تالیسا

ریگار یه بار پتایر بیلیش تو کتاب گفت که «آدم نمی تونه آینده رو پیش بینی کنه. حتی قابل پیش بینی ترین مهر ها هم ممکنه مطابق انتظارت عمل نکن.» و من فکر می کنه که این حرف کاملا درسته. آدم نمی تونه دست رو دست بذاره ببینه تقدیر واسش چی رقم می زنه. هزار جور اتفاق ممکنه بیفته. حتی من شک دارم رنلی با اون ارتش چند هزار نفریش می تونست تخت آهنین رو لمس کنه، چه برسه روش بشینه.

ریگار: همونطور که تو پستای قبلیم گفتم شکست استنیس به دلایل دیگه ای بود. همون قوای تایرل-لنیستر هم اگه عنصر غافلگیریو چاشنی کارشون نمی کردن نمی تونستن استنیس رو شکست بدن. شکست استنیس ربطی به کشتن رنلی نداره. اون نقشه ایی که داری ازش حرف می زنی (دزدین جافری و ...) همه نقشه ی تایرلاست. این فقط فکر این بود رداشو با جلیقه ش ست کنه. و در آخر بهت پیشنهاد می کنم اصلا ملیساندر و قدرتشو دست کم نگیری. خداش خوب خداییه. من اگه تو وسترس بودم به خدای این ایمان می آوردم. اصلا این می تونه موضوع نظر سنجی ماه آینده باشه، ها؟

اتفاقا وقتی سریالو میدیدم هیچ جهتگیری خاصی نسبت به رنلی نداشتم. بعد از خوندن کتاب پی به پخمه بودن این موجود بردم. از حرفاش با کتلین و استنیس و ... . خون بچکه؟! اختیار داری. رنلی باید آخر هفته بره پدیکور کنه

نه خبر نداشت ولی می دونست تایوین به غرب رفته و رو این موضوع حساب کرد. استنیس می تونست بلک واتر رو ببره اگه نبرد گدارها اتفاق نمی افتاد. یه موضوع دیگه هم اینه که قبایل کوه نشینی که تیریون به کینگز وود فرستاد تمام دیده بانای استنیس رو از بین می بردن و این باعث شد استنیس نسبت به قوای لنیستر- تایرلی که از پشت میومدن تقریبا کور بمونه. اینا علت شکست استنیسن نه کشتن یکی از مدعیاش (رنلی) استنیس از کجا باید بدونه تایرلا بعد رنلی با کی متحد میشن؟ مثه خیلی از لرد های ریچ و استورم لندز، تایرلا می تونستن با استنیس متحد بشن یا لااقل بی طرف بمونن. از این حرفا گذشته استنیس چهار تا دشمن رو کرد سه تا و حمایتی که قبلش نداشت رو بدشت آورد. استنیس قبل از مرگ رنلی یه سپاه آش و لاش از مزدورا و خاندانای نه چندان شناخته شده داشت ولی بعدش، حمایت بخش عمده ای از سپاه رنلیو به خودش جذب کرد. اگه رنلی شاه می شد کشور ثبات پیدا می کرد و سپاه استنیس نه تنها بیشتر نمی شد که کمترم می شد. استنیس در عوض اتحاد تایرل-لنیستر، یه سپاه به دست آورد. من به این حماقت نمی گم.

اتفاقا کاملا منطقی بود. اون داشت از حقش دفاع می کرد. همون موقش که هنوز هیشکی پاش به بارانداز پادشاه نرسیده بود، رنلی حق استنیس رو پایمال کرد، دیگه وقتی بشینه رو تخت کی می خواد اونو از اونجا بلند کنه. حتی اگرم صبر می کرد تا رنلی رو تخت بشینه و بعدم اونو با جادو می کشت، تایرلا به واسطه ی مارجری مدعی می شدن و نمی ذاشتن دست هیچ کس دیگه ای به تخت برسه. آخه کی نقدو ول می کنه، نسیه رو بچسبه؟! با مردن رنلی شانس نابودی لنیسترها از بین نرفت، با نبرد گدارها و حماقت ادمور این فرصت از بین رفت. اینکه از حقش دفاع کرد به هیچ وجه حماقت نیست. حماقت، کار رنلی بود که نشسته تورنومنت برگزار میکنه. دیگه آدم واااااقعا باید سرخوش باشه وسط جنگ اینطوری معرکه بگیره.

میشه یه جعبه ی اطلاعات واسه جنگ ها درست کنید؟

من وقتی خودمو جای رنلی و استنیس میذارم، به هر دوشون حق میدم. هر کس فرصتی که رنلی داشت رو می داشت، قطعا ادعای پادشاهی می کرد (بدون توجه به اینکه حقشه یانه) از طرفیم استنیس رو در نظر بگیرین. تو خودت میدونی که سلطنت حقته بعد برادر کوچیکت میاد ادعای شاهی می کنه و تمام حمایتی که باید از تو می شد رو به سمت خودش جلب می کنه. خب معلومه که زورت میاد. اینکه استنیس با چه روشی رنلیو از میدون به در کرد به نظر من مهم نیست. رنلی یا هر کس دیگه ای هم اگه یکی مثه ملیساندر رو داشتن، از این فرصت دریغ نمی کردن. اینکه بگم استنیس خوب نیست چون ناجوانمردانه رنلیو کشت، با تمام احترامم نسبت به بقیه دوستان، به نظرم ساده انگارانه است. این جنگه، تورنومنت که نیست. مثه اینه که بگیم تایوین به خاطر کاری که با راب کرد (عروسی سرخ)، یه عوضیه در حالی که چیزای دیگه ای وجود داره که از تایوین یه عوضی می سازه. حالا اینکه من از رنلی خوشم نمیاد دلیلش این نیست که حق استنیس رو پایمال کرد بلکه به خاطر اینه که فکر می کنم به قول اولنا ردواین یه ماهی بادکنکی که رو سرش تاج گذاشتن، یه پخمه ی تمام عیار که فکر می کنه خیلی حالیشه.

اینام که گفتی همچین بیراهم نیست (تا حدودی منطقیه) ولی من راجع به دست سرد نمی تونم نظری بدم. ولی یه چیزی رو که میدونم اینه که تهیه کننده ها و کارگردان های اصلی سریال از پایان کتاب (کتاب هفتم) خبر دارن برا همینم هر تغییراتی تو سریال می دن که چندان تاثیرگذار نیست و بعدا گندش در نمیاد. پس اگه الان دست سرد رو حذف کردن، مطمئنا در آینده مشکلی پیش نمیاره. نهایتا اگه حضورش خیلی واجب باشه مثه خیلی از کارکترهای دیگه فصل های بعدی اضافش می کنن.

خب منم از طرف خودم به همه ی تازه واردین خوش آمد میگم. محمد جان زیاد خودتو درگیر این تایوین نکن، داره زیرپوستی اسپویل میکنه

خیییییییییییلی باحاله

رقص اژدهایان. چون دو طرف اژدها دارن و قدرت طرفین متعادله نه اینکه یه طرف خیلی قوی باشه و یه طرف ضعیف. دوم اینکه تو آسمون اتفاق افتادن که تو قرون وسطی یه چیز عجیب و جذابه. البته من ترجیح میدم خودمم رو اژدها شاهد نبرد باشم. از رو زمین که فایده نداره. نبرد سپیده دم انتخاب دوممه چون بلاخره لت و پار کردن آدرها و وایت واکرها چیز جالبیه دیگه. از نبردهای معاصرم بلک واتر و ویسپرینگ وود.

«کلگان شمشیرش را تکان داد تا تیغه اش را از غلاف آزاد کند.» سوالای ترجمه رو اینجا بپرسید: http://www.westeros.ir/forum/viewtopic.php?f=25&t=152

نبردها همه ترجمه میشن. اونایی که ترجمه نشدن به خاطر اینه که اسم یه منطقه ی جغرافیاییه که بنا بر اینه که ترجمه نشن مثه نبرد مامرز فورد، نبرد آشفورد، نبرد آکسکراس، نبرد ترایدنت، نبرد گرین فورک

باشه. پس سرد دست خوبه. Samiano شما فعلا اسامی کشتی ها رو ترجمه کن. فقط یه معادل قشنگ بذار براشون.

آخه واسه خواننده مهمه. فرض کن دنبال یه خاندان خاصی تو ریچ می گرده. اگه به ترتیب الفبا باشه زود پیداش می کنه ولی اگه نباشه باید کلی بگرده بخصوص که بعضی مناطق خاندان های زیادی دارن.

نه بد نبود ولی ارتور دین نبود. بعد من دارم مستدل براتون حرف میزنم. جیمی خودش گفت: That boy had wanted to be Ser Arthur Dayne, but someplace along the way he had become the Smiling Knight instead.

منظورم از طریق هودور نبود، از طریق خود پایسل. نژاد استارکا که ریکان و دو دختر دارن که ادامه ش بدن. دوشواری نداره

آها. از اون لحاظ که آره. باید بشین پیش خودم گلدوزی کنه . آخه یه مشکل دیگه هم هست: من از اون رنلیم خوشم نمیاد. آخه دیگه آدم باید خیلی سرخوش باشه با اون همه قشون و لشکر وسط جنگ، بری پی خوش گذرونی. اگه راب استارک این کار رو کرده بود، الان شده بود پیرهن عثمان. برچه اساسی میگی مهارت داره این؟ من تنها مهارتی که ازش دیدم تو داستان کردن رنلی بود . تو اون تورنومنت دستم که گرگور کلگانو با مادیانش برد. آخه این آرتور داین نیست، خیلی همت کنه میشه شوالیه خندان

آره، آفرین. اتفاقا این به کار خود پایسلم خیلی میاد. نه که خیلی پاکدامنه، میتونه واسه ادامه ی نسل خودش استفاده کنه. احیانا یه بیلور مقدس دیگه هم اگه پیدا بشه، دیگه مشکلی نیست.

من فکر می کنم این جداول دسترسی سریع که می سازیم، مثلا خاندان های ریچ یا الگوی موجودات و ... باید به ترتیب الفبا گذاشته بشن چون تو ویکی انگلیسی هم به ترتیب الفبای اوناست نه ما. حالا مال خودمونو درست کنم؟

اون توهم سیر شدن میزنه، واقعا سیر نمیشه که. بعدشم آخه چطور انتقال بده ... آخه. ای بابا

اون Black Gate که اسم یکی از دروازه های نایت فورته. منم خودم تا حد امکان ترجمه میکنم و طرفدار ترجمه ام بخصوص اگه معنی خاصی داشته باشه، ویژگی رو بیان کنه و ... . این سرد مشت خوبه. شما تو ویکی اکانت داری؟ نام کاربریت چیه؟

خوب لقب تا حدودی پشت اون شخصیت یه انسان هستش ولی این لقب داره یدک مکیشه تو اسپویل قسمت های فصل سوم نوشتم در خصوص این موضوع که احتمال برملا شدن اسمش هستش. در حال حاضر که چیزی نمیدونیم و معلوم نیست این فرضیه ها درستن یا نه. بعد فرض کنید بخوایم ترجمه کنیم. سرد دست آخه؟!!!!

اون دیگه بچه برن نیست که، میشه بچه هودور

آخه این Coldhand ترجمه ش جالب نیست ضمن اینکه لقب نیست که ترجمه کنیم، اسم طرفه.