hamedsr

Sadeh خود تهیه کننده های سریال هم نمی تونن اینقدر خوب همه باگهای سریال رو توجیه کنن )) * خیلی دردناک میشه اگر شیرین قربانی جان باشه! * خوش اومدید یه پیشگویی بود، که کتاب خونها تعبیر کرده بودن، که ریخته شدن خون جان پای دیوار، شاید مرتبط به اون پیشگویی باشه ... دقیقا چی بود؟ یادم نیست تو کتاب بود؟ کدوم فصل؟ یه آدرس میدید بخونم

کیوان مشکلی که در مورد مقایسه کتاب و سریال وجود داره اینه که هر کاری کنند یه عده یه چیزی در میارن تا اعتراض کنن نسبت بهش. اگر بیش از حد بپردازند، میگن کش دادن این قسمت رو ... اگر از یه قسمت دیگه بزنن، میگن چرا این قسمت رو حذف کردن، چرا این کاراکتر نیست ... اگر خیلی بیشتر از حد ساخت سریال رو طول بدن، میگن چرا اینقدر فاصله افتاد، دو سال برای یک فصل؟ ... اگر سرسری کار کنند، میگن چرا جلوه های ویژه ش ضعیف شد اینجا (مثل انتقاد خود من به قسمت قبل)، چرا جنگش رو ضعیف در آوردن ... بیش از این نمیشد به شمال پرداخت، با دوستمون ( ويسنيا تارگرين) خیلی هم مرگ جان تو سریال غیرمنتظره نبود. به نظرم با اونکه فصل 5 نسبت به فصلهای قبل ضعیفتر بود، حداقل تو قسمتهای شمال خوب کار کردن. انتظارات رو برآورده کردن ...

برین رو مشخصه، خبر از کجا بهش رسید که سپاه استنیس سمت وینترفل حرکت میکنه. پادریک می بینه سپاه رو. نمیدونم اگر پیش بینی ملیساندر اینقدر خوبه، چرا در مورد استنیس اشتباه کرد؟ یعنی عمدی بود ضربه زدن به استنیس؟ تئوری غیر محتملی نیست، ولی خب، به نظرم خود جان بود که مرد. یعنی سر داووس بود که جای جان مرد؟ جان رو تو بدن سر داووس قرار ببینیم؟ فکر نکنم ...

در مورد سکانس استنیس و برین: معمولا اینجور صحنه ها تو فیلم و سریال، که کسی شمشیری رو پایین میاره، ولی نمیکشه طرفو، یه طنابی که دور اسیر بسته شده رو باز میکنه ... یا همچین چیزی. وگرنه چه دلیلی داره اگر نمیخواد استنیس رو بکشه، شمشیر رو ببره بالا و اونجوری بیاره پایین؟! احمقانه به نظر میرسه حرکتش اگر استنیس زنده مونده باشه

پایان خوبی بود نسبتا، کل فصل شاید از سه اپیزود راضی باشم (7 و 8 و 10) بهترین قسمتهای فصل، بخشهای مربوط به شمال بودن، مرگ جان اسنو همونطور که بود انتظار داشتم. در مورد برگشتن و برنگشتن نظرات مختلفی وجود داره، اگر بخوایم به حرفهای بازیگر سریال اعتماد کنیم، شاید محتملترین حدس میتونه همون بقا روح جان اسنو تو بدن گوست باشه. سرما رو میشد حس کرد تو این سکانس! گرچه خیلی ناامید میشم اگر برنگرده. خودکشی سانسا و تئون هم با هم خیلی عجیب و ناباورانه بود. (گرچه مرگشون رو ندیدیم!) انتقام آریا و برین: ازش انتظار داشتم با دیدن شمع سانسا بره کمکش، ولی رفت سراغ استنیس! انتقامش رو گرفت بالاخره. داستان آریا واسم مبهمه، یعنی در نهایت به کجا میخواد برسه؟ کلا هر کسی تو سریال سرگرم نفرت و انتقام شد، یه جوری خودش یا اطرافیانش سر آخر کله پا شدن. آریا هم دنباله رو بقیه میترسم ...! استنیس هم مرد، حقش هم مرگ بود، حداقل تو سریال حماقت رو به حداکثر رسوند. سکانس خمه شون به وینترفل عالی بود، آرایش نظامیشون هم خوب نشون دادن، نصف لشکر سرجاشون خشکشون زده بود، نصف دیگه به سمت جنگل فرار میکردن! تیریون و واریس: گفتگوشون مث همیشه جذاب بود، این دو نباید از هم دور بشن ... اژدها و مادرش: اینبار جالبتر بود کار فنی شون نسبت به اپیزود قبل! یعنی دنریس رو بردن؟ یا بهش ملحق شدن؟ سکانس کینگزلندیگ رو هم دوست داشتم! نفرت رو میشه تو چشمهای سرسی دید. یاد ضرب المثل چاه مکن بهر کسی ... اومد با کمک فرقه مذهبی، با پر و بال دادن بهشون، کسای دیگه رو کله پا کنه، ولی دامن خودش رو گرفت به تحقیرانه آمیزترین شکل! چقدر علامت سوال داشت این اپیزود آخرش! آریا؟ جان؟ سانسا و تئون؟ دنریس؟

این مصاحبه جدید کیت هارینگتون چی میگه؟ http://www.vox.com/2015/6/14/8779659/jon-snow-dead-game-of-thrones میگه من بر نمیگردم ...

منم تبریک میگم تولد همه دوستان رو، حالا هر روزی به دنیا اومدن. شاد باشین ... (شرمنده نبودم، تبریکا جا موند :دی) کیوان جان تولد شما هم مبارک. تندرست باشی

بیشترین انتقادی که از اپیزود 9 فصل 5 شد (از لحاظ فنی)، سکانس مربوط به اژدها بود. بیننده های سریال بیکار ننشستن یه ویدیو جالب از تلاش افراد فنی سریال، تو جلوه های ویژه این سکانس ساختن https://www.mediafire.com/?n70cf4j1tk7sk0k

یه جوری باورش سخته اینکه جان برنگرده. به خاطر نشانه هایی که تو کتاب و سریال دیدیم. حالا خواسته مون هر چی باشه ... منم دوست ندارم شیرین قربانی جان باشه تو کتاب. کاش میشد این ملیساندر ملعون نقشی تو برگردوندن جان نداشته باشه سریال و کتاب دیگه تاب از دست دادن کاراکتر اصلی دیگه ای رو ندارن.

تا حدودی قابل پیش بینی بود که استنیس زیر بار حرف ملیساندر میره، استنیس یه آدم مسخ شده است؛ اولین بار نیست که چشم بسته حرفهای اون شیطان رو میپذیره. قربانی کردن یه انسان برای خشنودی خدا؟! نمیشه به دور از واقعیت چنین حرکتی رو از استنیس پنداشت، از دیرباز تو تمدنهای مختلف وجود داشته که روحی رو به نحوی تقدیم خدا میکنند، یا خونی میریزند تا خشنودش کنند، یا به خواسته ای که دارن بریزن... گرچه هنوزم به شکل معتدل تری با قربانی کردن حیوانات شاهدش هستیم. فقط باید پذیرفت که نویسنده تصمیم گرفته به رخ بکشه چنین قربانی کردنی رو! قسمت میرین خوب بود. بر خلاف براووس و آریا که وقت سریال رو هدر داد. بهترین قسمتهای آریا زمانی بود که یه چالشی با خودش داشت یا یه سرکشی ازش سر میزد، چه با سندور کلگان یا فصل اولش تو کینگز لندینگ یا اتفاقات فصل دوم... این آریای کنترل شده تو براووس رو دوست ندارم قسمت مربوط به دنریس میتونست بهتر بشه، نمیدونم بازی خود بازیگر دنریس رو باید بیشتر شماتت قرار داد، یا جلوه های ویژه؟ همیشه پز سریال رو میدادم به خاطر جلوه های ویژه ش، ولی سکانس پایانی این اپیزود، به هر دلیلی جلوه های ویژه ی با شکوهی نداشت، خصوصا سوار شدن اژدها که ... نمره ای که به اپیزود میدم 7 از 10

چه کاریه خب، دیسلایک میزنی قلب مردمو میشکونی، لایک نکن فقط

دو بار این اپیزود رو دیدم، عالی بود. خصوصا قسمتهای مربوط به شمال. علاوه بر اون این قسمتها رو هم دوست داشتم؛ دیالوگهای رد و بدل شده بین تیریون و دنریس، ذلت سرسی، دیالوگ سم به اولی: I’ve been worrying about Jon for years. He always comes back. شاید این دیالوگ در آینده هم کاربرد داشته باشه نگرانی برای جان وجود نداشته باشه جان آزور های باشه که حله راستی کشته شدن رتل شرت، یعنی خداحافظ منس ریدر تو سریال؟

5 اپیزود اول نظرم رو زیاد جذب نکرد، جذابیت این فصل به طور کلی نسبت به فصلهای گذشته کمتر شده. خصوصا تغییری که داستان سانسا داده شده رو نمیپسندم! به طور کل مشکلی با تغییرات نداشتم تا اینجا تو سریال (فصلهای گذشته)، ولی خب به نظرم راه خوبی نرفتن اینبار! ولی انصافا والریا رو خوب به تصویر کشیدن. سکانس حمله جزامی ها به تیریون خوب بود!

جالبه به رغم این انتشار غیرقانونی، باز هم رکورد بیننده رو شکست ... ببینندگان اپیزود اول 8 میلیون ثبت شد.

فقط میتونم بگم فوق العاده است

سوال مهمی که پیش میاد اینه که اگر جان پسر ند باشه، یا حتی برادرانش، چرا باید چنین چیزی رو مصرانه مخفی کنه! خصوصا هویت مادرش رو ... یا چرا نگه پسر برادرمه ... پسر لیانا بودن حداقل این توجیه رو داره که علت مخفی کردن هویت مادرش، میتونه اونو از خطرات احتمالی دور کنه!

North Wolf : درسته قرار بود این اتفاق بیوفته، البته این برنامه ریزیشون مربوط به یک سال قبله، ممکنه تغییر کرده باشه. در ضمن برن کمی قصه ش از بقیه کاراکترها جلوتره ... با توجه به اسم اپیزود آخر، معلوم نیست فردا چه چیزی در انتظارمونه.

لایق نبود، فقط به خاطر حرکت کثیف ماتراتزی و ... رهبر تیم فرانسه سر پنالتی زدن ها نبود. جو بازی تغییر کرد...

امیدوارم به بازی برسه، تازه رسم شده میگن بازیکنان مصدومه، ولی بعد می بینی تو زمینه. پراندلی هم تو مصاحبه ش گفت مصدومیتش جدی نیست ... پرین هم بد نیست :دی هیجان انگیزه حضورش تو زمین، باید دید اینقدر خوب هست که میگن :دی

دوست دارم تیمهای آمریکای جنوبی یه درس حسابی به اروپایی های پرمدعا بدن! :دی تا اینجا که خوب بوده. ببینیم اروگوئه چه میکنه با انگلیسی ها و ایتالیایی ها ... برزیل و آرژانتین هم فینال این دوره است ... در نهایت هم ستاره ششم کوآدرادو چه خوبه! 2 گل نقش اساسی داشت، برای تیم فانتزیم انتخاب کرده بودم سایت فیفا فصل بعد هم که میاد بارسا

جان بعد از گذشت از زندگی ایگریت و کلی مقاومت در مقابل ایگریت که خودش رو به جان چسبوند و گرفتار شدن تو برزخی که باید خائن بودنش رو از طرفی به وحشی ها ثابت کنه و ازیه طرف دیگه ماموریتش رو به انجام برسونه ... پس از اون هم ماجرای پیرمرد و جدا شدنش از ایگریت که حاضر نشد یه روستایی بی دفاع رو بکشه! چطور میخواست ثابت کنه که خیانت کرده، ولی خودش رو از ایگریتی که هی خودش رو به جان نزدیک میکرد جدا میکرد؟ یعنی شک نمی کردن این هنوز به عهدش وفاداره؟ :دی اصن کی بود باعث شد این عشق به وجود بیاد؟ ایگریت بود که به بودن و خوابیدن با جان رضایت نداد و شروع به خودنمایی کرد ... تا جان افتاد تو دامش! چطور وقتی نزدیکش بود و عاشقش شده بود و مجبور بود باهاش باشه به خاطر نقشه ش ولی عشقی که واقعا به وجود اومده بود رو مخفی کنه از ایگریت؟ شاید عشقش با جان سبب نابودیش شده باشه، ولی اینکه بگیم جان ایگریت رو نابود کرد خیلی عجیبه! خصوصا تو کتاب میشه بهتر فهمید اینارو از سریال... کلی داستان رو حذف می کنید تا جان رو مقصر جلوه بدید؟ یه بار دیگه پست من رو بخون، بر عکس این رو گفتم. کامل توضیح دادم تو پست های قبلیم. واسه زنده موندن و جلب اعتماد هیچ نیازی به انقدر عمق دادن و فریب ایگریت نبود. فریب؟ یعنی میگی عاشقش نبود؟ ایگریت بود که خودش رو هی نزدیک کرد! گفتم کامنت قبلیم، باعث به وجود اومدن این عشق خود ایگریت بود نه جان! وقتی میشه کلمه فریب استفاده کرد که بگی به عمد این عشق رو جان به وجود آورده، در حالیکه تو کتاب مشخصه ...! اون فصلی که تو غار بودن رو پیشنهاد می کنم یه بار دیگه بخونی ... اون کامنت رو خوندم، ولی چه انتظاری ازش داشتی؟ چه ملامتی واسش وجود داشت؟ تو دام عشقی که برای جان پهن کرده بود گرفتار شد در نهایت ... منم نگفتم جان بی نقصه ... اگر شروع به عشقبازی با اون نمیکرد هم می گفتین چه شخصیت خیلی + و نچسبی :دی عشق دختره رو جواب نمیده و ... اگر خیانت میکرد، همین خیانت به دیوار رو چوب بالا سرش قرار میدادین، اگر در مورد نقشه ش به ایگریت می گفت، می گفتین چه احمقه ماموریت به این مهمی رو لو داد بهش و غیره ...

راضیم، همش استارکها میوفته واسم تو این اپلیکشنها

جان بعد از گذشت از زندگی ایگریت و کلی مقاومت در مقابل ایگریت که خودش رو به جان چسبوند و گرفتار شدن تو برزخی که باید خائن بودنش رو از طرفی به وحشی ها ثابت کنه و ازیه طرف دیگه ماموریتش رو به انجام برسونه ... پس از اون هم ماجرای پیرمرد و جدا شدنش از ایگریت که حاضر نشد یه روستایی بی دفاع رو بکشه! چطور میخواست ثابت کنه که خیانت کرده، ولی خودش رو از ایگریتی که هی خودش رو به جان نزدیک میکرد جدا میکرد؟ یعنی شک نمی کردن این هنوز به عهدش وفاداره؟ :دی اصن کی بود باعث شد این عشق به وجود بیاد؟ ایگریت بود که به بودن و خوابیدن با جان رضایت نداد و شروع به خودنمایی کرد ... تا جان افتاد تو دامش! چطور وقتی نزدیکش بود و عاشقش شده بود و مجبور بود باهاش باشه به خاطر نقشه ش ولی عشقی که واقعا به وجود اومده بود رو مخفی کنه از ایگریت؟ شاید عشقش با جان سبب نابودیش شده باشه، ولی اینکه بگیم جان ایگریت رو نابود کرد خیلی عجیبه! خصوصا تو کتاب میشه بهتر فهمید اینارو از سریال... کلی داستان رو حذف می کنید تا جان رو مقصر جلوه بدید؟