رفتن به مطلب

Ser Duncan The Tall

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    78
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    2

تمامی ارسال های Ser Duncan The Tall

  1. Ser Duncan The Tall

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    @شاهزاده طلوع متاسفانه یا خوشبختانه من بر خلاف شما سینما رو نیستم و اطلاعی در این مورد ندارم، ولی دونستن این که کشور عزیزمون در این رابطه پیشرفت هایی داشته همیشه لذت بخش و افتخار امیزه. منظور شما اینه که ناخوش بودن در تجربه ی تماشای فیلم تاثیر میزاره بنده هم قبول دارم، ناخوش بودن در تجربه یک فرد بر زندگی هم تاثیر میزاره، بر همه چیز تاثیر میزاره. شما یه درصد به من بده. بگو مثلا از هر صد نفر که سینما میرن چند نفر دچار همچین مسائلی میشن؟ و البته کماکان میگم اینجا برای بحث راجب گات هست و گات هم یک سریال هست و در سینما پخش نمیشه. راجب اسپویل ها و لو رفتن فیلم نامه هم در دیدگاه قبلیم توضیح دادم ولی شما یا ندیدید یا تصمیم به ندیدن گرفتید. نمیدونم شما از دیدگاه من چه برداشتی کردید ولی من قصد کوبیدن جان رو نداشتم که در عوض به اشتباه ازش تعریف کرده باشم. جان شخصیت خوب و شجاعیه و نمونه بارز یک قهرمان در سریاله، ولی حتی قهرمان ها هم احساسات دارن و دایره بخشش و گزشتشون بی نهایت نیست. همین کم مونده بود سانسا تحلیل شخصیت هم بکنه برامون! کی باید منتظر سوپردیالوگ هاش باشیم؟ وفاداری جان به نگهبانان شب جز جذابیت های شخصیتش بود. گزشته جان پر از کارهای شجاعانه و کارهای شجاعانه مخلوط با حماقت بود ولی این فصل کارهایی که در رابطه با سرسی کرد فقط احمقانه بود. در رابطه با مثلثی که نام بردید: سانسا: همونطور که گفتید سانسا به اندازه بلعیدن بیلیش هفت خط نبود، ولی چیزی که نگفید اینه که سانسا اصلا هفت خط نبوده و نیست. یکی از هفت خطی ها و ذکاوات سانسا رو مثال بزنید؟ چون از دست رمزی در رفته دال بر باهوشی نمیشه. اوایل هم از دست جافری نجات پیدا کرد ولی مثل احمقا افتاد تو دامن تایرل ها. تنها شخصیتی که باهاش خوب بود تیریون بود ولی برای اونم طاقچه بالا میزاشت. برن: به مکالمه برن و میرا رجوع کنید. برن میگه من دیگه برن نیستم. به مکالمه برن و سانسا رجوع کنید. برن برای ثابت کردن قدرتش میاد بدترین خاطره ی خواهرشو یاداوری میکنه. این برن چطور شد که یهو از زاغ سه چشم بودن مرخصی گرفت و مرد خانواده شد؟ اریا: تنها ضلع این مثلث که من در حد کشتن بیلیش میبینمش. به هر حال یک بی چهره هست و شاگردی جاکن هاگار رو کرده. و بالاتر از اون احتمالا اولین کسی بوده که وارد این فرقه شده و بدون از دست دادن هویتش ازش خارج شده. در نهایت هم به دست اریا کشته شد ولی نه اونجوری که باید. من نمیگم باید شمشیر به دست و در حالی که ده نفرو قلع و قعم میکرد میمرد. بیلیش قبلا یک بار در مقابله با سرسی تهدید مرگ رو حس کرد اونجا دیدیم که به التماس بیفته؟ بیلیش در گزشته برای عشقش حاضر شده با برندون استارک مبارزه کنه حالا برای جونش درخواست مبارزه نمیکنه؟ شما کماکان به اون 100درصد چسبیدی و این درست نیست. 100 درصد جنگجو ها مرگ با شکوه دارن؟ ند استارک که بین سرباز ها بزرگ شد و به جرم خیانتی که خودش هم اعتراف کرد(برای نجات سانسا) سرش رو با شمشیر خودش در دستان ایلن پین از دست داد. رابرت با توطئه ی سرسی و به دست یه گراز کشته شد. راب استارک و جنگجوهای وفادارش سر میز شامشون سلاخی شدن و سر گرگ راب رو به بدنش دوختن. اوبرین سرش مثل هندونه له شد و خیلی های دیگه. البته من هدفم کوبیدن این شخصیت ها نیست و همشونو دوست دارم ولی این 100 درصدی که شما میگین جنگجوها مرگ باشکوه دارن و سیاستمدار ها نه درست نیست. اخر چه شود؟ بالا برن پایین بیان وایت بگیرن اژدها باخت کنن به هر حال اخر و عاقبت باید مسئله شهر مشخص بشه. سرسی چه قبل از جنگ چه بعد از جنگ شهر رو به دنریس تقدیم نمیکنه و دنریس هم به هفت پادشاهی بدون تخت اهنین راضی نمیشه. این جنگیه که راه گریزی نداره مگر اینکه بخوان بشینن و تخمه بشکونن تا سرسی پیر بشه و بمیره. البته اگه نگه حالا که من میمیرم بزار مردم هم باهام بمیرن و شهر رو سبز کنه! راهش نقد کردن نقد هم نیست. فروم عمومیه شخصی میاد نظرش رو میگه و فلان ایراد رو میگیره. اگر به نظرتون ایرادش درست نیست با دلیل درست و منطقی جواب بدین. نه اینکه بگین اهای مردم شما که فیلمنامه لو رفته خوندین یا دندون درد داشتین موقع دیدن سریال نقداتون قبول نیست. یا شما دارین جِر میزنین! این طور که معلومه این بحث(مثل تقریبا تمام بحث های دیگه) نه پایانی داره و نه فایده ای. پس وقتمون رو تلف نکنیم بهتره. راحت میومدن به جای کف دریاچه روی خشکی پخشش میکردن. هم دردسر خودشون کمتر میشد هم مشغله ملت. اگر مرده ها بتونن کف دریاچه و دریا راه برن دیگه نیازی به خراب کردن دیوار نبود. قشنگ میزدن به دریا اونور از قدمگاه پادشاه در میومدن یه خونریزی حسابی هم میکردن. ________________________ این یورونی که قبل از شروع فصل میگفتن قرار شرورتر از رمزی باشه همین بود؟ این که در مقابل رمزی جکی بیش نبود. اونم نه حتی یه جک خنده دار
  2. Ser Duncan The Tall

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    به نام استنیس براتیون، تنها پادشاه حقیق وستروس. این نظر قراره مچمو به درد بندازه @شاهزاده طلوع بنده به علم باور دارم، البته ادعا نمیکنم اطلاعات و دانش زیادی داشته باشم یا اینکه عالم باشم. شخصی که دچار تنش و دعوا و یا مشاجره شده و روانش به هم ریخته یا گرسنه باشه یا درد داشته باشه جاش سینما نیست بلکه بیمارستانه! شما که سینما رو هستید واقعا براتون پیش اومده که گرسنه باشی و با خودت بگی "اوه چقدر گرسنمه الان سینما خیلی میچسبه"؟ یا "وای سرم درد میکنه باید یه سر به سینما بزنم"؟ هدف از سینما رفتن چیه؟ مگه تفریح نیست؟ کسی که مشکل جسمی یا ذهنی و روانی داره به دنبال سینما و فیلم دیدن میره یا به دنبال رفع مشکلش؟ اصلا گیریم که اینطور باشه، از مثلا صد نفری که به یه سینما میرن برای چندتاشون این شرایط صدق میکنه؟ و البته منظور شما راجب نظرات کاربرها در این فروم مربوط به یه سریال تلویزیونی و خانگی و محیط خانه هم به مراتب کم تنش تر از سینماست. درسته؟ بحث منتقدها هم که کاملا جداست. اونها شغلی دارند و بابت حالا حقوقی که میگیرن یا هرچی وظیفه دارن که کارشونو انجام بدن. اینکه یه منتقد بیاد وقتی که مشکل داره و ذهنش با کارش نیست بخواد به کارش برسه عاقبتش معلومه که خوب نمیشه. نه تنها منتقدها و سینما رو ها در همه شغلی همینه عاقبت. الان این تظریه کدوم روانشناسی هست؟ دکتر افشار؟ من زیاد با این اصطلاحات اشنایی ندارم ولی من فکر نمیکنم که جان کسی باشه که بخواد کلیشه ها و سنت هارو زیر پا بزاره برعکس فکر میکنم محبوبیتش به خاطر شجاعتشه. اوردن وحشی ها به جنوب با خطر کردن زندگی برای یه دشمن دیرینه تفاوت داره. در نگهبانان شب قانونی وجود نداره که بگه وحشی ها حق ورود ندارند و اگر کسی اجازه عبور داد بهشون باید کشته بشه. اون خیانت از طرف الیسر تورن و بقیه نگهبانان بود که فرماندشون رو به قتل رسوندن. جان چشم هاش رو باز کرد و دید کسی نمیاد یه دیوار 200 متری با مایل ها درازا بسازه فقط برای اینکه از ورود انسان ها جلو گیری کنه حتی وحشی ها. و موضوع سرسی کاملا فرق داره با وحشی ها. وحشی ها پدر جان رو به خیانت متهم نکردن و اعدامش نکردن. وحشی برای از پشت خنجر زدن به برادر جان توطئه نچیدن. وحشی ها یکی از خواهر های جان رو اواره و اون یکی رو اسر خودشون نکردن. وحشی ها انسان بودن و ترسیده بودن و میخواستن یه دیوار بین خودشون و ترسشون بزارن. منطق من این نیست که"چون سیاست مدار خوبی بود نباید فریب سه تا بچه رو می خورد" بلکه حرف من اینه که "چون سیاست مدار بزرگی بود نباید به این شکل فریب سه تا بچه رو می خورد" من علاقه ای بهش ندارم ولی به عنوان یک سیاست مدار خیلی بزرگ قبول دارم و شخصیتش برام جذابه ولی نه محبوب. توی بازی تاج و تخت انسان ها دو نقش دارن. یا مهره هستند یا بازیکن. بیلیش فراتر از این هاست. اون بازیکنیه که همه فکر میکنن فقط یه مهرست. اون بازیکنیه که فقط بعد از شکست خوردنت میفهمی که با کی داشتی بازی میکردی و حتی شاید اونوقت هم نه. بیلیش سالها تول کشید تا خودشو توی این بازی جا بده و درش استاد بشه اونوقت سانسا به یک باره از مهره تبدیل یه مستر مایند میشه و بیلیش رو بازی میده! این برای من و هرکسی که با شخصیت بیلیش اشنا باشه جالب و قابل باور نیست. من از مرگ بیلیش استقبال میکنم ولی شخصیت به این بزرگی مرگ بزرگ و جذابی باید داشته باشه. نه اینکه بیاد یه نامه از استاد وینترفل (در ضمن اساتید وظیفشون خدمت به ارباب یک قلعه هست نه هر کسی که توی اون قلعست. حداقل وظیفه اون استاد این بود که بعد از دادن نامه به بیلیش سانسا رو مطلع کنه)بگیره و قایم کنه زیر تخت و ... به شخصه استفاده اریا از فنون بی چهرگی و کشتن بیلیش وقتی که نمیفهمه از کجا خورده رو بیشتر میپسندم. مثلا یکی از خبرچین های بیلیش رو میکشت چهرشو میگرفت و الی اخر. و کلی راه های جذاب تر و بهتر. شما سیاست مدار ها رو به جنگجو ها تشابه کردین. بزارین جوابتونو با همین تشابه بدم. این شیوه مرگ بیلیش مثل این بود که جنگجوی بزرگی یه ملازم بگیره و بعد مدتی با اون ملازم دشمن بشه و وقتی روبروی هم قرار گرفتن اون ملازم اون جنگجو رو شکست بده و توضیحشم این باشه که من مدتی باهاش بودم و سبک جنگیدنشو میدونستم. برنی که تا وقتی سم بهش نگفت نمیدونست ریگار و لیانا ازدواج کردن چطور همه چی رو میدونه دقیقا؟ اگر خود شخصیت برن و بقیه رو بهش بهتر پرداخت میشد این قضیه قابل درک تر بود کلی متاسفانه فقط بیلیش نیست که این اواخر سقوط شخصیتی داشته. اینکه بگیم همه سیاستمدارها ترسو هستن مثل اینه که بگیم همه جنگجو ها بی عقل هستن. هرکسی در یک کاری توانایی داره که در جامعه ای مثل دنیای گات این توانایی ها به دو دسته تقسیم میشن. کسانی که استعداد خشونت دارن و کسانی که ندارن. اونایی که ندارن باید یه حرفه دیگه پیدا کنن برای گزران عمر. بعضی کشاور میشن بعضی ماهیگیر میشن و بعضی هم تصمیم به استفاده از عقلشون میگیرن. سیاستمدارانی که از لو رفتن نقشه هاشون بترسن هستن همونطور که جنگجوها هم ترس های خودشونو دارن. باریستان سلمی میگه حتی شجاع ترین مردان هم از مردن ک چلاق شدن میترسن و بعضی هم نمی ترسن. سیاستمدار ها هم همینطور، بعضی مثل وریس از انجام کارهای بزرگ و گیر افتادن در اشوب ترس دارند و بعضی مثل بیلیش اشوبی درست میکنند که با استفاده ازش جایگاهشونو ارتقا بدن. پس اینکه بگیم همه ی کسانی که در حرفه ی x هستن ترسو هستند چون حرفه x رو انتخاب کردن اگه ترسو نبودن میرفتن حرفه y رو انتخاب میکردن درست نیست. بنده نگفتم جیمی رو ببرن. به هر حال دنریس به اشتباهات پدرش و دیوونه و شیطانی بودنش اعتراف میکنه و فکر نکنم کینه ای از جیمی داشته باشه که این قسمت هم دیدیم باهاش بدون خصومت و بی اعصابی صحبت کرد. کلا این موضوع قانع کردن لنیستر ها بی منطقی و مسخره بود. دنریس یه پیروزی بزرگ به دست اورده بود کسی که پیروز میدان باشه تقاضای صلح نمیده چون میدونه که باعث ضعیف جلوه کردنش میشه. دنریس برای قانع کردن سرسی یه اژدها از دست داد، برای نابود کردن سرسی چه چیزی میتونست از دست بده که از اون مهم تر باشه؟ ولی خب وقتی میخوان چیزی رو نشون بدن باید درست نشون بدن. تیریون که جیمی رو دید میگفت شما دارین شکست میخورین ولی دنریس میخواد شما پیشش باشین برای جنگ با مرده ها. بیاین یک یا چند نفر که بهش اطمینان دارین بفرستین که برن سمت شمال و ببینن و بیان تعریف کنن بهتون. اصلا حتی بعد از گرفتن اون وایت میتونستن شهر به شهر رژه ببرنش و به مردم نشونش بدن یا ببرنش به سیتادل و اساتید تمام لردها رو به شمال فرا میخوندن و هردو این کارها از قانع کزدن سرسی منطقی تره و در اخر هم چیز بیشتری عایدشون میشد. شما منطقی در نظران کاربرها نمیبینید، نظرات منتقدها چی؟ شما به هرحال سینمارو هستید و با منتقدها تقریبا همدل. چند پست قبل عکسی از نمرات متای فصل های مختلف سریال هست نگاهی بندازید و بی منطقی اونو توضیح بدید. اگرهم که نه به نظر کاربران و نه به نظر منتقدها اهمیت نمیدین و قبولش ندارین که دیگه هیچی... @پارسا تارلی سفید بودن موهای تارگرین ها به خاطر ازدواج با محارم بود که خونشون رو خالص نگه دارن و بعضی تارگرین ها که با غیر تارگرین ها وصلت کردن بچه های سفید و سیاه مو هردو رو داشتن یکی از معروف ترینشون هم بیلور تارگرین معروف به نیزه شکن که در داستان های دانک واگ حضور داره. اسمشو گوگل کنید اطلاعاتش میاد
  3. Ser Duncan The Tall

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    @شاهزاده طلوع با اجازه سازمان حراست و حفاظت از حقوق و منافع شبکه hboو سریال، شعبه فروم وستروس. لو رفتن فیلمنامه و سریال: این اتفاق مختص این فصل نبود و اونایی که سریال رو از ابتدا یا اواسط دنبال میکردن میدونن که چند فصل اخر همه دچار این مشکل شدن(وقتی من شروع به تماشای سریال کردم فصل چهار پخش شده و چند ماهی به پخش فصل پنج مونده بود پس در مورد فصل های اول اطلاعی ندارم) فصل پنجم چهار قسمت اولش قبل از پخش حتی قسمت اول لو رفت. کلی اطلاعات، تصاویر،ویدیو و ... از فصل 6 پخش شد من جمله نبرد حرامزادگان و مبارزه ی برج شادی با این وجود این دو فصل جذابیت خودشونو داشتن. شما تو سینما کسل نمیشی مگر اینکه فیلمی که تماشا میکنی کسل کننده باشه. اگر هم که مشکل خارجی باشه و نامربوط به سینما اولین کاری که ملت میکنن ترک سینماس که به مشکلاتشون برسن نه ربط دادنش به فیلم یا هرچیزی که تماشا میکنن. اون فیلم که با چنگ و دندون نمیچسبه به ادم بگه باید منو نگاه کنی! فیلمنامه فیلم ها و سریال به دو دسته کلی تقسیم میشن. فیلم نامه اقتباسی و غیراقتباسی یا اورجینال. فیلنامه غیراقتباسی یا اورجینال یعنی داستانی که توسط سازندگان اون فیلم یا سریال و مخصوص اون خلق شده فیلمنامه اقتباسی هم اونیه که از روی منبعی نوشته شده باشه. حالا این منبع میتونه کتاب باشه کمیک باشه یا حتی یک فیلم دیگه باشه. ولی وقتی شما میای یه فیلمنامه اقتباسی مینویسی باید به منبعت پاینبند باشی که سریال در چند فصل اول بود و تغییراتی هم داشت نسبت به کتاب که خوب و جالب بود (مثل خدمت اریا به لرد تایوین در هرن هال و دیالوگ هاشون، برخوردها و صحبت های بیلیش و وریس، حضور گسترده تر اوبرین مارتل در سریال نسبت به کتاب.) در فصل شش سریال از کتاب جلو زد ولی با این وجود جذابیت های خودشو حفظ کرد. (دو قسمت پایانی فصل شش عالی بود و جز بهترین قسمت های تمام سریال هست) در این فصل سریال کماکان از کتاب جلوتره ولی اون جذابیت های فصل قبل رو نداره و نبود منطق موج میزنه درش. میگید داستان فانتزی و تخیلیه منطق چی میگه این وسط؟ منظور منطق دنیای ما نیست منطق خود دنیای سریال هست. وقتی میان نشون میدن که مثلا اژدها تخم میزاره و تخمش جوجه میشه این که چند فصل بعد بیای بگی اژدها زنده زایی میکنه(میدونم این اتفاق نیافتاده مثال بود) میشه دور زدن منطق داستان. اگر به منبع اقتباست پایبند نیستی به منطق داستان خودت پایبند باش. جان یک استارکه و استارک ها از اول داستان با لنیستر ها در جنگ هستند و از هم متنفر. چرا جان باید جون خودش و چند تن از دوستانش رو به خطر بندازه که سرسی لنیستر رو قانع کنه که دوستش بشه؟ تیریون میگه هیچکس اعتمادش به خواهرم کمتر از من نیست ولی قسمت بعدی حرفاش رو باور میکنه و ازش کلک میخوره. و و و و بله این مکان برای اشتراک گزاری دیدگاه هاست و خوبی ها و بدی ها و نقات قوت و ضعف همه و همه و نه فقط نقد. درسته. میشه به جای نقد نظرات دیگران از نقات قوت این قسمت گفت. اگر دلیل قانع کننده ای هست بیارید و خلاف نظرشونو ثابت کنید اگر دلیلی نیست پس شاید حق با اون فرده(اینو در نظر گرفتید که؟ شاید همیشه حق با ما نباشه؟) یک مثال از قدرت لیتل فینگر براتون میزنم امیدوارم قانع کننده باشه: لیتل فینگر جافری رو کشت و سانسا رو از قدمگاه پادشاه فراری داد. تیریون رو گناهکار جلوه داد و همه هم باور کردن که گناهکاره حتی لرد تایوین.و همه ی اینها فقط یک نقشه اش بود. انسان ها برای بیلیش فقط مهره هایی هستن در بازی تاج و نخت. بیلیش جز شخصیت هاییه که بعد از جدایی سریال از کتاب ضعفش کاملا مشهود بود. سانسا با ارزش ترین مهره اون زمان بیلیش بود و اونو انداخت تو دامن بولتون ها بدون اینکه فایده ای ازش ببینه. در فصل شش نشون دادن که قصدش این بوده که بولتون هارو پیش سرسی خائن جلوه بده و خودش رو والی شمال کنه که انگار الان هدفش یادش رفته یا بهش نرسیده. موندنش در شمال فقط براش ضرره و اینو میدونست ولی اونجارو ترک نکرد حتی بعد از ملاقاتش با برن یعنی ادم به این باهوشی با خودش نمیگه حرفی که فقط من و وریس میدونیم یه پسر چلاقی که نصف عمرش شمال دیوار بوده از کجا خبر دار شده ازش؟ یعنی انقدر عقلش نرسید که تقاضای محاکمه از طریق مبارزه بده؟ (سابقه این کار رو داشته و بیلیش هرچی هم باشه بزدل نیست) در مورد نظر دومتون راجب بردن جیمی به شمال دیوار: جیمی به تیریون اعتماد داره. درسته که به خاطر کشتن پدرش ازش کینه داره ولی بهش اعتماد داره. تیریون خیلی ساده میتونست یه نفر یا چند نفر که سرسی و جیمی بهش اعتماد دارن رو به شمال دیوار ببره حالا با اژدها یا کشتی یا هرچی. دردسر ها هم کمتر میشد. البته به نظر من کل این داستان قانع کردن سرسی مسخرس و غیرمنطقی و غیرقابل باور
  4. Ser Duncan The Tall

    هويت شاه شب

    طبق روایات انسان های نخستین به رهبری اخرین قهرمان و با کمک فرزندان جنگل تونستند ادر هارو شکست بدند و عقب برونشون به سرزمین های همیشه زمستان ولی نتونستند کاملا نابودشون کنن. برای همین هم دیوار رو بنا نهادند.
  5. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    مگر حتما چیزی باید گفت؟ وقتی نظری غیرمنطقی جلوتون میبینید دو راه وجود داره : 1. با اوردن دلیل و مدرک نظر رو رد میکنید و شاید کسی رو هم از اشتباهش اگاه کنید. 2. میتونید بیخیالش بشید مثل خیلی ها که میبینند و جواب نمیدند. اینکه بگید نظر تینیجری (نوجوانانه که در فارسی بیشتر کودکانه معنی میده. درست؟) هست در کمترین حالت تهاجمه. خودم هم علاقه ای به بازیگر دنریس ندارم ولی نه به خاطر ظاهرش بلکه سطح بازیش که خیلی ضعیفه برای یکی از مهم ترین شخصیت های داستان اگر بازیگر بهتری(نه زیباتر) نقش دنی رو به عهده داشت طرفدار هاش بیشتر میشد چون دنی با وجود کم و کاستی هاش شخصیت خیری هست. دنریس این فصل اگر روابط عاشقانه غیرواقعی جان رو هم در نظر نگیریم خود شخصیتش تغییرات یهویی زیادی کرده. دنی مثل هر کس دیگری با دشمنانی که مقابلش می ایستند میجنگه ولی دشمن شکست خورده یا تسلیم شده رو زیاد مورد غضب قرار نمیداد. به جز به صلیب کشیدن ارباب ها و خوروندنشون به اژدها در میرین که کمی بعد خودش پشیمون شد و درس گرفت. فکر نکنم همچین کار اسونیم باشه به هر حال دریاچست و روند طبیعی یخ زدنش باید حداقل چند روزی باشه اگر ادرها بتونن اونجارو سریعا منجمد کنن پس باید بتونن دریا رو هم منجمد کنن و راحت ایست واچ رو دور بزنن. تنها جایی که یخ زدن اب به خاطر ورود ادرها رو دیدیم قسمتی بود که جان به روستا(یا قلعه یا کاخ یا هرچی) کرستر حمله کرد. دیدیم رست کمی اب از مشکش روی زمین ریخت برای ازار گوست که توی چند ثانیه یخ زد. حالا اگر مقیاسم بگیریم دریاچه به اون بزرگی باید چند ساعتی وقت بگیره. من خودم بیشتر توجهم به اون گروه کوچیک جلب شد. یه وایت واکر تنها چند تا وایت انداخته بود پشت سرش باهم قدم میزدن برای خودشون. دقیقا چیزی بود که میخواستن ولی ما عادت نداریم خواسته های زیادی به واقعیت بپیونده. نه در گات!
  6. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    "بعضی از دوستان نظر تینیجری میدن با کمال احترام"! واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم احترام به دیدگاه دیگرانو باید از شما یاد بگیریم! شما که تینیجر نیستی و ادولت هستی به ما کودکان نافهم و ایراداتمون جای تمسخر براشون توضیح بیار. یه چیز هرچی خوب و عالی باشه جای بهتر شدن داره و اگر در راستای بهتر کردنش عمل نکنی بدتر میشه. این فصل سریال هم با وجود نقاط قوتش سوتی های داستانی داره که از گات انتظار نمیرفت. در ضمن اگر قرار بشه کسی بشینه سریالو نگاه کنه و فقط لذت ببره شهرزاد نگاه میکنه و به خودش میقبولونه که چه عالیه حالا چندتا مشکلم داره مهم نیست اصلش اینه که لذت ببری!
  7. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    فکر نکنم. قسمت قبل هم گندری به جان گفت که قدت از پدرت(در اصل داییش ند) کوتاه تره و به نحوی اشاره کرد که بهش شباهت نداره. این قسمت هم بریک گفت بهش شباهت نداری. به احتمال قوی برای تاکید بر اینه که جان پسر ریگاره اینکه روی اعداد و ارقام زیاد فکر نکردند به نظر منم درسته برای خودمم سوال بود ولی دوستان اشاره کردن اون 20 هزار نفر سانسا احتمالا زن و بچه ها یا ارتش ویل هستند نیروهای وفادار به راب کاملا در عروسی سرخ نابود شدند اگر تعداد ناچیزی هم زنده مونده احتمالا به یاغی گری رو اوردن و پراکنده شدن تنها خاندانی که از عروسی سرخ صدمه ندید بولتون بود که خودش باعث عروسی سرخ بود. و کارستارک ها که قبل از اون راب رو ترک کردند که برای رمزی جنگیدند Obsidian blades are sharper than steel but far more brittle ترجمه: خنجر های ابسیدین تیزتر از فولاد هستند ولی بسیار شکننده تر منبع: ویکی منبع خود ویکی: کتاب دوم فصل 43 جان
  8. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    نگفتم فولاد والریایی داشته، گفتم هرچی بهش زخم زد کارایی نداشت تا این که سوزوندش و در ضمن در فصل های بعدی به وفور گفته شد که تنها راه نابود کردن وایت ها اتشه شما یک بار دیگه اون صحنه رو تماشا کن کاری به بقیه ندارم فقط خود تازی حداقل 5 تا وایت رو سرنگون کرد ولی فقط یکیش بلند شد! در. نبرد هاردهوم پس از اونکه ادرها نازل شدن و قسمت عظیم و بی دفاع مردم رو کشتند وایت هارو پشت یه قلعه مانندی فرستادن که وقتی داشتن نفوذ میکردن تعدادی با تیر و کمان و تعدادی هم با تبر و شمشیر(به دست تورموند رهبر تن ها و کارسی و سایر وحشی ها کا در ان زمان شیشه اژدها در اختیار نداشتن) کشته شدند بعلاوه تعدادی که زیر دست و پای وون وون غول کشته شدن. در ضمن جایی اشاره نشده که تکه تکه یا رنده کردن وایت ها باعث کشتنشون بشه. شده؟ یه چیز دیگه ای که هست هم اینه که شیشه اژدها همونطور که از اسمش مشخصه بسیار شکنندس حالا چطور میتونه لباس و گوشت و استخون وایت ها رو بدره عجیبه... سانسا توی مکالمش با بیلیش گفت که بیست هزار نفر نیرو داره. با توجه به نابودی عمده نیروی شمال در عروسی سرخ و تعداد کم شوالیه های ویل(دو هزار نفر طبق گفته سانسا) کسی میدونه این نیرو دقیقا از کجا اومده؟
  9. Ser Duncan The Tall

    شمشیر بریک

    یه چیزی داریم به اسم مثلث اتش که از این قراره : سوخت-اکسیژن-گرما ولی توی وستروس به این شکله: بریک(یا توروس)-شمشیر-و نیت (مهم ترین اصل) ایگون اول هم سه تا اژدها داشت و نسلشون ادامه پیدا کرد. اطلاع دقیقی راجب جنسیت اژدها ندارم ولی یه جایی (در کتاب ها) استاد ایمون میگفت همزمان دو جنسیتو دارن و احتمالا در صورت نیاز میتونن تغییر بدن. در سریال کاملا بسته به نظر تهیه کننده هاس که چیکار میکنن شاید جنسیت های مختلف بهشون بدن شایدم همین قسمت بعدی بکشنشون!
  10. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    راجب درگون گلس : وایت واکر ها بدنشون(یا زرهشون) جوریه که سلاح های معمولی مثل فولادی و اهنی و ... کارایی نداره در برابرشون و نمیتونه از زرهشون(یا پوستشون) رد بشه. برای مثال : قسمتی که سم و گیلی داشتن به سمت دیوار میرفتن و یکی از وایت واکر ها برای گرفتن پسر گیلی اومد دیدیم که دستشو به شمشیر سم گرفت و شمشیر خرد شد ولی سم با استفاده از درگون گلس کشتش. در قسمت هاردهوم هم یکی از تن ها با اون تبر گندش با یکی از وایت واکرها درگیر شد که وقتی تبرش با شمشیر(شایدم نیزه یادم نیست) وایت واکر برخورد کرد خورد شد ولی کمی بعد جان با لانگ کلاو که فولاد از جنس والریایی هستش باهاش مبارزه کرد و کشتش. پس درگون گلس و فولاد والریایی برای کشتن وایت واکرها کارایی داره نحوه کشتن وایت ها: تو فصل اول که وایت به مورمونت حمله کرد و جان نجاتش داد در نبرد بین جان و وایت جان شمشیرشو تو شکم وایت کرد و یک دستشو قطع کرد ولی تا وقتی که اتشش نزد وایت کماکان میجنگید و از بین نرفته بود. در فصل های بعدی هم چندین بار توسط وحشی ها و بقیه گفته شد که برای کشتن وایت ها یا جلوگیری از وایت شدن مرده ها باید اتششون زد. ولی در نبرد هاردهوم و نبرد این قسمت دیدیم وایت ها با فولاد و بدون اتش کشته شدن (بعضی جاها کشته میشدن بعضی جاها کشته نمیشدن ولی خب نظر تهیه کنندس این چیزا کسی هم حق انتقاد نداره وگرنه جواب شکننده ای از دوستان میگیره!) پس نتیجه میگیریم درگون گلس و فولاد والریایی برای کشتن وایت واکر هاست نه وایت ها چون فقط اینها هستن که توانایی عبور از زره و در کل صدمه زدن بهشون رو دارند. و سلاح های فولادی عادی توانایی صدمه زدن به وایت هارو دارن و درگون گلس تفاوتی ایجاد نمیکنه. البته من خودم درست نگرفتم تو این قسمت چی به چی بود یه جا سندور با پتک گندری چند تا از وایت هارو زد و فقط یکیش جون سالم به در برد. شایدم میخوان درگون گلس رو به عنوان قاتل وایت ها هم نشون بدن ولی همچین چیزی توی فصل های قبل رد شده بود. کلا به طور گیج کننده ای گیج کنندست! درسته که سریال دیدن لذت خاص خودشو داره و خصوصا گات ولی این فصل به هیچ وجه بهترین فصل سریال نیست!
  11. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    خودمم فکر میکنم که بچه دارش کنن. و احتمالا با بی توجهی به حرفای میری مازدور و ربط دادنش به جادوی والریایی یا خون اژدها. این فصل سریال نشون داده به اتفاقات فصول گزشته چندان پایبند نیست. در ضمن هرجور حساب کنی اگر طلوع و غروب خورشید درست باشه و خشکی دریاها هم همینطور. ولی باز اون تیکه ولو شدن کوه ها در باد درست از اب در نمیاد. مگه اینکه منظور از کوه های پرنده اژدها باشه یا شاید تخریب دیوار. یه چیز دیگه اینکه اون پیشگویی راجب بچه دار شدن دنی نبود بلکه راجب خوب شدن کال دروگو بود. ینی ممکنه مثلا دنی بچه دار شه و خورشید هم طلوع و غروبش مخفی شه ولی راجب کوه ها صدق نکنه. اینجوری دنی بچه دار میشه ولی کماکان پیشگویی تکمیل نمیشه چون اگه بشه کال دروگو باید زنده بشه!
  12. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    اینو میری مازدور بهش گفت همون جادوگری که تو فصل اول کال دروگو و بچه دنریسو کشت و احتمالا نازاش کرده. اون سنگ انداختن تازی از این قرار بود که یخ دریاچه شکسته بود وایت ها منتظر بودن دوباره یخ بزنه(حالا اینکه دریاچه توی چند دقیقه یا چند ساعت یخ زد باید جغرافی دان بیاریم) دیالوگ ها و صحبت های شخصیت ها خیلی جذاب بود مخصوصا تورموند و تازی اتفاقات وینترفل هم داره جالب میشه. سانسا هنوزم عین بز گوشش به حرف لیتل فینگره. اریا خوب ترس به دلش انداخت. نبردها هم برای من جذابیت هاردهوم و bob و حتی همین نبرد قسمت 4 رو نداشت. حمله خرسه خیلی غیرواقعی بود وقتی توروس رو زیر گرفت یک ساعت توروس تنها بود تا بالاخره یکی به یادش افتاد. گندری هم که دونده ماراتن بود. اون وایت واکره هم عین گاو چنتا وایت انداخته بود پشتش برا خودش قدم میزد. نمیدونم رفته بودن قضای حاجت کنن یا افتاب بگیرن تو فصلای قبل ادر ها جوری میومدن و میزدن که ملت نمیفهمیدن از کجا خوردن. الان راحت ملت راه میفتن پیداشون میکنن. اونیم که با جان درگیر شد بیشتر نقش شلغم داشت. مردم و یه قطره اشک از این دنریس در نیومد. تعجب میکنم چطور بعضیا از بازیش تعریف میکنن. این رومنس جان و دنریسم خیلی رو مخه
  13. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

  14. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    شما هم شوهرمون دادی با این "یه عده کتاب خون همه چیو لو دادن" من خودم (و احتمالا 90 درصد یا بیشتر کتابخون ها) اول با سریال اشنا شدم و در پایان فصل 5 به خاطر کنجکاوی به عاقبت شخصیت ها کتاب هارو شروع کردم هرچند چیز خاصی عایدم نشد. و هیچ اسپویلی هم از طرف هیچ کتاب خونی برام نشد چونکه کتاب رو نخونده بودم و وارد سایت های مختص کتاب نمیشدم. شما هم میتونستی همین کارو کنی. اسپویل زورکی من تا حالا ندیدم ... کیفیتی که من دیدم 720 با حجم تقریبی 1 گیگ بود. کیفیت تصویر تقریبا با 720 های رسمی تفاوتی نداشت ولی صدا اذیت میکرد. زبان هم انگلیسیه. و با موبایل هم نگرفته بودن (اگر گرفته بودن هم من متوجه نشدم تصویر فول اسکرین بود و لرزشی نداشت)
  15. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    بدبخت همینکه میگه مرده ها دارن میان همه رو بکشن باور نمیکنه کسی. دیگه بیاد بگه مردم و زنده شدم که واویلا. اقایون دست اندرکاران تاپیک بزنین بریم قسمت جدیدو به مباحثه بزاریم دلیل اصلی شمال رفتن جان هم مشخص شد تو این قسمت.(توجه کنید اسپویلی نکردم)کسانی که میگفتن رفتن به شمال برای قانع کردن سرسی منطقیه دعوت به عمل میارم این قسمتو ببینن. میتونین توی کانال تلگرام خود وستروس در دو پارت دانلود کنید. کیفیت 720 تصویرش خوبه ولی صداش کمی ضعیفه و حجمش هم زیاده
  16. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    شما دو تا لطف بکن 1. اگر جواب کسی رو میدی متنشو نقل قول کن یا اسمشو بیار 2. بعد از نوشتن نظر و قبل از ارسالش یه بار خودت از روش بخون اگه ملکه میخواد مردم بیگناه نمیرن باید بشینه سر جاش و از ادعاش به تخت اهنین صرف نظر کنه چون در هر جنگی بیشترین صدمه رو مردم عادی میبینن دویدن جان و برگشتنش از مرگ رو ربطشو درک نمیکنم به این اوضاع. کسی از مارتین حرفی نزد. اینکه بخاطر کشته نشدن مردم به شهر حمله نکنی ولی یه مدت بعدش اژدهاتو بندازی جون مردم و اتیششون بزنی منطقی نیست! اینکه برای زنده نگه داشتن سرسی یا فرستادن جان به شمال دیوار برای قانع کردن سرسی بیای اتفاقاتو غیرمنطقی پیش ببری بی معنیه. سریال میخواد نشون بده باید متحد بشند بله ولی اتحاد با سرسی مسخرست. سرسی در کمترین حالت تخت دنریس رو گرفته و ظلم های زیادی در حق خانواده جان کرده. وقتی میتونن به راحتی نابودش کنن اینکه جونشونو به خطر میندازن تا متحدش کنن مسخرست از جانب بقیه نمیتونم حرف بزنم ولی من سعی ندارم سریال رو بکوبم(برخلاف تصور شما) بهترین سریالیه که به عمرم دیدم ولی دلیل نمیشه به روی ضعف هاش چشم بپوشونم. دوست عزیز وقتی کسی با رنگ چشم غیر ابی میمیره و بعد مرگش ابی میشه این روندی طبیعیه؟ من اطلاعی از علم زیست شناسی ندارم شما به من توضیح بده. سریال رو ببین کتاب رو بخون اون اجساد از همون اولش متوجه غیرعادی بودنشون میشن و میبرن به قلعه برای مطالعشون. حرف کسی نمیتونه ایرادی به چیزی بچسبونه و نمیتونه ایراد چیزی رو بپوشونه. هیچ چیز بی نقصی وجود نداره و نبایدم چیزیو بی نقص جلوه داد
  17. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    شايد اشتباه كنم ولى فكر كنم منظور دنريس از وارد شدن سرسى تجديد قواى نيروهاى لنيستر باشه الان نيروهاى سرسى تو خشكى كاملا از هم پاشيده و فقط سرزمين رودخانه و كينگزلندينگ و بخش هايى از نزديك شهر رو تحت اختيار داره اگه دنريس نيروهاش رو به شمال ببره و مشغول جنگ با وايت واكر ها بشه سرسى دوباره نيروهاش رو جمع ميكنه يا حتى مزدور استخدام ميكنه درباره ى اينكه چرا سريع كار سرسى رو تموم نميكنن تنها حدسم اينكه با توجه به نقشه تيريون دنريس قصد داره كينگزلندينگ رو محاصره كنه تا مردم از گرسنگى به جون هم بعد به جون سرسى بيفتن شايد يكم مسخره بياد ولى اين نقشه ى اصلى دنريس بود محاصره هم زمانبر هست و با توجه به نامه برن وايت واكر ها خيلى به ايست واچ نزديكن از طرفه ديگر سرسى منبع خيلى زيادى وايلد فاير داره كه ميتونه در جنگ عليه وايت واكر ها استفاده شه هر چند كه بعيد ميدونم سرسى حتى با ديدن كل ارتش مردگان كوتاه بياد مشکل همینه. سازندگان زحمت نکشیدن بگن فلانی انقدر نیرو داره انقدرش اینجاست انقدرش اونجاست. الان توی نبرد پایانی قسمت چهار متلاشی شدن ارتش لنیستر هارو دیدم ولی اینکه کل ارتش بود یا نصفش بود یا کمتر بود مشخص نیست. هرکدوم از هفت پادشاهی تعداد مشخصی نیرو میتونه تهیه کنه. مثلا ارتش کامل سرزمین های طوفان که در فصل دوم توسط استنیس به قدمگاه پادشاه برده شد و متلاشی شد دیگه سرزمین های طوفان نمیتونن نیرویی به اون صورت فراهم کنند چونکه کسانی که در سن مناسب جنگ بودند همه رفتند و بر نگشتن. داستان سرسی هم همینه اگه بخواد تجدید قوا کنه باید صبر کنه بچه ها بزرگ شن و به سن جنگیدن برسن! مزدورها هیچوقت موفقیتی در وستروس نداشتند. همین گلدن کمپانی در خلال قیام های بلکفایر (جنگ پادشاهان ناین پنی اگه اشتباه نکنم) به وستروس اومدن و شکست خوردن چونکه تعداد کافی ندارن. گلدن کمپانی ده هزار نیرو داره که برای غلبه به حتی یک پادشاهی از هفت پادشاهی کافی نیست. در سریال هم فصل 6 استنیس مزدورهایی استخدام کرد (به احتمال زیاد همین گلدن کمپانی) ولی سر بزنگاه ولش کردن. و هیچ مزدوری جلوی یه ارتش دوتراکی و 3 اژدها نمیجنگه و در اولین سرعت فرار میکنن. اگر ترسشون اینه که سرسی شهرو بسوزونه محاسره شهر هم تفاوتی نداره با حمله به شهر. چون به محض گرسنگی کشیدن سرسی شهرو میپوکونه. فقط یجورایی میخوان سرسی رو زنده نگه دارن برای چی نمیدونم
  18. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    بحث مقایسه سریال با کتابی نیست. سریال بعد از جدایی از کتاب نقاط قوت(مثل هاردهوم و نبرد حرامزاده ها) و نقاط ضعف خودش رو داشته که این فصل خیلی تو ذوق میزنه. هر جور حساب کنی این ماموریت capture a wight منطقی نیست. حتی اگر برای رضایت دنریس باشد. دنریس وقتی جان داوطلب میشه خودش ماموریت رو رهبری کنه یه قیافه ی ناراحتی میگیره و میخاد گریه کنه. قسمت 5 رو دوباره ببینید جان میخواد به وینترفل برگرده اگر دنریس بهش ملحق نشه. ولی دنریس میگه اگه من خارج بشم سرسی وارد میشه به روایتی میگه فتوحاتمو از دست میدم که فتوحاتش شامل کسترلی راک و درگون استون هست. کسترلی راک که انبار خوراکش رو جیمی خالی کرده و به هر حال باید ترکش کنند(به گفته خود سریال حالا چرا نمیتونن از زمین های سرزمین های غربی یا حتی ریچ حالا که دنی ریچ رو به روایتی پس گرفته غذا جمع کنن برن باید نگاه کنه. 8 هزار انسالید به راحتی میتونن قلعه ای به استحکام کسترلی راک رو کم کم 1 سال نگه دارن) درگون استون هم چندان اهمیتی نداره جز درگون گلس و البته قلعه ی مستحکمی هست و به سادگی سرسی نمیتونه بگیرتش. در نتیجه فتوحات چندان شاقی نداره که بخواد بایسته و ازش دفاع کنه. اونوقت تیریون میگه میتونیم سرسی رو قانع کنیم در حالی که قانع کردن سرسی اهمیتی نداره. سرسی قدرتی نداره. دنریس اول و اخر باید قدمگاه پادشاه رو اشغال کنه. اینکه بگیم اگر حمله کنه مردم میمیرن منطقی نیست. مردم به هر حال میمیرن. اینم که اگر دنی حمله کنه سرسی شهرو میسوزونه بازم منطقی نیست. قصد دارند بزارن سرسی رو تخت بمونه؟ موش و گربه بازی که نیست. این کاریه که باید انجام بشه و عقب انداختنش دور از منطقه. سریع باید سرسی پایین کشیده بشه اونوقت مملکت پشت دنریس جمع میشه و دنریس هم بهانه ای برای رد کردن جان نداره. راجب فرایند تبدیل انسان به وایت اطلاعات کاملی ندارم ولی اون وایت هایی که فصل اول از دیوار رد شدن قبل از عبور چشم هاشون ابی شده بود و به عبارتی وایت بودن فقط هنوز نایت کینگ استارتشونو نزده بوده. اینم که نایت کینگ بعد عبور از دیوار زندشون کرده باشه چندان محتمل نیست چون وقتی جادوی دیوار از عبور ادرها جلوگیری میکنه لابد از عبور جادوشونم جلوگیری میکنه.
  19. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    سابقه رد شدن وایت از دیوار وجود داره. در فصل اول دوتا از افراد بنجن استارک که گرگ جان پشت دیوار پیدا کرد رو اوردن به کسل بلک. در کل فکر کنم اگر ادرها از دیوار رد بشن به طور فیزیکی نابودش میکنن نا جادویی چون جادوی دیوار خیلی قویه و احتمال شکسته شدنش کم.
  20. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    نظر تهیه کننده! توی قسمتی که برادری به اون خونه تو ریورلندز رفتن هم تعدادی نیرو داشتن ولی لابد سرما خوردن مردن. این وسطم کسی اصلا به ترک خدمت جان و اینکه سرسی هیچ حق و ادعایی برای سلطنت نداره اشاره هم نمیکنه. خصومت و درگیری استارک ها و لنیسترهام که کلا فراموش شده. لنیسترها این همه بلا سر خونواده جان اوردن انوقت میخواد برای راضی کردن سرسی جون خودشو به خطر بندازه و یه وایت دستگیر کنه! راحت ترین کار اینه که سریع سرسیو بکشن پایین دنریسو بشونن رو تخت وقتی که مملکت یه ملکه داشته باشه همه پشتش جمع میشن. وریس تموم سوراخ سمبه های رد کیپ رو بلده نمیتونه یه مشت دوتراکی عربده کش ببره داخل کارو تموم کنن؟ میتونه ولی نمیکنه. چرا؟ نظر سازنده ها اینه. کلا روایات و خط داستانی های این فصل غیرواقعی و غیرمنطقیه
  21. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    دوست عزیز ما و شمایی وجود نداره. اینجا یارگیری برای جنگ و دعوا نیست که. شخصیت های ساختگی و مکان های ساختگی در داستانی ساختگی. هرکس طبق سلیقش به شخصیتی یا مکانی یا فرهنگی علاقه مند میشه. اینجا برای این ساخته شده که تمام طرفدارا و دوستداران دور هم جمع بشن و دوستانه! بحث کنن. زانو زدن x جلوی y شاید طرفداران x رو ناراحت و طرفداران y رو خوشحال کنه ولی نباید بیایم رقص اژدهایان و قیام بلکفایر و غیره رو تو دنیای واقعی پیاده کنیم که. ظالم و مظلوم و سیاه و سفیدی وجود نداره. هرکسی خوبیاشو داره بدی هاشو داره. تارگرین ها اژدها داشتند و قوی بودند. بعد از دست دادن اژدهایانشونم قوی بودند. سلسه ی قدرتمندی بودن و شخصیت های قدرتمندی داشتند. تا اینکه ایریس و ریگار پیداشون شد. ریگار لیانارو ندزدید؟ قبول. ولی شاهزاده مملکت وظایفی داره و اون شامل دزدکی طلاق دادن زنش و ازدواج با یکی دیگه نمیشه. حالا چه ویلینگلی چه نیلینگلی . نظام فاسد وستروس باید نابود بشه صحیح. چطوری؟ دراکاریس! مطمئنا دنریس قصد نداره جمهوری ایجاد کنه و رای گیری گسترده راه بندازه. پس چجوری ؟ با کشتن لرد ها و ازاد گزاشتن رعیت؟ اگر کل وستروس رو از خاندان های بزرگ پاکسازی کنی و بدیشون دست عوام طولی نمیکشه که خاندان های بزرگ جدید درست میشه. شاید بعضیا بدتر از قبلیا. تنها چیزی که دنریس میخواد تخت اهنینه. البته منکر نیستم هر ازگاهی میخواد کمک کنه ولی راهشو بلد نیست. به کسیم گوش نمیده! و در اخر شما مختاری نظر بدی یا ندی نیازی نیست اعلام کنی. ولی نظر ندادن راهش نیست
  22. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    اینکه یکب که بهت خیانت کرده رو بهش فرصت بخشش بدی و اون شخص خودش بخاطر غرورش نخواد بخشیده بشه و حتی پیشنهاده سیاه پوشیدن رو رد میکنه رو که دیگه باید بکشه خداییش و به سبک یه تارگرین میکشه،گردن زدن واسه موجوداتیه که آتش ندارن،دنریس اژدهاست و مثل یه اژدها رفتار میکنه،فرقشم با پدرش اینه،فرصت بخشش مبده ولی پدرش واسه تفریح آدم سوزوند... دیگه کاملا مشخصه بیلیش خودش خواسته آریا اون نامه رو ببینه و رابطه آریا و سانسا رو بهم بزنه،الان بیلیش شد ضعیف،دقیقا قدرتشو جلوی یه بی چهره که یه خاندانو نابود کرد نشون داد... مطمئن باشید همچین پایانی با افکار نویسنده های دوره 80 فیلم های ایرانی قرار نیست اتفاق بیفته،اینا شوالیه های ویل هستن نه همه سربازاشون،ویل فقط شوالیه داره؟ هدف ( یا نیت یا دلیل یا هر چیز دیگه ای) وسبله رو توجیه نمیکنه. همیشه راه دیگه ای هست. در جنگ اصولا چیزی هست به نام گروگان و گروگان گیری. پدرو داشته باش پسرو مطیع کن یا برعکس. اینکه بگی یا دستمو ببوس یا بمیر کار دیکتاتورهاس. حالا میگیم مجبور بود بکشه و راهی دیگه نبود. چه اجباریه اتیش بزنه؟ به سبک تارگرین یا سبک پادشاه دیوانه؟ خوشبختانه خود تارگرین ها با شما هم عقیده نبودند وگرنه نسلشون تا ایریس ادامه نمیافت. گردن زدن واسه موجوداتیه که اژدها ندارن؟ ینی هر انسانی که اژدهایی نداره سطحش به موجودیت کاهش پیدا میکنه؟ اگر یه اژدها به پرچمت میدوزی و یا چندتا اژدها داری دلیل برتر بودن بر دیگران نیست. ایریس هم دیوانه به دنیا نیومد. اونم اوایل لابد برای انجام وظیفه ملتو میسوزونده. حکمت دنریس هم همونه. من میخوام به مردم کمک کنم. چجوری؟ با سوزوندن مردم! باید ببینیم ولی این بیلیش (بیلیش سازندگان سریال) با بیلیش فصول قبل(بیلیش مارتین) فرق میکنه. و نه فرقی که پیشرفتی درش باشه. کسی که ادمو عالمو رو انگشت کوچیکش میچرخوند و دنیا براش مثل یه میز شطرنج بود که هروقت بخواد مهره هارو تغییر میداد(حتی مهره ای مثل پادشاه) الان نهایت مکرش شده قایم کردن یه نامه زیر تخت! من به این میگم ضعف. حتی اگر شوالیه ها باشند بازم قاعدتا ویل باید بیشتر از اینا شوالیه داشته باشه. اصلا گیریم همه شوالیه ها همینا هستن، جان وقتی میتونه در ویل دور از جنگ نیرو جمع کنه چرا راه دورترو به درگون استون میره؟ این همون داستان دورن و ریچه. به خاطر بزرگ کردن لنیستر ها و ابرقدرت نشون دادنشون اینارو ضعیف نشون دادند. یک کلام میگفتن ارتش فقط لنیستر ها دارن و استارک ها و تمومش میکردن. @محمدمهدی: داغمو تازه کردی. انقدر میخواستم نبرد ویسپرینگ وود و ریورران و له شدن لنیسترهارو ببینم... حیف. هرچند با اون اجبار جدایی سریال از کتاب موافق نیستم. اگر در پشت پرده اتفاقی افتاده و مارتین مجبورشون کرده نمیدونم. ولی سریال میتونست با اوردن اتفاقات دورن(اتفاقات واقعی) و کمی کاستن از تلپورت ها(البته شاکی نیستما ) خودش رو با کتاب هماهنگ کنه و هفت کتاب رو در 10 فصل یا بیشتر تموم کنن البته شاید پیش امدهایی هم داشت ولی بدتر از جدایی از کتاب ؟ بعید میدونم
  23. Ser Duncan The Tall

    قسمت پنجم: Eastwatch

    بران قسمت قبل نقش بارد اژدهاکش داشت، این قسمت باب اسفنجی دنریس : من برای قتل اینجا نیومدم. دنریس دو دقیقه بعد : دراکاریس! سوزوندن پدر و پسر باهم جلوی سربازاشون میشه گفت برای زائقه مد کینگم زیادی خشنه خود سوزوندنه هم قابل درک نیست یه لحظه اتیش گرفتن به هم میلولن یه لحظه بعد خاکستر شدن. سرسی هم دیگه زیادی عمر کرده و اینجوری که بوش میاد قراره زیادترم بشه. اطلاع وریس از محتویات نامه جان هم جالب بود. ولی غیرواقعی. چطور نامه مهر و موم شده رو میخونه؟ تنها راهش اینه که مهرو شکسته و بعد دوباره جعلش کرده که اگه اینطور باشه دیگه مهر کردن چه فایده ای داره بهترین صحنه این قسمت ذهن خونی اریا بود قشنگ اون حس هیچکس بودن رو به ادم منتقل میکنه. سرسی از اومدن تیریون خبر داشت ولی اقدامی نکرد برای کشتنش. عجب! صحنه ی تعقیب و گریز اریا و بیلش اصلا جالب نبود. اریا اگه نتونه یه نفرو بدون دیده شدن تعقیب کنه چطور اونجوری فری هارو قتل عام کرد؟ حداقل میتونست از فنون تغییر چهرش استفاده کنه. الان قشنگ مشخصه که فقط میخوان بیلیشو بزارن وسط یه دسیسه و مچشو بگیرن و بکشنش. اون بیلیشی که عالم و ادم رو بازی میداد حالا نهایت نقشش شده قایم کردن یه نامه؟ وریس هم که از اون داغون تر. از تلپورت کردن شخصیت ها و ابرشنای بران و ابله نشون دادن لیتل فینگر بگزریم. شوالیه های ویل با اون همه سر و صدا دوهزار نفر؟ انگار یادشون رفته ویل یکی از هفت پادشاهیه و لردهای ویل محافظ شرق هستند. اخه دو هزار نفر ؟ یا قشنگ توی داستان نمی اوردن ویل رو یا اوردن درست نشون میدادن. الان سازنده ها دارن با هدف وسیله رو توجیه میکنن. میان هرجور که خودشون میخوان مهره هارو تغییر میدن تا به هدفشون برسون. هدف چیه ؟ دنریس و جان عاشق بشن ازدواج کنن و شاه شب رو بکشن و تا ابد مردم در صلح و خوشی زندگی کنند. شما که بلد نیستین داستان سرایی کنین صبر کنین کتاب 6 بیاد بشینید از روش بسازید. این قسمت هم ضعیف ترین قسمت این فصل بود. البته از پروموی قسمت بعد معلومه که جذاب خواهد بود
  24. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم: The Spoils of War

    منظور من متن تقریبا کامل هست (سکانس به سکانس). اپیزودهای پخش شده هم هستند می توانید چک کنید که کامل هستند یا نه لینکشو همینجا بزار که هرکسی خواست استفاده کنه. اگرم سیستم ضدلینک داریم فکر کنم با * یا هرچیزی مشابهی گزاشتن جای . اون حالت لینکیو از بین میبره. اگر اینم نشد برام پیام کنی ممنون میشم
  25. Ser Duncan The Tall

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم: The Spoils of War

    البته نمره دهی های روتن تومیتوز و متاکریتیک هم چندان دقیق نیست. مثلا نمره ی روتن تومیتوز به برکینگ بد و گات 95 بوده و نمرش به سریال سوپرگرل! 97. دیگه خودتون تهشو بخونید متاکریتیک هم به خاطر وارد کردن منتقدهایی که بعضا به خاطر اسم در کردن ( و شاید فقط برای تخریب کردن ) نمرات پایین میدن و میانگینو پایین میکشن. حالا باز imdb یه جورایی بهتره چون میشه گفت هرچقدر که هیتر ها نمره ضعیف بدن باز فن هایی هم هستن که میانگین رو بالا ببرن ( هرچند که به ازای هر 1 باید خیلی 10 بدن تا توازن برقرار شه ) در کل این سایتهای امتیازدهی منبع قابل اتکایی نیست و من فکر میکنم تا چیزیو تجربه نکردی نباید راجبش قضاوت کنی مخصوصا با حرف و نظر دیگران
×