Azor Ahai

فکر نکنم همچین اتفاقی رخ بده. نظرم اینه که اژدها سوار باید یه جورایی خون والریا داشته باشه. فقط شاید برن این وسط استثنا باشه که اونم به خاطر قدرت عجیب و غریبش تو وارگ شدن هست. ریکان ادامه دهنده خاندان استارک هست واسه همین مارتین فرستادش به اسکاگوس که امن ترین جای ممکن هست. اسکاگوس به وینترفل وفادار هست. فکر کنم یه تئوری هم هست که ادارد اونجا قوم و خویش داره. یه مورد دیگه هم اینکه که ریکان خیلی بچه س، اصلا به درد اژدها سواری نمی خوره. چیزی که مسلم هست این که دنریس یکی از سه اژدها سواره. برن هم به احتمال زیاد دومی ولی نفر سوم هنوز معلوم نیست.

اگه قراره این شخصیت شرور از کسایی باشه که تا به حال معرفی شده،

می دونم درباره ی این موضوع خیلی بحث شده ولی چند روز پیش از یه مصاحبه با خبر شدم که بازیگر نقش تئون یه سر نخی از هویت جان داده بود. من خودم از این مصاحبه خبر نداشتم ولی اگه تشبیهی که تو مصاحبه به کار رفته، درست استفاده شده باشه، کار رو برای حدس زدن هویت جان کمی آسون تر می کنه. Alfie Allen از مارتین درباره ی هویت جان سوال می پرسه: ...You know, I asked him about who Jon Snow's real parents were, and he told me. I can't say who, but I can tell you that it involves a bit of a Luke Skywalker situation. It will all come to fruition eventually. The whole thing with all the fight over proper succession is partly inspired by the War of the Roses in the late 1400s, and back then, to ensure pedigree, the monarchies were kind of inbred. It's definitely fucked up, but it definitely happened back then, so that's why there's incest with the Targaryen line. It's toned down, though. Well well * من دست به ترجمه‌م خوب نیست. اگه زحمتی نیست یکی از دوستان این متن رو ترجمه کنه اگه با جنگ ستارگان آشنایی داشته باشید( خودم آشنایی زیادی ندارم ) می دونید Luke Skywalker عاشق دختری شد که بعدا می فهمه خواهرش بوده و با فردی خبیث مبارزه می کنه که در لحظه ی مرگش می فهمه پدرش بوده. پدر و مادرش به طور کاملا مخفیانه ازدواج می کنن و مادرش سر زایمانش می میره ولی یک دختر و پسر به دنیا میاره. اون بدون دونستن واقعیت پیش عموش زندگی می کنه. ( اگه توضیحاتم اشتباه هست دوستان تصحیح کنند ) تو مصاحبه گفته شده سرنوشت جان کمی شبیه Luke Skywalker هست. حالا شبیه به کدوم بخش و تا چه حد معلوم نیست. ولی ممکنه: * مادرش زن زایمان مرده باشه ( لیانا ) * خواهر یا برادر دو قلویی داشته باشه. * عاشق یکی از خویشاوندان نزدیکش بشه ( مثلا عمه‌اش دنریس . این رو به اون رویای دنریس که رز آبی زمستان از دیوار یخی جوانه می زنه و ... میشه ربط داد ) * یا حتی ممکنه پدر یا مادرش هنوز زنده باشن. ( رویای سرداب وینترفل که همش میگه احساس می کنم یکی اونجا منتظر من هست رو هم شاید بشه به این ربط داد ) * اشاره به جنگ رز ها و زنای با محارم در مصاحبه کمی موضوع رو پیچیده تر کرده و موضوع ها یه جوری القا می کنه که جان یه ارتباطی با تاج و تخت و تارگرین ها داره.

به به، چه تاپیک زیر خاکی خوبی رو بیرون آوردید فعلا برای دست گرمی یه چند تا سوال همین جوری بپرسم تا صندلی کم کم داغ بشه! 1. یکی از جالبترین خاطرات دوران کودکیت را بگو. 2. بهترین و بدترین خوابی که دیدی چی بود؟ 3. اگر قرار بود آدم نباشی دوست داشتی چی باشی؟ 4. از چی بیشتر می ترسی؟ 5. آشپزیت چه طوره؟ 6. بدترین سوتی که تو دانشگاه دادی چی بود؟ 7. اگه 20 میلیارد تومن پول داشتی چی کار می کردی؟

میگم چرا بچه های قدیمی یا نیستن یا اینکه فعالیت ندارن؟ خیلی جای خالیه King Robert احساس میشه. دلم برای پست های تارگرین چزونش تنگ شده! ریگار هم نیست سر سرسی کل کل کنیم‌ ! اصلا Manuel کجاست؟ hamedsr،‌ نارملا، renly baratheon، QelThezad، mohammadhoseinjj، ، استاد آمون، Bliss ، samiano، ... این قدر این لیست زیاده، اگه بخوام همه رو بنویسم یه طومار میشه. شما کجایین؟

به به چه قدر تولد داریم این روزا تولد فعال ترین عضو انجمن رو تبریک می گم پ.ن: تا نگار هست، وستروس هم هست

بنظرم برای جنگ با آدر ها کل وستروس بسیج نمی شه. با دو کتاب باقی مونده فرصت چنین کاری پیش نمیاد. وضعیت فعلی وستروس هم اصلا برای یه اتحاد همگانی علیه آدر ها مناسب نیست. فارغ از گسستگی شدید وستروس هنوز خیلی ها به وجود آدر ها باور ندارن! جنگ با آدر ها مثل مسئله وحشی ها متاسفانه بر دوش شمال و خاندان استارک هست. شاید اژدها سوار ها هم به کمک بیان ولی نقش اصلی رو تو این نبرد برن بر عهده داره و اونه که ضربه تمام کننده رو بر آدر ها می زنه. برن تنها کسی هست که تونسته قلب زمستون رو ببینه و زنده بمونه. عمق خطر رو اون دیده و حالا داره آموزش می بینه. @ the_last_stark منم در اینکه بی چهره ها دارن زمینه رو برای آدر ها آماده می کنن شک ندارم. اما فکر نمی کنم لیتل فینگر هم تو این بازی باشه. چیزی که برام قابل درک نیست، اینه که لیتل فینگر قدرت رو برای چی می خواد؟ به قدرت رسیدن یه حرف، حفظ اون یه حرف دیگه. منظورم اینه که اگان وقتی به وستروس حمله کرد یه خاندان پشتش بود ولی لیتل فینگر خودشه و خودش. پشتوانه لیتل فینگر کیه یا در نهایت می خواد از کی حمایت کنه؟ مارتین طرح اولیه رو خیلی تغییر داد. البته کار درستی هم کرد، اون چیزی که اول تو ذهن داشت خیلی هندی بازی بود. شمال این قدر صاحب داره که فک نکنم نوبت به این گروه برسه. لرد های شمالی که برنامه دارن ریکان رو به قدرت برسونن. از اون ور جان هم توسط راب یه استارک و جانشینش شده. احتمال بچه دار شده جین وسترلینگ رو هم نباید نادیده گرفت. با وجود این وارث های بر حق فکر نکنم شاخه Bastard استارک ها به قدرت برسه مگه اینکه این گروه قدرت نظامی بالا با یه رهبر خفن داشته باشن. پ.ن: این Theon Stark عجب آدم خفنی بوده. بنظرم حق استارک ها هست که دوباره همچین فردی تو خاندانشون پیدا بشه.

نه همینا بودن ولی Ned Dayne به آریا گفت که وایلا مادر جان هست نه آشارا. سرسی فکر می کنه که آشارا مادر جان بود. یه بار هم کتلین اسم آشارا رو آورد که ادارد بحثش رو تو نطفه خفه کرد.

فصل پنج جالب نبود ولی انگار قراره فصل بعدی جبران کنن. خیلی منتظر این سکانس هستم، امیدوارم حداقل یه سرنخ بدن ببینیم تو اون برج لعنتی چی شد. میگم حالا که برج شادی تایید شده باید برای لیانا هم بازیگر انتخاب کنن. آرتور دین که از ترس جنگ اونجا قایم نشده بود. امیدوارم دلیل اصلی بودن آرتور دین تو برج شادی مشخص بشه.

اگه واقعا رهبر این گروه برادر پادشاه شمال باشه، اگه بخوان می تونن شمال رو ادعا کنن. راستی قدرت این گروه در چه حد هست؟ چه قدر سرباز دارن؟

من کیوان رگیولارلی پ.ن: واسه اینکه اسپم نباشه. مبارک باشه کیوان جان، به امید موفیقت های بیشتر

من جدا از خوندن پست هات لذت می برم، همیشه حرف تازه ای برای گفتن داری. من هنوز سرزمین های یخ و آتش رو نخوندم، ولی واجب شد که حتما بخونمش؛ انگار نکته های تستی خوبی داره! مطلب جالبیه. منم یه نکته اضافه کنم، فکر کنم بی ربط نباشه. .The wolves will come again," said Jojen solemnly" "?And how would you be knowing, boy" ".I dreamed it" این رو جوجن تو کتاب سوم گفته. من تا الان فکر می کردم منظورش بازگشت بچه های ادارد و قدرت گرفتن دوباره اونا هست. ولی الان انگار این تئوری محتمل تر هست. خیلی جالبه، شمال با یه ارتش شمالی آزاد بشه. در مورد رویای دنریس به نظرم ارتباطی نداره. اول اینکه دنریس رفت تو خانه ی نامیرا ها تا یکم بهش حقیقت تزریق بشه و به جواب سوال هاش برسه. چیزایی که دنریس دید به خود دنریس و سرنوشتش و کسایی که ازش تاثیر می پذیرن یا بهش مربوط هست، بود. دوم این که تصاویری که به دنریس نشون دادن یه الگو خاص داشتن. درباره سه موضوع به دنریس تصویر نشون دادن و آخر هر قسمت یه کلمه اومده که به تصاویری که دنریس دیده دقیقا مربوطه. مثلا اولش درباره مرگ ویسریس، بعد ارباب بلند قد با پوست مسی و موی نقره ای ( پسر متولد نشده دنریس و دروگو ) و یه شاهزاده در حال مرگ که در آب افتاده و داره اسم یه زن رو فریاد می زنه ( ریگار ). بلافاصله بعدش نوشته mother of dragons, daughter of death . می خواد بگه که مرگ این سه نفر یه جورایی به دنریس ارتباط داره. بعدش یه پادشاه چشم آبی با شمشیر مشتعل در دست ( azor ahai دروغین ) ، اژدهایی پارچه ای که در میان شادی مردم تکون می خوره ( به احتمال زیاد تسخیر پایتخت توسط اگان دورغین ) و یه جانور سنگی شبیه اژدها می بینه که از برجی که ازش دود میاد خارج میشه ( !؟ ) ؛ آخر این قسمت هم بلافاصله میاد mother of dragons, slayer of lies منظورم اینکه چیزایی که دنریس دید مستقیما به خود دنریس مربوطه. همین قسمت مورد بحث خودمون: A blue flower grew from a chink in a wall of ice, and filled the air with sweetness . . . mother of dragons, bride of fire وقتی میگه گل آبی رنگی رویید و هوا را با بوی خوشش پر کرد و بعدش هم میاد عروس آتش به نظرم به ملاقات دنریس با جان و بادا بادا مبارك بادا ربط داره تا گروه مزدور شمالی.

قبل از هر چیز بگم که من اطمینان دارم جان به سریال بر می گرده. خب حالا که سریال تا 8 فصل تمدید شده؛ به نظرم برگشتن جان تو فصل بعدی رخ نمیده. به نظر خودم تو اوج فصل هفت دوباره میاد.

چی رو می خوان نشون بدن؟

مگه تولد رنلی بود، چرا من ندیدم؟ رنلی جان تولدت مبارک امید وارم که همیشه شاد و سلامت باشی

دوست دارین این پیش در«د درباره کدام دوره تاریخی وستروس باشه؟ من خودم وقتی کتاب پرنسس و ملکه رو میخوندم فکر میکردم از این کتاب و ماجرای رقص اژدهایان یه سریال جذاب معرکه در میاد . من زیاد تو کار فیلم و سریال نیستم. منظور از پیش درآمد چیه؟ یعنی یه فیلم سینمایی یا یه فصل مثل همین فصل های سریال؟ حالا هر چی که باشه خیلی دوست دارم، وقایع برج شادی رو به صورت کامل از لحظه ورود ند تا مرگ لیانا یا هم مسابقه هارنهال که اصلا نقطه عطف داستان هست رو به تصویر بکشن.

والا وستروس تاج بخش نمی خواد، آخه از هر طرف همه خودشون رو شاه کردن. ولی من یه پیش بینی دارم. البته هنوز خام هست. باید یه دستی به سر و روش بکشم. اگان پایتخت رو می گیره و شاه میشه. بیلیش هم سانسا رو ملکه اگان می کنه و دمار از روزگار لنسیتر ها و سرسی درمیارن. یه مدت خیلی کوتاه همه چی آروم میشه که از اون ور یکی یا دوتا از اژدها های دنریس یا اژدها هایی از ناکجا آباد میفته دست یورون گریجوی و ورق به نفع گریجوی ها بر می گرده. بعد دنریس وارد میشه و یه رقص اژدهایان دیگه رخ میده ... این تاکید و اصرار من روی این موضوع که یورون گریجوی صاحب اژدها میشه بر می گرده به فصل های "خیسمو" و شخصیت خود یورون. کلا این یورون وستروس رو به خاک و خون می کشه. چون جزایر آهن سرباز زیاد نداره تنها ابزار ممکن اژدها هست. فعلا تا همین جا پیش بینی کردم... هنوز نمی دونم بعدش چی میشه

تئوری های بدی نیستن ولی با واقعیت فعلی وستروس سنخیت ندارن. وستروس الان شلم شوربا شده. قدرت الان به اسم دست لنیستر هاست. کوان داشت اوضاع رو درست می کرد ولی با مرگش عملا لنیستر ها رو به نابودی میرن. فقط شاید تیریون خاندانش رو نجات بده. شمال و سرزمین رودخانه ها که رسما نابود شدن و قدرت تاثیر گذاری از لحاظ نظامی ندارن. الان فقط لرد های دره، دورن و تایرل قدرت دارن که هیچ اتحادی و پیوستگی بین اونا نیست. هر کی یه ساز می زنه. بالیش تو دره یه برنامه داره. تایرل ها یه برنامه دورن هم همین طور. جزایر آهن فعلا قدرت ورود به خاک وستروس و جنگ زمینی رو ندارن ولی اگه نقشه های یورون گریجوی درست پیش بره ممکنه یکی دو تا اژدها بدست بیارن. اون وقت همه چی فرق می کنه. یک خواب از یه شخصیت تو یکی از فصل های منتشر شده کتاب ششم بود که تئوری های یه رقص اژدهایان دیگه رو تقویت می کنه. استنیس رو هم البته نباید فراموش کرد. اگه بولتون رو شکست بده قدرت خوبی پیدا می کنه هر چند قدرتش در حدی نیست که به تنهایی حریف کل وستروس بشه. حالا اینا به کنار، Golden Company ، جان کانینگتون و اگان هم هست. یه سپاه 10 هزار نفری که تجهیزات خوبی هم داره ( اگه اشتباه نکنم فیل دارن ). جان کانینگتون و آدم هایی که اطرف اگان هستن خیلی خطرناک و مرموز هستن. و گروه آخر دنریس هست که ابر و باد ... همه در رکابش هستن. 10 هزار آویژه، 3 اژدها، مزدور ها. احتمالش هم هست که ویکتاریون بهش محلق بشه. آدم های کاربلدی هم کنار دنریس هست. هر چند خودم احتمال میدم ضربه بدی از بعضی از اینا بخوره. هیچ کدوم از اینا به راحتی قدرت رو به دیگری نمیده. جنگ نهایی برای سرنوشت تاج و تخت یه جناح بندی بزرگ هست فرد خاصی به تنهایی نمی تونه تاثیرگذار باشه.

خاندان ریور ران به تنهایی 1600 الی 2000 نفر سرباز دارند اما مناطق ریور لند با احتساب محافظان قلعه ها به 5000 نفر میرسد. اول یه چیزی بگم،از اینکه یه کاربر فعال مثل شما به انجمن اضافه شده خیلی خوش حالم. کارت درسته رفیق چند تا نکته. تو Riverlands ، خاندان ریور ران نداریم. ریورران اسم یه قلعه و مقر خاندان تالی هست. موضوع بعدی اینکه Riverlands خیلی بیشتر از 5000 سرباز داره. اگه اشتباه نکنم فقط خاندان فری حدود 1500 سرباز داشت. Riverlands سرزمین حاصلخیزی هست، حالا درسته کوچیکه ولی جمعیت خوبی باید داشته باشه. بعد از فروپاشی سپاه جیمی، لنیستر ها فقط 30 هزار سرباز آماده داشتن. راب هم با حدود 18 هزار سرباز اومد که 2 هزار تا تلفات تو درگیری اول داد. دقیقا یادم هست که کوان بعد از شکست جیمی و فرار سپاهش به تایوین گفت که راب استارک حالا حمایت Riverlands رو هم داره و ارتشش حالا از ما ( 30 هزار نفر ) بزرگتر میشه و ... . با یه حساب سر انگشتی میشه حدس زد Riverlands بیش از 12 هزار سرباز داره.

منم "سحر" رو خیلی دوست دارم چون همتا نداره کلا Dawn یه شمشیر خاصه. جنس، شکل ظاهری، قدمت، منشا ساخت. برای کل کل هم خیلی خوبه. میگی من شمشیری دارم که از آسمون اومده و روی زمین اصلا چنین فولادی پیدا نمیشه! فقط امیداورم قابلیت آدر کشی هم داشته باشه. هر چند با توجه به جنسش پتانسیل این کار رو داره.

نه ، باز دارن به این پیرمرد وقت میدن تا نوشتن کتاب ششم رو بیشتر لفت بده. زمان بیشتر می خوان، اون وقت میان از سه زوج منفور ( برین و پادریک & گیلی و سم & کرم قهوه ای ! و میساندی ) دم به دقیقه سکانس قرار می دن. من که دیگه سریال جذابیت گذشته رو برام نداره. با این روند دوست دارم زودتر تموم بشه.

منم تولد لرد خستگی ناپذیر وستروس ( بانو آرمینا ) رو تبریک می گم امیدوارم زیر سایه خدایان کهن، حکومت طولانی مدتی بر انجمن وستروس و مناطق اطراف ( ویکی ) داشته باشین!

از یه کار مارتین خوشم نیومده اونم اینه که قطعیت مرگ رو به سخره گرفته. نمی دونم اصطلاع خوبی به کار بردم یا نه. منظورم اینکه که مثلا کتلین یا بریک داندریون مردن و باید مرده باقی بمونن. بریک داندریون که رسما به نظرم یه نقطه ضعف برای داستان هست. یعنی چی طرف بمیره و دوباره زنده بشه. آخه یه بار ، دو بار؛ دیگه شش بار زنده شدن خیلی خیلی مسخره هست. همین ایده مارتین باعث شده که من مرگ شخصیت ها رو فقط در صورتی باور کنم که گفته بشه جسم طرف به شونصد قسمت مساوی تقسیم شده و دو نفر عاقل و بالغ به مرگش شهادت بدن . خداییش میگم مارتین مارو بد عادت کرده. این یه بحث. بحث دیگه اینه که خدا رو شکر داستان اینقدر شخصیت و پیچیدگی داره که لازم نیست شخصیت های مرده به داستان برگردن و نمی دونم چرا دوستان انتظار دارن همه گره ها به دست این خاندان منفور تارگرین ( ) باز بشه. منظورم اینه که هر کی باباش معلوم نیست یا شخصیت مجهولی داره یا ... وصل میشه به تارگرین ها. تارگرین ها هم این قدرا مهم نیستن. خدا رو شکر که رگ و ریشه شون زده شده. حالا با کم و زیاد دو سه نفر دیگه هستن که امیدوارم همگی یه مرگ کثیف در انتظارشون باشه. پ.ن: فقط یه پست معمولی بود. قصد تخریب خاندان دوست داشتنی تارگرین رو نداشتم !!! ( هر چند از کل کل بشدت استقبال میشه )

واقعا جا داره به دقتت تبریک بگم. من خودم نگاه نکرده بودم اصلا والا خودم هم نمی دونم چه طور شد که یاد این موضوع افتادم. همین جوری تو سایت سرک می کشیدم که... ولی خیلی سریع تر از پیش بینی به رکورد رسیدی. فکر کنم یه ساعت بعد از پستم 10000 رو رد کردی

واقعا جا داره یه خسته نباشید اساسی به negar27 بگم. فکر کنم ظرف 24 ساعت آینده به رکورد 10000 هزار لایک برسه خسته نباشی شوالیه