MRD010

شوالیه های ویل همه با لشکر شمال با هم بودن . جلوی قلعه سه نیرو بود . دوتراکی ها . انسالید ها . نیروهای متحد شمال و ویل . که احتمالا همه این نیروها مردن به غیر از یه سری نیروهای داخل قلعه . واقعا خیلی ها مردن تو این اپیزود . دنی با چی میخواد حمله کنه به کینگزلندینگ . فقط اژدها داره که البته همونم کافیه.

خسته شدم اینقدر این نقد های منفی رو خوندم واسه این اپیزودی که به نظرم یه شاهکار بود ولی به خاطر یک نکته منفی اینقدر کوبیده شد و لذتش کامل خوابید . کاش برن برگرده به گذشته بره تو مغز نویسنده این قسمت و بهش بگه : "dont kill night king like this" بزارین یه عکس جالب بزارم از یه قضیه ای . یه بنده خدایی یکی از نزدیکانش از عوامل بخش های جنگ سریال بودن و 4 ماه میش اینا رو تو ردیت نوشته بود که دقیقا اتفاق افتاد . به خط زرد توجه کنید که صحنه قتل نایت کینگ رو از دید کسایی که موقع ساخت سریال اونجا بودن نشون میده . با احتیاط بخونید چون اگه طرف درست گفته باشه قسمت های بعدی اسپویل میشه واستون .

ما میدونیم که کلاغ سه چشم تونست اطلاعاتش رو به برن منتقل کنه . حالا او کلاغ سه چشمه . حالا دو حالت داره : 1. صرفا فقط یه هارد به هارد کرده اطلاعات رو 2. یا واقعا ذات خودش رو درون برن گذاشته که این برنی که میبینیم دیگه برن نیست و کلاغ سه چشمه . خوب اینو خود برن گفته که من برن نیستم ولی واضح نگفته که من همون کلاغ سه چشم اولیه هستم که درون برنم یا با انتقال اطلاعات کلاغ سه چشم جدید شده و فراتر از برن قبلیه . در حالت دوم هم دو حالت داره باز : 1.این ذات یا متعلق به بریندون ریوزه (کلاغ سه چشم قبلی) 2. ذات کلاغ سه چشم یه ذات ارجینال و باستانیه که هیچی ازش نمیدونیم و نسل به نسل به کسانی مثل برن رسیده. در هر کدوم از این حالات انتقال خوداگاهی توسط یک وارگ صورت گرفته و بعدش مرده و درون بدن دیگه ادامه داده . که اگه این فرض درست باشه به نظرم هر وارگی این قابلیت رو نداره و فقط کلاغ سه چشمه که این قدرت رو داره . ولی خوب به فرض وارگ بودن شاه شب ، چون با بقیه وارگ ها فرق داره ممکنه اونم یک استثنا باشه . همونطور که دیدیم موقع سبزبینی برن اونو دید و حتی لمسش کرد.

اره اینم جالب بود و یه نکته عجیب دیگه اضاف کرد به عجایب این قسمت . اصلا چرا برن باید وارگ کنه اونطوری . البته ممکنه به خاطر مات بودن تصویر چشمهای ابیش سفید دیده میشه.

چون سریال هالیوودی شده و کمی جو فمنیسم و قهرمانانه توش حاکمه یعید نیست اریا همه رو بکشه . مقایسه کنید با ارباب حلقه ها که اونجا فقط ائووین این نقش رو داشت و کافی بود . ولی سریال الان یه کم داره تو فمنیسم زیادی پیش میره . الان خوبه قابل قبوله تا حدودی ولی بیشتر بشه داد طرفدارا در میاد .

فصل 8 که دوبله شده و داره میشه . انصافا دوبله خوب و باکیفیتی هم هست . حالا فصل های قبلی رو مگه میتونن دوبله کنن .یا خدا نصف هر قسمت رو باید بزنن که . نصف داستان کینگزلندینگ سانسوره . قسمت دو این فصل رو دوبله اش رو ببینین قسمت گفتگوی جیمی و تیریون ببینین چطور سانسور کردن.

نه ازوراهای رو هیچ وقت سریال به طور صریح بهش اشاره نکرد فقط از شاهزاده وعده داده شده صحبت شد ولی پیشگویی مگی رو تو سریال اول فصل 4 فکر کنم بود کامل نشون دادن که مرگ جافری بعدش استارتشو زد و بعدش هم بقیه بچه هاش چی شده بزارین توییتش رو شاید چندین چشم سبز بوده . چون مرین ترانت شخصیت اصلی نیست. برای اینکه پیشگویی مگی درست در بیاد و پیشگویی ملی هم درست بشه تنها راهش اینه بران جیمی (و شاید تیریون) رو میکشه . اریا چهره جیمی رو برمیداره و باهاش سرسی رو میکشه . فکر نکنم بتونه چهره تیریون رو برداره چون قدش نمیخوره به اون مگه مردان بی چهره یه چیزی فراتر از یک تغییر چهره ساده باشن .

بعد میگن نایت کینگ هیچ کار نکرد نایت کینگ کل مردمان ازاد اونور دیوار و نسل غول ها و یه دیوار عظیم و کلی خاندان و کل دوتراکی ها و تقریبا انسالید ها و احتمالا نسل بچه های جنگل رو هم نابود کرد و فقط سر یه اشتباه از خفن ترین قاتل وستروس رودست خورد . فکر کنم یه عده میخواستن نایت کینگ نسل بشر رو نابود کنه بعد بمیره . انصافا اگه اخر کار کسی نمیکشتش من سکته رو زده بودم از شدت تپش قلب

راستی گفتی تئون من هر چی نگاه کردم سلاح تئون رو دراگون گلس تشخیص ندادم و فکر کنم یه نیزه عادی بود چطور میشه کسایی که برای کشتن نایت کینگ گذاشتن اونجا سلاح معمولی داشته باشن حالا شاید من اشتباه تشخیص دادم مثل همون خنجری که اریا داد به سانسا

چرا با دراگون گلس هم از بین میرفت . وایت ها با اتش (هر اتشی) و هر سلاحی از بین میرن و فکر کنم کشتنشون با دراگون گلس برای اینه که دیگه زنده نشن وایت واکر ها هم فقط با والرین استیل و دراگون گلس . خوب نایت کینگ وایت واکره دیگه . جایی ندیدیم وایت واکرها با اتش اژدها کشته بشن . در مورد حمله دوتراکی ها دوتراکی ها اصولا سواره نظام سبک هستن و باید حتی در حالت دفاع هم اول به دشمن یورش ببرن در غیر این صورت دچار بی نظمی میشن و امتیاز شارژ و حمله رو از دست میدن موقع دفاع . پس بهترین استفاده شون اینه اول به پیاده نظام دشمن حمله کنن و برعکس استراتژی خوبیه علیه پیاده نظام زامبی واری مثل وایت ها . ولی تعدادشون قابل قیاس نبود که از بین رفتن . ارتش دوتراکی ها = 10 هزار نفر حدودا ارتش وایت ها = 130 هزار نفر حدودا وقتی هم ملی شمشیرهاشون رو اتش زد چون دوتراکی ها خیلی خرافاتی هستن به اصطلاح شور و هیجانشون برای جنگ چند برابر شد و حالا یا فرمانده شون (جورا) هم مثل اون اسیر هیجان شد یا خودسرانه به دشمن یورش بردن که به هر حال فرقی نمیکرد و کارگردان به زیبایی صحنه خوفناک رسیدن ارتش وایت ها از دل تاریکی رو به تصویر کشید من همیشه میخواستم فلسفه اریا واسه سرسی باشه نه کشتن نایت کینگ که باید کار ازوراهای میبود به نظرم . البتع احتمالا اریا واسه سرسی هم بره.

ممکنه این تئوری رو هم در نظر بگیرید: فرزندان جنگل نایت کینگ رو خلق میکنن ولی نایت کینگ علیه شون میشه ولی تصمیم میگیرن از یه روش دیگه انسان ها رو نابود کنن و اون کلاغ سه چشمه (کلیت تئوری این باشه به جزییات کار نداریم) اگه این تئوری درست باشه اینقدر همه درگیر شاه شب شدن که اصلا کسی نپرسیده داستان برن چی بوده . چرا فقط یه نفر سعی کرد داستان برن رو کامل از اول بفهمه . اصلا چرا باید قسمت قبل تیریون رو اینقدر علاقه مند به داستان برن نشون بدن . کسی که این فصل همش بهش تیکه میندازن که دیگه باهوش ترین فرد وستروس نیست . تاریخچه کلاغ سه چشم تو سایت موجوده؟ بزار برم ببینم چیزی پیدا میکنم؟

یه چیزی اینجا مشکوک میزنه واقعا از بین روش های کشتن نایت کینگ یه مورد هست که خیلی به ذهن همه رسیده بود اریا با سلاح جدیدش یا حتی با خنجرش از راه دور نایت کینگ رو بکشه . به نظرتون این روش منطقی تر به نظر نمیرسید ؟ یا حتی استفاده از چهره یکی . روش های منطقی زیادی بود واسه اینکار (البته غیر از اونکه اریا رو با اژدها بیارن از رو هوا بندازن رو نایت کینگ بکشش ?) ولی چرا کلیشه ای ترین و عجیب ترین راه رو برای این کار انتخاب کردن . به نظرتون کارگردانی که بهترین اپیزودهای سریال رو کارگردانی میکنه متوجه همچین کلیشه ای نمیشه؟ کلیشه ای که راحت میشه با یه چیز منطقی تر جایگزین بشه ؟ خوب طرف دیگه برن رو داریم که واقعا رفتارش مشکوک بوده تو این فصل . بالشخصه تئوری برن = نایت کینگ رو قبول ندارم ولی یه چیزی بین برن و نایت کینگ رابطه ایجاد کرده که نمیدونم چیه . شاید اون مارک نایت کینگ چیزی فراتر از یه مارک عادی باشه . دیدیم که مارک برن باعث شد جادوی بچه های جنگل باطل بشه . در کل یه چیزی اینجا عجیبه .

به نظرم باید امتیاز این قسمت رو دو بخش کنیم کارگردانی و 10+ فیلمنامه 9 (به خاطر پلوت داستانی ای که داشت یکی از 10 کم میشه ) این بحث ها سر اپیزود بی فایده است نگاه کنین دوستان روراست باشیم . سریال قبلا یه چیزی بود یه اتفاق مثبتی بود که با الهام از کتاب ها ساخته شد ولی خیلی به روال عادی سریال سازی نمیخورد . بعد از فصل 5 اومدن که سریال از کتاب جدا شد ادامه داستان تماما رو شونه نویسنده ها بود . خوب نویسنده ها کین؟ کسایی که یه عمر تو هالییود نویسندگی کردن . بخوایم نخوایم قبول کنیم یا نکنیم سریال با توجه به پیشرفتی که توی محبوبیت و بودجه مورد نظرش داشته روند فیلم های پر فروش هالیوود رو در پیش گرفته . سریال به مرور با افزایش بودجه تونست کارگردان های خوبی رو به کار بگیره برای فاز نهایی ولی تو این دو فصل واقعا مشکل فیلمنامه داشته . فیلم نامه ای شاید بشه گفت کلیشه ای . طوری که من تقریبا با توجه به روند سریال مطمئن بودم نایت کینگ میمیره و جنگ بین تاج و تخت دوباره راه میفته چون سریال اسمش همینه و با همین اسم شروع شد . تو خیلی از اثار هالیوودی و انیمه ها و بازی ها میبینیم که شخصیت های داستان بعد از کشتن به اصطلاح غول اخر داستان حالا باید یه تهدید درونی رو به رو باشن و نزاع بین خودشون رو حل کنن و یه جورایی برگردن سر اصل قضیه . نمونه تا دلت بخواد هست واسه این قضیه .

مفت نمرد توسط یکی از بهترین های مردان بی چهره مرد . بهترین شاگرد جاکن هاکار . حقش بود . یه اژدها رو هندی بدست اورد باید هندی هم میمرد که خنثی بشه ?

برن از کدوم یکی از اون قدرت هاش که گفتم استفاده کرده ؟ اینا خارج از جنگ و با استفاده از سبزبینی بوده نه اینایی که گفتم . قبل از کلاغ سه چشم شدن روی سامر و هودور استفاده میکرد . حالا که فکرکنم قدرت بیشتری داره روی هیچ موردی غیر از کلاغ تا الان استفاده نکرده .

سامر رو واسه همین گفتم چون اونور دیوار توسط وایت ها خورده شد میتونست اینجا جزو ارتش نایت کینگ باشه که بازم بودجه ... در ضمن من یه چیزی رو گیج شدم خنجر رو مگه اریا نداد به سانسا ؟ پس چطور هنوز داشتش .

فکر کنم دروگون رو وایت ها خوردن (اون تیکه نفسم بند اومد که عه جدی جدی دارن میخورنش) . اونی که اخر کار اومد کنار دنریس فکر کنم ریگال بود.

اگه جنگ اونطور که فکر میکردیم پیش میرفت بله اینا باید همه میمردن ولی انسالید ها همه کشیدن جلو و فدا شدن تا شدت مبارزه روی دیوار و داخل قلعه کم بشه . درسته زخمی شدن ولی اینا جزو بهترین مبارزا هستن . جنگ اونطور که باید به داخل ساختمون کشیده نشد و جاهای امن زیادی مونده بود برای پناه گرفتن .

وارگ برن فقط رو کلاغ ها بود که نایت کینگ رو متوجه خودش کنه که دیدیم رفت کنارش بغل اژدها (چقدر اون صحنه عالی بود . اصلا باورم نمیشه این یک سریال تلویزیونی بود) برن وقتی وارگ میکنه چشماش سفید میشه که موقع اریا چشماش سفید نبود. ولی واقعا کارایی برن هنوز واسم نامشخصه . برن قویترین وارگ زنده است و در عین حال قدرت دیدن و تاثیر روی گذشته رو هم داره . ولی هنوز از هیچکدومش استفاده خاصی نکرده . در ضمن یادم رفت بگم دو تا غول دیگه کجا بودن؟ سامر یا ماموت ها و گوست( به فرض کشته شدن) هم نبودن . فکر میکردم سریال دیگه این قسمت سنگ تموم بزاره و هیچی رو فدا نکنه . واقعا حیف .

حاصل ترکیب نبرد هلمز دیپ با نبرد حرام زاده ها و بادهای زمستان و موسیقی رامین جوادی و یه کم هم world war z قاطیش کنیم میشه این اپیزود . یه شاهکار بود واقعا . یه کم روزنه توش داشت که خدایی واسه خاطر خودتون هم که شده بیاین نادیده بگیرین . یه کم کشته شدن نایت کینگ شاید عجیب بود و میشد قطعات پازل رو جوری چید که منطقی تر به چشم بیاد . ولی با این دید که اریا یه قاتل اموزش دیده است میشه چشم پوشی کرد . اونطور که اریا از بین اون همه وایت فرار کرد که عمرا اگه کسی دیگه بود زنده نمیموند خوب رسیدن به نایت کینگ که همه تمرکز خودش و ارتشش اونجا روی برنه فکر میکنم قابل هضم باشه . از این که بگذریم منم خیلی جاها دیدم قبل از پخش اپیزود از کشته شدن نایت کینگ توسط اریا یا جان با خنجر یادشده نقل قوله . عجبا با این ملت تئوری پرداز . هر چی واسه این ملت رو کنی یکی قبلا تئوریش رو زده . صحنه های بیادماندنی اینقدر داشت این قسمت که نمیشه شمرد . ولی بهترینش این صحنه بود به نظرم : قسمت حمله دوتراکی ها (بخوام فقط حسش رو بگم مثل این بود که از زیر دوش اب گرم در بیای بری زیر دوش اب سرد که عضلاتت میبنده) دقیقا عکس این صحنه که اغازگر نبرد بود صحنه پایانی نبرد بود با اون شاهکار رامین جوادی و کشته شدن نایت کینگ (مثل این بود از زیر دوش اب سرد بیای زیر دوش اب گرم و عضلاتت شل میشه) ما بین این صحنه ها لحظاتی هم بود که سریال به بیننده وقت واسه تمرکز دوباره و ارامش میده . مثل صحنه ای که خندق رو اتیش میزنن . در کل اپیزودی بود که تپش قلبم چنان بالا رفت و عرق ریختم سرش که هر ان میگفتم الان سکته رو میزنم . فکر کنم خیلی ها همین اوضاع رو داشتن . البته از نیمه اپیزود تا اخراش بهتر شد چون تقریبا دیگه وینترفل سقوط کرده بود و جنگ بیرون از قلعه به درون قلعه کشیده شد و اخر کار دیگه تیر خلاص رو زد و نفسمون جا اومد . امتیازم به این اپیزود یه 10 کامل و فقط به خاطر اون پلوت کوچیک بالاتر از 10 نمیگیره .

قسمت سه فصل 8 قراره سریال هر چی داره بزاره وسط . هم گوست هست احتمالا هم غولها و اژدهاها و شاید سوپرایزدیگه ای هم باشه مثل ماموت و عنکبوت و ... اره تاریکتره این فصل . با وینترفل فصل یک مقایسه کنید . احتمالا میخوان جو رو تاریک نشون بدن . پیشنهاد میشه روی گوشی با زاویه مستقیم یا تلویزیون ببینید که شفافیت بیشتری دارن . مانیتورهاي TNیه ذره تغییر زاویه بدی تاریک دیده میشه .

اخ اخ قسمت نبرد حرامزاده ها اونجا که ریکون (چقدر فکر کردم اسمش یادم اومد) میدوئه سمت جان و جان هم تک و تنها میره تو دل دشمن عجب صحنه ای بود . دقت کردین چقدر ریکون دو سریال مورد ظلم واقع شد؟ یعنی اریا که برگشت وینترفل، هم نپرسید ریکون کجاست . تئون هم که برگشت اصلا نپرسید ریکون کو. کلا کسی به ... اش هم نبود ریکون بیچاره 4 قسمت اخر زمانشون زیاده حدود 80 دقیقه من میگم اگه سریال بخواد بره سمت ازواهای اونوقت جان دنریس رو میکشه البته دلیلش برای انجام این کار اختلافاتیه که کم کم شکل میگیره و ناخواسته جان ازوراهای میشه .

با توجه به اینکه حتی خود مارتین توی داستانش در بعضی جاها از تالکین الهام گرفته و سازنده های سریال هم تا حالا کلی اشارات به ارباب حلقه ها داشتن و برای قسمت سوم خیلی تاکید داشتن که جنگی بزرگتر از نبرد هلمز دیپ خواهیم دید من فکر میکنم تو این جنگ هم قراره الهاماتی داشته باشیم . همونطور که در نبرد میناث تیریث ارباب حلقه ها یه ویچ کینگ سوار بر اژدها نبرد رو رهبری میکرد و اینجا هم یه نایت کینگ داریم سوار بر اژدها. یا در نبرد حرامزاده ها که ارتش ویل به همون صورتس میاد که گاندالف و سواران روهان میرسن . خوب شاید قراره مثل اونجا هم شاهد این باشیم که دوتراکی که هنوز به صحنه نبرد نرسیدن سر به زنگ ها مثل سربازان روهان در جنگ میناث تیریث برسن . این که نایت کینگ نسوزه که به خاطر اینه که از جادوی فرزندان جنگله و المان یخ رو داره . و اینکه سوار اژدها میشه هم به این دلیله که اون اژدها الان یک وایته و کنترلش در اختیار نایت کینگ همانطور که میبینی مکالمه ای بین برن استارک و فرزندای جنگل صورت میگیره که برن از اونا میپرسه چرا نایت کینگ را به وجود آوردید ؟ و اونها جواب میدهند : ما در جنگ بودیم و نیاز داشتیم که از خودمون دفاع کنیم . برن از آنها میپرسد که در برابر چه کسی از خودتون دفاع میکردید و اونها جواب میدند « در مقابل تو » از این واضحتر دیگه داریم؟ بعید نیست همه ساخت دیوار شمال و دیونه شدن شاه و... همه زیر سر خود برن باشه. تونستم ویدئو اون قسمت رو آپلود میکنم video_2019-04-24_19-36-04.mp4 اون you یعنی شما انسان ها و اشاره داره به نزاعی که فرزندان جنگل با انسان ها زمانی داشتن . این موضوع رو سریال واضح بیان میکنه همون موقع . احتمالا یه همین دلیله.

سازنده ها خودشون مرگ استنیس رو تایید کردن . بلک فیش رو هم فکر کنم تایید کرده بودن . انصافا چطوری فکر میکنید کاراکترهایی که اصلیتشون براساس کتاب بوده و چند فصل قبل تو سریال غیبشون زده احتمال بازگشت دارن ؟ تنها کسی که شاید برگرده ایلین پین هست که اونم نصف کاره ول شد ولی بازیگرش بیماریش خوب شده و اماده بازی هست . این صرفا فقط یک پوستر واسه هایپ کردنه hbo امسال برای فصل 8 اینقدر محافظه کاری کرده که چیزی از داستان لو نره . اونوقت فکر کردی میاد تو پوستر کسایی که میمیرن رو لو بده؟

یه قسمت گیم او ترونزی کلاسیک . از اون قسمت ها که فصل های اولیه بیشتر میدیدیم . با اون موسیقی اخرش که با روح و روان بازی میکرد . فقط اگه میخواین یه فن واقعی گات رو پیدا کنین ببینید نظرشون در مورد این قسمت چی بوده . چیزی که من در مورد این قسمت حس کردم نوع کارگردانی بود که خیلی به کارگردانی پیترجکسون توی ارباب حلقه ها شبیه بود و این قسمت تا حدودی منو یاد نبرد هلمز دیپ انداخت . اون رسیدن سوارها قبل از ارتش نایت کینگ و شیپوری که توش نواخته شد و امادگی همه حتی بچه ها برای نبرد و بردن زن ها و بچه ها به پناهگاه و گفتگوها و دورهمی کاراکترها با هم انگار که شب اخرشونه و ... . خیلی عالی بود . قشنگ ارامش قبل طوفان رو به نمایش کشید . جدا از نمایش این ارامش قبل طوفان چند نکته دیگه داشت که در این راستا نبود و برای پیشبرد داستان بود . رابطه برن با نایت کینگ . چرا نایت کینگ بخواد بیاد سراغ برن . صرفا به خاطر همون دلایلی که سم گفت ؟ فکر نمیکنم . احتمالا دلیل بزرگتری پشت این قضیه است که ممکنه به تاثیر برن در گذشته ربط داشته باشه . دوم روابط دنریس با سانسا و جان و فهمیدنش از راز جان بود که نمیشه گفت چا تاثیری در ادامه داستان خواهد داشت . با توجه به اهنگ پایانی تیتراژ میشه هدف سازنده ها از این روابط رو حدس زد . من فکر میکنم دنریس بر خلاف جان حاضر نیست از تاج و تختش بگذره . اگه دقت کنید سریال هر چند قسمت میخواد بهمون یاداوری کنه که این همون دختر شاه دیوانه است .