رفتن به مطلب

توروس

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    153
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    1

تمامی ارسال های توروس

  1. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    والا اینو همون موقع همزمان با فصل 7 خوندم. نمی دونم الان باشه یا نه. اینو همزمان با فصل 7 توی همین سایت خوندم.شاید الانم باشه. دوستان لینک انگلیسیشم داشتن.
  2. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    سپاس و ارادت باز هم یک متن سلیس و بسیار موجز که نه تنها برخی از عمده مبانی این اندیشه‌ی عمیق رو معرفی می کنه که اون رو به عرصه‌ی عمل می کشه. و این چیزیه که که خیلی بهش نیاز داریم. به راستی "اگر هنر نبود حقیقت آدمی را می کشت" و "حقیقت عرصه‌ی هیولاهاست" از ابراز لطف تون بسیار ممنونم و ادامه این دیالوگ برام سازنده ، آموزنده و بسیار خوشاینده.سپاس مجدد
  3. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    دست مریزاد . این متن و چند متن دیگه شما عالی و ضروری بود . کاش طولانی تر و با ذکر مبانی و مبادی اش می نوشتید ، با احترام فراوان به همه دوستان ، این مطالب در عین اهمیت ، برای دوستداران گات و کلا سریال ها که بیشتر نوجوانند کمی غامضه. فقط این نکته رو تصریح کنم که هالیوود و تلویزیون در آمریکا پرکردن خلاء اسطوره رو به عهده گرفته .
  4. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    سر بران از بلکواتر رفت که برادران بلوند رو بکشه ولی نه کشت و نه باهاشون پسرخاله شد و راه سومی پیدا کرد. غالبا در گات اینطوریه .
  5. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    تقریبا غیر ممکنه که جیمی برگرده پیش سرسی ( با روابط قبلی شون ). جیمی اینطوری رفتنش رو جا انداخت .شاید فقط بخواد مثل تریون جون اون رو نجات بده ولی به احتمال بیشتر این مرد به قول خودش نفرت انگیز می خواد با نفرتش کار دیگه ای در این جنگ انجام بده.
  6. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    نکته خدای روشنایی جالب بود . بهش فکر نکرده بودم اما در مورد دنریس به نظر من دنریس یک نماد آمریکاییه و چه زنده بمونه و چه نه در این سریال - یا کتاب- وستروس رو به مرحله پیش از دموکراسی می بره. در تاریخ هم اونهایی که چنین کاری کردن لزوما خودشون آدمای دموکراتی نبودند. دنریس و قدرت نظامی اش خیلی اوقات قدرت نظامی آمریکا رو تداعی می کنه در سریال به نظرم. موافقم . سریال هرچه جلو رفته خصوصیات بالیوودی تری پیدا کرده . انتهای این قسمت و نوع نماهای از پایینی که از سرسی گرفته بود همراه با اون موسیقی اغراق شده کاملا بالیوودی بود. منتها خاص بودن هر روز برای تلویزیون سخت تر می شه .اکثر مردم دوست دارن سریالی ببینن که بتونن باهاش یه کار دیگه هم بکنن و یک قسمت هم نبینن اتفاقی نیفته! یه فرمولی توی خیلی از سریال های آمریکایی هست که مدام دشمن بزرگتری ظهور می کنه و دشمن قبلی که زمانی هیولا بود تلطیف می شه و به سمت خیر میاد و تهش فقط خودِ شیطان طرف شر می مونه! برن تا اونجا که یادمه با میرا و گروهشون اول می خواستن برن پیش جان و بعد برن پشیمون شد و با کمک سم تارلی رفتن اون طرف دیوار .اما چطور رد شدن یادم نیست اون سکانس آریا به نظرم زائد بود و نفهمیدمش .توی اون هاگیرواگیر کلی وقت تلف کرد. توی صحنه اشاره تیریون به بارداری سرسی واکنش و تصویری از یورون ندیدیم ولی به احتمال قریب به یقین خود این موضوع در قسمت بعد مطرح میشه و شاید یک گره مهم بشه فکر کنم.
  7. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    درسته.حرفتون منطقیه. اون دیالوگ دنریس و تیریون دیالوگ فوق معرکه ای بود. البته اگر اشتباه نکنم لااقل در یک جا دنریس مشروعیت و حق خودش بر تخت رو نه به خاطر فرزند اریس بودن که به خاطر صلاحیت شخصی اش عنوان کرد. (تکرار اون همه لقب هم موید همین بود) ضمنا فکر می کنم تردیدهایی که در یکی دو قسمت اخیر در مورد شخصیت دنریس و چند شخصیت دیگه ایجاد شد صرفا برای ایجاد تعلیق بود و دنریس همچنان در سمت خیر ماجراست و خواهد بود. همینطور سانسا و سر جیمی و حتا وریس.
  8. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    درسته .کارگردانی قوی و فیلمنامه ضعیف متاسفانه کارگردانی درخشان هم نمی تونه از یک فیلمنامه ضعیف چیز درست درمونی دربیاره. من از این اپیزود خوشم اومد و با اشتیاق دنبالش کردم ولی بیشتر ایرادهایی که شما گفتین هیچ جوره قابل توجیه و پاسخگویی نیست .
  9. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    اگه می شد و امکانش بود خیلی خوب بود که دنریس می تونست به قول خودش اون "چرخه" حکومت و سلطه رو بشکنه ولی حیف اصلا شک دارم به قسمت 6 برسه. اگه وستروس فدرال می شد و انتخابات آزاد برگزار می کردن و تیریون رییس جمهور می شد که دیگه ایده آل بود ?
  10. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    عالی ((: حالا شاید سرسی و یورون مشکل شون رو از اساس حل کنن ? اجر ما و شمام بی نصیب نمی مونه .الاعمال بالنیات خلاصه
  11. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    می دونم این رو به خاطر اشاره یکی از دوستان به "مشکل شرعی" و صرفا به شوخی نوشتم.
  12. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    ایشالا . بخیل نیستیم که. منتها من الان یادم افتاد که احتمالا یه مشکل شرعی ممکنه وجود داشته باشه ? اگه کتلین تالی به جان شیر داده باشه قضیه‌ی آریا وهمینطور سانسا با جان منتفیه ها ... خواهر برادر شرعی می شن.... از ما گفتن بود ?
  13. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    در مورد بلوند و فنچ و قد و بالا درست میگین سلیقه ایه اما هر چند این بحث خیلی تخصصی می شه ? من فقط این رو اضافه کنم که احساس یا واکنش اروتیکی که امثال دنریس یا سانسا یا سرسی در مخاطب خودشون ایجاد می کنند یه مساله است - که من به اون کاری ندارم و نمی پردازم- و احساس غیر اروتیکی که ناشی از خصوصیات ظاهری اونهاست- مورد بحثمه. این احساس می تونه به شکل اقتدار یا ترس یا نرمش ظاهر بشه و مستقیما اروتیک نیست. ظاهر سانسا تولید اقتدار و اطاعت می کنه - منظورم همچین قیافه ایه - . سانسا برای لیدی بودن و به نظر من ملکه بودن جذبه کافی داره. اما در مورد سیاست ، سیاستش از نوع "به سر آمده حکیمه" است. از رنج هایی که کشیده چیزهایی یاد گرفته ولی همچنان با سرسی فاصله‌ی زیادی داره و از او عقبه.
  14. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    خب، قد و بالا رو دست کم نگیرید، قد و بالا داشتن یا نداشتن! همین دنریس طفلک این همه کار خوب انجام داده و خوش قلبه ولی چون نیم وجبیه و گاهی هم از بالا و با دماغش به دیگران نگاه می کنه ،ملت تشنه‌ی خونش هستند ، حالا اگه سانسا از بالا کسی رو نگاه کنه به هیچکی بر نمی خوره چون به نظر میاد واقعا اون بالاست و داره نگاه می کنه. گذشته از این سانسا به اصطلاح لیدی تر از بقیه شخصیت های اصلی زن فعلی سریاله. نه مثل آریا قاتل حرفه ای و بی احساسه، نه مثل دنریس یه نمه خُله و نه مثل سرسی سرسیه. اما حق باشماست در مورد سیاست. سانسا چیز زیادی در این مورد نداره ولی بازم قضیه قد و بالا بهش اتوریته سیاسی میده.
  15. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    درسته.شنیده بودم سریال خوبیه اون کارآگاه حقیقی ولی می ترسم نزدیک یه سریال دیگه برم ! یه دلیل افت سریال ها شاید اینه که آدم وقتی یه سریالی رو شروع می کنه مثل شنیدن لالایی دوست داره تا آخرش بره و در نتیجه سازندگان هم سهل الوصول می شن . اضافه بر این تا اونجا که من می دونم پایانبندی مشکل ترین و مساله سازترین بخش اثر داستانیه و اگه از اول طراحی نشده باشه به همین افت ها می انجامه . به خصوص که بعضی سریال ها مثلا برای 5 فصل طراحی شدن اما بعدا دوباره ادامه پیدا می کنند و این باعث از دست رفتن انسجام میشه
  16. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    فکر کنم این یه قانون نوشته نشده است برای سریال ها. من غیر از گات چند تا سریال دیگه هم دیدم که جز سریال 24 همه شون توی فصل یا فصل های آخر سگ می زده گربه می رقصیده و شدیدا چند پاره و آشفته شدند. الان اگه برگردم عقب دیگه گات رو نمی بینم و نمی خونم. (و فکر نمی کنم سریال دیگه ای هم بعد از این ببینم) ظرافت های داستان و دیالوگ ها و کارگردانی و موزیک متن اش می ارزید به تحمل اون همه خشونت و ناهنجاری . یه اعتیاد مضر بود هر چند الان برای قسمت بعدی ثانیه شماری می کنم!
  17. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    کایبورن از اون باهوش های بی شخصیت و بی وجوده که نیاز به یه حامی دارن که توانایی هاشون رو نشون بدن، ولو به قیمت بی شرمانه ترین و ضد انسانی ترین کارها. توی تاریخ زیاد از این جرثومه ها داشتیم و داریم.
  18. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    وقتی از منطق اثر حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟ از منطق ارسطو حرف نمی زنیم از "منطقِ خودِ اثر"حرف می زنیم. از چارچوبی که خود اثر برامون طرحریزی کرده. و گرنه من که نه اژدها سوار شدم و نه اژدها دیدم و نه جادوگر سرخ. اما تا اینجاش رو خود اثر با ما قرارداد تلویحی بسته که با فرض موجودیت اینها برامون داستان بگه. اما اگر یه دفعه دروگون دستشویی می کرد روی کشتی های یورون و آتیش شون می زد می گفتیم این دیگه قبول نیست و با منطق داستان جور در نمیاد. مثلا دو تا نیروی دریایی بزرگ که یکی شون دو تا اژدها بالا سرشه اگر تو روز روشن یکی شون از یک کیلومتری غافلگیر بشه و اون یکی رو نبینه و اژدهاشم کشته بشه این یعنی ضعف فیلمنامه. (توی فصل قبل هم بود ولی اونجا حداقل یارا توی تاریکی شب توسط یورون غافلگیر شد)
  19. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    این قسمت با وجود اینکه تکرار قسمت ها و ایده ها و دیالوگ های موفق گذشته بود ، روی هم رفته اپیزود خوبی بود و برعکس اپیزود قبل کارگردانی کم نقصی داشت و تا الان بهترین اپیزود فصل هشته. غافلگیر شدن توسط یورون و کشته شدن ریگال بدترین و بی منطق ترین بخش اپیزود بود. نمی دونم فیلمنامه‌ی لو رفته فیلمنامه‌ی واقعی بود یا پایان "تلخ و شیرین" در هر صورت شباهت هایی به اون فیلمنامه می داشت. بعد از 4 قسمت تشابهات بیشتر از چیزیه که فکر می کردم. به نظر من در پایان سریال ، برعکس قسمت های اول فصل اول خواهد بود و "پادشاهی" و " لردها" و "نجیب زادگی" در اون کمرنگ می شن. نکته آخر اینکه همونطور که یکی از دوستان - تیئون گریجوی- قبلا مفصل گفته بودند سریال یک کالای مصرفی -به اصطلاح محصولِ صنعت فرهنگ-ه و باید انتظارها رو از اون پایین آورد . بهترین اقتباس ها در تاریخ سینما حداکثر تنه به تنه‌ی اثر اصلی زدند و اکثر مواقع خیلی پایین تر بودند.
  20. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    دوست عزیز سوالاتتون بجاست. بعضیاش به خاطر عظیم بودن این اقتباس بزرگ سینماییه و مشکلاتشه و بعضی از سوال ها پیشینه داره و در عقاید شرقی و اسطوره های آزتکی و ادبیات شمنی ذکر شده. مثلا در مورد ملیساندرا در یکی از این منابع از زن جادوگری صحبت شده که بیشتر از 500 سال زنده بوده! ماتین در کتابش خیلی زیاد به ایجورچیزها اشاره کرده. بعضی هاش توی فیلم هم هست اما نامفهومه. مثلا برن از یک جنبه اشاره داره به اعتقادی که بر اساس اون گذشته و حال و آینده همزمان حضور دارند و شخصی با تربیت خاص می تونه به این مخزن آگاهی دست پیدا بکنه. و خیلی عقاید و اشارات دیگه که از طیف متکثری از نویسندگان و اسطوره ها و ادبیات شفاهی ملل مختلف میاد و مارتین تسلط اعجاب آوری بر اونها داره.
  21. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    با سه کیفیت متفاوت این اپیزود رو دیدم. مجموعا چنگی به دل نمی زد و جزو اپیزودهای متوسط سریال بود مقایسه کنین با اپیزودهای جنگی. مثلا هاردهوم که از ثانیه هاش نمیشد گذشت. یا حتا نبرد دیوار و نبرد بلکواتر. درسته که انتظارها هم زیاد بود ولی اپیزود 8e03 به اندازه کافی جذاب نبود. چند نکته سوال برانگیز 1 نوع حمله‌ی احمقانه‌ی دوتراکی ها به دشمنی که اصلا نمی شناسند و نابود شدنشون که نه بر اساس منطق داستان که بر اساس خواست تهیه کننده ها در جمع کردن پایان بندی بود 2 صحنه های هرکی هرکی و خر تو خر فراوان داشت. توی سینما هنر نیست که یک میلیون سیاهی لشکر استفاده کنی ، اون کار رو پول انجام می ده، هنر اینه که این سیاهی لشکر ها به میزانسن و پهنای تصویرت شکوه بده و از اون مهم تر اینکه معلوم باشه که کی به کیه و اثر احساسی روی تماشاگر بذاره. اگه دو دسته سیاهی لشگر بریزن تو هم و همدیگه رو بکشن و معلوم نباشه کی به کیه خب این که چی؟ می شد لابلای بزن بزن سیاهی لشگرها ، صحنه های شفاف تر و تاثیرگذارتری از مبارزه شخصیت های اصلی مثل گندری ،جیمی، برین و بقیه گذاشت. اصلا اگه اینها نبودند فرقی هم می کرد؟ 3 وسط یک فیلم با ضرباهنگ تند یک دفعه تاخیرها و صحنه های کشدار بیاد یعنی یه جای کار ایراد داره. مثل صحنه های تعقیب و گریز آریا یا حرکت های اسلوموشن شاه شب 4 از اول تا آخر اپیزود به زور 20 جمله دیالوگ رد و بدل شد . در حالی که صحنه های جنگی و مرگ و زندگی بهترین زمان برای دیالوگ های مناسب و حساس و تاثیرگذارند مثل ارتباط تریون و سانسا . 5 گریم وایت واکرها با فصول قبل تفاوت فاحش داشت و توی ذوق می زد نکات مثبت 1 در مورد نحوه کشته شدن شاه شب و دار و دسته اش انتظار بیشتری نمی شد داشت . بیشتر از یک قسمت هم براش زیاد بود 2 اینکه جان به هر دری زد نتونست کار چشمگیری بکنه ، همینطور دنریس تا حدودی، از نقاط مثبت اپیزود بود. یه جور ساختار شکنی بود و ضد ابر قهرمانی به نظرم قرار نیست توی این سریال سوپر قهرمان ها عاقبت به خیر بشن یا حتا زنده بمونن. 3 صحنه ای که ویسریون-اژدهای شاه شب- گیر داده بود به جان و آتیش می ریخت روش خیلی باحال بود به خصوص وقتی جان عصبانی شد و توی صورت اژدهائه درومد و فحش خوار مادر بهش گفت !!
  22. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    همه خسته نباشن.شر شاه شب که چه عرض کنم ،این شاه نصفه شب بود! کنده شد از همه ی اینا به کنار انصافا کسی برای این همه دوتراکی بدبخت دلش نسوخت؟ این بدبخت ها رو از یک قاره دیگه آورددن ،از علفزار بزرگ ، و در تاریکی بزرگ غرق کردن.... بهترین نیروی سوارکار که داشتیم به فنا رفت. اصلا اینها فرمانده داشتن خیر سرشون. یکی مثل جورا دی اندال فرمانده شون بود. اصلا تا حالا کدوم احمقی وینترفل رو ول کرده و به سمت شمال راست راستکی که شاه شب و اراذل و اوباشش تشریف دارند تخت گاز رفته؟ از من می پرسین یکی به خاطر سرسیِ ملعون! ه که دوتراکی ها اونجور قلع و قمع شون می کردن و البته بیشتر به این خاطر که بعد از پیروزی و سلامتی دوتراکی قرار بود چه قشقرقی توی کینگزلندینگ راه بیفته ....فکرشو بکنین... اصلا بیشتر کار دی اند دی بود. دوتراکی ها رو دستشون می موند . حالا آویژه ها بچه های خوبی اند و مشکل ایجاد نمی کنند! با بقیه سریال هم فعلا کاری ندارم فقط حیف زنده نبودم که دونداریون رو دوباره زنده کنم.
  23. توروس

    بحث اپیزودیک قسمت اول Winterfell

    اپیزود s08e01 در مجموع اپیزود خوبی بود. فضای ذهنی اهالی وستروس مثل قبل نیست که بگن : اژدها؟واکر؟ شاه شب و......؟ woooow!! الان ههمه می دونن که چنین چیزهای هست -البته در این داستان- و بنابراین برخوردها عادی تر و طبیعی تر شده و تعارض ها و تنش ها و خاطرات افراد از گذشته‌ی هم زنده میشه. اما دو مساله 1 همونطور که یکی از دوستان گفت خیلی مهمه که سریال به فیلمنامه لو رفته نزدیک نبود هر چند باید حداقل یک قسمت دیگه رو هم ببینیم که مطمیم شیم. 2 انتظار داشتیم 6 قسمت پایانی طولانی تر و نزدیک تر به فرمت فیلم سینمایی باشه که قسمت اول طولانی نبود خلاصه قسمت اول یک شرح صحنه‌ی موفق بود و من بهش نمره بالایی می دم
  24. توروس

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    محمدمهدی عزیز ممنون از یاداوری اپیزودهای نوشته‌ی مارتین. من نمی دونستم .مثال های روشنگری بود. در کل اما معتقدم که آثار اقتباسی از رمان معمولا به پای منبع شان نمی رسند و در موارد کمی به آن پهلو می زنند و در مواردی هم هست که یک داستان از ابتدا مناسب فیلم بوده اما با مدیوم دیگه ای کار شده و نسخه‌ی سینماییش از خودش بهتر شده. هر چند در هر صورت باید به عنوان یک اثر مستقل مورد نقد قرار بگیرند. سر دانکن عزیز شاید مثالم مثال خوبی نبوده. موافقم که گریجوی ها به شدت سانسور و کتمان! شدند طوری که بعضی وقت ها آدم یادش می رفت که در جنگ 5 پادشاه پنجمینش کیه و اصلا چه کار کرده؟ اما در مورد 6 فرزند استارک و 3 فرزند لنیستر و تک فرزند تارگرین حساب کنید هر کدام چقدر در سریال زمان داشتند؟به خاطر محوریت و محبوبیت شون می تونستن اونقدر زمان بگیرن و مخاطب هم خسته نمی شد اما فکر نمی کنم این میسر بود که به بقیه شخصیت ها هم همینقدر پرداخته بشه. بله فیلمنامه به ذهنیات و تفکر هیچکدام از شخصیت ها دسترسی مستقیم نداره- مثلا نمی تونه از زاویه روایت دانای کل نیات شخصیت رو وصف کنه- اتفاقا به همین دلیل ناگزیره اونها رو به تصویر بکشه و معادل واژه ای مثل "مضطرب" رفتار و گفتار مضطربانه به شخصیت بده طوری که با دیدن اون مخاطب اضطراب رو حس کنه. اگر در این زمینه موافق باشیم می بینیم که در فیلم به سختی میشه مثلا 4 برادر که بخش های مشترک و همینطور تمایزات ظریف زیادی دارند رو به تصویر کشید.حالا این رو تسری بدین به این همه شخصیت های رمان و این همه فرزند. البته نهایتا نمی خوام از حذف گریجوی ها و فرجام اون شکلی استنیس و چند موردی که محمد مهدی هم اشاره کرد دفاع کنم . در پست قبلیم هم نوشتم که حذف و ادغام در اقتباس از رمان غیرقابل اجتنابه ولی کیفیت و چگونگیش رو میشه نقد کرد. مثل نقدهای شما و محمد مهدی عزیز که بیشترشون رو قبول دارم. پا نوشت: این رو هم اضافه کنم که مواجهه‌ی من با سریال بازی تاج و تخت از جنس مسحور شدن های دوران کودکیه. زمانی که "فاصله انتقادی" با متن نداشتیم و همه چیز احساس بود و احساس ناب. برای همین چند بار بعد از مرگ راب و ند و همینطور افعی سرخ -این آخری به خاطر خشونت بیش از حد تحمل- کل سریال رو پاک کردم و اصلا دیگه نمی خواستم ببینم و بعد از مدت ها ، دیدن سریال رو از سر می گرفتم. به هر حال ترکیب غریبیه . از جنس احساس جادوی سینما در کودکی ، اما گاهی بسیار تلخ و خشن و فراتر از حد تحمل.
  25. توروس

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    محمد مهدی گرامی در تایید صحبتتون عرض می کنم که فیلم بر اساس فیلمنامه اش ساخته میشه حتا اگر اون فیلمنامه اقتباس از یک کتاب باشه. فیلمنامه یک شکل دیگه از داستان اون کتابه که نه برای خوندن که برای تبدیل به یک فیلم نوشته می شه. در مورد فیلمنامه می گن "نگو،نشون بده". یعنی فیلمنامه نمی تونه مثل رمان بنویسه"با خودش فکر کرد...." یا "آدم خوبی بود " یا " همه ترسیده بودند" و از این قبیل . خلاصه فیلمنامه یک فیلم چه اقتباس از یک رمان - یا اُپرا یا تئاتر یا نقاشی یا ...- باشه یا تالیفی باشه باز بر اساس انسجام و پیوستگی درونی خودش بررسی میشه. مگه اینکه بحث بر سر چگونگی و کیفیت "اقتباس" باشه.تازه اقتباس ها می تونن کاملا وفادار باشند یا انعطاف پذیر یا آزاد . در نگارش فیلمنامه های اقتباسی خصوصا از رمان ها و آثار پر حجم دو عنصر ضروری "ادغام" و "حذف"ه. حتا گاهی افزودن بعضی صحنه ها هم ضروری میشه چرا که مدیای فیلم با کتاب متفاوته و چه بسا در نوشتار ، یک مساله ای به سادگی برای خواننده مفروض تلقی بشه ولی در فیلم بدون نشان دادنش اثر ناقص بشه. تصور کنین که پسران والدر فری همه به تفکیک در فیلم حضور داشتند،یا برادران گریجوی ... خب این نمیشه چرا که فیلم فرصتی که رمان برای معرفی شخصیت و نشان دادن تمایزات جزیی به مخاطب داره رو نداره و اگه فرصتش هم باشه کشش و تعلیق معمولا از بین میره .حالا اینکه چه شخصیت ها و وقایعی ادغام و حذف بشن دیگه مربوط میشه به مهارت سناریست. رمان به خاطر اینکه به درون و برون و ذهن و تمام ابعاد شخصیت دسترسی داره اگه ازش فیلمی اقتباس شه به سختی ممکنه به پای اون رمان برسه مگر اینکه اقتباس آزادی باشه و به طور کاملا دلبخواهی بعضی بخش های تصویری تر و پر تنش تر از اون رمان رو انتخاب کنه و بخشی رو هم خودش اضافه کنه. خلاصه منم معتقدم نقد سریال بر مبنای کتاب فقط در بحث کیفیت اقتباس موضوعیت داره.البته بحث پیرامون یک اثر همونطور که بارها در این تاپیک اتفاق افتاده ممکنه به خیلی جاها بکشه و این طبیعیه اما "نقد" داستان یک فیلم از طریق بررسی فیلمنامه و انسجام درونیش درسته و نه مقایسه اش با منبع اقتباس فیلمنامه.
×