رفتن به مطلب

Fereshteh

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    8
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Fereshteh


  1. چطور به خودشان اجازه دادن این پایان را با ارباب حلقه ها مقایسه کنند، جدایی فرودو و الف ها از بقیه با هدفو مقصد و چیدمان درست داستانی پیش رفت 

    بله شاید واقعا برن از اول داستان هم پسر بازیگوش عاشق داستان، از نظر مارتین قرار بوده شاه بشه اما آون پسر و این مترسک کجا. چطور برندون بی احساس و سرد بی علاقه به هرچیزی، به این شکل عوض میشه. این همه احمقانه شاه شدن در کجایی تاریخ اتفاق افتاده.  

    جان بی نوا، آن همه مقدمه چینی مرده و زنده شده، برای هیچی؟؟ همیشه اگر کسی نباشه یکی را بکشه کس دیگه ای این کار را انجام میده. جان دنی را نمیکشت یکی دیگه اینکار را میکرد. پس این همه مانورد دادن برای چی بود؟؟ 

     پیروز این داستان ند استارک بود که فرزندانش بر تخت نشستن، شمال را آزاد کردن و قهرمان نامیده شدن. ارزش زندگیش را داشت. و اژدها بیچاره  کارش حرف نداشت خیلی بهتر از دنی و جان بازی کرد لایق تشویق. نایت کینگ  حیف شد همین حداقل میتونست آن سرسی را بکشه یا وجودش را به مردم دنیا نشان بده 

    امیدوارم کتاب بهتر نوشته بشه امیدوارم 


  2. نمیدونم چه احساسی باید به شخصیت دنی داشته باشم، اما احساس کردم این قسمت یه مقدار واقعی تر بود، دنی ترسیده و تنها،  تنها صلاحش ایجاد ترس و وحشت هست. ترسناک بودن دنی و قدرت اژدهاش در واقع زهر خودش هست. چقدر مظلوم و هم ظالمه هرگز عشقی واقعی نداشته و تنها مورد اعتماد های واقعیش فرزندانش بودن.   

    تو این قسمت فقط مرگ هاند عالی بود. حداقل این شخصیت نابود نشد،. آریا هم که همیشه عالی. 

    فقط این جیمی بدبخت باید نابود میشد و اما سرسی بعد از کشتن آن همه آدم و ظلم ها به نظرم مرگ خوبی داشت اما مشکل در اعتماد به نفس کاذبش در جنگ بود 

    چطور نویسنده ها  میتونن یه قسمت اژدها را  آب دوغی بکشند اما همون صلاح ها قسمت بعد هیچ باشن. اما بزرگ ترین اشتباه تیریون رخ داد اعتماد به یه دختر ترسیده تنها. این که دنی بعد از کنار کشیدن جان دیگه کسی براش مهم نیست حالا بدتر هم خواهد شد. حالا باید دید چه کسی دنی را میکشه جان، سانسا آریا یا خود تیریون 


  3. الان احساس میکنم حیف ند استارک که مرد. خیلی مسخره هست یه جنگ شروع شده بخاطر یه عشق ناخواسته، خوب از همون اول لیانا میگفت رابرت را نمیخواد تمام میشد میرفت. این قسمت کل راهی که دنریس طی کرد تا اینجا را زیر سوال برد، حداقل یه راه بهتر برای نشان دادن خشم و حماقت هاش پیدا میکردن نه فقط حرف های مشاور وفادار که چند پادشاهی را دیده،  قبل از اینکه حتی کاری انجام بده.  یعنی هیچ جمله عاطفی تری بهتر از هوا گرمه وجود نداشت  

     


  4. تمام صحنه های مربوط به آریا، عالی بود از فرستادن سانسا به سرداب و گفتن آن جمله که " فقط از جلو بهشان فرو کن" تا جنگیدن شجاعانه بعدش ترسیدنش، فرار کردن هاش اینکه بر میگفت و به جنگیدن بریک نگاه میکرد،  موقع آمدن اسم خدای مرگ میگه " امروز نه" همه عالی بودن حتی رفتنش به سمت نایت کینگ،  آریا بیشتر از همه در سکوت آدم کشته پس دقیقا مثل نایت کینگ یه قاتله نه مثل جان یه قهرمان، آریا هم انتقام گیرنده هست پس مرگ یه قاتل توسط یه قاتل دیگه ( البته توقع نداشتم به همین راحتی با یه ضربه نایت کینگ بمیره، پس صحنه که دنریس تخت را در برف میبینه چی میشه؟؟؟ و خیلی از سوال های دیگه که پیش میاد) مرگ ها هم عالی بود  البته خیلی ها هم باید میمردن که نمردن آن یارو (اسمش یادم رفته) که میخواست ملیساندرا را رو بکشه، اصلا خودش نباید زنده میموند، شانسی زنده ماندن سم هم عالی بود هر دفعه یه جور خلاص میشد،

    قسمت عالی بود، موسیقیش فوق‌العاده بود  

    و البته که تیریون امکان خیانت کردنش هم به دنی و هم به جان خیلی زیاده، اینکه بچه سرسی براش مهم باشه

    در کل حق سرسی بعد از این همه اتفاق یه مرگ دردناکه، اما کی میدونه 


  5. در 24 دقیقه قبل، farshidmassumiyan گفته است :

    توی فصل اول جادوگر به سرسی گفت که سه تا بچه خواهی داشت و مرگ هر سه بچه رو خواهی دید.. پس بچه چهارمی در کار نیست.. سرسی قطعا در جنگ با نایت کینگ کشته میشه 

    بله احتمالش زیاده، ولی اگر بچه یه کوتوله باشه سرسی آن را بچه خودش نمیدونه و ممکنه بکشتش ولی خوب فقط یه حدس هست. ولی بهتره یه مرگ ساده نداشته باشه چون مقصر خیلی از اتفاقات سرسی هست. 


  6. یه چیزی که به ذهنم رسید این هست که بچه سرسی میتونه یه کوتوله باشه، و این براش فاجعه هست میتونه انتقام همه کارهاش باشه 

    مشکل پادشاه شب احتمالا دنبال چیزی هست که برن میدونه، اما برن میگه هیچکس آتش اژدها را امتحان نکرده یعنی آخرین شب طولانی مال قبل از آمدن تارگین ها بوده؟؟  اما برن قدرت جنگیدن مثل شاه شب را نداره و احتمال مرگش زیاده، اما جان نه، چون پشت تولدش را های زیادی وجود داره یه تارگین و استارک، یه ازدواج پنهان 

     

×