رفتن به مطلب

Manuel

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    542
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Manuel

  1. Manuel

    ترول و meme فیلم و کتاب بازی تاج و تخت

    Tapatalking with an iDevice
  2. Manuel

    گردهمایی اعضای سایت .

    من با اینکه تهران نیستم ولی سعی میکنم خودمو برسونم. یه ذره میشینم دوباره بر میگردم. دوستان دیگه هم سعی کنن بیان. یکی هم رایتلی ایرانسلی ببره جایی که میشینید رو اطلاع بدید. پارک لاله کوچیک نیست :دی Tapatalking with an iDevice
  3. Manuel

    گردهمایی اعضای سایت .

    کیوان زدی توی خال. Tapatalking with an iDevice
  4. Manuel

    گردهمایی اعضای سایت .

    فعلا" که هر کسی میگه یه روز... استنس که ساعت هم گذاشته وسط هفته :دی
  5. Manuel

    گردهمایی اعضای سایت .

    پس یه پارکی رو ( لاله یا ملت ) بعد از ظهر استاد کنید. با آلاچیق باشه من آلاچیق خیلی دوست دارم :دی ولی فکر کنم اگر بخوایم تمام برنامه های نماز جمعه تموم شده باشه باید 5 اینا باشه قرار نه ؟
  6. Manuel

    گردهمایی اعضای سایت .

    فقط مسئله اینه که "پارک" جای جالبی واسه تجمع نیست. یعنی لااقل توی مملکت ما که نیست. در کنار همه ی مشکلاتی که نمایشگاه داره و اعصاب خوردیاش، یه خوبی داشت اونم این بود که میشد چند نفر آدم جمع بشن یه جا. من یه کافه ای یا جایی که میز داشته باشه و این چیزا رو پیشنهاد میکنم. خودم احتمالا" جایی هستم و ممکنه یکم بیام ببینمتون برم ولی با همه ی این اوصاف این رو هم که عرض کردم در نظر داشته باشید. نمیدونم شهر کتاب بازه یا نه ولی فک کنم یه سری شهر کتابا محل نشستن و اینا دارن. دوستان دیگه هم پیشنهاد بدن. کلا" پارک یه جوریه واسه گردهمایی.
  7. Manuel

    بحث اپيزود پنجم از فصل چهارم : First of His Name

    آقایون خانوما راستی نمیدونم میدونستید یا نه ولی قسمت هشتم که قرار بوده 25 می باشه پخش نمیشه و به جاش اول جون پخش میشه.
  8. Manuel

    بحث اپيزود پنجم از فصل چهارم : First of His Name

    آقا نکنه این ریگار مارو گرفته. نشستی یه چیزایی خوندی زبل؟؟ چون اگه مارو نگرفته باشی نوستراداموس حوزه ی فانتزی باید باشی Tapatalking with an iDevice
  9. Manuel

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    ولی جدی شماره یک: ولی جدی یه برنامه بذاریم. نمایشگاه. کتابم نشد ، یه بار که همه باشن. ولی خب نمایشگاه از این لحاظ که تعدادمون ممکنه زیاد باشه خوبه ولی جدی شماره دو: ولی جدی همه جای دنیا برای لوس کردن خودشون و قانع کردن مردم به ندیدن دلایلی دارن. گاردین هم یه مطلب نوشته ؛ http://www.theguardian.com/tv-and-radio/2014/apr/29/game-of-thrones-racism-se*ism-rape Tapatalking with an iDevice ادیت : الان کامل نوشته ای که QelThezad گذاشته بود رو خوندم. یعنی اینا چی میکشن ؟؟ واقعا رد دادن. فکر کنم خیلی به خودشون افتخار میکنن و میگن پرده از رازهای نهانی برای آنان که نمیفهمند بر میدارم. توی خودشونیام یه چیزایی بارش کردن.
  10. Manuel

    ترول و meme فیلم و کتاب بازی تاج و تخت

    [sMILING FACE WITH OPEN MOUTH AND SMILING EYES][sMILING FACE WITH OPEN MOUTH AND SMILING EYES][sMILING FACE WITH OPEN MOUTH AND SMILING EYES] Tapatalking with an iDevice
  11. در مورد اینکه چرا یکهو این حس به ما نفوذ کرده(!) باید بگم که شاید مشکل از سریال هست ... شاید اینکه از یک طرف تیریون افتاده گوشه ی زندون و ما باید نگرانش باشیم اما در صورتی که مشکل چیز دیگه ای هست و جای دیگه ای هست یکم از بالانس خارج کرده. و این تضاد رو هم در عرض یک ربع میبینیم. مثال های بیلبو، فرودو و هری رو زدی. دونه دونه شون از اول میدونستن با چی طرف هستن. همه شون از همون ابتدا دشمنشون رو میشناختن. خالق اثر بر همه ی دنیای خلق شده ش این قضیه که تاریکی و شر در راه هست رو دیکته کرده بود. هری تمام عمرش داشت تعلیم میدید، چیزی جز شکست ِ یک اهریمن در وجودش حس نمیکرد و همراهانش هم تا حدودی همینطور. فرودو که ورای این قضیه بود و یک دنیایی از خیر در مقابل یک دنیایی از شر قرار گرفته بودن. فضای این سه کتابی که اشاره کردی ، بر آورد نیروهاش، چقدر به سمت خاله بازی و مسیری غیر از شکست شر بود؟! آیا تو در تمام این کتاب ها، تلاش رو برای شکست اهریمن و سیاهی و تباهی حس نمیکردی؟ در خوش ترین لحظه های هر سه کتاب، خطر رو قهرمانان حس میکردند و میدونستند برای چی میجنگند. باید بر آورد نیروها رو دید. باید چربش رو دید. منکر این نیستم که در نغمه ای از یخ و آتش از همون اول با آدر ها طرف بودیم و میدونستیم با چی مواجه خواهیم شد ولی اینکه بگید ما فانتزی رو نفی کردیم درست نیست. چرا از اژدها و لایتبرینگر و Undeadهای داستان و وارگ بودن و Greenseer بودن و هزارتا چیز دیگه گله ای نداریم. اصلا" از وجود وایت واکر ها هم گله ای نداریم ولی چیزی که هست اینه که فرودوی داستان ِ ما داره عروسک بازی میکنه و سائورون رو هم داره به شکل مسخره ای میتازونه بدون اینکه مشخص باشه اصلا" برای چی میتازونه. همیشه کتابخونا، تئوری های عجیبی میدادن و میشد حس کرد که جایی اینها با هم تلاقی خواهند کرد ( عجله نمیکنم و میگم خداکنه تلاقی کنند ). اینکه Fire Consumes but Ice Preserves باعث شد فرقه ای به اون شکل در بیان. اینکه میگن شاخه ای از فرزندان جنگل هستند. اینکه میگن با مردان بی چهره همکاری میکنند، اینکه برای از بین بردن ِ دیوار به اژدها نیاز بوده، اینکه استارک ها دشمناشون رو 'تهدید' میکنن که زمستان در راه هست و اینکه ... * خیلی از مسائلی که نمیشه اینجا گفت * باعث میشد همیشه دنبال یه راه گریزی برای این مسئله باشیم. اما الان که تقریبا" اسپویلی از آدرها نشون داده شده برای کتاب خون ها تنها کاری که کرده گفته این دو دنیا همچنان ایزوله از هم هستند. حرفی که من میزنم و خیلی های دیگه، اینه که وقتی که به داستان هایی با ارزش کمتر داده شده بیش از حد طولانی هست. من کتاب چهارم رو دوست داشتم ولی چقدر به توصیف اتفاقات و سفر ها و رفت و امد های آدم ها گذشت ؟ سفر برین چقدر چپتر رو به خودش اختصاص داد ؟ آیا همونقدر که به برین وقت داده شده در متن، همونقدر هم در پایان داستان تاثیر گذار هست ؟ چپتر های سنسا و برین و بعضا" دنریس اونقدر طولانی و با با سرعت پایین هست که با این شرایطی که داره پیش میره آدم میگه چرا باید بهشون انقدر بها داده بشه در صورتی که یک پدیده ای به اسم آدر وجود داره؟! علت اصلی همونطور که گفتم سریال هست. سریال در فصل چهارم تصمیم گرفته نشون بده که آدر ها چقدر در داستان نقش دارند و داره بیننده رو آگاه میکنه. اما ما تا آخر کتاب پنج چیز زیادی از این وزنه ی شدیدا" سنگین نمیدونیم اما تا دلت بخواد راجع به سفر های برین و پاد و گرمای هوا و لباس فلانی و کی با کیه و کی میخواد کیو ... میدونیم.
  12. چرا اینقدر اصرار داری که آدر ها از طریق انسان ها بوجود میاد وقتی میتونن مرده ها رو تحت فرمان خودشون در بیارن احتمالا قدرت تبدیل نوزاد تازه متولد شده رو هم دارن این استدلالت مثل اینه که بگیم اگه ملیساندر از مجسمه های دراگون استون اژدها زنده کنه ریشه اژدهایان هم سنگه به نظرت فرایند بردن یه بچه ، که به قول زنای کرستر توسط برادرای خودشون برده میشن ، با اون جایگاه یخی و سیزده آدر و مراسم-مانند ، شبیه انقاقیه که مثلا واسه ویمار رویس در اولین پرولوگ افتاد ؟؟ مطمئنا اون بچه وایت نشده. Tapatalking with an iDevice
  13. اینی که شما میگی توجیهه. اون پند بزرگو همه میدونن. همه میدونن وقتی که قرار بوده به هیروشیما حمله ی اتمی بشه، پررو بازی شهردار واسه زنش کشک بوده و در "خط داستانی" بمباران هیروشیما" پشیزی ارزش نداره. چندین هزار صفحه نوشته بشه که پند به این واضحی و مشخصی رو که بچه ی چهارساله هم میدونه ، گفته بشه ؟ وقتی که در اشل بزرگ مهندسی میشه، وقتی که قراره اتوبانهای چند طبقه بسازن، توی نقشه کسی جوب ِ کنار یه کوچه یه متری رو توی نقشه نمیاره. این اتفاقیه که داره توی نغمه میافته. همه ی ما عاشق نغمه هستیم، وقت میذاریم و براش فکر میکنیم، ولی اگه خطر ِ توهین به شعور رو حس کردیم، نباید خودمون رو بزنیم به اون راه. باید ببینیم اصلا آیا واقعا قراره به شعورمون توهین بشه ؟ باید بگردیم ببینیم در چه صورتی ممکنه این توهین صورت نگیره. کتابی که برای رده ی سنی بالای ۲۱ ساله، مسلما خواننده از چنین پندی لذت نخواهد برد. انسجام ادبی معنیش همینه. شما باید المان های هم وزن رو در نقاط طلایی اثر داشته باشید. نقطه ی طلایی اثر برای بیشتر خواننده مثلا کجاس ؟ دیالوگ های تیریون یا مثلا حوادث کینگزلندینگ یا امثال اون. بعد نقطه ی مقابل چیه، بک سری موجود خارق العاده و باهوش و جنگاور که حضورشون ابو یخ میکنه و توی هزارم ثانیه شمشیر میکشن و ... کجای این ها در یک اشل هستن؟ چقدر ما خط داستانی داریم ؟ آریا و تلاشش برای موفق شدن توی چیزی که میدونیم ولی اسپویل نمیکنم، جیمی و تلاشش برای بهتر شدن، دادگاه های کینگزلندینگ، سندور، مارتل ها و نقشه های زیرکانه شون، گریف، سنسای تنها، مندرلی ها... این همه ما خودمون رو در خطوط داستانی این چنینی درگیر کنیم و هر چپتری که میخونیم بگیم "خب تو هر چی میخوای بگو، هر کاری که میخوای بکن، پند اصلی این هست که هیچ کدومتون چیزی نیستید" خب این یعنی وقت خواننده رو گرفتن. اگه اینها قرار نباشه تاثیرگذار باشن، درگیر کردن خواننده با خطوط داستانیشون چه فایده ای داره ؟ من هنوز هم میگم که شدیدا امیدوارم که آدرها کاملا مرتبط باشن. یعنی یک جوری به سیتادل وصل باشن، یا یک جوری به مردان بی چهره وصل باشن و یا در تلاش برای خرابکاری در کینگزلندینگ باشن و به شکلی با بخشی از کاراکتر ها ارتباط برقرار کنن. چون در غیر اینصورت بی معنیه همه چیز. اینها حتی داستان موازی هم نیستند. داستان های موازی و لازمه ی موازی بودن هم وزن بودنه، اما چه تناسب وزنی در چنین داستانسرایی برقراره. لطفا نگید که همین عدم وزن ، نشان از کار شاخص مارتین هست. اگر سالوادور دالی داستان مینوشت اینکار رو میشد توجیه کرد اما الان مارتین با پنج کتابی که باعث شده ما در تئوری هایی مثل Hooded man غرق بشیم طرف هستیم. این اتفاق یعنی تمام اون حدس ها و شک ها و ... بی معنی. یه سریال بسازن با این موضوع که یک قاتلی در تمام امریکا به شمل مرموزی ادم میکشه و هزاران معما ایجاد میکنه و هزاران تئوری برای افراد مختلف بوجود میاد، بعد از ۱۰ تا سیزن یهو آدم فضاییا میان کره ی زمین رو با خاک یکسان میکنند. الان بیننده پند گرفته ؟ Tapatalking with an iDevice
  14. کاری نداره که، برن میتونه از چشم یه کلاغ یا یه درخت ببینه. یا حتی اونی که مرده و وارگ بوده و رفته توی حیوونش ( آخر کتاب پنج و ... ) میتونه توی پرسه زنیهاش اینارو ببینه. اما سوال اصلی اینجاس؛ چرا آدر ها باید به انسان ها حمله کنند ؟ اینجور که نشون دادن آدر ها از طریق انسان ها بوجود میان ، چرا باید ریشه شون رو قطع کنند ؟ خیلی ناراحتم. فکر میکردم اثری پیدا کرده بودم که موقع مردنم بهش فکر میکنم و میگم یک فانتزی بی نظیر رو خوندم و توی فکرم تجربه کردم Tapatalking with an iDevice
  15. دوستان این که برادراش میان دنبالش ( در مورد پسرهای کرستر ) الان معنی پیدا میکنه ؛ Gilly was crying. “Me and the babe. Please. I’ll be your wife, like I was Craster’s. Please, ser crow. He’s a boy, just like Nella said he’d be. If you don’t take him, they will.” “They?” said Sam, and the raven cocked its black head and echoed, “They. They. They.” “The boy’s brothers,” said the old woman on the left. “Craster’s sons. The white cold’s rising out there, crow. I can feel it in my bones. These poor old bones don’t lie. They’ll be here soon, the sons.” چه نشونه هایی داده بوده. Tapatalking with an iDevice
  16. برای نایت کینگ از لفظ "fell" استفاده شده ... برای همین میشه گفت داداشش و جورامون نکشتنش. اما با توجه به اینکه اسمش هم ار کلیه ی اسناد برداشته شده ، به نظر میاد میتونسته در تصمیم انسان ها تاثیرگذار باشه. من اژدها رو میتونم قبول کنم. اژدهاها یک سلاحن. سلاح خاندان تارگرین که الان مدعی داستانه. اما این آدرها اصن ربطی به قضیه ندارن. یکی کفت دو تا سریال جداست. من این مثال رو زدم قبلا. توی لاست اومدن بچگی و اتفاقای عجیب گذشته ی شخصیتا رو نشون دادن، کلی تئوری ایجاد کردن و آخرش جوری شد که انگار گوسفند هم جای اونا میبود آخرش داستان همینطوری میشد. در مورد نغمه هم این حس داره بهم دست میده. یعنی مثلا اینکه من انقدر احساس کنم سندور میتونه توی داستان تاثیر بذاره و روش سرمایه گذاری کنم ، خیال باطل هست. سندور هیچکس نیست، پیتر بیلیش هیچکس نیست ، و اصن با چنین شرایطی انگار یکی میخواد دو ساعت داستانسرایی کنه ولی چون داستان اصلی نیم ساعته ( جنگ آدر ها و ... ) مجبور میشه کلی سر خواننده رو با خاله بازی های بی ارزش گرم کنه. مثلا این dealی که با کرستر بستن ، خیلی مسخره س. یعنی آدر ها منتظر نشستن زنای کرستر بزان؟؟؟ Tapatalking with an iDevice
  17. @کینگ رابرت : منم امیدوارم که کلدهند بیاد نجاتشون بده خیلی راضی کننده میشه. اما به نظر میاد قراره هیروی این قسمت جان اسنو باشه Tapatalking with an iDevice
  18. متاسفانه نمیشه فهمید این چیزایی که میبینیم ربطی به چیزی که مارتین میخواسته بنویسه داشته باشه. یعنی همین که نایت کینگ رو شبیه دارت ماول نشون میدن یعنی باید فاتحه کتابو خوند. آدر ها باید زیبا و غیرزمینی باشن. اینا چین آخه. D&D هم گفتن ما این سکانس رو از یک "اشاره" از توی کتاب برداشتیم، یعنی اصن معلوم نیست توی کتاب داستان چی بشه و ممکنه بعدا مجبور بشن ماله کشی کنن این سکانس رو. من فکر میکنم این دو تا D میخواستن کتابخونا رو یه نیشگونی بگیرن ... به هر حال اصلا جالب نبود. بعدشم، همونطور که یکی دیگه از بچه ها هم گفت، وقتی یه همچین موجوداتی وجود دارن، این که جیمی به برین چی میگه و یا لیتل فینگر چجوری با صدای بتمن از جنگ حرف میزنه بی اهمیت میشه. اصن بیخاصیت تمامه همه ی اینا. مسئله ی بزرگی مث آدر ها، اتفاقات کینگزلندینگ رو در حد خاله بازی بی ارزش میکنه. تنها در یک صورت میشه اتفاقات وستروس اهمیت داشته باشه که یک جوری آدرها به این مسائل مرتبط باشن. یعنی یک خویشاوندی، یک توطئه ای، یک مذاکراتی در جریان باشه. وگرنه واقعا کل داستان بی فایده میشه. خیلی ناراحت شدم از این قسمت چون باعث شد فکر کنم ممکنه نغمه اون قدر ها هم شاهکار نباشه. Tapatalking with an iDevice
  19. [quote="kei1" ناتالی دورمر چرا انقدر کج کوله بود. همیشه بوده. یه عکس ازش دیدی که صاف و صوف باشه ؟ Tapatalking with an iDevice
  20. اون آخری توسط HBO به اسم Night's King معرفی شده !!! @جوری کسل: Night's King هم سیزدهمین لرد کمندر دیوار بوده ! Tapatalking with an iDevice
  21. یعنی برای من جالب بود که این برده ها نصف شب چجوری اونجا پارتی کرده بودن ! قلاده ی دور گردن واسه بستنشونه ، وسیله ی زینتی جهت دور همی گرفتن نصف شب نیست که.
  22. اگر آدر ها قرار باشه از بچه ی آدم بوجود بیاد، پس قاعدتا" یک سری ( یا یک نفر ) در ابتدا بخاطر جادو یا طلسم به این شکل در اومده، یه چیزی تو مایه های اون لرد کمندری که با یک آدر ریخته بود رو هم. چون مسخره میشه یه موجود با هویت و ماهیت جدا از انسان، بتونه بقیه رو مثل خودش کنه. وایتواکر ها هم واسه این اونجوری میشن چون دیگه از سنشون گذشته :دی یعنی غیر از این هیچ توجیهی نداره و مثلا" بچه باید توی چند روز اول زندگیش برسه دست ِ اینا. من نمیدونم چرا باید جان رو به برن برسونن ! چه اصراریه ! ++++++++++++++++++++ 720p همون صبح میاد! من 9:30 دانلود کردم.
  23. سرباز های آدر ها به لردهاشون کادو بچه ی آدم میدن ؟؟؟ چرا همچی شد واقعا. Tapatalking with an iDevice
  24. Manuel

    بحث اپیزود سوم از فصل چهارم، Breaker of Chains

    دنریس که نمیدونه اینارو. حرف شما وقتی درست بود که دنریس میدونست. Tapatalking with an iDevice
  25. Manuel

    بحث اپیزود سوم از فصل چهارم، Breaker of Chains

    @جورامون: "مانوئل: اگه بخوای مثال بزنی باید اینجوری مثال بزنی: یه نفر یه ماشین رو از یکی دزدیده و صاحبش رو کشته و راحت داره میچرخه و کسی نیست که عدالت رو اجرا کنه." ببخشید، ( به قول علی دایی )، خیلی ببخشید. خیلی هم بیخود کرده اگه اونجوری فرض کرده که آنسالیدها مث ماشین دزدیده شده و صاحب مرده میمونم. دنریس حقی نداره بگه کار کی درسته ! توی مملکتی که برده داری میشه و یک سبک زندگی هست و اونها اگه آنسالید نمیشدن معلوم نبود قربانی چی بشن، اتفاقا معلوم نیست چی درست تره. عادل ماجرا هم شد دیگه ؟؟ "تو میری با نقشه باهاش معامله میکنی و بعد از امضا میکشیش و ماشین رو به وارث صاحب حقیقی میدی." میشه بگی وارث حقیقی کیه ؟ میشه بگی چطوری برای رضای خدا اینکارو کرده ولی همه ی هشت هزارتا رو دنبال خودش راه انداخته سر گروهبان و این چیزا هم براشون تعیین میکنه ؟؟؟ الان داده به صاحب حقیقی ؟ آجان محله س دنریس خانوم ؟ یعنی هرکی سه تا اژدها داشته باشه باید بشه رابین هود/لات محله ؟ کی این حق رو به دنریس داده ؟ حتی اگه بگیم تاج و تخت مال اونه، که نیست، برای مملکت خودش وارثه نه اونور دنیا. Tapatalking with an iDevice
×