رفتن به مطلب

Sr Baristan

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    169
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Sr Baristan


  1. بحث دنیای فنتزی با حقیقی که صد البته جدا هستش ولی تو دنیای حقیقی و با مطالعه تاریخ همین ایران خودمون فقط به این نتیحه نیرسیم که هیچ خاندانی پاینده نیست و همشون یه روزی به زوال میرسن و از صحنه روزگار محو میشن ولی مهم این بوده که چه نامی ازشون باقی موتده و قضاوت تاریخ راجبشون چی بوده...

    در مورد بیلیش و شخصیتش کاملا موافقم و بخاطر همین خصوصیاته که عرض کردم خوشم میاد ازش...

    یه سوال از همه عزیزان مخصوصا اونایی که فصل 8 براشون اسپویل نشد

    خیانت سوم به دنریس ممکنه از جانب تیریون باشه؟


  2. halfblood » سه شنبه مرداد 31, 96 8:46 am[/url]"]به جا که یه گله آدم را رد خودم ببرم اونطرف دیوار و ی اژدها رو ب کشتن بدم

    ی نفر رو توی دیووار میکشتم یا قبر مردهها را میشکافتم پنج مین بعد تبدیل ب وایت می شد!

    الان چجوری این اتفاق میفته؟ هر کسی بمیره که به وایت تبدیل نمیشه دوست عزیز


  3. ممنون از لیدی نایمریا بابت توصیحی که دادن و در جواب دوستمون باید بگم بعضی اظهار نظرات باعث میشه آدم مجبور بشه بدیهیات رو یادآور بشه،اگه خاطرتونو مکدر کردم شرمنده.و در بحث شرافت خاندان استارک و ناکار آمدیش مقابل دسیسه و نیرنگ امثال بیلیش باید عرض کنم یادتون باشه دایرولف و خاندانش با همین استراتژی شدافت همیشه پرچمشون تو سرزمینشون به اهتزاز در اومده و پابرجا خواهد موند ولی بعید میدونم مرغ مقلد هرگز حتی پرچمش بالای قلعه ای برافراشته بشه،گرچه من شخصیت قوی بیلیش رو قبول دارم و ستایشش میکنم اما اطمینان دارم شرافت و صداقته که پابرجاست نه دسیسه و نیرنگ


  4. amione » دوشنبه مرداد 30, 96 10:29 pm[/url]"]چند صفحه اول تاپیک رو خوندم خیلی نظرات دوستان مبنا درستی نداره

    گفتم یه جمع بندی کلی بکنم

    اگر کسی می تونه ما رو از این جهل و سردرگمی نجات بده

    چیزایی که می دونم:

    از قسمت آخر شروع می کنم

    - نیزه و قدرت over size شاه شب

    - دو تا چشم باز شد؛ یکی چشم شمشیر جان اسنو (longclaw)! و دیگری چشم اژدها

    - مارتین اهل آسون کردن داستان نیست

    - مارتین داستان های تاکین رو تحسین می کنه (بجز مرگ گاندولف خاکستری)

    - شاه شب مرتبه اول نیست که داره قیام می کنه، چقدر واقعا تجربه داره، این قدرت بی حد و حصری که بهش داره داده میشه (نیزه و اژده ها و غول و ..) برای چیه، این سردار ها آیا همون بچه هایی هستن که تبدیل کرده ؟ یا همینجوری کیلویی می تونه سردار جایگزین این ها بکنه!

    - شاه شب بواسطه شیشه اژدها که تو قلب یه انسان می کنن (فرزندان جنگل) تبدیل می شه

    - عمو بنجامین خیلی تلویحی اشاره می کنه که با همون روش (یعنی شیشه اژدها) توسط فرزندان جنگل روند تبدیل شدنش به وایت واکر ها متوقف شده و یه ارتباط یا لینک خبری هم با کلاغ سه چشم داشته

    - شاه شب از آتش بارها رد شده، اصن آتش روش تاثیری داره؟ آتش اژدها چی !

    - سموئل تارلی کلی کتاب برداشت و ب سمت مقصد نامشخصی راه افتاد، سابق بر این شاهد بودیم رازها و درمان هایی هست حتی برای مرگ‌آورترین بیماری ها و لاعلاج ترین هاشون که گویا دستور العمل مناسبی برای درمانش وجود داره یه فلاش بک به دختر استنیس باراتیون (شیرین) بزنیم و تعجب همگان از درمان دختر بچه؛ حالا ک یه دو جین کتاب از بخش ممنوعه همراهش هست، ممکنه به چه رازهایی پی ببره

    - اینم می‌دونیم شاه شب هم ب نوعی قدرت وارگ کردن یا کنترل نیروهاش رو داره، کل لشکر و احتمالا اژدها و... ، تقابلی هست بین شاه شب و برن!

    چیزهایی که محتمل هست:

    - شاه شب با اژدها به احتمال زیاد هرجایی می تونه بره

    - چقدر احتمال داره شاه شب و برن درگیر چیز بزرگتری باشن، با توجه به قدرت های شاه شب

    - برن چجور ارتباطی با شاه شب داره! مسلما تئوری شاه شب همون برن هست و یا برن باعث بوجود اومدن شاه شب میشه حسابی ایراد دار و بدون مدرکه چون دستکم تبدیل شاه شب توسط فرزندان جنگل رو دیدیم و اشاره فرزندان جنگل از you به معنای شما (جمع) و نه تو بوده و در ادامه اشاره به انسان ها می کنه

    - آیا نیروهای دیگه ای هم هستن توی دنیای مارتین! اون اسکلت هایی که جلو اون غار (زیر درخت که کلاغ و فرزندان جنگل بودن) با برن و ... درگیر شدن و از زمین در می اومدن مثلا؛ بطور کلی چقدر ممکنه بازیگرهای مهم دیگه ای توی داستان باشن تا این قدرت پادشاه شب رو توجیح کنن؟ یا این همه قدرت داره فقط واسه اینکه از دیوار رد بشه!!

    چیزهایی که نمی دونم:

    - دست فعلی سرسی (کایبرن) که تونست کوه رو احیا کنه آیا می تونه از وایت واکری که قراره تحویل سرسی بشه بعنوان مدرک استفاده ای بکنه؟؛ استفاده در جهت کمک به سرسی یا ...

    - اژدها از سیستم گرمایشی آیا به سیستم سرمایشی و برودتی تغییر فاز میده؟ یا قابلیت هاش رو حفظ می کنه؟

    - اژدها می تونه با نفسش دیوار رو آب کنه یا ...

    - جان توی هر جای داستان احتمال داره جلوی آتیش اژدها قرار بگیره و اینجوری تایگرین بودنش ثابت بشه!

    - مارتین از تاکین و داستاناش خوشش میاد آیا ممکنه بره سمت داستان درست کردن برای شمشیرها و ... در حد آنگلاچل و اینا منظورمه !

    -شیشه اژدها روی سردار های شاه شب هم تاثیر داره اما روی خود شاه شب چی؟ و اینکه چه تاثیری ممکنه داشته باشه!

    - فلز والریانی دقیقا قراره چیکار بکنه چه قدرتی داره، در کنار شیشه اژدها هست یا کلا سلاح دیگه ای هست، قابلیت ترکیب داره یا اصن تاریخچه استفاده اش غیر از لاکچری بودنش چیه!

    - چرا شاه شب اینقدر نسبت به جان اسنو بی تفاوته، داستانی هست یا نه، صرفا یه آدم عادیه از نظر شاه که براش اهمیتی نداره

    - نقش برن دقیقا چیه! داستان های روایت نشده دیگه ای هست ک باید کشف بکنه یا اینکه خودش درگیرشونه! مثلا تئوری دیوانه شدن مد کینگ آیا درسته که بخاطر دستکاری های برن هست؟

    - قابلیت وارگ کردن برن چقدر وسعت پیدا می کنه! می تونه اژدهای شاه شب رو کنترل کنه؟ می تونه خود شاه شب رو (نه اینکه کنترل کنه) تا حدی گیج کنه! چقدر رو برن می شه حساب کرد! آیا خط زمانی روایت شده داستان همینه با احتمالا دستکاری های برن یا جلو تر برن کلا تو زمان دست می بره و بعضی چیزا رو تغییر می ده ؛ چقدر (هندی نشه یه وقت)!

    -داستان پشت خلق پادشاه شب آیا اثر گذار هست ب شکل دیگه مسئله خیلی مهمی هست یا تنها یه اشتباه بوده؟ کلا تئوری هایی که برن رو تو خط داستانی-زمانی جلو و عقب می‌کنه تغییرات جزیی هست (کسی می تونه تکلیف تئوری های خط زمانی برن رو مشخص کنه خیلی گیج کننده و زیان بار برای داستان می تونه باشه)

    -بازگشت جان از مرگ چقدر مهمه (نه اینکه دوباره زنده شدنش) توی اون مرگش چیزی هست داستانی یا اتفاقی؟! این همه خدایان قدیم و جدید الکی هستن یا نقش دارن و فلسفه ای دارن که هنوز بهش نرسیدیم و قراره شاهد بازی اون ها هم باشیم!

    ممنون از این همه موشکافی

    ولی یه نقدی هست به پستتون،شما بعضی مطالب رو که در کتاب و سریال باهم متفاوته درنظر نگرفتید مثل همین قضیه اسکلت،اونا وایت بودن و موجود جدیدی نبودن.یا قضیه شاه شب و بوجود اومدن آدر ها که اصلا تو سریال و کتاب متفاوته

    سوالاتون خیلی تخصصیه،فکر کنم مارتینم هنوز به نتایجی راجبش نرسیده ولی خب شاید تا پایان سریال بتونین برای بعضیاشون جوابی پیدا کنید


  5. من نمیدونم حالا افراد یه خاندان به قول شما احمق یا ساده لوحن این دلیل میشه یه شخص اوج خباثت خودشو به رخ بکشه و یه مملکتو به جون هم بندازه و بشینه لذت ببره؟از مجازات ومقصر بودن تبرئه میشه چون بقیه ساده لوحن و اون تو فطرتش اینجوریه؟!عجیبه برام واقعا!یه مثالی بزنم،شخصی وضعیت امنیت خونش درست نیست و خودش سهل انگاری کرده از حفاظت حریم خونش،این یه دزد رو تبرئه میکنه که چرا اومده از این خونه دزدی کرده؟قاضی بگه چون تو در خونتو قفل نکردی پس دزده حق داشت بره دزدی و درضمن اون فطرتش دزدی بود باید دزدی میکرد تو باید زرنگ میبودی و از خونت محافطت میکردی...عجب...


  6. petyr_baelish » دوشنبه مرداد 30, 96 1:57 pm[/url]"]
    وایت ولف » یکشنبه مرداد 29, 96 4:19 pm[/url]"]یکی از کاراکترهای سریال رو در نظر بگیرید به نظرتون بدترین و بهترین تصمیمی که داشته چی بوده؟ اگه شما بودید چه تصمیمی میگرفتید؟

    دنریس بنظرم بزرگترین اشتباهو کرد که همون موقع که انسالید و ناوگان یارا گریجوری رو داشت به کینگزلندینگ حمله نکرد. هدفش این بود که افراد بیگناه رو به کشتن نده در حالی که اگه با سه تا اژدها و نیروهای زمینی و دریاییش به ردکیپ حمله میکرد راحت با کشتن کمتر از اون جمعیتی ک توی های گاردن کشت میتونس کینگزلندینگ رو بگیره و عامل جنگ که سرسی باشه رو نابود کنه. مطمنا بعدشم یورون و تارلی ها تسلیم میشدن و قطعا تایرل ها هم به این زودی نابود نمیشدن.

    البته شما مختارید و اصلا نمیخوام دخالتی داشته باشم

    ولی دنریس دو تا از کسانی که بر علیهش شمشیر کشیدن و حتی حاضر نشدن برن نایت واچ کشت و تقریبا اکثر دوستان عقیدشون این بود مد کینگ برگشته حالا فکر کنید میومد کینگز لندیگو به آتیش بکشه و میلیونها شخص که نظامی هم نیستن رو بکشه...

    گرچه منم با عقیده شما موافقم


  7. ند استارک

    مطمئنا به سرسی نمیگفتم میدونم بچه هاش از رابرت نیستن و تا اومدن پادشاه صبر میکردم...

    رئگار

    وقتی برگشتم به پایتخت آیریسو زندانی میکردم و فقط برای اینکه یه خویشاوند کش نباشم نمیکشتمش،بعدش کینگز لندینگو به همراه زندانیم ترک میکردم و همه نیروهامو یه جا جمع میکردم از های گارون گرفته تا رندل تارلی و ارتش پادشاهی و برای مقابله با شورش آماده میشدم با همه اعضای گارد پادشاهیم نه فقط دو تاشون و شایدم جیمی رو زندانی میکردم برای ترسوندن تایوین و گروگان نگه داشتنش...

    استنیس

    به هر روشی شده رنلی رو راضی میکردم با مذاکره و رسما به عنوان ولیعهد اعلامش میکردم با توجه به نداشتن فرزند ذکور...

    لرد رویس از ایری

    وقتی ادارد دستگیر شد بر علیه لایسا شورش میکردم و رابرت کوچولو رو از پادشاهیش حمایت میکردم و ارتش ایری رو میبردم و ملحق میکردم به راب استارک...

    سر باریستان

    هرگز آیریس رو تو قائله داستندیل نجات نمیدادم و یا تو نبرد ترایدنت اول میرفتم سراغ رابرت و شورشو تموم میکردم...


  8. اشتباهات استارک ها اصلا قابل قیاس با بیلیش نیست،باهم فرق دارن

    استارک ها همه اشتباهاتشون به ضرر خاندان خودشون بود ولی بیلیش دسیسه چینی میکنه برای نابودی بقیه خاندان ها و موفقیت خودش اونم با روشی ناجوانمردانه،سرسی روشش شرف داره به بیلیش

    البته من توانایی های این شخصو واقعا قبول دارم و خوشم میاد،از هیچ به اینجا رسیدن واقعا کار هیچکس نبود ولی بیلیش همه کاراش تقریبا مستحق مجازاته...


  9. ببینید سر دانکن عزیز همین گروه کوچک ایرادی بود که بنظرم رسید و سعی کردم برای خودم دلیلی بیارم که نشد نهایتش به این نتیجه رسیدن شتید پیش قراول بودن،آدر های تنها زیاد دیده بودیم مثل همون اول داستان ولی اون دسته نمیدونم چرا همراش بودن،این میشه نقد خوب یا حالا راصی نبودن از یه بازیگر،بالاخره سلیقست و نقد جایزیه ولی اینکه کاش خوشگلتر بودو من نمیتونم قبول کنم و نطرمو راجب اون نقد رک و روراست و با احترام میگم،شاید اون دوستمون اصلا یه نوجوونه،بهرحال گفتم که کمتر شاهد چنین صحبتایی باشیم،سخته برای من که 5 سال درگیر این سریال و کتابم و اوغات فراغتمو صرفش میکنم ولی چشم سر،سعی میکنم چشممو رو بعضی پستا ببندم...

    جناب جورامون تند شدن روندو قبول دارم و میزارم به پای کم بودن تعداد اپیزودا برای اتمام سریال ولی یخ زدنو هنوز نمیتونم قبول کنم ولی خیلی باید صبر کنیم مثل اینکه تا این آدر رو بشناسیم مخصوصا تا پایان نوشتن کتاب و ممنون از پاسخگوییتون


  10. جورامون » یکشنبه مرداد 29, 96 2:52 pm[/url]"]

    نبرد خوب بود اما اون قسمت صبر کردن برای یخ بستن دریاچه خیلی عجیب بود. وایت واکرها تا اینجای سریال با خودشون سرما میارودن. تو همین اپیزود نشون میده که مه و ابر و سرما داره باهاشون میاد اما برای یخ زدن دریاچه صبر میکنن!

     

    دنریس هم که تا حالا پاش به وستروس نرسیده و میدونه اینها کجا گیر افتادن و سریع میاد به کمکشون.

    مرگ ویسریون خیلی بد بود و یه نیروی عظیمی افتاد دست شاه شب. البته کشتن دروگون که روی زمین نشسته بود و قصد داشت آدمها رو سوار کنه خیلی راحت تر از کشتن ویسریون کوچیکتر در حال پروازه اما شاه شب اونو انتخاب کرد.

     

    آخرش هم که فیلم هندی شد. این پارادوکس دو شخصیتی شدن دنریس خیلی توی ذوق میزنه توی این فصل. یه جاهایی مثل این صحنه آخر همراه با جان ما دنریسِ اسمیگل داریم. یه جاهایی مثل سوزوندن رندل تارلی دنریسِ گولوم!

     

    بخش وینترفل هم فعلا معلوم نیست چی به چیه. باید ببینیم برنامه آریا و سانسا و لیتل فینگر چطور میشه. برن هم که فعلا هیچ کاری نکرده. به عنوان کلاغ سه چشم انتظار بیشتری ازش داشتم. تنها کار مفیدی که تو این فصل کرد این بود که به جان پیغام داد که شاه شب کجاست.

    ستش من فکر نمیکنم بتونن یه رودخونه رو کامل منجمد کنن که اگه میشد تو هارد هوم میتونست آبو منجمد کنه و نزاره قایق جان بره از ساحل یا اصلا گوشه دریارو منجمد میکنن و نیازیم نیست از دیوار رد بشن،فکر نیکنم در حد انجماد یه حجم کمتری قدرتشون باشه،البته از منطر دیگه ای طبق فرضیه سبز بینی آدر منم حس میکنم منتظر اژدها بود و نمیخواست فعلا کلک جان رو بکنه.

    باتوجه به اینکه زیاد از دیوار فاصله نگرفته بودن و حجم بالای نیرو های وایت ها فکر نیکنم بشه راحت از ارتفاع بالا هن دیدشون و متوجهشون بشه دنریس و جای جان رو پیدا کنه

    دنریس با دوستانش همیشه رئوف و با قلب مهربونی بوده و برعکس با دشمنانش مخصوصا خائنین قسی القلب رفتار کرده،هر دوی اینها شباهت های زیادی باهم دارن و با سختی به اینجارسیدن و تقریبا از هیچ برگشتن و فکر کنم خیلی راحت مجذوب هم بشن


  11. Ser Duncan The Tall » یکشنبه مرداد 29, 96 1:27 pm[/url]"]
    Sr Baristan » یکشنبه مرداد 29, 96 1:53 pm[/url]"]خب راستش نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم...

    بعضی از دوستان و نظراتشون واقعا تینیجری هستش،لطفا درک عمیقتری از این اثر فاخر داشته باشید وقتی قصد شرکت تو بحثا رو دارید،با کمال احترام

    اپیزود بسیار جذابی بود با درام بالا و هیجان عالی

    اینکه چرا دنریس طرفدار پیدا کرد و اونا چرا زود رسیدن و این چرا عاشق اون شد و زنجیر کجا بود و چرا رفتن اونور دیوار و چرا درگون گلس و نبردن دیگه واقعا به قول یکی از دوستان بنی اسرائیلیه ایراداش،کسی که بخواد لذت ببره دنبال این چیزا نیست گرچه بعضیاشون واقعا هم دلیل منطقی داره

    اثربخشی این قسمت واقعا جالب بود برای خودم به شخصه چه لحظات درگیری و چه لحظات عاطفی و یا حماسیش...

    در مورد وایت و آدر بعضی از دوستان اطلاعات کاملی بهتره داشته باشن و نظر بدن تا فروم پر نشه از نظرات صفحه پر کن،جادوی دیوار در مقابل موجودات جادویی مثل آدر ها که بوسیله فرزندان جنگل و جادوشون بوجود اومدن و عینا بنجن استارک که توسط فرزندان جنگل و جادوشون برگشته بود اثر بخشه نه مرده های متحرک.در مورد هوش وایت ها اینو بگم که اونا حتی حافظشونم کار میکنه طوری که اتر دقیقا اتاق لرد فرمانده مورمونت رو بلد بود پس فهمیدن یخ زدن رودخونه کاری نداشت براش.در مورد آدر بزدگ و کاراش بهتره فعلا نظری ندیم،اونجوری که من دیدم این جناب خیلی باهوش تر از این خرفاست که ما بخوایم کاراشو پیش بینی کنیم،این نطریه که انگار منتظر اژدهاها بود بنظرم منطقی میومد با عقل و درایتش و بالاخره دوستان متوجه شدن ایشون چرا به دیوار حمله نکرده هنوز...

    دوستی فرمودن ادارد پادشاه خوبی میشد،خود ادارد تاکید داشت بیشتر یه سرباز بود و برندون آماده شده بود درای لرد شدن و فرماندهی کردن و ند بیشتر دستور پذیر خوبی بود،فکر نمیکنم فرمانروای خوبی میشد حتی افتضاح تر از رابرت.

    سانسا رو باید گذشت زمان راجبش قضاوت کنه،زوده یکم،من انیدوارم به این بانو ...

    و بیلیش رو اینقدر دست کم نگیرید،یه مرد بدون هیچ پشتوانه و خانواده ای تونست به کجاها برسه،استعدادشو اینجا نشون داد واقعا ولی فکر کنم کم بیاره بازم جلوی آریا و سانسا در کنار هم...

    در مورد بقیه قضایا هم که باقی دوطتان توضیحات کاملی دادن و بهتره از تکرار پرهیز کنیم...

    به امید پیروزی دنریس و جان در برابر این قوم الظالمین

     

     

    "بعضی از دوستان نظر تینیجری میدن با کمال احترام"! واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم احترام به دیدگاه دیگرانو باید از شما یاد بگیریم!

    شما که تینیجر نیستی و ادولت هستی به ما کودکان نافهم و ایراداتمون جای تمسخر براشون توضیح بیار.

    یه چیز هرچی خوب و عالی باشه جای بهتر شدن داره و اگر در راستای بهتر کردنش عمل نکنی بدتر میشه. این فصل سریال هم با وجود نقاط قوتش سوتی های داستانی داره که از گات انتظار نمیرفت.

    در ضمن اگر قرار بشه کسی بشینه سریالو نگاه کنه و فقط لذت ببره شهرزاد نگاه میکنه و به خودش میقبولونه که چه عالیه حالا چندتا مشکلم داره مهم نیست اصلش اینه که لذت ببری!

    شما چرا به خودت گرفتی؟بعدش تینیجر یعنی نافهم؟

    بنظرت کسی که میاد میگه از دنریس متنفرم و زودتر باید حذف بشه چون باید یه دختر زیباتر جاش نقششو بازی میکرد چی باید گفت؟

    یا یه عزیزی فرمودن مرده هایی که جنوب دیوار هستنو کاری باهاشون نداشته باشن تا وایت بشن و ببرنشون به سرسی نشو بدن.به این چی میشه گفت؟یه زمانی بحثا اینجا خیلی عمیق تر و بهتر بود مثل همین بحث سانسا و آریا،و با تشکر از لیدی نایمریا که باصبر میمونن و جواب میدن،یا دوستی که به چشم های دسته شمشیر جان دقت کرده،واقعا دقتش ستودنی و فرضیش جالبه،یا اینکه آدر برنامش و هدفش از فتح وستروس جیه،اینا جای بحث داره نه زنجیر از کجا اومد و چرا جان عاشق دنریس شد!؟اینا میشه بحث تینیجری

    به هر حال اگه کسی بهش برخورده این حرف پوزش من رو بپذیره


  12. خب راستش نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم...

    بعضی از دوستان و نظراتشون واقعا تینیجری هستش،لطفا درک عمیقتری از این اثر فاخر داشته باشید وقتی قصد شرکت تو بحثا رو دارید،با کمال احترام

    اپیزود بسیار جذابی بود با درام بالا و هیجان عالی

    اینکه چرا دنریس طرفدار پیدا کرد و اونا چرا زود رسیدن و این چرا عاشق اون شد و زنجیر کجا بود و چرا رفتن اونور دیوار و چرا درگون گلس و نبردن دیگه واقعا به قول یکی از دوستان بنی اسرائیلیه ایراداش،کسی که بخواد لذت ببره دنبال این چیزا نیست گرچه بعضیاشون واقعا هم دلیل منطقی داره

    اثربخشی این قسمت واقعا جالب بود برای خودم به شخصه چه لحظات درگیری و چه لحظات عاطفی و یا حماسیش...

    در مورد وایت و آدر بعضی از دوستان اطلاعات کاملی بهتره داشته باشن و نظر بدن تا فروم پر نشه از نظرات صفحه پر کن،جادوی دیوار در مقابل موجودات جادویی مثل آدر ها که بوسیله فرزندان جنگل و جادوشون بوجود اومدن و عینا بنجن استارک که توسط فرزندان جنگل و جادوشون برگشته بود اثر بخشه نه مرده های متحرک.در مورد هوش وایت ها اینو بگم که اونا حتی حافظشونم کار میکنه طوری که اتر دقیقا اتاق لرد فرمانده مورمونت رو بلد بود پس فهمیدن یخ زدن رودخونه کاری نداشت براش.در مورد آدر بزدگ و کاراش بهتره فعلا نظری ندیم،اونجوری که من دیدم این جناب خیلی باهوش تر از این خرفاست که ما بخوایم کاراشو پیش بینی کنیم،این نطریه که انگار منتظر اژدهاها بود بنظرم منطقی میومد با عقل و درایتش و بالاخره دوستان متوجه شدن ایشون چرا به دیوار حمله نکرده هنوز...

    دوستی فرمودن ادارد پادشاه خوبی میشد،خود ادارد تاکید داشت بیشتر یه سرباز بود و برندون آماده شده بود درای لرد شدن و فرماندهی کردن و ند بیشتر دستور پذیر خوبی بود،فکر نمیکنم فرمانروای خوبی میشد حتی افتضاح تر از رابرت.

    سانسا رو باید گذشت زمان راجبش قضاوت کنه،زوده یکم،من انیدوارم به این بانو ...

    و بیلیش رو اینقدر دست کم نگیرید،یه مرد بدون هیچ پشتوانه و خانواده ای تونست به کجاها برسه،استعدادشو اینجا نشون داد واقعا ولی فکر کنم کم بیاره بازم جلوی آریا و سانسا در کنار هم...

    در مورد بقیه قضایا هم که باقی دوطتان توضیحات کاملی دادن و بهتره از تکرار پرهیز کنیم...

    به امید پیروزی دنریس و جان در برابر این قوم الظالمین


  13. یا سوال دیگه وقتی دیوار داشت ساخته میشد همه به هم کمک کردن ، فرزندان جنگل ، ماموت ها ، جاینت ها ، مردمان آزاد و استارک ها .. چرا بعد یک عده طرف خطرناک یعنی شمال دیوار موندن و دشمن شناخته شدن

    اطلاعات بیشتر درباره استارک ها

    شیپور جورامون

    سرداب وینترفل

    کلی از این دست نقاط مبهم که فکر نکنم مارتین خیال برملا کردنشون رو داشته باشه

     

     

    مارتین جون هرکی دوست داری تموم کن داستان رو

    حمید جان تا جایی که من میدونم برندون فقط از جاینت ها کمک گرفت برای ساخت دیوار البته اونم در حد یه حدسه و منبع موثقی براش نیست

    شیپور جورامون هم فکر کنم وجود خارجی نداشته و در حد همون افسانست،اون ادعایی هم که منس داشت معلوم شد پوچه.

    در مورد استارک ها هم فقط بگم ادامه نسلشون از شخصی به نام بائل آوازه خوان بوده که خودش فرمانروای آنسوی دیوار،یعنی اونجوری که من فهمیدم اینا نسلشون از یه جایی به بعد از قبایل مردم آزاد شمال دیواره...


  14. استادان گرامی،حضرات گرانقدر،من کوچیک همه شما لیدی ها و عالیجنابان عزیز هستم ولی نمیتونم اینقدر راحت از کنار توهین مستقیم به رئگار مثل احمق خوندن و امثال این بگذرم،طرفدارای تارگربن ها هم میتونن به یه غاصب توهین کنن و باعث عذابتون بشن،مراعات کنید لطفا!!!

    دوستان محترمم،اینکه میفرمائید این مسخرست یکی بیاد بگه نمیخوام مردم بی گناه دقت کنید بی گناه بمیرن خیلی فرق داره با کسانی که سلاح دست گرفتن و باهات مقابله میکنن در حالی که نشستنت بر تخت پادشاهی یه حقه نه ادعا،این افراد حتی وقتی خلع سلاح میشن و پیشنهاد تسلیم شدن یا شرافت نایت واچ شدنو رد میکنن جزاشون چیه دقیقا!؟یکی از عزیزانم اینو جواب بده با لحن مناسب لطفا!!!

    آیریس دیوانه بود باشه ولی این دلیل نمیشه خاندانی که اصلا هفت پادشاهی رو آورد زیر یه پرچم و بنیان گذار این پادشاهی بودن زیر سوال برن،دوست عزیزی فرمودن برم تارگرینهارو مطالعه کنم،ولی مطمئنی شما مطالعه کردی؟پادشاهان خوب تارگرین معمولا بالای 50 سال هرکدوم حکومت کردن با صلح پایدار،سپاهی که روبروی شورشی ها قرار گرفتند در ترایدنت تعدادشون بیشتر بود،این مطلب وقتی قابل تامل تر میشه که پادشاهشون یه به قول شما دیوانه بود و این همه هوادار باز هم دور تارگرینها جمع شدن بعلاوه سپاهیان ریچ!و سپاهی که میتونست از دورن بیاد و بخاطر در حال مرگ بودن ملکه دورنیش ها و محافظه کار بودن دوران مارتل انجام نگرفت،در ضمن باید خیانت لنیستر ها رو هم ضمیمش کنیم که بیشتر مربوط میشد به سیاس بودن تایوین و صد البته کینه اش نسبت به شخص آیریس بخاطر گارد شدن جیمی وارث کسترلی و البته رد شدن پیشنهاد سرسی با رئگار و رعیت خوندن لنیسترا توسط آیریس بی فکر...پادشاهی تارگرین به آیریس باخت نه شورشی ها...

    من احترام زیادی برای شمالی ها قائلم،اونها سالها محافظان لایق شمال بودن،برندون معمار لطفی که به همه وستروس کرد مثال زدنیه و امثالهم ولی خیانت به تارگرین نابخشودنیه و باید تاوانش پرداخت بشه،گرچه لرد های رودخانه و ارن ها و بنظرم شمالی ها تا حالا به اندازه کافی تاوانشونو با سرنوشتشون پرداخت کردن فقط مونده فرزند مشروع رئگار جیهیریس تارگرین(جان اسنو)پادشاه برحقش بشه در کنار عمه گرانقدرش...


  15. دوستان بعید میدونم اصلا جادوی دیوار رو وایت ها اثری داشته باشه،جادوی دیوار فقط در مقابل موجودات ذاتا جادویی عمل میکنه مثل آدرها،چون جایی نخوندم وایت هارو جلوگیری کنه ازشون،نمیدونم شایدم اشتباه میکنم ولی اینو میدونم تا سرمای همراه آدر به یه مرده نخوره اونو دوباره زنده نمیکنه واینو در نظر داشته باشید که وایت ها میتونن برای مدت ها حالت سکون به خودشون بگیرن مثل وایت های بیرون غار برن،و همینطور آتر که اومد داخل احتمالا تو حالت سکونش قرار داشت و به اصطلاح رکب زد!


  16. hamid.dnd » سه شنبه مرداد 24, 96 1:48 pm[/url]"]سلام دوستان

    ممنون از تاپیک جالب

     

    یک سوال درباره شاه شب در کتاب

    مگر نگفتن شاه شب یک استارک بوده و 13 امین فرمانده نگهبانان ، بعد عاشق یک آدر شد و آورد توی نایت فورت و ...

     

    چطوری اون آدر از دیوار که جادویی داره برای حفاظت عبور کرد و اومد جنوب دیوار ؟

     

    تا حالا به این مورد فکر نکرده بودم

    بعید میدونم که اون زن هرگز یه آدر بوده باشه،کلد هند نتونست از دروازه نایت فورت رد بشه،قطعا اوت زن اگه یه آدر بوده پس چطور وارد قلعه شده


  17. وایت ولف » سه شنبه مرداد 24, 96 11:10 am[/url]"]
    Sr Baristan » سه شنبه مرداد 24, 96 10:34 am[/url]"]یکیاز کارهایی که بنظرم جان باید انجام میداد و عجیب بود انجام ندادنش برام این بود که یه کلاغ برای وینترفل میفرستاد تا بدونن اون تو شمال دیواره و لرد های نق نقوی شمالی اینقدر سوسه نیان تو وینترفل

    و یه چیز دیگه تو اپیزود قبل که نظرمو جلب کرد حرفی بود که سانسا داشت به بیلیش میگفت چند ثانیه قبل از تمرین آریا و برین،مثل اینکه این لرد های شمالی آذوقه ای که سانساخواسته بود ازشون رو نداده بودن،چرا اینقدر بی فکری و خودسری؟

    جان همیشه گلایه میکرد چه جوری بقیه رو در مورد واکرها قانع کنه اینکه چرا تا بحال به فکر خودش نرسیده بود یکی رو بگیره با خودش بیاره اینور دیوار جای تعجب داره و به نظرم واکرو اول باید بیاره به این لردهای احمق شمال نشون بده تا این قدر نق نزنن از همه بدتر اون گلاوره

    کلا سریال خیلی گلاور و آمبر رو مورد هجوم قرار داده تو کتاب اینقدر نق نقو نیستن اینا گرچه لرد های شمالی همیشه خودسریاشونو داشتن

    شایدم به فکرش رسیده بود ولی اگه میخواست بره با این نیروهای آبدیده خیلی فرق داشتن مطمئنا همراهاش،و شایو همین نبود همراه مناسب متزلزلش میکرد،اصلا بعید میدونم شمالیا همراش میومدن اونور دیوار واسه گرفتن وایت ها،اونا همراش نیومدن واسه شکست دادن رمزی حتی...


  18. یکیاز کارهایی که بنظرم جان باید انجام میداد و عجیب بود انجام ندادنش برام این بود که یه کلاغ برای وینترفل میفرستاد تا بدونن اون تو شمال دیواره و لرد های نق نقوی شمالی اینقدر سوسه نیان تو وینترفل

    و یه چیز دیگه تو اپیزود قبل که نظرمو جلب کرد حرفی بود که سانسا داشت به بیلیش میگفت چند ثانیه قبل از تمرین آریا و برین،مثل اینکه این لرد های شمالی آذوقه ای که سانساخواسته بود ازشون رو نداده بودن،چرا اینقدر بی فکری و خودسری؟


  19. مدافع » سه شنبه مرداد 23, 96 12:25 am[/url]"]یه سوال هم از دوستان مطلع داشتم

    جایی خوندم که پرینس وعده شده (همونی که ملیساندرا خودش رو مامور به خدمتش میدونه و اول فکر می کرد استنیس هستش برا همین در دراگون استون زمانی که مجسمه خدایان هفت رو می سوزوندند، شمشیرش رو از توی آتش درآورد و مشتعل بود؛ بعد مدعی شذ که اشتباه میکرده و جان، همون پرینس هستش)، شمشیری داره آتشین

     

    توی پروموی قسمت بعد، می بینیم که بریک دونداریون، زمانی که برای مبارزه آماده میشه، شمشیرش مشتعل میشه و در خلال نبرد هم با همون شمشیر آتشین داره وایتها رو از بین می بره. همینکار رو هم زمانی که قرار شد سندور کلگین رو با روش مبارزه، مجازات کنند انجام داد و انجا هم اگر خاطرتون باشه شمشیر مشتعلش باعث شد که سندور کمی بترسه

     

    بنظر شما، آیا این تصاویر معنیش این نیست که پرینس وعده شده، بریک دونداریون هستش و برای همین هم چند نوبت از مرگ برگشته؟؟ و قراره که نقش مهمی در نبرد با شاه شب ایفا کنه؟

    بعید میدونم اینطور باشه

    بریک دنداریون تو کتاب متاسفانه خودشو فدای زنده شدن کتلین تالی کرد و الان مرده و نیست اصلا


  20. در بحث سرسی و فرصت دادن بهش خودم اگه دست ملکه بودم بهش مشاوره حمله برق آسا به کینگزلندینگ رو میدادم ولی میشه رفتار تیریون رو اینجور تحلیل کرد:

    اون متوجه اهمیت حضور آدر ها شده و حان رو جدی گرفته بالاخره و میدونه با رد شدن آدرها از دیوار فرصت زیادی نخواهند داشت بنابراین میخواد با پیشنهاد صلح یکم زمان بخره تا بحث آدرها پشت دیوار حل بشه تا بعد برسن به خواهر عزیز تر از جانش

    گرچه بنظرم اشتباه محضه


  21. مدافع » دوشنبه مرداد 23, 96 11:42 pm[/url]"]دوستان

    اجازه بدید از دید فانتزی و در همون فضا و شرایطی که داستان جریان داره بهش نگاه کنیم

    قطعا اگه بخایم بعنوان یه انسان متمدن قرن 21 به این داستان و رفتار کارکترها بنگریم و با همین رویکرد، رفتارهاشون رو با رفتارهای بشر قرن اخیر مقایسه کنیم و قضاوتشون کنیم، عملمون صحیح نخواهد بود و کمتر کارکتری هم نمره قبولی خواهد گرفت

     

    ایراد عدم رعایت فاصله های زمانی و بی منطقی در سلسله رخدادها رو زیاد میشنویم.

    البته قبول دارم که برخیش وارد هست اما عنایت داشته باشید که قراره این مجموعه یه جورایی جمع شه و سازندگان هم فقط 15 قسمت فرصت داشتند برای به مقصد رسوندن ماجرای اونهمه کارکتری که طی 6 فصل گذشته خلق شدند.

    پس چاره ای نیست جز کوتاه کردن داستانها و حذف زوائد اون و البته که با فقدان نمایشنامه قوی (جلدهای جدید کتاب) مشاهده برخی بی نظمیها و شلختگیها امری دور از ذهن نخواهد بود

    ضمنا فراموش نکنیم که این بی سر و ته بودن زمانی ماجراهای داستان، در خود کتاب هم دیده میشهو با خوندن کتاب نمیشه براحتی متوجه جریان منطقی زمان و تقدم و تاخر ماجراها شد. هر راوی در زمان خودش داره داستان رو روایت میکنه و دقیق نمیشه روایتهاشون رو با هم تطبیق داد

    پس تقاضا دارم بحث ایرادات زمانی رو رها کنیم و زیاد خرده نگیریم

     

    بجاش انتظار میره که دوستان نکته سنج و تیزبین، تمام هنرشون رو روی جزئیات و کلید واژه هایی که در خلال تصاویر و ماجراها به نمایش در میاد به خرج بدن و ما رو از توضیحات خوبشون بهره مند کنند

    این درست نیست که تا زمانی که سریال عقبتر از کتابها بود، یه عده از کتاب خونها مثل بلبل نغمه خوان، همه تحلیلها رو ارائه می کردند اما به محض پیشی گرفتن سریال، همه اونها نطقشون کور شد و ما موندیم و یه سری انتقادات غیر اساسی

    با دوستمون کاملا موافقم،قبلا بیشتر شاهد حضور کتاب خونها بودیم و الان اونها جاشون رو دادن به منتقدین سینماییمون،نمیدونم من که خودمو در سطحی نمیدونم بخوام داستان نغمه رو نقد سینمایی بکنم!!!حتما عزیزان مطالبی رو در این باب مطالعه داشتن ولی خود من بیشتر سعی میکنم بحثم پیرامون داستان نغمه باشه

    برای مثال فرار برن و جیمی،موافقم که فرارشون خوب در نیومد ولی مهم قصیه اینه که جیمی اسیر نشد که اسیر میشد خودش یه داستان دیگه بود و اسیر نشدنش یه قصه دیگه...بیایم اینارو نقد کنیم و تحلیل،دقت کنید تحلیل...


  22. shah994 » دوشنبه مرداد 23, 96 5:51 pm[/url]"]چند روز پيش در سايت هاي خارجي تئوري جالب و پر طرفدار در مورد هويت شاه شب در سريال خوندم و متوجه شدم كه تو اين فروم اصلا در موردش صحبت نشده بنابراين تصميم گرفتم اين تاپيك را براش ايجاد كنم.

    بر اساس اين تئوري شاه شب و برن استارك يجوري به هم مرتبطن يا حتي ميشه گفت يه نفرن! جريان از اين قرار كه زماني كه انسان ها دارن از شاه شب و ارتشش شكست ميخورن برن به گذشته سفر ميكنه تا با جلوگيري از بوجود آمدن وايت واكر ها توسط فرزندان با تغيير در گذشته سرنوشت آينده عوض كنه! برن به جسم شخصي كه قراره فرزندان تو قلبش دراگون گلس فرو كنن وارگ ميكنه و سعي ميكنه از اتفاق افتادن اين عمل جلوگيري كنه ولي در اينكار ناموفق و زماني كه دراگون گلس در قلب بدني كه درونش وارگ شده فرو ميره تا ابد ذهنش اونجا زنداني ميشه!

    دلايل زيادي براي اثبات اين تئوري هست اولين دليل در اپيزود هاردهوم شاه شب جوري به جان نگاه ميكنه انگار كه سال هاست اونو ميشناسه! و اكثر دلايلش ميشه تو اپيزود the door متوجه شد زماني كه فرزندان دارن دراگون گلس تو قلب اون مرد فرو ميكنن حالت بدن برن تو غار دقيقا مثل اون مرد! دليل بعديش اينكه شاه شب متوجه حضور برن در ميان ارتشش شد و دستش را گرفت به نوعي كه ميدونست اون اونجاست يا اينكه حتي قراره بياد! دليل ديگش زماني كه شاه شب ميخواست كلاغ سه چشم را بكشه، كلاغ سه چشم به برن نگاه كرد و گفت "رهايم كن" دليل ديگش هم تو اپيزود ايست واچ ميتونين ببينين كه شاه شب خيلي راحت متوجه حضور كلاغ هايي كه برن توشون وارگ شده ميشه! و اما دليل پاياني و اصلي ترين دليل! كه اين يه مورد مربوط به سريال نيست و مربوط به كتابه! ننه پير به برن ميگه شاه شب هم نام برن و برادر شاه شمال بوده! درسته كه تاييد شده شاه شب سريال شاه شب كتاب نيست ولي خب دي ان دي اين شخصيت بر اساس همون شخصيت كتاب خلق كردن!

    خب دوستان نظرتون چيه؟ بنظرتون اين تئوري و دلايلش چقدر ميتونه درست باشه؟

    ممنون از تاپیکی که ایجاد کردی،جالب بود بحثش و باتوجه به تداخلات زمانی مثل قضیه هودور میشه درکش کرد ولی محکم ترین دلیل این تئوری یعنی لستارک بودن نایت کینگ و ارتباطش با بران یه جاش ایراد داره،اون استارک سالها یه نایت وایچ بوده و سیزدهمین لرد فرمانده،برن که نایت واچ نبوده هیچوقت

×