رفتن به مطلب

پارسا تارلی

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    126
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های پارسا تارلی

  1. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    من روی دو نکته تاکید کردم.یکی عنصر غافلگیری و بر هم زننده بودن کشمکش بین دنریس و سرسی. دوم معرفی و ورود درست اون عنصر به جریان فیلم. ریچ و.. اون پتانسیل برای برهم زدن قاعده بازی رو ندارن .آرتور دین که اصولا در این جریان کشمکش بین دنریس و سرسی وجود نداره .دارک استار و دیمون سند هم که 7 فصل وجود ندارن یهویی نمیشه وارد جریان داستان شن بخصوص اینکه اگه قرار بر بودنشون بود که اینطور نشد باید همراه با الاریا سند و دختراش می بودن تا اون طور سلاخی نمی شدن یا لااقل اسمی ازشون برده میشد. دارک استار و دیمون سند اون زمان طلایی برای معرفی و ورود به جریان سریالو از دست دادن. البته من هم قصدم مخالفت نبود و نظرتون رو قبول دارم، فقط خواستم چند چیز رو در راستای همین توافق اضافه کنم که گویا درست بیان نکردم. منظور من این بود که وقتی سر کوچه نانوایی باشه و دو تا خیابون اونور تر هم نانوایی باشه ادم نمیاد راه دورتر رو انتخاب کنه. حالا مگر اینکه اونی که دورتره نانش ریگی باشه! که در این موضوع این طور نیست. اگر از دیمون سند و دارک استار در این هفت فصل چیزی ندیده یا نشنیدیم از گروهان طلایی هم چیزی ندیدیم. البته در این فصل به اندازه کافی(یا حتی بیشتر) برای فهمیدن شنیدیم. عنصر غافلگیری هم چیزیه که با کاردانی درست میشه در یک صحنه چند دقیقه ای به راحتی ایجادش کرد، مثلا صحنه ورود اوبرین به سریال یا در همین فصل ملحق شدن لردهای ریچ به سرسی، که اگر کمی بیشتر روی همین موضوع کار می شد و با الحاق ریچ (در عوض حذف دورن و ریچ) به سرسی کفه ترازو رو کمی برابر تر و اون کشمکش رو جذاب تر(البته منظورم برهم زدنش نیست) کرد. مثال ارتور دین هم از این لحاظ بود که یادمون باشه که دورن هم از لحاظ سلحشور چندان فقیر نیست، بر خلاف چیزی که دیدیم و مارهای شنزاری که با اون همه هارت و پورت تنها کارشون مسموم کردن یه دختر بچه بود. پارسا جان: این اقوامی که شما مثال زدید بیشتر از اونکه به دورنی ها و یا شمالی ها شباهت داشته باشن به وحشی ها شبیهن. مقایسه کنید، عبور از مانعی بزرگ که در این داستان دیوار(و در مثالتون کوهستان الپ) هست و از دم تیغ گزرندون مردم. و اکثرا چنین جنگجویانی پیشرفت سریعی دارن تا اینکه با ارتشی منظم و سازمان یافته روبرو میشن و تار و مار میشن و یا فرار رو بر قرار ترجیح میدن. این درسته که شرایط زندگی سخت انسان رو سخت به بار میاره، ولی خب در اخر همه سختی های مختص به خودشونو داشتن. و در میدان نبرد اکثرا نظم یک ارتش و فرماندهی مناسب هست که پیروزی به ارمغان میاره. البته زمان هایی بوده که شجاعت و ازادی خواهی و یا وحشی گری پیروز بوده باشه ولی خیلی اندک. دیگه از گلادیاتور های همین روم که جنگجو تر و سرسخت تر و سرد و گرم چشیده تر که نبوده، عاقبت اسپارتاکوس چه شد؟ درمورد این که تا یه ارتش منظم میدیدن از هم میپاشیدن موافقم البته در بعضی جوارد مثلا دوتراکی ها اگه اونروز دنریس و اژدهاش نبود اکثرشون قتل عام میشدن چون اونا همینطوری بدون هیچ آرایشی داشتن به سپاه تا دندون مسلح لمینسر حمله میکردن و چون اژدهای دنریس صف اولو شکست و باعث حواس پرتی و ترسشون شد تلفات زیادی ندادن دوتراکی ها. بی نظمی حال حاضر دوتراکی ها هم بخاطر اینکه دیگه کالشون نیست و دنریسم زیا تو میدان جنگ چیزی بلد نیست و فقط به همون اژدهاش تکیه کردهاگه کال دراگو بود دوترکی ا بدون اون اژده هم حتی سی نفر تلفات نمیدادن و همین اقوامی که شما میگین بیشتر به وحشی ها شبیهن خاندان های شمال از روی همینا بر گرفته شده و خیلی هم رفتار و کارهاشون به اینا شباهت داره.
  2. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    من روی دو نکته تاکید کردم.یکی عنصر غافلگیری و بر هم زننده بودن کشمکش بین دنریس و سرسی. دوم معرفی و ورود درست اون عنصر به جریان فیلم. ریچ و.. اون پتانسیل برای برهم زدن قاعده بازی رو ندارن .آرتور دین که اصولا در این جریان کشمکش بین دنریس و سرسی وجود نداره .دارک استار و دیمون سند هم که 7 فصل وجود ندارن یهویی نمیشه وارد جریان داستان شن بخصوص اینکه اگه قرار بر بودنشون بود که اینطور نشد باید همراه با الاریا سند و دختراش می بودن تا اون طور سلاخی نمی شدن یا لااقل اسمی ازشون برده میشد. دارک استار و دیمون سند اون زمان طلایی برای معرفی و ورود به جریان سریالو از دست دادن. البته من هم قصدم مخالفت نبود و نظرتون رو قبول دارم، فقط خواستم چند چیز رو در راستای همین توافق اضافه کنم که گویا درست بیان نکردم. منظور من این بود که وقتی سر کوچه نانوایی باشه و دو تا خیابون اونور تر هم نانوایی باشه ادم نمیاد راه دورتر رو انتخاب کنه. حالا مگر اینکه اونی که دورتره نانش ریگی باشه! که در این موضوع این طور نیست. اگر از دیمون سند و دارک استار در این هفت فصل چیزی ندیده یا نشنیدیم از گروهان طلایی هم چیزی ندیدیم. البته در این فصل به اندازه کافی(یا حتی بیشتر) برای فهمیدن شنیدیم. عنصر غافلگیری هم چیزیه که با کاردانی درست میشه در یک صحنه چند دقیقه ای به راحتی ایجادش کرد، مثلا صحنه ورود اوبرین به سریال یا در همین فصل ملحق شدن لردهای ریچ به سرسی، که اگر کمی بیشتر روی همین موضوع کار می شد و با الحاق ریچ (در عوض حذف دورن و ریچ) به سرسی کفه ترازو رو کمی برابر تر و اون کشمکش رو جذاب تر(البته منظورم برهم زدنش نیست) کرد. مثال ارتور دین هم از این لحاظ بود که یادمون باشه که دورن هم از لحاظ سلحشور چندان فقیر نیست، بر خلاف چیزی که دیدیم و مارهای شنزاری که با اون همه هارت و پورت تنها کارشون مسموم کردن یه دختر بچه بود. پارسا جان: این اقوامی که شما مثال زدید بیشتر از اونکه به دورنی ها و یا شمالی ها شباهت داشته باشن به وحشی ها شبیهن. مقایسه کنید، عبور از مانعی بزرگ که در این داستان دیوار(و در مثالتون کوهستان الپ) هست و از دم تیغ گزرندون مردم. و اکثرا چنین جنگجویانی پیشرفت سریعی دارن تا اینکه با ارتشی منظم و سازمان یافته روبرو میشن و تار و مار میشن و یا فرار رو بر قرار ترجیح میدن. این درسته که شرایط زندگی سخت انسان رو سخت به بار میاره، ولی خب در اخر همه سختی های مختص به خودشونو داشتن. و در میدان نبرد اکثرا نظم یک ارتش و فرماندهی مناسب هست که پیروزی به ارمغان میاره. البته زمان هایی بوده که شجاعت و ازادی خواهی و یا وحشی گری پیروز بوده باشه ولی خیلی اندک. دیگه از گلادیاتور های همین روم که جنگجو تر و سرسخت تر و سرد و گرم چشیده تر که نبوده، عاقبت اسپارتاکوس چه شد؟ ارتش هانیبال یا قبایل ژرمن درستا خیلی بی رحم و وحشی بودن یا شاید یونیفورم لژیون های رومی رو نداشتن و به اون اندازه منظم نبودن ولی در استفاده از تاکتیک های نظامی خیلی ماهر بودن و البته در استفاده از سلاح هم خیلی بهتر از لژیون ها بودن که میتونستن شکستشون بدن همین هم که لژیون ها فکر میکردن اونا وحشی هایی بی رحم هستن باعث میشدروحیه شون پایین بره و اراده شون سست بشه و سریعا صفوفشون شکسته بشه.مثل همون سکانش که دوتراکی ها در حال حمله به لنیستر ها هستن و لنیستر ها از هیاهوی دوتراکی دارن به خودشون میلرزن.شمالی ها هم خیلی به قبایل اسکاندیناوی شبیهن مثلا همون ارتش راب دیدن که بیشترشون حتی زره های چرمی به تن داشتن و مثل لنیستر ها همشون یک دست زره فلزی نداشتن ولی همین که روحیه شون خیلی بالا بود بدناشون عضلانی و قوی هیکل بود و همشون حداقل یه بار تاحد مرگ جنگیده و میدان جنگو دیده بودن باعث میشد پشت سرهم ارتش های لنیستر رو درهم بشکنن.اسپارتاکوس برده هارو رهبری میکرد و بردشونم در جنگ ها بخاطر فرماندهی خوب بود وگرنه تا یه ارتش منظم دیدن ازبین رفتن چون همین که اونا برده بودن و هیچ اموزشی ندیده بودن خودش به رومی ها روحیه میداد که راحت تر میتونیم بکشیمشون هیچ وقت یه برده رو با یه وایکینگ یا بربر مقایسه نکنین این ها کسانی هستند که ازشون به عنوان غول پر سرو صدا یاد میشه کسانی‌که مجبور بوددن بجنگن تا زنده بمونن بخاطر همین خیلی بهتر از کسانی که فقط بخاطر امرار معاش میجنگیدن بودن.
  3. پارسا تارلی

    بحث در مورد اسپویل های احتمالی مطرح شده فصل هشتم

    زیاد جالب نیست پایان اینطوری.پایان من انتظار دارم خیلی غیر منتظره تر باشه.مثلا اینکه گلدن کمپانی بعد از اینکه تو وستروس پیاده شدن از اونجا شخصیت گریف جوان یا همون اگان وارد داستان شه و گلدن کمپانی رو بکشه طرف خودش .با مرگ جان هم موافق نیستم با مزگ دنریسم موافق نیستم چون اون همه زحمت کشید اخر سرم سر بدنیا اوردن بچه اگه بمیره واقعا مسخره است من گه معنقدم پایین سریال برای شخصیت هایی مثل جان و دنریس خیلی باشکوه خواهد شد حتی اگه بمیرن اگه میخواستن جان بمیره و اون هم به اون حالت دوباره زندش نمیکردن.همون که کسل بلک خنجر خورد با اون موزیک فوق العاده خیلی آدم رو تحت تاثیر قرار میداد تا این که اون همه شخصیت از جمله جیمی هم با یه جرقه احمقانه دروگون به باد برن.بنظر من امکان داره شاه شب تارگارینم باشهچون طبق پیشگویی اژدها سه سر داره و الانم یکی از اژدها هارو نایت کینگ سواره .
  4. پارسا تارلی

    بحث در مورد اسپویل های احتمالی مطرح شده فصل هشتم

    احتمالا درسته اینطوری یه ذره از هالیوودی بودنش کم که مثلا سریال اینطوری تموم شه که جان و دنریس یا جان وسم دست در دستهم به وفق حیره شدن و به سرزمین های فتح شدشون مینگرن و سریال تموم شه. ولی مثل آخرین فیلم شرک نشه که اخرش نشون داد همش تخیلات شرک در قالب یک کتاب بود همون که نشون بده سم داره واسه نوه هاش یا کس دیگه تعریف میکنه یا مسنویسه تاریخو اون بهتره
  5. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    بهترین صحنه ورودی که میتونن برای گروهان طلایی (یا گروه طلایی یا گلدن کمپانی یا هرچی) تدارک ببینن جریان کوهوره. قشنگ میشه توی چند دقیقه نشون داد کی به کیه و هر چقدر که بخوان میتونن این گروهو بزرگ و قدرتمند نشون بدن. اما در نقطه مقابل هم پیدا کردن لوکیشن مناسب برای یک شهر تازه قرار داره و سایر دردسر ها. البته دورن و ریچ هم جنگجوی بزرگ کم ندارن، مثلا دارک استار و دیمون سند و فراموش نکنیم که ارتور دین هم دورنی بوده، در ریچ هم گارلان تایرل هست که البته در سریال حذف شد ولی میتونن شخصیتشو با یک اسم دیگه وارد داستان کنن. کلا فکر نمیکنم ساخت یک شخصیت جنگجو کار چندان سختی باشه ولی پرداختن به شخصیتش و ریزه کاری هاست که کار سختیه. و این ریزه کاری ها هم در هر شخصیتی برای محبوب شدنش باید وجود داشته باشه، حالا چه دورنی باشه، چه اهل ریچ باشه و چه یکی از جنگجویان گروهان طلایی از اهالی اسوس باشه. چیز دیگه ای که در پایان این فصل برام گنگ بود عاقبت بران بود. بعد از این تغییر عظیم و درونی که این فصل در شخصیتش ایجاد شد و از یه مزدور عشق طلا که برای کسی که شانس بیشتری داره می جنگه تبدیل شد به اژدهاکش(تلاششو کرد حداقل) و نجات دهنده جیمی، در قسمت پایانی جای خالیش کنار جیمی حس می شد. و به نظرم بران میتونه جایگزین مناسبی برای فرماندهان گروهان طلایی باشه این طوری دیگه نیازی به پردازش به شخصیت های جدید هم ندارن. البته به خاطر مشکلاتی که بازیگر بران و سرسی با هم دارن فکر نمیکنم چنین اتفاقی بیفته ولی در نوع خودش میتونه جالب باشه. پارسا تارلی: وجود دورن در سریال کلا باگ بوده. الاریا سند ملکه دورن نیست و حمایت دورنی ها ازش هم خودش میتونه یه باگ باشه، مگر اینکه فرض کنیم لرد های دورن برای گرفتن انتقام اوبرین حاضر شدن ازشون پیروی کنن، که البته در این صورت هم به یه باگ دیگه میرسیم: اگر لردهای دورنی قصد انتقام داشتن کشته شدن این به ظاهر پرنسس هاشون نباید جلوشونو بگیره و از هدفشون دلسردشون کنه، بلکه باید اتش انتقام خواهیشون رو شعله ور تر کنه. مشکل ریچ اینه که سازنده ها زحمت نکشیدن چن تا عدد بزارن تو سریال و بگن فلان ارتش این قدر نیرو داره و این قدرش تو فلان جنگ گشته شد در نتیجه نمیشه به درستی نتیجه گیری کرد که اوضاع ریچ و ارتشش چطوره. ببینید این اعتقادتون راجب بی کیفیت بودن ارتش ریچ اشتباهه، اگر قرار بود مردمی که توی افتاب و سرزمین های بی اب و علف زندگی میکنن جنگجوهای قهاری باشن افریقایی ها تا الان باید دنیارو فتح میکردن! در ضمن ما چیزی از جنگیدن این ارتش ها ندیدیم که اصلا بخوایم مقایسشون کنیم و راجبشون نظر بدیم و بگیم یه سری چون گرسنگی و تشنگی و گرما کشیدن قوی ان ولی یک سری که همیشه شکمشون پر بوده و کم و کاستی نداشن ضعیف. کلا این اواخر هفت پادشاهی در سریال تبدیل شده به دو پادشاهی بعلاوه یکی. یعنی فقط استارک ها و لنیسترها(اون بعلاوه یک هم دنریسه) هستن که ارتش دارن و این وسط یورون هم از ناکجا اباد میرسه و از جزایر اهنی که تا حالا درختی درش ندیدیم هزار تا کشتی میسازه. بقیه هم این وسط فقط در حد یک اسم نقش دارند. ملکه نیست درسته ولی درمورد اینکه میگین اونی شکمش خالیه بهتر میجنگه من اونطوری نگفتم معلومه یه ارتش گرسنه زودتر میمره اتفاقا برای مثال شمالی ها همیشه حیلی میخورن ولی خیلی بیشترم میجنگن واسه جنگ دیدگیشونه که مسگم بهترن تو جنگ.الانم چون اثر اثر سلاح گرمه و افریقا یه قاره فقیره کاری از دستشون برنمیاد وگرنه درتاریخ بارها این دیده شده که مناطق بزرگی رو اشغال کردن.برای مثال هانیبال که یک سردار از دولت شهر کارتاز در شما افریقا بود تونست نیروهاشو از کوهای آلپ که یک مرز کامل برای رم به حساب میومد و تا اون حد صعب العبور بود که حتی خود لژیون ها هم ازش عبور نمیکردند عبور بده وچندتا جنگ بزرگ رو پیروز بشه و درنهایت در اثر حماقت خود کارتاژی ها شکست خورد .ولی اینکه یک ارتش افریقایی لژیون های تا اون حد آموزش دیده و منظم رو به اون حالت وقیجانه شکست بده معجزه بود این سربازها اونقد قوی بودن که تونست از قله های آلپ عبور کنن.مورد دوم قبایل ژرمن و اسکاندیناویه که از شمال سرازیر شدن و مناطق زیادی رو تصرف کردن به طوری که ویزیگوت ها رم رو تحت فرمان پادشاهشون آلاریک ویران کردن و وندال ها از شمال میان اسپانیا رو تصاحب کرده و در شمال افریقا امپراطوری تشکیل میدن و رم رو به سطوح میارن.این ها سربازانی بودن چادر نشین و مهاجر و فقط بخاطر اینکه بی رحم بودن و دلی از سنگ داشتن و سختی هارو کشیده بودن میتونستن اینطور خوب بجنگن. یا وایکینگ ها که خیلی به گریجوی ها شباهت دارن کشتی بلند سوار میشدن و سرزمین ها رو یکی یکی اشغال میکردن و همه رو از لب تیغ میگذروندن. این ها سربازانی بودندن که در میدان جنگ درد رو حس نمیکردند و بدنشون پر از زخم بوده.تایرل ها هم فقط تو قصرهاشون خوابیدن سربازاشون لای مر گو خوابونده شدن بزرگترین مدرک هم اینه که وقتی اولنا تایرل میپرسه خوب جنگیدیم جیمی میگه به خوبی که انتظار داشتم و اولنا میگه هیچ وقت تو این کار خوب نبودیم.وقتی خود ملکه تایرل ها این حرف میزنه و تارل ها با اون تعداد بالا از یه ارتش لنیستر اون شکست فجیع رو میخورن این خودش همه چیزو نشون میده.ارتش لنیسترها هم چون داعما در جنگ بودن به نظرم ارتش خوبیه و بهشون سخت گرفته میشه و دائما آموزش میبینن زره هاشونم مناسبه.درسته دورن کلا یه باگه تو سریال .کلا خیلی نقش کمرنگی دارن دورنیها
  6. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    این دید گاهتون درس نیست.اولا بگم من نمیدونم چرا سرسی وقتی ملکه دورن رو داره چرا از دورن تقاضای سرباز نیمکنه وقتی ملکشون دستشه این یکی از باگ های بزرگ باشه اگه این کار رو تو فصل آینده نکنه.دوم ارتش تایرل ها و سرزمین ریچ هم چیزی ازشون زباقی بزرگترین خاندان تایرل بود که از بین رفت خاندان های تاور هم تا حالا نشده تو جنگ ها مشارکت چندانی بکنه و اکثرا نیروهاشو نگه میداره تو منطقه خودش خاندان قدرتمنو فلورنت هم که اکثر سربازاش تو بلک واتر کشته شدن مابقشونم که باز همراه استانیس بودن اوناهم تو نبرد با رمزی کشته شدن.پس نتیجه میگیریم از خاندان های ریچ چیز زیادی باقی نموندهپ.تارلی ها هم که اکثرشون با لمیسترا تو آتش سوختن یا توسط دوتراکیا کشته شدن.اگرهم ریچ باز سرباز داشت سربازهای ریچ از نظر کیفیت و قدرت سرباز خیلی ضعیفاو اصلا به درد جنگ نمیخورن میشه گفت نیستن فقط شوالیه هایی دارن که اوناهم فقط به درد تورنومنت و اینجور حرفا میخورهاما خاندان دورن فک کنم دورن تنها مکانیه که اصلا تلافات نداده از اول شروع جنگ پنج پادشاه و سرباز هاشم تو گرما و سختی دورن وصحراهاش بزرگ شدن وخیلی جنگجو و میشه گفت بی رحما و دورن تنها نقطه ای از وستروسه که فرهنگش خیلی به اسوس نزدیکه و پوششون و سلاح هاشون. وسربازای دورنی رو اگه میخواستن میتونستن طوری درس کنن که تفاوت داشته باشه و همینطوریشم تفاوت داره و با ذائفه مخاطب جور درمیومد.ولی حتما هدفی دارن که گلدن کمپانی رو میارن واحتمالا از دورنی ها هم در کنار گلدن کمپانی سرسی استفاده کنه و گرنه اگه به خاطر سازگاری با مخاطب و ایجاد تنوع بود همون ارتش دورن کوفی بود و میشد ازش با گروگان گرفتن ملکشون که سرسی دارتش استفاده کرد. ولی اگه پای انتخاب وسط بیاد باز یه ارتش شمالی به همه چی میارزه
  7. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    ممنون قانع شدم ولی اگه اونطوری باشه اونی که تو فصل دو قسمت آخر خیلی بهتره هم تاثیر گذاری چشمماش هم ظاهرش خیلی بهتر از الانه و شاه شب هم همچین ظاهری داشت خیلی با ابهت تر بود به نظد من البته الانم شاه خوبه ولی نسبت به وایت واکر های اطراف شاه شب ایم بهتره بک کنم.
  8. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    دوستان اون وایت واکری که تو قسمت ده فصل دو وجود داره اصلا شبیه این یکی وایت ها نیست رنگ چشماش صورتش و بدنش همش فرق داره آیا این وایت کنار شاه شب دیده شده که بگیم دستش با اینا تویه کاسست و آدره یا دیده نشده که احتمال داره موجودی باشه که یکم با آدرا فرق داره یا آدری باشه که جدا از شاه شب دارو دسته خودش رو داره و هدفشم شاید کشتن انسان نیست و فقط اون انسان هایی رو که خودشون مرده بودن و اون نکشته بود ادر کرده نمیدونم کلا خیلی فرق میکرد این آدر خبر دارین تو سریال این آدر کشته شده یا زنده است؟ باحال میشد اگه اینطوری میشد و وسط بگیر ببند جان با شاه شب یه دسته دیگه آدر بیاد و به شاه شب حمله کنه و اخرشم با جان صلح کنن وبگه ما اخرین ادر ها هستیم وهدفمون فقط بقای نژادمونه ولی میخوام بدونم این آدر سرنوشتش تو سریال معلوم شده که بگیم دیگه کاری ازش بر نمیاد یا معلوم نیست و بجز اون سکانس که از کنار سم رد میشه دیگه جای دیکه ای دیده نشده؟و کنار شاه شب دیده شده یانه؟
  9. پارسا تارلی

    خاندان های شمالی

    این تاپیک برای بحث درمورد خاندان های شمالی و پرچمدارانشون ساخته شده است. متاسفانه به دلیل اینکه در اکثر منابع مثل ویکی اطلاعات زیادی نتونستم راجع به خاندان های شمالی از جمله آمبر ها و کار استارک ها پیدا کنم مجبور به ایجاد تاپیک شدم. دراین تاپیک در مورد خاندان های شمالی،تعداد نفراتشون،قلعه هاشون و بعضی از شخصیت هاشون که متاسفانه اطلاعات کنی ازشون در دسته بحث میشه.
  10. پارسا تارلی

    اگر شما جای کاراکترهای سریال بودید

    درسته اما موضوع بحث تاپیک یک موضوع نسبتا فانتزی ( گذاشتن خود جای شخص دیگری) اون هم در دنیایی فانتزی است.. پس دید من صرفا از آنجایی است که خود رو در اون شرایط و به جای آریا فرض کردم، بدون این که بخوام اون رو از دید مخاطبان سریال (و کتاب) ببینم.. درستهمنظور منم این نبود. این تاپیک برای اینه که ما میدونیم برخی اتفاقات افتادن و میخواییم خودمونو جای شخصیت ها قرار بدیم و یگیم که اگه در اون موقعیت بودیم چیکار میکردیم.ولی بیشتر تصمیات شخصیت های نغمه طدری نوشته شده که مثل اینکه اگه یه انسان واقعی هم تو اون موقعیت بود همون کار رو میکرد ولی تو این تالار هدف اینه که میدونم یه انفاق با یه تصمیم خوب یا بد غلط یا درست افتاده و میخواییم بگیم اگه بجای اون شخصیت بودیم چه میکردیم ولی اگه خودمون در موقعیت اریا بودیم مطمئنا به کسانی که حیلی بی اهمیتن و فقط ما ازشون متنفریم رو اسمشونو میدادیم مخصوصا در اون سن باز در بزرگسالی ادم فکر میکنه ولی در اون سطح انسان خیلی سطحیه تفکراتش
  11. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    مردان سنگی افرادی هستن که بیماری گری اسکیل تو اونا به نهایت درجه پیشرفت رسیده و کل بدن و مخصوصا مغزشون رو گرفته همون افرادی که تو سیزن پنجم سریال موقع عبور تیریون و جورا از والریا بهشون حمله کردن و با لمس جورا باعث ابتلاش شدن این اتفاق تو کتاب برا جان کانینگتون می افته اینا توی خرابه های والریا زیادن؟ارتباطی به والریا دارن؟
  12. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    میشه در مورد مردان سنگی توضیح بدید؟
  13. پارسا تارلی

    اگر شما جای کاراکترهای سریال بودید

    درسته ولی اونوقت دیگه داستانی نبود که ما بخونیم و خیلی غیر واقعی میشد. این حماقت ها تو زندگی همه هست.به نظرم آریا زیادی ذوق زده شده بود که میتونست سه نفر از کسانی رو که براش دردسر ایجاد کردن یا اذیتش کردن رو بکشو و چون سنش هم کم بود به ذهنش نرسید که اگه کسی که مسبب اصلی و ریشه همه این کارهاست رو نابو کنه همه راحت میشن و سطحی فکر کرد و دقیقا کاری که همه یا حداقل اکثر بچه ها میکنن رو کرد واسم کسانی رو که فقط مامور بودن رو داد.این حالت خیلی واقعی تر بود چون من خودمم برام پیش اومدی که کاری بکنم که سودی بام داره وپدر حالی که دسترسی به کاری دارم که سودش برای من خیلی بیشتر و اکثرا هم همه این رو تجربه کردن این هم یکی از قدرتهای نویسندگیه مارتینه که واقعا جزو شاهکار هاشه که همین دلیل میشه که این داستان با داستان های فانتزی دیگه تفاوت هایی داشته باشه و به زندگی واقعی خیلی نزدیک تره.در آخر بگم این کار آریا و این که بعدا خودش هم غبطه میخوره که میتونست با این کار جنگ رو پایان بده وزندگی کلی آدم رو وخانواده خودش رو نجات بده و وستروس رو به یک پارچه شدن نزدیک تر کنه خیلی به این شبیه که سر باریستیان سلمی اکثرا غبطه میخوره که اگه در تورنومنت بیتشر دقت میکردو دونفر دیگه که فک کنم یکیش سر آرتور دین بود و اون یکی هم ریگار رو شکست بده میتونست از ابزار علاقه ریگار به لیانا حلو گیری کنه و جنگ در نیافته
  14. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    سازنده استورمز اندهم برنون معمار بوده ولی ظاهرا حادوی خیلی قوی تو دیوارها کار گذاشته چون وقتی ملیساندر برای کشتن خانه دار استورمز اند میخواست دوباره اون سایه رو به دنیا بیاره نتونست بخاطر اینکه سایه نمیتونست از دیورا عبور کنه و حتی جادوی دیوار ها تو غارم امتداد داشت و تا جایی رفتن که دیوارا رو پشت سر گذاشته باشن و به این طریق سر کورتنی پن روس رو کشتن ولی برای من سواله الان قلعه در مالکیت کی قرار داره اخرین صاحبش که استانیس بوده به استانیس خودش خانه داری برای این قصر گذاشت؟
  15. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    سازنده استورمز اندهم برنون معمار بوده ولی ظاهرا حادوی خیلی قوی تو دیوارها کار گذاشته چون وقتی ملیساندر برای کشتن خانه دار استورمز اند میخواست دوباره اون سایه رو به دنیا بیاره نتونست بخاطر اینکه سایه نمیتونست از دیورا عبور کنه و حتی جادوی دیوار ها تو غارم امتداد داشت و تا جایی رفتن که دیوارا رو پشت سر گذاشته باشن و به این طریق سر کورتنی پن روس رو کشتن ولی برای من سواله الان قلعه در مالکیت کی قرار داره اخرین صاحبش که استانیس بوده به استانیس خودش خانه داری برای این قصر گذاشت؟
  16. پارسا تارلی

    بحث در مورد اسپویل های احتمالی مطرح شده فصل هشتم

    بله احتمال زیاد آخرش کتاب باشه ولی نه به صورت تخیل سم.به احتمال زیاد همه این اتفاقات افتاده وتموم شده وسم داره تعریفشون میکنه یاحتی احتمال داره جان تعریف کنهیا هر شخصیت دیگه ای. من خیلی دوست دارم جان تا آخرش زنده بمونه و با سم به عنوان دو تادوست قدیمی به توبی زندگی کنن یه چیزی در مایه سردانکن بلند و اگ بشن. یا حداقل مرگ جان خیلی حماسی و با شکوه باشه نه این که این شخصیت بزرگو بکوبن و در اثر انفجار بمیره یه مرگ حماسی و باشکوه یه صحنه خیلی بهتر تو ذهن مخاطب میسازه تا اینکه تو آتیش بسوزه. با نظر لیانا موافقم هم درمورد اون شیگرد مانند که تو سیتادل هست و اینکه مثل یک لنز زوم میکنه رد نقاط داستان. احتمالا سم شخصیت خیلی مهمی خواهد بود ونقش خیلیی خیلی مهمی ایفا خواهد کرد.اگه داستان اینطوریم بشه بد نمیشه تمام جنگ سالاران و سیاستمداران بزرگ مررن وفقط خاطرشون و داستانشون مونده و در آخر انسان های معلولی که نقششون خیلی کمتر از اونا بود موندن و قلعه ها وثروت و شهرها به اونا رسیده
  17. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    اگه با زبان انگلیسی راحتhttps://en.m.wikipedia.org/wiki/Dothraki_language هستین تو ویکی پدیا خیلی خوب و کامل توضیح داده. ولی خلاصه ش اینه که بله من در آوردیه ولی از زبان هایی مثل لهستانی و ترکی و... الهام گرفته شده. ممنون از راهنماییتون رفتم خوندم
  18. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    متاسفانه مجبورم که اینو بگم بحث هاتون خیلی اضافه است. واقعا هردوطرف شورشو در آوردن.واقعا محبوبیت تالا رو دارین کم میکنین.داستان اصلی و جزئیاتشو ول کردین چسبیدین به ازنکه ایا اخرشون یکیه یا متفاوته ایا کتاب و سریال مسیرشو کاملا جداست یانه واقعاکه.استحقاق همچین آدمایی اینه که یا بن بشن یا یه تامیک جدا گانه بزنن تو اون بحث کنن که ما مجبور نباشیم هی به پست های بلند و به درد نخور اینا نگاه کنیم موضوع این تاپیک بحث درمورد سریال بود نه بحث های خارج از موضوع و بی منطق شما.به سوالی هم که در پست قبلی کردم اصلا نگاه نکردید انگار انقد مشغول کل های الکی خودتون هستین داستان اصلیو از یاد بردین
  19. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    دوستان تالکین که میگن هدف عمدش از نوشتن کتاباش رایج کردن زابنهایی که تو کتاب نوشته بوده بوده و چندتا زبان اختراع کرد چون رشته اشم زبن شناسی بوده.شاهد همین تو وستروس ودنیای نغمه هم هستیم در مورد دوتراکیها که زبان خاص خودشونو دارن یا زبان والریایی کهن و و گیس کهن و طبان رایج و زبان والریای و زبانی که آریا با اون میگه والار مورگولیس و همه اینا البته بیشتر به اسم اینا اشاره میشه به جز زبان دوتراکیها که خودشون به اون زبان صحبت میکنن به نظر شما مارتین این زبان هارو به صورت گشترده و منظم به وجود آورده؟یا فقط از خودش داره دیالوگای دوتراکی هارو یا زبان های دیگه رو بدون هیچ نظم خاصی میسازه اصلا خودش در مورد زبان های کتابش چیزی نگفته؟
  20. پارسا تارلی

    بحث در مورد اسپویل های احتمالی مطرح شده فصل هشتم

    د رسته تو کتاب اصلا معلوم نیست که آدرها رهبری به این نام دارن یا ندارن اصلا اینکه خود البته شاید تا جایی که من خوندم اینطور باشه
  21. پارسا تارلی

    خاندان های شمالی

    شماهم اگه سوالات و یا اطلاعاتی دارید بزارید تو همین تاپیک
  22. پارسا تارلی

    خاندان های شمالی

    دیگه خودم الان دارم ترجمه شون میکنم تا یکی دو روز آینده براتون میزارم
  23. پارسا تارلی

    خاندان های شمالی

    خب منم همینو میگم متاسفانه تو ویکی بیشترش از جمله خاندان کار استارک آمبر تال هارت و باقی‌ خاندان هانیستن فقط خاندان بزرگ راجعشون بحث شده
  24. پارسا تارلی

    خاندان های شمالی

    خاندان کار استارک در زمان یکی از شورش های خاندان بوولتون علیه استارک ها برادر پادشاه استارک که ابه اسم کارن استارک بعد از اینکه بولتون هارو شکست میده دژ کارهولد رو میسازه بعدا هم نگهداری این قلعه به نوادگانش داده میشه در اول به اون کارن هال میگفتن ولی بعدا با گذشت زمان نامش کارهولد تغییر میدا کرد. این خاندان یکی از پرچمدارن قدرتمند خاندان استارک هستند.و جزو معدود خاندان هایی هستند که با استارک ها مستقیما هم خون هستن. مکان فعلی:قلعه کارهولد لرد:ریکار کار استارک تعداد سرباز هادر زمان جنگ پنج پادشاه:پونصد سواره نظام وسه هزار نفر پیاده
  25. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    کاملا درسته . ولی به نظرتون چرا بیلیش التماس کرد انتظارم خیلی بالاتر بود از این شخصیت انتظار من این بود که اون موقع که برن گفت یه جاقو گذاشتی رو گلوش اصلا به روی خودش نیاره که نگران شده و بگه تو میگی میبینم ولی نمیتونی ثابت کنی و تا زمانی که مدرکی ندارین کشتن من قتل محسوب میشه واقعا چرا این کارو نکرد؟البته به دلیل اینکه پیش یان رویس و بقیه لردهای ویل هم جایگاه خوبی نداشت اوناهم حاضر به جحافظت ازش نشدن و با ظاهر خیلی عادلانه کشته شد
×