Queen nymeria

کتاب ششم که گویا تا 2016 ریلیز نمیشه.دوستانی که کتاب 5 رو یک یا دو سال پیش خوندن چجوری تحمل میکنن؟!من چند ماهه کتاب رو تموم کردم تو خماری ادامه ی داستان موندم! با خودم میگم ایکاش چند سال دیگه با مجموعه آشنا میشدم که کامل بود ولی خب اونم زیاد مزه نمیداد چون دیگه تب کتاب میخوابید و بحث نمیشد روش زیاد.ولی خدا کنه تا اواسط 2015 چاپ کنن کتابو 4-5 سال خیلی زیاده.بیچاره اونایی که چندین سال دارن این مجموعه رو دنبال میکنن پیر شدن از بس انتظار کشیدن. ایکاش وقتی کتاب 7 چاپ میشد ساخت سریالو شروع میکردن.این سریال هم خیلی وقت نویسنده رو گرفت خودش گفته بود 2014 چاپ میشه کتاب ولی دو سال به تاخیر افتاد. خودش که تو یه توییت گفته بوده نمیدونم چرا فنها انقدر برای کتاب 6 هیجان زدن این کتاب اشکتون رو در میاره!

خلاصه شخصیت بسیار مرموزی داره.

Richard Armitage هم برای نقش یورون گریجوی خوبه.

دوستان کسی سری کتابهای the maze runner رو خونده؟ژانر علمی-تخیلیه. اگر خوندین لطفا بگید ارزش وقت گذاشتن داره کتاباش یا نه؟

..........................

دربازه ی حرفهایی که میری ماز دور به دنریس زد: "When the sun rises in the west and sets in the east," said Mirri Maz Duur. "When the seas go dry and mountains blow in the wind like leaves. When your womb quickens again, and you bear a living child. Then he will return, and not before." من مطمئن نیستم که واقعا پرافسیه یا فقط داشت با طعنه به دنی میگفت هیچوقت. ولی اگر واقعا پرافسی باشه ممکنه بعضی قسمتهاش به حقیقت پیوسته باشه.من سرچ کردم دیدم خیلی های دیگه هم فکر میکنن همچین چیزی ممکنه درست باشه و برای این موضوع تئوریهایی وجود داره. کوئنتین ممکنه خورشیدی باشه که در غرب طلوع کرد(بدنیا اومد) و در شرق غروب میکنه(میمیره). ممکنه منظور از دریا,دریای دوتراکیها باشه همونجور که دنی تو فصل آخرش دید بعضی قسمتهاش داشت خشک میشد و اتفاقات دیگه ای که تو آخرین فصل دنی افتاد.فقط میمونه کوه ها که نمیدونم سمبل چی میتونن باشن و بدنیا آوردن فرزند زنده.

امیدوارم تکراری نباشن.

شخصی که بیشتر عمرش در حال جاسوسی بوده پس احتمال هم میده که اون لحظه ممکنه فرد دیگه ای هم در حال گوش دادن باشه.با حرفی هم که کیوان زد کاملا موافقم.

اون تخمهای اژدها تبدیل به سنگ شده بودن.ایلریو تو خواب هم نمیدید که اونا تبدیل به اژدها بشن. کوایته در هشداری که به دنریس میده میگه: The glass candles are burning. Soon comes the pale mare, and after her the others. Kraken and dark flame, lion and griffin, the sun's son and the mummer's dragon. Trust none of them. Remember the Undying. Beware the perfumed seneschal. اگر mummer's dragon که کوایته گفته همون اگان باشه پس احتمالا اگان تارگرین نیست. در جای دیگه هم موکورو که یکی از خادمین رلوور به تیریون میگه: Dragons old and young, true and false, bright and dark. And you. A small man with a big shadow, snarling in the midst of it all. که باز هم اشاره داره به اژدهای false. خیلی ها هم میگن که ممکنه اگان یک بلک فایر باشه.همینطور واریس و اینها نقشه دارن که یک بلک فایر رو به سلطنت برسونن. درباره ی اینکه واریس مطمئنه که اگان حقیقیه.نمیشه صد در صد مطمئن بود که حرفهاش صادقانه بوده.

اونا نایمریا و مارتلها بودن نه سرسی و لنیسترها!بهترین جا برای تبعید همون دیوار چون اگر لردها بخوان برگردن هم نمیشه بخاطر عهدشون میکشنشون ولی اگر به شهرهای آزاد تبعید کنن شاید بتونن ینقشه انتقام بکشن.خوب شمال بخشی از دورن نبوده که.ولی بخشی از مناطق تحت سلطه ی تخت آهنین بوده.حالا اگر خطری از پشت دیوار تهدید کنه و نگهبانان نتونن جلوشو رو بگیرن اولین افرادی که درگیرش میشن همون شمالیان بعد جاهای دیگه و باعث ضعف شمالیها میشه و راه برای تخت آهنین باز میشه که حمله کنه به شمال. اگر درست یادم باشه یبار سر همچین موضوعی تایوین گفت بزار خود شمالیها با مشکلشون سر و کله بزنن.

یه چیزی به ذهنم رسید این که نگبانان میگن که در جنگ بین پادشاهان طرف هیچکس رو نمیگیرن و بی طرفن. به نظرتون امکان داره که اگر پادشاهی شمال دوباره بوجود بیاد مثلا از تخت آهنی هم به نگهبانان کمک بشه بعنوان افرادی که بیطرف هستند و از کل وستروس محافظت میکنن نه فقط شمال.به نظرم من که همچین چیزی امکان نداره.صد در صد میگن مشکل شمالیاست و به ما ربطی نداره.

من مثال سرسی رو برای مقایسه ی گارد پادشاهی و نگهبانان نزدم فقط بعنوان مثالی از سنت شکنی اوردم.ولی شما همش دارید این دوتا رو مقایسه میکنید. وظیفه ی نگهبانان در برابر مملکت و مردمه.مردم هم تابع لردهاشونن,لردها هم تابع پادشاه.پس در آخر هم تصمیم گیری به پادشاه بستگی داره. اون زمانی هم که راب به فکر مشروع کردن جان بود فکر نمیکنم هنوز افراد زیادی از وجود آدرها باخبر بوده باشن. خب مگه برای حفاظت از مردم از دیوار حفاظت نمیکنن؟یک پادشاه هم از مردمش محافظت میکنه.راب هم آینده نگری کرد و به اتفاقی که در نبود وارث قرار بود بیفته فکر کرد.شاید از نظر راب اینکه بیاد و راه راب رو ادامه بده هدف والاتری بوده از یه نگهبان ساده.اون موقع کی فکرشو میکرد جان . من همچین حرفی نزدم پرسیدم شما شخص پادشاه و مملکت رو از هم جدا میدونید؟نه وظیفه ی حفاظت رو.

دقیقا جایی اشاره شده که در قانون وستروس نوشته که هیچ پادشاهی نمیتونه کسی رو از تعهد آزاد کنه؟ من سرسی رو فقط به عنوان نمونه ای از سنت شکنی نام بردم کاری ندارم که از روی حماقت این کار رو کرده یا نه!این کار مگه نامشروع بوده که حالا بخواد مشروع بشه؟شاید منظور شما مرسوم بوده!که خیلی با مشروع تفاوت داره. شما شخص پادشاه و مملکت رو از هم جدا میدونی؟پادشاه هم داره به مملکت حکمرانی میکنه و برای امنیت و... مملکت تصمیم میگیره.پس اگر تصمیم بگیره که به صلاحه که یک نفر رو از تعهدش آزاد کنه چرا نباید این کارو انجام بده؟(البته با مشورت با اطرافیانش) بعد شما آزاد کردن یک نفر از تعهدش رو با اون مثالهایی که خودتون زدید مقایسه میکنید؟ بله اگر مثلا میخواست هزار نفر رو از تعهد آزاد کنه میشد اعتراض کرد چون لطمه میزد به قدرت دیوار ولی برای آزاد کردن یک نفر که ممکنه سرنوشت خیلیها به همین آزادی از تعهد وابسته باشه چرا باید اعتراضی صورت بگیره؟

به نظر شما چه اقدام بهتری اون زمان می تونست انجام بده؟؟؟ ببین با این کارش چهار حالت پیش میومد: راب می میرد ، جان می مرد: پس کلا هیچ فرقی نمی کرد. شمال می رسید به بچه های تیریون. راب زنده می موند ، جان می مرد: بازم ضرری نمی کرد. فقط محکم کاری کرده. راب می مرد ، جان زنده می موند: به جان برسه بهتر از اینه که به لنیستر ها برسه. راب زنده می موند ، جان زنده می موند: اگه جان قیام می کرد چند نفر تو شمال بودن که بین راب و جان ، جان رو انتخواب کنند؟ یا خیلی راحت می تونست مشروعیت رو پس بگیره یا بفرستتش به دیوار. توجهتون رو به عهد نگهبان شب جلب می کنم چه جان مشروع میشد چه نمیشد هیچ فرقی نمیکرد فقط راه عهد شکنی برای جان رو هموار میکرد اگر نامه ای وجود داشته باشه حتما راب به این هم فکر کرده و شاید جان رو از تعهدش به نگهبانان آزاد کرده.ما نمیدونیم که پادشاه این قدرت رو داره که یه نفر رو از عهد نسبت به نگهبانان آزاد کنه یا نه.شوالیه های سفید پوش گارد پادشاهی هم قسم خوردن که تا زمان مرگ به پادشاه خدمت کنن تا زمانی که جافری برای اولین بار سنت شکنی کرد و باریستان رو خلع کرد.حالا کی گفته که راب هم نمیتونست همچین کاری بکنه کی میخواست اعتراض کنه؟

راب اونموقع فکر میکرد برادرانش مردن و فکر میکرد اگر جان رو مشروع نکنه و خودش بمیره وینترفل به سانسا و تیریون میرسه و دیگه کسی نیست که راهشو ادامه بده.به نظرم دلیل اینکارش این بود که نمیخواست یه لنیستر بوسیله ی خواهرش به وینترفل برسه.البته حالا که معلومه زنده ن و نمردن نمیدونم کار درستی بوده یا نه.

احتمالش هست چون قبل از اینکه راب بمیره با کتلین راجع به مشروع کردن جان حرف زده بود.

اگر زنده س پس چرا تا حالا هیچ حرکتی ازش ندیدیم؟من فکر نمیکنم زنده باشه بیشتر مردم دوست دارن اینجوری باشه.یه سری تئوری هم بود که گری ویند نمرده و راب داره مثل یه وارگ تو بدن گری ویند زندگی میکنه!مردم بخاطر علاقه ای که به استارکها دارن با وجود اینکه خیلی واضح میدونن چی شده باز هم قبول نمیکنن و میخوان شخصیتهای مورد علاقشون رو یه جوری به زندگی برگردونن.

مارتین گفته که توی فصل سرآغاز کتاب 6 جین وسترلینگ هم هست.فکر کنم جواب سوالهامون که جیمی جین واقعی رو دیده یا نه رو بگیریم. بعد هم گفته که به این که یک شخص کاملا سیاه یا شرور باشه اعتقادی نداره چون ممکنه از نظر خود اون شخص اعمالش قهرمانانه باشه.بعد یکی پرسیده پس آدرها چی؟خندیده و گفته باید دید.پس ممکنه که آدرها هم شخصیتهای کاملا سیاه نباشن.البته متن مصاحبه رو کاملا یادم نیست.نمیدونم دقیق گفتم یا نه.

به نظرم اگر بخواد لرد وینترفل یا پادشاه شمال بشه.لردهای دیگه ازش توقعات دیگه ای بجز فکر کردن 100% به دیوار دارن بالاخره فرزندانشون و.. رو در جنگ از دست دادن چرا باید بخوان خون فرزندانشون بی ثمره باشه؟احتمالا بخوان انتقامشون رو بگیرن و کاری که راب شروع کرد رو تموم کنن.مگر اینکه جان راضیشون کنه.حالا اگر نتونه لردها رو متقاعد کنه,اگر بخواد به دبوار کمک کنه و تمام تمرکزش رو روی دیوار بزاره لردها ناراضی میشن اگر بخواد لردها رو راضی نگه داره که اونطور که باید نمیتونه به دیوار رسیدگی کنه. حالا باید دید مارتین برای این کاراکتر چی میخواد!

برای وراثت که تایرک بعد از فرزندان تاوین و کوان قرار میگیره.اگر واقعا دنبال اینه که تایرک رو وارث کنه پس باید از شر بقیه خلاص بشه.یا شاید گفته یه لنیستر بهتر از هیچیه. یه احتمال ساده تر هم هست که خیلی مطرح شده ممکنه مردمی که شورش کردن گرسنه بودن و خوردنش کی میدونه. @lady of houses اون دو خط آخری که گفته میشه به برن فکر کنم درباره ی اژدهاهای دنریسه.فکر نمیکنم به اژدها توی آشایی ربطی داشته باشه.دقیقا یادم نیست هر کس دیگه که مطمئنه بگه.

اگر زنده مونده باشه فکر نمیکنم دیوار رو رها کنه.اخلاقیات و ارزشهاش بهش اجازه نمیده. ولی اگر تحت شرایط خاص زنده بشه یعنی از بند تعهدش آزاد بشه باید دید نگهبانان مخالف بهش اجازه میدن بمونه یا نه ولی من فکر میکنم باز هم با این شرایط در کنار نگهبانان میمونه.الان با توجه به چیزهایی که دیده فکر نمیکنم به لرد وینترفل شدن فکر کنه.

کسی تئوری tyrek lannister رو شنیده؟ میگن ممکنه وریس دزدیده باشدش.اگر واقعا کار اونه باید دید هدفش چیه! خود مارتین گفته توی کتاب ششم مشخص میشه چه اتفاقی برای تایرک افتاده.

به نظرتون ممکنه چیزی که برن دیده بوده واقعا اژدها بوده باشه؟ "The smoke and ash clouded his eyes, and in the sky he saw a great winged snake who’s roar was a river of flame. He bared his teeth but then the snake was gone. Behind the cliffs tall fires were eating up the stars” یا خطای دید بود و فکر کرده که اژدها دیده.

ممکنه تخم اژدها وجود داشته باشه.شاید توی سردابه ی وینترفل.اگر اشتباه نکنم چند طبقه است و طبقه های زیری زیاد رفت و آمد نیست توشون پس شاید خود استارک ها هم نمیدونم. یه نکته ی دیگه اینه که اژدها میتونه برای مدت طولانی به خواب بره و بعدا از خواب بیدار بشه؟اگر امکان پذیر باشه شاید یه جایی یه اژدها به خواب رفته دور از دید انسانها. تئوری رو اگر میشه با جزئیات اینجا بذارید یا لینکش رو بذارید.

داشتم به این فکر میکردم که اگر جان مرده باشه در آخرین فصلش و ریبورن بشه و قرار باشه آزور آهایی باشه و وستروس رو نجات بده.چقدر این داستان کلیشه و هالیوودی میشه.توی فیلمهای هالیوودی هم اینجوریه که زمین و زمان به هم میریزه تا انسانها بمیرن بعد یک فرد که خدایان درش ویژگیهایی دیدن که در بقیه ندیدن و از حمایت خدایان برخورداره انسانها رو نجات میده و تبدیل به قهرمان میشه.از قضا این فرد حرام*زاده هم هست در بعضی موارد حاصل تجا*وز هم هست.مثل تسیوس immortals و یا پرسیوس clash of titans و wrath of titans.حالا تا اینجا که حرام*زاده بودن جان مشخصه باید دید که فرزند ریگار و لیانا هست یا نه و اگر هست حاصل تجا*وزه یا نه و آیا واقعا رلوور ازش حمایت میکنه؟!.و اگر همچین اتفاقی توی داستان بیفته از مارتین ناامید میشم این همه داستان رو خوب پیش برده بعد اینجوری هالیوودی تمومش کنه!