رفتن به مطلب

omid007

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    60
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط omid007


  1. من بیشتر عمرم در خدمت افراد ظالم بودم، همشون دم از سرنوشت میزنن. 
    تا اینجا که خط داستانی اکثر شخصیت هارو خراب کردن و بهم زدن( از جمله نایت کینگ، آریا، شاید جان، خود سرسی وو) 
    امیدوارم خط داستانی دنریس رو که 8 فصله هرچه قدرت بیشتری میگیره دیکتاتور تر، مستبدترو خودکامه تر میشه بهم نزنن حداقل و یهو تبدیلش نکنن به یه فدایی و مادر مادرها 

    دوس ندارم 8 سال از عمرمو به یه فیلم شبهه هندی گفته باشم بهترین! 


  2. در 32 دقیقه قبل، saeed73enginer گفته است :

    کی گفته جان از اول برای کشتن شاه شب انتخاب شده بود؟؟مگه صحبتای سیریو فورل معلم آریا تو فصل 1 یادتون نیست؟؟به خدای مرگ چی میگیم ؟؟امروز نه!!!!مثل مار و سایه بودن و...از اول آریا برای این کار انتخاب شده بود و به نظرم همشم زیر سر برن یا یکی دیگس که رفته به گذشته و کاری کرده این تعلیمات به آریا داده بشن...

    داداش خود نویسنده ها گفتن 3 ساله ک آریا انتخاب شده

    ینی حتی اون زمان ک ملیساندرا ب آریا گفت چشمای زیادی رو میبندی هنوز آریا انتخاب نشده بود


  3. در 22 دقیقه قبل، mehdi7ra گفته است :

    جالبه HBO اسم اولین اسپین افی که قراره بسازه رو شب طولانی گذاشته!!

    امیدوارم حداقل شب هفته قبل طولانی تر باشه

     

    راستی به نظرتون اگه استنیس زنده بود توی جنگی که سرسی و تیریون دو سمتش هستن کدوم سمت رو حمایت میکرد!؟

    و چقدر کشمکش سر داووس میتونست جالب باشه.

    استنیس شخصی نبود که از کسی حمایت کنه، با هر دو طرف وارد جنگ میشد 


  4. در 19 دقیقه قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

    دنریس می دونسته که پدرش دیوانه بوده و تصمیمات احمقانه ای گرفته. ولی نمی دونسته که علت اینکه جیمی پدرش رو کشته این بوده که می خواسته شهر رو به آتش بکشه و مردم رو بسوزونه. وقتی جیمی ایریس رو میکشه خودشون تنها بودن و جیمی این موضوع رو فقط به برین گفته. به هر حال جیمی جزو گارد شاهی بوده و سوگند خورده از آیریس و خانواده اش محافظت کنه نه اینکه خودش آیریس رو بکشه و حتی جلوی کشته شدن الیا و رینیس و ایگان رو نگیره. 

    چون دنریس نمی دونسته که جیمی چرا ایریس رو کشته پس فکری که میکنه و منم کامل بهش حق میدم اینه که حتی اگر ایریس لایق مرگ و مجازات بوده این جیمی ( یکی از افراد گارد شاهی) نبوده که باید اونو می کشته. حداقل می تونست اندازه سر ویلم دری معرفت داشت و الیا و بچه هاش رو فراری میداد.

    چرخش تیریون واسه عشق دقیقا میتونه شبیه چرخش جان باشه واسه عشق.. 

    ی مکالمه بود بین جیمی و کتیلن، که جیمی میگه ما زمانی ک شوالیه میشیم سوگندهای زیادی یاد میکنیم محافظت از مردم محافظت از شاه ووو

    حالا اگه شاه بخواد ب مردم آسیب بزنه تو هر تصمیمی بگیری یکی از سوگندهاتو شکوندی

    در مورد رییس بودن جان باید عرض کنم بله جان ب عنوان رهبر رفت ب جنوب ولی وقتی برگشت دیدیم رفتار شمالی هارو حتی لیانا گفت مطمئن نیستم الان چی هستی؟ این نشون میده مردم شمال نظرشون در مورد جان تغییر کرده تقریبا

    در مورد رفتار سانسا یکی از دوستان فرمودن که قلعه هارو میخواست پس بگیره پس میتونه دیکتاتور بشه

    اصولا با قدرت گرفتن هر شخصی توانایی تبدیل شدن ب دیکتاتور رو داره ولی یادمون نره اونا زیر عهدشون زده بودن(همشون عهد بسته بودن برای حمایت و جنگیدن واس استارک ها ولی ی عدشون یا توسط لنیسترها و بولتون ها خریده شده بودن یا ترسیده بودن) 

    و اما تصمیم نهایی بود ک سانسا تونست جواب خیانت رو با بخشش بده با اصرار جان (هرچند شاید اشتباه بوده باشه، چون یجا گفت فرق اونایی ک خدمت کردن و خیانت کردن هیچی نیست؟) 

    کاری ک دنریس درمورد خانواده سم نتونست بکنه(اینو هم در نظر بگیرید که خیانتی در کار نبود و درواقع اگر زانو میزدن میشد خیانت ب سرسی) هنوز هم اصرار دارم سوزوندن برادر و پدر سم هیچ توجیهی نداره.. 


  5. در 19 دقیقه قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

    در مورد پدر و برادر سم اینجوری نبود که اونا تو قلعه خودشون نشسته باشند و دنریس براشون نامه بفرسته که زانو بزنید اونا هم بگن نه. اونا رو در روی دنریس وایسادن و باهاش جنگیدن. الان دنریس بهشون فرصت میده که تقاضای بخشش کنند ولی قبول نمی کنند. طبق هر دادگاهی به مرگ محکوم میشدن. همینطور که تو تمام جنگهای پیش از اینطور بوده.( مهم نیست که دادگاه تشکیل شده یا نه مهم اینه که تصمیم گرفته شده عادلانه بود یا نه)

    در ضمن دنریس شخصیت مورد علاقه من نیست که بخوام نسبت بهش دید متعصبانه داشته باشم. راستش شخصیت و خط داستانی مورد علاقه من برندون استارک بود که تا اینجا تو سریال به گند کشیده شد. بعد از اون هم به ترتیب تیریون لنیستر که اون هم ایضا به گند کشیده شد و خط داستانی دورن و جزایر آهن (که اصلا تو سریال به تصویر کشیده نشد) رو دوست دارم.

    اتفاقا تشکیل شدن دادگاه یا نشدنش بسیار مهمه و خودش جز مشخصه های حکومت های دیکتاتوریه
    در مورد تمام جنگها اینطور نبوده ما تو فصل های پیش میدیدیم که راب حتی به روند رسیدگی و درمان اسرا هم سرک میکشید! 
    اگ تو جنگی این اتفاق بیفته نشان از دیکتاتوری فرمانروا داره
    البته پدر و برادر سم تو زمین دنریس نبودن و در واقع دنریس با اونا جنگید... 
    خط داستانی دورن رو منم خیلی دوس دارم و کم لطفی شد بهش.. 
    منم فن دنریس و جان و سرسی و... نیستم
    راب رو دوس داشتم ک تموم شد رفت.. 
    در مورد خط داستانی تیریون اگه با خیانت ب دنریس بچرخه سمت سانسا چطور؟ راضی کنندس واست؟ (البته فرض محاله) 


  6. در ۱ ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

    ببخشید دوست عزیز میشه لطف کنی و یه تعریف از دیکتاتور به ما ارایه کنی؟ 

    والا وقتی کسی که تو اوج قدرته حتی برای تصمیم گیری در مورد قاتل پدرش شورا تشکیل میده و به نظر شورا احترام میذاره تو شهر ما بهش نمیگن دیکتاتور!

    در مورد جان هم خب یه خرده منطق داشته باشید. دنریس درسته که شاهزاده بوده اما تا ۱۳ سالگی آواره بوده و مثل گداها زندگی کرده تنها چیزی که سرپا نگهش داشته (تنها چیزی که تو زندگیش داشته که می تونسته بهش افتخار کنه) خون اژدها بوده که تو رگهاش جریان داشته. دنی با وجودیکه اشراف زاده بوده اما نه پدر و مادر داشته نه خدمتکار نه استاد نه سپتا ( تو فصل یک می بینیم که ند استارک یه شمشیرزن از براووس رو استخدام میکنه که به آریا آموزش بده، چیزی که دنی به خواب هم نمی دیده) عوضش برادری مثل ویسریس داشته که مدام تو گوشش خونده که این سرزمین حق ماست و باید پسش بگیریم و حتی دنی رو مثل یه برده می فروشه. بعد از مرگ ویسریس تمام دنیا دنی رو به عنوان تنها تارگرین باقیمانده میشناسن. دنی برای رسیدن به اینحایی که الان هست خیلی زحمت کشیده. یهو یه نفر از راه میرسه و بهش میگه من هم تا دیروز نمی دونستم که تارگرینم ولی هستم( اونم پسر برادری که دنی هیچ وقت ندیدتش) چون داداش کوچولوم میگه ( اینو نمیگه ولی مشخصه که حق سلطنت هم با اونه چون پسره) شما بودید چیکار می کردید؟ چه برخوردی داشتید؟

    لابد می گفتید وای چقدر خوب! تا حالا کجا بودی؟ بیا من تاج و تخت رو پس گرفتم واسه تو! چقدر پادشاهی بهت میاد!

    ( یه سوال فنی: تا جایی که من یادم میاد ریگار موی نقره ای و چشم بنفش داشته، لیانا هم موی قهوه ای و چشم خاکستری، چه جوری بچه اشون چشم و ابرو مشکی شده؟ جهش ژنتیکی؟)

    البته سریال بد عمل کرد. وگرنه میشد از اینکه ریگال جان رو به عنوان اژدها سوار پذیرفته به عنوان تارگرین بودن جان استفاده کنند و مثلا دنی چون میدید جان می تونه اژدها سواری کنه حداقل شک می کرد که شاید جان یه قطره خون اژدها داشته باشه چون به قیافه اش که اصلا نمی خوره.

    سوالتون از بنده نبود ولی رخصت بدید من هم ب نوبه ی خودم پاسخ بدم 

    در ابتدا اجازه میخوام ی تعریف از دیکتاتور ارائه بدم
    دیکتاتور (در لغت ب فردی گفته میشود که دیکته میکند) به فردی گفته میشود که بدون داشتن حق و رضایت مردم با قدرت مطلق بر آنها حکمرانی میکند
    بعضی از ویژگی های حکومت دیکتاتوری :
    فرمان برداری مردم تنها ب سبب ترس آن ( در فصل هفت زانو بزنید یا بمیرید! ایجاد رعب و وحشت در مردم با آتش اژدها) 
    در کار نبودن هیچ قانون یا سنتی که کردار فرمانروا را محدود کند (هیچ قانون یا سنتی توان جلوگیری قتل عام ارباب ها رو نداشت و بدون محاکمه و دادگاه ترو خشک سلاخی شدند) 
    تمامیت خواهی (حاضر نشدن دنریس ب استقلال یافتن وینترفل یا پایک) 

    حالا اجازه میخوام ب گفته های شما پاسخ بدم 
    1- جلسه ی شورا در مورد قاتل پدرش؟ دادگاهی که تشکیل شد صرفا برای رسیدگی ب قتل پدر دنریس نبود و مجموعه ای از اتهامات ب جیمی وارد بود و جدای از این دنریس در شمال تصمیم نمیگیره مردم شمال حق تصمیم گیری دارن با توجه ب مکالمه ی سانسا با دنریس شمال نپذیرفته استقلالشو از دست بده 
    2-همین نداشته ها و کمبود هایی که فرمودید رو شخصیت دنریس تاثیر گذاشته و اونو تبدیل ب ی دیکتاتور کرده مثل خیلی از دیکتاتورها
    3-  (حق فرمانروایی جان) در زمان مواجهه با حق یا باید سر تعظیم فرود آورد یا مثل یک دیکتاتور خودت رو فرای اون بدونی که با توجه به عکس العملی ک از دنی دیدیم دومی رو انتخاب کرد(میشه ب جمله ی سم اشاره کرد تو از حق خودت برای نجات مردمت گذشتی باید ببینیم دنی هم میتونه؟؟) 
    نکته 1:حتی تو کینگزلندینگ هم زمان محاکمه تیریون دادگاه تشکیل شد ولی دنریس خودسر پدر و برادر سم رو تبدیل ب پودر کرد ب جرم زانو نزدن! من بهشون حق انتخاب دادم!! 
    نکته 2: برخورد اولیه ی دنریس با جان، زمانی که متوجه شد قرار نیست زانو بزنه زندانیش کرد! (سرسی ب عنوان ی آنتاگونیست زمانی ک متوجه شد جان قرار نیست خودشو کنار بکشه فقط کنار کشید) 
    نکات بسیارن ک اکثرا رو دوستان اشاره کردن و بنده به همین مقدار بسنده میکنم امیدوارم تعصب رو یک نقش جلوی قضاوت عادلانه ی مارو نگیره


  7. در 9 ساعت قبل، AliSina.M گفته است :

    باهات موافقم.....به نظرم دنریس هرچی میگذره کرکترش دیکتاتور تر شده....فکر نمیکنم حاضر باشه که تاجو تختو بده به جان....البته این امکان وجود داره که جان به نفع دنریس کنار بره اما اینکه دنریس به نفع جان کنار بره خیلی بعیده...نمیدونم چرا اما یه حسی بهم میگه دنریس ذات واقعیشو معلوم میکنه و دیکتاتور بودنشو نشون میده....پس احتمالا قراره شاهد مرگش باشیم چون طبیعتا قرار نیس یه دیکتاتور به تخت بشینه....شاید حتی خود جان بکشدش

    شایدم نه ....نمیدونم...باید منتظر بمونیم تا معلوم شه

    چرا میگین قرار نیست ی دیکتاتور رو تخت بشینه؟ 

    واس من یکی جالبه که بعد از به زیر کشیدن سرسی که شاید الان فک کنن آنتاگونیست اوله فیلمه دنریس رو در انتها ببینیم ک ب چیزی بدتر از سرسی تبدیل شده، شاید سریال با اینکارش بخواد ب ما نشون بده که تخت آهنین قابلیت تغییر آدما رو داره.. 

    اینکه انتهای فیلم همه چی ب خوبی و خوشی تموم شه مثل پایان جنگ با نایت کینگ که واقعا هدر رفتن 8 سال عمرمون پای این سریال بوده


  8. در 2 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

    ترکیب خوبیه برای حکومت: سانسا(سیاست آهنین و هوش) تیریون(سیاست لیبرال و خرد)

    دموکراسی به وستروس و مردمش نمیخوره .چون تعصب دارند به اصالت و برتری قومی قبیله ایشون .یه استارک همیشه یه استارک رو شایسته ی حکومت بر خودش خواهد دونست همونطور که یه لنیستر دوست داره زیر دست لنیستر باشه و...دموکراسی میگه مساوات و همه برابرن .اما وستروس ملوک الطوایفیه و همه خودشون رو برتر میدونن نه برابر .تنها یه نفر بوی دموکراسی رو می داد که اونم تو زرد از آب دراومد و در اصل یه دیکتاتوره=دنریس

    حالا که بحث بازیگری شد .بازیگر نقش یورون واقعا سبک سریال رو دچار اغتشاش کرده و باهاتون موافقم.


    و اما بهترین نقش آفرینی تقریبا توی تمام فصل ها رو میخوام بدم به سرسی .(لنا هیدی)که فوق العاده شخصیت سازی میکنه با کنش ها و واکنش هاش .
    یه نکته ی غریب اینکه به نظرم بازیگر نقش جان اسنو می تونست یکی دیگه باشه و نقش رو بهتر دربیاره .من از جان اسنو غیر از خط داستانیش هیچ اکت حیرت انگیز بازیگرانه ای ندیدم .آقای صورته با اون نگاه های نفهمش و اون ژست های قهرمانانه و در اصل احمقانه اش در گفتگوها و جنگ ها .

    چقد این نگاه و تحلیل خوب بود ک بنظرم نمیتونستم فقط به لایک بسنده کنم

    اول نوع تفکر و نگرش سانسا و تیریون و بعدش دقیقا نوع تفکر و ب نوعی تابوی حاکم بر وستروس که البته تغییرپذیر هم هست بنظرم

    سوم نقد دنریس که خیلیا ب دلیل نگاه احساسی یا حتی فمنیستیشون دنریسو ی شخصیت آزاده خواه میدونن که بارها و بارها خلافشو دیدیم و درمورد لنا هیدی هم کاملا موافقم

    البته با احترام در مورد نظر قبلی شما پیرو تی وی و سینما ووو مخالفم 


  9. در 16 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

     در مورد اینکه چرا جنگ سریع تموم شد فک کنم سه راه داشتیم : *مرده ها پیروز بشن و همه زنده ها نابود(فک کنم کسی این رو نخواد) *مرده ها پیروز بشن و شخصیت های اصلی سوار اژدها بشن و فرار کنن جنوب (اینم فک کنم زیاد منطقی نبود و امکانش هم نبود چون نایت کینگ هم اژدها داشت و اصلا وقتی میرسیدن جنوب همه رو میکشت و از همه مهم تر وقتی این همه آدم نتونن جلوی نایت کینگ رو بگیرن قطعا جنگ در جنوب هم با پیروزی همراه نبود مگر اینکه سرسی با وایلد فایر همه رو میبرد روی هوا) *زنده ها پیروز بشن (اینو یادمون نره نمیشد جنگ دو قسمت باشه چون نایت کینگ استراحت و اینا حالیش نبود our enemy doesn't tired doesn't stop doesn't feel پس مجبور بودن جنگ رو تموم کنن با کشتن نایت کینگ) 

     

    در ابتدا عرض کنم که یکی از دلایل تفاوت گیم با بقیه این بود که اونجوری ک بیننده دوس داشت پیش نمیرفت(مثل فیلمای مارول و دی سی) . روند منطقی و غیرمنتظره خودشو داشت که به بیننده ها تحمیل میکرد و بسیار هم موفق بود تو این کار

    فرمودید فک کنم کسی این رو نخواد،(درمورد نابودی زنده ها)  فرض رو بر این میذاریم که بیننده ها نخوان مگه عروسس  خونین خواست بیننده ها بود؟ من خودم ب شخصه شاید یه ساعت حرف نزدم ولی کی میتونه بگه ماندگار نبود؟ بینظیر بود حتی

    ی تفاوت دیگه گیم با بقیه همینطور ک بعضی از دوستان اشاره کردن نبود خیرو شر مطلق بود ولی چیزی ک دیدیم نایت کینگ تبدیل ب شر مطلق شد ک تناقضش تو ذوق میزد 

    یکی از تئوری هایی ک من خودم بهش فک کرده بودم رسیدن سرسی و ارتشش (شاید ی شباهتیم با ارباب حلقه ها میداشت) در انتها و از بین بردن ارتش مردگان بود و با مرگ نایت کینگ یا حتی بدون مرگش میتونستن چهره خاکستریشو ب ما نشون بدن با هدفی که داشت(و این هدف یه حقی هم توش نهفته باشه دقیقا مثل منس رایدر) که البته من فک میکردم خیلی باید جالب تر از این حرفا باشه

    درمورد نداشتن نبرد تن ب تن نایت کینگ بنظرم ی نکته مثبت بود برعکس حمله بی منطق دوتراکی ها که فقط جنبه هالیوودی داشت! 


  10. در 12 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

    من که شدیدا علاقه دارم جان بشه ولی از لحاظ کلی جان همیشه درگیر نایت کینگ و جنگ آخرالزمانیش بود و دنریس درگیر تخت آهنین و انتقام از لنیسترها. جنگ جان تموم شد با اینکه خودش تاثیر جالبی نداشت و کلا بحث اژدهاسواریش به جز قسمت رقص اژدها اصلا با اون شخصیت نبرد حرامزاده ها همخونی نداشت

    جنگ آخر متعلق به دنریسه و اگه زنده بمونه احتمالا تنها گزینه خواهد بود

    بهترین حالت هم تیریون و سانسا هستن یعنی جان و دنریس بمیرن و این دوتا با هم ازدواج کنن و حکومت کنن

    چیزی که تا الان دیدیم یا حداقل درک من این بوده که جان بسیار بر اساس احساساتش عمل میکنه و محبوبیتشم مدیون همینه ولی همینطور ک شما و دوستان گفتین بدرد حکومت نمیخوره منم تا قبل از زانو زدنش برای دنریس علاقه زیادی بهش داشتم

    دنریس نسبت ب جان ی گزینه ی وحشتناک تریه حتی ی دیکتاتور بالفطره که شاید اگ تیریون نبود الان کل وستروس پودر شده بود

    سانسا بهترین تکامل شخصیت رو داشته در کنار جیمی، ولی دوس دارم خیلی غافلگیر کننده تر از این حرفا باشه آخر فیلم


  11. در 22 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

    باز هم اسپووووویل

    واقعا هنوز نمیتونین درک کنید شاید کسی دوست نداشته باشه این چیزها رو ببینه

    واقعا هنوز نمیتونین درک کنید تو تایپیک بحث یک اپیزود سریال فقط درباره همون اپیزود حرف میزنن

    شما چن سالتون هست که هنوز این موارد ابتدایی رو هم نمیدونین

    :classic_angry::classic_angry::classic_angry:

    اجازه بده مخالفت کنم

    اینایی که شما بهش میگین اسپویل بنظرم پیش بینیه چون فاقد مستنداته


  12. در 3 دقیقه قبل، aliod گفته است :

    دور از انتظار نبود من مدت هاست به این فکر میکنم که دنی جان رو میکشه یا جان دنی رو

    موافقم

    خصوصا که گه گاهی چهره مخوف و دیکتاتور دنریسو ب رخمون میکشن

    اگه قرار باشه با هم ازدواج کنن و رو تخت بشیننو سرسی رو ب عنوان شخصیت پلید شماره 1 بعد از نایت کینگ ک شد شماره 2 به زیر بکشن حالا عده ای هم در این راه کشته بشن واقعا راضی کنندس؟ این سریال با اون 5، 6 فصل ابتدایی بی نظیر این میتونه پایانش باشه؟ من ک فک نمیکنم


  13. در 16 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

    امیدوارم حداقل مرگ سرسی جالبتر از مرگ نایت بشه

    به نظرم سانسا یه سیاستی در پیش گرفته و میخواد تیریون رو بکشه سمت خودش

    چرا مرگ سرسی؟ ینی سریال انقد قابل انتظار پیش بره؟ پیش گویی آزورآهای ک بنظر درست از آب در نیومد مگی هم در نیاد! 

    من ک هنوز نایت کینگو هضم نکردم و امیدوارم تو قسمت های دیگه ی چیزایی واسمون مشخص بشه

    سایت ipiramid نقد جالبی کرده قسمت سوم رو ک حرف دل منو خیلیارو زده


  14. در 18 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

    سورپرایز بزرگ سریال میتونه دقیقا این باشه که شر مطلق سریال کلاغ سه چشمه نه نایت کینگ

    من که با همچین تئوری هایی فقط قانع میشم! 

    وگرنه مرگ ساده ی نایت کینگ و جنگی  که هشت فصله داره روش مانور داده میشه که جنگ اصلیه ی همچین پایانی شایستش نبود


  15. نظر ندادم تا الان که اکثرا نظر داده باشن و از نظرات هم استفاده کرده باشم

    چقدر متعجب شدم که همه راضی بودن از اینکه آدم بده ی داستان مرد، 

    واس من که خیلی تناقض ها و پارادوکس ها بودجود اومد. ی سوال

    نایت کینگ آدم بده ی داستان بود؟؟! تناقض نداره با گیم؟ 

    کاش ی پلن منطقی تر واس سرنگون کردن آدم بده ی فیلم پیدا میکردن! 

    یاد مرگ ناتاشا تو فیلم خواب و بیدار افتادم!! 


  16. در 6 ساعت قبل، farshidmassumiyan گفته است :

    من همزمان با شروع پستهای اپیزود دوم در خصوص کلیه وقایع فصل هشتم و پیش بینی روند سریال و پایان اون با مدیریت سایت مکاتبه کردم و ایشون مجوز این رو داد که توی همین تاپیک هم میتونیم در خصوصش اظهار نظر کنیم و یا اگر دوست داشتیم تاپیک جداگانه بزنیم

    من فکر نمیکنم که محدود کردن کاربران در خصوص مواردی که با سریال و فصل هشتم مرتبط هست کار خوبی باشه چون زنده بودن یه سایت به کاربرانش هم بستگی داره 

    من فکر میکنم قشنگتر این باشه در صورتی که از قوانین تخطی بشه به همون کاربر تذکر داده بشه اما پنهانی نه اینکه توی جمع و تالار باشه و از اون کاربر درخواست بشه که نقطه نظرات رو منتقل کنه.

    امید جان ممنون که اشاره کردی به موضوع

     

    بچه های دیگه هم چون تا شروع جنگ چیزی نمونده لطفا نظرشون رو اعلام کنند?

     

    من خودم دوست دارم حتما تیوریون گریجوری فردا بمیره چون بعد از همه گناهانش توی وینترفل جنگیدن و اونم برای محافظت از شمال و هفت پادشاهی و از همه مهتر مقابل ارتش نایت کینگ افتخار بزرگیه که بار گناهانش رو بنظر من از بین میبره 

    در خصوص سگ شکاری و همه گروه پیمان برادری و همینطور جیمی هم نظرم همینه

    0a877828533e893a5b9769db5c51c805_XL.jpg

    5-Jon-Snow-Fights-White-Walker-in-Hardhome-Episode-of-Game-of-Thrones.jpg

    منم با شما هم نظرم و بقول یکی از دوستان خوندن پیامهای دوستان باعث میشه زمان یادمون بره، علاوه بر این متوجه خیلی نکات میشیم که دوستان خیلی خوب کشف میکنن

    ولی چیزی ک دیدم اینه ک ادمین سایت ظاهرا مخالفه! 


  17. در 40 دقیقه قبل، farshidmassumiyan گفته است :

    کم کم داریم به لحظاتی میرسیم که نبرد بزرگ وینترفل قرار شروع بشه و سرنوشت خیلی از شخصیتها و حوادث مشخص بشه .

    همه بیصبرانه منتظر هستیم 

    آیا کسی از شخصیتهای توی وینترفل هست که بخواهید بمیره؟ 

    اگر هست اسمش چیه؟

     

    نمیدونم واسه اینم باید یه تاپیک زد یا اینجا میشه صحبت کرد

    من از جورا خوشم نمیادو دوس دارم بمیره یا ی خیانتی ازش سر بزنه!! 

    ولی در کل منتظر کامل شدن چهره پلید دنریسم! 


  18. در ۱ ساعت قبل، Danny گفته است :

    واقعا نمی دونم!!ینی کیه.؟؟ 

    قیافش شبیه آریاس, نیس؟

     

    والا یکی از دوستان گفتن عوامل پشت صحنه البته من قانع نشدم چون این عکسا رو قبل منتشر کردن بررسی میکنن و نکته ای که منه نکته نبین متوجهش میشه حتما اونا هم میشن.. 

    شبیه لیتل فینگر نیس احیانا؟ 

    فقط امیدوارم از سمت سانسا خیانتی انجام نشه که تازه تونسته خودشو تو دل من یکی جا کنه! 


  19. در 5 ساعت قبل، saeed73enginer گفته است :

    کاملا عین همه...فقط اتفاقات کمی پس و پیشه...دقت کنین این فیلم نامه یک سال پیش اومد قبل از هر تریلر یا عکسی از سریال و در اون کشمکش و ناراحتی سانسا از دنریس و حتی کشته شدن ند آمبر کوچولو و فتح لست هارث توسط وایت واکرا پیش بینی شده بود...ناموسا پیش بینی لست هارث و مرگ ند آمبر اصلا نمیتونه اتفاقی باشه (هیچ فنی به ذهنشم نمیرسید این ماجرا که الکی اسنو بنویسه تو فیلمنامه دروغین)و این یعنی درست بوده اون فیلمنامه...در ضمن اون فیلمنامه نسخه نهایی نبود و قرار بود کمی پس و پیش بشه که شده...من دوباره اون فیلمنامه رو با دقت خوندم...واقعا اگه دقت کنیم یکی ان فیلمنامه با سریال فقط یه چیزایی یه کمی عوض شدن

    متاسفانه منم با‌ ‌‌‌شما هم عقیده ام، دیدار دنریس و جان تو سرداب.. 

    فقط دارم خودمو گول میزنم که واسه سرکار رفتن ما پخش شده و از اینجا به بعد به کل تغییر میکنه! 

×