رفتن به مطلب

renly baratheon

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    437
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های renly baratheon

  1. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    میریم سراغ ترک بعدی از بند Seven Kingdoms: ترک Stormborn از آلبوم Brothers Of The Night لینک دانلود: http://1drv.ms/1n1uk9H http://uploadboy.com/kvo6p1jai2ux.html * بخشی از ووکال این ترک که در این پست براتون قرار دادم، نسبت به ترک هایی که تا به حال اینجا قرار گرفتن تفاوت داره؛ اگه با دث متال و دیگر هم خانواده هاش آشنا باشید، Death Growl براتون عادی هست و باهاش آشنایی کامل دارید؛ اگر هم نه، یکی از Extended vocal technique هایی هست که در متال استفاده میشه و برای به وجود آوردن فضایی متفاوت تر، تاریک تر، عمیق تر و قدرتمندتر به کار میره. اگه برای اولین بار هست که به همچین چیزی برمیخورید، اندکی ممکنه زمان ببره که گوش هاتون بهش عادت کنه و یک پروسه ی عادی هست. لیریک: Blood of the dragon flows through my heart A silver maiden born to be bought My brother's torment I've ever known Waking the dragon against his own خون اژدها در رگ های من جاری است بانویی نقره ای هستم که برای فروخته شدن به دنیا آمده ام تنها چیزهایی که می شناسم آزارهای برادرم است هنگامی که اژدهای درونش را بیدار کنم For all the pain that you had wrought I never thought This day would ever come به خاطر همه بلاهایی که به سرم آوردی هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که چنین روزی هرگز فرا برسد Love, hate, pain, suffering The cycle starts again with every day I lived your design Naive in truth 'till my destiny took me away عشق، نفرت، درد، رنج این چرخه هر روز دوباره شروع می شود من آن گونه که تو می خواستی زندگی کرده ام در واقع خام بودم تا زمانی که سرنوشتم فرا رسید So my sun and stars My hero from afar Go give the king his crown of gold اکنون خورشید و ستاره های من قهرمان دوردست من برو و به پادشاه تاج طلایی اش را بده The beggar king had dared to raise his sword In the peaceful hall of the horselords Some little part of me would set him free Instead he'll die this night by my decree شاه گدا جرات کرده است که شمشیر بکشد در تالار صلح آمیز اربابان اسب ها قسمت کوچکی از من می خواهد او را آزاد کند اما در عوض او امشب با فرمان من خواهد مرد For all the pain that you had wrought I never thought This day would ever come به خاطر همه بلاهایی که به سرم آوردی هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که چنین روزی هرگز فرا برسد Love, hate, pain, suffering The cycle starts again with every day I lived your design Naive in truth 'till my destiny took me away عشق، نفرت، درد، رنج این چرخه هر روز دوباره شروع می شود من آن گونه که تو می خواستی زندگی کرده ام در واقع خام بودم تا زمانی که سرنوشتم فرا رسید So my sun and stars My hero from afar Go give the king his crown of gold اکنون خورشید و ستاره های من قهرمان دوردست من برو و به پادشاه تاج طلایی اش را بده * همون طور که از اسم ترک مشخصه این آهنگ درباره دنریس تارگرینه و در واقع دنی داره درباره برادرش و رنج هایی که از دستش کشیده و در نهایت کشته شدن برادرش توسط کال دروگو صحبت میکنه. چیزی که برای من سواله اینه که نویسنده این آهنگ قصد داشته از این کار دنریس (سکوت در برابر قتل ویسریس) دفاع کنه یا این که نکوهش و تخریبش کنه؛ که در صورتی که گزینه اول درست باشه باید بگم خیلی بد عمل کرده و اگه گزینه دوم مد نظرش باشه خیلی خوب عمل کرده! (پ.ن: استنیس جان برات تو پیغام خصوصی فرستادم)
  2. renly baratheon

    فن فیکشن

    وینترفل: من خیلی وقته که نظرم نسبت به استنیس تعدیل شده! اگه احیانا به خاطر پست هایی از من که توشون تا تونستم به استنیس بد و بیراه گفتم و نفرتم رو ازش جار زدم این فکر رو کردید، باید بگم که اون پست های خیلی قدیمی مربوط به زمان اوایل عضو شدن من تو وستروس بودن وقتی که کتاب دوم رو تازه تموم کرده بودم و داغ رنلی هنوز تازه بود و به این خاطر از استنیس بیشتر از هر شخصیت دیگه ای متنفر بودم. اما بعدا که کتاب های بعدی رو خوندم و بیشتر با استنیس آشنا شدم و حرفاش رو شنیدم، نظرم خود به خود نسبت بهش تعدیل شد. البته هنوز هم دوستش ندارم اون طوری که رابرت و رنلی رو دوست دارم (که دلیلش هم تفاوت نگرش و جهان بینی استنیس با منه)، اما این رو قبول دارم که در حال حاضر بهترین گزینه برای پادشاهی وستروسه به شرطی که داووس همچنان دستش باشه و کنترلش کنه. در مورد تسکین دادن ملیساندر اون چیزها رو از کتاب یادم هست، منتها داستان شما داشت طوری پیش می رفت که من تصورم این بود که این یه بار رو دیگه ملیساندر نمیتونه استنیس رو تسکین بده و دلیل این که بر خلاف اصرار ملیساندر اون رو با خودش به بلک واتر نمیبره همینه. حالا که استنیس حقیقت اون شب رو فهمیده اونقدر از دست ملیساندر عصبانیه که طردش میکنه، و بعد از شکست تو نبرد و افسردگیش دوباره بهش رو میاره. در واقع برداشت من اشتباه بود، تو قسمت قبل وقتی که استنیس دستور میده ملیساندر رو پیشش بیارن من فکر میکردم استنیس عصبانیه و میخواد توبیخش کنه اما گویا در حقیقت ناراحت بوده و میخواسته بانو تسکینش بده! در مورد تفاوت سریال و کتاب هم موافقم، اون چیزی که تو سریال نشون دادن (مثل تصویر کلی استنیس و هر چیز دیگه ای که ازش نشون دادن) کاملا احمقانه است! اصلا تصورش رو هم نمیتونم بکنم که استنیسِ خشک و مقرراتی که اینقدر از عیاشی های رابرت بدش میومد و از ادریک استورم به خاطر کاری که رابرت کرده بود متنفر بود، حالا خودش بخواد همچین کاری انجام بده و همسر قانونیش رو رها کنه و با زن دیگه ای همخوابه بشه! اون که آره، براتیون ها کلا خوبن، اما من فکر میکنم دلیل تنفر خواننده ها از خیلی از شخصیت ها اینه که از دید اون ها به مسائل نگاه نمیکنن و خودشون رو جای اون ها نمیذارن و به راحتی از بیرون قضاوت میکنن! خیلی راحت میشه گفت من اگه جای فلان شخصیت بودم این کار رو انجام نمیدادم یا فلان کار رو انجام میدادم؛ اما مشکل اینه که ما واقعا خودمون رو جای اونا نمیذاریم! این که فقط خودمون رو تو اون موقعیت قرار بدیم کافی نیست، باید مثل اون ها هم فکر کنیم! واسه همین میگم اگه باز هم همچین فن فیکشن هایی نوشته بشه که نویسنده (و در نتیجه خواننده) خودش رو کاملا جای شخصیت بذاره و مثل اون (نه به جای اون) فکر کنه، اون ها هم قابل درک خواهند شد.
  3. renly baratheon

    فن فیکشن

    واقعا عالی بود وینترفل عزیز. بهتر از این نمی شد تمومش کرد یعنی! بعد از این که قسمت پایانی رو خوندم یه بار دیگه همش رو از اول خوندم! اعتراف میکنم که به قلمت غبطه می خورم، کاش می تونستم ایده هایی که تو ذهنم دارم رو با همچین قلمی پیاده کنم! احتمالا اگه مارتین این رد می خوند شما رو از ویراستارهای خودش قرار می داد! به جرات میگم این فن فیکشن شما باعث شد من دید بهتری نسبت به استنیس پیدا کنم و از زوایای به داستان نگاه کنم که تا حالا از دید من پنهان مونده بودن. رفتار و تفکرات استنیس حالا مثل خیلی از شخصیت های دیگه واسه من قابل درک شده. البته این به معنی تایید اون ها نیست یا این که من موافقش باشم، منظورم اینه که می فهمم چرا استنیس این کارها کرده و برام علامت سوال نیست؛ و شاید اگه من هم جای استنیس بودم و از دید اون به مسائل نگاه می کردم و مثل اون فکر میکردم همین کارها رو انجام میدادم. اما در حال حاضر چون دید و طرز تفکرم با استنیس فرق داره کارهاش رو تایید نمیکنم. (امیدوارم منظورم رو رسونده باشم!) نمیدونم اثر قلم شما بود یا به خاطر ویژگی های خاض این خاندانه که علاقه ام بهش خیلی بیشتر شده! واقعا این 3تا برادر با تمام تفاوت هاشون برام جذاب هستن! حتی استنیس! البته این طوری که شما می نویسید و با ریزبینی که شما دارید، احتمالا درباره هر خاندان و شخصیت دیگه ای هم که بنویسید من همینقدر بهشون علاقه مند بشم! پایانش البته با تصور من کمی متفاوت بود، اون جور که تو قسمت قبل استنیس عصبانی شد و ملیساندر رو احضار کرد من توقع داشتم که باهاش دعوا کنی و به تندی حرف بزنه و بعد طردش کنه، و این دلیل این باشه که استنیس ملیساندر رو بر خلاف اصرار زیادش با خودش به بلک واتر نبرد و به درگن استون فرستاد. و بعد از شکست در نبرد استنیس به درگن استون برگشت و اون موقع بود که ملیساندر تسکینش داد و دوباره اعتمادش رو جلب کرد. (یعنی در واقع فکر میکردم این تسکین و اینا بعد از نبرد بلک واتر اتفاق افتاده نه قبلش) اما به هر حال این چیزی که شما نوشتید هم خیلی خوب و محتمل بود و چیزهایی که مارتین دقیقا بهشون اشاره نکرده رو نمیشه ازشون مطمئن بود و هر کسی ممکنه برداشت خودش رو داشته باشه! در پایان من هم مثل ریگار امیدواریم رو برای خوندن فن فیکشن ها و کارهای اورجینال بعدی شما ابراز میکنم! پ.ن: ممنون! و موافقم با ریگار!
  4. فکر نمیکنم اون اتفاق ملکه شدن حساب بشه! داشتن میبردن که ملکه اش کنن، تاج گذاری نکرده بود هنوز! مگی گفت تاج و تابوتشون از طلاست! به نظر من اول باید واقعا ملکه بشه بعد بمیره! (پ.ن: بر خلاف جافری، اصلا دلم نمیخواد میرسلا و تامن بمیرن! مارتین چقدر میتونه بی رحم باشه آخه! امیدوارم حداقل این قسمت پیشگویی درست از آب در نیاد! ) چی؟! بیخیال...!
  5. renly baratheon

    هویت جان

    استاد: درباره میرسلا تو اون تاپیک فصل چهارم چندتا سوال پرسیدم که جواب ندادین! به نظرم خیلی منطقی به نظر نمیرسه این تئوری! :/ خب میری مازدور بچه هه رو چیکار میتونه کرده باشه؟ باید یه جایی قایمش کرده باشه یا به کسی سپرده باشش! یعنی در هر صورت از چادر خارجش کرده باشه که در این صورت باید بقیه میدیدنش! مگه جورا مواظبش نبوده؟ نمیدونم خیلی عجیبه! اما بازم به نظرم بعیده!
  6. renly baratheon

    هویت جان

    آزور آهایی: ریگار و لیانا که نمیتونن ازدواج کرده باشن. به هر حال ریگار یه زن رسمی و زنده داشت. اینی که میگی ایریس قانونی کرده باشه هم که خودتم گفتی خیلی بعیده. نمیدونم به هر دلیلی ممکنه ریگار قانعشون کرده باشه که اونجا بمونن. حالا کسانی که طرفدار این تئوری (به قول استاد آمون R+L=J) هستن به نظرشون بین ریگار و لیانا چی بوده و کدوم یکی از تئوری ها درسته؟ لیانا خودش با ریگار رفته یا ریگار دزدیدش؟ اگه خودش رفته به خاطر عشق رفته یا چیزهای دیگه؟ * در مورد بلک فایر بودن یانگ گریف من بازم مطمئن نیستم. یعنی استدلال های اثباتش خیلی ضعیف تر از استدلال های رد کردنش هستن. مهم ترین دلیل رد شدنش هم اینه که واریس به کوان اونجوری با اطمینان میگه اگان پسر ریگاره. هیچ دلیلی وجود نداره که بخواد به یه آدمی که چند لحظه دیگه قراره بمیره دروغ بگه، و این که خیلی بعید و نامحتمله که واریس عنکبوت حقیقت رو ندونه و خبر نداشته باشه که اگان تقلبیه. استاد: منم گفتم به نظرم وارگ کرده و الان تو گوست زنده است، اما این که مثل لیدی استون هارت مسخره برگرده اصلا واسم قابل قبول نیست. واسه همین میگم ترجیح میدم بمیره و اونجوری برنگرده! (یعنی با بوسه آتش ملیساندر) استاد شما هم به چه چیزهای عجیبی شک میکنین! اون از میرسلا اینم از ریگو! دقیق یادم نیست، مگه جورا بچه مرده دنریس رو ندید؟ اصلا جسد بچه اش چی شد که خود دنریس هم ندیدش؟
  7. renly baratheon

    هویت جان

    آزور آهایی: اگه جان واقعا پسر ریگار از لیانا باشه باز هم یک حرامزاده است و هیچ حقی برای پادشاهی نداره! مگر این که یک پادشاه اون رو به عنوان یک تارگرین Legitimize کنه که در حال حاضر چنین پادشاهی هم وجود نداره! راب استارک هم جان رو به عنوان یه استارک و جانشین خودش legitimize کرد نه یک تارگرین! پس در هر صورت دنریس نسبت به جان مقدمه و چنان چه یانگ گریف واقعا پسر ریگار باشه از هر دو اونا جلوتره، حتی اگه جان رو کسی legitimize کنه (که واقعا بعیده). پ.ن: به نظر منم جان تو لحظه آخر وارگ کرد و وارد بدن گوست شد، مثل وارامیر! هر چند مثل کیوان ترجیح میدم جان کلا مرده باشه و این دفعه خبری از لرد استون هارتی نباشه!
  8. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    استاد: کاملا موافقم که هیچی بلایند گاردین نمیشه! شاید اشتباه کردم اول ترک های بلایند گاردین رو گذاشتم، چون مطمئنا هیچ کدوم از ترک های بعدی که میخوام بذارم به پای اونا نمیرسن! مگه این که آلبوم جدیدشون منتشر بشه و بازم ترک نغمه ای داشته باشه! فقط بلایند گاردین رو میشه با بلایند گاردین مقایسه کرد! بازم موافقم! من اولین باری که Harvest of Sorrow رو شنیدم قشنگ گریه ام گرفت! فوق العاده است این ترک! تو اون آلبوم ترک های Nightfall و Time Stands Still هم خیلی خوبند! ویرایش: نگار: همون طور که به استاد گفتم، این گروه اون قدرها حرفه ای نیستند و تازه کارند و نباید توقع زیادی (در حد BG با اون همه سال سابقه) ازشون داشته باشیم!
  9. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    با سلام! خب میریم سراغ گروه بعدی. دومین بندی که میخوام خدمتتون معرفی کنم یه بند پاور متال آمریکایی هست به اسم Seven Kingdoms. همون طور که از اسمش مشخصه، این بند بر اساس کتاب های نغمه شکل گرفته و اغلب آهنگ هاشون به تاثیر از این مجموعه است. این بند از ابتدای تشکیلش در سال 2007 تا الان 3 آلبوم داده که به ترتیب از اولین آلبوم شروع به گذاشتن ترک ها میکنم. آلبوم اول: (Brothers Of The Night (2007 عنوان این آلبوم به برادران نایتس واچ اشاره داره و کاور آرتش هم در واقع نقاشی ای از سوگند یاد کردن جان اسنو و سمول تارلی در برابر درخت سفید هست. نام ترک: Eyes of Summer لینک دانلود: http://uploadboy.com/ayvc8u5lua1k.html http://1drv.ms/1zEafvK لیریک: Out in the dark At home on the edge I'm climbing on top of the world As north wind blows I stand on a ledge With burning green eyes at the Wall بیرون درون تاریکی در خانه ی روی لبه از قله دنیا بالا می روم در حالی که باد شمال می وزد روی لبه ای می ایستم با چشمان سبز درخشان بر روی دیوار I'm running free آزادانه می دوم The eyes of Summer will carry me north To my destiny after the fall Seeking the secrets of forgotten forces Awakening beyond the wall چشمان سامر من را به شمال خواهد برد به سرنوشتم پس از سقوط در جست و جوی اسرار نیروهای فراموش شده که در آن سوی دیوار بیدار می شوند Learning to fly with my unopened eye Yearning to fly with the raven so high یاد می گیرم که با چشم باز نشده ام پرواز کنم مشتاقم که با زاغ در ارتفاعات پرواز کنم Run to the north Across barren waste You'll find me inside of your dreams In haunted woods Where Others await And nothing's as safe as it seems به سوی شمال بیا از میان دشت های بی بار عبور کن من را در رویاهایت خواهی یافت در جنگل اشباح جایی که آدرها منتظرند و هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد امن نیست Deliver me خودت را به من برسان The eyes of Summer will carry me north To my destiny after the fall Seeking the secrets of forgotten forces Awakening beyond the wall چشمان سامر من را به شمال خواهد برد به سرنوشتم پس از سقوط در جست و جوی اسرار نیروهای فراموش شده که در آن سوی دیوار بیدار می شوند Learning to fly with my unopened eye Yearning to fly with the raven so high یاد می گیرم که با چشمان باز نشده ام پرواز کنم مشتاقم که با زاغ در ارتفاعات پرواز کنم The eyes of Summer will carry me north To my destiny after the fall Seeking the secrets of forgotten forces Awakening beyond the wall چشمان سامر من را به شمال خواهد برد به سرنوشتم پس از سقوط در جست و جوی اسرار نیروهای فراموش شده که در آن سوی دیوار بیدار می شوند * همون طور که از عنوان این ترک مشخصه، موضوع این ترک درباره ی برن استارک و دایرولفش سامره و به وارگ شدن برن به درون سامر و گشت و گذارهایی که با بدن دایرولفش انجام میده میپردازه و همچنین به سفر برن به آن سوی دیوار و روبرو شدن با سرنوشتش هم اشاره میکنه. پاراگراف پنجمش هم احتمالا از زبان Three-eyed crow بیان میشه که به برن میگه پیشش بره.
  10. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    این بار بدون مقدمه میریم سراغ ترک بعدی از بند Blind Guardian: A Voice In the Dark از آلبوم At the Edge of Time لینک دانلود: http://1drv.ms/1q52L2V http://uploadboy.com/17unf1uu9fku.html لیریک: A sense of denial Come witness my trial The crow has turned into a liar I’ll live, I may die I’ve failed though I’ve tried But finally I fly یک حس انکار بیا و شاهد آزمون من باش کلاغ، یک دروغگو از آب در آمده است من زنده می مانم یا شاید بمیرم با این که تلاش کرده ام شکست می خورم اما در نهایت پرواز خواهم کرد It is the fool Who puts faith in false saviors The innocent understands He’s still falling احمق است کسی که به ناجیان دروغین دل می بندد بی گناه می فهمد که او هنوز در حال سقوط است And furthermore He’s now aware Come spread your wings” “Awake now The enemy within Will soon appear و ناگهان او اکنون آگاه می شود "بیا و بال هایت را بگشا بیدار شو" دشمنی در درون به زودی ظاهر می شود You’re trapped in my mind Ask for the key Don’t search for fine lines There’s no release تو در ذهن من به دام افتاده ای به دنبال کلید بگرد به دنبال مسیرهای آسان نگرد رهایی ممکن نیست Though I can feel its presence There’s a sign to reveal Then after all I’m sure I’ll keep on falling با این که می توانم حضورش را احساس کنم نشانه ای برای آشکار شدن هست با این حال مطمئنم باز هم به سقوط ادامه خواهم داد They send a sign When dead winter will come again There from the ruins I will rise آن ها نشانه ای می فرستند هنگامی که زمستان مرده دوباره از راه برسد آن گاه از میان ویرانه ها برخواهم خواست Fear the voice in the dark Be aware now Believe in dark wings and dark words The shadow returns از صدایِ درون تاریکی بترس و آگاه باش به بال های سیاه و سخنان شوم باور داشته باش سایه باز می گردد Fear the voice in the dark Be aware now Black shadows they hide and they wait But they soon will return از صدایِ درون تاریکی بترس و آگاه باش سایه های سیاه پنهان می شوند و منتظر می مانند اما به زودی باز می گردند It will never be the same And nothing remains I can’t find a way But I’m facing it Oh there will be no savior دیگر هیچ وقت اوضاع مانند سابق نخواهد بود و هیچ چیز باقی نخواهد ماند نمی توانم راهی پیدا کنم اما دارم با آن روبرو می شوم آه، هیچ نجات بخشی وجود نخواهد داشت I can foresee all the pain They are about to creep in “Curse me, hate me, hurt me, kill me” Oh they will rest no longer می توانم همه رنج ها را پیش بینی کنم که در حال خزیدن به درون اند "نفرینم کن، از من متنفر باش، به من آسیب برسان، من را بکش" آه آن ها دیگر بیش از این آسایش نخواهند داشت Paralyzed and frozen Free your mind You’re broken Paralyzed and frozen Learn to roam Don’t look back فلج شده ای و بی حرکتی ذهنت را آزاد کن تو شکسته شده ای فلج شده ای و بی حرکتی تکاپو را بیاموز به پشت سرت نگاه نکن On stunning fields of mayhem I will find no relief It’s just a dream I wish that I could tell you در میدان های خیره کننده پیکار هیچ آسودگی ای نخواهم یافت این فقط یک رویا است ای کاش می توانستم به تو بگویم The vision fades There is no sanctuary What will go up Surely comes down رویا محو می شود هیچ مخفیگاهی وجود ندارد هر آن چیز که بالا می رود بی شک پایین خواهد آمد Fear the voice in the dark Be aware now Believe in dark wings and dark words The shadow returns از صدایِ درون تاریکی بترس و آگاه باش به بال های سیاه و سخنان شوم باور داشته باش سایه باز می گردد Fear the voice in the dark Be aware now Black shadows they hide and they wait But they soon will return از صدایِ درون تاریکی بترس و آگاه باش سایه های سیاه پنهان می شوند و منتظر می مانند اما به زودی باز می گردند In vain Still I don’t understand So talk to me again ?Why do I fear these words ?What keeps holding me back بیهوده است هنوز نمی فهمم پس دوباره با من حرف بزن چرا از این کلمات می ترسم؟ چه چیزی است که سد راه من شده است؟ I hear a voice It comes from everywhere Now find a way” Cause you’re the key “Begin to understand The descending ends Now I know I won’t fly again On through the mist, I’m facing ground صدایی می شنوم که از هر کجا به گوش می رسد "اکنون راهی پیدا کن چرا که تو خودت کلید هستی فهمیدن را آغاز کن" سقوط به پایان می رسد اکنون می دانم که دیگر هیچ وقت پرواز نخواهم کرد از درون مه، با زمین روبرو می شوم Fear the voice in the dark Be aware now Believe in dark wings and dark words The shadow returns از صدایِ درون تاریکی بترس و آگاه باش به بال های سیاه و سخنان شوم باور داشته باش سایه باز می گردد Fear the voice in the dark Be aware now Black shadows they hide and they wait But they soon will return از صدایِ درون تاریکی بترس و آگاه باش سایه های سیاه پنهان می شوند و منتظر می مانند اما به زودی باز می گردند * این ترک هم مثل قبلی دارای ابهامه، اما بر خلاف War of the Thrones که توافقی درباره مفهومش وجود نداشت، تقریبا همه در این مورد اطمینان دارند که این ترک به برن استارک مربوطه؛ یا به طور دقیق تر مکالمه ای هست بین برن و Three-eyed crow موقعی که برن در اثر سقوط تو کما به سر می برد.
  11. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    استاد: آهنگ های تالکینی شون فوق العاده است! لینک ها رو براتون پیام خصوصی میکنم!
  12. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    A Voice In The Dark دقیقا ترک بعدی هست که قصد معرفیش رو دارم! در مورد Curse My Name هم بازم هم بعید میدونم ازتباط مستقیم با نغمه داشته باشه، فقط شباهت دارن با هم!
  13. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    بورومیر: بله باز هم هست... نگار: بلایند گاردین سیمفونیک نیست، همون طور که تو معرفی بند گفتم پاوره. من تمام آلبوم های بلایند گاردین رو دارم، اما بینشون ترکی به اسم Dark wings, Dark words نیست! الان دوباره دیسکوگرافیشون رو چک کردم، حتی تو سینگل ها و دموهاشون هم چنین چیزی وجود نداره! از کجا آوردین این ترک رو؟! Curse My Name ارتباطی با نغمه نداره. تو توضیحش گفته شده: "Based on The Tenure of Kings and Magistrates, a political writing by John Milton where he legitimizes the killing of a king who didn't carry out his duties. It's about the execution of Charles I of England by Oliver Cromwell." اما جز این ها یه ترک دیگه هم از بلایند گاردین هست که مرتبط با نغمه است و دفعه بعد میخوام معرفیش کنم. SiS: فکر نمیکنم بستگی به سبک داشته باشه خوب بودن یا نبودن یک اثر و "خوردنش" به دنیای نغمه؛ مثلا برای تالکین ما هم بندهای سیمفونیک، هم پاور، هم فولک و هم بلک داریم که هر کدوم در جای خودشون بسیار زیبا هستن و نمیشه گفت کدوم بیشتر به دنیای تالکین میخوره. از گروه های ایرلندی که میگید اطلاعی ندارم، تو سرچ هام درباره کارهای الهام گرفته شده از نغمه فقط به 3تا گروه برخوردم یکی آلمانی، یکی آمریکایی و یکی سوئدی که قصد دارم یکی یکی کارهاشون رو معرفی کنم. اما اگه شما گروه دیگه ای می شناسید خوشحال میشم معرفی کنید!
  14. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    اولین ترکی که قصد معرفیش رو دارم از Blind Guardian ـه. Blind Guardian یه بند پاورمتال آلمانیه که از سال 1984 شروع به کار کرده و تو این مدت 9 آلبوم داده. محتوای اصلی بیشتر آلبوم های این بند اساطیر نورس و آثار تالکینه (مثلا یکی از آلبوم هاشون، Nightfall in Middle-Earth تماما به داستان های سیلماریلیون می پردازه) اما با این وجود ترک هایی هم به تاثیر از نویسندگانی چون رابرت جردن، مایکل مورکاک، استفن کینگ، پیتر اس بیگل، تاد ویلیامز، و البته جرج مارتین دارن. اعضای بند از راست به چپ: Frederik Ehmke درامر، André Olbrich لید گیتاریست، Hansi Kürsch ووکالیست، Marcus Siepen ریتم گیتاریست در آخرین آلبوم این گروه که در سال 2010 منتشر شده، دو ترک با الهام از نغمه وجود داره که یکیش رو تو این پست و یکیش رو تو پست بعدی معرفی می کنم. ترک War of the Thrones از آلبوم At the Edge of Time لینک دانلود: http://1drv.ms/1q51RmQ http://uploadboy.com/n2z6lpsyxxz4.html * شنیدن این ترک رو به همه توصیه میکنم، حتی کسانی که به متال علاقه ای ندارند؛ ریتمش از معمول این سبک و احتمالا چیزی که تو ذهن شماست خیلی ملایم تره! لیریک: Nothing will grow here Icy fields - blackened sorrow Legacy of a lost mind Feed my void What you're waiting for هیچ چیز اینجا رشد نخواهد کرد در این زمین های یخ زده - در این اندوه شوم بازمانده ی ذهنی از دست رفته خلا مرا پر کن پس منتظر چه هستی I'm too late It is more than a game The river reveals Now I'm in between these lines I cannot escape it seems Sail on, my friend من خیلی دیر کرده ام این چیزی ورای یک بازی است این رودخانه همه چیز را آشکار خواهد کرد و حالا من در بین این مسیرها گیر افتاده ام انگار که نمی توانم فرار کنم پارو بزن، دوست من All I ever feel is All I ever see is Walls they fall When the march of the others begins تمام چیزی که همیشه حس می کرده ام تمام چیزی که همیشه می دیده ام دیوار هایی است که فرو می ریزند هنگامی که هجوم آدرها آغاز می شود All I ever feel is All I ever see is Rise and fall When the War of the Thrones shall begin تمام چیزی که همیشه حس می کرده ام تمام چیزی که همیشه می دیده ام بر خاستن و فرو افتادن بوده هنگامی که جنگ تاج و تخت آغاز شود While I sit there in silence Come and talk to me I can't free my mind It is all I'm begging for While I sit there in silence وقتی آنجا در سکوت نشسته ام بیا و با من حرف بزن نمی توانم ذهنم را آزاد کنم این تمام چیزی است که می خواهم داشته باشم وقتی آنجا در سکوت نشسته ام ?Will it ever end ?Will I find what I'm longing for ?Will I ever walk out of shadows so grey I'm condemned, I am hallowed Icy fields they won't hurt anyone آیا هیچ وقت تمام خواهد شد؟ آیا آنچه که در جستجویش بودم را خواهم یافت؟ آیا هرگز به بیرون از سایه های خاکستری گام خواهم نهاد؟ من محکوم شده ام، من از درون تهی شده ام این زمین های یخ زده دیگر آسیبی نخواهند رساند ?Will you walk with me Any further There at world's end It's me I sing آیا با من قدم خواهی زد؟ تا اندکی جلوتر برویم؟ آنجا در انتهای دنیا این منم که می خوانم I cannot escape it seems Sadly I sing انگار نمی توانم فرار کنم ولی با اندوه می خوانم All I ever feel is All I ever see is Walls they fall When the march of the others begins تمام چیزی که همیشه حس می کرده ام تمام چیزی که همیشه می دیده ام دیوار هایی است که فرو می ریزند هنگامی که هجوم آدرها آغاز می شود All I ever feel is All I ever see is Rise and fall When the War of the Thrones shall begin تمام چیزی که همیشه حس می کرده ام تمام چیزی که همیشه می دیده ام بر خاستن و فرو افتادن بوده هنگامی که جنگ تاج و تخت آغاز شود Away Watch the river it flows Now and ever I cannot believe in more And now my time will come Carry on بنگر به رودخانه که جریان می یابد برای حالا و برای همیشه دیگر نمیتوانم چیزی را این باور کنم و حالا زمان من خواهد رسید ادامه بده ?Will I ever learn from the past ?Will I fade away ?Will I ever stay where the shadows will grow There is luck at the gallows I will free my mind Soon it will show آیا از گذشته خواهم آموخت؟ آیا سست تر خواهم شد؟ آیا باز هم در جایی می مانم که سایه ها رشد می کنند؟ در قربانگاه هم شانسی هست ذهنم را آزاد می کنم و به زودی نتیجه اش آشکار خواهد شد Let it rain There'll be no spring My dream is a mirror It reveals a matter of lies بگذار تا باران ببارد بهاری نخواهد بود رویای من آیینه ای است که واقعیت دروغ ها را آشکار می کند All I ever feel is All I ever see is Walls they fall When the march of the others begins تمام چیزی که همیشه حس می کرده ام تمام چیزی که همیشه می دیده ام دیوار هایی است که فرو می ریزند هنگامی که هجوم آدرها آغاز می شود All I ever feel is All I ever see is Rise and fall When the War of the Thrones shall begin تمام چیزی که همیشه حس می کرده ام تمام چیزی که همیشه می دیده ام بر خاستن و فرو افتادن بوده هنگامی که جنگ تاج و تخت آغاز شود Leave a fee for the tillerman And leave the river behind دستمزد قایقران را بپرداز و رودخانه را پشت سر بگذار... (با تشکر از دوست عزیزم torambar بابت ترجمه) * لیریک این آهنگ هم مثل خیلی از ترک های دیگه این گروه پر از ابهامه؛ و در مورد مفهوم این آهنگ و این که به چه موضوع یا شخصی اشاره داره، اعضای بند هنوز هیچ گونه اظهار نظری رسمی نکردن جز تایید ارتباط این ترک با مجموعه ASoIaF. فن ها هم با وجود بحث های زیادی که بینشون انجام شده هنوز به نتیجه ی مطمئنی نرسیدن. با این حال تا جایی که من دیدم بیشترشون نظرشون اینه که این لیریک باید از زبان جان اسنو یا کلدهندز باشه، و البته بعضی ها هم اعتقاد دارند که این آهنگ از زبان هیچ کدوم از شخصیت های داستان نیست، بلکه هنسی (وکال و نویسنده لیریک) داره احساس خودش رو راجع به این داستان بیان میکنه. نظر دیگه ای که وجود داره اینه که گوینده یکی از مردم عادی وستروس یا یه بارد (خواننده دوره گرد) ـه که داره تو وستروس قدم میزنه و خرابی بعد از جنگ ها رو مشاهده میکنه. به نظر من به خاطر اشاراتی که درباره عبور از یک رودخانه داره میتونه به فصلی از آریا تو کتاب سوم که با هاوند از یک رودخانه عبور میکنن داشته باشه، هرچند این تئوری زیاد محتمل نیست. یادمون نره که این احتمال رو هم باید در نظر بگیریم که ممکنه از دید یک نفر نباشه، و از زیان افراد مختلفی حرف زده بشه، که چنین چیزی تو بعضی از آهنگ های دیگه این گروه هم سابقه داره؛ مثل ترک (Noldor (Dead Winter Reigns که جملاتی از زبان فینگولفین، فئانور و ماندوس گفته میشه. به هر حال من خودم احساس میکنم حال و هوای این آهنگ بیشتر به جان اسنو میخوره، نظر شما چیه؟ خوشحال میشم نظر دوستان رو هم بدونم.
  15. renly baratheon

    موسیقی های نغمه ای

    همون طور که تو پست اول گذاشتم این تاپیک واسه موسیقی های مستقل از موسیقی متن سریال ساخته شده، کاورهای موسیقی متن سریال رو هم می تونید تو تاپیک های مخصوصش بذارید.
  16. نه همون مگی بهتره! اون صحنه تو سریال بود! تو کتاب همچین POV نداشتیم که اونجا باشه و این رو روایت کنه! کلا بهتره به سریال استناد نکنیم تو این جزییات! فکر نمیکنم این یکی رو دروغ گفته باشه. سرسی کلی تهدیدش کرد تا لو داد! اصرار میکرد که نمیتونه اسرار خصوصی مارجری رو برملا کنه! اما شاید مارجری واسه خودش نمیخواسته، واسه دوستاش بوده! (همون 3تایی که همیشه همراهش بودن)
  17. منم بعید میدونم میرسلا مرده باشه اما برام عجیبه که چرا دوران این همه مدت آریانه رو زندانی کرد! اگه مرده بود دوران باید به آریانه می گفت، دیگه آریانه که مطمئنا میتونه تشخیص بده میرسلا رو! ریگار باز شروع کردی به پیش گویی؟! حقا که باید اسم کاربریت رو میذاشتی مگی فراگ! من یه سوال دیگه برام پیش اومده. به نظرتون مارجری واقعا Maiden هست یا نه؟! اگه حرف لیدی تاینا رو باور کنیم رنلی باید زحمتش رو کشیده باشه، اما آیا واقعا بعد از ازدواجش با رنلی با افراد دیگه ای رابطه داشته یا نه؟ من فکر نمیکنم مارجری اینقدر احمق باشه که همچین ریسکی کنه، اما اگه این جوریه پس واسه چی از پایسل moon tea میخواست؟
  18. renly baratheon

    سوالات مربوط به کتاب چهار

    ریگار: اگه واقعا مترجم این طوری شاهکار ترجمه کرده متاسفم واسه همچین ترجمه ای و خوشحالم که نخوندمش! از این جمله چطور همچین برداشتی کرده؟! The girl curled up in her chair like a frightened animal اینجا هم سیبل کاملا واضح میگه که نذاشته جین حامله بشه: Jaime turned to the daughter. “I am sorry for your loss. The boy had courage, I’ll give him that. There is a question I must ask you. Are you carrying his child, my lady?” Jeyne burst from her chair and would have fled the room if the guard at the door had not seized her by the arm. “She is not,” said Lady Sybell, as her daughter struggled to escape. “I made certain of that, as your lord father bid me.” که باز هم ترجمه عالیه! جیمی به هیچ وجه نمیگه اون بچه که تو شکمته بچه رابه یا نه؛ ازش میپرسه باردار هستی یا نه! که سیبل میگه نه نذاشتم باردار بشه! اونجا هم جیمی داره میگه تا دو سال باید قبل از ازدواج جین صبر کنن تا کسی ادعا نکنه بچه احتمالی جین از شوهر جدیدش در واقع بچه رابه، اصلا بحث این نیست که جین الان بارداره. حالا یه سری تئوری ها هست که میگن ممکنه باردار باشه یا این اصلا جین نباشه و یکی دیگه رو به جاش دارن به جیمی غالب میکنن، اما به هر حال اینجا هیچ حرفی از باردار بودنش نیست!
  19. این تاپیک هیچ ربطی به اجبار و اختیار مردمان آزاد برای زندگی در شمال دیوار نداره، فقط و فقط داره این رو بررسی میکنه که آیا اصولا وجود هر شکلی از حیات (گیاهی، جانوری، ...) توی شمال دیوار ممکن هست یا نه! سوال اصلی این تاپیک اینه که اصلا ممکنه موجودی (چه گیاه و چه حیوان و چه انسان) بتونه تو همچین آب و هوای قطبی ای زنده بمونه یا نه؟
  20. renly baratheon

    The Rogue Prince / کتاب شاهزاده شریر

    مرسی استاد. من چرا ندیده بودمش! شورای محترم چرا اطلاعیه اش رو نذاشتن یا تو همون خبرش ننوشتن که تو سایت گذاشتنش برای دانلود!
  21. renly baratheon

    The Rogue Prince / کتاب شاهزاده شریر

    ممنون استاد بابت تاپیک. یه سوال! از کجا آوردین این کتاب رو؟ لینک دانلودی دارین ازش تا ما هم بخونیمش؟
  22. renly baratheon

    انتقادات و پیشنهادات

    میتونی از این روش استفاده کنی. البته یکم سخت و طولانیه!
  23. renly baratheon

    تبریک تولد

    تولدت مبارک کیوان جان!
  24. renly baratheon

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    شورای پادشاهی عزیز، میگم این قضیه "مدیر انجمن: ناطران انجمن" چیه؟!
  25. renly baratheon

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    چه جالب من نمیدونستم آریا و جوری کسل عشق نافرجام داشتن! دنریز ( ) هم که به رحمت ایزدی رفته! باهات موافقم تلفظ هاش بعضی ها خیلی رو مخه!
×