رفتن به مطلب

MRD010

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    74
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    1

تمامی ارسال های MRD010

  1. MRD010

    بهترین های همه فصول سریال (سکانس ها، دیالوگ ها و ...)

    تیکه ای که کتلین استارک خودش رو‌ مقصر اتفاقاتی که برای بچه هاش افتاد میدونه و پشیمونه از اینکه نتونست جان اسنو رو مثل فرزندش قبول کنه و صحنه ای که برن اون قصه رو‌ در وصف کسی که میهمان رو توی‌ خونه خودش میکشه میگه سکانس معروف chaos is ladder صحنه های جالب اصلی رو اکثرا گفتن ولی اونایی که از قلم افتادن رو خواستم بگم بهترین سکانس هم سکانس دادگاه تیریون بود به نظرم واقعا اگه دوباره بریم سریال رو از اول ببینیم به فضاحت این دو فصل اخر کامل پی میبریم . چقدر صحنه ها و دیالوگ های بیاد موندنی بود فصل های قبل .
  2. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    ناراحت نشی ولی فیلم نامه ات نواقص زیادی داره. سانسا با چه منطقی این حد از جان متنفر باشه . دلایلی که آوردی صرفا در حد تنفر سطحیه و به اون حدی نیست که سانسا بخواد با جان در این حد دشمن بشه که بره سمت کی . اونم سرسی. بعد هم سانسایی که دیگه عوض شده . این سانسایی که سریال ساخت نمیتونست همچین فردی بشه. سریال از بعد فصل ۶ اشتباهاتی رو مرتکب شد که نمیشه با وجود اونها فیلم نامه خوبی نوشت . برای مثال همین قضیه سانسا که مطرح کردی به راحتی با یک لیتل فینگر حل میشد . لیتل فینگر می‌تونست با دسیسه آتیش تنفر سانسا رو روشن کنه . لیتل فینگر کسی بود که مثل شاه شب نابودش کردن. در حالی که کلی داستان رو میتونست پیش ببره . بعد هم مشکل ما با اپیزود سوم مگه مردن کاراکترها بود که تا تونستی اومدی همشون رو‌ کشتی . اون هم با فدا کردن یکی واسه یکی دیگه . این که هندی تر شد. چه همه کاراکترها میمردن چه هیچ‌کس نمیمرد فرقی نمی‌کرد . مهم منطق سریال بود که زیر پا گذاشته شد و هر نتیجه ای با منطق قابل قبول به دست میومد مشکلی نداشت ‌. بعضی ها از هیتر های این فصل دلیل نقد منفی شوند فقط اینه که اون چیزی که میخواستن اتفاق نیفتاد . اون چیزی که مدت ها تو ذهنشون بافته بودن همه پنبه شد. نمونه اش اینکه خیلی ها گیر دادن چرا برن شاه شد. در حالی که برن تا همین فصل پیش جزو کاندیداهای تخت آهنین بود ‌. مشکل اینجاست که مسیر اشتباهی رو سریال برای رسیدن به این هدف رفت . برای بیننده قابل قبول نیست که برن فلج که تو این فصل هیچ غلطی نکرد شاه بشه . برای همین میان گیر میدن که یکی دیگه باید شاه میشد . نمیگن چرا برای برن داستان درست حسابی ننوشتین که شاه شدنش قابل درک باشه . نگو که از همون فصل اول انتظار داشتی جان پادشاه بشه ولی حالا خورد تو ذوقت.
  3. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    از طرفی هم نمیشه با ارباب حلقه ها مقایسه کرد ارباب حلقه ها بودجه یک فیلم سینمایی بلک باستری رو داشت . کتابش آماده بود . یکی از بهترین کارگردان ها پشتش بود . پیش بردن گات بعد از فصل ۵ بهترین نویسنده های آثار فانتزی رو میطلبید که به دلایلی ازشون استفاده نکردن و خود d&d ادامه دادن . من نمیدونم دستمزد نویسنده های خوب چقدره و آیا میشد کمی از صحنه های پرخرج کم‌کرد و نویسنده خوب استخدام‌کرد؟ یا این قضیه فقط مقصرش d&d هستن که خودخواهانه پیش بردن
  4. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    وقتی مارتین هم میگه که سریال باید چند فصل بیشتر ادامه پیدا می‌کرد الکی تقصیر رو‌ نندازین گردنش بنده خدا. پایان سریال خوب بود . مشکل اینجاست که راهی که نویسنده ها برای رسیدن بهش انتخاب کردن اشتباه بود. مثل همون داستان معروف انتخاب راه طولانی و امن و راه کوتاه و پرخطره . متاسفانه نویسنده ها بعد از فصل ۶ راه کوتاه رو انتخاب کرده بودن ولی تو اون راه کاملا سریال رو کشتن . کینگ شدن برن چیز خیلی عجیبی نیست . ما چند فصله داریم در مورد کاندیداهای پادشاهی نظر می‌دیم و یکی از قویترین کاندیدها همیشه برن بوده . ولی متاسفانه نویسنده ها طوری داستان رو‌ پیش بردن که فقط میشه به کینگ شدن برن خندید. تیکه اول اپیزود تا مرگ دنریس قابل قبول بود و فقط مشکل تند پیش رفتن داشت . بعد وارد یک خندوانه شدیم . و بعد دوباره سریال به حالت عادی برگشت . یعنی قشنگ‌ اون چند دقیقه قسمت شورا حکم چند قسمت جنگ و درگیری و دسیسه رو داشت که تو ۱۰‌دقیقه کامل جمعش کردن اونم با چیپ نرین دیالوگ ها . اصلا ادمیور تالی و رابین آرین و اون مارتل (که اصلا معلوم نیست کی بود) چی بودن این وسط . چطوری به عقلشون میرسه کاراکترها و خطوط داستانی که‌ ولشون کردن به امون خدا رو تو مسخره‌ترین ۱۰‌دقیقه سریال بیارن . در کل بگم مشکل فقط اون قسمت شورا نبود . مشکل کلی سریال همین بود که چون با یک بودجه محدود و وقت محدود رو به رو بودن جوری داستان رو به سمت یه هدف مشخص پیش بردن که اصلا قابل هضم نبود . به هر حال سریال دیگه تموم شد و خاطره های خوشش و موسیقی جاویدانش همچنان خواهد ماند. به عنوان یه فن سریال که سریال رو با دیدن پوستر قسمت اول که شان بین نشسته بر روی تخت آهنین بود شروع کردم و از همون قسمت اول عاشقش شدم تمام این مضخرفات اضافه ای که اصلا گات نبود و به خوردمون دادن فراموش میکنم .
  5. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    دلیل انتقادها به این دو فصل اینه که این دو فصل قسمت هاش همه ایراد داشتن به جز تعداد معدودی . فصول ۱ تا ۴ واقعا به زور میشد ایراد گرفت از سریال . حتی اگه یک قسمت هم ایراد داشت بقیه قسمت ها اینقدر پرفکت بودن که دیده نشه . برای همینه که وقتی سریال زمانش کم میشه درصد خطاش بالا میاره . اولا تو سریال نشون داده نشده که آتش اژدها سنگ رو ذوب می‌کنه و فقط به هرنهال اشاره شده . دوماً اژدها ها ممکنه متنوع باشن و اتش یک اژدها شاید ذوب کنه یکی خورد کنه . دو سریال هم پیش گوشی مگی نشون داده شد . اول قسمت اول فصل ۴. شرافت به اعتقادات و احوال درونی انسان مربوطه و همینطور به سیاست فرد . آیا تیریون فرد شریفیه؟ نمیشه گفت چون سیاست رو هم در نظر میگیره حالا هر چقدر هم آدم خوبی باشه. هیچ آدمی شرافت کامل نداره . چون شرافت از احساس میاد و با عقل در تضاده. شرافت کامل یعنی بی عقلی . در مورد قضیه جان اگه مغز جان این حد از ترس رو واسش ایجاد کنه و کمی سیاست داشته باشه که پیامد اینکارش رو تشخیص بده شاید حاضر میشد شرافتش رو زیر پا بزاره ولی این کار رو نمیکنه .
  6. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    و اما نکات مثبت این قسمت که بیشتر بود ۱. واریس: به شکل زیبایی احساسش برای مملکت رو نشون دادن و با اینکه غیر منطقی بود ولی مرگ زیبایی داشت ‌‌‌‌‌ بالاخره یه سکانس خوبی ازش دیدیم ‌‌. ۲. تیریون و جیمی خیلی قشنگ بود سکانسشون واقعا اینم بعد از مدتها سکانس خوبی از تیریون بود ‌‌. من که با این سکانس گریه‌ام گرفت ‌‌‌‌. ۳.روند مدکویین شدن دنریس رو کامل کردن تو صحنه با جان و البته جرقه مورد نیازش خوب زده نشد ‌. جان به قشنگی اون ند استارک‌ درون رو نشون میداد تو کل اپیزود. این جنگ یاداور شورش رابرت هم بود که ند رابرت رو همراهی میکرد ولی در پایان و فتح کینگزلندینگ ند دیگه از کشت و کشتار رابرت حمایت نکرد ‌‌و از او جدا شد. ۴.کل جنگ عالی به تصویر کشیده شده بود و فکر نکنم دیگه بشه از توش باگ استراتژی پیدا کرد ‌‌‌‌و البته دیدیم اینکه یه سری الکی به مرگ ریگال گیر داده بودن اینجا دلیلش مشخص شد . وقتی اژدها تو حالت هوشیار باشه و از بالای ابرها یه دفعه ظاهر بشه نمیشه با اسکورپیون زدش . ریگال به این خاطر مرد که از قبل یورون براشون کمین کرده بود . یک اسنایپر هم راحت تر یک فردی که در حال قدم زدنه رو میزنه تا فردی که در حال دوویدنه. تازه ریگال خلبان نداشت ولی دروگون داشت ‌‌. ۵.بعد از مدکویین شدن دنریس احساسات جان و بعد از اون آریا به زیبایی به تصویر کشیده شد ‌. طوری که هم‌ تیریون هم جان به مرگ ناحق واریس پی بردن و این قضیه همون‌طور که گفتم مرگ واریس رو زیبا کرد. ۶.پروموی آخر سریال که نشان از آمدن یک نظم نوین جهانی توسط دنریس داشت ‌.
  7. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    قسمت خوبی بود و واقعا کیفیت فنی خوب و لذت بخشی داشت . من امتیاز 8 دادم به این قسمت . این قسمت میتونست جزو بهترین قسمتهای سریال بشه اگه مشکلاتی رو که میگم نمیداشت . نکات منفی : 1.واریس : بخش اول اپیزود هم جزو نکات منفی بود و هم مثبت . نکته منفی اش نحوه سر هم اوردن داستان واریس بود که به روش لیتل فینگر حذفش کردن . واریس و لیتل فینگر خدای دسیسه چینی تو سریال بودن و مرگ هاشون توسط لو رفتن راحت دسیسه هاشون شگل گرفت . 2.یورون : فکر کنم الان دیگه همه فهمیدن که یورون سریال برخلاف کتاب چه وصله ناجوری بود . به قول دوستان فقط ابزار بود . بخش مربوط به یورون و جیمی بد بود . جدا از منطق هالیوودی که همونجا سر بزنگاه همزمان هر دو نفر تو ساحل به هم رسیدن اصلا دلایل پشت کارهای یورون مشخصا نیست . اصلا کاراکتر قابل درکی نبود و وجودش تو سریال یک حفره بزرگه. 3.مدکویین : خوب بر خلاف نظر خیلی ها بعد از قسمت قبل که میگن مدکویین یه دفعه ایجاد شد دنریس سالها با اتفاقاتی که واسش افتاد پیش زمینه چینی شده بود . از خیانت برادرش و میری ماز دور و مرگ کال دروگو بگیر تا همین اواخر مرگ دو تا از بچه هاش و مشاورش میساندی . تو این قسمت هم دنی به اوج استیصال رسیده بود و اماده یک جرقه برای مدکویین شدن بود .خب توی اون سکانس ناقوسها ما شاهد جرقه خاصی نبودیم و دنی میشه گفت یه دفعه تصمیم به burn them all گرفت . تو اون سکانس دنی توی ذهنش تمام دردهایی که برای ایرون ترون کشید رو به یاد میاره ولی به نظرم به جرقه قوی تری نیاز داشت که اون اتیش رو روشن کنه . 4.اریا : اریا یه شخصیت سینوسی داره از وقتی برگشته وستروس و دائم در حال تغییر شخصیت بین یک قاتل بی رحم و یک استارک شرافتمند , بین یک نقش اصلی قهرمان و یک نقش مکمل و بین یک ادم بی احساس و یک ادم مهربون و احساسی و بین اریا استارک قدیمی و اریا استارک جدیده . من شخصا انتظار نداشتم اریای قاتل حرفه ای بی چهره با صحبت های سندور از راهش برگرده و یک مسیر دیگه رو بره (فقط چهره اریا موقعی که سندور داره موعظه اش میکنه دیدنیه . این چهره شاه شب رو کشته؟) 5.کلگن بول : بابا به خدا ما گفتیم کلگن بول رخ بده ولی اخه اینطوری؟ سندوری که اصلا ریسک مرگ رو نمیکنه این همه راه رو از وینترفل میکشوننش و از وسط اون همه خون و اتش ردش میکنن که برسه به رد کیپ که چی . کوه رو بکشه ؟ یعنی کلگن بول از این زورکی تر میشد ؟ فصل های قبل مخصوصا بعد از فصل 4 همگی در مورد بزرگترین مبارزان دنیای سریال صحبت میکردیم که تئوری میدادیم واسه مبارزات بینشون . ما تا حالا مبارزه بین کوه و لوراس تایرل ، برین و لوراس تایرل ، کوه و اوبرین ، هاوند و برین و ند استارک جوان و سر ارتور دین رو دیدیم که همشون راضی کننده بودن . ولی خوب یکی از این مبارزه ها کلگن بول بود که همه منتظرش بودن . ولی نویسنده ها طوری داستان رو نوشتن که فقط به اون شکل افتضاح و زوری قابل جاکردن تو داستان بود . برای مثال ایا اگه ما کلگن بول رو از این قسمت حذف کنیم اتفاق خاصی میفته؟ خدشه ای به روند فعلی و اینده وارد نمیشه . پس واقعا اضافی بود .
  8. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    پوست اژدها خودش قویترین زره تو وستروسه تا همین قسمت 4 . میگم وستروس چون ما اطلاعات زیادی از دنیای اسوس نداریم . توی خیلی بازی ها وافسانه ها از پوست اژدها به عنوان قویترین زره یاد میشه یا حداقل فقط متریال خاص و نایابی فقط میتونه اونو سوراخ کنه . هنوز سلاحی یا متریالی ساخته نشده که باهاش اونطوری یکی بتونه یک اژدها رو بزنه و از یه سمتش بره و از سمت دیگه در بیاد . این ایده سریال بود و نقطه تعجب خیلی از منتقدها. بماند که حالا نقدشون به چی بوده . خوب بود که به جای اپگرید اسکورپیون تو سریال مثلا کایبرن با تحقیق روی نوشته های خاصی از والریای قدیم نقطه ضعفی برای اژدها ها پیدا میکرد که با زدن به اون نقطه درجا میمیرن یا مثلا اغشته کردن اسکورپیون به سم خاصی که توی تحقیقاتش متوجهش میشد. اژدها ها نباید به همین سادگی تو سریال حذف بشن .
  9. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    این ویدئو تو یوتوب رو ببینید تا بفهمید که پیش زمینه سازی سریال برای جنگ وینترفل چقدر میتونست خوب و طبق رویه های گذشته سریال باشه ولی سریال راه رو اشتباه رفته و هنوزم داره میره
  10. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    اینا که خیلی طول میکشه تو دو قسمت عمرا اتفاق خاصی بیفته کلگن بوول قطعا رخ میده من حدسم اینه که اریا و هوند هر دو رفتن کینگزلندینگ سراغ سرسی که جنگ رو خاتمه بدن . به یه صورت هالیوود طور هر دوشون وارد رد کیپ میشن تا به سرسی برسن . کوه اینا رو میبینه به اریا میگه من جلوش رو میگیرم تو برو سراغ سرسی (خیلی هالیوودی) و بعدش هم که مشخصه . البته احتمال داره که جیمی کار سرسی رو تموم کنه . ببین دلخوش نباش . هر کسی که رفت دیگه رفت از سریال . سریال داره همه رو مثل یه میزبان که اخر شب از میهماناش خسته شده و سردرد گرفته، از خونه میندازه بیرون . میگه فقط بزارین برین راحت باشم و از اخر چراغ ها رو خاموش میکنه میخوابه . یه همچین حسی دارم در حال حاضر به سریال . تو فصل 8 داره با سرعت چند برابر به طرز نا خوشایندی همه رو حذف میکنه . خیلی مسخره است که دو قسمت مونده به سریال مثلا سم و تورموند و گوست با یک خداحافظی سرد برن و میدونی اخر خط داستانیشون بود و تموم شدن . واقعا چه شتاب عجیبی گرفته سریال .
  11. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    تئوری های جالب و فکر شده ای هست. بزار حالا کمی اب ولعاب بدیم بهش. 1و2. توی house of undying به دنریس میگن کا سه بار بهت خیانت میشه . یکی برای خون .یکی برای طلا . یکی برای عشق . اولیش میری ماز دور بود . دومیش توی سریال میتونه جوراه بوده باشه. و سومیش هنوز مونده . میتونه واریس باشه یا تیریون ولی هر چی هست به نظر خیانت سوم در راهه 3.اون صدای اژدهایی که اومد و یورون غافلگیر شد میتونه دنریس باشه . ولی از تعجبی که نشون داده شد و تصویر اژدها نشون داده نشد ایا یک درصد شانس هست که ریگال باشه ؟ ریگال مرگش کامل تایید نشد . حتی خود یورون هم در جواب سرسی با شک گفت که ریگال مرده . حالا اگه یک درصد شانس بازگشت ریگال هم باشه چی. ممکنه برن سراغ جنازه ریگال و کایبرن همونطور که کوه رو زنده کرد ریگال رو دوباره زنده کنه . بماند که یک وایت هم تا همین مدت قبل دستش بوده واسه ازمایش. 5. احتمالا همینطور میشه و دنریس burn them all میکنه و مد کویین کامل میشه . هر چند سرسی در حال حاضر شایسته این لقبه ولی چی میشه دو تا مد کویین به جون هم بیفتن . خیلی جذابه . برای بقیه تئوری ها نظری ندارم . باید صبر کرد دید. ولی چیزی که محتمل میدونم اینه که این سیستم یا به اصطلاح چرخ شکسته میشه و سیستم جایگزینی براش میاد که پایه گذارش سانسا و تیریون هستن . اگه تئوری کشتن دنریس توسط تیریون درست بشه احتمالش هست که تیریون رویای دنی رو برای شکستن چرخ با همکاری سانسا تو وستروس پیاده کنن .
  12. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    فکر میکنی اگه یورون به دروگون شلیک نمیکرد چی میشد. همه تو همین فروم و هزار جای دیگه گیر میدادن که چرا یورون که تیر داشت به دروگون شلیک نکرد. درسته . سانسا سیاست داره ولی قدرت زیادی نداشته تا الان و بیشتر نظر داده چون نمیخواسته اتحاد بین خاندان ها قبل جنگ با واکر ها از بین بره . فکر کنم از الان بیشتر ازادی عمل داره (باورم نمیشه دارم راجع به دو اپیزود باقی مانده حرف میزنم?) تامن ؟ خدایی اسکل بود دیگه . همه رو واسه خاطر یک .... به فنا داد . اگه خوبی هم داشت از مارجری بود که کنترلش میکرد .
  13. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    حرف دل منو زدی بعضی ها اینقدر تو این نقدهای منفی غرق میشن که دیگه سریال اینا رو نمیتونه با خودش هر جایی ببره . یه هر جاش گیر میدن . من با اینکه از این قسمت خوشم اومد و البته باگ هایی هم داشت ولی بعد دیدنش میدونستم هر جا برم قراره این قسمت رو بکوبونن . اخه مرگ ریگال به این قشنگی نشون دادن . وقتی دنریس یکی از اژدهاهاش هر بار مردن انگار یک تکه از وجودش کنده شد . افول شخصیت دنریس به این خوبی نشون داده شد . گریمش رو اگه یه بار دیگه ببینید فرق میکنه با قبلا طوری شده که انگار تمام زندگیش رو از دست داده و جان هم با پشت کردن بهش و تیریون و واریس هم با خیانت خیلی بهش ظلم کردن و برای اولین بار من که ازش بدم میومد باهاش همدردی کردم . شاید بشه با تیریون مقایسه کرد زمانی که کینگزلندینگ رو نجات داد ولی همه بهش پشت کردن . واسه همین فکر کنم تیریون خیانت نکنه . مرگ میساندی هم به زیبایی بود . معدود افرادی که به دنریس از اول وفادار بودن دارن حذف میشن و اینو به خوبی سریال نشون داد مخصوصا اولش که دنریس حس کرد تنهاست توی مهمونی . حس عجیبی داشت . سرسی میمیره شکی نیست . مرگش هم یا اینطوریه که یا جیمی میکشتش با توجه به اینکه رفت کینگزلندینگ . یا جیمی میمیره و اریا با چهره جیمی سرسی رو میکشه . باید پیشبینی مگی درست از اب در بیاد. به نظرم باید بی خیال جزییات بشیم از این به بعد و از کلیت داستان لذت ببریم وگرنه اصلا چه دلیلی داره سریال رو نگاه کنیم . دقیقا . حذف گوست و یک اژدها و یه سری بازیگرهای اصلی برای کاهش بودجه بود . همینطور فکر میکنم از قصد جنگ با شاه شب رو تو قسمت 3 اوردن که 99 درصد ارتش حذف بشه برای جنگهای بعدی . حتی گلدن کمپانی هم نه نفرات زیادی فرستاد و نه فیل فقط به خاطر بودجه اصلا فکر میکنم گات اسیر بودجه شده . یعنی اینکه داستان رو جوری پیش بردن که فقط بودجه مدیریت بشه و یه چیزی به اسم گات به ملت فرو کنن. برای اینکه کمبود بودجه رو متوجه بشین یادتون بیاد که سریال قرار بود اصلا فصل 7 و 8 ای نداشته باشه و قراره بود کل فصل 7 و 8 یک فیلم 4 ساعته بشن .
  14. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    اگه سریال به قول مارتین حداقل 5 فصل دیگه ادامه داشت قشنگ بود هر خط داستانی رو به یه جا برسونن . وقتی خیلی از خطوط داستانی میانه راه عجولانه تمام میشه که همگی برسن به فاز جمع بندی همین میشه دیگه . خدایی دو فصل نصفه و نیمه برای جمع بندی خیلی کم بود . شما الان نگاه بعد از پخش 60 قسمت از سریال خطوط داستانی در یک وضعی بودن که نمیشد با همون روند همیشگی سریال تو 13 قسمت به سرانجام برسن . اکثر کاراکترها تازه به نقاط اوج داستان خودشون رسیده بودن. برن تازه کلاغ سه چشم شده بود. اریا تازه بی چهره شده بود. دنریس تازه به وستروس رسیده بود. سرسی تازه رو تخت اهنین نشسته بود .وینترفل تازه به استارکها برگشته بود. هویت پدر و مادر جان تازه مشخص شده بود . سم تازه وارد سیتادل شده بود. تئون تازه هویت خودش رو پس گرفته بود. و ... و ... و ... همه خطوط داستانی تازه به نقطه اوج خودشون رسیده بودن ولی سازنده ها سریعا همه رو از خطوط خودشون منحرف کردن و یک جا جمع کردن برای جمع بندی سریال . سریال فقط قربانی همین جمع بندی سریع شد. اره خیلی راه های جذاب تر و ایده های بهتری وجود داشت برای این کار .مثلا صحنه اتش زدن شاه شب توسط دنریس میتونست جزو صحنه های پایانی باشه. شما مقایسه کن با پایان اینفینیتی وار که ثور تبر رو میزنه بهسینه ثانوس و همه فکر میکنیم ثانوس مرده ولی اخرش غافلگیر میشیم . ولی حالا اگه به جای اون کار ثانوس خیلی کلیشه ای با همون ضربه تبر میمرد چی میشد. یه فیلم بلک باستری عادی دیگه . شما وقتی میای شاه شبت رو که خیلی بیشتر از ثانوس ها واسش برنامه چیندی به این صورت کلیشه ای میکشی باید انتظار بازخورد منفی هم داشته باشی.
  15. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    دقیقا من به عنوان یه بیننده وقتی اریا رو دیدم که با اون حس ترس از اون همه زامبی داره فرار میکنه و نگران و مضطربه بهم این حس وارد شد که اریا که یه قاتل بی رحم شده بود و همش به مرگ میگفت not today ببین چی شده این همه خودش رو نزدیک مرگ میبینه . اون حرکت شب قبل از جنگش هم گواه این قضیه است . بعد یه دفعه با دیدن ملیساندرا (کسی که اریا جزو لیستش بود یه مدتی و با توجه به سابقه اش اریا هیچ اعتمادی بهش نداره) یه جمله بهش میگه اینم یادش میفته و خودش میفهمه که باید کجا بره چکار بکنه و یه دفعه تمام اون ترس و نگرانی و اضطراب میره کنار . مثل یه رباتی که یه دفعه برنامه ریزیش رو تغییر میدن برای نابودی نایت کینگ . اگه جوابی هست باید به صورت واضح بهش جواب داده بشه همونطور که تو فصل های قبل اینطور بوده . فصل های قبل ما لازم نبود دنبال حالات صورت بازیگرها یا نکات مخفی که به زور دیده میشن بریم .
  16. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    به نظرم سرسی بهترین بازیگر حال حاضر سریاله البته پیتر هم در همون سطح خوبه به شرطی که گند نمیزدن به خط داستانیش و هر چند به حقش جایزه امی رسید بازیگر دیگه ای که بازیش به شدت منو میگیره تئون گریجویه . کسی که فصل به فصل بازیش تو سریال بهتر شد . نمیدونم چرا ولی با اینکه از ضعف های این اپیزود با خبرم ولی نمیتونم اپیزود بدی بدونمش . واقعا اپیزودهای زیادی از سریالها رو نمیشناسم که تا این حد منو هیجان زده کرده باشه و تپش قلبم رو بالا برده باشه . من از همون روز تاثیری که اپیزود روم گذاشت هنوز باقیه . اخرین بار اپیزود رد ودینگ همچین کاری باهام کرده بود . اصلا طوری که ارتش مردگان رو تو این قسمت دیدیم حیرت اور بود . اون حس ترس دیوانه کننده بود . هنوز بعد از سه روز موسیقی نایت کینگ رو فقط میزارم و لذت میبرم ازش . چقدر که این موسیقی زیبا بود . به نظرم نباید از اینها گذشت . یه سری فقط حفره های داستانی رو میبینن . واقعا یعنی اگه پادریک هم میکشت مشکل نداشت؟ منظور از منطقی چیه . خود کشته شدن نایت کینگ توسط پادریک غیر منطقیه چجوریه منطقی نشونش بدن . پادریک فعلی که میشناسیم اصلا با هیچ منطقی نمیتونه قاتل شاه شب باشه . منطق داستان گویی این اجازه رو نمیده . اگه شما میگی با منطق پادریک هم شاه شب رو بکشه مشکلی نداری پس یه سرباز عادی تو جنگ هم بیاد شاه شب رو منطقی بکشه مشکلی نیست ؟ الان دو سوال مطرحه . چرا از بین این همه ادم اریا نایت کینگ رو کشت ؟ اریا چطوری نایت کینگ رو کشت ؟ اینا دو منطق مختلفن . اولی میگه چرا و دومی میگه چگونه. ما نمیخوایم نه چرایی مطرح بشه نه چگونه ای . اگه پادریک با منطقی که شما میگی هم نایت کینگ رو بکشه سوالی که میمونه اینه . چرا از بین این همه ادم پادریک شاه شب رو کشت؟ پادریکی که اصلا نقشش تو سریال یه چیز دیگه بوده. پس یه سرباز هم میتونست این کار رو بکنه.
  17. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    ببین اپیزودهایی مثل هودور و هاردهوم و نبردحرام زاده ها و بادهای زمستان و نبرد دشت اتش به ما نشون داد که این سریال میتونه جدا از کتاب هم عالی باشه اگه سازنده ها بدونن دارن چه کار میکنن . سریال از فصل 5 به بعد از کتاب کامل جدا شد ولی فصل 6 فصل خوبی بود . سریال این دو فصل اخر از استانداردهای خودش تو اون فصل که جدا از کتاب بود هم به دوره .
  18. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    دقیقا مشکل سریال همینه با یه اصولی شروع کرد (یکی از اصل ها همین بود که همه خاکستری بودن) ولی یه دفعه تغییر کرد . تغییرش اول جالب بود ولی ضربه اش رو اخر کار خورد . تغییرات ناگهانی ضربه مهلکی به سریال میزنن که تو همین اپیزود و دو فصل زدن . تغییرات ناگهانی و غیر منظقی مثل خنگ شدن ناگهانی تیریون , پیشرفت ناگهانی اریا ( اریا رو تو دو سه فصل تبدیل کردن به کسی که قراره شاه شب رو بکشه . کسی که شاه شب رو میکشه باید یکی باشه در سطح جاکن هاکار یا حتی جان که چند سال عمرشو صرف مبارزه با واکرها کرده) ، لیتل فینگر که سریال اونو خدای مکر و حیله کرده بود و به راحتی رو دست خورد و ... شما مقایسه کن با تغییرات صورت گرفته در جیمی . اگه جیمی توی یک فصل این همه متحول میشد جالب بود یا تغییرات الانش که توی 8 فصل شکل گرفته جالب تره؟ تغییر تدریجی اریا تو این فصل ها مشکلی نداشت ولی برای من در سطحی بود که بتونه تهش سرسی رو بکشه ولی اینکه یه دفعه تبدیل بشه به شاه شب کش اونم به این روشی که انجام شد یه تغییر کلیشه ای بود. شاید بعضی ها بگن تنها کسی که میتونست تو اون وضعیت شاه شب رو بکشه اریا بود . مسئله اینجاست که مگه حتما باید شاه شب رو میکشتن ؟ تا دلت بخواد پایان میشد رقم زد واسه این جنگ . وقتی سازنده ها وسط کار میان هدف یک کاراکتر دیگه رو میدن به یکی دیگه همین میشه . میسی ویلیامز میگه خوشحالم سازنده ها من رو برای کشتن شاه شب انتخاب کردن نه کیت رو . خوب مشکل همینه دیگه مگه انتخابیه که هر کسی رو انتخاب کنید واسه کشتن شاه شب ؟ داستان هر کسی باید از فصل اول نوشته شده باشه . شاید این وسط مسیری که طی میشه تغییر بکنه ولی هدف در همون راستاست . دلیلی که فصول اولیه اینقدر پرفکت بود همین بود . از قبل همه چی معلوم بود (برای ما نه برای سازنده ها خودشون) که قراره به چی برسن . ببین هر کاراکتری از همون اول هدف داره . شاید مسیری که طی میکنه به یه سری دلایل فیلم سازی عوض بشه یا حتی هدف های کوچیک بعضی کاراکترها تغییر کنه ولی کشتن شاه شب و پایان دادن به شب طولانی به نظرم بزرگترین هدف سریال بود که سازنده ها بر اساس کتاب باید یکی رو از اول برای این کار انتخاب میکردن و حتی نحوه کشتنش رو هم در نظر میگرفتن . چیزی که تا حدودی میشد حدس زد این بود که جان انتخاب شده برای این کار . ما نمیدونیم اینو و فقط حدس میزنیم ولی سازنده ها باید برای همچین هدفی از همون اول بدونن که کی و چطوری این کار رو میکنه تا چیز خوبی تحویل ما بدن . خوب اینکه میگی شاه شب اگه توسط جان هم کشته میشد مشکل داشت یه حرفیه که من بیننده میگم . وظیفه سازنده سریال اینه که اونو جوری به انجام برسونن که هم هیجان انگیز باشه هم باورپذیر و منطقی . مشکل اینجاست که سازنده ها اینقدر شاه شب رو بالا بردن و قوی نشون داده بودنش که اینکار واسشون سخت بود . ادم باید فکر همه جا رو بکنه وقتی یه سریال میسازه . پیشنهاد میکنم نقد این قسمت رو از رضا حاج محمدی تو زومجی وقتی منتشر شد بخونین الان اریا به نظرت حرکتش ابرقهرمانی نبود؟ سریال ابرقهرمانی نبود ولی شما وقتی یه ویلین معرفی میکنی احتیاج به یه قهرمان هم داری . جان هم ابرقهرمان نبود . سوپر هیرو کلا یه چیز دیگه است . جان کجاش قدرت های ابرقهرمانی داشت . وقتی شاه شب از هاردهوم به بعد ویلین معرفی میشه ما احتیاج به یه قهرمان یه هیرو داریم که تو خود کتاب هم ازوراهای قراره همچین کسی باشه . این ذات قصه گوییه که شما ویلین داری باید قهرمان هم داشته باشی . اینجا اریا شد هیروی ما .
  19. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    سریال از اولش معروف بود به اپیزودهای 9 که بهترین اپیزودهاش بود اگه بخوایم هر فصل رو براساس تعداد اپیزودهای مهم و تاثیرگذار امتیاز بدیم: فصل 1: اپیزود 9 و 10 = 2 فصل 2 : اپیزود 9 و 10 = 2 فصل 3 : اپیزود 4 و 9 و 10 = 3 فصل 4 : اپیزود 2 و 6 و 8 و 9 و 10 = 5 فصل 5 : اپیزود 8 و 9 و 10 = 3 فصل 6 : اپیزود 5 و 9 و 10 = 3 فصل 7 : اپیزود 4 و 6 و 7 = 3 نکته ای که اینجاست اینه که تمام این اپیزودها توی imdb امتیازهای بالایی داشتن مخصوصا اپیزودهای جنگی و اپیزودهای 9 هر فصل که بیشترین امتیازها رو داشتن . تنها اپیزودهایی که امتیاز در خور یک اپیزود جنگی رو نداشتن اپیزود انسوی دیوار و همین لانگ نایت بوده که احتمال داره لانگ نایت از این هم پایینتر بره . واقعا دل مردم پره از این اپیزود. این امتیاز خیلی حرفا توشه .
  20. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    خوب خودشون نویسندگی قسمتهای گذشته رو هم کردن فکر کنم . ولی به نظرم باید نویسندگی این دو فصل رو میدادن به بهترین نویسنده ها زیر نظر خود مارتین و ایده هاش . من اگه مارتین هم حاضر نبود همکاری کنه میرفتم سراغ نویسنده هایی که دستی تو اثار بزرگ فانتزی داشتن . شده حتی از بودجه میزدم ولی اینکار رو میکردم . اصلا اینکه خودشون نوشتن این قسمت رو به عهده گرفتن خودش نشون میده تمام بار این قسمت رو میخواستن بندازن رو دوش کارگردانی و از طریق اون و جلوه های ویژه بتونن یه اپیزود خفن بسازن ولی نشد و باید از اپیزود انسوی دیوار درس میگرفتن . این از الان به بعد معلوم میشه خیلی دلم میخواد سازنده ها یه دفعه همه رو سوپرایز کنن و جوری مسائل رو به هم ربط بدن که در حین فک برانداز بودن بتونه جواب تمام مسائل رو بده .
  21. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    از قدیم طرفدارها عادت داشتن سر هر قضیه ای بگن : "We trust in D&D" و اونا هم هر فصل سریعا جواب اعتماد رو میدادن و سریال هیچ پلاتی باقی نمیذاشت . از اول فصل 6 سوالای زیادی مطرح شد ولی به خیلی هاش جوابی داده نشد . اگه D&D جواب اون همه سوال رو تو سریال ندن دیگه نمیدونم چی بگم . امیدوارم فقط به اون جمله هنوز پایبند باشن.
  22. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    من فکر میکنم سریال بعد از اپیزود هاردهوم و بازخوردهایی که گرفت سعی کرد بیشتر به اون سبک پیش بره و نبرد حرام زاده ها و بادهای زمستان رو دادن به همون کارگردان که دوباره از توش یه هاردهوم در بیاره که اونم شد . بعد از اون سریال به شدت خواست رو دست خودش بلند بشه و تمام اصلهای دیگه گات رو فراموش کرد و در استفاده از عنصر جنگ و جلوه های ویژه غرق شد و داستان به حاشیه رفت . به نظرم این وسط HBO مقصره و حدس میزنم چیزای عجیب غریبی از سازنده ها خواسته . برای مثال شما رو سوق میدم به اپیزود افعی و کوه . مبارزه کوه و افعی تبدیل شد به یک مبارزه عجیب . بدون هیچ موسیقی و تصویربرداری اکشنی بود . خوب خیلی ها به این مبارزه ایراد گرفتن . ولی مهم نبود . چیزی که گات رو محبوب کرده بود همین تفاوتش بود با بقیه اثار . همه انتظار یک اپیزود بر زرق و برق داشتن مثل تو کتاب و شبیه نبردهای گلادیاتوری بزرگ بین دو نفر از بهترین های وستروس . ولی چیزی که دیدن خیلی دور بود ازش و طبیعتا بازخوردهای منفی ای باید میداشت . ولی چرا تبدیل شد با یکی از بهترین اپیزودهای گات ؟ الان به نظر شما این اپیزود بهتر بود یا اپیزود افعی و کوه؟ یا رد ودینگ چی ؟ قوانین خدایان و انسان ها؟ این اپیزودها خیلی دارای المان های کارگردانی خفن و موسیقی خفن و جلوه های ویژه هالیوودی نبودن ولی بهترین ها بودن . چرا ؟ چی داشتن که الان این دو سه فصل گات اونو ندارن؟ خوب پس یه چیزی از سریال جدا شده که ما شاهد همچین مشکلاتی هستیم که حس میکنیم خیلی اپیزود خوبی بود به لحاظ کارگردانی ولی یه جای کار میلنگه .
  23. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    دلیل اینکه چطوری اریا تونست به شاه شب نزدیک بشه :
  24. البته اونطور که معلومه صحنه فیک هم زیاد گرفتن که داستان لو نره . بعد از این جنگ نمیدونم احتمالش چقدره که دنی توسط جان بمیره . ممکنه فیک باشه . نه که دروغ گفته باشه . ولی احتمال داره فیک باشه .
  25. MRD010

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    نه منظورم شما نبودید کلی برای این همه نقدهای منفی گفتم در ادامه حرفتون
×