غارت بارانداز پادشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
(صفحه را خالی کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
غارت قلمرو پادشاه (Sack of King's landing) در طول [[قیام رابرت]](Robert's Rebellion) رخ داد.


[[پرونده:800px-Sack_of_King's_Landing.jpg‏|بندانگشتی|چپ|400px|نیروهای لنیستر در حال غارت شهر]]
==نبرد==
لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) که تا زمان [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the trident) بی طرف مانده بود، همراه با 12,000 سرباز به جلوی دروازه های [[بارانداز پادشاه]] آمد و با ادعای وفاداری به [[ایریس دوم]] (Aerys II) درخواست کرد تا به او و مردانش اجازه ورود به شهر دهند، این [[استاد اعظم پایسل]] (Grand maester Pycelle)بود که در برابر اعتراض های [[واریس]] ارباب جاسوسان (Spymaster Varys) توانست [[ایریس دوم|پادشاه دیوانه]] (Mad king) را قانع کند که دروازه ها را برروی [[لنیستر]]ها باز کند، [[پایسل احساس]] کرده بود که قلمرو احتیاج به یک پادشاه جدید دارد و بعد از مرگ [[ریگار تارگرین|ریگار]] (Rhaegar) امیدوار بود آن فرد [[تایوین لنیستر|تایوین]] باشد.{{رف|بتت|12}}{{رف|نش|25}}
نیروهای لنیستری شهر را با نام [[رابرت براتیون|رابرت]] غارت کردند ، {{ایریس دوم|ایریس}} به دست جدید خود [[روزارت]] (Rossart) از صنف [[کیمیا گران]] (Pyromancer) دستور داد تا انبارهای [[آتش وحشی]] (Wildfire) در شهر را مشتعل .کند و میگفت :
{{نقل قول|بگذارید او (رابرت) پادشاهی شود برای استخوان های سوخته و گوشت های پخته ، بگذارید پادشاه خاکسترها شود.
}}
سپس [[ایریس دوم|ایریس]] به [[جیمی لنیستر]] (Jaime lannister) یکی از اعضای [[گارد پادشاه|گاردشاهی]] (Kingsguard) و پسر خود [[تایوین لنیستر|تایوین]] دستور داد ، تا پدرش را بکشد. در عوض [[جیمی|جیمی لنیستر]] لرد [[روزارت]] را کشت و سپس {{ایریس دوم|ایریس}} را بر روی [[تخت آهنین]] (Iron throne) به قتل رساند.
در همان حال ، که نیرو های لنیستر با طرفداران تارگرین ها در [[سپت]] (Sept) و سربازخانه [[رد کیپ]] (Red Keep) میجنگیدند ، [[ادارد استارک]] ورود جلوداران سپاه [[رابرت براتیون|رابرت]] به دروازه های شهر را رهبری میکرد. لرد [[کریک هال]] (Lord Crakehall) به [[جیمی|جیمی لنیستر]] گفت که بهتر است آنها پادشاه جدید را اعلام کنند ، او از [[جیمی|جیمی لنیستر]] پرسید که از بین [[تایوین لنیستر]] ، [[رابرت براتیون]] یا یکی از اعضای [[خاندان تارگرین]] کدام یک را برای پادشاهی اعلام کند . [[جیمی|جیمی لنیستر]] به [[کریک هال]] گفت: هر کدام که خودش میخواهد را شاه اعلام کند.{{رف|یش|11}}
[[تایوین لنیستر|تایوین]] شوالیه های خود سر [[گرگور کلگان]] (Gregor clegane) و سر [[آموری لورچ]] (Amory lorch) را فرستاد تا [[دژ میگور]] را بگیرند و با باقی خانواده سلطنتی به مقابله بپردازند ، تا [[تخت آهنین]] را برای [[رابرت براتیون|رابرت]] تضمین کنند و ثابت کنند که [[خاندان لنیستر]] برای همیشه [[خاندان تارگرین]] را ترک کرده اند. [[گرگور|گرگور کلگان]] ولیعهد نوزاد , [[ایگان پنجم|اگان تارگارین]] (Aegon targaryen) را در حالی که مادرش تماشا میکرد کشت و سپس به [[پرنسس الیا]] (Princess elia) همسر [[ریگار تارگرین|ریگار]] تجاوز کرد و بعد او را نیز به قتل رساند ، [[آموری]] [[پرنسس رینیس]] (Princess Rhaenys) را از زیر تخت پدرش بیرون کشید و به او 50 ضربه ی چاقو وارد کرد .
زمانی که [[ادارد استارک]] (Eddard stark) در مدت کوتاهی پس از آن در راس ارتش انقلابیون رسید، [[جیمی|جیمی لنیستر]] را نشسته برروی تخت آهنین و جسد {{ایریس دوم|ایریس}} را در زیر ان یافت .
[[تایوین لنیستر]] جنازه همسر [[ریگار|ریگار تارگرین]] و کودکانش [[ایگان پنجم|اگان]] و [[رینیس]] را به عنوان نشانه وفاداری پیچیده در رداهایی قرمز در پای [[تخت آهنین]] گذاشت.{{رف|بتت|45}} بحث ما بین [[ادارد استارک|ند]] و [[رابرت براتیون|رابرت]] باعث شد که [[ادارد استارک|ند]] آنجا را ترک کند و به تنهایی برای اتمام جنگ به جنوب برود.{{رف|بتت|12}}
==پس از واقعه==
[[ادارد استارک]] (Eddard stark) و [[رابرت براتیون]] (Robert baratheon) پیرامون قتل فرزندان [[ریگار تارگرین|ریگار]] به مجادله پرداختند [[ادارد استارک|ادارد]] معتقد بود که این کار غیر قابل توجیح است اما [[رابرت براتیون|رابرت]] از این عمل راضی بود، اختلاف میان آن دو به حدی بود که حتی [[جان ارن]] (Jon arryn) هم نتوانست آن دو را آرام کند. ادارد استارک به جنوب رفت و به محاصره [[استورمز اند]] (Storm's End) پایان داد و پس از آن به سمت [[برج شادی]] (Tower of joy) رفت و تنها غم مشترک مرگ [[لیانا استارک|لیانا]] بود که باعث شد آن دو آشتی کنند.
{{رف|بتت|12}}
به بازماندگان غارت مانند سر [[آلیسر تورن]] (Alliser thorne) و [[جرمی رایکر]] (Jaremy rykker) از سوی [[تایوین لنیستر|تایوین]] دو انتخاب داده شد مرگ یا پیوستن به [[نگهبانان شب]].{{رف|بتت|21}}
==نقل قولها==
{{نقل قول|من بودم که به {{ایریس دوم|ایریس}} پیشنهاد دادم دروازه ها را باز کند . . .{{رف|نش|25}}|[[استاد اعظم پایسل]] در حال اعتراف به [[تیریون لنیستر]]}}
{{نقل قول|من قلمرو پادشاه رو بعد از غارت دیدم ، در آن روز اطفال ، مردان سالخورده و همچنین کودکان در حال بازی را سلاخی کردن ، و به بیشتر زنان بیش از آنچه بتوان شمرد تجاوز کرده بودند{{رف|یش|23}}|[[جوراه مورمونت]]}}
{{نقل قول|در آن فتح هیچ افتخاری نبود{{رف|بتت|12}}|[[ادارد استارک]]}}
==منابع==
{{منابع|1}}
[[رده:نبردها]]

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۵۱

غارت قلمرو پادشاه (Sack of King's landing) در طول قیام رابرت(Robert's Rebellion) رخ داد.


پرونده:800px-Sack of King's Landing.jpg
نیروهای لنیستر در حال غارت شهر


نبرد

لرد تایوین لنیستر (Tywin Lannister) که تا زمان نبرد ترایدنت (Battle of the trident) بی طرف مانده بود، همراه با 12,000 سرباز به جلوی دروازه های بارانداز پادشاه آمد و با ادعای وفاداری به ایریس دوم (Aerys II) درخواست کرد تا به او و مردانش اجازه ورود به شهر دهند، این استاد اعظم پایسل (Grand maester Pycelle)بود که در برابر اعتراض های واریس ارباب جاسوسان (Spymaster Varys) توانست پادشاه دیوانه (Mad king) را قانع کند که دروازه ها را برروی لنیسترها باز کند، پایسل احساس کرده بود که قلمرو احتیاج به یک پادشاه جدید دارد و بعد از مرگ ریگار (Rhaegar) امیدوار بود آن فرد تایوین باشد.[۱][۲] نیروهای لنیستری شهر را با نام رابرت غارت کردند ، الگو:ایریس دوم به دست جدید خود روزارت (Rossart) از صنف کیمیا گران (Pyromancer) دستور داد تا انبارهای آتش وحشی (Wildfire) در شهر را مشتعل .کند و میگفت :

بگذارید او (رابرت) پادشاهی شود برای استخوان های سوخته و گوشت های پخته ، بگذارید پادشاه خاکسترها شود.

سپس ایریس به جیمی لنیستر (Jaime lannister) یکی از اعضای گاردشاهی (Kingsguard) و پسر خود تایوین دستور داد ، تا پدرش را بکشد. در عوض جیمی لنیستر لرد روزارت را کشت و سپس الگو:ایریس دوم را بر روی تخت آهنین (Iron throne) به قتل رساند. در همان حال ، که نیرو های لنیستر با طرفداران تارگرین ها در سپت (Sept) و سربازخانه رد کیپ (Red Keep) میجنگیدند ، ادارد استارک ورود جلوداران سپاه رابرت به دروازه های شهر را رهبری میکرد. لرد کریک هال (Lord Crakehall) به جیمی لنیستر گفت که بهتر است آنها پادشاه جدید را اعلام کنند ، او از جیمی لنیستر پرسید که از بین تایوین لنیستر ، رابرت براتیون یا یکی از اعضای خاندان تارگرین کدام یک را برای پادشاهی اعلام کند . جیمی لنیستر به کریک هال گفت: هر کدام که خودش میخواهد را شاه اعلام کند.[۳] تایوین شوالیه های خود سر گرگور کلگان (Gregor clegane) و سر آموری لورچ (Amory lorch) را فرستاد تا دژ میگور را بگیرند و با باقی خانواده سلطنتی به مقابله بپردازند ، تا تخت آهنین را برای رابرت تضمین کنند و ثابت کنند که خاندان لنیستر برای همیشه خاندان تارگرین را ترک کرده اند. گرگور کلگان ولیعهد نوزاد , اگان تارگارین (Aegon targaryen) را در حالی که مادرش تماشا میکرد کشت و سپس به پرنسس الیا (Princess elia) همسر ریگار تجاوز کرد و بعد او را نیز به قتل رساند ، آموری پرنسس رینیس (Princess Rhaenys) را از زیر تخت پدرش بیرون کشید و به او 50 ضربه ی چاقو وارد کرد .

زمانی که ادارد استارک (Eddard stark) در مدت کوتاهی پس از آن در راس ارتش انقلابیون رسید، جیمی لنیستر را نشسته برروی تخت آهنین و جسد الگو:ایریس دوم را در زیر ان یافت .

تایوین لنیستر جنازه همسر ریگار تارگرین و کودکانش اگان و رینیس را به عنوان نشانه وفاداری پیچیده در رداهایی قرمز در پای تخت آهنین گذاشت.[۴] بحث ما بین ند و رابرت باعث شد که ند آنجا را ترک کند و به تنهایی برای اتمام جنگ به جنوب برود.[۱]


پس از واقعه

ادارد استارک (Eddard stark) و رابرت براتیون (Robert baratheon) پیرامون قتل فرزندان ریگار به مجادله پرداختند ادارد معتقد بود که این کار غیر قابل توجیح است اما رابرت از این عمل راضی بود، اختلاف میان آن دو به حدی بود که حتی جان ارن (Jon arryn) هم نتوانست آن دو را آرام کند. ادارد استارک به جنوب رفت و به محاصره استورمز اند (Storm's End) پایان داد و پس از آن به سمت برج شادی (Tower of joy) رفت و تنها غم مشترک مرگ لیانا بود که باعث شد آن دو آشتی کنند. [۱] به بازماندگان غارت مانند سر آلیسر تورن (Alliser thorne) و جرمی رایکر (Jaremy rykker) از سوی تایوین دو انتخاب داده شد مرگ یا پیوستن به نگهبانان شب.[۵]


نقل قولها

من بودم که به الگو:ایریس دوم پیشنهاد دادم دروازه ها را باز کند . . .[۲]

استاد اعظم پایسل در حال اعتراف به تیریون لنیستر

من قلمرو پادشاه رو بعد از غارت دیدم ، در آن روز اطفال ، مردان سالخورده و همچنین کودکان در حال بازی را سلاخی کردن ، و به بیشتر زنان بیش از آنچه بتوان شمرد تجاوز کرده بودند[۶]

جوراه مورمونت

در آن فتح هیچ افتخاری نبود[۱]

ادارد استارک


منابع