رفتن به مطلب

MRD010

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    74
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    1

پست ها ارسال شده توسط MRD010


  1. تیکه ای که کتلین استارک خودش رو‌ مقصر اتفاقاتی که برای بچه هاش افتاد میدونه و پشیمونه از اینکه نتونست جان اسنو رو مثل فرزندش قبول کنه

     

    و صحنه ای که برن اون قصه رو‌ در وصف کسی که میهمان رو توی‌ خونه خودش میکشه میگه

    سکانس معروف chaos is ladder

    صحنه های جالب اصلی رو اکثرا گفتن ولی اونایی که از قلم افتادن رو خواستم بگم

    بهترین سکانس هم سکانس دادگاه تیریون بود به نظرم

    واقعا اگه دوباره بریم سریال رو از اول ببینیم به فضاحت این دو فصل اخر کامل پی میبریم . چقدر صحنه ها و دیالوگ های بیاد موندنی بود فصل های قبل .

     


  2. در ۱ ساعت قبل، cancer گفته است :

    ببینید با یه فیلمنامه درست و منطقی

    پس از دو جنگ بزرگ و متحمل شدن سختی های زیاد جان میتونست به پادشاهی برسه با کشته شدن شدن دنریس به دست نایت کینگ تو نبرد وینترفل، دنریس که میمرد جان هم انتقامش رو از نایت کینگ می‌گرفت و حالا به هر نحوی اونو میکشت! اینجوری پیشگویی پرنس وعده شده که اگان پنجم و ریگار اون همه بهش باور داشتن هم به واقعیت تبدیل میشد.

    بعد از شب طولانی هم سانسا که به دنریس حسودیش میشد و حتی به خاطر مرگ پدربزرگ و عموش به دست ایریس (یا مثلا بدلیل ربوده شدن عمه‌اش لیانا و تصور اینکه ریگار بهش تجاوز کرده بوده، ازونجایی که خودش طعم تجاوز رو چشیده) کلا متنفره از تارگرین ها، تا از مردن دنی و منقرض شدن خاندان‌شون حسابی خوشحال میشه که یهو متوجه میشه جان در واقع پسر پدرش نیست بلکه یک تارگرین و پسر ریگار هستش، سانسا با وجود حسادت قبلی که بخاطر پادشاه شمال شدن جان بهش داشت و الان هم باور نمیکنه که عمه‌اش عاشق ریگار بوده باشه و اصرار بر این داره که جان نتیجه تجاوز ریگار به لیاناس بیشتر ازش متنفر میشه و به جان خیانت میکنه، با شوالیه های ویل به ایری میره و حتی شاید هم موقتا با سرسی به یه توافقی برسه که در صورت پیروزی‌شون و نابودی جان سرسی استقلال شمال رو بپذیره و به سانسا اجازه بده ملکه‌ی شمال بشه! (دیگه فکر کنید چقدر این ایده ملکه شدن سانسا تو قسمت مسخره و بی منطق بود)

    در نهایت هم با نابودی سرسی سانسا یا تسلیم بشه خودش یا تیریون پا درمیونی کنه و جان رو متقاعد کنه که اونو ببخشه بفرسته وینترفل... ولی ایده‌آلش اینه که سانسا به سرنوشت خاله‌اش لایسا دچار بشه و تقاص خیانتش رو پس بده.

    جان هم با داشتن تیریون کنار خودش به عنوان هند تا حدودی از لحاظ سیاسی ضعفش جبران میشه همچنین وجود برن (برنِ مفید) میتونه خیلی راحت از توطئه ها و خیانتکارا مطلع بشه، ازونطرف با والی کردن سانسا شمال هنوزم جزوی از هفت قلمرو محسوب بشه.

    یه همچین پایانی به هیچ وجه فیلم هندی نمیشد چون با کشته شدن چند کاراکتر اصلی داستان اون تم تراژدی گات هم حفظ میشد

    مثلا توی نبرد وینترفل برین و جیمی تو آغوش همدیگه کشته میشدن، تورموند واسه اینکه جان رو نجات میده کشته میشد، بریک واسه آریا فدا میکرد خودشو، ملیساندر بدست نایت کینگ با آتیش ویسریون کشته میشد، آلیس کاراستارک میتونست یه مرگ وحشتناک داشته باشه، تیون اونقد مسخره نمیمرد و یه لشکر وایت میریختن روش در آخر هم دوباره تبدیل به وایت میشد و یه برخورد نزدیک با آشناها میداشت، واریس حتی میتونست با آتیش آبی ویسریون کشته میشد!!! وحتی مرگ سر جوراه میتونست همینجوری اتفاق بیوفته با این تفاوت که دنریس هم بعد ازون کشته میشد همونجا و تراژدی تکمیل میشد، از همه بیشتر سر داووس که این همه جنگ رو با خوش‌شانسی کمیک‌بوکی زنده مونده بود اینجا بدست یکی از نیروهای خودی که وایت شده کشته میشد! حتی ریگال با کشتن ویسریون خودش به شدت زخمی میشد و توی سقوط خودشو فدای جان میکرد و یه مرگ به شدت دردناک‌تر از کشته شدن مسخره‌اش بدست یورون میدیدیم... در نهایت با مرگ دنی دروگون واسه جان میموند، توی جنگ با سرسی تازی با کشتن برادرش خودشم میمرد، یورون رو یارا میکشت و انتقام نابودی ناوگانشو روزای اسارت و پدرشو از عموش می‌گرفت، برای کشتن سرسی هم کی بهتر از آریا؟

     

    پایان سریال هم بهتر بود بهاری نشون داده نشه اصلا، توی همون حال و هوای برفی و زمستانیِ کینگزلندینگ باشه که صحنه‌ی پایانی با نشستن اگان تارگرین بر روی تخت آهنین و اعلام اسم کاملش و هویت اصلی خودش و والدینش، و تاجگذاری‌‌اش توسط استاد اعظم تموم میشد، و پرونده سریال آبرومندانه بسته میشد.

     

    اونایی که فن کاراکتر خاصی هستن و میخوان هیت بدن هم بزار بدن من از روی جان اسنو فن بودنم اینو ننوشتم این منطق داستانی همین سریالیه که تا فصل 4 عالی بود و حتی فصل 6 هم خوب بود بعد از تمام فراز و نشیب هایی که سریال داشت... این همه جنگ خاندان ها و نابودی‌شون (تارگرین و استارک و باراتیون و...) کشته شدن هزاران نفر، در نهایت کسی میرسه به تاج و تخت که هم آتش‌ـه (تارگرین) و هم یخ (استارک‌) ... این یعنی همون شکستن چرخ (رسیدن افراد نالایف به تاج و تخت و نتیجه‌اش جنگ ها و توطئه‌ها و خیانت‌ها) که دنریس میگفت، و بالانس‌ای که همه رو راضی نگه‌میداره و بعد از این همه نا آرامی و جنگ و آشوب (که شما باهاش حال میکنید ولی فشارش به مردم عادی و طبقه رعیت میاد) بلاخره یه دوره آرامش نسبی برقرار میشد حداقل!!

    تا نغمه‌ای دیگر از مارتین و ماجرا های جدید...

    ناراحت نشی ولی فیلم نامه ات نواقص زیادی داره.

    سانسا با چه منطقی این حد از جان متنفر باشه . دلایلی که آوردی صرفا در حد تنفر سطحیه و به اون حدی نیست که سانسا بخواد با جان در این حد دشمن بشه که بره سمت کی . اونم سرسی. بعد هم سانسایی که دیگه عوض شده . این سانسایی که سریال ساخت نمیتونست همچین فردی بشه.

    سریال از بعد فصل ۶ اشتباهاتی رو مرتکب شد که نمیشه با وجود اونها فیلم نامه خوبی نوشت .

    برای مثال همین قضیه سانسا که مطرح کردی به راحتی با یک لیتل فینگر حل میشد . لیتل فینگر می‌تونست با دسیسه آتیش تنفر سانسا رو روشن کنه . لیتل فینگر کسی بود که مثل شاه شب نابودش کردن. در حالی که کلی داستان رو میتونست پیش ببره .

    بعد هم مشکل ما با اپیزود سوم مگه مردن کاراکترها بود که تا تونستی اومدی همشون رو‌ کشتی . اون هم با فدا کردن یکی واسه یکی دیگه . این که هندی تر شد. چه همه کاراکترها میمردن چه هیچ‌کس نمیمرد فرقی نمی‌کرد . مهم منطق سریال بود که زیر پا گذاشته شد و هر نتیجه ای با منطق قابل قبول به دست میومد مشکلی نداشت ‌.

     

    بعضی ها از هیتر های این فصل دلیل نقد منفی شوند فقط اینه که اون چیزی که میخواستن اتفاق نیفتاد . اون چیزی که مدت ها تو ذهنشون بافته بودن همه پنبه شد. 

    نمونه اش اینکه خیلی ها گیر دادن چرا برن شاه شد. در حالی که برن تا همین فصل پیش جزو کاندیداهای تخت آهنین بود ‌. مشکل اینجاست که مسیر اشتباهی رو سریال برای رسیدن به این هدف رفت . برای بیننده قابل قبول نیست که برن فلج که تو این فصل هیچ غلطی نکرد شاه بشه .

    برای همین میان گیر میدن که یکی دیگه باید شاه میشد . نمیگن چرا برای برن داستان درست حسابی ننوشتین که شاه شدنش قابل درک باشه .

    در 28 دقیقه قبل، mahsa22 گفته است :

    سلام دوستان.اول اینکه من نمیدونم به چه امیدی این قسمتو ساختن؟واقعاخودشون الان راضین ازاین پایام و این قسمت؟؟طرفدارا ک همه درحال خودکشی و فحشن بعداز تموم شدن ودیدن این اپیزود.

    چققققدر بدتموم شد.من اونموقع ک شوراتشکیل داده بودن همممش منتظر بودم ازدهن یکی دربیاد بگه  بابااا این جان بدبخت ک زد ملکه رو کشت وارث حقیقی تاج وتخته!چراهیچکس به نکته توجه نکرد اخه!؟واقعابرام سواله اخه بررررن؟هشت تا فصل نشستیم باشوق دیدیم ک تهش برن فلج  بشه شاه؟مگه خاله بازیه؟اونجا ک درگون تختو سوزوند همش منتظربودم جان ارومش کنه سوار شه بره  وهمه لشگرو تحت فرمان دربیاره.همونطور ک تو قسمت قبلی گفتم  این خیلی بد بود ک تااین حدنقش جانو تنزل دادن و وکشیدنش پایین....پایان خییلی قشنگتری میتونست داشته باشه این فیلم....هیچکس راضی نیس.هعیییی....!

    نگو که از همون فصل اول انتظار داشتی جان پادشاه بشه ولی حالا خورد تو ذوقت.


  3. در 2 ساعت قبل، Masoud 007 گفته است :

    فصل آخر ضعیف بود چون فیلمنامه قوی نداشت و کتابی برای اقتباس..

    نویسنده هم چندین سال کتاب آخر رو ننوشت که داستان لو نره و نتیجه شد یه افتضاح..شتابزده و سریالی که قرار بود سالها در یاد بمونه و بارها از اول قابل دیدن باشه،به زودی از یادها بره

    از طرفی هم نمیشه با ارباب حلقه ها مقایسه کرد

    ارباب حلقه ها بودجه یک فیلم سینمایی بلک باستری رو داشت . کتابش آماده بود . یکی از بهترین کارگردان ها پشتش بود . 

    پیش بردن گات بعد از فصل ۵ بهترین نویسنده های آثار فانتزی رو میطلبید که به دلایلی ازشون استفاده نکردن و خود d&d ادامه دادن . من نمیدونم دستمزد نویسنده های خوب چقدره و آیا میشد کمی از صحنه های پرخرج کم‌کرد و نویسنده خوب استخدام‌کرد؟ یا این قضیه فقط مقصرش d&d هستن که خودخواهانه پیش بردن 


  4. وقتی مارتین هم میگه که سریال باید چند فصل بیشتر ادامه پیدا می‌کرد الکی تقصیر رو‌ نندازین گردنش بنده خدا.

    پایان سریال خوب بود . مشکل اینجاست که راهی که نویسنده ها برای رسیدن بهش انتخاب کردن اشتباه بود. مثل همون داستان معروف انتخاب راه طولانی و امن و راه کوتاه و پرخطره . متاسفانه نویسنده ها بعد از فصل ۶ راه کوتاه رو انتخاب کرده بودن ولی تو اون راه کاملا سریال رو کشتن .

    کینگ شدن برن چیز خیلی عجیبی نیست . ما چند فصله داریم در مورد کاندیداهای پادشاهی نظر می‌دیم و یکی از قویترین کاندیدها همیشه برن بوده . ولی متاسفانه نویسنده ها طوری داستان رو‌ پیش بردن که فقط میشه به کینگ شدن برن خندید. 

    تیکه اول اپیزود تا مرگ دنریس قابل قبول بود و فقط مشکل تند پیش رفتن داشت . بعد وارد یک خندوانه شدیم . و بعد دوباره سریال به حالت عادی برگشت . یعنی قشنگ‌ اون چند دقیقه قسمت شورا حکم چند قسمت جنگ و درگیری و دسیسه رو داشت که تو ۱۰‌دقیقه کامل جمعش کردن اونم با چیپ نرین دیالوگ ها . اصلا ادمیور تالی و رابین آرین و اون مارتل (که اصلا معلوم نیست کی بود) چی بودن این وسط . چطوری به عقلشون میرسه کاراکترها و خطوط داستانی که‌ ولشون کردن به امون خدا رو تو مسخره‌ترین ۱۰‌دقیقه سریال بیارن .

     

    در کل بگم مشکل فقط اون قسمت شورا نبود . مشکل کلی سریال همین بود که چون با یک بودجه محدود و وقت محدود رو به رو بودن جوری داستان رو به سمت یه هدف مشخص پیش بردن که اصلا قابل هضم نبود .

    به هر حال سریال دیگه تموم شد و خاطره های خوشش و موسیقی جاویدانش همچنان خواهد ماند. به عنوان یه فن سریال که سریال رو با دیدن پوستر قسمت اول که شان بین نشسته بر روی تخت آهنین بود شروع کردم و از همون قسمت اول عاشقش شدم تمام این مضخرفات اضافه ای که اصلا گات نبود و به خوردمون دادن فراموش میکنم .


  5. در 4 ساعت قبل، Momomo گفته است :

    اره واقعا بعضی از نقد ها بچه گانه هست..همونطور ک گفتین اگر شش فصل اول رو دوبارع یکی یکی مرور کنیم با منطققققققق اینقدر میشه ازش ایراد گرفت که نگو..ولی نمیدونم چرا واسه فصل هشت این رخ داده..ن تنها واسع ما ک واسه مخاطبا تو کل جهان اینجوری شده از نظرات در imdb میشه فمید

    دلیل انتقادها به این دو فصل اینه که این دو فصل قسمت هاش همه ایراد داشتن به جز تعداد معدودی . فصول ۱ تا ۴ واقعا به زور میشد ایراد گرفت از سریال . حتی اگه یک قسمت هم ایراد داشت بقیه قسمت ها اینقدر پرفکت بودن که دیده نشه . برای همینه که وقتی سریال زمانش کم میشه درصد خطاش بالا میاره .

    در 1 ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

    اینم اضافه کنین کخ هارن هال از سنگ بود ردکیپ از اجر که با اهک به هم میچسبیده مقاومت دیوار سنگی رو نداره و اتیش از جا میکندش

    اولا تو سریال نشون داده نشده که آتش اژدها سنگ رو ذوب می‌کنه و فقط به هرنهال اشاره شده . دوماً اژدها ها ممکنه متنوع باشن و اتش یک اژدها شاید ذوب کنه یکی خورد کنه .

    در 50 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

    سلام خدمت شما
    عذر میخوام جسارته اما در سریال مگی به سرسی نگفت تو توسط برادر کوچکتر میمیری و این جمله در کتاب اومده نه سریال!

    دو سریال هم پیش گوشی مگی نشون داده شد . اول قسمت اول فصل ۴.

    در 34 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

    نظرتون درباره شرافت کاراکترهایی مثل جان و ند استارک چیه؟ به نظرتون اگه جان به ابراز عشق دنریس پاسخ مثبت میداد باز این همه آدم کشته میشد؟ تعریف شرافت از دید این کاراکترها چیه؟ به فاک دادن جون آدما بیشرفی نیست؟ کشتن جان راه آسونتری برای دنریس نبود تا اقتدارشو نشون بده؟

    شرافت به اعتقادات و احوال درونی انسان مربوطه و همینطور به سیاست فرد . آیا تیریون فرد شریفیه؟ نمیشه گفت چون سیاست رو هم در نظر میگیره حالا هر چقدر هم آدم خوبی باشه.

    هیچ آدمی شرافت کامل نداره . چون شرافت از احساس میاد و با عقل در تضاده. شرافت کامل یعنی بی عقلی .

    در مورد قضیه جان اگه مغز جان این حد از ترس رو واسش ایجاد کنه و کمی سیاست داشته باشه که پیامد اینکارش رو تشخیص بده شاید حاضر میشد شرافتش رو زیر پا بزاره ولی این کار رو نمیکنه .


  6. و اما نکات مثبت این قسمت که بیشتر بود 

    ۱. واریس: به شکل زیبایی احساسش برای مملکت رو نشون دادن و با اینکه غیر منطقی بود ولی مرگ زیبایی داشت ‌‌‌‌‌ بالاخره یه سکانس خوبی ازش دیدیم ‌‌.

    ۲. تیریون و جیمی خیلی قشنگ بود سکانسشون واقعا اینم بعد از مدتها سکانس خوبی از تیریون بود ‌‌. من که با این سکانس گریه‌ام گرفت ‌‌‌‌.

    ۳.روند مدکویین شدن دنریس رو کامل کردن تو صحنه با جان و البته جرقه مورد نیازش خوب زده نشد ‌. جان به قشنگی اون ند استارک‌ درون رو نشون میداد تو کل اپیزود.

    این جنگ یاداور شورش رابرت هم بود که ند رابرت رو همراهی میکرد ولی در پایان و فتح کینگزلندینگ ند دیگه از کشت و کشتار رابرت حمایت نکرد ‌‌و از او جدا شد.

    ۴.کل جنگ عالی به تصویر کشیده شده بود و فکر نکنم دیگه بشه از توش باگ استراتژی پیدا کرد ‌‌‌‌و البته دیدیم اینکه یه سری الکی به مرگ ریگال گیر داده بودن اینجا دلیلش مشخص شد . وقتی اژدها تو حالت هوشیار باشه و از بالای ابرها یه دفعه ظاهر بشه نمیشه با اسکورپیون زدش . ریگال به این خاطر مرد که از قبل یورون براشون کمین کرده بود . یک اسنایپر هم راحت تر یک فردی که در حال قدم زدنه رو میزنه تا فردی که در حال دوویدنه. تازه ریگال خلبان نداشت ولی دروگون داشت ‌‌.

    ۵.بعد از مدکویین شدن دنریس احساسات جان و بعد از اون آریا به زیبایی به تصویر کشیده شد ‌. طوری که هم‌ تیریون هم جان به مرگ ناحق واریس پی بردن و این قضیه همون‌طور که گفتم مرگ واریس رو زیبا کرد.

    ۶.پروموی آخر سریال که نشان از آمدن یک نظم نوین جهانی توسط دنریس داشت ‌.


  7. قسمت خوبی بود و واقعا کیفیت فنی خوب و لذت بخشی داشت . من امتیاز 8 دادم به این قسمت . این قسمت میتونست جزو بهترین قسمتهای سریال بشه اگه مشکلاتی رو که میگم نمیداشت .

    نکات منفی :

    1.واریس : بخش اول اپیزود هم جزو نکات منفی بود و هم مثبت . نکته منفی اش نحوه سر هم اوردن داستان واریس بود که به روش لیتل فینگر حذفش کردن . واریس و لیتل فینگر خدای دسیسه چینی تو سریال بودن و مرگ هاشون توسط لو رفتن راحت دسیسه هاشون شگل گرفت .

    2.یورون : فکر کنم الان دیگه همه فهمیدن که یورون سریال برخلاف کتاب چه وصله ناجوری بود . به قول دوستان فقط ابزار بود . بخش مربوط به یورون و جیمی بد بود . جدا از منطق هالیوودی که همونجا سر بزنگاه همزمان هر دو نفر تو ساحل به هم رسیدن اصلا دلایل پشت کارهای یورون مشخصا نیست . اصلا کاراکتر قابل درکی نبود و وجودش تو سریال یک حفره بزرگه.

    3.مدکویین : خوب بر خلاف نظر خیلی ها بعد از قسمت قبل که میگن مدکویین یه دفعه ایجاد شد دنریس سالها با اتفاقاتی که واسش افتاد پیش زمینه چینی شده بود . از خیانت برادرش و میری ماز دور و مرگ کال دروگو بگیر تا همین اواخر مرگ دو تا از بچه هاش و مشاورش میساندی . تو این قسمت هم دنی به اوج استیصال رسیده بود و اماده یک جرقه برای مدکویین شدن بود .خب توی اون سکانس ناقوسها ما شاهد جرقه خاصی نبودیم و دنی میشه گفت یه دفعه تصمیم به burn them all گرفت . تو اون سکانس دنی توی ذهنش تمام دردهایی که برای ایرون ترون کشید رو به یاد میاره ولی به نظرم به جرقه قوی تری نیاز داشت که اون اتیش رو روشن کنه .

    4.اریا : اریا یه شخصیت سینوسی داره از وقتی برگشته وستروس و دائم در حال تغییر شخصیت بین یک قاتل بی رحم و یک استارک شرافتمند , بین یک نقش اصلی قهرمان و یک نقش مکمل و بین یک ادم بی احساس و یک ادم مهربون و احساسی و بین اریا استارک قدیمی و اریا استارک جدیده . من شخصا انتظار نداشتم اریای قاتل حرفه ای بی چهره با صحبت های سندور از راهش برگرده و یک مسیر دیگه رو بره (فقط چهره اریا موقعی که سندور داره موعظه اش میکنه دیدنیه . این چهره شاه شب رو کشته؟)

    5.کلگن بول :  بابا به خدا ما گفتیم کلگن بول رخ بده ولی اخه اینطوری؟ سندوری که اصلا ریسک مرگ رو نمیکنه این همه راه رو از وینترفل میکشوننش و از وسط اون همه خون و اتش ردش میکنن که برسه به رد کیپ که چی . کوه رو بکشه ؟ یعنی کلگن بول از این زورکی تر میشد ؟

    فصل های قبل مخصوصا بعد از فصل 4 همگی در مورد بزرگترین مبارزان دنیای سریال صحبت میکردیم که تئوری میدادیم واسه مبارزات بینشون . ما تا حالا مبارزه بین کوه و لوراس تایرل ، برین و لوراس تایرل ، کوه و اوبرین ، هاوند و برین و ند استارک جوان و سر ارتور دین رو دیدیم که همشون راضی کننده بودن . ولی خوب یکی از این مبارزه ها کلگن بول بود که همه منتظرش بودن . ولی نویسنده ها طوری داستان رو نوشتن که فقط به اون شکل افتضاح و زوری قابل جاکردن تو داستان بود . برای مثال ایا اگه ما کلگن بول رو از این قسمت حذف کنیم اتفاق خاصی میفته؟ خدشه ای به روند فعلی و اینده وارد نمیشه . پس واقعا اضافی بود .

     


  8. در 2 ساعت قبل، mehdi342 گفته است :

    توی قسمت تیتراژ ۴ تا اژدها میبینم ، حالا به گفته این عکس شاید اژدهای دیگری باشه ، که احتمالش خیلی کم میتونه باشه که تو این دو قسمت اخر بخوان همچین کاری کنن. 

    از طرفی هم میگن اون اژدهای بزرگ چهارمی نمادی از خود دنریسه 

    یه نکته دیگه ، وقتی دنریس تو جنگ با جیمی بران از صلاح اسکورپیون باخبر شد حتی تیریون میدونست 

    چرا از گندری که بهترین اهنگر شناخته شده تا اینجا تو سریاله ، ازش نخواستن که یه شیلدی ، زرهی چیزی برای ۲تا اژدها درست کنن 

    عوضش فقط بش یه استورمزلند رو دادن و بابای 

    حدس میزنم که در قسمت ۵ ، شاید و احتمالا دروگون زرهی چیزی داشته باشه ، ولی حالا از کجا میاد خدا میدونه !

    دوستان نظرتون راجبه احتمال بودن کانیبال یا اژدهای دیگر توسط دروگون در خرابه های والریا گذاشته شده چیه ؟

    IMG_20190508_141049.jpg

    پوست اژدها خودش قویترین زره تو وستروسه تا همین قسمت 4 . میگم وستروس چون ما اطلاعات زیادی از دنیای اسوس نداریم . توی خیلی بازی ها وافسانه ها از پوست اژدها به عنوان قویترین زره یاد میشه یا حداقل فقط متریال خاص و نایابی فقط میتونه اونو سوراخ کنه .

    هنوز سلاحی یا متریالی ساخته نشده که باهاش اونطوری یکی بتونه یک اژدها رو بزنه و از یه سمتش بره و از سمت دیگه در بیاد . این ایده سریال بود و نقطه تعجب خیلی از منتقدها. بماند که حالا نقدشون به چی بوده .

    خوب بود که به جای اپگرید اسکورپیون تو سریال مثلا کایبرن با تحقیق روی نوشته های خاصی از والریای قدیم نقطه ضعفی برای اژدها ها پیدا میکرد که با زدن به اون نقطه درجا میمیرن یا مثلا اغشته کردن اسکورپیون به سم خاصی که توی تحقیقاتش متوجهش میشد. اژدها ها نباید به همین سادگی تو سریال حذف بشن .


  9. این ویدئو تو یوتوب رو ببینید تا بفهمید که پیش زمینه سازی سریال برای جنگ وینترفل چقدر میتونست خوب و طبق رویه های گذشته سریال باشه ولی سریال راه رو اشتباه رفته و هنوزم داره میره

     

     


  10. در 10 ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

    شاید سریال یکم سنبل شده باشه ولی هنوز هم بهترین سریال دنیاست و کلیت داستان هم حرف نداره فقط باید چند قسمت حداقل دو قسمت بیشتر میساختن یکی جنگ با نایت کینگ رو ادامه میدادن مثلا به ویل میکشوندنش یکی هم به سفر جان به جنوب ...

    اینا که خیلی طول میکشه تو دو قسمت عمرا اتفاق خاصی بیفته

    در 5 ساعت قبل، jilibilina گفته است :

    ولی برعکس همه تئوریا که میگن هوند میره و از کوه انتقام میگیره، معتقدم این اتفاق نمیوفته

    برعکس، باتوجه به اینکه کوه کاراکترش خیلی مهربون شده، و اینکه توی این قسمت چندین سکانس بهش پرداخته شد، و طبق روند سریال، این نشانه خوبی نیست، و متاسفانه پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود

    تئوریه من اینطوریه که بالاخره هوند با کوه درگیر میشه، و کوه هست که اونو شهید میکنه، ولی قبل از اینکه بمیره و در لحظه آخر آریا میرسه، و این آریا هست که کوه رو میکشه. ولی خب هوند هم بر شدت جراحات وارده، دعوت حق رو لبیک میگه، و احتمالا شاهد سکانس دراماتیکی از خدافظی اریا و کوه خواهیم بود ...

    پ ن: البته ممکنه کمی برعکس باشه، و این هوند باشه که به کمک اریا میاد، و جونشو فدا میکنه تا اریا زنده بمونه، و اریا نهایتا کوه رو میکشه ...

    ولی نتیجه احتمالا همون باشه ...

    کلگن بوول قطعا رخ میده

    من حدسم اینه که اریا و هوند هر دو رفتن کینگزلندینگ سراغ سرسی که جنگ رو خاتمه بدن . به یه صورت هالیوود طور هر دوشون وارد رد کیپ میشن تا به سرسی برسن . کوه اینا رو میبینه به اریا میگه من جلوش رو میگیرم تو برو سراغ سرسی (خیلی هالیوودی) و بعدش هم که مشخصه . البته احتمال داره که جیمی کار سرسی رو تموم کنه .

    در 2 ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

    چرا که نه هنوز به شمال نرفتن اگه قرار بود بیخود زنده بمونن چرا نکشتنشون اینجوری ترفدار ها هم سر قسمت شب طولانی نمیگفتن کشته ها کمه

    ببین دلخوش نباش . هر کسی که رفت دیگه رفت از سریال . سریال داره همه رو مثل یه میزبان که اخر شب از میهماناش خسته شده و سردرد گرفته، از خونه میندازه بیرون . میگه فقط بزارین برین راحت باشم و از اخر چراغ ها رو خاموش میکنه میخوابه . یه همچین حسی دارم در حال حاضر به سریال . تو فصل 8 داره با سرعت چند برابر به طرز نا خوشایندی همه رو حذف میکنه . خیلی مسخره است که دو قسمت مونده به سریال مثلا سم و تورموند و گوست با یک خداحافظی سرد برن و میدونی اخر خط داستانیشون بود و تموم شدن . 

    واقعا چه شتاب عجیبی گرفته سریال .


  11. در 17 دقیقه قبل، cancer گفته است :

    رفقا من چندتا تئوری دارم برای قسمت بعد

     

    1. دنریس توی دراگون‌استون متوجه تصمیم واریس که میخواد خیانت بکنه میشه و اونو میندازه جلوی اژدها دقیقا مثل اگان دوم که خواهرش رو داد اژدهاش بخوره که پیشگویی ملیساندر هم به حقیقت می‌پیونده!
    2. تیریون از این همه خشونت دنی ترس برش میداره و دیگه مطمئن میشه که حق با واریس بود و هیچ‌جوره نمیتونه دنریس رو کنترل کنه..
    3. همون طور که توی پرومو قسمت پنجم دیدیم اینبار دنریس یورون رو غافلگیر میکنه و خشم دروگون تمام ناوگان یورون رو تبدیل به خاکستر میکنه اما خودش شاید نمیره به این زودی
    4. سرسی الان دیگه باورش شده که طرف برنده‌ی جنگ خودشه و ازونجایی که چندین بار به دنریس خسارت زده فکر میکنه ازین به بعدم همینجوریه ولی یادش رفته انگار که دنریس یه تارگرین‌ـه :)))
    5. دنریس که با مرگ عزیزانش خودشو تنهاتر از همیشه میبینه و فقط کرم‌خاکستری از گروه قدیمیش براش مونده میخواد همه رو نابود کنه به نظرم رویاهای برن در مورد اژدها بر فراز کینگزلندینگ نشون دهنده نابودی این شهر بود چون سازندگان هیچ چیزی رو الکی نشون نمیدن مگه اینکه منظوری داشته باشند! نگاه های دنریس به ریگال رو تو همین قسمت یادتون بیارید! مطمئن بودم یه اتفاقی میوفته برای ریگال...
    6. برسیم به سر جیمی که وینترفل رو ترک کرد! فکرشو بکنید به جای بران یا آریا این دنریس باشه که سر جیمی رو ببینه!! شک ندارم فرصتی که برای انتقام پدرش بدست آورده رو هیچ‌جوره از دست نمیده مخصوصا که جیمی دیگه توی وینترفل و تحت محافظت سانسا نیست.
    7. و اما قهرمان داستان جان! به نظر من خیلی مسخره‌اس اگه بخوان توی جنگ با سرسی جان رو بکشند خود مارتین به هیچ وجه همچین اجازه ای رو نمیده اما اینکه بعد از نابودی سرسی جان چیکار میکنه رو نمیدونم ولی امیـــدوارم عاقبتش مثل پدرش ریگار نشه هرچند مارتین علاقه زیادی داره داستانش رو به تراژدی تبدیل بکنه اما هممون امیدواریم اگه دنریس زنده نمونه حداقل جان به پادشاهی برسه و پرچم تارگرین دوباره برافراشته بشه
    8. در مورد کاندید های پادشاه شدن من شانسی برای تیریون قائل نیستم چون مردم احمق ازش متنفرن و اینکه یه لنیستره و مردم پایتخت این اواخر زیاد کشیدن از دست لنیسترا.. البته اگر مردمی زنده بمونه توی کینگزلندینگ! برن شاید منطقی باشه پادشاه شدنش چون تبدیل به کلاغ سه چشم شده و اینجوری هیچ چیز از چشمش پنهان نمیمونه و هیچکس هم نمیتونه گولش بزنه پس میتونه پادشاه موفقی باشه بعلاوه اینکه کلاغ سه چشم عمر زیادی میکنند!
    9. سانسا چه بخوایم یا نخوایم شمال رو بدست آورده پس میتونه نگهشم داره چون هیچ پادشاهی حوصله اینو نداره با شمال بجنگه مگه اینکه دنریس به حکومت برسه و سانسا همچنان رو مخ بره..
    10. و در آخر آریا به نظرم حوصله بانو شدن یا خدمت به کسی رو اصلا نداره پس بعد از جنگ شروع می‌کنه به ماجراجویی و ازین جهت بیشتر شبیه یه اویرین مارتل هستش.. اینکه میگن با هاوند رابطه برقرار میکنه رو اصلا درک نمیکنم اینا بیشتر رابطه پدر و دختری / شاگرد و استادی دارن باهمدیگه اصلا بر فرض اینکه آریا بخواد با هاوند رابطه داشته باشه هاوند همچین آدمی نیست و تمام عمرش فقط یه چیز خوشحالش میکنه اونم کشتن داداشش گرگور کلگین یا همون کوه‌ـه و به احتمال زیاد مثل تقابلش با برین از تارث پیش میره با این تفاوت که کوه میمیره و هاوند به شدت زخمی میشه و شاید هم بمیره!

    تئوری های جالب و فکر شده ای هست. بزار حالا کمی اب ولعاب بدیم بهش.

    1و2. توی house of undying به دنریس میگن کا سه بار بهت خیانت میشه . یکی برای خون .یکی برای طلا . یکی برای عشق . اولیش میری ماز دور بود . دومیش توی سریال میتونه جوراه بوده باشه. و سومیش هنوز مونده . میتونه واریس باشه یا تیریون ولی هر چی هست به نظر خیانت سوم در راهه

    3.اون صدای اژدهایی که اومد و یورون غافلگیر شد میتونه دنریس باشه . ولی از تعجبی که نشون داده شد و تصویر اژدها نشون داده نشد ایا یک درصد شانس هست که ریگال باشه ؟ ریگال مرگش کامل تایید نشد . حتی خود یورون هم در جواب سرسی با شک گفت که ریگال مرده . حالا اگه یک درصد شانس بازگشت ریگال هم باشه چی. ممکنه برن سراغ جنازه ریگال و کایبرن همونطور که کوه رو زنده کرد ریگال رو دوباره زنده کنه . بماند که یک وایت هم تا همین مدت قبل دستش بوده واسه ازمایش.

    5. احتمالا همینطور میشه و دنریس burn them all میکنه و مد کویین کامل میشه . هر چند سرسی در حال حاضر شایسته این لقبه ولی چی میشه دو تا مد کویین به جون هم بیفتن . خیلی جذابه .

    برای بقیه تئوری ها نظری ندارم . باید صبر کرد دید. ولی چیزی که محتمل میدونم اینه که این سیستم یا به اصطلاح چرخ شکسته میشه و سیستم جایگزینی براش میاد که پایه گذارش سانسا و تیریون هستن . اگه تئوری کشتن دنریس توسط تیریون درست بشه احتمالش هست که تیریون رویای دنی رو برای شکستن چرخ با همکاری سانسا تو وستروس پیاده کنن . 


  12. در 2 ساعت قبل، مه سا استارک گفته است :

    دنریس با دروگون کاملا نزدیک شده بود و یورون دور شدنش رو تماشا می کرد. بالاخره نمی تونست اصلا شلیک نکنه که، نقشه خراب می شد. این برنامه ریزی انقدر واضح بود، مخصوصا با اون صحبت سرسی دم پنجره، که من فکر نمی کردم کسی متوجه نشده باشه! یه بار دیگه با دقت ببینید. 

    هدف گرفتن میساندی یا هر کسی تو اون سطح از نزدیکی به دنریس بود... البته اینکه چطور تو اون هیری ویری بردنش گافه در این شکی نیست. ولی هدفشون همین بود.

    حتی شاید هدف تریون هم از آوردن دنریس برای تماشای سر زدنش، به بهانه ی مسخره ی مذاکره، قراری بود که تو فصل قبل با سرسی گذاشت. البته این تیکه تئوری منه. 

    خود ما هم می دونستیم بران عمرا تریون و جیمی رو نمی کشه. چه برسه به سرسی. دقیقا به همین دلیل مزدور و پول دوست بودنش. 

     

    فکر میکنی اگه یورون به دروگون شلیک نمیکرد چی میشد.

    همه تو همین فروم و هزار جای دیگه گیر میدادن که چرا یورون که تیر داشت به دروگون شلیک نکرد.

    در 1 ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

    گوشه ای از سیاست های سانسا فهمید که سرسی به اونا تو نبرد وینترفل کمک نمیکنه به دست اوردن یک اقلیم اختصاصی بجز شمال یعنی ویل آرزوی همیشگی استارک ها کنترل ویل بود اونم با یه محاکمه بموقه پی بردن به ذات خبیس دنریس پیشبینی تله رمزی برای جان درخواست عقب انداختن حمله به جنوب تازه اون یه استارکه استارک ها ببخشید این رو میگم تو سیاست ریدن پس بین اونا سیاست مدار خوبی حساب میشه

    چون به نظر من جان به شمال دیوار بره و در هاردهوم ساکن بشه و اونجا رو متمدن کنه

    درسته . سانسا سیاست داره ولی قدرت زیادی نداشته تا الان و بیشتر نظر داده چون نمیخواسته اتحاد بین خاندان ها قبل جنگ با واکر ها از بین بره . فکر کنم از الان بیشتر ازادی عمل داره (باورم نمیشه دارم راجع به دو اپیزود باقی مانده حرف میزنم?)

    در ۱ ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

    ولی تامن شاه میموند از همه بهتر بود هم مهربون بود هم اسکل نبود هم سیاست داشت صد افسوس??

    تازه خانواده دوست هم بود فقط مشکلش سن کمش بود

    تامن ؟ خدایی اسکل بود دیگه . همه رو واسه خاطر یک .... به فنا داد . اگه خوبی هم داشت از مارجری بود که کنترلش میکرد .


  13. در 3 ساعت قبل، Momomo گفته است :

    اقایون خانوما..من فکر میکنم شماها خیلی دارین سخت گیرانه نظر میدین..هیچ فیلمی روال منطقی نداره هیچ فیلمی..اگر قرار بود منطقی باشه تا حالا باید سه تا اژدهای دنریس تو قسمت سوم فصل هشت و قسمت اخر فصل هفت مرده باشن..همینطور جان هم باید تو قسمت اخر فصل هفت میمرد..همینطور برین و جیمی و سم و زنش و برن و اینام باید تو قسمت سوم میمردن..

    شماها اگر دقت کنید هیچ فیلمی منطقی نیست چه بسا فیلمایی دیدیم که همیشه قهرمان داستان پیروزه با اینکه اصلن تعداد نفرات و قدرت ها نابرابره مثل جان ویک مثل همین اونجرز که ثانوس میمیره یا دکتر استرنج و بی نهایت مثال دیگ..

    ما بیننده ها بازیچه ی دست نویسنده ها و کارگردانا هستیم..همیشه و تو هر فیلمی همینطور بوده..

    یه وجه فیلم رو همیشه کارگردانا میزارن به عهده ی خود تماشاگر و میزارن که خودشون تخیل کنن مثل همینجا که یورون از کجا رسید یا اینکه اریا چطور رسید و اینا..

    فیلم اسمشم روشه..فیلمه و معلومه که غیر منطقیه..

    از تنها فیلمی که خوشم اومد فیلم دپارتد با بازیگری جک نیکلسون و دیکاپریو بود که اسکورسیزی ساخته..این اولین فیلمی بود که دیدم قهرمان داستان چقدر راحت و قشنگ میمیره و برای اولین بار بود که دیدم بدی بر خوبی پیروز میشه..تو همین فیلم هم هزار تا ایراد منطقی وجود داره تو همه فیلما هست..لطفا اینقدر سخت گیر نباشید چون فقط خودتون اذیت میشید از اینکه چرا فیلم اینجوری شده..

     

    خودتونو وا بدید و بندازین تو جریان فیلم و بزارید اون هر جا میخواد ببردتون و فقط لذت ببرید از فیلم و بخش های هیجان انگیزش..اینطوریه که از یه فیلم میشه لذت برد..

     

    بازم تاکید میکنم هیچ هیچ هیچ فیلمی روال منطقی نداره و با منطق میشه تمام فیلما رو زیر سوال برد تمامشو..

     

    حرف دل منو زدی

    بعضی ها اینقدر تو این نقدهای منفی غرق میشن که دیگه سریال اینا رو نمیتونه با خودش هر جایی ببره . یه هر جاش گیر میدن . من با اینکه از این قسمت خوشم اومد و البته باگ هایی هم داشت ولی بعد دیدنش میدونستم هر جا برم قراره این قسمت رو بکوبونن .

    اخه مرگ ریگال به این قشنگی نشون دادن . وقتی دنریس یکی از اژدهاهاش هر بار مردن انگار یک تکه از وجودش کنده شد . افول شخصیت دنریس به این خوبی نشون داده شد . گریمش رو اگه یه بار دیگه ببینید فرق میکنه با قبلا طوری شده که انگار تمام زندگیش رو از دست داده و جان هم با پشت کردن بهش و تیریون و واریس هم با خیانت خیلی بهش ظلم کردن و برای اولین بار من که ازش بدم میومد باهاش همدردی کردم . شاید بشه با تیریون مقایسه کرد زمانی که کینگزلندینگ رو نجات داد ولی همه بهش پشت کردن . واسه همین فکر کنم تیریون خیانت نکنه .

    مرگ میساندی هم به زیبایی بود . معدود افرادی که به دنریس از اول وفادار بودن دارن حذف میشن و اینو به خوبی سریال نشون داد مخصوصا اولش که دنریس حس کرد تنهاست توی مهمونی . حس عجیبی داشت .

    سرسی میمیره شکی نیست . مرگش هم یا اینطوریه که یا جیمی میکشتش با توجه به اینکه رفت کینگزلندینگ . یا جیمی میمیره و اریا با چهره جیمی سرسی رو میکشه . باید پیشبینی مگی درست از اب در بیاد.

    به نظرم باید بی خیال جزییات بشیم از این به بعد و از کلیت داستان لذت ببریم وگرنه اصلا چه دلیلی داره سریال رو نگاه کنیم .

    در 3 ساعت قبل، aliod گفته است :

    حس میکنم دارن ارزون کاری میکنن. اژدها راحت کشته میشه گوست در حد چند ثانیه نشون داده میشه آخرشم میفرستنش بره و اینم از سوتی یا تبلیغ استارباکس!!

    اما توجه کنیم به خط داستانی 

    سرسی همه رو داره بازی میده بدون شک وقتی کارش تموم شد یورون گیریجوی رو میکشه. این احتمال رو هم میدم که جیمی سرسی رو بکشه

    و اگه خرابش نکنن دشمنی دنریس و جان رو هم خواهیم داشت 

    دقیقا . حذف گوست و یک اژدها و یه سری بازیگرهای اصلی برای کاهش بودجه بود .

    همینطور فکر میکنم از قصد جنگ با شاه شب رو تو قسمت 3 اوردن که 99 درصد ارتش حذف بشه برای جنگهای بعدی .

    حتی گلدن کمپانی هم نه نفرات زیادی فرستاد و نه فیل فقط به خاطر بودجه

    اصلا فکر میکنم گات اسیر بودجه شده . یعنی اینکه داستان رو جوری پیش بردن که فقط بودجه مدیریت بشه و یه چیزی به اسم گات به ملت فرو کنن.

     

    برای اینکه کمبود بودجه رو متوجه بشین یادتون بیاد که سریال قرار بود اصلا فصل 7 و 8 ای نداشته باشه و قراره بود کل فصل 7 و 8 یک فیلم 4 ساعته بشن . 


  14. در 7 ساعت قبل، Gemini گفته است :

    دقت کردین با این قسمت، هفت فصل مقدمه چینی الکی درباره جنگ اصلی که تمام زنده های دنیا رو تهدید میکردن دود شد رفت هوا..  هیچ کدوم از کاراکترهای درجه 1 (مثل جیمی یا دنریس) یا حتی درجه 2 (مثل گری ورم یا تورموند یا بریین از تارث یا هوند) کشته نشدن؟ (فقط اد و جورا و بریک کشته شدن)

    دقت کردید خط داستانی که برای خیلی از کاراکترها توی این چند فصل اخیر درست شده بود فقط وقت بیننده ها رو تلف کرد؟ مثل سمول تارلی که اصلا هدفش از استاد شدن بیشتر از همه این بود که درباره شب طولانی و شکست دادن مردگان اطلاعات کسب کنه ولی حتی یک صحنه هم ازش ندیدیم که چیزی رو راجع به مردگان برامون از روی کتاب ها مشخص کنه؟؟؟

    یا خط داستانی برن فقط به کشته شدن هودور و جوجن و سامر ختم شد و فقط تنها خاصیتش این بود که فهمیدیم جان، تارگرین هست؟؟ برن هیچ کار مفیدی واسه شکست مردگان نکرد...

    خط داستانی جان، که قرار بود به قول ملیساندره "شاهزاده ای باشه که صبح رو دوباره برای مردم از دل شب تاریک زنده میکنه" دود شد رفت هوا.. جان که از فصل اول مستقیم به جایی رفت که با مردگان در ارتباط بود یعنی "دیوار"...

    خط داستانی دنریس با دوتراکی ها توی فصل ششم که کل فصل رو اختصاص دادن بهش رو یادتونه؟؟ دوتراکی های 100 هزارنفری (که توی این جنگ فقط چند هزار نفر بودن و بقیه شون معلوم نیست کجان!) با استراتژی غلط 30 ثانیه ای همشون الکی به دل تاریکی زدن و قتل عام شدن..

    توی این فصل خط داستانی تیریون هم به وینترفل ختم شد.. جایی که ظاهرا باید به عنوان دست ملکه استراتژی جنگی تعیین کنه.. تیریون بود که ارتش استنیس بزرگ رو با استراتژی های درست شکست داد... اما توی قسمت دوم این فصل سر میز نقشه جنگی لال شده بود و درباره اینکه ارتش ملکه اش باید در مقابل دشمنی که چند برابر خودشون نفرات داره چیکار کنه، حتی یک کلمه هم حرف نزد...

    خلاصه کلام این که همه این کاراکترها یک وظیف ای داشتن در "جنگ بزرگ" که هیچ کدومش رو ما ندیدیم.. در سریالی که همه چیزش از اولین سکانس سریال به مردگان و جنگ آخرالزمان ختم میشد.. فقط و فقط مقدمه چینی کردن.

    حتی خود این قسمت هم مقدمه چینی بود برای 10 دقیقه آخرش!! دیدیم که شاه شب وینترفل رو فتح کرد و سریال به ما گفت که همه چیز در وینترفل تمومه.. اما با شاهکاری!! که آخر قسمت دیدیم بزرگترین تهدید ممکن برای بشریت در وستروس، خیلی راحت نابود شد... 

    d&d توی مصاحبشون بعد از این قسمت گفتن که هدفشون از کشتن شاه شب فقط و فقط سورپرایز کردن مخاطبین بوده!!!!!!!!! یعنی منطق در کل این داستان رو نادیده گرفتن که مخاطبین رو سورپرایز کنن که بگن آره توی سریال ما هر اتفاقی ممکنه بیفته... یادش بخیر یه زمانی توی فصل 3 نصف کاراکترهای مهم با هوش تایوین لنیستر و با دلیل و منطق داستانی توی عروسی سلاخی شدن و همه سورپرایز شدیم.

    الان هم خدای مرگ به احمقانه ترین شکل ممکن مرد که ما سورپرایز بشیم.. (نکته جالب اینه که مارتین سرنوشت تک تک کاراکترهای مهم و کلیت پایان داستان رو در سال 2014 برای d&d تعریف کرده بود و اونا برای سورپرایز کردن ما گند زدن به آخر همه خط های داستانی سریال که براش این همه مقدمه چینی کرده بودن.. خسته نباشند ??)

    اگه سریال به قول مارتین حداقل 5 فصل دیگه ادامه داشت قشنگ بود هر خط داستانی رو به یه جا برسونن .

    وقتی خیلی از خطوط داستانی میانه راه عجولانه تمام میشه که همگی برسن به فاز جمع بندی همین میشه دیگه . خدایی دو فصل نصفه و نیمه برای جمع بندی خیلی کم بود .

    شما الان نگاه بعد از پخش 60 قسمت از سریال خطوط داستانی در یک وضعی بودن که نمیشد با همون روند همیشگی سریال تو 13 قسمت به سرانجام برسن . اکثر کاراکترها تازه به نقاط اوج داستان خودشون رسیده بودن.

    برن تازه کلاغ سه چشم شده بود. اریا تازه بی چهره شده بود. دنریس تازه به وستروس رسیده بود. سرسی تازه رو تخت اهنین نشسته بود .وینترفل تازه به استارکها برگشته بود. هویت پدر و مادر جان تازه مشخص شده بود . سم تازه وارد سیتادل شده بود. تئون تازه هویت خودش رو پس گرفته بود. و ... و ... و ...

    همه خطوط داستانی تازه به نقطه اوج خودشون رسیده بودن ولی سازنده ها سریعا همه رو از خطوط خودشون منحرف کردن و یک جا جمع کردن برای جمع بندی سریال . سریال فقط قربانی همین جمع بندی سریع شد.

    در 3 ساعت قبل، Gemini گفته است :

    به نظرم حتی منطقی تر این بود که شاه شب حتی به وسیله شمشیر والریایی هم کشته نمیشد و فقط سلاحی خاص آغشته با جادویی خاص امکان کشتن شاه شب رو فراهم میکرد..

    مثلا همه میدونیم که شمشیر "Dawn" از خاندان "Dayne" شمشیری هست که از باقی مانده ی یک شی آسمانی (هدیه خداوند نور) که در منطقه دورن به زمین برخورد کرده ساخته شده.. شما فرض کن اگه ملیساندره به جای ولانتیس به دورن و قلعه استارفال میرفت و این شمشیر رو با خودش میاورد و به جان (که شاهزاده وعده داده شده هست) میداد، داستان حماسی تر نمیشد؟ مخصوصا اگه تئوری نیسا نیسا بودن ملیساندره درست باشه اون وقت با آتش درون بدن ملیساندره روی شمشیر dawn (همونطور که میدونیم dawn به معنای طلوع هست) این شمشیر چه قدرتی پیدا میکرد؟؟؟ این شمشیر هنگام تولد جان اسنو کنار تخت مادرش بود و میتونست سرنوشت جان باشه که در برابر شاه شب ازش استفاده کنه... متاسفانه به معنای واقعی کلمه سریال رو خراب کردن و حماسه و منطق رو هم فدای سورپرایز کردن....

    اره خیلی راه های جذاب تر و ایده های بهتری وجود داشت برای این کار .مثلا صحنه اتش زدن شاه شب توسط دنریس میتونست جزو صحنه های پایانی باشه.

    شما مقایسه کن با پایان اینفینیتی وار که ثور تبر رو میزنه بهسینه ثانوس و همه فکر میکنیم ثانوس مرده ولی اخرش غافلگیر میشیم . ولی حالا اگه به جای اون کار ثانوس خیلی کلیشه ای با همون ضربه تبر میمرد چی میشد. یه فیلم بلک باستری عادی دیگه . شما وقتی میای شاه شبت رو که خیلی بیشتر از ثانوس ها واسش برنامه چیندی به این صورت کلیشه ای میکشی باید انتظار بازخورد منفی هم داشته باشی.


  15. در 9 ساعت قبل، siromid7 گفته است :

    روش کشتن نایت توسط آٰیا فوق العاده بود به همون اندازه هم روش رسیدن آریا به نایت مزخرف و فوق العاده افتضاح و بالیوودی بود !!! (آریا تو کتابخونه از پس ۴ تا وایت بر نیومد و ترسیده بود ازشون ! یهو چجوری بین هزاران وایت و ۶-۷ تا وایت واکر پرید رو سر نایت ؟ یهو شجاع شد ؟!!)

    جنگ بسیار زیبا بود اما تاکتیکشون برای مقابله با وایت ها فوق العاده مبتدیانه بود ! (کدوم قانون میگه دشمنی که اصلا پیدا نیست رو گله ای بهش حمله کنید ؟؟؟ حتی جان و دنریس هم از اون بالا نتونستن لشگر مردگان رو ببینن ! با چه استراتژی دوتراکی ها حمله کردن ؟!! همینجوری الکی ؟؟)

    چرا هیچی از وایت واکرها ندیدیم ؟

    حتی اگر هم فرضیه بعضی ها درست باشه و برن با وارگ کردن در گذشته با نایت قرار گذاشته باشه- بازم چیزی عوض نمیشه و ما ۸ فصل فریب وینتر از کامینگ رو خوردیم ! تنها کسی که فریبش رو نخورد سرسی بود !

    ما بعد از هاردهوم روز شماری کردیم که به این جنگ برسیم و قابلیت های وایت واکرها و نایت رو ببینیم نه صحنه تکراری زنده کردن دوباره وایت ها و پرتاب تکراری نیزه به سمت اژدها !

    از کل نایت یه پرتاب نیزه دیدیم و یه جنگ بین اژدهایان که شکست خورد و یه تخریب دیوار وینترفل با اژدها که خیلی زودتر میتونست اینکار و بکنه و کشتن ثئون و لبخند زدن به دنریس و نهایت خلاقیتی که ازش ندیده بودیم تکان دادن دستش که به وایت ها دستور داد روی خندق بیوفتن و پل درست کنن ! همین‌ !!!!!

    ۲-۳ تا پلان از آریا و گندری دیدیم بابت ساخت اسلحه جدید آریا و نقشش که جوری نشون دادنش که انگار قراره مهم باشه اما ۱ دقیقه ازش استفاده کرد !

    اصن انگار همه کاراکترهای مهم خنگ شده بودن !

    جان که تفاوتی با سم نداشت و غیر از نبرد اژدها که اونم با ۲ باری که توسط دنریس نجات داده شد جبران شد دیگه هیچ کاری نکرد !!!

    دنریس که کلا فقط مرده ها رو آتیش زد و وقتی میدونست جنگ بلک واتر به اون مهمی با رهبری و فکر تیریون به برد تبدیل شده بازم نخواست تیریون در کنارشون باشه

    ملیساندرا یهو پیداش شد و اسلحه دوتراکی ها رو اتیش زد و ۱ دیالوگ تکراری با آریا برقرار کرد و رفت مرد !

    برن که اصن تعطیل ! ۱ ساعت وارگ کرد که فقط جنگ رو ببینه ؟

    جورا مورمونت وسط جنگ که همه عقب نشینی کردن چجوری یهو وسط مرده ها پیداش شد دنریس و نجات داد ؟

    و

    و

    و

    اپیزود اپیزود بسیار زیبایی بود و نمونش رو هیچوقت ندیده بودیم اونم جنگ به این طولانی !!! ولی بقول بعضی دوستان هیچ منطقی پشتش نبود ! بیشتر شبیه فیلم های بالیوودی بود ! بشدت منطقش از منطقی که از گات سراغ داشتیم به دور بود !

    هرچی به این قسمت فکر میکنم واقعا بیشتر حرصم میگیره :|

    اصن وسط جنگ چجوری آٰریا فهمید تو اون لحظه نایت رفته سراغ برن ؟؟؟ بهش وحی شد ؟ از اونجایی که بود تا جایی که برن بود هیچکس نبود ؟

    دقیقا من به عنوان یه بیننده وقتی اریا رو دیدم که با اون حس ترس از اون همه زامبی داره فرار میکنه و نگران و مضطربه بهم این حس وارد شد که اریا که یه قاتل بی رحم شده بود و همش به مرگ میگفت not today ببین چی شده این همه خودش رو نزدیک مرگ میبینه . اون حرکت شب قبل از جنگش هم گواه این قضیه است . بعد یه دفعه با دیدن ملیساندرا (کسی که اریا جزو لیستش بود یه مدتی و با توجه به سابقه اش اریا هیچ اعتمادی بهش نداره) یه جمله بهش میگه اینم یادش میفته و خودش میفهمه که باید کجا بره چکار بکنه و یه دفعه تمام اون ترس و نگرانی و اضطراب میره کنار . مثل یه رباتی که یه دفعه برنامه ریزیش رو تغییر میدن برای نابودی نایت کینگ .

    در 8 ساعت قبل، Mimzar گفته است :

    دوست عزیز 

    درسته که خیلی از نقدهای شما وارده

    اما چندین موردش واقعا جوابش تو خود اپیزود هست

    مثلا ما آخرین باری که سرجورا رو میبینیم مشغول جنگیدنه که صدای ناله( زوزه) اژدها توجهشو جلب میکنه، اگر اشتباه نکنم اژدهای جان هست که تو نبرد با نایت کینگ زخمی شد و بعدش نشیت رو زمین. اونجا چهره ی جورا رو نشون دادن و‌کاملا مشخص بود که این صدا نگرانش کرده و بعدش دیدیم که اومد و کالیسیش رو نجات داد. همون صدای اژدها، جورا رو به سمت دنریس کشوند.

    من خودم به روند داستان نقد دارم

    اما خیلی از مواردی که ذکر کردین نمیشه بهشون گفت ایراد. 

    اگه جوابی هست باید به صورت واضح بهش جواب داده بشه همونطور که تو فصل های قبل اینطور بوده . فصل های قبل ما لازم نبود دنبال حالات صورت بازیگرها یا نکات مخفی که به زور دیده میشن بریم .


  16. در 4 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

    ترکیب خوبیه برای حکومت: سانسا(سیاست آهنین و هوش) تیریون(سیاست لیبرال و خرد)

    دموکراسی به وستروس و مردمش نمیخوره .چون تعصب دارند به اصالت و برتری قومی قبیله ایشون .یه استارک همیشه یه استارک رو شایسته ی حکومت بر خودش خواهد دونست همونطور که یه لنیستر دوست داره زیر دست لنیستر باشه و...دموکراسی میگه مساوات و همه برابرن .اما وستروس ملوک الطوایفیه و همه خودشون رو برتر میدونن نه برابر .تنها یه نفر بوی دموکراسی رو می داد که اونم تو زرد از آب دراومد و در اصل یه دیکتاتوره=دنریس

    حالا که بحث بازیگری شد .بازیگر نقش یورون واقعا سبک سریال رو دچار اغتشاش کرده و باهاتون موافقم.


    و اما بهترین نقش آفرینی تقریبا توی تمام فصل ها رو میخوام بدم به سرسی .(لنا هیدی)که فوق العاده شخصیت سازی میکنه با کنش ها و واکنش هاش .
    یه نکته ی غریب اینکه به نظرم بازیگر نقش جان اسنو می تونست یکی دیگه باشه و نقش رو بهتر دربیاره .من از جان اسنو غیر از خط داستانیش هیچ اکت حیرت انگیز بازیگرانه ای ندیدم .آقای صورته با اون نگاه های نفهمش و اون ژست های قهرمانانه و در اصل احمقانه اش در گفتگوها و جنگ ها .

    به نظرم سرسی بهترین بازیگر حال حاضر سریاله البته پیتر هم در همون سطح خوبه به شرطی که گند نمیزدن به خط داستانیش و هر چند به حقش جایزه امی رسید

    بازیگر دیگه ای که بازیش به شدت منو میگیره تئون گریجویه . کسی که فصل به فصل بازیش تو سریال بهتر شد .

    در 1 ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

    من واقعا اینو نمی دونم. دارم سوال می پرسم. ایا نمره ای که به یه فیلم تعلق می گیره صرفا به خاطر فیلمنامه است؟ چون می دونیم تو فیلم خیلی چیزهای دیگه هم دخیله( بازی بازیگرها، نورپردازی، تصویربرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، تدوین، جلوه های ویژه و...) 

    ولی خب به عنوان یه کسی که به فیلم و سریال علاقه دارم(نمیگم شناخت) می دونم که همین دهم ها چقدر تفاوت ایجاد می کنه و چقدر فرقه بین ۹ و ۹.۹.

    بهتون پیشنهاد میدم یه سر به سایت imdb بزنید و نقد مخاطبان و نمره هایی که به این قسمت از سریال دادند رو ببینید تا نا امید نشید که تعداد کسایی که دید زیبایی شناسانه دارند کمه

    نمیدونم چرا ولی با اینکه از ضعف های این اپیزود با خبرم ولی نمیتونم اپیزود بدی بدونمش . واقعا اپیزودهای زیادی از سریالها رو نمیشناسم که تا این حد منو هیجان زده کرده باشه و تپش قلبم رو بالا برده باشه . من از همون روز تاثیری که اپیزود روم گذاشت هنوز باقیه . اخرین بار اپیزود رد ودینگ همچین کاری باهام کرده بود . اصلا طوری که ارتش مردگان رو تو این قسمت دیدیم حیرت اور بود . اون حس ترس دیوانه کننده بود . هنوز بعد از سه روز موسیقی نایت کینگ رو فقط میزارم و لذت میبرم ازش . چقدر که این موسیقی زیبا بود . به نظرم نباید از اینها گذشت . یه سری فقط حفره های داستانی رو میبینن .

    در 46 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

    به نظرم بعضی دوستان اشتباه متوجه شدن

    جهت روشن شدن اذهان عمومی اعلام میکنم اگر حتی پادریک، نایت کینگ رو میکشت مشکلی نداشتم به شرطی که روند داستان کاملا منطقی پیش میرفت

    نه به این صورت که آریا میون چن صد نفر واکر و کلی فرمانده از ناکجاآباد خراب شد روی سر نایت

    تو رو خدا نگین ناپدید شد. که اگه میشد بریک رو به کشتن نمیداد. خودش ناپدید میشد در میرفت

    با وجودی که آریا استارک شخصیت مورد علاقه من بود اما این پایان اصلا منو جذب نکرد

    تامام

    واقعا یعنی اگه پادریک هم میکشت مشکل نداشت؟ منظور از منطقی چیه . خود کشته شدن نایت کینگ توسط پادریک غیر منطقیه چجوریه منطقی نشونش بدن . پادریک فعلی که میشناسیم اصلا با هیچ منطقی نمیتونه قاتل شاه شب باشه . منطق داستان گویی این اجازه رو نمیده . اگه شما میگی با منطق پادریک هم شاه شب رو بکشه مشکلی نداری پس یه سرباز عادی تو جنگ هم بیاد شاه شب رو منطقی بکشه مشکلی نیست ؟

    الان دو سوال مطرحه .

    چرا از بین این همه ادم اریا نایت کینگ رو کشت ؟

    اریا چطوری نایت کینگ رو کشت ؟

    اینا دو منطق مختلفن . اولی میگه چرا و دومی میگه چگونه. ما نمیخوایم نه چرایی مطرح بشه نه چگونه ای . 

    اگه پادریک با منطقی که شما میگی هم نایت کینگ رو بکشه سوالی که میمونه اینه . چرا از بین این همه ادم پادریک شاه شب رو کشت؟ پادریکی که اصلا نقشش تو سریال یه چیز دیگه بوده. پس یه سرباز هم میتونست این کار رو بکنه.


  17. در 22 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

    سلام ممنون از پاسختون
    قبول دارم، حرف شما درسته من هم میگم سریال مشکل داره چون از کتاب دور شد و از همون روزی ک خبرش اومد مشخص بود نویسنده ها از پسش برنمیان. اگر خنگ شدن تیریون منظورتون اعتماد به سرسی هست اگه تا آخر سریال چیز دیگه ای اثبات نشه بله اشتباه عجیبی بود ک تیریون انجام داد و کار بد سریال هست مگر اینکه ازش یجوری استفاده کنن مثلا هند شدن سانسا به جای تیریون یا یجور کشته شدن تیریون یا ... ولی اگه ازش استفاده ای نشه کاملا با شما هم عقیده هستم. در مورد لیتل فینگر ای کاش سریال صحنه ی سحبت سانسا با برن رو حذف نمیکرد. سانسا و آریا واقعا در فصل 6 در حال دشمنی هستن تا اینکه سانسا میره پیش برن و میگه بهم کمک کن و برن بهش حقیقت رو میگه ک این صحنه حذف شد تا برای ما کشته شدن بیلیش شوکه کننده باشه که خب تا حد زیادی هم وقتی اونجا سانسا جمله ش رو با بیلیش تموم میشه همه تعجب کردیم. پس بیلیش واقعا مکارترین بود و بازم قبول دارم بخاطر شوکه کردن بیلیش به نوعی فدا شد. 
    من با آریا اصلا مشکل ندارم و واقعا خوشحالم ک نایت کینگ توسط یه استارک کشته شد نه یه تایگرین. جان تایگرینه و تازه فهمیده اگه زودتر میفهمید اصلا شاید ول میکرد برمیگشت جنوب واسه تختش.

    تفاوت من و شما در اینه ک من پذیرفتم سریال به زیبایی کتاب نیست ولی شما همچنان توقع کتاب رو داشتید. من قبول دارم سریال مثه 4 فصل اولش نیست و برای همین دارم از دیدنش لذت میبرم.

    نقد آقا رضا رو چند ساله میخونم نه فقط گات همش رو میخونم ایشون بسیار کتاب رو دوست دارن و برای همین از سریال متنفر شدن و قیاس خوبی نیستن برای خوب یا بد بودن سریال. من بعد از هر قسمت حدود 20 تا فیلم های منتقد های یوتیوب رو میبینم که 100 در 100 بهتر از منتقد های ایرانی نقد میکنن. ما ایرانی ها احساسی هستیم و اگه از یچی متنفر بشیم دیگه نابودش میکنیم.

    شما میگید نیازی نبود شاه شب کشته بشه من حرفم همینه ایده بدیم به جای نباید این شود بگوییم چه باید بشود. خودمون رو بذاریم جای سازنده ها بعد نقد کنیم. کما اینکه دیدین با تقریبا نصف صخبت های شما موافقم.
    در مورد ابرقهرمانی ما توی دنیایی هستیم که اژدها ، آدم های مرده ، غول ، آدم بی چهره و ... وجود داره. پس وجود فردی با قدرت های عجیب نمیتونه اشکال این دنیا باشه!
    آزورآهای هم بحث جالبی هست زیاد در سریال روش مانور داده نشد و در کتاب هم فعلا تکلیف مشخص نیست. ولی در کتاب جایی نگفته آزورآهای فردی است که شاه شب رو میکشد! 

    بله این تفاوت گات خیلی جاذب بوده همیشه اما الان به مرگ کشونده از نظر خیلی ها.
    راستش فک کنم این جنگ با عروسی خونین فرق داشت اونجا فقط راب و کتلین حذف شدن ولی در وینترفل همه ی شخصیت ها به جز سریس و یورون حضور داشتن و کشته شدن همه شون قطعا هیچ کس رو راضی نمیکرد.
    خیر و شر مطلق رو هم قبول دارم خودمم گفتم وقتی سریال کامل افتاد دست افراد سینما اونا زیاد شخصیت خاکستری بلد نبودن و کار ساده تر رو کردن ک منم قبول دارم اشتباه بود و به سریال ضربه زد.
    ایول بالاخره شما تئوری دادید:)) ایده خوبی بود فک کنم خوب از آب درمیومد حداقل خیلی ها دوباره طرفدار سرسی میشدن ، تیریون شخصیتش درست میشد و غافلگیری خوبی میتونست باشه. ولیا بازم تهش این نایت کینگه باید میمرد. نمیدونم کاش یبار میگفتن قدیم چجوری نکشتش و فقط عقب روندنش. 
    آخری هم کاملا اوکی هستم نبود نبرد خیلی خوب بود. دوتراکیا هم مسخره بودن. کلا جان اصلا استراتژی بلد نیست.

    ببین اپیزودهایی مثل هودور و هاردهوم و نبردحرام زاده ها و بادهای زمستان و نبرد دشت اتش به ما نشون داد که این سریال میتونه جدا از کتاب هم عالی باشه اگه سازنده ها بدونن دارن چه کار میکنن .

    سریال از فصل 5 به بعد از کتاب کامل جدا شد ولی فصل 6 فصل خوبی بود . سریال این دو فصل اخر از استانداردهای خودش تو اون فصل که جدا از کتاب بود هم به دوره .


  18.  

    در ۱ ساعت قبل، ashkan.ghf گفته است :

    هرچند گفتن دلایل زیاد روی شما اثر نداره اما برای دوستان دیگه ای که میخونن :
    آدرها به وایت واکرهایی گفته میشه ک نایت کینگ اونا رو مثه خودشون کرده که کلا بیرون بودن تا وقتی ک نایت کینگ میخواست بره توی جنگل خدایان پس اونایی ک توی کتابخونه بودن واکرها یعنی مرده های عادی بودن نه آدر !!!
    نکته ای که هست اینه ک حرکت هایی آریا کاملا بی صدا هست این رو سریوفورل در فصل اول بهش یاد داد :

    قسمت 6 : how can you be quick as a snake or as quiet as a shadow
    اون صحنه کتاب خونه و اینکه پشت جان ظاهر شد میخواست همین رو نشون بده مخصوصا کتاب خونه ک نشون داد حرکت کردن آریا صداش از چکیدن خون روی زمین هم کمتره
    اصلا روی سرعت و بی صدابودن آریا هیچ شبهه ای نذاشته سریال ک بشه ازش ایراد گرفت.

    سلام بر شما دوست عزیز
    مشکلی که توی این چیزا هست جدا شدن سریال از کتاب هاست.
    نایت کینگ در کتاب ها شخصیت خاکستری هست و با چیزی ک سریال از فصل 5 نشونش داد فرق داره. یه جورایی قابل مذاکره هست شخصیتش. بحث رو به دو قسمت تقسیم میکنم
    1-تا آخر فصل 4 که کتاب و سریال یکی بودن : فصل 1 ابتدا یکی از انسان ها رو زنده میذارن تا برگرده و به آدما هشدار یا خبر یا اطلاع یا ... بده. (دلیلش هنوز مشخص نیست) همین کار رو با سم هم میکنن که شما ذکر کردید. اگه یادتون باشه کرستر در شمال دیوار راحت زندگی میکرد چون یه جور معامله کرده بود با نایت کینگ میگفت تو بمن کاری نداشته باش من پسرهام رو میدم به تو.
    2- از فصل 5 به بعد ک آغاز جدایی کتاب و سریاله : کلا این چیزایی ک گفتم حذف شد و نایت کینگ در سریال شد یه ترمیناتور ک فقط میخواد نابود کنه مثه چیزی ک در هاردهوم دیدیم.

    اینکه این چیزا با هم جور درنمیاد این تغییر سریال بود... در مورد داستانه کتاب تئوری های جالبی مطرح شده که یکیش اینه که وقتی در گذشته ارتش شاه شب عقب رونده شد یه چنین معامله ای باهاش کرده بودن و وقتی یکی از پسرهایی که وعده داده شده بود رو بهش نمیدن (در این تئوری میگن اون پسر وعده داده شده ممکنه جان بوده باشه) قراردادش با انسان ها بهم میخوره و میاد که دوباره بجنگه.
    یکی دیگه از تئوری هایی هم ک گفته شده در همین راستا در مورد اون در پنهانیه قلعه نایت فورت هست (که سم برن و ... رو ازش رد کرد برن شماله دیوار) که میگن ممکنه در گذشته بچه هایی رو از اون در میبردن شمال و به نایت کینگ تحویل میدادن.

    در کل در کتاب هدف نایت کینگ مشخص نیست ولی در سریال باید یه هدفی براش درنظر میگرفتن کاری به خوب یا بدش ندارم ولی با توجه به اینکه کتاب ها رو مارتین ننوشت سریال خیلی ضربه خورد. و قطعا نویسندگی مارتین هزاران برابر بهتر از بنیوف و وایز هست.

    دقیقا مشکل سریال همینه

    با یه اصولی شروع کرد (یکی از اصل ها همین بود که همه خاکستری بودن) ولی یه دفعه تغییر کرد . تغییرش اول جالب بود ولی ضربه اش رو اخر کار خورد . تغییرات ناگهانی ضربه مهلکی به سریال میزنن که تو همین اپیزود و دو فصل زدن . تغییرات ناگهانی و غیر منظقی مثل خنگ شدن ناگهانی تیریون , پیشرفت ناگهانی اریا ( اریا رو تو دو سه فصل تبدیل کردن به کسی که قراره شاه شب رو بکشه . کسی که شاه شب رو میکشه باید یکی باشه در سطح جاکن هاکار یا حتی جان که چند سال عمرشو صرف مبارزه با واکرها کرده) ، لیتل فینگر که سریال اونو خدای مکر و حیله کرده بود و به راحتی رو دست خورد و ...

    شما مقایسه کن با تغییرات صورت گرفته در جیمی . اگه جیمی توی یک فصل این همه متحول میشد جالب بود یا تغییرات الانش که توی 8 فصل شکل گرفته جالب تره؟

    تغییر تدریجی اریا تو این فصل ها مشکلی نداشت ولی برای من در سطحی بود که بتونه تهش سرسی رو بکشه ولی اینکه یه دفعه تبدیل بشه به شاه شب کش اونم به این روشی که انجام شد یه تغییر کلیشه ای بود. شاید بعضی ها بگن تنها کسی که میتونست تو اون وضعیت شاه شب رو بکشه اریا بود . مسئله اینجاست که مگه حتما باید شاه شب رو میکشتن ؟ تا دلت بخواد پایان میشد رقم زد واسه این جنگ . وقتی سازنده ها وسط کار میان هدف یک کاراکتر دیگه رو میدن به یکی دیگه همین میشه . میسی ویلیامز میگه خوشحالم سازنده ها من رو برای کشتن شاه شب انتخاب کردن نه کیت رو . خوب مشکل همینه دیگه مگه انتخابیه که هر کسی رو انتخاب کنید واسه کشتن شاه شب ؟ داستان هر کسی باید از فصل اول نوشته شده باشه . شاید این وسط مسیری که طی میشه تغییر بکنه ولی هدف در همون راستاست . دلیلی که فصول اولیه اینقدر پرفکت بود همین بود . از قبل همه چی معلوم بود (برای ما نه برای سازنده ها خودشون) که قراره به چی برسن .

     

    در 35 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

    خودشون آخر این قسمت گفتن سه سال پیش این تصمیم رو گرفتن.
    اما حالا یه سوال : اگه جان در دوئل نایت کینگ رو شکست میداد به نظر شما بهتر از این پایان میشد؟ من میگم باز خیلیا میگفتن نایت کینگ چقدر نادون بود که با جان جنگ تن به تن کرد یا نایت کینگ حتی نمیتونه یه نبرد تن به تن رو ببره بعد 8 فصل مارو ازش ترسوندن!
    البته میتونست نتیجه دوئل این باشه که نایت کینگ جان رو میکشت. اون وقت هم کل قضیه پرنس وعده داده شده نابود میشد و میگفتن خدای روشنایی جان رو زنده کرد ک اینجا بمیره؟؟؟
    مگه اینکه وقتی جان داره میمیره آریایی کسی میومد نایت کینگ رو میکشت. باز دوباره میگفتن این بود پرنس وعده داده شده؟؟ اصلا آریا چجوری اومد و بقیه داستان.
    من فک کنم هرجور ک نایت کینگ میمرد تهش میشد ازش ایراد گرفت.

    شاید اگه اصلا نمیومدن شمال با نایت کینگ بجنگن بهتر میشد.

    ببین هر کاراکتری از همون اول هدف داره . شاید مسیری که طی میکنه به یه سری دلایل فیلم سازی عوض بشه یا حتی هدف های کوچیک بعضی کاراکترها تغییر کنه ولی کشتن شاه شب و پایان دادن به شب طولانی به نظرم بزرگترین هدف سریال بود که سازنده ها بر اساس کتاب باید یکی رو از اول برای این کار انتخاب میکردن و حتی نحوه کشتنش رو هم در نظر میگرفتن . چیزی که تا حدودی میشد حدس زد این بود که جان انتخاب شده برای این کار . ما نمیدونیم اینو و فقط حدس میزنیم ولی سازنده ها باید برای همچین هدفی از همون اول بدونن که کی و چطوری این کار رو میکنه تا چیز خوبی تحویل ما بدن .

    خوب اینکه میگی شاه شب اگه توسط جان هم کشته میشد مشکل داشت یه حرفیه که من بیننده میگم . وظیفه  سازنده سریال اینه که اونو جوری به انجام برسونن که هم هیجان انگیز باشه هم باورپذیر و منطقی . مشکل اینجاست که سازنده ها اینقدر شاه شب رو بالا بردن و قوی نشون داده بودنش که اینکار واسشون سخت بود . ادم باید فکر همه جا رو بکنه وقتی یه سریال میسازه .

     

    پیشنهاد میکنم نقد این قسمت رو از رضا حاج محمدی تو زومجی وقتی منتشر شد بخونین 

    در ۱ ساعت قبل، Aegon Targaryen VII گفته است :

    قابل توجه بعضی دوستان

    اگر با بازی تاج و تخت زندگی کرده باشین، میدونید ما هیچوقت در این داستان سوپرهیرو و شخصیت اول نداشتیم! چطور دقایق اول سریال گمان میکردیم ند استارک قراره عاقبت بر تخت بشینه اما خیلی زود نا امید شدیم. چطور سلاخی شدن راب رو دیدیم! 

    این سریال هیچوقت اسپایدرمن، هیچوقت بتمن و هیچوقت سوپرمن نداشته.بازی تاج و تخت هیچ سوپرهیرویی نداره! به نظرم یکی دیگه از جوانب مثبت این قسمت همین تو حاشیه رفتن جان و دنی بود! وقتی همه انتظار داشتید شخصیت های به ظاهر اول شما کار رو در بیارن! این نشون داد درسته سازنده های سریال روند رو به زوالی رو در دو سه فصل گذشته در پیش گرفتن، اما هنوز خصوصیات فرزندشونو کاملا از یاد نبردن! 

    یکی از انتقاد های تند من در دو سه فصل اخیر، گنده کردن بیش از حد جان بود! 

     

     

    ?

    الان اریا به نظرت حرکتش ابرقهرمانی نبود؟

    سریال ابرقهرمانی نبود ولی شما وقتی یه ویلین معرفی میکنی احتیاج به یه قهرمان هم داری . جان هم ابرقهرمان نبود . سوپر هیرو کلا یه چیز دیگه است . جان کجاش قدرت های ابرقهرمانی داشت .

    وقتی شاه شب از هاردهوم به بعد ویلین معرفی میشه ما احتیاج به یه قهرمان یه هیرو داریم که تو خود کتاب هم ازوراهای قراره همچین کسی باشه . این ذات قصه گوییه که شما ویلین داری باید قهرمان هم داشته باشی . اینجا اریا شد هیروی ما .


  19. در ۱ ساعت قبل، aliod گفته است :

    دقیقا، به نظر من فصل 4 اوج سریال بود و بعد از اون هر فصل مقداری افت کرد

    سریال از اولش معروف بود به اپیزودهای 9 که بهترین اپیزودهاش بود اگه بخوایم هر فصل رو براساس تعداد اپیزودهای مهم و تاثیرگذار امتیاز بدیم:

    فصل 1: اپیزود 9 و 10 = 2

    فصل 2 : اپیزود 9 و 10 = 2

    فصل 3 : اپیزود 4 و 9 و 10 = 3

    فصل 4 : اپیزود 2 و 6 و 8 و 9 و 10 = 5

    فصل 5 : اپیزود 8 و 9 و 10 = 3

    فصل 6 : اپیزود 5 و 9 و 10 = 3

    فصل 7 : اپیزود 4 و 6 و 7 = 3

     

    نکته ای که اینجاست اینه که تمام این اپیزودها توی imdb امتیازهای بالایی داشتن مخصوصا اپیزودهای جنگی و اپیزودهای 9 هر فصل که بیشترین امتیازها رو داشتن . تنها اپیزودهایی که امتیاز در خور یک اپیزود جنگی رو نداشتن اپیزود انسوی دیوار و همین لانگ نایت بوده که احتمال داره لانگ نایت از این هم پایینتر بره . واقعا دل مردم پره از این اپیزود. این امتیاز خیلی حرفا توشه .


  20. در 37 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

    از همه دوستان تشکر میکنم از خوندن نظرات و پاسخها واقعا لذت میبرم و نکات ریزی که میشه بهشون پی برد. دوستان بیایید بدون تعصب بپذیریم که داستان فصلهای پایانی میتونست بهترین از این باشه با قسمت هالیوودی سریال کاری ندارم نمره شون بیسته ولی روایت داستان فصل به فصل ضعیف شد برای من داستان حکم روحو داره که به کالبد اثر جاودانگی میبخشه. دی اند دی زحمت کشیدن فیلمنامه این قسمتو خودشون نوشتن احتمالا فکر کردن شاهکاری چیزی قراره خلق کنن!  

    مقصر اصلی خودشه کتابا رو به موقع تموم نکرد البته اگه با اچ بی او دستش تو ی کاسه نباشه و خودشو نفروخته باشه

    خوب خودشون نویسندگی قسمتهای گذشته رو هم کردن فکر کنم . ولی به نظرم باید نویسندگی این دو فصل رو میدادن به بهترین نویسنده ها زیر نظر خود مارتین و ایده هاش . من اگه مارتین هم حاضر نبود همکاری کنه میرفتم سراغ نویسنده هایی که دستی تو اثار بزرگ فانتزی داشتن . شده حتی از بودجه میزدم ولی اینکار رو میکردم .

    اصلا اینکه خودشون نوشتن این قسمت رو به عهده گرفتن خودش نشون میده تمام بار این قسمت رو میخواستن بندازن رو دوش کارگردانی و از طریق اون و جلوه های ویژه بتونن یه اپیزود خفن بسازن ولی نشد و باید از اپیزود انسوی دیوار درس میگرفتن .

    در 4 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

     یه چیز دیگه که حرص منو دراورده

    له شدن کارکتر جان در این فصل هست

    کارکتری که از فصل اول مانور داده شد رو. اینکه بچه کیه. مهمترین تئوری گات. بعد از یه حرامزاده خجالتی و همیشه غمگین با تلاش خودش رسید به پادشاهی

    الان عملکرد پادریک بیشتر از جان شده. چرا آخه

    مثلا میخواستن ضد حال بزنن به تئوریها یا چی

    این نغمه یخ و آتش چی شد قضیش. اینکه پسر ریگار بود که چی نقشش چی بود تو جنگ

    فقط درست کردن ارتش و استخراج گلس. اینو هرکس دیگم میتونست انجام بده

    این از الان به بعد معلوم میشه

    خیلی دلم میخواد سازنده ها یه دفعه همه رو سوپرایز کنن و جوری مسائل رو به هم ربط بدن که در حین فک برانداز بودن بتونه جواب تمام مسائل رو بده . 


  21. از قدیم طرفدارها عادت داشتن سر هر قضیه ای بگن :

    "We trust in D&D"

    و اونا هم هر فصل سریعا جواب اعتماد رو میدادن و سریال هیچ پلاتی باقی نمیذاشت .

     از اول فصل 6 سوالای زیادی مطرح شد ولی به خیلی هاش جوابی داده نشد . اگه D&D جواب اون همه سوال رو تو سریال ندن دیگه نمیدونم چی بگم . امیدوارم فقط به اون جمله هنوز پایبند باشن.


  22. من فکر میکنم سریال بعد از اپیزود هاردهوم و بازخوردهایی که گرفت سعی کرد بیشتر به اون سبک پیش بره و نبرد حرام زاده ها و بادهای زمستان رو دادن به همون کارگردان که دوباره از توش یه هاردهوم در بیاره که اونم شد . بعد از اون سریال به شدت خواست رو دست خودش بلند بشه و تمام اصلهای دیگه گات رو فراموش کرد و در استفاده از عنصر جنگ و جلوه های ویژه غرق شد و داستان به حاشیه رفت . به نظرم این وسط HBO مقصره و حدس میزنم چیزای عجیب غریبی از سازنده ها خواسته .

    برای مثال شما رو سوق میدم به اپیزود افعی و کوه . مبارزه کوه و افعی تبدیل شد به یک مبارزه عجیب . بدون هیچ موسیقی و تصویربرداری اکشنی بود . خوب خیلی ها به این مبارزه ایراد گرفتن . ولی مهم نبود . چیزی که گات رو محبوب کرده بود همین تفاوتش بود با بقیه اثار . همه انتظار یک اپیزود بر زرق و برق داشتن مثل تو کتاب و شبیه نبردهای گلادیاتوری بزرگ بین دو نفر از بهترین های وستروس . ولی چیزی که دیدن خیلی دور بود ازش و طبیعتا بازخوردهای منفی ای باید میداشت . ولی چرا تبدیل شد با یکی از بهترین اپیزودهای گات ؟ الان به نظر شما این اپیزود بهتر بود یا اپیزود افعی و کوه؟ یا رد ودینگ چی ؟ قوانین خدایان و انسان ها؟

    این اپیزودها خیلی دارای المان های کارگردانی خفن و موسیقی خفن و جلوه های ویژه هالیوودی نبودن ولی بهترین ها بودن . چرا ؟ چی داشتن که الان این دو سه فصل گات اونو ندارن؟ 

    خوب پس یه چیزی از سریال جدا شده که ما شاهد همچین مشکلاتی هستیم که حس میکنیم خیلی اپیزود خوبی بود به لحاظ کارگردانی ولی یه جای کار میلنگه .


  23. در 9 دقیقه قبل، farshidmassumiyan گفته است :

    آره .. جالب اینه که خیلیا بهش بد و بیراه گفتن و اونم اینجور بهشون جواب داده :

     

    Mate, I feel like you need to calm down.

    I never claimed my brother was the Three Eyed Raven of Season 8 leaks.

    I said his friend who was on set that day told him that they saw Jon kill Dany. There are hundreds of workers on the sets, they talk about shit between themselves. Also, trolling isn't a real life thing. Could they have lied, yes. Would they have lied, no. Why not, because my brother has zero cares about who dies so they gain nothing by lying.

    Here let me imagine the conversation for you:

    Friend - How was your day on set?

    Brother - Shite, these shifts are killing me. Yours?

    Friend - I saw Jon stab Dany today, someone got caught taking a photo and now all of us are banned from having phones on set, is a ball ache.

    Brother - Which one is Dany? Shit really, what a twat, bet he's fucked now. No mobiles on set is going to be bollocks.

    End.

    My brother isn't going to shout "Source? Source?" Whenever someone tells him something they saw that day because he literally couldn't care less and he also isn't a fucking weirdo.

    رفیق، فکر می کنم تو باید آروم باشی

    من هیچ وقت ادعا نکرده ام که برادرم زاغ سه چشم فصل ۸ است.

    من گفتم دوستش که اون روز اونجا بود بهش گفت که جان دنی رو کشته. صدها کارگر در صحنه هستند و درباره هر چرت و پرتی میان خودشان حرف می زنند،   " دقت کن "حرف می زنند.

    در ضمن این وحی منزل نیست.  می تونه هم دروغ باشه ، بله. ای کاش دروغ می گفتند،

    "اما "  نه.

    چرا  نه ؟ ، چون برادرم براش هیچ اهمیتی ندارد که چه کسی می میرد، پس با دروغ گفتن چیزی به دست نمی آد.

    بگذارید این گفتگو را برای شما شبیه سازی کنم:
    :دوست.. امروز چطور بود ؟
    : برادر - خیلی بیخود .. شیفت امرو منو کشت .واسه شما چی ؟

    :دوست - امروز دیدن که جان دنی رو با چاقو زد ، یه نفر عکس گرفت و حالا همه ما قرنطینه شدیم و از داشتن تلفن در تلویزیون محروم شده ایم، خیلی ستمه.

    برادر - کدام دنی هست؟  واقعا لعنت به شیطون - چقدر ستمه - الان لعنت بهش. هیچ موبایلی نبوده که بلاک نباشه .
    تموم شد.


    برادرم راه نیافتاده داد بزنه " منبع؟ منبع؟ " هر وقت کسی چیزی به او می گوید …

    ****

    ترجمه رو با کمی دخل و تصرف انجام دادم و خط آخر هم دیگه معلومه - سورس مطلب?

    https://www.reddit.com/user/spoiler_throwitaway/

    البته اونطور که معلومه صحنه فیک هم زیاد گرفتن که داستان لو نره . بعد از این جنگ نمیدونم احتمالش چقدره که دنی توسط جان بمیره . ممکنه فیک باشه . نه که دروغ گفته باشه . ولی احتمال داره فیک باشه .

×