Shield of the Life

با احنرام، اما به نظر من با توجه به فیلمنامه درست نیست بگیم که جان توسط یورون کشته میشه چون یورون مواد آتش وحشی رو اونجا نذاشت و تاثیری هم تو روشن شدن آتش نداشت به نظرم اگه بخوایم اینجوری حساب کنیم دروگون در مرحله اول و مد کینگ در مرحله دوم قاتل جان هستن و بعد از اونها نوبت به یورون می رسه

یه سوال مهم دیگه که تو فیلمنامه احتمالی پیش میاد و بی جواب می مونه، چه کسی و به چه صورتی بهای کشتن شدن سرسی رو به مردان بی چهره پرداخته؟! بهایی که قطعا نباید چیز کم یا ساده ای باشه

احتمالش هست، امیدوارم حق با شما باشه

چونكه دراگون استون يه جزيرست و در جنوب هم تقريبا واقع شده و حالا حالا ها وايت واكر ها نميتونن به اونجا برسن همچنين خبر نداشتن كه سرسي گلدن كمپاني استخدام كرده وقتي فهميدن جوا تصميم گرفت كه بره دراگون استون با توجه به اینکه جیمی بینشون بود، قطعا می دونستن که سرسی گلدن کمپانی رو استخدام کرده و خوب می تونستن کلا بفرستنشون اسوس که از خطر سرسی هم دورتر باشن

در مورد داغون بودن عشق و عاشقی تو فیلمنامه لیک شده فصل هشتم باید بگم که این قضیه در ادامه عشق و عاشقی داغون جان و دنریس تو فصل اخیر هست و دور از ذهن نیست که همین روند مزخرف رو ادامه بدن در مورد آزور آهای هم حرفتون درسته، چون آزورآهای باید عشقش رو قربانی کنه که قطعا نکرده در مورد نحوه کشته شدن سرسی هم کشته شدنش به دست جیمی یا آریا رو میشد انتظار داشت که در نهایت به دست آریا اتفاق افتاد، اما چندان پرتنش نبود به نظرم این خدای روشنایی مرضی چیزی داره فکر کنم ، شایدم تو کار خرید و فروش قربانی هست با این همه علاقه ای که به قربانی داره !! دنریس کلا شده بود یه همسر مطیع و خوب، و انگار هدفش این بوده که به برادرزاده اش (جان) برسه و ازش بچه دار بشه و والسلام!! در مورد جان هم به نظرم دقیقا حق با شماست، که من هم اصلا انتظار نداشتم که کسی که زیر دست ادارد استارک بزرگ شده به همین راحتی با ازدواج با عمه اش کنار بیاد! اصلا از طرف بقیه افراد هم کش و قوسی در این مورد اتفاق نیفتاد نحوه مرگ جان و جیمی و ... منو بهت زده کرد، باورم نمیشد کسانی که از جنگ با آدرها و نایت کینگ جان به در برده بودن به این سادگی بمیرن، یه نکته که با توجه به فیلمنامه به ذهنم رسید اینکه اصلا داشتن دروگون به ضررشون شده نه به نفعشون، چون کار خیلی خاصی تو جنگ نکرد و فقط خودش و همه رو به فنا داد!!!!

در مورد نکات مبهم موافقم، منم دقیقا به این ها فکر می کردم در مورد اینکه چرا به دنریس و یه سری افراد رو به دراگون استون فرستادن هم به نظرم مسخره بود و می تونستن بفرستنشون جاهای بهتری که کمتر در خطر باشن غیر از سوال آخر بقیه سوالاتتون خوب بودن در مورد دلیل انتخاب برن، شاید به دلیل ویژگی سبزبینی برن، می تونه شاه قدرتمندی برای آدرها بشه؛ اگه کسی قسمت سوم ماتریکس رو دیده باشه و نوع نگاه بقیه مامور اسمیت ها به نئوی تبدیل شده به مامور اسمیت رو یادش باشه قشنگ می فهمه چی میگم یه سوال دیگه که هست و تو یه تاپیک دیگه پرسیدم: البته یکی از دوستان جواب داد که:

یعنی نایب السلطنه چون لیانا به سن کافی برای سلطنت نرسیده تیریون فعلا شده نایب السلطنه

اول از همه ممنون از این تاپیک. تاپیک عالی ای هست و منتظرش بودم. نیم ساعت پیش فصل هشت رو تموم کردم. خیلی یجوری بود. هم خوب بود و هم بد بود. مرگ جان از همه برام بدتر بود. فکر میکردم برن بیش از اینها نقش موثری داشته باشه. نه اینکه قسمت 2 بمیره. بی صبرانه منتظر آهنگ قسمت 5 هستم. قسمتی که ملیساندرا میگه بچه دنریس باید فدا بشه برای چی بود؟ ماموریت دوباره ملیساندرا چی بود؟ اینکه بیاد و اعدام بشه؟ بچه فدا نشد و انسان ها هم پیروز شدن! اینم یه اشتباه دیگه ملیساندرا بوده؟ ظاهرا خدای روشنایی خلاص شدن دنریس توسط وریس با شمشیر هارتزبین رو به عنوان قربانی از خون شاه پذیرفته و قاعدتا باید این قربانی قبل از وقوع جنگ در ویل اتفاق افتاده باشه

تعداد شمشیرهای والریایی موجود در وستروس خیلی کمه و اگه درست یادم باشه جایی خوندم که تقریبا 200 تاست.

خوب حتی با فرض درست بودن این مورد، اینکه چه جوری تبدیل به کلاغ سه چشم شد و دقیقا چطوری رسیده به موقعیتی که بوده نامشخصه

در مورد همین یه کار مفیدی که برن انجام داد (گفتن جای شاه شب به جان) فعلا که این کار بیشتر به نفع شاه شب تموم شده تا جان و سایر انسان ها

عجب اسپویل بازاری شده

اسپویل شدید در مورد فیلمنامه لیک شده فصل هشتم سریال، اگه نمی خواید بخونید لطفا باز نکنید:

به نظر منم این فیلمنامه خیلی حرفه ای نوشته شده و احتمالش زیاده که واقعی باشه، یه جورایی به نظرم با این فصل جور درمیاد بد نیست مدیرای تالار یه انجمن با عنوان فصل هشتم با اخطار اسپویل درست کنن که بشه داخلش با خیال راحت در مورد فیلمنامه لیک شده فصل 8 بحث کرد

دقت نکرده بودم باید برم دوباره ببینم اما ماشالا به حواس جمعت

+اتفاقا منم فیلمنامه ای که ادعا میشه لیک شده و مربوط به فصل هشتمه خوندم ی موضوعی هست که میخام اینجا اشاره کنم و سعی میکنم چیزی اسپویل نشه ما حدود ی سال قبل هم شاهد لیک فیلمنامه فصل هفتم بودیم که برخی از موارد به نظر مسخره میامد و به خودمون وعده میدادیم اینا الکیه و قرار نیست قضیه اینجوری پیش بره ولی شاهد بودیم که اکثرشون(تقریبا میشه گفت همش) اتفاق افتاد +فیلمنامه لیک شده فصل هشتم دقیقا از همون ساختار و فرمی که در فصل هفتم شاهدش بودیم پیروی میکنه و احتمال اینکه فیلمنامه اصلی باشه زیاده با اینکه خودم به هیچ وجه علاقه ندارم +سریالهایی رو به خاطر میارم که سیزنهای اولیشون به قدری زیبا و جذاب و از لحاظ داستانی پرکشش بودند که مخاطب برا سیزنهای بعدی لحظه شماری میکرد اما اتفاقی که عملا شاهد بودیم افت شدید سریالها و در نتیجه نارضایتی بود بطوریکه آخرشو به قدری فاجعه و مزخرف تموم میکردند که مخاطب از این همه هزینه و وقتی که برا سریال در طول چندین سال گذاشته افسوس میخورد برا خودم نمونش فرینجه اینکه توقع داشته باشیم سریال اینجوری که ما دوست داریم تموم شده غیرمنطقیه بخصوص در مورد گات که میدونیم مارتین چه بلایی سر کاراکترا میاره ولی فیلمنامه لیک شده بدترین پایانی بود که میتونستم تصور کنم و بعد خوندنش احساس پوچی کردم لطف می کنید لینکش یا فایلش رو برام پیام خصوصی کنید؟

در مورد صبرش و دانشش باهاتون موافقم، در مورد خبر داشتنش از اومدن اژدها و احتمال اینکه آدرها هم به نوعی پیشگویی داشته باشن قبلا گفتم، چون در غیر این صورت انتظارشون منطقی به نظر نمی رسه. در مورد هدف نهایی شاه شب هم، همون طور که تو یه تاپیک دیگه گفتم:

ببینید اگه از کتاب ها و اسم گذاری هاشون صرفنظر کنیم، توی سریال اولین آدر که توسط فرزندان جنگل برای مقابله با نخستین انسان ها ایجاد شد و بعدها کنترلش از دست فرزندان دررفت رو بهش میگن نایت کینگ. این نایت کینگ اولین آدره و ربطی به نایتز کینگ کتاب که عضوی از نایتز واچ بوده نداره و صرفا نام گذاری مشابه سریال باعث ایجاد سوءتفاهم شده

نظرتون جالبه، فقط یه ایراد تا حدی بهش وارده اینکه چرا آریا و سانسا تو خلوت خودشون هم با هم درگیرن! شاید بشه گفت واسه احتمال جاسوسی از طرف نوچه های بیلیش، اما به نظر خودم هم این توجیه خوبی نیست

تئوری جالبیه گرچه در کل ایراداتی که دوستان گفتن بهش وارده - پارادوکس پدربزرگ - اینکه چرا فرزندان جنگل برن رو نمی کشن که جلوی برگشتنش رو بگیرن. دو سه تا چیز دیگه: - اگه برن می خواست جلوی آدر شدن اون نخستین انسان رو بگیره چرا باید وارد ذهن اون میشد؟ یعنی چه جوری با وارد شدن به ذهن یه آدم دست بسته می خواسته چه چیزی رو تغییر بده؟ - گیریم که این تئوری درست باشه. اگه برن وارد ذهن اون نخستین انسان نمیشد به نظرتون چه چیزی در مورد اولین آدر فرق می کرد؟ - نقش کلاغ سه چشم تو این تئوری چیه؟ نکته دیگه: - همون طور که دوستان گفتن شاه شب سریال با شاه شب کتاب که استارک بوده و عضو نگهبانان شب هیچ ربطی نداره و صرفا سوء تفاهمی هست که به خاطر اسم مشابه به وجود اومده. از این ها که بگذریم، امیدوارم سازندگان سریال یا مارتین در نهایت مشخص کنن که آدرها به چی فکر می کنن و هدف نهایی نایت کینگ چی هست. اینکه صرفا از زندگی متنفرن یه جوریه! گیرم که همه زنده هارو نابود کردن، بعدش می خوان چه کار کنن؟! و همین طور در مورد هویت و پیشینه کلاغ سه چشم که البته این مورد به نظرم قطعا در نهایت جواب داده خواهد شد.

سلام این اولین ارسال پیام من تو تالار هست، دیگه خوب و بدش رو به قدیمی بودن خودتون ببخشین به نظر من هم بزرگترین اشکال این فصل عدم تطابق زمانی رویدادهای همزمان با همدیگه هست که تا حالا زیاد بهش اشاره شده. اما این دلیل نمیشه که از کلیت سریال لذت نبرم در مورد این اپیزود هم: - وایت های غول کجا بودن؟ - اینکه چرا شاه شب همون اول با پرتاب نیزه ای چیزی جان و بقیه رو نکشت به ذهن منم رسید. اما شاید اون هم منتظر اومدن اژدها بوده، شاید خبر داشته از رسیدن اژدها! خوب ما هیچ اطلاعی از دانش وایت واکرها نداریم. شاید اون ها هم پیشگویی های خاص خودشونو داشته باشن. - اون وایت واکری که داشت چندتا وایت رو می برد و فقط یکی شون رو خودش وایت نکرده بود به نظرم یه مقدار زیادی مسخره در اومده بود. حالا اگه همه شون رو خودش وایت کرده بود میشد گفت رفته بوده یه جا قتل عام و وایتشون کرده و داره می بره پیش لشگر اصلی مردگان - کشته شدن ویسریون توسط شاه شب هم بسیار پرتنش بود و هم بسیار ناراحت کننده. گرچه در مجموع راضی ام ازشون به خاطر این کار که قطعا به جذابیت سریال اضافه می کنه . فکرشم حال میده که یه اژدهای وایت چه توانایی هایی می تونه داشته باشه و با حضور اون تا چه اندازه خطر ارتش مردگان بیشتر شده. - میشه از پرتاب نیزه نایت کینگ نتیجه گرفت که مبارز خیلی خیلی خفنی هست و نزدیک شدن بهش، مبارزه کردن باهاش و کشتنش قطعا کار فوق العاده سختی خواهد بود. - یه چیزی در مورد ویسریون وایت. قطعا دیگه آتش بیرون نمی فرسته، چون اگه قرار باشه آتش بیرون بفرسته خودش می سوزه احتمالا یخ و باد بوران می فرسته بیرون در مورد مقابله باهاش هم اگه خودش یا شاه شب نتونن از راه دور بلایی سر دروگون و ریگال بیارن کافیه که یکی شون با نفس آتشینشون ازش پذیرایی کنن که البته نزدیک شدن به ویسریون با وجود نایت کینگ اصلا نباید کار آسونی باشه. - رومانسی که داره بین جان و دنریس شکل می گیره به نظرم اصلا خوب و قابل قبول درنیومده، حداقل من به شخصه نتونستم باور کنم این احساساتشون رو - اینکه جان به دنریس علاقه مند شده به کنار؛ اینکه یه دفعه بهش میگه My Queen رو اصلا نمی تونم قبول کنم. دلیل این تغییر موضع جان قابل درک نیست. همدردی کردن به خاطر مرگ ویسریون یا سپاسگزاری بابت کمک دلیل نمیشه که یهو اون رو به عنوان ملکه اش قبول کنه. منطق این قضیه رو هم خیلی درک نکردم. البته می دونم که هدف سازنده ها از جمله ای که از زبون تورموند در مورد غرور منس ریدر گفتن همین بود که تغییر موضع جان رو باورپذیر نشون بدن. اما کماکان به نظرم جان فکر نکرده که با زانو زدن جلوی دنریس فرمانبرداری لردهای مغرور شمالی رو از دست میده که عملا در نتیجه اون اتحاد لازم برای نجات جونشون در مقابل نایت کینگ رو از بین می بره. - یه سوال: چرا آریا چاقو رو داد به سانسا؟ سازندگان سریال صرفا می خواستن یه خورده تعلیق اضافه کنن به اون صحنه یا هدف دیگه ای داشته؟ در مورد کلیت این فصل هم: - منم قبول دارم که سطح بیلیش خیلی پایین اومده و اصلا با شناختی که پیش از این ازش داشتیم جور در نمیاد. - جیمی که باز هم غلام حلقه به گوش سرسی هست و اصلا انگار همه اتفاقاتی که قبل از این براش افتاده تخیل ماها بوده و هیچ تغییری نسبت به قبل نکرده! - هوش سرشار و برنامه ریزی تایوین گونه سرسی هم آزاردهنده است. اصلا با شخصیتی که از سرسی می شناختیم جور در نمیاد. در نهایت هم: - گرچه مشکلات فیلمنامه و طی الارض و شخصیت پردازی خیلی رو مخه، اما کلا تا به اینجای این فصل لذت بردم و قطعا منتظر اپیزود بعدی هستم