رفتن به مطلب

پارسا تارلی

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    126
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط پارسا تارلی


  1. عزیزم اینطوری نیست که مارتین هر وقت دلش خواست بیاد کتاب بنویسه و دلبخواهی باشه مارتین فکر میکنه و مینویسه دلیل عمده سر بودن کتاب از سریال هم همینه مگه عوامل سریال پول نمیتواستن میتونستن یه سال بیشتر صبر کنن خوب فکر کنن یا از مارتین کمک بگیرن فیلنامه درست حسابی بنویسن که اکنوقت مطمئنا خیلی بیشترم فروش میکرد اینطوری که داستانو کلا از هیجان انداختن و روندشو قابل پیش بینی کردن واقعا دیگه فصل بعدشم فک نکنم اونقدی فروش کنه این فصلم چون فصلای قبلی خوب بود خوب فروش کرد همه فک کردن این فصلم خوبه در نهایت درمورد دیوار واقعا مایه تاسفه اژدهای زنده شاید جادو داشته باشه ولی دیوارو اون زمان که وستروس پر از موجودان عجیب بوده طوری ساختن که هیچ وایتی نمیتونه رد شه .من انتظار نداشتم اصلا این سریال چیز انقد قابل پیش بینی رو در سریال به واقعیت تبدلی کنه ازدواج لیانا و ریگار رو میگم .اصلا تو کتاب دیالوگهای خیلی عالی هست که تو سریال نیست تک تک جملات کتاب رو از طلا باید نوشت دوستانی که هم کتابو خوندن و هم سریالو دیدن میدونن اکثر دیالوگهای عالی سریالم از روی کتابه معلومه وقتی چیزیو از روی تمع میسازی به طوری که انگار یه کار اجباریه درس در نمیاد ولی مارتین انقد فکر میکنه تا بالاخره یه چیزهای قابل توجه و غیر قابل پیش بینی به ذهنش برسه و بنویسه تو قسمت آخرم که فهمیدیم جان پسر ریگاره اصلا قابل قبول نبود من فکر میکردم از این پیچیده تر شه کلا این فصل خیلییی کلیشه ای وساده بود همه چی ابکی بود فرو ریختن دیوار ازدواج ریگار ولیانا کلا انگار خواسته بودن رد کنن بره اخر داستان هیچوقت مهم ما که میدونیم اکثر داستانا خیر بر شر اخرش پیروز میشه ولی این مهمه که چطوری پیروز میشه کیا میمیرن کیا زنده میمونن که این فصل همش بر فنا رفت


  2. R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 6:46 pm[/url]"]
    پارسا تارلی » یکشنبه شهریور 5, 96 6:34 pm[/url]"]
    R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 2:55 pm[/url]"][justify]پارسا تارلی

     

    من نظرمو براساس دلایل منطقی که بهش می رسم میگم حالا می خواد نکته مثبت سریالو بازگو کنه( مثلا چرایی انتخاب ویسریون توسط شاه شب یا بازی خوب لیام کانینگهام) یا نکته منفی( بازی، تدوین یا فیلمنامه ضعیف).

    بدیهیه که باید بدونید نقد و انتقاد هم ریشه هستند. اگه قرار باشه صرفا چشمامونو ببندیم بر ضعف ها و خوبی ها رو بگیم اسم این نقد یا تحلیل نیست اسمش مداحیه. باید هردو گفته بشه ( مسلما اگه یه دور نقدهای کامیار محسنین، هوشنگ گلمکانی، هیوا مسیح، بیژن اشتری،سعید عقیقی یا جواد طوسی رو بخونید متوجه عرض بنده میشید. اگه نمونه خارجی شم بررسی کنید در حتی نقدهایی که تادمک کارتی، راجر ایبرت فقید یا ریچارد شیکل یا کنت توران فیلمی رو معرفی میکردند به نظرشون شاهکار بوده، ایرادی که به ذهنشون می رسیده می گفتن).لزوما نمره 9-10 دادن دلیلی بر درست بودن نظر یا منتقد بودن نیست.

    در مورد ایرادهای زمانی به نظر من وارد هست. شاید دقیق تر بگیم وستروس مثلا به اندازه بریتانیا باشه ولی باز نمیشه یه کبوتر اینقدر سریع بره و یا دنریس با اون سرعت بیاد. نمیشه سرعت یه هواپیمارو که مثلا ممکنه تا 2-3 ماخ سرعت داشته باشه رو با یک پرنده یا اژدها مقایسه کرد.

    در مورد امتیاز یا میزان استقبال اصلا داشتن یا نداشتن امتیاز دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر نیست.

    بازی تاج و تخت در بخصوص 3 فصل اولش منسجم و خوب بود ولی کم کم و بخصوص از فصل 5 از اون فضای یکدست و کار شده فاصله گرفت و صرفا همت سازندگانش خرج پرزرق و برق شدن کار شد. مسلما همین زرق و برق و گسترده شدن خیلی هارو جذب کرده ولی خیلی هارو هم مایوس کرده از این روند. وقتی کسی ورای اون جلوه های ویژه یا افزایش اکشن اون روح و دقت فصل های نخستین رو نمی بینه باید بیاد نظرشو بگه. مثلا در فصل های اولیه شخصیت های درخشانی مثل بیلیش و در مرتبه ای پایین تر لرد واریس رو داشتیم ولی در این فصل واریس و بخصوص بیلیش کمرنگ و محو و بخصوص فاقد نقش کلیدی ای هستند که قبلا در پیشبرد داستان داشتند.

    ایراد از اصلی از جایی شروع میشه که ما چیزی یا کسی رو بالاتر از نقد یا به چالش کشیدن می دونیم.کارگردان سریال یا خود مارتین یک انسان مثل خود ماست و هرکدوم در کارشون نقطه قوت و ضعف دارند. چرا باید اینقدر انسان هایی رو بالا ببریم که نشه نقدشون کرد یا در موردشون صحبت کرد؟ چرا نباید نظرمونو بگیم؟ آیا باید همه از جنبه هواداری و طرفداری برخورد کنیم؟

    برای اینکه بگیم بازی امیلیا کلارک ضعیف بود باید منتقد بود؟ اینکه خط روایی سم و قضایای اون رو بی اهمیت دونست پیش نیازش اینه نویسنده اش عضو مجله کایه دو سینما باشه؟

    اینکه در این قسمت تدوین ضعیف باشه نیازمنده اینه خودمون تدوینگر باشیم؟

    یا مثلا انتظار دارید کاربری که می خواد نظرشو بگه فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار یا اینگمار برگمان باشه تا در مورد کارگردانی و اجرای ضعیف کارحق اظهار نظر داشته باشه ؟[/justify]

    عزیزم حرف منو نفهمیدی من گفتم نظرهمه محترم ولی شما فقط میای نکات منفی رو میگی بعدشم مارتینو من بالا نمیبرم من میگم وقتی خالق یک اثر باشی بیشتر از کسی که فقط تماشا میگنه زیرو بم اثرتو میدونی بعدشم شما که خبر نداری نگو که بازی املیا کلارک ضعیف بوده بازی خیلی به شخصیت توی داستان مربوطه تا به بازی بازیگر املیا کلارک نقشش چیزی بیشتر از این نداره تو کتابم اصلا شخصیت زیاد پیچیده ای نیست و شخصیت پردازیش به قدرت شخصیت های مثل جان اسنو یا پیتر بیلیش طراحی نشده همین که اینو نمیفهمین ینی منتقد نیستین منم نمیگم من منتقدم و بخ نظر شما هم احترام میزارم

    [justify]اگه از اول بحثارو بخونید تا حدود زیادی نکات مثبت و منفی رو در می یابید. من اشاره وار گفتم موارد منفی و مثبتو. شما فقط ضعفایی که اشاره کردمو جدا می کنید. در مورد امیلیا کلارک چی رو من نمیدونم که مثلا شما می دونی؟ معیار چیه؟ اگه سریال معیار نظره که همه سریال رو دیدن و براساس سریال ندیده که نظر نمیدن. اگه کتابه که مطالعه شده و شمارو البته نمیدونم مطالعه کردید یا نه که البته همین دلیل نمیشه که مثلا من می فهمم و شما نمی فهمی.

    ایفای نقش یه بازیگر فقط تابع کتاب مرجع نیست. یه بازی خوب می تونه معلول فیلمنامه ای خوب باشه یا بازی درخشان بازیگر یا بازی گرفتن خوب کارگردان ( حتی از یه نابازیگر)و نه لزوما فقط پیچش یا ساده بودن شخصیت در کتاب. خودتون اینارو مسلما می دونید که نویسنده فیلمنامه و کارگردان و بقیه تیم اجرایی جمع میشن دورهم برای همین کار. نمیشه تیم اجرایی رو به حساب نیاورد و فقط براساس پتانسیل شخصیت ها صحبت کرد که در همین مورد هم مثال فراوونه و جای بحث زیاد.

    مثلا همین بیلیش، واریس یا تیریون در فصل هفت خوب کار نشدن. شخصیت بیلیش پیچیدس، تیریون شخصیت عمیقی داره و از بهترین شخصیت های کار شده توسط مارتینه. در فصل های گذشته های سریال هم شخصیت بیلیش یا تیریون ( حالا بخاطر فیلمنامه خوب، کارگردانی خوب یا بازی درخشان پیتردینکلیج یا آیدان گیلن ) شخصیت های درخشانی بودند ولی به نظرم در این فصل افت کردند و گنگ و سردرگم در اومدند.

    یا مثلا در مورد شخصیت های زن ایفا شده لینا هیدی یا میشل فرلی ( که حتی نقش حاشیه ای تری به نسبت دنریس چه در داستان و چه سریال داشت) بازی های بهتری ارائه دادند ولی امیلیا کلارک نه.

    شخصیت هایی مثل ند استارک یا خال دروگو هم پیچیده نبودن و حتی پرداختی کمتر از دنریس چه در سریال و چه کتاب داشتن ولی بهتر کار شدن یا

    شخصیتی مثل شوالیه پیاز که مثلا نقش حاشیه ای داره ولی کانینگهام نقش جوندار و پر انرژی ای حتی درهمین فصل ارائه میده( که به نظرم بهترین بازی فصل هفتم و از نکات مثبت فصل هفتمه) در صورتی در مورد شخصیت برن که از شخصیت های کلیدی داستان و به طبع اون سریاله ولی بازی ایفا شده خیلی خشک و نچسبه.[/justify]

    خوب خودتونم همینو میگید دیگه تو این فصل فیلنامه توب کار نشده برای شخصیت هایی مثل واریس تیریون و لیتل فینگر برا همین برای این شخصیتا چیز جالبی از آب در نیومده ولی بازیشون بازم همون بازیه قبلیه ولی چون اون وثتا فیلنامشون پیچیده تر بود و این طور کلیشه ای نبود فک میکردین بازیشونم بهتره ولی من هنوزم همون شرارت رو تو چهره لیتل فینگر میبینم یا همون بازی قبلیرو تو بازی تیریون یا واریس ولی چون براشون فیلمنامه خوبی ننوشتن اینطور شده دنریسم نقشش تقریبا کلیشه ایه و بازی بهتر از این فک نکنم بشه انتظار داشت همین فصلم به نظرم بهترین فصلش نسبت به فصلای قبل بودهولی خودمم قبول دارم که نسبت به هنرپیشه های دیگه یکم ضعیف تره ولی کس دیگه ای هم فک نکنم میتونست بهتر از این بازی کنه این هنر پیشه رو نمیشه مثلا با جان اسنو مقایسه کرد چون اصلا بازی جان اسنو واقعا طبیعیته ولی همون طور که تو کتابم جان شخصیت محبوب تریه به خاطر شخصیت پردازیه فوق العاده قوی مطمئنن رو سریالم شخصیت پردازیه قویه جان تاثیر میزاره و محبوبیتشو دوبرابر میکنه یعنی هم بخاطر بازی محبوب میشه هم بخاطر شخصیت ولی قبول دارم که احساسی که تو بازی بازیگرای مثل نقش سرسی یا جان هست تو دنریز نیست یکم بخاطر بازیه ضعیف یکم بخاطر شخصیت کلیشه ای


  3. R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 2:55 pm[/url]"][justify]پارسا تارلی

     

    من نظرمو براساس دلایل منطقی که بهش می رسم میگم حالا می خواد نکته مثبت سریالو بازگو کنه( مثلا چرایی انتخاب ویسریون توسط شاه شب یا بازی خوب لیام کانینگهام) یا نکته منفی( بازی، تدوین یا فیلمنامه ضعیف).

    بدیهیه که باید بدونید نقد و انتقاد هم ریشه هستند. اگه قرار باشه صرفا چشمامونو ببندیم بر ضعف ها و خوبی ها رو بگیم اسم این نقد یا تحلیل نیست اسمش مداحیه. باید هردو گفته بشه ( مسلما اگه یه دور نقدهای کامیار محسنین، هوشنگ گلمکانی، هیوا مسیح، بیژن اشتری،سعید عقیقی یا جواد طوسی رو بخونید متوجه عرض بنده میشید. اگه نمونه خارجی شم بررسی کنید در حتی نقدهایی که تادمک کارتی، راجر ایبرت فقید یا ریچارد شیکل یا کنت توران فیلمی رو معرفی میکردند به نظرشون شاهکار بوده، ایرادی که به ذهنشون می رسیده می گفتن).لزوما نمره 9-10 دادن دلیلی بر درست بودن نظر یا منتقد بودن نیست.

    در مورد ایرادهای زمانی به نظر من وارد هست. شاید دقیق تر بگیم وستروس مثلا به اندازه بریتانیا باشه ولی باز نمیشه یه کبوتر اینقدر سریع بره و یا دنریس با اون سرعت بیاد. نمیشه سرعت یه هواپیمارو که مثلا ممکنه تا 2-3 ماخ سرعت داشته باشه رو با یک پرنده یا اژدها مقایسه کرد.

    در مورد امتیاز یا میزان استقبال اصلا داشتن یا نداشتن امتیاز دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر نیست.

    بازی تاج و تخت در بخصوص 3 فصل اولش منسجم و خوب بود ولی کم کم و بخصوص از فصل 5 از اون فضای یکدست و کار شده فاصله گرفت و صرفا همت سازندگانش خرج پرزرق و برق شدن کار شد. مسلما همین زرق و برق و گسترده شدن خیلی هارو جذب کرده ولی خیلی هارو هم مایوس کرده از این روند. وقتی کسی ورای اون جلوه های ویژه یا افزایش اکشن اون روح و دقت فصل های نخستین رو نمی بینه باید بیاد نظرشو بگه. مثلا در فصل های اولیه شخصیت های درخشانی مثل بیلیش و در مرتبه ای پایین تر لرد واریس رو داشتیم ولی در این فصل واریس و بخصوص بیلیش کمرنگ و محو و بخصوص فاقد نقش کلیدی ای هستند که قبلا در پیشبرد داستان داشتند.

    ایراد از اصلی از جایی شروع میشه که ما چیزی یا کسی رو بالاتر از نقد یا به چالش کشیدن می دونیم.کارگردان سریال یا خود مارتین یک انسان مثل خود ماست و هرکدوم در کارشون نقطه قوت و ضعف دارند. چرا باید اینقدر انسان هایی رو بالا ببریم که نشه نقدشون کرد یا در موردشون صحبت کرد؟ چرا نباید نظرمونو بگیم؟ آیا باید همه از جنبه هواداری و طرفداری برخورد کنیم؟

    برای اینکه بگیم بازی امیلیا کلارک ضعیف بود باید منتقد بود؟ اینکه خط روایی سم و قضایای اون رو بی اهمیت دونست پیش نیازش اینه نویسنده اش عضو مجله کایه دو سینما باشه؟

    اینکه در این قسمت تدوین ضعیف باشه نیازمنده اینه خودمون تدوینگر باشیم؟

    یا مثلا انتظار دارید کاربری که می خواد نظرشو بگه فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار یا اینگمار برگمان باشه تا در مورد کارگردانی و اجرای ضعیف کارحق اظهار نظر داشته باشه ؟[/justify]

    عزیزم حرف منو نفهمیدی من گفتم نظرهمه محترم ولی شما فقط میای نکات منفی رو میگی بعدشم مارتینو من بالا نمیبرم من میگم وقتی خالق یک اثر باشی بیشتر از کسی که فقط تماشا میگنه زیرو بم اثرتو میدونی بعدشم شما که خبر نداری نگو که بازی املیا کلارک ضعیف بوده بازی خیلی به شخصیت توی داستان مربوطه تا به بازی بازیگر املیا کلارک نقشش چیزی بیشتر از این نداره تو کتابم اصلا شخصیت زیاد پیچیده ای نیست و شخصیت پردازیش به قدرت شخصیت های مثل جان اسنو یا پیتر بیلیش طراحی نشده همین که اینو نمیفهمین ینی منتقد نیستین منم نمیگم من منتقدم و بخ نظر شما هم احترام میزارم


  4. R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 8:47 am[/url]"][justify]{نقل قول حذف شد}[/justify]

    شمایی اینهمه ایراد گرفته و میگی این فصل بدترین فصل سریاله متاسفانه شما اصلا نمس دونید نقد چیه فقط فک میکنیم نقد حرفه اینه که یه مشت ایراد قلمبه بگیرید بعدم با خودتون فک کنید دارید طوری سریالو نقد میکنید که از خود مارتین بیشتر از این داستان سر در میارین شمایی که این همه ایراد میگیری این فصل سریالم اکثر قسمتاش امتیازش نه به بالاس چیزی که یه منتقد واقعیو از یه منتقد نما جدا میکنه اینه که میفهمه نقد فقط این که برای اینکه بیای خودتو نشون بدی و بگی من خیلی بلدم هی ایراد بگیری نیست. شما اصلا نکات خوبو نمیبینید و فقط میخوایید ایراد بگیرید اونم چه ایرادات دور از ذهنی جا داره به شماهم به عنوان حرفه ای ترین منتقد ادبیات و سریال فانتزی یه مدال بندازن رو گردنت که شاید دلت خنک شد در آخرم بگم که با نهایت احترام با نظر باریستیان سلمی موافقم جدا از اون قضیه نمیدونم فحش تو صفحه خصوصی اینا واقعا به ابهامات الکی شما مثل قضیه زنجیر و اینا بعدشم در مورد اون ابهامات زمانی هم بگم وستروس این طور که معلومه خیلی کوچیکتر از جهان ما هست البته فقط وستروس ولی با ایسوس شاید یک سوم دنیای ما بشه بعدشم اونجا که زاغها رو میفرستن هم با توجه به این که از راه هوا میرن قابل قبوله از نظر من وستروس شاید نصف ایران باشه شایدم کوجیکتر و دنی هم با اژدها اومدوقتی میشه با هواپیما تویه ساعت نصف ایرانو رفت چرا با اژدها و زاغ نشه نصف وستروسو رفت بعدشم سریالو میسازن که ببینم لذت ببریم نه این که خودمونو در گیر چیزای الکی کنیمو سخت بگیریم


  5. Stannis Baratheon » شنبه شهریور 4, 96 6:12 pm[/url]"]
    پارسا تارلی » شنبه شهریور 4, 96 3:26 pm[/url]"]دوستان اینکه میگین یه سر اژدها قطع شده و نشون میده گه فقط جان و دنریس تارگرینن درس نیست سر اژدها قطع نشده که فقط اژدها ماله دنریس بود الان ماله شاه شبه و وایت شده این دلیل نمیشه که کلا زیر سوال ببریم شاید این نشون میده که نایت کینگ یه تارگارینه بعدشم من یادم نمیاد جایی گفته شده باشه واسه اینکه اژدها سوار شی باید تارگرین باشی اون پیشگویی هم فقط میگفت اژدها سه سر داره و نشونم میده که یکی از اژدها سواران نایت کینگه و من فک نمیکنم جان تارگارین باشه چون فک نکنم عوامل سریال چیزیو که قابل پیش بینیه تو سریال بزارن البته احتمالشم زیاده چون باتوجه به کشفیات سموئل اینا احتمال داره ولی درمورد این که شاه شب یه سر از اون سر سر یا اژدها یا یکی از همون اژدها سوارانه نظر بدید حتما ولی مطمنا اژدها سه سر داره چون اون اژدها حذف که نشده فقط وایت شده و این احتمالم که نایت کینگ تارگین باشه خیلی باحاله

    بله لزوما اژدها سوار تارگرین نیست. و در گذشته هم اژدها سواران غیر تارگرین داشتیم. (هرچند که فامیل بودن با تارگرین ها)

    اما در مورد جان. دیگه تو سریال به صراحت گفت که جان تارگرینه و فرزند مشروع ریگار تارگرین و لیانا استارک هست. پس در تارگرین بودنش شکی نیست. و در مورد اژدهایی که وایت شد باید گفت که در واقع زنده نیست دیگه.

    نه داداش به صراحت نگفته فقط گفته که ریگار الیا رو طلاق داده و و در دورن ازدواج کردن باز من فک نمیکنم درست از اب در بیاد این نظریه چون گیم اف ترونز همیشه یه سورپرایز بزرگ دراه و هیچ وقت کلیشه ای نیست و نمیشه حدس زد اینم که ریکار طلاق داده خدامیدونه کجا به درد داستان میخوره بعدشم ریکار از الیا جداشده لیانا که هنوزم همسر رابرت نبوده مگه؟؟


  6. دوستان اینکه میگین یه سر اژدها قطع شده و نشون میده گه فقط جان و دنریس تارگرینن درس نیست سر اژدها قطع نشده که فقط اژدها ماله دنریس بود الان ماله شاه شبه و وایت شده این دلیل نمیشه که کلا زیر سوال ببریم شاید این نشون میده که نایت کینگ یه تارگارینه بعدشم من یادم نمیاد جایی گفته شده باشه واسه اینکه اژدها سوار شی باید تارگرین باشی اون پیشگویی هم فقط میگفت اژدها سه سر داره و نشونم میده که یکی از اژدها سواران نایت کینگه و من فک نمیکنم جان تارگارین باشه چون فک نکنم عوامل سریال چیزیو که قابل پیش بینیه تو سریال بزارن البته احتمالشم زیاده چون باتوجه به کشفیات سموئل اینا احتمال داره ولی درمورد این که شاه شب یه سر از اون سر سر یا اژدها یا یکی از همون اژدها سوارانه نظر بدید حتما ولی مطمنا اژدها سه سر داره چون اون اژدها حذف که نشده فقط وایت شده و این احتمالم که نایت کینگ تارگین باشه خیلی باحاله


  7. دوستان بیشتر توضیح بدین درمورد مرگ جان خیلی بده اگه اینطوری بشه این سریال واقعااا یه سریال ضد مخاطب میشه چون همه ی این شخصیتا واقعا خیلی طرفدار دارن و اینکه بمیرن خیلی صحنه ی بدی تو ذهن مخاطب درس میکنه و این از ایرادات سریال میشه به نظر من بعدشم این فیلنامه رو فیک بودنشو از اونجایی بفهمین که جان اگه میخواست دوباره بمیره زنده نمیشد میمره و به حالت عادی و بعد از انجام هدف هاش میمره.


  8. اونجایی که جان یه دفعه سوار نشد من اینطور برداشت کردم که چون دید اکثر وایت واکر های اون دروور موردن و چندتاهم نزدیک اینان خواست اونارو بکشه تا خودش به شا شب برسه حتی دیدین کلی از اژدها دور شده بود به طوریکه شاه شب که نیزه دومو ور داشت نتونست سوار بشه و دیدن نیزه اولو که زد جان طوری نگاهش کرد که انگار میخواد بکشتش ولی اصلا شاه شب به جان اهمیت نمیده فک کنم خیلی قوی تر از این حرفاست و دراگون گلس هم فقط برا کشتن اطرافیانش به کار میره


  9. دوستان در کل این دوتا رو نمیشه مقایسه کرد ولی خب از یه لحاظ هایی میشه مقایسه کرد.

    خب من اولین باری که اومدم ارباب حلقه هارو بخونم پنجاه صفحه اول یا شابدم بیشتر فقط روی این راه پیمایی این هابیت هاست که انقدر طول کشید و یکنواخت شدکه اصلا خسته شدم و کتابو گذاشتم کنار اونم بخاطر اینه که تالکین خواسته همه ی اون راه پیمایی رو یه جا نشون بده که حوصله آدم سر میره ولی مارتین اگه بخواد یه راهپیمایی پونصد صفحه ای هم نشون بده اونو تیکه تیکه نشون میده و وسطاش هم بخش های دیگه میزاره و آدم اصلا خسته نمیشه ویکی از نکات مثبت نغمه هم همینه که به صورت تکه تکه از هر شخصیت نقل و هرکدوم در نقاط مختلف در جبهه های مختلفن.

    هی تفاوت دیگه هم اینکه نغمه میخواد دنیای واقعی رو به صورت غیر مستقیم نشون بده که هیچ شخص خوبو بدی وجود نداره نباید به کسی اعتماد کرد که خیلی به نظر من آموزده است ولی ارباب حلقه ها به نظر من بیشتر افسانه و اسطوره ای بوده به طوری که آخرشم با انداختن یه حلقه تو کوه همه چی تموم میشه که خیلی به نظرم افسانه ایه و تو دنیای واقعی چنین چیزی نیست و برای برنده شدن باید نهایت تلاشو بکنه و همه چیزم به یه نفر بسته نست که اینا تو کتابمارتین خیلی رعایت شده.کتاب تالکین سیاست زیاد به چسن نمیخوره و بیشتر چیزارو میدان جنگ مشخص میکنه تا سیاست بازیو اینا ولی تو نغمه شخصیت هایی مثل لیتل فینگر واریس لرد تایوین لنیستر رو داریم که بلدن چطور از سیاست استفاده کنن و این روهم نشون میده که حماقت های کوچیک باعث چه اتفاقاتی میشه. کتاب مارتین تازگیا از سریال فاصله گرفته و به نظرم کتاب بهتره چون نزدیک تره به مخاطب و مثل سریال بعضی از شخصیت های بزرگ نمردن و تو فصل جدیدم به نظرم مشخصه که اگه صبر میکردنو با مارتین جلو میرفتن خیلی بهتر در میومد. این نظره منه و فک میکنم مارتین یه استاد واقعیه و حتی شما اگه تالکین رو الگوی اون بدونید هم میگم اینجاست که شاگرد از استاد جلو میزنه و داستانش خیلی فانتزی نیست و به واقعیت نزدیکه و اونقدر زیبت و پر از جزئیاتیه که هیچ کدوم فراموش نمیشه که آدمو وادار به ادامه میکنه ولی من به طرفدارن تالکین و ارباب حلقه ها هم احترام میذارم و فک نکنم کسی که اول نغمه رو خونده بتونه بعد لوتر رو بخونه چون اون همه پستی و بلندی و هیجان و شخصیت های زیاد نغمه رو عادت کرده و نمیتونه به برخی از یکنواختی های ارباب حلقه ها کنار بیاد موفق باشید


  10. Ser Duncan The Tall » پنج شنبه مرداد 26, 96 11:22 pm[/url]"]یه چیزی داریم به اسم مثلث اتش که از این قراره : سوخت-اکسیژن-گرما

    ولی توی وستروس به این شکله: بریک(یا توروس)-شمشیر-و نیت (مهم ترین اصل)

     

    ایگون اول هم سه تا اژدها داشت و نسلشون ادامه پیدا کرد. اطلاع دقیقی راجب جنسیت اژدها ندارم ولی یه جایی (در کتاب ها) استاد ایمون میگفت همزمان دو جنسیتو دارن و احتمالا در صورت نیاز میتونن تغییر بدن. در سریال کاملا بسته به نظر تهیه کننده هاس که چیکار میکنن شاید جنسیت های مختلف بهشون بدن شایدم همین قسمت بعدی بکشنشون!

    نه داداش اصلا نیت و این چیزا نیست این یکی از فن های کیمیاگراست که اینا بلدا چون توروس هم قبلا کینگز لندینگ بوده.مثلا تو دنیای واقعی هم من رو شمشیرم نفت بریزم بزارم تو غلاف هر وقت خواستم در بیارم دستمو بکشم روش آتیش میگیره خصوصا پارچه های اون زمان که دیدن کبریت میکشیدن آتیش میگرفته قدیم تو گیم اف ترونزم دقیقا همینه حالا به جای نفت و کبریت چیز دیگه ای استفاده کردن حتما ولی دیدم اگه آتش خاصی بود و جادویی بود فلزش خورده نمیشد تو کتابم بریک دم به دم شمشیر عوض میکرد بخاطر اینکه آتش فلز شمشیرشو میخورد و باعث شکستنش میشد


  11. خاصیت جادویی نیست دوستان من تو کتاب خوندم اگه اشتباه نکنم کتاب نبرد پادشاهان آریا یادش میاد که وقتی اون مرد از دیوار شکته پایک با شمشیر آتش گرفتش میره تو آهنگ زاده ها فک میکنن که اون خدا یا یه اطوره ای چیزیه ویکی فک کنم استاد وینترفل که اسمش یادم رفته میگه این یه حقه است که کیمیاگرها یا همون خرمند ها بلدن و یادش میدن و اونا هم فقط تو کینگزلندینگ باقی موندن همون آدمایی که آتش وحشی همون آتیش سبز رنگو ساختن خاصیت جادوییم نیست چون مبیبنیم در جایی که بریک با تازی میجنگه فلز شمشیرش سریعا و در همون اولای مبارزه فلز شمشیر بخاطر شعله ور بودن خورده میشه و وقتی تازی میخواد ضربه بعدیو وارد کنه بریک شمشیر برای مخافظت از خودش بالامیبره ولی دیکه فلز تاب نمیاره و براثر ضربه ازی میشکنه و شمشیر تازی تا وسط سینه بریک وارد میشه و توروس دوباره زنده اش میکنه پس از اینجا میفهمیم که خاصیت جادویی خاصی نداره و به توروس هم مربوط نیست بریک بلده بعد مرگ توروس هم دیده برای آتیش زدن توروس ازش استفاده کرد واونم که دستشو میکشه و آتیش شمشیر روشن میشه احتمالا دلیلی شبیه کشیدن کبریت داره که یه جرقه کوچیک باعث شعله ور شدن شمشیر میشه دیگه از این کاملتر توضیح نمیتونستم بدم


  12. شاه شب رو فک کنم متمایز از بقیه آدرها نشون بدن چون اصلا دیگه اون شاه شب و وثتی تو بدنش آبسدین هست اثر نمیکنه دیگه روش

    یه نکته هم اضافه کنم قبل شاه شب آدرها بودن ولی به شکل طبیعی ینی به دنیا میومدن ساخته نشده بودن ولی شاه شب ساخته شده و فک میکنم تر از اون آدرایی که کنارشن باش.

    یه سوالم داشتم دوستان یه آدر میتوته یه انسان زنده رو هم به آدر تبدیل کنه؟منظورم وایت واکر نیستا منظورم اینه که مثلا شاه شب مستونه از نوع خودش که آدرن دوباره درس کنه فک کنم بتونه و احتمالا هم میتونه چون عمو بنجن رو دیدین خیلی شبیه آدرها بود احتمالا یجایی نتونستن بکشنش ولی لمسش کرده و اون آدر شده ولی کسی که آدر میشه مثل وایت عقلشو از دست نمیده و سرعقایدش هست عین بنجن فقط نژادش فرق میکنه به خاطر بیشتر به نفع آدرهاست همون وایت واکر بسازن تا همنوع های خودشون رو


  13. دوستانی که درمورد شیپور جورامون حرف میزدن من تو کتاب طوفان شمشیرها یه جاییش استانیس مشاوراش میگن که به جزیره چنگال حمله کنیم ک۶ لردش جلوی جوفری زانو زده بعد استلنیس باخودش فکر میکنه اونجا یه جزیرش با قصر و فلان و فلان تا میرسه به اینکه و یه شیپور که غول هارو بیدار میکنه اصلا نمیدونم یا مترجم اشتباه کرده یا مارتین اینو یه جایی گذاشته که اصلا کسی متوجهش نشه. اگه شما اون بخشو خوندین جواب بدین خیلی وقته تو زهنم معماس واگه درست باشه یکی از بزرگترین کشف های این کتاب میشه


  14. رندیل تارلی جزو آخرقن جنگو جوها واستراتژیست هایی بود که مونده بودن و شخصیت مورد علاقه امه گزچه شخصیت فرعیه ولی نیمه مستقل بوده از زانو زدن جلوی کسای که لیاقتشون برای محافظ بودن کم تر از خودش بود خسته شده بود به خاطر همین به تایرلا خیانت کرد و اونطوری قلع وقمعشون کرد انتظار نداشتم چنین شخصیت بزرگی که شکست دادن رابرتو رو دوشش میکشه جلوی دنریس مسخره سریال زانو بزنه راستی تو کتاب آخرش چیشد زنده است هنوز؟اگه زانو میزد علاقه ام از بین میرفت .اصولا تارلی ها آدم های خیلی معتقد به سوگند وشرافتو نظم و نظام اینا هستن نمونش خود رندیل تارلی برا همین چون لرد بالادستش سوگندشو شکته بود دیکه مجبور نبود به تایرلا خدمت کنه.همون که با افتخار وشرافتش مرد عالی بود. دفعه قبل هم به نظرم اگه اهای دنریس نبود میتونستن شکست بدن دوتراکیا رو چون سربازای لنیستر با دیدن اژدها داصتن میلرزیدن و صف هاشون هم توسط اژدها شکست دوتراکی چون فاقد زره اینا هستن و فاقد آرایش نظامی کلی تلفات میدادن و شای د هم شکست میخوردن چون نیزه دار کلی به سواره نظام اسیب میزنه


  15. چرا خاندان ها هنوزم بعضیاشون سرباز دارن دورنیا که کلا تو جنگی شرکت نکردن و ارتششون سالمه و باتوجه به اینکه ملکشون دست سرسیه فک کنم سرسی مثل مدکینگ بگه ملکتون گروگانه و باید به من بپیوندید آویژه ها هم فقط از را ه دریا محاصره ان میتونن برن شمال و البته لرد وایمن مندرلی هم یه ناوگان بزرگ فراهم کرده بود که حتی داووس هم وقتی تو وایت هاربر بود متوجه میشه وسریعا خووستار پیوستن مندرلی ها به استانیس شد ولی چون وارس لرد وایمن دست فری ها بود نشد ولی اون ناوگان دست نخرده باقس مونده تا جایی که میدونم و احتمالا نقشی داشته باشه نمیدونم که داشتبه باشه یانه ولی احتمالا برای حمل آویژه هابیان چون مندرلی ها از پرچمدارن استارکن


  16. چرا خاندان ها هنوزم بعضیاشون سرباز دارن دورنیا که کلا تو جنگی شرکت نکردن و ارتششون سالمه و باتوجه به اینکه ملکشون دست سرسیه فک کنم سرسی مثل مدکینگ بگه ملکتون گروگانه و باید به من بپیوندید آویژه ها هم فقط از را ه دریا محاصره ان میتونن برن شمال و البته لرد وایمن مندرلی هم یه ناوگان بزرگ فراهم کرده بود که حتی داووس هم وقتی تو وایت هاربر بود متوجه میشه وسریعا خووستار پیوستن مندرلی ها به استانیس شد ولی چون وارس لرد وایمن دست فری ها بود نشد ولی اون ناوگان دست نخرده باقس مونده تا جایی که میدونم و احتمالا نقشی داشته باشه نمیدونم که داشتبه باشه یانه ولی احتمالا برای حمل آویژه هابیان چون مندرلی ها از پرچمدارن استارکن


  17. تونت میگشتم شانسی اینجا رو پیدا کردم داشتم در مورد وضعیت خاندان ها سرچ میکردم که این سایت اومد دوستا ن اگه میشه یه تاپیک هم بزنید جمعیت وستروس رو محاسبه کنید ضاهرن که کمه جمعیتش به چهار پنج میلیونم نمیرسه چون کلن سه تا یا چهارتا شهر بزرگ هست وایت هاربر و اولد تاون ولنیسپورت و کینگزلندیگ و بقیشم روستاها وشهر های کوچیکن مثل وینتر تاون که در وینترفله که این شهرهای چسبیده به قلعه ها هم کوچیکن خواهشا یه تاپیک بزنید جمیت وستروس بفهمیم چقدره چون عین لردها کسایی که داستان رو میخونن هم انگار اعتنایی به مردم و جمعیتو اینا نمیکنن خخ


  18. رندیل تارلی هستم جنگوی‌نامی وستروس تنها کسی که تو آشفورد رابرتو شکست داد در حال حاضر جزو بزرگترین فرماندهان نظامی وستروس شناخته شده ام و پدر سموئل تارلی اون خوک چاق رفیق جان اسنو هم میشم با تایرل ها میونه ام بدنی ولی فقط برای اینکه واسشون سوگند خوردم باهوشونم عاشق آدمای نظامی‌گرا هستم و از سوسول ها بدم میاد مثل همون پسرم که تو دیواره از براتیون ها بجز رنلی بدم میاد از تارگرین ها بجز دنریس خوشم میاد و براشون جنگیدم

    به دلیل اینکه اسممو انتخاب کرده بودن اسم اصلیمو گذاشتم جای رندیل خخخخ


  19. قسمت خوبی بود من نسبت به قسمتای قبل ده میدم.

    دیگه چیز زیادی واسه دنریس به جز اون سه تا اژدها نمون ه که از اونا هم استفاده کنه به قول خودش ملکه ویرانه ها میشه.

    جان هم که زانو نزد.دیالوگ اای داووس عالی بود. قسمت فتح راک هم خیلی خوب ولی بد که دیدم یورون حمله کرده بهترم شد چون این دنریس از اول شانس آورده همه جا الان موقعه شکستشه.

    ریچ وهم که گرفتن بالاخره رندیل تارلی هم به تایرلا خیانت کرد تایرلا اصلا تو جنگ ماهر نیست ولی اون تعداد سربازی که از بالا نشون داد به نظم برای فتح قلعه ای مثل ریچ خیلی کم بود اگه مثلا آدم بشمره دوسه هزار نفرم نمیشدن واسه کم هزینه دراومدن از خلی چیزا مثل همون تعداد سرباز و جنگ اینا زده بودن ولی بازم ایم سریال شاهکاره چون کاری میکنن آدم این کمبودا رو حس نکنه

×