گروه طلایی

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
(تغییرمسیر از کمپانی طلایی)
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
گروهان طلایی
Golden Company pike.png

نشان گروهان طلایی
پرچم نشان طلای خالص،بدون طرح[۱]
شعار/فریاد نبرد "قول ما بخوبی طلاست،زیر طلا،فولاد سرد"
فرمانده فعلی هری استریکلند
تعداد نفرات 10,000 نفر
تاریخ تاسیس 212 پس از ورود اگان[۲]
بنیانگذار ایگور ریورز

گروهان طلایی یک گروهان مزدور است که بوسیله ی حرامزاده ی بزرگ،ایگور ریورز(Aegor Rivers) پایه گذاری شده است.آنها بعنوان بزرگترین،مشهورترین،و گرانترین گروهان مزدور در شهرهای آزاد مطرح شده اند. بر خلاف شهرت بد مزدوران بدلیل غیرقابل اعتماد بودنشان،گروهان طلایی به این دلیل که هیچگاه قراردادی را نشکسته اند مشهورند.شعارشان "قول ما بخوبی طلاست"است.[۳]


تاریخچه

گروهان طلایی بوسیله ی ایگور ریورز،معروف به فولاد سرد(Bittersteel)،حرامزاده ی مشروع شده ی پادشاه اگان تارگرین پنجم(Aegon IV Targaryen)،بعد از اینکه در انتهای اولین شورش بلک فایر بهمراه پسران کوچکتر دیمون بلک فایر اول(Daemon I Blackfyre)از وستروس فرار کرد،پایه گذاری شد.زمانیکه ایگور دید همه ی لردها و شوالیه های تبعید شده به گروهان ها مزدور دیگر مانند استاندارد پاره پاره(Ragged Standard)یا مردان دوشیزه(Maiden's men)میپیوندند،و دید که حمایت خاندان بلک فایر در حال از بین رفتن است،گروهان مزدور خودش را بوجود آورد.از آن زمان آنها بطور عمده در زمینهای مورد مناقشه(Disputed Lands)جنگیده اند.

گروهان طلایی زمانیکه کوهور(Qohor)از محترن شمردن قراردادی که بسته بود اجتناب کرد،به سرعت شهرتش را کسب کرد.مزدوران گروهان طلایی شهر کوهور را بعنوان پاسخی به این کارشان غارت کردند.

گفته شده که گروهان طلایی از تبعید شدگان و پسرانشان تشکیل شده.گروهان طلایی زمانی توسط میلیس هیولا(Maelys the Monstrous)،آخرین مدعی تاج و تخت بلک فایر،رهبری میشده.[۴]دیمون بلک فایر عمو زاده ی میلیس،با او بر سر فرماندهی گروهان طلایی جنگید.میلیس،دیمون را با پیچاندن سرش تا زمانیکه سرش از شانه های جدا شد،کشت.در طی جنگ ناین پنی کینگز سر باریستان سلمی مسیر خونینی از میان صفوف گروهان طلایی ایجاد کرد تا میلیس هیولا را در جنگ تن به تن بکشد.

فریاد جنگیشان "زیر طلا،فولاد سرد" ادای احترام به بنیانگذارشان است.


دنریس به یاد می آورد که زمانیکه یک دختر بچه بود برادرش ویسریس تارگرین یکبار برای کاپیتانهای گروهان طلایی ضیافتی برپا کرد به این امید که ممکن است آنها به او بپیوندند.آنها خوراکی که او تدارک دیده بود را خوردند،درخواستهایش را شنیدند و به او خندیدند.[۵]

فرهنگ

بعنوان وارثان بیتراستیل،انضباط برای مردان گروهان طلایی به مانند شیر مادر است.آنها میتوانند بعد از به خشکی رسیدن و پیاده شدن نامنظم از کشتی سرعت به پیشروی خود ادامه دهند،بدون هرج و مرجی که ناچارا باعث تاخیر یک دسته شوالیه ها ی خاندان که با عجله گرد هم آمده اند و نیروی ها محلی میشود.


افسران بالا رتبه زرق و برق جسورانه ای را به نمایش میگذارند.آنها مثل خیلی از افراد هم پیشه شان تمام اموالشان ،که شامل شمشیرهای جواهرنشان،زره کنده کاری و جواهرنشان شده،طوقه های سنگین،ابریشم ظریف و باکیفیت میشود را نزد خود نگه میدارند.خیلی ها خونبهای یکلرد را به صورت حلقه های بازوبند طلایی میپوشند،که هر حلقه نشان دهنده ی یکسال خدمت در گروهان طلایی است.[۶]


خیمه کاپیتان-جنرالها از پارچه ی طلا درست شده و بوسیله ی حلقه ای از نیزه هایی با جمجه های زراندود احاطه شده.آنها ترجیح میدهند بجای مزدور خودشان را برادری آزاد از تبعید شدگان بنامند.[۱]

وقایع اخیر

ضیافتی برای کلاغها

گروهان طلایی قراردادش با شهر آزاد میر(Myr) را با وجود جنگی که با همسایگانش لایس(Lys) و تایروش (Tyrosh) در راه داشت ،میشکند.طبق گفته ی ملوانان دربارانداز پادشاه(King's Landing) آنها در راهولانتیس (Volantis) هستند.[۷]هیچ کس نمیداند که آنها چرا قراردادشان را شکستند.


در وستروس آریانه مارتل به سر اریس اوکهارت میگوید که گروهان طلایی قراردادش با میر را شکسته است.او این اطلاعات را برای متقاعد کردن سر اریس برای کمک به نقشه اش که تاجگذاری شاهدخت میرسلا بعنوان شهبانوی اندالها،روینار و نخستین مردان بود،استفاده کرد.[۳]


در طی جلسه ی شورای کوچک سرسی لنیستر،اورانه واترز (Aurane Waters)آشکار میکند که گروهان طلایی قراردادش با میر را شکسته است.او از مردان زیادی شنیده است که استنیس براتیون آنها را استخدام کرده و آنها را به اینسوی دریای باریک می آورد.پس از آن سرسی به شورا میگوید که کایبورن(Qyburn) از یک کشتی میریش شنیده است که گروهان طلایی در راه رفتن به ولانتیس است،پس اگر آنها قصد آمدن به وستروس را دارند در حال پیشروی در مسیر اشتباه هستند.

رقصی با اژدهایان

قبل از اینکه گروهان طلایی قراردادشان را بشکنند،یونکیش تلاش کرد که با گروهان طلایی برای پیوستن به سپاهشان در خلیج برده داران (Slaver's Bay) قرارداد ببندد.یک نماینده به آنها پیشنهاد دو برابر آنچه که میر به آنها پرداخت میکرد،بعلاوه ی یک برده برای هر مرد در گروهان،ده برده برای هر افسر،و 100 دوشیزه برای فرمانده،هری استریکلند.هری به نماینده گفت که به پیشنهادش فکر میکند؛او فکر کرد که رد سریع این پیشنهاد غیرعاقلانه است چونکه ممکن است مردانش فکر کنند او عقلش را از دست داده.[۶]

دنریس تارگرین به یاد می آورد زمانیکه او یک دختر بچه بود برادرش،ویسریس،ضیافتی برای کاپیتانهای گروهان طلایی برگزار کرده بود به امید اینکه آنها به او ملحق شوند.آنها خوراکش را خوردند و درخواستها و ادعاهایش را شنیدند و به او خندیدند.[۸]


هنگام سفر از جاده های والرین (Valyrian Roads) به گویان دروهه (Ghoyan Drohe)،تیریون از ایلیریو موپاتیس میشنود که گروهان طلایی در حال پیشروی به سمت ولانتیس است تا به دنریس تارگرین،ملکه ی میرین ملحق شود.[۴]


لرد تبعید شده جان کانینگتون،که خودش را گریف (Griff) مینامد،برنامه های مخفیانه ی خودش با کاپیتان-جنرال پیشین،مایلس توین را به یاد می آورد.آنها همراه با ایلیریو نقشه کشیده بودند تا گریف جوان (Young Griff) ،کسی که آنها ادعا میکنند شاهزاده اگان تارگرین (َAegon Targaryen) است،با دنریس ازدواج کند و تخت آهنین را ادعا کند.جان مطمئن نیست که جانشین مایلس،هری بیخانمان،از نقشه شان باخبر است یا نه.[۶]

یک بار در ولان تریس (Volon Therys) مردان گروهان وقتی که میفهمند دنریس در میرین مانده بخاطر تغییر نقشه مداوم ایلیریو مایوس میشوند.آنها تصمیم میگیرند تا سوگند وفاداری به اگان تارگرین ششم بخورند و در تهاجم به وستروس به او ملحق شوند.[۶]


خیلی زود پس از آن گروهان بهمراه جان و اگان کشتیهایش را از ولان تریس به وستروس از طریق لایس به حرکت در می آورد.هنگام به خشکی نشستن گروهان طلایی در سرزمینهای طوفان(Stormlands) و استپ استونز(Stepstones) ،مزدورها به سرعت قلعه های گریفینز روست(Griffin's Roost)،رین هاوس(Rain House)،کروز نست(Crow's Nest) و گرین استون (Greenstone) را میگیرد.نقشه ی بعدیشان گرفتن استورمز اند(Storm's End) است،که توسط لرد گیلبرت فارینگ(Gilbert Farring) برای استنیس براتیون نگهداری میشود.


ساختار

گروهان طلایی از 10000مرد،چندصد هزار اسب و چندین فیل تشکیل شده است. بخشی از آن به شرح زیر است:

  • 500 شوالیه،که هرکدام سه اسب دارند.
  • 500 ملازم ،که هرکدام یک اسب دارند.
  • 1000 کماندار،یک سوم آنها از کمان زنبورکی یا پولادی (Crossbow) استفاده میکنند،یک سوم دیگر از کمانهای دارای دو برامدگی ساخته شده از شاخ (double-curvedhorn-and-sinew bows) شرقی استفاده میکنند.دسته ی آخر کمانداران متشکل از مردان با خون وستروسی که از کمانهای بلند ساخته شده از سرخدار،و 50 نفراهل جزایر تابستان که از کمانهای بزرگ و عالی ساخته شده از درخت گلدن هارت استفاده میکنند،است.[۹]

اعضای قابل توجه

کاپیتان-جنرالها


اعضا

  • دیک کل(Dick Cole)،گروهبان.{{رف|ربا|ضمیمه}
  • رولی داکفیلد(Rolly Duckfield)،بعنوان کارآموز آهنگر و بعد ملازم هری استریکلند خدمت کرد.[۱۲]


نقل قول ها

یک برادری از تبعید شدگان و پسران تبعید شدگان،متحد شده بوسیله ی رویای بیتراستیل.این خونه ست که اونها میخوان همونقدر که طلا میخوان[۳]

آریانه مارتل به اریس اوکهارت

تیریون:چجوری گروهان طلایی رو متقاعد کردی که برای شهبانوی عزیزمون بجنگن وقتی که آنها زمان زیادی از تاریخشون در برابر تارگرینها جنگیدن؟

ایلیریو:سیاه یا قرمز،یک اژدها هنوز هم یک اژدهاست.زمانی که میلیس هیولا،در استپ استونز مرد،نسل مذکر خاندان بلک فایر هم به پایان رسید.دنریس به تبعیدیها آن چیزی را خواهد که بیتراستیل و بلک فایرها هیچوقت نتونستند.او آنها را به خونه میبره.[۴]

تیریون لنیستر و ایلیریو موپاتیس

ارواح و دروغگوها...از مرگ بازگشته هایی از جنگ های فراموش شده،اهداف از دست رفته،شورشهای شکست خورده،یک برادری شکست خورده و سقوط کرده،بی آبرو و طرد شده.این ارتش منه.این بهترین امید ماست.[۶]

—اندیشه های جان کانینگتون

لایسونو:اگان اول وستروس رو بدون خواجه ها گرفت،چرا اگان ششم هم نباید همون کارو بکنه؟

هری:نقشه__

تریستان:کدوم نقشه؟...نقشه مرد چاق؟همون نقشه ای که هربار که ماه میچرخه عوض میشه؟اول قرار بود ویسریس تارگرین با پنجاه هزار دوتراکی همراهش به ما بپیونده.بعدش شاه گدا مرده بود،و این خواهرش،یک بچه ملکه ی نرم شدنی و تاثیرپذیر،بود که با سه اژدهای تازه از تخم درومده در راه پنتوس بود.در عوض دختر از خلیج برده داران سر درمیاره و بدنبال خودش شهرهای درحال سوختن بجا میذاره.و مرد چاق تصمیم میگیره که ما باید در ولانتیس اونو ملاقات کنیم.الان اون نقشه هم از بین رفته.دیگه از نقشه های ایلیریو خسته شدم.رابرت باراتیون بدون اژدها تخت آهنین رو تصاحب کرد.ما هم میتونیم همین کارو بکنیم.[۶]

لایسونو مار،هری استریکلند و تریستان ریورز

منابع