استاد آمون

اسپویل کتاب چهارم

نگار: اگه به اینا باشه این کار رو میکنن کتاب چهارم درواقع بهش میگه پسر خوبی باش @وینترفل به نکته ی خوبی اشاره کردی. اصلا مگه بچه هایی به این خوشگلی میتونن پدر و مادر زشتی داشته باشن؟

@وینترفل میس قیافش خوبه ولی خیلی چاقه. کلا میس رو خیلی بد نشون دادن. دیگه اینقدرم بی عرضه نیست. اونجایی که تایوین بهش میگه پسره خوبی باش و قلم و جوهر برام بیار بعد میس با افتخار پا میشه میره براش میاره، دیگه تهش بود!!!!! @نگار جیمی میشه دیگه.

@وینترفل لنا خوبه ولی به انداره ی سرسی توی کتاب خوشگل نیست. روشنی غرب کجا و لنا کجا... واقعا من هنوز موندم چرا آریانه حذف شد؟ با خط داستانیش میخوان چیکار کنن؟؟؟؟ امیدوارم نقش الاریا و آریانه رو باهم یکی نکرده باشن. نمیدونم چرا تو سریال برای کاراکترهای مرد جذاب، باریگرهایی با قیافه معمولی انتخاب کردن اما برای کاراکترهای مرد زشت بازیگرهای خوشقیافه تری انتخاب کردن! نمونش بازیگرهای تیریون و داریو! اصلا زشت به حساب نمیان! @مورس بازیگر رنلی که خوبه لوراس یه جوریه، میس یه جوریه.

حالا خود لنا هدی هم در حد سرسی توی کتاب خوشگل نیست دیگه چه برسه به این یکی! بازیگر میرسلا هم آنچنان خوشگل نیست. پ.ن: بقیه مارهای شنزار حذف شدن؟ خبری ازشون نیست!! فصل بعد هستن؟ نامردیه نصف اینا رو هم حذف کنن!

برای اطمینان بیشتر میذارم تو اسپویلر تا اینجا میشه تا آخر کتاب چهارم تا آخر کتاب پنج

@تالیسا تالکین فقط همون ارباب حلقه ها رو با یه پایان خوب تموم کرده و پایان بقیه کتاباش از نغمه بدتر نباشه بهتر نیست! فرزندان هورین که خوبه سیلماریلیون دومی نداره. من هر فصلش رو با ترس و لرز میخوندم که نکنه باز یکی نفرین بشه یا یکی دیگه به طمع سیلماریل یکی دیگه رو بکشه یا مورگوت دوباره حمله کنه... تازه مرگ افراد تو سیلماریلیون خیلی یهویی تر از مرگ افراد تو نغمه اتفاق می افته. اینقدری که من گاهی اوقات از شدت شوک خندم میگرفت!!!!! شیرینی پایان خوب ارباب حلقه ها در مقابل تلخی سرنوشت افراد تو سیلماریلیون و بقیه کتاب ها خیلی به حساب نمیاد. پ.ن: منم هابیت رو بالاخره دیدم! جدا از اون داستان عشقی بی ربط ( حرف آخرش با تراندویل فاجعه بود!!!) خوب بود. شخصیت گاندولف، تورین، بیلبو و تراندویل خیلی خوب دراومده بود. جنگ ها خوب بود و امیدوارم آخرین فیلم از سرزمین میانه نباشه. من همچنان منتظره فیلمی از روی سیلماریلیون هستم. حداقل سرنوشت نولدور و تورین تورامبار پتانسیل یه فیلم خوب شدن رو دارن.

اصلا دیدن سریال از همون اول خطرناک بود! دیگه پایان هردوشونم که قراره یکی باشه در این صورت به طرزی کاملا حرفه ای و ظریف مرگ یه سری از شخصیت ها تایید شد دیگه من چه انگیزه ای برای خوندن کتاب داشته باشم؟؟؟ پ.ن: با یه روز تاخیر عید همگی مبارک باشه

چرا نمیشه؟ فقط کافیه یه کم چاشنی خوشبینی به تصوراتت اضافه کنی، بعدش یه کم مثبت اندیشی و در آخر کمی علاقه به خاندان والای تارگرین و خصوصا شخص ملکه ی اسیر آزاد کن شاید جیمی دلش بخواد دلایلش رو برای دنی شرح بده. البته اگه دنی شجاعت و گوش شنوای کافی برای شنیدن حرفاش داشته باشه نه اینکه مثل باریستان بپیچوندش. شایدم دنی و جیمی باهم ازدواج کردن!

Interesting در پشت این خنده ها امیال خبیثانه ای نسبت به رابطه ی ملکه ی عزیز و شوالیه ی دلیر احساس میکنم

چرا مارتین باید جیمی رو بکشه؟ زنده نگه داشتن جیمی جالب تر از کشتنشه. من هنوز دارم برا ی رویاروریی دنی و جیمی لحظه شماری میکنم! اگه تو سریال بخوان جیمی رو بکشن دلیلشون چی میتونه باشه؟

دیروز تو فروم وستروس انگلیسی یه چیزی دیدم که فاز از سرم پروند! وسط بحث شباهت های بین میکار و استنیس بود که بحث کشید به خاندان داین، یه کم بعد کشید به آشارا داین، بعد یهو اون وسط دو نفر گفتن آشارا همون کوایته هست! بقیه هم خیلی عادی برخورد کردن! جوری که انگار مثل فرضیه ی تارگرین بودن جان خیلی معموله! حالا سوال من اینه که کسی میدونه دلایل این فرضیه چیه؟ اصلا ممکنه؟ چجوری آخه؟

تا اینا بیان هفتا کتاب رو کمیک کنن من به دیدار ند مشرف شدم! پسر ایریون. خیلی به اون شاهزاده میخوره. احتمالا دلیل اینکه هیچ بچه ای هم نداشته و قیامی هم نکرده همینه!

کمیک ها به درده داستان های کوتاه خسته کننده با توصیفات زیاد میخورن. کتابای نغمه با اون حجم بالاشون یه عمر طول میکشه که کمیک بشن. ولی مثلا کتابای دانک و اگ قشنگ واسه ی کمیک شدن خلق شدن. هم حجمشون کمه و هم توصیفاته کسل کننده خیلی دارن!!! خصوصا کتاب دومشون!!! پ.ن:هویت اون شاهزاده ای که اکسل دربارش گفته بود مشخص شد:میگور تارگرین! البته کسی تاییدش نکرده ولی کاملا هماهنگی داره.

یعنی خاص تر. حالا من کلمه کم آوردم جادویی تر رو گفتم هست دیگه. با پیشگویی جنی که جور در میاد، اژدها رو هم که از سنگ بوجود آورده. دیگه مشخصه دنی همونه.

به این یه مورد توجه کنید که اژدهایان دنریس اژدهایان خاصین. با بقیه اژدهایان فرق دارن چون قبلا سنگ بودن و به دست شاهزاده ی وعده داده شده دوباره زنده شدن. این باعث میشه جادویی تر بشن. در مورد آدرها: بعید میدونم جادوی آدرها اونقدری زیاد باشه که فراتر از دیوار و تا ایسوس بره و اینقدر تاثیر بذاره. همون شمال رو هم در حال حاضر به زور روش میشه گفت تاثیر میذارن، ایسوس که دیگه خیلی دوره.

وجود اژدها تو وینترفل و شمال غیر ممکنه. مگه اینکه اژدهای یخی باشه که کلا بحث اون جداست. هیچ جای شمال نمیشه اژدها به اون بزرگی رو پنهان کرد. تخم اژدها هم خیلی بعیده. چون نه مراکسس نه ویگار و نه بالریون در طی فتح تخم نذاشتن. تازه اگه هم میذاشتن مسلما اگان برشون میداشت و نمیذاشت دست کسی بهشون برسه. یه احتمال دیگه هم هست. شاید رینیرا همونطور که تعداد زیادی از تخم های اژدها رو فرستاد ویل، یه تعدادی هم فرستاده بود شمال. البته بازم اون تخم ها رسما به درد نمیخوردن چون باز نشدن و الان هم بدون شک در صورت وجودشون تبدیل به سنگ شدن. پ.ن: بعد از اون قضیه ازدواج اگان سوم و ازدواجی که شکل نگرفت، شباهت اسمی اون قرارداد با اسم مجموعه بدجور منو تو استرس ازدواج جان با دنریس انداخته.

الان رفتم چک کردم دیدم این فرضیه رد شده. لینک گذاشتن برام سخته وگرنه میذاشتم خودتون ببینید. یه سوالی مطرح شده بود اینجا هم میپرسم. کسی نظری درباره ی یکی بودن اون سه نفری که به ایلورا حمله کردن با اون سه نفری که یه سپاه جمع کردن و جرمی و دیرون رو کشتن نداره؟ البته با توجه به سال های این اتفاق ها خیلی بعیده یکی باشن و ممکن سه نفر زمان اگ فقط از اسم اون سه تا استفاده کرده باشن و در این صورت دلیلشون چی بوده؟ ممکنه اون سه نفر زمان اگ همون سه تا دوست دانک باشن؟

بچه ها کسی درباره ی این تعوری (کیبوردم همزه نداره) تازه شکل گرفته درباره ی وجود تخم های اژدها در وینترفل نظری نداره؟ غیر ممکن نیست؟ برای چی استارک ها صداشو تا حالا در نیوردن؟

واریس ضد تارگرین ها نبوده و نیست. اگه بود چرا به ایریس التماس کرد که دروازه رو برای تایوین باز نکنه؟ کلا اعضای شورای ایریس از مری ودر گرفته تا ولاریون و واریس همه برضد ریگار بودن و میخواستن ویسریس جانشین بشه چون میدونستن با پادشاهی ریگار کار همشون )بخوصوص واریس سره ماجرای معرفی رینیس) ساختس و ربطی به ضعیف کردن تارگرین ها نداره. پ.ن: الان چک کردم دیدم همه ی حرفام رو کیوان گفته! چیزه جدیدی نیست هموناست. فقط یه کمی آب و تابش بیشتره.

مردان بی چهره برای نابودی تارگرین ها نیازی به سفارش کسی ندارن و خودشون اتوماتیک هرجا نقطه ضعفی از تارگرین ها ببینن وارد عمل میشن. لیانا هم یه همچین نقطه ضعفی بود. ولی کلا من مردان بی چهره رو مثال زدم و منظورم این بود که هیچکس تو وستروس سودی از مرگ لیانا نمیبره ولی به نظر میاد مثال خیلی خوبی نزدم!

مرده ی لیانا برای هیچکس جز مردای بی چهره سودی نداشته! حتی ریگار هم لیانا رو زنده میخواسته وگرنه چرا این همه مدت اونو زنده نگه داشتش؟ منم احتمال میدم مرگ لیانا کاملا خارج از کنترل بوده درست مثل مرگ پدر و برادرش. ولی اینکه ریگار به قصد شروع جنگ دزدیدتش خیلی بعیده! خصوصا اینکه ریگار هم اون همه مدت ناپدید میشه بدون اینکه یه کلام به کسی چیزی بگه!

خود ریگار با اوسول ونت و داین لیانا رو می دزده. اگه بخوایم با این دید به قضیه نگاه کنیم میشه نتیجه گرفت که ریگار لیانا رو از قصد دزدیده تا یه جنگ در بگیره و اینجوری ایریس از حکومت برکنار شه ولی با مرگ ریکارد و برندون همه ی نقشه هاش به هم ریخت. شاید بخاطر همین ونت و داین و های تاور باهاش موندن. ولی اینکار یه جور زدن به سیم آخره و ریسکش بالاس. از ریگار یه همچین کارایی بعیده.

منظورم همونه. بچه های والار کلا انگار وجود خارجی نداشتن. در کل بخش مربوط به ایریس خیلی جالب بود! اون تیکه هایی که به تایوین می انداخت باعث شد که به صبر ایوب تایوین ایمان بیارم! جنگ ناین پنی کینگز که کاملا فرق کرد. هیچ حرفی هم درباره ی بریندن زده نشد. ولی تو کتاب ها از بریندن یه عنوان قهرمان اون جنگ یاد شده. زمان و مکان و رویدادهاشم که دیگه هیچی! یه مورد دیگه هم بود. تو این کتاب بلاد ریون رو دست میکار معرفی کرده و دلیل فرستادنش به دیوار توسط اگان رو خیانتش به اینیس نوشته اما تو ویکی نوشته بود میکار بلاد ریون رو میندازه زندان بخاطر فشارهایی که زمان ایریس بهش آورده و اگان هم در ادامه ی کار پدرش اونو به دیوار میفرسه!