Queen nymeria

اینکه قبل از اومدنشون تبدیل شده بودن که شکی نیست ولی من میگم که زمان بیدار شدنشون به اراده ی آدرها بوده نه خودشون.که در هر حال اینکه اصلا اینارو تونستن از دیوار عبور بدن بخاطر اینکه میگن دیوار جادوییه و...کلا جای بحث داره.چطور کلدهند نتونست از او در عبور کنه ولی اینا تونستن یعنی فقط اون در جادو داشت؟دروازه ی اصلی مصون نیست؟ به نظرم اینکه هدفشون مورمونت بوده باشه معقولتره تا جان.بالاخره اونموقع مورمونت فرمانده بود و مرگش شاید باعث آشوب و هرج و مرج میشد ولی با کشتن جان که اونموقع نه سمت خاصی داشت نه آدرها رو دیده بود چه چیزی عایدشون میشد؟مگه اینکه آدرها پیشگو باشن اونموقع میدونستن که جان آزورآهاییه(اگه باشه) و میخواستن بکشنش. یا شایدم بخاطر همون حس انتقامشون بود که رفتن سراغ مورمونت شاید اونو مسئول مرگشون میدونن و اگه این درست باشه وایتها کلا بدون شعور و احساس نیستن و احساس خشم و انتقام و میل به کشتن رو دارن ولی نمیگم که هوش دارن در حدی که نقشه بکشن و بی حرکت بمونن تا زمان مناسب برسه.

من فکر نمیکنم اون دو تا رنجر اول خودشون رو به مردن زده بودن .قبل از برگردوندشون به دیوار با وایتها برخورد داشتن .ولی فکر کنم همونجور مرده میمونن تا اینکه آدرها اراده کنن که دوباره بلند بشن.در هر حال فکر نمیکنم بخاطر هوششون خودشون رو به مردن زده بودن.ولی خب گویا افراد زنده رو میشناسن و یه حس انتقام جویی در وجودشون هست وگرنه چرا از بین این همه رفتن سراغ مورمونت؟یا اگر کلا تحت کنترل آدرها هستن یعنی اینکه آدرها مورمونت رو میشناختن و میدونستن که اون فرمانده س !و اینکارشون هدفمند بوده.

چقدر با دنریس بدی!!! اینجا چقدر دنریس بدخواه داره جیمی هم اشتباهات زیادی کرد ولی خیلی ها نمیدونم باید بگم باهاش احساس همدردی میکنن یا درکش میکنن یا... ولی همونا از دنریس بخاطر اشتباهاتش بدشون میاد و هیچ حس همدردی یا درک و... براش ندارن.

دوستان در کتاب کسی میدونه کلمه magister رو چجوری ترجمه کردن؟استاد یا ارباب یا...؟مثلا تو شهر آزاد به یکی میگن magister منظور همون master؟

من فکر میکردم فقط مردمان آزاد(وحشیها) و شمالیها(استارکها) توانایی وارگ شدن رو دارن اونم نه همشون و این توانایی ذاتیه و با تمرین بدست نمیاد حالا این بریندن ریورز که پدرش تارگرین و مادرش بلکووده که شمالی محسوب نمیشه و مال ریورلنده چجوری وارگ از آب درومده ؟مثل اینه که یه استارک نسوز بشه.یا اینکه بلکوودها رگه های شمالی دارن؟یا اصلا قدرت وارگی ربطی به شمالی بودن نداره؟

من نسخه ی ترجمه شده ی پرنسس و ملکه رو خوندم(با تشکر از دوستانی که آماده کردن این ترجمه رو).میخواستم بدونم نسخه ی کاملترش هم اومده؟همونه که آخرین فصل کتاب زنان خطرناکه؟بقیه ی داستانهای زنان خطرناک ربطی به وستروس داره؟ارزش وقت گذاشتن داره؟ به نظرم اسم این کتاب رو باید میزاشتن خیانتها و حماقتها نه پرنسس و ملکه.به ویسریس هم باید لقب پادشاه احمق رو میدادن!یعنی دم مرگ احمقانه ترین کاری که کرد این بود که پدر آلیسنت رو دست خودش کرد!!!مگه کور بود این همه کشمکش و طمع همسرشو پدر همسرش به تاج و تخت رو نمیدید. شخصیت مورد علاقه م هم دیمون بود,اگر از اول اون پادشاه شده بود و با رینیرا ازدواج کرده بود اینهمه بدبختی پیش نمیومد. من یه سوالی برام پیش اومده که چرا اژدها سوار موقع نبرد درگیری فیزیکی ایجاد میکردن.مثلا میگفت اژدها ی یکی کوچکتر و سریعتره اژدهای اونیکی پیر و کنده,بعد بجای اینکه اونیکه اژدهای سریعتری داره اوج بگیره و برگرده اونیکی سوار رو بسوزونه برمیگشت و با چنگ و دندون حمله میکرد به اژدهای بزرگتر و گلاویز میشدن! چقدر از شخصیت بوروس بدم اومد.از ایموند هم متنفرم خیلی دلم خنک شد وقتی کشته شد ولی اگر دیمون هم واقعا بهمراه این بچه ی احمق مرده باشه واقعا حیف شده,آخه دیمون کلا شخصیت ارزشمندتری بود نسبت به این بچه ی ....کلا بچه سبزها عقل درست حسابی نداشتن و خیلی هم بی رحم بودن. خیلی برام جالب بود که اگان اول پادشاهی رو قبول نمیکرد و میگفت کدوم برادری حق خواهرشو پایمال میکنه ولی بعدش که از طرف رینیرا براش پیغام اومد هرچی از دهنش درومد گفت. نمیدونم اونشب رینیرا با کریستون کول چکار کرد که انقدر با اینا دشمن شد,خدایی این کول هم کم اتیش بیار معرکه نبود,همش منتظر بودم بکشنش خیلی برام جالبه که از ویسریس چندین سال حتی خبر هم نگرفتن که مطمئن شن زنده ست یا مرده! واقعا حرصم گرفت وقتیکه بارانداز رو گرفتن آلیسنت رو نکشت در کل طرفدار سیاه ها بودم.اگر رینیرا بجای بحث بی مورد و دشمنی آشکار از در دوستی وارد میشد و بعد آلیسنت رو بدون برانگیختن شک دیگران میکشت(با این همه زهر جورواجوری که تو وستروس پیدا میشه)همچین فاجعه ای به بار نمیومد.

1.اگر نویسنده ی کتاب بودی داستان رو چجوری پیش میبردی و پایان داستانت چجوری بود؟ 2.اگر بجای نویسنده بودی شخصیت هایی که تا الان مردن رو تو هم میکشتی یا نه زنده میزاشتیشون چرا؟ 3.واقعا فکر میکنی شایسته ترین فرد برای حکومت تا الان استنیسه؟آخه چراا؟ 4.چرا دوست داری که استنیس جز هیات منصفه ات باشه؟ 5.اگر قرار باشه از یکی از اسطوره های ایرانی هم فیلم یا سریالی ساخته بشه دوست داری کدوم اسطوره باشه؟(فیلم درست حسابی در هالیوود و بدون دخل و تصرف در اصل داستان با بودجه ی بالا نه فیلم آبکی تو ایران)و فکر میکنی که اسطوره های ایرانی توانایی رقابت با شخصیت های داستانهای فانتزی حماسی پرطرفدار الان رو دارن؟ 6.گفتی که اگه از راه کمد بتونی بری به وستروس نمیری ولی اگر بهت قدرت و ثروت هم بدن باز هم نمیری؟چون بعنوان یه فرد عادی و بی تاثیر اونجا بودن خیلی فرق داره با وقتی که قدرت داری. 7.اگر در وستروس رهبر یکی از خاندان های قدرتمند بود اعلام استقلال و پادشاهی میکردی یا به یکی دیگه اعلام وفاداری میکردی؟(با توجه به اینکه ریسک اعلام استقلال هم بالاست و ممکنه کشته بشی ولی از طرفی برای خاندانت خیلی خوب میشه اگر برنده بشی) 8.به نظرت اگر شخصیت آراگون از ارباب حلقه ها رو بیارن وستروس چه اتفاقی براش میفته؟چه مدت زنده میمونه؟دیگه دوست داری کدوم شخصیت یا نژاد رو از سرزمین میانه به وستروس بیاری؟چرا ؟ 9.فرض کن این 5کاراکتر همه با هم تو دردسر افتادن و باید نجات داده بشن وگرنه میمیرن و تو فقط میتونی یکیشون رو نجات بدی کدوم رو نجات میدی و چرا؟آریا.جان. تیریون.راب(فرض کن زنده س).جیمی خواستم دنریسم بزارم ولی میدونم میگی بزار بمیره. 10.اگر در وستروس بودی برای دونستن یه راز مهم به آشایی سفر میکردی؟یا چون جای ناشناخته ایه این ریسک رو قبول نمیکردی؟ 11.خواننده,نوازنده و یا آهنگساز مورد علاقت؟ 12.اگر فرصت کشتن بیلیش یا وریس رو داشتی ولی فقط یکیرو میتونستی بکشی کدوم رو میکشتی؟یا اصلا میکشتیشون؟بعنوان خواننده ی داستان و اینکه این دوتا داستان رو جالب میکنن نگو بعنوان کسی که در وستروسه صاحب قدرته جواب بده. 13.به نظرت تا آخر کتاب کدوم کاراکترها شخصیت عاقلتر و پخته تر و بهتری پیدا میکنن و رو به خوبی میرن و کدوما به سمت شرارت و پلیدی میرن؟ 14.به نظرت تئون تاوان اشتاباهاتشو داده یا نه و هنوز باید مجازات بشه؟جیمی چطور؟ 15. توی کتاب بریک داندریون بعد از دادن بوسه ی زندگی به کت مرد یعنی حاضری بجای جان بمیری پس واقعا اعتقاد داری که جان در داستان هدف والایی داره یا همینجوری چون از کاراکتر خوشت میاد؟ 16.اگر آریا شرور شه دوست داری کشته بشه یا نه چون یه استارکه و پیشینه شو میدونی و میدونی چه سختیهایی کشیده و ... ؟ اگر سوال تکراری بود جواب نده.فعلا همین سوالا تا به چهارتای دیگه فکر کنم.

دوستان میشه ترتیب کتابهای دیگه ی مربوط به وستروس رو بگید کدوم رو باید اول خوند ؟

دلیل اینکه اجازه ی ساختشو نمیده چیه؟ اگر بخوان بسازنش فکر کنم خیلی عالی از آب دربیاد اگر بتونن اونهمه کاراکتر رو تو نسخه ی سینمایی هم بیارن.

منظور از آخرین فصل جان,آخرین فصلش از کتاب 5 هست نه چیز دیگه. این تاپیک برای کسایی که کتاب 5 رو نخوندن به شدت اسپویله. چند تا سوال توی این فصل پیش میاد. چرا در این فصل و فصلهای قبلی جان مرتبا به دستش اشاره میشه؟همش میگه انگشتاشو باز و بسته کرد.شاید خیلی کاراکترهای دیگه هم صدبار انگشتاشون رو باز و بسته کنن ولی بهش اشاره نمیکنه.دست جان چه چیز خاصی داره که اینجوری بهش اشاره میشه؟و روش تاکید داره؟یا میخواد چیزی رو یادآوری کنه؟گمون میکنم میکنم همون دستش هم هست که هنگام مبارزه با وایت سوخت.خب الان چرا باید انقدر بهش اشاره بشه. به نظر میرسه که توی این فصل برادرها نقشه ی کشتن جان رو از قبل کشیدن و فقط بعد صحبتهای جان نقشه شون رو جلوتر انداختن.چون گوست هم از صبحش حس میکرد اینهارو دقیقا مثل گری ویند که متوجه نیت بد وسترلینگها شده بود. چرا موقعی که به جان حمله کردن نتونست شمشیرشو از غلاف دربیاره و از خودش دفاع کنه؟چون اولین زخمی که بهش زدن به نظر زیاد جدی نبود که دچار ضعف بشه و نتونه شمشیرشو دربیاره.یعنی ممکنه باز هم به دستش مربوط باشه چرا اولین برادری که به جان حمله کرد و باهاش درگیر شد بعد از اینکه خنجر از دستش افتاد عقب نشینی کرد و دستاشو برد بالا به گفته ی جان انگار میخواست بگه من نبودم!کار من نبود!عجیب بود ولی شاید هم بخاطر این بود که یه لحظه فکر کرد نمیتونن جان رو بکشن ترسید که همه چیز بیفته گردن اون. و اینکه آیا کشتن جان حاصل هم فکری همه ی برادران بود یا نه همین چند نفری که بهش حمله کردن این نقشه رو به تنهایی کشیده بودن و از شلوغی استفاده کردن و نقشه رو عملی کردن. یا اصلا همین شلوغی هم نقشه ی خودشون بود تا جان رو به اونجا بکشن.چون که جان میگه مگه نمیبینن که اون(giant) زخمی شده!ممکنه همش نقشه ی خودشون بوده باشه. چرا برادران انقدر متعصبن؟در حالیکه خطر واقعی رو دیدن و میدونن که باید برای بقا با مردمان آزاد همکاری کنن ولی اینکارو نمیکنن.حرفی که جان بهشون زد و گفت که اگر مردمان آزاد پشت دیوار بمیرن به وایت تبدیل میشن و برای گرفتن انتقام میان اینجا برای همین باید اونها رو به اینجا بیاریم,چرا بعضی از برادران رو قانع نکرد. درباره ی مرگ جان هم خیلی احتمالات هست و همینطور برن جان رو در خواب دیده که رنگش پریده و در cold bed خوابیده. 1.اصلا نمرده چون تا اونجایی که میدونیم سه ضربه خورد که اولیش جدی نبود(مگر اینکه خنجر سمی بوده باشه).دومی و سومی به نظر جدی بودن که نمیدونیم چقدر وضعیت بد بوده چون لباسهای جان هم خیلی ضخیم بود و نمیدونیم که آیا ضربات چهارم و پنجمی هم بوده یا نه؟ممکنه نجاتش داده باشن بالاخره اونجا خیلی های دیگه هم بودن که ممکنه به جان وفادار مونده باشن. 2.مرده و با بوسه ی ملیساندر به زندگی برمیگرده اصلا دوست ندارم جان زندگیش رو به ملیساندر مدیون بشه.از رلوور هم اصلا خوشم نمیاد و امیدوارم جان به خدایان کهن وفادار بمونه. 3.مرده و مثل موجودی مثل cold hands به زندگی برمیگرده. 4.وارد بدن گوست میشه تا مداوا بشه دوباره به بدن خودش برمیگرده یا بدنش رو توی سلولهای یخی نگه میدارن تا از بین نره و بعدا با جادو به زندگی برش میگردونن.(شاید فرزندان هم کمک کنن) و احتمالات دیگه هم هست که اگر به ذهنتون رسید بگید. در هر حال مرگ و دوباره زنده شدن جان لازمه ادامه داستان و همینطور لازمه تا جان از عهدش نسبت به نگهبانان شب آزاد بشه. و حالا که این اتفاق برای جان افتاده و آریای تقلبی داره به دیوار پیش جان میاد اگر به دیوار برسه به نظرتون ممکنه برادران برش گردونن پیش بولتونها؟ ولی مطمئنم برادران بخاطر اینکارشون ضربه ی سختی میخورن و شاید اصلا نگبانان شب از بین برن. و در آخر هم اینکه برادران احمقانه ترین کار ممکن رو انجام دادن با وجود اونهمه مردم آزاد بینشون که برتری نفرات هم نسبت به برادران داشتن.چرا براحتی اجازه ندادن مردمان آزاد برای نجات مردمشون به هاردهم برن و جان هم با یه عده ی دیگه شون به وینترفل بره(برادران براحتی میتونستن قبول نکنن که با جان همراه شن) بعد بگن که جان عهد شکنی کرده و از مقامش خلعش کنن.به نظرم اینجوری کمتر باعث هرج و مرج و تنش میشد.جان هم در این اتفاقات بی تقصیر نبود. درباره ی این موضوع قبلا بحث شده بود ولی چون توی تاپیکهای دیگه و بصورت پراکنده بود.این تاپیکو زدم.

https://www.youtube.com/watch?v=lyPh8PMhUKI کیت تو برنامه ی جیمی کیمل شرکت کرده بود.سه نفر ادای جان اسنو رو درمیارن جلوی کیت از روی شامپو و...میخونن.نفر سوم بامزه ست ادای جان و سم و بیلیش و وریس رو در میاره.

چون اسمش جندری استورم(ادریک استورم توی کتاب) هست نه براتیون. gendry waters بود,ادریک استورم و gendry هر جفتشونم تو کتاب بودن. یه دخترم داشت mya stone .اینا سه تاشونم زنده ن.ولی خب تا مشروعشون نکنن فایده ای ندارن. اینم حتما ببینید:

آخر reaction خنده ی مارتین خیلی باحال بود. منم چندتا دیگه دیدم اونجایی که قهقهه میزنن ولی بعدش که گریه و فحش و... از همین جا هم به اونایی که گریه کردن باید بگم که باااااابااااااا فیلمههههههه,داستانه واقعی نیست که. حامد منم شنیدم که پیشگوییه تو همین کتابه ولی مطمئن نیستم.

الی زد به قلبش ولی وقتی از بالا جان رو نشون دادن همه ی ضربه ها به شکمش خورده بود! مرگ جان اصلا تاثیر گزار نبود. مرگ ابرین و عروسی خونین با اینکه اونها رو هم من از قبل میدونستم هم خیلی شوک آور بودن هم تاثیرگزار.ولی این نه حالا نمیدونم چون میدونیم که زنده میشه یا بخاطر ضعف داستان پردازی .و .منم نمیفهمم چرا انقدر برجسته کردن نقش اولی رو حتما مغز متفکرشونه. خدایی انقدر متمرکز شدن تو قسمتهای قبل رو اولی که آدم فکر میکنه سردسته ی اینا اولی بوده. بعد دنریس داستانشو سریع و راحت پیش بردن درحالیکه تو کتاب

اگر استنیس هم مرده باشه هر 5 پادشاهی که تو جنگ 5 پادشاه بودن مردن. حالا کی بدهی استنیس به آیرون بنک رو پرداخت میکنه؟آیرون بنک هم این وسط به هر کی پول داد بالا کشیدن پولاش به باد رفت. تو تاپیک آخرین فصل جان همه ی احتمالات درباره مرگ جان گفته شده.(مال کتاب 5 اگر دوست ندارید کتاب براتون اسپویل بشه نرید)

من مطمئنم که شخصیت جان نه از سریال حذف میشه نه از کتاب حالا یا کیت هرینگتون دروغ گفته یا خودش هم نمیدونه کار تهیه کننده هاست و میخوان مردم رو غافلگیر کنن چون الان همه مطمئن میشن که مرده و از سریال حذف شده ولی یه دفعه فصل بعد میاد. الان داشتم به این فکر میکردم که اگر کتاب ششم زودتر از فصل 6 منتشر بشه احتمال داره چقدر فروش کنه ممکنه پرفروشترین کتاب سری نغمه بشه. استنیس توی کتاب پنجم معلوم نشد سرنوشتش اینجا هم مبهم تمومش کردن احتمالا تصمیم نگرفتن بکشنش یا نه اینجوری کردن که دستشون باز باشه برای فصل بعد. خیلی دوست دارم جان واکر شه به آدرها بپیونده بزنه همه ی این خائنهارو بکشه.قدرنشناسا.

خیلی اتفاق افتاده که وقتی داستان سریال لو میره نویسنده ها و تهیه کننده و بازیگر اینجوری دروغ میگن.من سریالهایی که دیدم که همچین اتفاقی افتاده آخرش همونی شد که مردم میگفتن.اینی هم که کیت هرینگتون گفته احتمالا برای اینکه داستان لو نره و مردم رو سر کار بزارنه.وگرنه چرا ملیساندر برگشت؟یه جا هم سم گفت جان همیشه برمیگرده... یه احتمال دیگه هم هست که بازیگر عوض شه.

ولی موهاش که هنوز هست که کوتاه نکرده یا من ندیدم

اولا که ربطی به HBO نداره.کاراکترهای اصلی رو بدون اینکه توی کتاب هم بمیرن توی سریال نمیکشن برای کارکترهای فرعی بحث فرق داره.ولی کلا با کتاب پیش میره ممکنه خیلی از جزئیات رو تغییر بدن ولی آخر سر نتیجه ش همونی میشه که تو کتابه.بعد هم این طرز حرف زدن اصلا درست نیست ماده گاو؟!!!واقعا؟!!!حالا چون یه نفر هیکل درشتی داره باید اینطور خطاب بشه؟

اتفاقات زیادی افتاد توی این قسمت. خود.کشی سلیس پس احتمالا سلیس توی کتاب 6 هم ممکنه بمیره.واقعا فکرشم نمیکردم که سپاه استنیس ولش کنن برن.خیلی ها از جمله خود من فکر میکردیم که استنیس بعد از کاری که با شیرین کردبه احتمال زیاد پیروز جنگ میشه.ولی خب خیلی هم دور از انتظار نبود که افرادش از کاری که کرد خوششون نیومده باشه و دیگه اعتماد نکنن یا اینکه چون شرایط رو مناسب دیدن و باخودشون فکر کردن اگربمونن ممکنه دوباره تو برف گیر کنن ترجیح دادن که تا برف نیست برن. خیلی جالب بود که ملیساندر تا دید اوضاع خرابه و چه گندی زده فرار کرد ولی یه چیزی که برام جالبه اینه که مگه نگفتن اونایی که فرار کردن همه ی اسبها رو بردن پس چجوریه که یه اسب برای ملیساندر گذاشته بودن؟!! من اگر جای استنیس بودم دنبال ملیساندر میرفتم وقتی داشت فرار میکرد میگرفتم آتیشش میزدم.اینکه با وجود نداشتن برتری و ضعف سپاهش باز هم تصمیم گرفت حمله کنه به نظرم خیلی ناعاقلانه بود.باعث کشته شدن اون همه آدم شد.وقتی هم برین اومد بالای سرش خیلی مبهم آخرش نشون دادن آدم نمیتونه مطمئن باشه کشتش یا نه! خیلی کیف کردم تئون میراندا رو انداخت پایین کتلت شد.خدا کنه رمسی هم به همین سرنوشت دچار شه البته قبلش به سرنوشت ریک دچار شه.واقعا اینکه از اون دیوار پریدن پایین ما باید انتظار داشته باشیم که زنده بمونن؟ الان به لطف رلوور برفها آب شده بود فکر کنم اگرم زنده بمونن ناقص شده باشن. ووو آریا خیلی وحشیانه مرین ترنت رو کشت ولی دلم خنک شد.همونطور هم که انتظار میرفت بیناییشو از دست داد.بعد یه سوال مردان بی چهره مگه فقط چهره شونو تغییر نمیدن؟پس چجوری اون دختر با یه ذره قد یهو شد جیکن هگار؟ بعد متوجه صحبت جیکن و آریا هم نشدم تو فصل اول بخاطر اینکه آریا سه نفر رو از مرگ نجات داد جیکن بجای اون سه نفر سه نفر دیگه رو کشت به خواست آریا ولی اینجا چون آریا جون یکی رو گرفت گفت تو یه جون رو از خدای مرگ گرفتی بخاطر همین یکی بهش بدهکاری بعد خودکشی کرد؟من اینجارو متوجه نشدم طرفو نجات که نداد.کشتش مگه در صورت مرگ در هر حال به خدای مرگ تعلق نمیگیره؟!! بازیگر نقش نایمریا گفته بود که مارهای شن زار یه کاری کردن و حالا منتظریم واکنش مردم رو ببینیم پس میرسلا رو مسموم کردن من اصلا فکرشم نمیکردم فکر میکردم میخوان جیمی رو بکشن.ولی مکالمه بین جیمی و میرسلا خیلی مسخره بود الان انتظار دارن که ما متاثر شده باشیم از این عشق پدر و فرزندی؟!!! بعد یعنی دوران انقدر احمقه که پسرشو تک و تنها فرستاد تو دل دشمن؟!!!تو سریال خیلی این شخصیت رو زیر سوال بردن! walk of shame هم خوب بود با اینکه از سرسی بدم میاد ولی از کاری که باهاش میکنن اصلا خوشم نمیاد و لذت نمیبرم احمقانه ترین اقدامی که تا الان توی کتاب و سریال صورت گرفته همین مسلح شدنه هفته اینارو قراره چجوری سر جاشون بشونن کسی نمیدونه.خیلی از های اسپرو بدم میاد انگار از کاری که میکنه لذت میبره. ولی قیافه ی سرسی وقتی رابرت استرانگ رو دید و حرفهای کیبورن رو شنید خیلی خوب بود.انگار داشت تو دلش میگفت حال همتون رو میگیرم.اصلا امیدوار شد. دنی هم که همونطور که انتظار میرفت با دوترکیها مواجه شد. انگشترشو انداخت فکر کنم قرار سرنخ بشه برای جورا و داریو. ورییییسسس؟!!!!!!!الان کلا شهر دست تیریون و وریسه.تنها کسی که انتظار نداشتم تو این قسمت ببینم وریس بود. مکالمه ی بین جان و سم هم زیاد جالب نبود . تصمیماتی که توی کتاب خود جان میگیره رو تو سریال نشون میدن که دیگران بهش پیشنهاد کردن و اونم پذیرفته.بعد کارهایی که دیگران مجبورش کردن انجام بده رو تو سریال نشون میدن که خودش با اراده ی خودش این تصمیمو گرفته.آخه چرااا؟!!! این ملیساندر وقتی رسید به دیوار و اومد تو همچین قیافه ای گرفته بود که انگار من هیچکارم خیلی پرروئه.اگر داووس بفهمه چکار کرده میکشتش خائنو. وقتی اولش در آنچه گذشت بنجن رو نشون دادن من واقعا فکر کردم بنجن پیدا شده نگو نقشه شون برای بیرون کشیدن جان بود.خیلی وحشیانه زدنش نامردا.روحش شاد.من یه عکسایی چند روز پیش دیده بودم که چشمای جان سفید بود و وارگ شده بود ولی 20 بار اون تیکه ی آخرو بدون پلک زدن دیدم همچین اتفاقی نیفتاد از همین جا باید بگم نامردای فتوشاپ کار. ولی یه موضوعی که هست اینه که جان ولی تو سریال تقریبا شهیدش کردن نشون دادن فقط بخاطر نجان مردم آزاد و اینکه از این کار خوششون نمیاد این کارو کردن با این حال یکی از دلایلی که توی کتاب هم اینکارو کردن بخاطر همین تعصبشون بود.

مرسى ولى دقیقا منم

نگار میتونی بری این پیج ببینی ولی پیشنهادم اینه نبینی.اونروز گفتم اصلا اینارو دیدید رد کنید نگاه نکنید مزه ی سریال میره.gameoffactsss به جز اینی که السار گفت دوتا اسپویل دیگه هم هست که شاید نخوای ببینی.