رفتن به مطلب

ويسنيا تارگرين

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    25
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط ويسنيا تارگرين


  1. سلام.

    با عرض تسلیت به همه شما برای مرگ ناگهانی جان اسنو (البته خیلی هم ناگهانی نبود). از قبل از اینکه این اپیزود رو ببینم دلم شور میزد که همچین اتفاقی قراره بیفته. من سر مرگ ند استارک، عروسی سرخ، و مرگ اوبرین مارتل که یکی از محبوبترین شخصیت هام بود شوک شدم ولی سر هیچ کدوم گریه نکردم. این اولین بار در طول سریال بود که من هق هق گریه میکردم.

    متاسفانه هیچکس نمیتونه بگه که جان زنده هست یا نه. هر چقدر هم تو سایت های مختلف دلیلهای زنده بودنش رو بخونید، بازم نمیتونید بفهمید تو سر مارتین و تهیه کننده ها چی میگذره؛ با اینکه خیلی خوبه که همه امیدوار و مثبت باشیم. من امیدوارم از ته دلم که جان برگرده حالا به صورت هر چی (دایروولف، آدر،...) و انتقامش رو از این (ببخشید) حرومزاده های ناشکر بگیره و همچنین، بیاد و داستان رو پایان بده. با اینکه هی منتظر کتاب و سیزن جدید هستم دیگه دارم کم کم خسته میشم از اینکه انگار هیچ پایانی وجود نداره، از اینکه شخصیتهای مورد علاقه ام دارن یکی یکی میمیرن (دیگه فکر کنم کسی نمونده که نمرده باشه)، و از اینکه به احتمال زیاد پایان داستان با همه چیزهایی که من فکر میکنم فرق خواهد داشت. خیلی از شخصیت هایی که ما امیدوار بودیم بیان و یه ذره دل ما رو خوش کنن، پدیدار نشدن. احساس میکنم تو سریال تمرکز فقط روی بدی همه چیز هست.

    نکته این نوشته رو به کلی یادم رفت: شما اگر صحنه آخر مرگ جان اسنو رو ببینین، همون موقع که رو زمین خوابیده و تصویر به صورتش نزدیک میشه، میتونین ببینین که مردمکهای چشم جان بزرگتر میشن. باید بگم که از نظر پزشکی و با توجه به چیزهایی که من خوندم، مردمک نسبت به شدت نور عکس العمل نشون میده و همتون میدونین که با نور زیاد تنگ و با نور کم گشاد میشه. این به خاطر وجود عنبیه س که یک ماهیچه س. وقتی کسی میمیره، همه ماهیچه ها در یک حالت قفل میشن و عنبیه هم خاصیت تنگ و گشاد کردن مردمک رو از دست میده و در نتیجه، مردمک گشاد باقی میمونه. اگر یادتون باشه تو بسیاری از فیلمها برای تشخیص دادن شخص مرده، نور چراغی رو تو صورتش میندازن تا ببینن که آیا مردمک عکس العملی نشون میده یا نه. اگر مردمک تنگ نشه یعنی شخص مرده. البته این همیشه فقط نشان دادن مرده بودن نیست و توقف نبض هم باید همراه گشادی مردمک باشه.

    ممکنه جان در لحظه آخر وارگ کرده باشه، ممکنه که ملیساندر در عمرش یک کار درست انجام بده و جان رو برگردونه، ممکنه جان آدر بشه و برادرهاشو بکشه، ممکنه جان تولد دوباره اس در آتش داشته باشه و به صورت آزور آهای یا پرنس وعده داده شده برگرده، ممکن هم هست که جان واقعا مرده باشه.

    اما همه اینا فقط ممکنه... .


  2. وااااااااااای... یعنی واقعا باریستان و گری ورم مردن؟؟؟؟؟

    عاشق استنیس ام با اینکه سفت و سخته، خیلی شیرین رو دوست داره

    ملیسندر داره حرصمو درمیاره هااااا یعنی که چی این کارا؟ خودشو کوچیک میکنه همش.

    چرا دنریس گفت باریستان بره؟؟ چرااااااا؟؟ اگر نمیگفت اونم نمیمرد. ای خداااااا

    قسمت دورن توی تیتراژ خیلی خوب بود . چرا درخت خاندان اوبرین رو خراب کردن؟ تین که دختر الاریا نیست. لوراس چی بود قضیه‌ش؟ خیلی خوبه که از جزئیات کتاب کم میکنن که قابل فهم تر بشه، ولی اینکه کلا از ریشه یه چیزی رو عوض میکنن جالب نیست. البته خب دنیای سینماییه دیگه...


  3. چرا انقدر مگی قورباغه خوشگل بود؟!! مگه قیافه‌ش عجوزه وار نبود تو کتاب؟!

    والونکار هم که دیگه کلا حذف شد.

    من نمیدونم کی این وایت واکر ها میان هممون رو راحت کنن... من که شخصا عاشقشونم

    احساس نمی کنین خیلی سریع دارن پیش میرن؟ همینه که سریال قراره جلو بزنه از کتاب...


  4. انتخاب آهنگ برای تریلر اصلا جالب نبود. ولی صحنه های مارهای شنی و دورن همه چیو جبران میکرد.

    اون تیکه ی سانسا اصلا برام آشنا نبود

     

    آریانه مارتل نیست؟؟؟؟؟؟؟

    یعنی که چی؟

     

    S.i.S » شنبه بهمن 11, 93 10:27 pm[/url]"]من یه لیست از احتمال مرگ های و چند احتمال دیگه تو این فصل رو مینویسم :

     

    1- جیمی لنیستر یا برین یا هر جفتشون میمیرن

    2- Areo Hotah میمیره.

    3- آدرها عملا جنگ تو وستروس رو راه اندازی میکنن

    4-الاریا سند یا دخترهای ابرین همشون میمیرن.

     

    یعنی همه اینا احتمال مرگشون وجود داره؟

    آدرها رو که عاشقشونم ، برین هم که سرنوشتش تو کتاب مبهم بود، ولی جیمی چرا باید بمیره؟

    یا حتی مارهای شنی؟ اینهمه منتظر موندیم بیشتر دورن رو ببینیم حالا بمیرن؟


  5. ما نمی دونیم سرسی زودتر به دنیا اومده یا جیمی. شاید جیمی بعد از سرسی به دنیا اومده باشه و اینطوری والانکار مصداق پیدا می‌کنه.

     

    الان توی ویکی نگاه کردم، دیدم که نوشته جیمی فرزند دوم و اولین پسر لرد تایوین هستش.

    این طوری درست در میاد. من توی کتاب اشتباه فهمیده بودم، برای همین فکر می کردم جیمی بزرگتره.

    پس شما درست میگین.

    معذرت می خوام


  6. King Robert » دوشنبه بهمن 9, 91 10:58 pm[/url]"]خودم اول از پیش گویی مگی فراگ شروع می کنم .

    یه قسمتی از پیش گویی تا حالا به وقوع پیوسته . این که دوست سرسی به زودی می میره . این که سرسی به جاب شاهزاده با شاه ازدواج می کنه . این که سرسی 3 و شاه 17 فرزند خواهند داشت .

    بقیه اش این جوریه . سرسی ملکه خواهد بود تا آن که ملکه ای زیباتر و جوان تر میآد هرچیزی رو که سرسی دوست می داره ازش می گیره . فرزندان سرسی تاجشان از طلا و تابوتشان از طلا خواهد بود و زمانی که سرسی غرق در اشکه والانکار سرسی را خفه خواهد کرد .

     

    تصور سرسی از ملکه ی جانشینش که همه چیزش رو ازش می گیره مارجری تایرل و از والانکار تیریونه .

    با این همه تاکیدی که سرسی تا این جای کتاب کرده در مورد این که مارجری جوان تره ولی زیباتر نیست فکر کنم مشخصه برای همه که مارجری اون ملکه ی موعود نیست . ملکه ی پیش گویی باید کسیباشه که خود سرسی هم به زیباتر بودنش اعتراف کنه . احتمال اصلی دنریسه . دنریس خواهر ریگاره و همین طور که سرسی معتقد بوده که ریگار زیباتر از جیمیه همین طور هم احتمالا اقرار می کنه که دنریس خوش قیافه تر از اونه .

    احتمال دیگه ای که به نظر من وجود داره سنساست . لیتل فینگر به سنسا می گه که قراره تو نامزد هری وارث بشی . هری وارث رابرت ارن و ایریه . سنسا وارث فعلی وینترفل و شماله . با ازدواج اونا این 2 خاندان به هم متصل می شن و اتحاد قوی ای به وجود می آد . ریوران هم که مال لیتل فینگره . ضمن ابن که سنسا یک طرفش تالی هست . پس به احتمال زیاد ریورران هم به جز فری ها بقیه اش به سنسا می پیوندند . حساب فری ها رو هم لیدی استون هرت می رسه

    از طرفی قراره در آینده ی نزدیک جنگی بین لنیسترها و های گاردن با قوای ایگان دربگیره که باعث تحلیل رفتن لنیستری ها ، دورنی ها هایگاردنی ها و استورم لردها می شه .

    دنریس رو هم که من احساس میکنم اصلا به وستروس برنگرده . می مونه فقط یک مساله . این که همه اقرار دارند سنسا زیباست ولی تا حالا زیباییش رو با سرسی مقایسه نکردند.

     

    قسمت والانکار رو هم به نظر من برخلاف چیزی که همه تصور می کنند جیمی مصداق والانکاره و نه تیریون . درسته که تیریون هم اگه دستش به سرسی برسه کوتاهی نمی کنه ولی جیمی هم به اندازه ی کافی دلیل برای کشتن سرسی داره . ضمن این که همیشه عادت مارتینه که ذهن خواننده اش رو به یه سمت متمایل کنه آخرش یه غافل گیری رو کنه . الان هم به نظرم زمانی که همه از جمله سرسی فکر می کنند که تیریون والانکاره جیمی همه رو غافلگیر کنه .

     

    این ایده خیلی خوبی می تونه باشه، فقط اینکه با توجه به چیزی که توی ویکی نوشته شده، "والانکار" در زبان والریایی به معنای "برادر کوچک" است و با توجه به اینکه جیمی برادر بزرگتر سرسیه، این برداشت یه ذره اشتباه از آب درمیاد. ولی باز هم این ایده که والانکار، تیریون نیست، خیلی احتمال زیادی داره، چون همون طور که گفتی، مارتین هیچ وقت طبق انتظارات ما پیش نمیره.


  7. موسیقی عالیییییییییییییییییییییییییییییییی بود!!!!!!

    تیکه دنریس باز از قبلی ها بهتر شد و قسمت آریا خیلی خوب بود!

    خدا سندور کلگان رو بیامرزه بازم هرچی بد بود ولی با آریا خوب بود. برین هم چه گوش بدبخت رو کند، اه اه اه!

    خدا ایگریت هم بیامرزه واقعا نمونه یک زن جنگجو بود. فقط منم یا استنیس واقعا قیافش بهتر شده؟

    تیریون هم که دیگه کولاک کرد!!! البته دلم برای حرفای خب تایوین تنگ میشه یک کم.

    کلا بهترین بخش ها مال تیریون و آریا بود.


  8. به نظر من این اپیزودو خوب درآورده بودن.

    اما یه جاهاییش یه ذره غیر واقعی بود؛ من کتابو تا یه جایی خوندم اما چون از یه نشر دیگه خریده بودم و دیگه هم کتابارو چاپ نکرد، مجبور شدم از ویدا بخرم که البته به خاطر امتحانا و اینا هم هنوز وقت نکردم ادامه رو بخونم. تازه اون موقع سریالو هم شروع کرده بودم و از کتابا جلوتر بودم.

    ولی حالا... جاهایی که غیر واقعی بود، یکی اون ماموت ها و غولها بودن. چجوری منس تونسته بود کنترلشون بکنه؟

    بعدم اینکه چجوری جان که اینهمه جراحت داشت یهو تصمیم گرفت بره با منس بجنگه اونم صحیح و سالم؟

    اما غیر از اینا اپیزود خیلی خوبی بود. صحنه مرگ پایپ و ایگریت واقعا ناراحتم کرد. همش می خوام مرگ ایگریت رو بندازم تقصیر اون پسره، اولی، اما با خودم می بینم که اونم می خواست در واقع کمک کنه و هیچی از ماجرا نمی دونست.

    از حرفهای استاد ایمون کلا خوشم میاد و سم هم چیزای جالبی گفت.

    هفته بعد اپیزود آخره و من اصلا نمی دونم چجوری بقیه تابستون رو بدون این سریال طی کنم


  9. يعني مرگ اوبرين واقعا...

    من هنوز تو شوكم، همش صحنه ي مرگش و اون صورت... مياد تو ذهنم.

    من نمي دونم مي مرد اول صورت اون كوه رو بتركونه بعد باهاش حرفهاي حماسي بزنه؟؟؟؟؟

    از سانسا داره تقريبا خوشم مياد ولي دنريس واقعا داره ميره رو اعصاب كم كم البته هنوز ازش خوشم مياد.

    من واقعا دلم براي اوبرين تنگ مي شه خيلي مرد باحالي بود. اصلا امروز همش ناراحت بودم براي مرگش.


  10. موسیقیهاش واقعا عالین! اصلا وقتی بهشون گوش می دی، می تونی وقایع سریالو تو ذهنت ببینی! من آهنگای بخشهایی که دنریس هستش رو خیلی دوست دارم، مخصوصا توی فصل های اول که هنوز اژدهاهاش به دنیا نیومده بودن، هر وقت که تخم اژدهاها رو نشون می داد، یه آهنگ خاصی پخش

    می شد که زیرش یه آهنگ خاص فلوت میومد و یه حس رمز و راز بودن به آدم دست می داد.


  11. از مرگ لايسا خوشم اومد، بيليش خيلي با جذبه حرف آخرشو گفت، دنريس يكم داره اعصاب خرد كن ميشه، اما هنوزم خوبه، بازيگر نقش كوه اصلا خوب نبود، بيليش هم كه هر لحظه حرفشو عوض مي كنه، ميشه اين رابين هم يه جوري بره؟ مامانش كه بود، اون طوري بود، حالا كه مرده ديگه لوس تر ميشه

×