رفتن به مطلب

Queen nymeria

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    294
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    1

تمامی ارسال های Queen nymeria

  1. Queen nymeria

    هویت جان

    از یه جهاتی به لوک شباهت داره حالا لزوما نباید داستان پدراشون مثل هم باشه که.لوک بدون اینکه بدونه داشت با خواهرش ازدواج میکرد.جان هم ممکنه بدونه این که بدونه با یه محرم ازدواج کنه یا تا پای ازدواج بره.و این که از نظر جان ریگار آدم پلیدی باشه زیاد دور از ذهن نیست چون از بچگی با این تفکر بزرگ شده عمشو دزدیده و تجاو... راستی یه تاپیک دیگه هم با همین موضوع هویت جان هست.چرا تاپیک جدید زدین؟!
  2. Queen nymeria

    هویت جان اسنو در هاله ای از ابهام

    ممکنه آشارا دین نمرده باشه و جان یه دوقلو داشته باشه ولی چون از نظر ظاهری به تارگرین ها شباهت داشته ,ادارد به همراه آشارا مخفیانه از وستروس فرستاده باشدش بره.چون که جسد آشارا رو هم پیدا نکردن اگه اشتباه نکنم. یه جا خوندم ایریس دیوانه خواب میبینه که در یه شهر سوخته یه اژدهای بزرگ بیدار میشه و از اونجا پرواز میکنه بخاطر همین میخواسته کینگزلندینگ رو آتیش بزنه چون اعتقاد داشته که خودش اون اژدهاست و میخواسته با آتیش زدن شهر تبدیل به اژدها بشه.ولی اگر همچین چیزی حقیقت داشته باشه ممکنه اون اژدها جان بوده باشه که توی اون شهری که توش جنگ در گرفته بوده بدنیا اومده و ایریس تولد جان رو توی خواب میدیده!البته این موضوع فقط اگر جان فرزند لیانا و ریگار باشه ممکنه درست باشه.تارگرینها خیلی خواب اژدها میدیدن و فکر میکردن خودشونن در صورتی که بعدا معلوم میشد که خواب به دنیا اومدن یه تارگرین دیگرو دیدن!
  3. Queen nymeria

    هویت جان اسنو در هاله ای از ابهام

    من چقدر دنبال این تاپیک گشتم ولی پیداش نمیکردم! همون مطالبی که میخواستم بگمو جان استارک زحمت کشید مطرحشون کرد. حتما نباید خواهر دوقلوش باشه ممکنه یکی باشه که محرمش باشه نه لزوما خواهرش مثلا اگر دنریس عمش باشه محرم محسوب میشه.شاید با دنریس ازدواج کنه ندونسته! ولی اصلا معلوم نیست که اطلاعاتی که مارتین به بازیگر نقش تئون داده درست باشه شاید سر کارش گذاشته.آخه برای چی باید همچین موضوع مهمی رو به یه بازیگر بگه؟ ولی این موضوع هم که ممکنه یه خواهر داشته باشه و خواهرش پیش هالند رید هست هم خیلی مطرح شده. بعضی ها هم میگن ممکنه بچه ی ایریس باشه و ایریس به لیانا تجا... کرده باشه ولی فکر نکنم.احتمالش خیلی کمه .همون که ریگار پدرش باشه احتمالش بیشتره. یه سوال ایریس دیوانه قبل از اینکه بخواد شهر و آتیش بزنه خواب دیده بوده که یه اژدها از توی خرابه های شهر بیرون میاد؟اینم جایی خوندم ولی نمیدونم جزء کتاب بود یا از تئوریهای طرفدارا.
  4. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 10 فصل 4 The Children

    @Azor Ahai :دقیقا یادم نیست چی سرچ کرده بودم.اگر پیدا کردم لینکشو قرار میدم یه تیکه از مصاحبه با بازیگر نقش تئون بود که نظرشو راجع به هویت جان پرسیده بودن بخاطر اینکه خود مارتین بهش گفته بوده که پدر مادر جان واقعا کین. ویرایش:اینم لینکش: اینجا هم نظرات رو راجع به همین مصاحبه بخونین یه سری از تئوری هاش جالبن. http://asoiaf.westeros.org/index.php/topic/67990-alfie-allen-on-jon-snows-parents/ لینک دومیه اسپویل داره اونایی که کتاب نخوندن نرن
  5. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 10 فصل 4 The Children

    به نظر منم قیافه ی استنیس بهتر شده شنگول شده انگار مخصوصا وقتی که داشت با جان حرف میزد همش به نظرم میومد پوزخند میزنه. اسپویل تمام کتاب ها. بخش مربوط به دنریس پیشرفت قابل توجهی کرده بود. دیوار هم خوب بود. جدیدا بخش های دیوار خیلی خوب شده.
  6. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 10 فصل 4 The Children

    یه جا یه مصاحبه از یکی از بازیگرا خوندم که مارتین درباره ی هویت جان همه چیزو بهش گفته بود اونم یه اشاراتی کرد که اون حرفی که زد یکی از احتمالاتش اینه که جان یه خواهر دوقلو داشته باشه.حالا ممکنه میرا باشه یا یکی دیگه. راستی توی قسمتهای قبل که برن و بقیه اسیر برادران شورشی بودن جوجن دست خودشو میدید که آتیش گرفته احتمالا اونجا داشت مرگ خودشو میدید.
  7. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 10 فصل 4 The Children

    برای یه قسمت این همه مرگ و میر دیگه خیلی زیاد بود.نه به قسمتهای قبلی که الکی با گری ورم و ... تایم و پر میکردن نه به این قسمت که پر از اتفاقات مهم بود.ایکاش مکالمه ی جیمی و تیریون رو حذف نمیکردن اونوقت انگیزه ش برای کشتن تایوین رو خیلی بیشتر میشد توجیه کرد.دلم خنک شد شی رو کشت.تایوین هم مرد یه کم خوشحال شدم.واریس هم که مجبور شد بخاطر کاری که تیریون کرد بره. خیلی ناراحت شدم جوجن مرد بیچاره آزارش به هیچ کس نرسیده بود.بعد از مرگ جوجن برن اصلا احساس ناراحتی از خودش نشون نداد فقط گفت دلم نمیخواست هیچکس بخاطر من بمیره بدون اینکه توی صداش و چهرش بشه یه ذره احساسات دید یه ثانیه نگذشته به خاطر اینکه فکر کرد میخواد کمکش کنه که دوباره راه بره خوشحال شد انگار نه انگار که یه دقیقه قبلش جوجن به شکل فجیحی مرد.چه وضعیه آخه! از اون اسکلتها خوشم نیومد به نظرم جالب نبودن اصلا آدمو یاد فیلم مومیایی میندازن! صحنه ای که جان ایگریت و آتیش زد هم بد نبود.ولی این کارگردانا از جنازه هم نمیگذرن؟!اون یقه ی ایگریت به نظرم مسخره بود حتما واجب بودن یقه شو باز بزارن میخواستن جنازه جذاب به نظر برسه! اصلا اون صحنه یه جوری بود. قسمت دنریس هم قشنگ بود خیلی اونجا که مرده دخترشو اورد نشون داد ناراحت شدم.ولی اونجا هم که اژدها هارو زنجیر کرد هم ناراحت کننده بود.کلا این قسمت دنریس غم انگیز بود. قیافه ی ملیساندرو که دیدم از پشت آتیش به جان نگاه میکرد مو به تنم سیخ شد!صحنه ی ورود سپاه استنیس هم خیلی خوب بود ولی خیلی زیاد نبودن؟! زن و بچه و خواهر زن منس هم خیلی بد میشه اگر واقعا حذفشون کرده باشن. کلاغ هم من فکر میکردم پیرتر و زشتتر چروکتر باشه ولی اونجوری که من فکر میکردم نبود.در مورد فرزندان جنگل هم نظری ندارم. آریا هم عالی بود بالاخره رفت براووس.سگ هم اونجایی که به آریا التماس میکرد خیلی ناراحت کننده بود. سرسی کارش گیر بود که اینجوری دوباره به جیمی ابراز علاقه کرد! راستی به نظرتون امکان داره میرا خواهر دوقلوی جان باشه؟به سن و سالش میخوره؟
  8. Queen nymeria

    کدام رهبر بازی تاج و تخت هستید؟

    سرزمین فانتزی برای منم وستروس شد من فکر میکردم برای من middle earth بشه! موجود افسانه ای من سناتور شدم اونیکه نیمی اسبه نیمی آدمه! اون یکی آیرون ترون من دنریس شدم. در کل کوئیزهاش سرگرم کننده اس .
  9. Queen nymeria

    کدام رهبر بازی تاج و تخت هستید؟

    جالب بود. برای من لیدر درومد تایوین لنیستر شخصیت زن درومد سرسی لنیستر (در صورتی که گزینه هایی که انتخاب میکردم 99%شون با طرز تفکر سرسی زمین تا آسمون فرق میکرد.) قلعه درومد کسترلی راک خاندان درومد لنیستر الانم داغونم له له ام.
  10. انتقامِ چی رو داره میگیره!؟ چیزی واسه انتقام وجود نداره حرص و طمع پیترِ همش نمونه شرافتشون رو تو رقص دیدیم پیتر اگر الان انقدر حرص و طمع داره برای پول و قدرت,یه بخشیش بخاطر تحقیر شدنش سر قضیه کتلینه بخاطر اینکه از یه خانواده معمولی بود.
  11. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    از یه صحنه ای از جنگ که خوشم اومد اونجایی بود که جاینت نیزه گذاشت تو کمونش خورد به یکی از نگهبانا بنده خدا به پرواز درومد.یکی دیگه هم وقتی داسو آزاد کردن.
  12. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    میزارم تو اسپویلر که اونایی که کتاب و نخوندن اگه نخواستن اینو نخونن.
  13. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    میزارم تو اسپویلر که اونایی که کتاب و نخوندن اگه نخواستن اینو نخونن.
  14. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    بچه ها تاپیک مربوط به هویت و پدر و مادر جان اسنو رو پیدا نمیکنم میشه لطفا لینکشو قرار بدین برام.
  15. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    خوشم اومد از این قسمت مخصوصا ماموت و جاینتها.همش هیجان داشتم ببینم چجوری میخوان جاینتها رو نشون بدن.اونجا که دروازه رو بستن به ماموته که دروازه رو از جا درارن با اینکه میدونستم نمیتونن ولی استرس گرفته بودم!اون قسمت نگهبانان و جاینتی که از دروازه رد شد هم خیلی خوب بود.ولی حیف شد همه ی نگهبانهایی که با جاینت درگیر شدن مردن! ولی جایی که جان وسط جنگ اومد ایگریتو بغل کرد خوشم نیومد.آخه وسط جنگ جای این کاراست بعد بقیه هم کاریش ندارن میگن ولش کن این عزاداره؟! در صورتیکه همه ی اون وحشی ها به خون جان تشنه بودن اگه اونجوری بی دفاع میدیدنش کارشو تموم میکردن.راستی این داوطلب شدن جان دیگه چی بود؟!!! یه سوال صدای کیت هرینگتون همینجوریه یا از قصد صداشو اینجوری میکنه؟!انگار میخواد یه جورایی تن صداشو مرموزانه و خونسرد فرمانده مآبانه کنه. از گیلی هم خوشم میاد به نظرم با مزه ست. این سم هم عجب آدمی شده.قسم نگهبانا رو برا خودش تجزیه تحلیل میکنه که اگر کاری خواست بکنه بعدش عذاب وجدان نگیره! نمیدونم چرا این قسمت به نظرم خیلی زود تموم شد!نمیدونم شاید چون هیجانش از قسمتهای دیگه بیشتر بود زمان سریعتر گذشت ولی به پای قسمت 9 فصلهای قبل نمیرسه. هفته ی دیگه هم که آخرین قسمته و دیگه میره تا یک سال دیگه.
  16. لیتل که داره انتقامشو از همه میگیره و همه رو رو انگشتش میچرخونه.من نمیدونم فکر کنم هم من منظورمو بد میرسونم هم بقیه بد متوجه میشن.منظور من مرارت و سختی و تو زندگی کشیدن نبود.منظورم شرایط و نحوه ی رفتار خانواده و ارزشهای خانواده ست که روی بچه تاثیر داشته.مثلا همین که قتل عام یه خاندان دیگه و خیلی کارهای پست دیگه رو جز افتخاراتشون میدونن و...خود سرسی هم که به داشته های برادرش حسودی میکرده و... براثیونها از لنیسترها خیلی شرافتمند تر بودن بچه هاشون هم همینطور بار اوردن.ارزشهاشون فرق میکرده.که البته رابرت هم که آخر سر نتونست خودشو جمع و جور کنه به روشهای دیگه برای برطرف کردن کمبودهاش رو اورده بود. جان که پدرش دوستش داشت.خواهر برادرهاشم بجز سانسا که بهش بی توجهی میکرد باهاش خیلی خوب بودن و دوستش داشتن.دیگه بعنوان یه حرومزاده چی میخواست.خاندانشون که جز شرافتمندترین خاندانهای وستروسه.از بچگی چیزهایی که بهشون یاد دادن عدالت و شرافت و چیزهای مثبت دیگه بوده.غرور کاذب و خودبرتربینی که لنیسترها نسبت به عالم و آدم دارن و اتفاقا چیز خوبی میدوننش که توی سرسی خیلی این خصلت بیشتره در استارکها وجود نداره. جیمی طمع ثروت و قدرت نداره وگرنه شاید هیولایی مثل سرسی میشد ولی یکم باهوشتر و منطقی تر با توجه به اینکه نسبت به اطرافیانش عقده نداره.جیمی هم خیلی جاها انگار اصلا وجدان نداره.وقتی برن رو انداخت پایین بعدش اصلا انگار نه انگار که کاری کرده راحت نشسته بود لبخند میزد و غذا میخورد.مسئله بی وجدانی و ارزشهای مسخره ی لنیسترهاست. سرسی همش میخوادقدرت بدست بیاره تا به تایوین بگه ببین منم هستم من از جیمی بهترم من مثل خودتم نه جیمی.لیاقت منه که لرد کسترلی راک بشم نه جیمی.حالا کاری هم ندارم که نمیتونه و قدرت تصمیم گیری پایینی داره و به عالم و آدم شک و نفرت داره و فقط توهم تونستن داره.
  17. Queen nymeria

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    من هنوز دانلود نکردم دیدم میام نظرمو میگم.ولی چندتا عکس ازش دیدم یکیش بود.این قسمت هیجان و شوکی که قسمتهای 9 فصلهای قبل داشتنو داشت؟
  18. یه سری از دلایل رفتارهای ناسالمشم که توضیح دادم که نمیگم همش تقصیر اینا بوده ولی در تشدید کردن وضعیتش خیلی خیلی خیلی نقش داشتن. ولی اینو ول کنید ببینید جافری دیگه چه انگلی بود که سرسی از رفتارهاش کفری و شرمنده شده بود. جیمی هم خیلی جاها رفتارهای ناسالمی از خودش بروز داده.همون غرور کاذب لنیستری و حس همیشه حق به جانب بودن رو داشت تا یه تلنگری بهش خورد. بچه ها اپیزود جدید اومده هر کس تاپیک نکات هر قسمتو میزنه اگر میتونه همزمان با تاپیک بحثها اپیزودیک بزنه که همونجا بحث کنیم چون خیلی دیر تاپیک رو میزنید همه حرفهاشونو تو اپیزودیک میگن تموم میشه میره.
  19. رفتارشون متفاوته چون دو تا آدم متفاوتن.هر کس ناراحتیش رو یه جور بروز میده.اینکه انتظار دارید دو نفر توی یه شرایط یکسان حتما یه واکنش یکسان نشون بدن وگرنه یکیشون قابل درک نیست غیر منطقیه.یه روح در دو بدن نیستن که هر کاری میکنن حتما باید مثل هم باشه. به تایوین: روی سخنم با اونهایی بود که میگفتن سرسی ذاتا بد و خبیث بوده و محیط هیچ تاثیری روش نداشته.در ضمن گفتم شاید اگر هرکس جای سرسی بود.....نگفتم که صد در صد.
  20. مگه یکی که دزدی یا قتل مرتکب میشه از تو شکم مادر اینکاره بوده.سرسی هم همینطوره.بعضی ها پتانسیل بد شدن رو دارن و اگر تو یه محیط و شرایط خاص قرار بگیرن اینجوری میشن.این لنیسترها تو خاندانشون قدرت و پول و غرور زیاد دارن ولی شرف و وجدان کم..وقتی توی همچین شرایطی بزرگ شده و هر روز این چیزا رو میبینه چرا نباید خودش به بقیه زور بگه؟!هر چی میخواسته بدست میاورده دیگه کم کم چیزهایی که برای بقیه بودن رو هم میخواسته.حس مالکیت به همه چیز و همه کس پیدا کرده بوده.وقتی که تیریون به دنیا اومد مادرش مرد و پدرش هم که اونجوری تارک دنیا شده بود حالا بدجنس بازی دراورد ولی میشه گفت ناراحت مادرش هم بوده.بعد از پیشگویی که رابطش با تیریون بدتر هم شد یعنی اگه تا قبلش فقط ازش بدش میومد از اون موقع به بعد میخواست تیریون رو بکشه. با جیمی با هم به دنیا اومدن ولی تفاوت رفتار دیگران باهاشون سرسی رو آزار میداده.که جیمی فرزند مورد علاقه ی تایوینه ولی سرسی نه.مشخصه از بچگی به جیمی حسودیش میشده.خودشو بهتر از جیمی میدونه.برای اینکه خودش به تایوین ثابت کنه همیشه میخواد مثل اون باشه.ولی نمیتونه با اینحال به خودش تلقین میکنه که از اونم بهتره. به نظر من پول و قدرت و غرور کاذب و خود برتر بینی و حسادت باعث فاسد شدن سرسی شده نه اینکه از تو شکم مادر همینجوری به دنیا اومده. شاید اگر هرکس دیگه ای هم جای سرسی بود اینجوری میشد. به نظر من اگر عقده هاشو غرور بیخودشو خود برتر بینیشو کنار بزاره شاید بتونه یکم تصمیمات عاقلانه تر بگیره. این لنیسترها به این قضیه ی رین او کستمیر که زدن زن و بچه و پیر و جوون رو کشتن اینجوری افتخار میکنن یا تایوین بخاطر کشتن بچه ها ی ریگار یکذره هم عذاب وجدان نداره حالا سرسی هم که میخواد مثل تایوین باشه این چیزارو تو ذهنش داره پس اینکه بزنه کلی آدم بیگناه رو هم بکشه خودشو توجیه میکنه که داره مثل تایوین عمل میکنه. به لیدی:اینکه میگید اگر آشا مثل کتلین بود هیچوقت شمشیر زنی یاد نمیگرفت.از کجا میدونید اگر کتلین از بچگی بهش شمشیر میدادن جنگجو نمیشد.بچه ی کوچیک چه ذهنیتی داره که باید گلدوزی کنه یا شمشیر بازی از یه سنی به بعد محیط و فرهنگ اطراف باعث شکل گرفتن ذهنیت میشه.نه اینکه بگید کتلین از همون اول فقط دوست داشته گلدوزی کنه.بعد هم هر جوری که خودش بزرگ شده میخواد بچه هاشو بزرگ کنه.همونجوری که بهش گفتن دختر باید مثل لیدی رفتار کنه اینم میخواد همونو به دختراش یاد بده.
  21. منم از سرسی و رفتارهاش طرفداری نمیکنم از رفتارهاش هم خوشم نمیاد از خودش هم همینطور.آشا که موقعیتش باعث شد که شمشیر به دست بگیره.برین هم که دیگه چکار میتونست بکنه؟دلبری کنه؟آریا هم باباش و برادرش تشویقش کردن. ولی نمیدونم اگر سرسی هم میخواست اینکارو بکنه تایوین چه عکس العملی نشون میداد.اصلا این لنیسترها خاندانشون کلا مشکل دارن. شباهتش با سانسا رو هم باهات موافقم.اون دقیقه ای یه بار خودش و یه نفر دیگرو بعنوان شخصیتهای یه ترانه با هم تصور میکرد.حس خودبرتربینیش نسبت به جان رو هم باهات موافقم حتی این حسو نسبت به آریا هم داشت. به کیوان من نصفه بیشتر کتاب 4 رو خوندم.
  22. جمله بندیم بد بود متوجه نشدید.بخاطر ریگار از باباش انتقام نگرفت بخاطر تبعیضی که بین اون و جیمی وجود داشت.خودش میگه تا یه سنی هر کاری میکردیم مثل هم بود ولی از یه سنی به بعد به جیمی شمشیر دادن به من وسایل گلدوزی.تایوین همیشه جیمی رو به چشم وارثش میبینه ولی سرسی رو وسیله ای میبینه برای ایجاد اتحاد با خاندانهای دیگه.مسئله هم اینجاست که سرسی همیشه خواهان کسترلی راک بود ولی کسترلی راک به جیمی میرسیده به نظرم سر همین موضوع به جیمی یه حسادتهایی هم میکرده.تایوین میخواسته جیمی رو هیرو خاندان بکنه ولی سرسی میخواد خودش هیرو ی خاندان بشه. به کیوان:درسته که از رابرت هم خوشش میومد ولی نه رابرت نه جیمی جای ریگار رو براش پر نکردن.یه جا میگه همیشه از رابرت بخاطر کاری که با ریگار کرده متنفره و یه جا هم میگه اگر ریگار رو داشت دیگه جیمی رو نمیخواست. قبول دارم اگر رابرت باهاش رفتار بهتری داشت ولیانا که هم مرده بود و هم اصلا شاید رابرت رو هم دوست نداشتو فراموش میکرد و بجاش به سرسی توجه میکرد الان شاید چند تا بچه ی مو مشکی داشتن و سرسی بیخیال ریگار و جیمی شده بود. دقت دارید این رابرت هر جا گرفتاری ای مشکلی پیش میاد یه رد پایی ازش هست؟! به کینگ رابرت:درباره ی اسپویلت:دررووووغ مییییگگگگییی؟!!!!
  23. برای این بحثمون به نتیجه نمیرسه که دیدمون نسبت به اتفاقات تفاوت داره شما میگی بزرگترین ضربه اون بود من میگم بزرگترین ضربه ازدواج راب بود. این بحث که تموم شد رفت حالا نظرتون راجع به سرسی و شخصیتش و نقش بقیه در بروز این رفتارها در سرسی رو بگید مخصوصا تایوین. از نظر من این شخصیت عقده ای سرسی هم بخاطر اون و هم بخاطر رفتارهای تایوین که از بچگی تو گوش سرسی میخونه که ریگار شوهرش سرسی هم دیگه اونو شوهر خودش میدونسته حالا فکر کنید یه دفعه بگن نه همچین اتفاقی نمیفته به نظرم سرسی میخواسته توجهی که پدرش نسبت به جیمی داره به اون هم داشته باشه ولی این اتفاق نمیفته سرسی هم با ترغیب جیمی برای پیوستن به گارد انتقامشو از تایوین میگیره.به نظرم رابطش با جیمی میتونه در نتیجه ضربه ای که بخاطر ریگار خورده هم باشه.برام خیلی جالبه که هنوزم از عشقش به ریگار میگه و میگه اگر ریگار مال اون بود دیگه جیمی رو نمیخواسته.
  24. ["quote="Rexxar] : با حرفات در رابطه با راب بخشی رو موافقم(که اشتباهاتش زیاد بود البته بگم از راب مخصوصا تو کتاب 2 خوشم میومد ولی دیگه اشتباهات زیادی کرد) مخصوصا قسمت لرد های شمال رو مخالفم چون از اونجایی که راب یه بچه بود و لردهای شمال بخش اعظمشون مسن و همسن و سال و بزرگتر از پدرش هستن که مطمئنا راضی نگه داشتشون از لحاظ ارتشی و عدم ترک کردنش و ... خیلی مهمه. و اینکه کتلین جیمی رو آزاد کرد حرکتش هیچگونه دلیل عاقلانه ای و آینده گرایانه ای نداشت و فقط حرکتی احساسی در پی شنیدن مرگ ریکان و برن و نجات سنسا و آریا بود. در ضمن کاراستارک هم همونطور که ویلم لنیستر بچه رو در حضور راب به راحتی می شه برای کاری که جیمی با پسراش کرد 100 درصد خود جیمی رو که دیگه .... آقا بیاین هرچه سریعتر این بحث کتلین رو تموم کنیم.من که به شخصه شکم درد گرفتم و دیگه حوصله جواب دادن در باره ی کت رو ندارم یعنی منظور شما اینه که اگر کاراستارک بجای اون بچه جیمی رو میکشت.راب دست رو دست میذاشت و هیچ کاری نمیکرد؟در صورتیکه امنیت و سلامت خواهراش در گرو امنیت جیمی بود.مسلما اگر سر خود جیمی رو هم میکشتن باید باهاشون برخورد میکرد با این ذهنیتی که راب داره. به لیدی:منم نمیگم کارهای راب از بار اشتباهات کت کم میکنه.میگم اگر اتفاقی افتاده همه یه نقشی درش داشتن ولی اینکه میاید میگید همش تقصیر کتلینه برام قابل هضم نیست.یا میگید کتلین ملعون. همین کاراستارکها فکر کردن تو جنگ حلوا خیرات میکنن؟فکر کرد با پسراش سالم میرن و سالم برمیگردن؟یه دفعه جو گرفته شون و فریاد کینگ او د نورث سر دادن.ولی هیچ فرمانبرداری و ترسی نسبت به راب نداشتن!راب پادشاه اونا بود یا ... همین تصمیم پادشاه شدن راب یه تصمیم کاملا احساسی بود که یه دفعه چند نفر و جو گرفت بعد خیلی ها میان کت رو بخاطر تصمیمات احساسی سرزنش میکنن. منظورم از اینکه امیدی به پیروزی راب نداشت این نبود که سقوط میکنه.از اونطرف که بولتونها داشتن تو شمال جولان میدادن که البته کت نمیدونست ولی وینترفل از دست رفته بود.راب هم فقط ریوران رو داشت و لردها هم میخوان تنها اهرم فشاری که روی لنیسترها دارن رو از بین ببرن حالا فرض هم کنید که راب قراره پیروز بشه چند ماه یا چند سال طول میکشه؟کتلین چجوری باید راضی میشد که جیمی رو بکشن و دخترهاشو پیش لنیسترهای زخم خورده بزارن!همون سرسی برای انتقام گلوی سانسا رو پاره میکرد. مشکل اینجاست که از یه سری از کاراکترها انتظار دارید کاملا ایده ال باشن و هیچ اشتباهی نکنن و احساساتی نشن و... ولی همینها برای کاراکترهای دیگه کمتر عیب و نقص محسوب میشه از نظرتون. درباره سرسی: اسپویل از کتاب چهار: درباره ی سرسی:اسپویل از کتاب چهار چیز مهمی نیست اگه میخواید بخونید.
×