وایت ها: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۹۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Thomas Denmarkwinteriscoming.jpg|بندانگشتی|چپ|450px|همه ی وایت ها به راحتی از روی چشمانشان که هم چون دو ستاره ی آبی، به آبی درخشان تغییر کرده است، قابل تشخیص اند - اثر [http://thomasdenmarkportfolio.blogspot.com/ Thomas Denmark]]]
[[پرونده:The other girl by AniaEm.jpg|بندانگشتی|چپ|وایت، مرده ای که توسط آدرها برمی خیزد. اثر AniaEm]]
[[پرونده:The other girl by AniaEm.jpg|بندانگشتی|چپ|وایت، مرده ای که توسط آدرها برمی خیزد. اثر AniaEm]]
'''وایت ها''' انسان ها و موجودات مرده ای هستند که توسط [[آدرها]] (Others) و ظاهرا زمانی که سرمایی که همراه آنهاست، لمسشان می کند، برمی خیزند.{{رف|بتت|52}} هرکس که در برابر [[آدرها]] شکست می خورد، باید سوزانده شود، وگرنه مرده ها به عنوان خدمتکارانشان بر خواهند خواست. ترس از تبدیل شدن مرده هایشان به وایت، [[وحشی ها]] (Wildings) را به سوزاندنشان وادار می کند.
'''وایت ها''' انسان ها و موجودات مرده ای هستند که توسط [[آدرها]] (Others) و ظاهرا زمانی که سرمایی که همراه آنهاست، لمسشان می کند، برمی خیزند.{{رف|بتت|52}} هرکس که در برابر [[آدرها]] شکست می خورد، باید سوزانده شود، وگرنه مرده ها به عنوان خدمتکارانشان بر خواهند خواست. ترس از تبدیل شدن مرده هایشان به وایت، [[وحشی ها]] (Wildings) را به سوزاندنشان وادار می کند.
خط ۲۱: خط ۲۲:


== وایت های شناخته شده ==
== وایت های شناخته شده ==
[[پرونده:Wight TheMico.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|وایت اثر TheMico]]
لیستی از شخصیت ها که در جریان مجموعه به وایت تبدیل شده اند:
لیستی از شخصیت ها که در جریان مجموعه به وایت تبدیل شده اند:
* '''سر [[ویمار رویس]]''' (Waymar Royce)
{{ستون|2|* '''سر [[ویمار رویس]]''' (Waymar Royce)
* '''[[جیفر فلاورز]]''' (Jafer Flowers)، توسط پادگان کسل بلک کشته شد
* '''[[جیفر فلاورز]]''' (Jafer Flowers)، توسط پادگان کسل بلک کشته شد
* '''[[آتر]]''' (Othor)، توسط جان اسنو کشته شد
* '''[[آتر]]''' (Othor)، توسط جان اسنو کشته شد
* '''[[چت]]''' (Chett)
* '''[[چت]]''' (Chett)
* '''[[پائول کوچیکه]]''' (Small Paul)، توسط [[سمول تارلی]] (Samwell Tarly) کشته شد
* '''[[پاول کوچیکه]]''' (Small Paul)، توسط [[سمول تارلی]] (Samwell Tarly) کشته شد
* '''[[هیک]]''' (Hake)
* '''[[هیک]]''' (Hake)
* '''[[لارک]]''' (Lark)
* '''[[لارک]]''' (Lark)
خط ۳۲: خط ۳۴:
* '''[[رایلز]]''' (Ryles)
* '''[[رایلز]]''' (Ryles)
* '''[[تیستل]]''' (Thistle)
* '''[[تیستل]]''' (Thistle)
* '''[[تورویند]]''' (Torwynd)
* '''[[تورویند]]''' (Torwynd)}}


== حوادث اخیر ==
== حوادث اخیر ==
خط ۴۵: خط ۴۷:


=== یورش شمشیرها ===
=== یورش شمشیرها ===
در طول [[نبرد مشت نخستین انسان ها]] (Battle of the Fist of the First Men) نگهبانان شب نتوانستند در مقابل وایت هایی که بر ضدشان فرستاده شده بود، دفاع کنند. پس از شکستی درهم شکننده، اکثر نگهبانانی که در مشت مبارزه کرده بودند، توسط عجایبی های غیر قابل عبور کشته شدند.
{{اسپویلر|آنهایی که جان به در برده بودند، با رهبری مورمونت و در یک راهپیمایی سخت به [[قلعه ی کرستر]] (Craster’s Keep) بازگشتند. سم متوجه شد در مدتی که آنجا بودند، هیچ حمله ای از جانب [[آدرها]] (Others) نشد.
پس از [[نبرد کسل بلک]] (Battle of Castle Black) [[وحشی ها|وحشی]] [[تورویند]] (Wilding Torwynd) چند روز بعد از سرما مرد. او به صورت وایت برخواست و پدرش [[تورموند]] (Tormund) مجبور به کشتنش شد.
[[کلدهندز]] (Coldhands) [[سمول تارلی]] (Samwell Tarly)، [[گیلی]] (Gilly) و پسرش را وقتی که توسط وایت ها محاصره شده بودند، نجات داد؛ بعضی از آنها مردانی از [[نگهبانان شب]] (Night’s Watch) بودند.}}


=== رقصی با اژدهایان ===
=== رقصی با اژدهایان ===
{{اسپویلر|[[داووس سی ورث|داووس]] (Davos) در مدتی که به شایعات در [[لیزی ایل]] (Lazy Eel) در [[وایت هاربر]] (White Harbor) گوش می داد، متوجه شد که هیچکس از پادشاه [[استنیس براتیون|استنیس]] (Stannis) صحبتی نمی کند. به نظر نمی رسید کسی بداند او به شمال رفته تا در دفاع از دیوار (Wall) کمک کند. وحشی ها (Wildings) و وایت ها و [[غول ها]] (Giants) تمام صحبت های [[ایست-واچ بای-د-سی|ایست واچ]] (Eastwatch) بودند، اما به نظر نمی رسید کسی به آنها چیزی جز خیالات گفته باشد.
جان اجساد [[وحشی ها|وحشی های]] (Wildings) مرده را  به سلول های یخی سپرد.{{رف|ربا|35}} مدتی پس از آن با [[بوئن مارش]] (Bowen Marsh)، سپتون [[سلادور]] (Cellador) و [[آتل یارویک]] (Othell Yarwyck) در اتاقش صحبت کرد. سرانجام [[بوئن مارش]] (Bowen Marsh) از جان پرسید که چرا او آن اجساد را در سلول ها نگه می دارد زیرا باعث نگرانی مردان می شود. همچنین بوئن پرسید که چرا اجساد تحت نظر نگه داشته شده اند. او کنجکاو بود که آیا جان از اینکه آنها برخواهند خواست می ترسد. جان پاسخ داد امیدوار است که برخیزند. سپتون سلادور (Cellador) وحشت زده شده، به جان گفت:
{{نقل قول|وایت ها موجوداتی هیولاصفت و غیرطبیعی اند. در نظر خدایان منفورند. تو ... تو نمیتونی تلاش کنی که با اونا حرف بزنی؟{{رف|ربا|39}}}}
جان از سپتون سلادور پرسید آیا انها می توانند حرف بزنند. جان گفت فکر نمی کند، اما ادعا نمی کند که می داند. او به مردان گفت:
{{نقل قول|ممکنه هیولا باشند، اما قبل از اینکه بمیرند انسان بودند. چقدر باقی مونده؟ [[آتر|اونی که من کشتم]] مصمم بود فرمانده کل مورمونت زو بکشه. صراحتا بگم اون به یاد می آورد که اون کیه و کجا میشه پیداش کرد.{{رف|ربا|39}}}}
جان با خودش فکر کرد که استاد [[ایمون]] (Aemon) هدفش را درک کرده است، [[سمول تارلی]] (Samwell Tarly) وحشت زده شده است، اما او نیز فهمیده است. جان تلاش کرد توضیح دهد، به مردان گفت:
{{نقل قول|[[ادارد استارک|لرد پدرم]] می گفت که هر مردی باید دشمنانش رو بشناسه. ما خیلی کم از وایت ها می دونیم و کمتر از اون از [[آدرها]]. ما نیاز داریم که یاد بگیریم.{{رف|ربا|39}}}}
پاسخ جان مردان را قانع نکرد.
[[کاتر پایک]] (Cotter Pyke) به فرمان لرد فرمانده [[جان اسنو]] (Jon Snow) به سمت [[هاردهوم]] (Hardhome) بادبان کشید. جان امید داشت با نجات وحشی ها بتواند آدرها را از ایجاد ارتش عظیمی از وایت ها با کشتن هزاران وحشی که در هاردهوم گیر افتاده اند و برانگیختنشان به عنوان بندگانشان، باز دارد. جان می دانست اگر آدرها موفق به انجام این کار شوند، وایت ها در گروه های صدها و هزاران نفری به سمت [[دیوار]] می آیند.
زمانی که کاتر به [[هاردهوم]] (Hardhome) رسید گزارشی فرستاد که می گفت چیزهای مرده ای در جنگل و آب وجود دارد.{{{رف|ربا|58}}
بعدا جان به پایین به سمت سلول های یخی رفت، جایی که چهار مرد زنده و دو مرد مرده در آن داشتند. جان تقریبا اجساد را فراموش کرده بود. او امید داشت که چیزی از اجسادی که از بیشه ی [[درخت نیایش]] (Weirwood) آورده بودند، بیاموزد، اما مردگان سرسختانه مرده ماندند.{{رف|ربا|69}} وقتی جان اسنو تصمیم گرفت تا مردان زنده را منتقل کند، به [[بوئن مارش]] دستور داد تا اجساد را ترک کند. سرانجام جان با خود اندیشید شکی نیست که باید آنها را بسوزاند اما فعلا با زنجیرهای آهنی درون سلول ها بسته شدند و مرده اند، اینها کافی است تا آنها را بی خطر نگه دارد.{{رف|ربا|69}}}}


== نقل قول ها ==
== نقل قول ها ==
{{نقل قول|بادهای سرد می وزند و آدم ها از آتش فاصله می گیرند و هرگز برنمی گردند ... یا اگه برگردند، دیگه انسان نیستند، تنها وایت هستند، با چشمانی آبی و دستانی سیاه و سرد. فکر میکنی چرا با [[استیو]] (Stiv) و [[هالی]] (Hali) و بقیه اون احمق ها به جنوب فرار می کردم؟{{رف|بتت|53}}|[[اوشا]] (Osha) به [[برن استارک|برن]] (Bran)}}
{{نقل قول|چشمانش همچنان باز بود. همچون دو یاقوت آبی به آسمان زل زده بودند.{{رف|بتت|52}}|[[جان اسنو]]، در حال مشاهده ی جسد [[آتر]]}}
{{نقل قول|دنیا در دو ستاره ی آبی، دردی درهم شکننده و وحشتناک و سرمایی چنان شدید که اشک را در چشمانش منجمد می کرد، خلاصه شد.{{رف|یش|46}}|[[سمول تارلی]] در حال خفه شدن توسط وایتی که [[پاول|پاول کوچیکه]] بود.}}


== منابع و یادداشت ها ==
== منابع و یادداشت ها ==
{{منابع|3}}
{{منابع|3}}
[[رده:آنسوی دیوار]]
[[en:Wights]]
۵٬۹۰۷

ویرایش