.jpg1.jpg.9987cec724603ac145f2de282597b313.jpg)
farshidmassumiyan
-
تعداد ارسال ها
69 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روزهای برنده
2
پست ها ارسال شده توسط farshidmassumiyan
-
-
در ۱ ساعت قبل، MRD010 گفته است :خسته شدم اینقدر این نقد های منفی رو خوندم واسه این اپیزودی که به نظرم یه شاهکار بود ولی به خاطر یک نکته منفی اینقدر کوبیده شد و لذتش کامل خوابید .
کاش برن برگرده به گذشته بره تو مغز نویسنده این قسمت و بهش بگه :
"dont kill night king like this"
بزارین یه عکس جالب بزارم از یه قضیه ای . یه بنده خدایی یکی از نزدیکانش از عوامل بخش های جنگ سریال بودن و 4 ماه میش اینا رو تو ردیت نوشته بود که دقیقا اتفاق افتاد . به خط زرد توجه کنید که صحنه قتل نایت کینگ رو از دید کسایی که موقع ساخت سریال اونجا بودن نشون میده .
با احتیاط بخونید چون اگه طرف درست گفته باشه قسمت های بعدی اسپویل میشه واستون .
آره .. جالب اینه که خیلیا بهش بد و بیراه گفتن و اونم اینجور بهشون جواب داده :
Mate, I feel like you need to calm down.
I never claimed my brother was the Three Eyed Raven of Season 8 leaks.
I said his friend who was on set that day told him that they saw Jon kill Dany. There are hundreds of workers on the sets, they talk about shit between themselves. Also, trolling isn't a real life thing. Could they have lied, yes. Would they have lied, no. Why not, because my brother has zero cares about who dies so they gain nothing by lying.
Here let me imagine the conversation for you:
Friend - How was your day on set?
Brother - Shite, these shifts are killing me. Yours?
Friend - I saw Jon stab Dany today, someone got caught taking a photo and now all of us are banned from having phones on set, is a ball ache.
Brother - Which one is Dany? Shit really, what a twat, bet he's fucked now. No mobiles on set is going to be bollocks.
End.
My brother isn't going to shout "Source? Source?" Whenever someone tells him something they saw that day because he literally couldn't care less and he also isn't a fucking weirdo.
رفیق، فکر می کنم تو باید آروم باشی
من هیچ وقت ادعا نکرده ام که برادرم زاغ سه چشم فصل ۸ است.
من گفتم دوستش که اون روز اونجا بود بهش گفت که جان دنی رو کشته. صدها کارگر در صحنه هستند و درباره هر چرت و پرتی میان خودشان حرف می زنند، " دقت کن "حرف می زنند.در ضمن این وحی منزل نیست. می تونه هم دروغ باشه ، بله. ای کاش دروغ می گفتند،
"اما " نه.
چرا نه ؟ ، چون برادرم براش هیچ اهمیتی نداره که چه کسی می میره، پس با دروغ گفتن چیزی به دست نمی آد.
بگذارید این گفتگو را برای شما شبیه سازی کنم:
:دوست.. امروز چطور بود ؟
: برادر - خیلی بیخود .. شیفت امرو منو کشت .واسه شما چی ؟:دوست - امروز دیدن که جان دنی رو با چاقو زد ، یه نفر عکس گرفت و حالا همه ما قرنطینه شدیم و از داشتن تلفن و تلویزیون محروم شده ایم، خیلی ستمه.
برادر - کدام دنی هست؟ واقعا لعنت به شیطون - چقدر ستمه - الان لعنت بهش. هیچ موبایلی نبوده که بلاک نباشه .
تموم شد.
برادرم راه نیافتاده داد بزنه " منبع؟ منبع؟ " هر وقت کسی چیزی به او می گوید …****
ترجمه رو با کمی دخل و تصرف انجام دادم و خط آخر هم دیگه معلومه - سورس مطلب?
با سندی که دوستمون گذاشت مشخص میشه که همونطور که توی فرضیه ها گفته شد آریا از بالای درخت روی سر نایت واکر پریده و قضیه چگونگی ندیدنش توسط نایت کینگ حل میشه
-
اینم ادامه ویدیو?
-
در 7 ساعت قبل، Daren گفته است :توییت بازیور شاه شبو ببینید
عالیه...
توئیت بحث برانگیز ولادمیررفوردیک بازیگر نقش شاه شب
شاه شب چگونه بچه های کرستر رو تغییر داد؟
با لمس کردن آنها !شاه شب چگونه ویسیریون رو تبدیل کرد؟
با لمس کردن !زاغ خونین ( کلاغ سه چشم قبلی) به برن چه گفت؟
"او تو را لمس کرد!!!!!!!!!! "یک سوال مهم!
نکته ی مهمی که در این قسمت فاش شد توانایی وارگ کردن شاه شب بود(در سکانسی کوتاه ما شاهد بودیم که شاه شب سوار بر اژدها در حالیکه چشمانش مانند لحظات وارگ شدن برن سفید شده اند مشغول هدایت لشکر مردگان است) البته حالا با نابودی شاه شب شاید این موضوع مهم به نظر نرسد
اما جالب است بدانید که وارگ ها توانایی انتقال خودآگاهی خود به بدن سایر موجودات زنده را دارا هستند و به همین دلیل معمولا بعد از مرگ خودآگاهیشان به بدن موجوداتی که معمولا در آن وارگ میکنند انتقال داده میشود و آنها پس از مرگ در بدن آن حیوانات به حیات خود ادامه می دهند. شاه شب یکی از قدرتمندترین وارگ های جهان است پس بطور قطع می تواند خودآگاهیش را به شخص دیگری انتقال دهد ، وارگ ها می توانند خودآگاهی خود را تا فواصل دوری انتقال دهند اما هرچه فاصله نزدیک تر باشد احتمال موفقیت آنها بیشتر است.
هنگام نابودی شاه شب نزدیک ترین افراد به او آریا و برن بودند که نایت کینگ موفق به لمس هر دوی آنها شده است!
از طرفی آریا باوجود مهارت های بالای بدنی فاقد قدرت های وارگی برن است همچنین هنگام نابودی شاه شب با بدن او در تماس بود و همین او را محتمل ترین گزینه برای تسخیر شدن توسط خودآگاهی شاه شب میکند!نظر شما چیست؟
ایا نایت کینگ در لحظات اخر به بدن یکی از این دو وارگ زده است یا کار ما با نایت کینگ تمام شده است -
بچه ها اون دوتا مطلب بالا رو از این ویدیو استخراج کردم ?
-
یه مطلب دیگه .. وقتی آریا به سانسا خنجر رو میده و میخواد بهش یاد بده چطور ازش استفاده کنه میگه :
Stick 'em with the pointy end
این دقیقا همون چیزی بود که جان اسنو توی فصل اول موقع دادن اون شمشیر سوزن قبل از خداحافظی به آریا میگه :
Stick 'em with the pointy end
درس اول، از جلو بهشون فرو کن
-
بچه ها یه چیز جالب :
توی فصل هفتم یه صحنه هست که برای اولین بار برن وآریا همو میبینن .. اونجا برن یه شمشیر والرین رو که میشه باهاش وایت واکر ها رو کشت دستشه و منتظر آریا هست که بهش بده. وقتی شمشیر رو میده به آریا بهش میگه که به دردش نمیخوره اما توی چهره اش یه حالت عجیب هست انگاری که گیج شده و سر در گمه
بعدش توی قسمتای قبل که نمیدونم دقیقا کدوم قسمت بود گفته شد که تنها زمانی میشه شاه شب رو کشت که به همون نقطه ای که شیشه اژدها بوسیله بچه های جنگل به سینه اون وارد شده ضربه زد
همون خنجر والریایی که برن توی آخر فصل قبل زیر همون درختی که توی جنگل خدایان هست به آریا داد
آریا هم دقیقا به همون نقطه خنجر رو فرو کرد .
-
بیاییم کسانی که توی قسمت سوم کشته شدن و معروف بودن رو با هم مرور کنیم
1- اد تارلت .. که بخاطر نجات سم تارلی کشته شد
2- لیانا مورمونت ... هنگام کشتن یه غول جونش رو از دست داد
3- بریک دانداریون ... که برای نجات آریا جونش رو از دست داد
4-تیون گریجوی .. که برای دفاع از برن جونش رو از دست داد
5 - نایت کینگ .. که هنگام رو در رو شدن با برن کشته شد
6- جورا ورمونت .. که هنگام دفاع از دنریس کشته شد
7- میلیساندرا ... که بعد از اتمام ماموریتش به سمت مرگ رفت
8- این شخصیت رو هم نمیدونم جز چی حساب کنم
-
عجب شخصییت پیچیده ای داره این برن
در هم اکنون، Ali ata گفته است :عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان.میخواستم ببینم قسمت سوم فصل هشتم صحنه ی +۱۸ داره.... چون میخواستم با خانواده نگاه کنم
باتشکر
نه به هیچوجه . راحت تماشا کنید
-
در 11 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :اره جالب بود اینا فکر میکردن دام گذاشتن برای نایت کنیگ ولی اون حتی وایت هاش رو هم در جنگ شرکت نداد که کشته نشن.
آره اشکان جان برای منم جالب بود .
ولی با خودم فکر کردم از آنجاییکه برن داره نایت کینگ رو هدایت میکنه به سمت جایی که خودش تنهاست اونم با یه گروه اندک و دور از مدافعین وینترفل ، واسه همین نایت کینگ اصلا لازم ندونسته که بخواد ژنرالهاش رو مستقیم وارد جنگ کنه . چون هدفش بدست آوردن برن بود .
در حقیقت من فکر میکنم استراتژی جنگ نهایی رو خود برن به نایت کینگ دیکته کرد و اونم فریب برن رو خورد .
-
در 15 دقیقه قبل، S.khani گفته است :دوست عزیز شما من رو با نویسنده هایی که کل دنیا یک ساله منتظر کارشونن مقایسه میکنی؟ واقعا نایت کینگ چند هزار سال منتظر این سکانس بود؟? شما یک فیلم هالیوودی دیگه که زامبی داشته رو مثال برن که اتفاقی غیر ازین افتاده باشه! همیشه زامبی ها از همه رد میشن میکشن تا اینکه یک نفر یه کاری میکنه.خندق کندن رو که سلمان فارسی هم بلد بود
ممنون که خودتون جواب خودتون رو دادید.
با احترام
-
چون نور صحنه ها کم بود با فیلتر کمی صحنه ها رو روشنتر کردم
-
در 26 دقیقه قبل، farshidmassumiyan گفته است :قصد من توهین به کسی نیست . هر چند که فکر میکنم به تمسخر گرفتن نظرات کاربران محترم هم کار درستی نیست.
منظور من این هست که اگر انتقادی میشه لطفا دلیل انتقاد هم گفته بشه و در ادامه سکانس پیشنهادی هم برای مقایسه دوستان ارائه بشه .
در خصوص سکانس آریا میبایست روند پیشرفت وقایع بررسی بشه . شاید اگر هایلایت ها رو فهرست کنیم به یه جمع بندی برسیم
1- جدا شدن آریا از میلیساندرا
2- برداشتن خنجر از سرداب
3- مواجهه با یکی از مردگان و کشتن اون
در سکانس جنگیدن تیریون
1- وجود درختان بسیار بلند و انبوه به فاصله چند متری درخت اصلی که برن زیر اون منتظر نایت کینگ بود
2- حملات پراکنده از هر جهت به سمت تیریون
3- افزایش حملات و ازدحام جمع کثیری از آنان
در سکانس ورود نایت کینگ
1- محاصره برن توسط مردگان که شعاع محاصره آنها دقیقا زیر درختان است
2- نزدیک شدن نایت واکر به برن و در ایتدا نگاه کردن برن به بالای سر نایت واکر و سپس به چشمان نایت واکر که چند ثانیه بین این دو نگاه فاصله است
3- ایجادنسیم آروومی که باعث تکون خوردن موی بلند یکی از واکرها که نشوندهنده ایجاد جریان هوا در اثر عبور سریع یک جسم در هوا هست
4- زاویه حمله آریا به نایت واکر که از بالا به پایین و بصورت اریب بود
5- حمله با دو دست به نایت واکر که مجبور به گرفتن هر دو دست آریا شد
در کنار این میبایست همونطور که دوستمون گفت آرامش برن و هدایت نایت واکر توسط برن به این قسمت جنگلی از وینترفل رو اضافه کنیم .
همه اینها رو که کنار هم بگذاریم دقیقا سناریو چگونگی مرگ نایت واکر و حضور آریا رو میشه فهمید
-
-
در 25 دقیقه قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :میشه شما که درک کردید توضیح بدید. شاید بتونه یه کم آروممون کنه که ببینیم روند منطقی وجود داشته و واقعا نویسنده ها با خودشون چی فکر کردند که داستان رو اینجوری پیش بردند؟
قصد من توهین به کسی نیست . هر چند که فکر میکنم به تمسخر گرفتن نظرات کاربران محترم هم کار درستی نیست.
منظور من این هست که اگر انتقادی میشه لطفا دلیل انتقاد هم گفته بشه و در ادامه سکانس پیشنهادی هم برای مقایسه دوستان ارائه بشه .
در خصوص سکانس آریا میبایست روند پیشرفت وقایع بررسی بشه . شاید اگر هایلایت ها رو فهرست کنیم به یه جمع بندی برسیم
1- جدا شدن آریا از میلیساندرا
2- برداشتن خنجر از سرداب
3- مواجهه با یکی از مردگان و کشتن اون
در سکانس جنگیدن تیریون
1- وجود درختان بسیار بلند و انبوه به فاصله چند متری درخت اصلی که برن زیر اون منتظر نایت کینگ بود
2- حملات پراکنده از هر جهت به سمت تیریون
3- افزایش حملات و ازدحام جمع کثیری از آنان
در سکانس ورود نایت کینگ
1- محاصره برن توسط مردگان که شعاع محاصره آنها دقیقا زیر درختان است
2- نزدیک شدن نایت واکر به برن و در ایتدا نگاه کردن برن به بالای سر نایت واکر و سپس به چشمان نایت واکر که چند ثانیه بین این دو نگاه فاصله است
3- ایجادنسیم آروومی که باعث تکون خوردن موی بلند یکی از واکرها که نشوندهنده ایجاد جریان هوا در اثر عبور سریع یک جسم در هوا هست
4- زاویه حمله آریا به نایت واکر که از بالا به پایین و بصورت اریب بود
5- حمله با دو دست به نایت واکر که مجبور به گرفتن هر دو دست آریا شد
در کنار این میبایست همونطور که دوستمون گفت آرامش برن و هدایت نایت واکر توسط برن به این قسمت جنگلی از وینترفل رو اضافه کنیم .
همه اینها رو که کنار هم بگذاریم دقیقا سناریو چگونگی مرگ نایت واکر و حضور آریا رو میشه فهمید
-
در 29 دقیقه قبل، S.khani گفته است :همین کار رو میکردم.مثل شما.مثل همه.پس نگید قابل پیش بینی نبود?
این جواب من نبود .. همین کار رو میکردم معنی نداره
لطفا دقیق بگید که سکانس مد نظرتون چی هست وگرنه این سوتفاهم پیش میاد که واقعا روند این سکانس رو درک نکردید و بنا به رسم ما ایرانیها فقط در حال انتقاد هستیم
-
در 9 دقیقه قبل، S.khani گفته است :قابل پیش بینی نبود؟؟؟ ببخشید تو فیلمهای مرحوم سلحشورم تا اخرین لحظه شکست قطعیه و لحظه اخر یک نفر قهرمان داستان میشه! حالا اریا یا حان یا هرکی... افتضاح بود افتضاح. این سریال با همون تاکتیک شرکت اپل و بزرگنمایی و تبلیغات وسیع قبل از پخشش به بیننده القا میکنه خیلی خفنه
بفرمایید شما اگر جای کارگردان بودید چیکار میکردید و پلانتون برای مرگ نایت کینگ به دست آریا چی میتونست باشه .
خیلی دلم میخواد بدونم که شما در این خصوص چه مرقوم میفرمایید
لطفا مستقیم به پاسخ مطلب بپردازید
-
در 10 دقیقه قبل، farshidmassumiyan گفته است :بیاییم صحنه حمله آریا به نایت کینگ رو با هم یکبار دیگه مرور کنیم
بچه ها لطفا از لحاظ وقایع داخل سریال بگید که آریا چه زمانی از میلیساندرا جدا شد؟
دوم اینکه آریا از چه زاویه ای به نایت کینگ حمله کرد؟
مرور این سکانس‌ها به ما کمک میکنه که زود نتیجه نگیریم و چون خودمون انتظار یه عملیات محیرالعقول داریم و برآورده نشده کل سریال رو زیر سوال ببریم
-
در 1 ساعت قبل، Khosi.P گفته است :جدا از تمام این تعریفایی که دوستان میکنن باید بگم به طرز خیلی مسخره ای نایت کینگ رو شکست دادن یعنی از این مسخره تر نمیشد بعدش آریا چطور تونست از وسط یه لشکر خودش رو به نایت کینگ برسونه؟!!!
حالا یه سری میان میگن الکی سخت میگیری و اینجوری چیزا اما برای من واقعا غیر قابل قبوله انقدر مسخره کار نایت کینگ رو تموم کردن. فمنیسم غوغا کردش تو این قسمت.
بیاییم صحنه حمله آریا به نایت کینگ رو با هم یکبار دیگه مرور کنیم
-
دلم میخواد فقط بنویسم و بنویسم
اما نمینویسم چون میدونم حق مطلب ادا نمیشه
یکی از خوفناک ترین لحظات سریال سی ثانیه شروع جنگ بود که کل سوارنظام توی چند ثانیه از بین رفت... یه شکست قاطع و هراس انگیز.. واقعا حالت یاس و وحشت توی چهره های مدافعین وینترفل، کاملا واقعی و تاثیر گذار بود
توی یوتیوب دیدن ری اکشن های این قسمت واقعا دیدنیه
همه دنیا هم مثل ما از عظمت این نبرد شوکه شده اند
-
واااااااااااااااااااای
فقط میتونم بگم بینظیرررررررررررررررررررررر
سکانس ها تکان دهنده
موسیقی شاهکارش خوفناک و در عین حال نرم و لطیف ..
حتی سکوت صحنه ها هم دنیا دنیا مطلب توی دل خودش داشت
هنوز توی شوک این لحظاتم
-
دیگه چیزی نمونده
خیلی هیجان زده ام
-
در 9 دقیقه قبل، omid007 گفته است :منم با شما هم نظرم و بقول یکی از دوستان خوندن پیامهای دوستان باعث میشه زمان یادمون بره، علاوه بر این متوجه خیلی نکات میشیم که دوستان خیلی خوب کشف میکنن
ولی چیزی ک دیدم اینه ک ادمین سایت ظاهرا مخالفه!
امیدوارم با حسن نظری که دوستان دارند دیگه مخالفتی صورت نگیره
-
بیشتر به دروغ سیزده شبیه هست تا خبر .. ایران و پخش بازی تاج و تخت ؟ ...
اگر یه همچین چیزی صحت داشته باشه که نداره اونوقت مسئولین شبکه اچ بی او قطعا دوباره مجموعه تدوین شده توسط اینارو میخره که دوباره پخش کنه
-
در 28 دقیقه قبل، omid007 گفته است :نمیدونم واسه اینم باید یه تاپیک زد یا اینجا میشه صحبت کرد
من از جورا خوشم نمیادو دوس دارم بمیره یا ی خیانتی ازش سر بزنه!!
ولی در کل منتظر کامل شدن چهره پلید دنریسم!
من همزمان با شروع پستهای اپیزود دوم در خصوص کلیه وقایع فصل هشتم و پیش بینی روند سریال و پایان اون با مدیریت سایت مکاتبه کردم و ایشون مجوز این رو داد که توی همین تاپیک هم میتونیم در خصوصش اظهار نظر کنیم و یا اگر دوست داشتیم تاپیک جداگانه بزنیم
من فکر نمیکنم که محدود کردن کاربران در خصوص مواردی که با سریال و فصل هشتم مرتبط هست کار خوبی باشه چون زنده بودن یه سایت به کاربرانش هم بستگی داره
من فکر میکنم قشنگتر این باشه در صورتی که از قوانین تخطی بشه به همون کاربر تذکر داده بشه اما پنهانی نه اینکه توی جمع و تالار باشه و از اون کاربر درخواست بشه که نقطه نظرات رو منتقل کنه.
امید جان ممنون که اشاره کردی به موضوع
بچه های دیگه هم چون تا شروع جنگ چیزی نمونده لطفا نظرشون رو اعلام کنند?
من خودم دوست دارم حتما تیوریون گریجوری فردا بمیره چون بعد از همه گناهانش توی وینترفل جنگیدن و اونم برای محافظت از شمال و هفت پادشاهی و از همه مهتر مقابل ارتش نایت کینگ افتخار بزرگیه که بار گناهانش رو بنظر من از بین میبره
در خصوص سگ شکاری و همه گروه پیمان برادری و همینطور جیمی هم نظرم همینه
بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night
در فصل هشتم
ارسال شده در
چیزی که اتفاق نیافتاده اسپویل نیست .
این مطالب به وفور توی اینترنت هست .. تمام پیش بینی های ما یکجور اسپویل هست
از خانم نرگس عزیز هم به شدت گله مندم که بدون هیچ معیاری اخطار به من داده . برای چی ؟.. برای نقد یک پیش بینی
ایشون اگر به صندوق خصوصی من دسترسی دارند لطفا متن مکاتبه من رو با یکی از مدیران محترم این سایت وزین مطالعه فرمایند و سپس بعنوان ناظر اخطار بدهند .
مجوز پیش بینی انتهای سریال و نقد اون رو داشتیم و این سبک نظارت جز نتیجه منفی چیز دیگه ای رو در بر نخواهد داشت
همونطور که گفتم زنده بودن یک سایت به مشارکت کاربرانش بستگی داره
از بودن کنار شماها خیلی خوشحال شدم و براتون بهترینها رو آرزو میکنم
همه شما رو به خدای مهربون میسپارم
با احترام فراوان
فرشید