانشین او شد. بیلور مقدس (Baelor the Blessed) پادشاه صلح جوی و انسان وارسته‌ای بود. در زمان پادشاهی او سپت اعظم بیلور(Great Sept of Baelor) دربارانداز پادشاه ساخت شد. او سال 171 پس از ورود اگان در گذشت و عمویش ویسریس دوم پادشاه شد، او دهمین تارگرین بود که بر روی تخت آهنین تکیه می‌‏زد. او فقط یک سال سلطنت کرد اما گفته می‌شود در زمان پادشاه بیلور او حکومت می‏‏‎کرده است و از زمان سلطنت اگان سوم و حتی در زمان فتح دورن به عنوان دست پادشاه تمام پادشاهان گذشت خود بوده است.

پسر او اگان چهارم (Aegon IV) که همچنین نیز با لقب اگان نالایق نیز شناخته می‌شود به عنوان یازدهمین پادشاه تارگرین‌ها انتخاب شد، از او به عنوان بدترین پادشاه در تاریخ هفت پادشاهی یاد می‏‎شود، او در زمانی که در بستر مرگ بود به حرمزادگان خود مشروعیت داد و بذر مدعیان بلک فایر (Blackfyre Pretenders) را کاشت.

پادشاه دیرون خوب دورن را به صورت مسالمت آمیز از طریق یک پیمان ازدواج به هفت پادشاهی پیوند داد. او از اولین شورش بلک فایر که منجر به مرگ برادر نانتی خود دیمون بلک فایر (Daemon Blackfyre) شد جان سالم بدر برد.

دیرون در اثر بیماری بهار طولانی در گذشت و ایریس اول که مردی کتابخوان بود پادشاه شد، او بیشترین قدرت اجرای زمان خود را در اختیار دست خود بریندن ریورز (Brynden Rivers) قرار داد. یکی دیگر از شورش‌های بلک فایر در زمان او در وایت والز (Whitewalls) به پایان رسید. ایریس در دوازدهمین سال حکومتش بدون هیچ فرزندی در گذشت و تاج و تخت را برای برادر کوچکترش میکار اول به ارث گذاشت. پس از او سلطنت به پسرش اگان پنجم رسید. او که به لقب «نامحتمل» (The Unlikely) شهرت یافته است، چهارمین پسر شاه دیرون دوم بود و به هیچ وجه گمان نمی‌رفت که روزی شاه شود. خاندان بلک فایر نهایتا در طول سلطنت او در جنگ جنگ ناین پنی کینگز(War of the Ninepenny Kings) نابود شدند. اگان و ولیعهد او نیز در تراژدی سامرهال جان سپردند.

پس از او جیهیریس بیمار (Jaehaerys) پادشاه شد. او هر چند ضعیف بود ولی عاقل و فردی مدبر بود و به مدت سه سال حکومت کرد. پس از مرگ او پسرش ایریس تارگرین دوم پادشاه شد. او در طول حکومتش به پادشاه دیوانه معروف شد. جنون او باعث شروع قیام رابرت (Robert's Rebellion) شد که در نهایت منجر به پایان یافتن سلطه‌ی 300 ساله تارگرین ها بر تخت آهنین شد. ایریس نیز توسط یکی از اعضای گارد پادشاهی خود، که معروف به شاه کش شد، کشته شد. رابرت براتیون به عنوان پادشاه تاج‌گذاری کرد و تارگرین‌های زنده مانده به ایسوس تبعید شدند.

سلسله براتیون

همچنین ببینید: خاندان براتیون
پادشاه جافری برایتون اول بر تخت آهنین - اثری از Magali Villeneuve. © Fantasy Flight Games

لرد رابرت براتیون، خاندان براتیون از سرزمین های طوفان، در سال 283 پس از موفقیت در رهبری قیام علیه خاندان تارگرین که منجر به قتل ناعادلانه ایریس و چندین حاکم دیگر شد بر تخت حکومت نشست. این واقعیت که ایریس تارگرین توسط لنیستر‎ها کشته شد است، رابرت را از برچست شاه‌کش در امان نگه داشت. شش سال پس از به حکومت رسیدن رابرت براتیون، لرد بیلون گریجوی از جزایر آهن که باور داشت حکومت رابرت هنوز ناامن و متزلزل است، برای جزایر آهن اعلام استقلال کرد و شورشی را علیه تخت آهنین رهبری کرد. او اشتباه می‌کرد و ائتلافی که در زمان شورش رابرت باعث پیروزی او شده بودند اینبار شورش گریجوی‌ها را سرکوب کرد و آنها را به جزایر آهن باز گرداند.

سلطنت رابرت زمانی به پایان رسید که همسرش، ملکه سرسی اقدام به قتل او کرد. پسر ارشد سرسی، جافری براتیون اول، بروی تخت آهنین نشست. رابرت او را به عنوان یک پسر حلال‌زاده اذعان کرده بود، اما او نبود و این حقیقت باعث شد که برادران رابرت، استنیس و رنلی نسبت به تاج و تخت ادعای مالکیت کنند. در پی آن سایر خاندان‌های نجیب‌زاده نیز استقلال خود را از تخت آهنین اعلام کردند، که منجر به شروع جنگ پنج پادشاهی شد.

در طول جنگ پنج پادشاهی، شمال و جزایر آهن مدعی استقلال و جدایی از تخت آهنین شدند، در حالی که بقیه پادشاهی‌ها در آشوب فرو رفته بود. استارک‌‌ها زمانی وارد جنگ شدند که به دستور جافری براتیون گردن ادارد استارک زده شد. گریجوی‌ها از این فرصت استفاده کرده و وارد جنگ شدند و مجددا اعلام استقلال کردند.

پس از دو سال جنگ تلخ، جنگ به صورت غیر رسمی با پیروزی پادشاه جافری به پایان رسید. با وجود پیروزی، او در جشن عروسی خود مسموم شد و برادر کوچیکترش تامن براتیون به جای او بر تخت پادشاهی نشست. پادشاه کودک تامن براتیون اول، ساکن فعلی تخت آهنین است. تامن توسط مشاوران و مادرش کنترل می‌شود. ملکه نایب السلطنه سرسی، و پدر بزرگ او تایون لنیستر کسی که به عنوان دست او شناخته می‌شود پادشاهی تامن را کنترل می‌‎کنند.

لیست پادشاهان

Kings on the Iron throne.png

مدعیان به تخت آهنین

نقل قول های در مورد تخت آهنین

هنوز هم تیغ‌ها او را شکنجه می‌دهند، چیزی که او هرگز نتوانست از آن بگریزد، از تیغ‌های تخت آهنین.
او واقعا درست می‌گفت، این صندلی هیولایی ناراحت کننده است، ازهمه نظر.[۵]

رابرات براتیون به ند استارک

این جنگه و جنگ هم این شکلیه، این بهای تخت آهنینه.[۶]

—افکار دنریس، در میان شهر مردان برده.


آیا تا به حال تخت آهنین رو دیدی ؟ نوک های پشت در پشت، روبان های از فولاد پیچ خورده، سطحی ناهموار از شمشیر و چاقو های درهم و ذوب شده ؟ این یک صندلی راحت نیست،سر.ایریس خود را هر بار می‎برد و مردان همیشه او را زخمی می‏‎دیند، و میگور بی رحم بر روی این صندلی یه قتل رسید.بعضی ها میگویند، توسط آن صندلی.این یک صندلی معمولی و راحت نیست که هر کسی بتواند بر روی آن استراحت کند.بیشتر اوقات من تعجب می کنم که چرا برادران من آن را به شدت می خواستن.[۷]

استنیس براتیون به داووس سی ورث

دنریس بیشتر از یک دختر شیرین و جوان است، او تخت آهنین را میخواهد و آن خلاف یک خواست یک دختر شیرین است.

تیریون لنیستر به ایلیریو ماپتیس

نشست استنیس بر تخت آهنین من به شما قول می دهم، امپراطوری را خون خواهد گرفت.[۸]

پتایر بالیش

آنها میتوانند قلعه سرخ و تخت آهنین را برای خود نیز نگه دارن.[۹]

ریکارد استارک در زمانی که راب استارک به عنوان پادشاه شمال اعلام شد.

منابع و یادداشت ها