رفتن به مطلب

Winterfell

ناظران
  • تعداد ارسال ها

    461
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Winterfell

  1. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    تالیسا جان فکر کنم ديگه یک کم داری با غرض با رنلی برخورد میکنی! اگر رنلی بازیچه دست تایرلها بود که دیگه همه کارهاش تا تاخیر در لشکرکشی و حمله نکردن به تایوین هم با نظر اونا بوده ولی نمیشه که یک سری کاراشو که ضعیف می دونیم بندازیم گردن خودش و بقیه کارها که مثبت بوده یا نشانه اقتدارش بگیم کار تایرلها بوده. خدای نکرده رنلی برادر پادشاه بود که در دربار بزرگ شده بود و با درباریای موذی در مراوده بود. لرد استورم اند بود و بین مردم هم خیلی محبوبیت داشت و با هر روشی تونسته بود بزرگترین لشگرو (که راب نتونست با صداقت و به اسم خونخواهی پدرش, تایوین با پول و حیله و استنیس با حق پادشاهیش جمع کنند) جمع کنه و خاندانهای بزرگی رو زیر پرچم خودش بیاره . قطعا" تو برنامه ریزیهاش اشکلاتی داشت که هم به مشاوراش برمی گشت, هم به خودش که بی تجربه و جنگ ندیده بود و هم به غیر قابل پیش بینی بودن شرایط وستروس و قطعا" مقداریش هم به قدرت دشمنانش. ولی اینکه تصویر یک آدم خودشیفته, خوش گذرون, دست و پا چلفتی و بی مسئولیت و .... رو در این شخصیت ببینیم خیلی نادرسته. کلی از این اشکالات رو راب و تایوین و استنیس و جافری هم داشتند. هیچ کدوم کامل نبودند و پیروزی یا شکست هر کدوم هم علاوه بر قدرت به شرایط رقیبان و اتفاقای مختلفی که همزمان می افتاد ربط داشت. ضمن اینکه واقعا" دست کم گرفتن اون سپاه توسط تایوین حماقت بود چون با اونهمه لشکر و وجود کسانی مثل رنلی در راس اون و تارلها که اونقدر قدرتمند و پولدار و زرنگ بودند اگر به طور اتفاقی رنلی کشته نمی شد چی کار می کرد؟ حتی برگشتن تارلها به سمت تایوین به خاطر انتقام از قاتل رنلی بود و گرنه اونا هم مثل بقیه جنوبیا می پیوستند به سپاه استنیس و و اونموقع واقعا" تایوین بیچاره بود.
  2. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    منم وسوسه شدم که دوباره بحث کنم. من با این نظر ریگار که رنلی به تایوین حمله نکرد برای حفظ سپاه خودش و اینکه بگذاره شمالیا با لنیسترها درگیر بشن خیلی موافقم. و در عمل هم نتیجه بدی نداشت. ضمن اینکه تاخیرش در حمله به کینگزلندینگ یک مقدار به خاطر این بود که نمی خواست بگن از جلوی استنیس فرار کرده( خودش شب آخر اینو به پرچمداراش گفت) و قصد داشت بعد از جنگ با استنیس که مطمئن بود شکستش میده بره سمت کینگز لندینگ. از کجا خبر داشت که همچین بلایی سرش میاد. البته من بر خلاف اغلب دوستداران رنلی, خیلی از استنیس بدم نمیاد. چون کلا" براتیونهارو خیلی دوست دارم. رابرت رو هم خیلی دوست داشتم.
  3. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    چقدر بحث شد اینجا در مورد رنلی. علت گذاشتن این تاپیک برای خود من بیشتر همون چیزی بود استاد برندون همون اول گفته. کلی حرف تو گلوم کرده بود که حالا راحت شدم. اونقدر در مورد همش حرف زدیم که چیزی مطرح نشده نموند و مهمتر اینکه در مورد این مرحوم یک کمی فراتر از اون موضوع ج.ن.س.ی که درست یا غلط تو سریال مطرح شده بود صحبت شد که قاعدتا" موضوعهای روشنتر و مسندتری بودند. بعیده که این بحثها تغییری تو نظر کسی داده باشه ولی در هر حال منکه خیلی حال کردم.
  4. Winterfell

    شعار خاندان Stark ، شاید رمزآلود ترین

    با نظرت در مورد وینترفل سریال خیلی موافقم. اولین صحنه ای که تو سریال نوشت winterfell و نمای دوری با اون موسیقی معروف نشون داد منتظر یه اتفاق خارق العاده بودم ولی چیزی که دیدم شبیه قلعه های قرون وسطایی بود که یک کمی هم طاعون زده اند!! بعید می دونم برندون عزیز وقت رو اینجور بنایی گذاشته باشه! جدا از اونکه اساطیری و باروح به نظر نمیاد تو نماهای نزدیک اصلا" باشکوه هم نیست.
  5. Winterfell

    مخزن مقالات ترجمه نشده

    به تالیسا: منظورتون با ریشه غیر عربیه؟ دلبر یا دلدار.
  6. Winterfell

    شعار خاندان Stark ، شاید رمزآلود ترین

    خب... منکه قسمتهای هاید شده رو هم خواندم و به شدت اشتیاق خوندن کتاب پنجم من رو فرا گرفت ولی کی بشه که برسم به اونجاها.... اینکه جنبه اساطیری وینترفل و اون روحی که در خودش داره یک جایی رو بشه خیلی هيجان انگیزه. دوست ندارم از کلمه جادو استفاده کنم چون به نظرم موضوع رو لوث میکنه. وینترفل یک جور شکوه و رمزآمیزی اساطیری داره. حالا اینا که ربطی به شعار استارکها نداشت. من همیشه از شعار استارکها این برداشتو می کردم که زمستانی در راهه که فقط ما استارکها می دونیم چه خوف و عظمتی داره و بدتر اینکه این زمستان معلوم نیست کی و چطور نازل میشه. این یک چیزی بیشتر از یک تهدیده چون حتی اگر کسی هم اصل منظورشون رو بگیره, در مقابل یک چیز رمزآمیز قرار می گیره که نمی دونه چه کار باید بکنه و موضوع بودن یک استارک در وینترفل هم شاید به همینا یک ربطی داشته باشه.
  7. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    من یک نکته رو هم از دیروز فراموش کردم بگم اونم اینه که اول کار که رنلی به ادارد پیشنهاد نیروی کمکی و همدستی رو داد بیشتر از همه منظورش تو تنگنا گذاشتن لنیسترا و جدا کردن جافری از اونا بود و شاید اگه ادارد همون اول با پیشنهاد درست رنلی موافقت می کرد کار به اینجاها نمی کشید. حتی فرارش همراه با لوراس هم بیشتر به نظر میاد به خاطر این بود که هم خودش از دست سرسی فرار کنه و هم لوراس مثل گروگان اونجا نمونه ( موضوعی که بعدا" فکر می کنم تیریون به سرسی یاداوری کرد) و بعد هم که ادعای پادشاهی کرد خبری از استنیس نبود و در واقع علیه لنیسترا اعلام جنگ کرد. بعد از همه این داستانا استنیس ادعای پادشاهی کرد که خب با اون سپاهی که رنلی دراختیار داشت و ضعفی که در استنیس سراغ داشت دیگه بعید بود که کوتاه بیاد. البته اصلا" منظورم توجیه نافرمانی رنلی در برابر حق برادرش نیست ولی اینکه این سلسله موضوع چطور اتفاق افتاده هم موضوع مهمیه.
  8. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    کجا تایرلها میگن که رنلی بر حق نبوده ؟عجب نامردایی. پس لوراس چه کاره است اونجا؟! یا شاید منظور مادربزرگه است؟ اونکه فکر کنم از اول چندان موافق با این اتحاد نبود.
  9. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    وقتیکه من اومدم همه اسمای خوبو گرفته بودند. بعد که این اسمو انتخاب کردم با انتخاب اسم خاندان و ... هم به مشکل خوردم ولی وینترفل رو خیلی خیلی دوست دارم و کلا" بیشتر خاطراتم از سریال با فضای وینترفله و موسیقی متنی که مخصوص اونجاست.
  10. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    آره یک کم اسامی قر وقاطی شد. من وسطای کتاب دوم بودم که سریال رو تماشاکردم و تا قبل از دیدن سریال هیچ چیز مشکوکی در رفتار رنلی برای تمایلات خاصش ندیدم تا اون جاییکه توکتاب تو مذاکراتش با استنیس, یه اشاره ای به موضوع شد. بقیه جاهای کتاب فقط اشاره است به خوش پوش بودن و کلا" خوشحال بودنش! این اغراق عجیب سریال در مردانه نبودن رفتارش ( که لوراس اشاره کرد که حتی از دیدن یه صحنه جنگ حالش به هم خورده بود) هم تو کتاب دیده نمی شه. مثل بقیه تو مبارزه شرکت می کنه و مثل خیلیای دیگه شکست می خوره. واقعا" اگه سریال رو نمی دیدی همین جریان ماتیس صورتی و.... تو نظرت مجسم میشد؟ ضمن اینکه به عنوان مسئولیتش با مارجری هم ازدواج می کنه و اگه بیشتر از دو سه هفته وقت داشت حتما" ازدواجش consmmate هم می شد وگرنه مریض نبود که دو تا خاندان را بگذاره سر کار. اتفاقا" تو اون مهمونی قلعه لرد کسل هم توصیفی که از رفتارش میشه خیلی جالبه. " از غذا و شراب لذت می برد ولی مست یا پرخور به نظر نمیامد" آدم به این متعادلی . ردیفی! پادشاه باید چه جوری باشه مگه؟ البته مانوال,درنلی خیلی جای بحث نداره چون فعلا" که مرده! هر چی هم بگیم که زنده نمیشه مگه اینکه مارتین یه کار عجیب و غریبی تا آخر داستان بکنه.
  11. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    همین نکته که چرا اینجور جریان ج.ن.س.ی در مورد یک نفر اینقدر مورد توجه همه است هم خیلی جالبه. البته منظورم خوانندگان کتاب و تماشاگران سریاله.اونم تو همچین سریالی که تو سرزمینی مثل وستروس می گذره و به قول شما تقریبا" همه انواع و اقسام کارهای عجیب و غریب رو انجام می دن و انگار کلا" اخلاق اونجا یک چیز دیگه ای تعریف شده! ولی در مورد رابطه خاص رنلی و لوراس اینقدر همه شدید اظهار نظرمی کنند. فکر میکنم این موضوع الان مد روز دنیاست شاید برای همین سریال یه مقدار روغن داغشو زیاد کردن. در مورد حق جانشینی هم باهات موافقم که تو وسترس کلا" حق و حقوق معنا نداره ولی مسئله اینه که آدمای دیگه ای که مدعی بودند و هستند هم چندان مالی نیستند. برای استنیس خیلی احترام قائل بودم ولی با درگیر کردن خودش با ملیساندر ارج و قرب خودش پایین آورد و اگه خودش یا شمشیر خودش جلو میامد بیشتر طرفدارش بودم. ضمن اینکه کشتن برادرش با اون روش نامردی خیلی شخصیتشو تخریب کرد و مطمئنم این موضوع یه جایی تا آخر داستان دامنشو می گیره. البته اینجا من وینترفلم لیدی نیستم تورامبار عزیز!
  12. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    به رنلی: من فکر می کردم که مارتین در کنار عوامل فیلم بوده و اگر تغییری داده شده همش با نظر خودش بوده برای همین اینهمه تغییرات عجیب تو بقیه اتفاقات فیلم به نظرم خیلی عجیب بود. پس اگه اینجوریه که کلیت این جور ارتباط هم جای تردید داره و می تونه یک شیفتگی معمولی باشه که از لوراس اصلا" هم چندان بعید نیست. منم موافقم که رنلی خیلی موضوعات دیگه برای بحث کردن داره و این موضوع ( که حتی اگر باشه هم به نظر من نقطه ضعف نیست) اونقدر اهمیت نداره که اینقدر در موردش بحث بشه.
  13. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    منم خیلی خوشحال می شم که استنیس اینکارو بکنه چون لنیسترها دشمن همه هستند ولی تا جاییکه من یادمه کینگ رابرت مرحوم که بیخبرتر از همه جافری رو جانشین خودش اعلام کرد و ادارد تو متن نامه تغییر جزئی داد و اسم جافری رو حفف کرد. در مورد اینکه اعضای شورا موضوع بچه های سرسی رو می دونستند هم اصلا" عجیب نیست چون همه دائم در حال جاسوسی همدیگه و کل دربار بودند و واقعا" اگه لیتل فینگر و واریس که از نفس کشیدن هر کسی حتی تو وینترفل هم خبر داشتند این موضوع رو نمی دونستند عجیب بود. ولی رنلی تو این جاسوس بازیهای دربار زیاد درگیر نبود و حتی سالیان زیادی رو هم در دربار نگذرونده بود و اتفاقا" یکی از نکات مثبت شخصیتش هم همین بود که درگیر این بازیا نبود ولی اینکه استنیس طور فهمیده بود واقعا" جای تعجب داره چون به نظر من این سه تا برادر براتیون جزو روراست ترین و ساده ترین آدمهای وستروس بودند و مطمئن باش موضوع رو یک کسی از یه جایی به استنیس رسوند بود! خب رنلی باراتیون خودت بیا اینو جواب بده. منکه نمی تونم کارای تو رو منکر بشم!!
  14. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    به به ... رنلی براتیون عزیز. خوشحالم از اینکه وارد بحث شدید. البته من در مورد اون موضوعی که می گید که در فیلم براش حرف در اوردن هم بحث دارم. چون بلاخره مارتین در کنار فیلمنامه نویسان مجموعه بوده و بعیده همچین اعمال نظری بدون نظر مثبت مارتین بوده باشه و اون هم کاراکترهای خودشو بهتر از هر کسی میشناسه ولی با اینکه این جریان به یک موضوع محوری در مورد رنلی تبدیل شد خیلی موافق نیستم چون ظاهرا" در کتاب این موضوع خیلی پنهان و پوشیده بود ولی فیلم به نسبت سکانسهایی که رنلی توش بود, مقدار پرداختن به این موضوع زیاد بود و خیلی چیزای دیگه رو تحت الشعاع قرار داد. مثلا" از اون روحیه مثبت و شوخ رنلی که تو کتاب توصیف شده, در فیلم خیلی کم چیزی میبینیم در حالبکه به نظر من یک نکته مثبت شخصیتش همین بود. یعنی متعلق به نسلی بود که در امکانات و رفاه رشد کرده بودند و در جنگی شرکت نکرده بودند و به دنبال آسایش هم برای خودش و هم برای مردمش بود . قطعا" دیدگاه همچین کسی برای حکومت با کسیکه عشق خون و آدمکشیه خیلی فرق می کنه. ضمن اینکه اونقدر هم درگیر سیاست به معنای کثافتکاریاش نبود ولی به نسبت دو تا برادر دیگش بیشتر از سیاست سر در میاورد. همینکه به هر علتی تونست همچین لشگر عظیمی رو جمع کنه خودش قابلیت بزرگیه.
  15. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    ضمن اینکه مرگ ادارد با کلی زمینه های قبلی بود . اول کلی بدبختی پیش اومد و همه چیز تیره و تارشد و اوضاع بدتر و بدتر شد و آخرش هم ( هر چند ناباورانه) ادارد کشته شد ولی در مورد رنلی تقریبا" جای شک و شبه ای نبود که منطقا" هیچ اتفاقی نمی تونه شکستش بده و انگار مارتین یه چیزی از خودش در اورد که بتونه اون لشکر عظیم رو از هم بپاشونه. من فقط به خاطر ترسی که از مارتین داشتم می ترسیدم که رنلی رو با خیانت یه نفر از دوستانش بکشه مثلا" برین .ولی فکر نمی کردم با این روش احمقانه اونم اونقدر زود و در اوج بکشدش. واقعا" عجیبه وسط یه داستانی که تقریبا داشت رئال پیش می رفت یهو جادوی سیاه ( حالا هر چیزی که بود) از یه جایی پیدا بشه!
  16. Winterfell

    رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

    ممنونم ریگار عزیز. امیدوارم دوستان حمایت کنند. منم اول می خواستم نام کاربریمو رنلی بگذارم ولی قبل از من گرفته شده بود. با شما موافقم که رنلی به خاطر اخلاق و رفتار و محبوبیتش ( چرا بعضیا می گن که پوپولیسته؟!!) و حمایت زیادی که از طرف اغلب خاندانها می شد می تونست حکومت محکمی ایجاد کنه و مملکت رو خوب اداره کنه. به نظرم کشته شدنش اونم به اون شکل فجیع و غیر قابل انتظار یکی از بیرحمانه ترین کارهای مارتین بود. ولی اگر هم رنلی کشته نمی شد که همون اول بسم الله همه مشکلات داخلی حل میشد و دو سه جلد از حجم کتابا کم می شد!
  17. Winterfell

    ابعاد قلعه ها، ساختمان ها، و سایر بناهای وستروس

    ممنون کینگ رابرت عزیز. خیلی مطالب جالبی بود. فکر کنم بهتره به پیشنهاد بچه ها اینارو در قالب یه مقاله جمع بندی کنی. من از وینتر فل بیشتر از همه لذت بردم. راستی برنامه ای برای معرفی استورمز اند نداری؟ فکر کنم با این اطلاعات کامل بعدش بشه یک مقایسه تطبیقی بکنیم بین ساختار قلعه های مختلف و نوع زندگی و اعتقادات و روحیات خاندانهایی که در اونا حکومت می کردند .
  18. انتخاب خیلی سختیه. حتی نمی تونم بگم بین کدوما تردید دارم چون اغلب فصلها دوست داشتنی اند, یا به خاطر جایگاهشون تو داستان یا به خاطر یک شخصیت جذاب یا یه اتفاق هیجان انگیز ولی فکر کنم تقریبا" به ترتیب اینجوری بشه: - تنها کسی که همه فصلاشو بدون استثنا دوست داشتم داووس بود. - فصلهای کتلین, خصوصا" تو کتاب دوم خیلی فوق العاده بودند و در واقع کلی از اتفاقات جناح راب و رنلی و همچنین تالیها رو فقط از دید کتلین دیدیم که خیلی هم فوق العاده بود. - هر دو تا سرآغازها رو خیلی خیلی دوست داشتم. مخصوصا" کتاب دوم که خیلی عالی بود و چندین بار خوندمش. - فصلهای ادارد تو کتاب اول و فصلهای سانسا تو هر دو تا کتاب چون اطلاعات دربار و جریانات اونجا رو می داد خیلی خوب بودند. - فصلهای تیریون و جیمی هم که شاهکارند. شاید چون هر دو تا شخصیتهای خیلی پیچیده ای هستند. ( جیمی تازگیا داره پیچیده می شه). - جان هم تو دو تا کتاب اول خیلی خوب بود ولی تو کتاب سوم یک مقداری خسته کننده شده. اصلا" جان دیگه او جان قبلی نیست. - آریا رو هم دوست داشتم ولی بعضی فصلهاش بعد از سفرش از کینگز لندینگ خسته کننده بودند. - فصلای تیان هم چون از خودش خوشم نمیومد دوست نداشتم ولی به نظرم خیلی قوی بودند و نسبتا" خوب تغییرات و درگیریهای درونیش رو تا تبدیل شدن به یه آدم مزخرف نشون می داد. اون فصلای آخر کتاب دو هم که فجیع بود. وای..... - فصلهای برن رو خیلی دوست ندارم. به نظرم خیلی بیرون از اتفاقات کتابه و خیلی کند پیش می ره. فقط باید دنبالش کنیم شاید در آينده ها یک اتفاقی بیفته. - دنریس هم بیشتر فصلاش خسته کننده بود. فقط اون جاهایی که کال دروگو بود خیلی خوب بود.
  19. Winterfell

    خودتان را معرفی کنید .

    اینکه زیر نظر باراتیونها بوده رو یکجا خوندم ولی الان اون چند تا مرجعم رو که نگاه کردم و همچین چیزی توش پیدا نکردم!! در هر حال اگه جسارت کردم عذر خواهم سرورم. دی ( کلا" وینترفلیا همه همینقدر متشخصند.)
  20. Winterfell

    خودتان را معرفی کنید .

    مورس مارتل عزیز: البته عاشق همین سرمای وحشتناک باستانی شمال هستم! برای همین تابستوناش خیلی می چسبه. ولی مارتلها هم از خانواده های خیلی قدیمی هستند و بسیار مورد احترام بلاخره من به باراتیونها خیلی ارادت دارم و مارتلها هم زیر نظر براتیونها بودند. ( درست گفتم؟) مانویل عزیز منم منتظر دعوا و لشکر کشی هستم.
  21. Winterfell

    خودتان را معرفی کنید .

    سلام به همگی من ناهید هستم و از بچه های آردا. عشق فانتزی هستم ولی بیشتر از نوع حماسی و تارخیش. دانشجوی فوق جامعه شناسیم. امیدوارم زودتر اینجا راه بیفته و شلوغ بشه که بتونیم حسابی در مورد کتابارو صحبت کنیم. فکر نکنم کسی باشه که از استارکها و وینترفل و البته جان اسنو خوشش نیاد؛ منم مثل بقیه ولی در کل زنده باد باراتیونها! با عرض معذرت از همه دوستان از دنریس اصلا" خوشم نمیاد و دلیلش رو هم نمی دونم.
×