رفتن به مطلب

گری کینگ

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    51
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های گری کینگ

  1. گری کینگ

    گریف جوان

    البته هیچ مدرکی مبنی بر دروغین بودن اگان وجود نداره، چرا که مرگ اگان نوزاد به گونه ای بوده که کسی نتونسته هویتش رو تشخیص بده و تمام کسانی هم که مسئول مرگش بودند( گرگور کلیگین، آموری لورچ یا حتی خود تایوین لنیستر) اکنون مرده اند. بنابراین وجود یک تارگرین راستین کاملا محتمل هست. ولی مهم این است که اگان تمام خصوصیات ظاهری یک تارگرین را داره. حالا می تونه واقعا خود اگان باشه می تونه از بلک فایر ها باشه.(احتمالش ضعیفه) حتی می تونه از نوادگان برایت فلیم باشه، چرا که اریون تارگرین سال در شهر های آزاد مزدوری کرد و مارتین خودش گفته که ممکن چندین فرزند نامشروع هم اون جا داشته باشه. مهم این هست که ایلیریو و واریس اهمیتی نمی دن که اصالت اگان چیه، برای اون ها مهم این هست که پادشاه مناسبی روی تخت آهنی بشینه. حالا آیا این وسط سودی هم خودشون می برن که بماند.
  2. گری کینگ

    آخرین فصل جان

    چیزی که مشخصه اینه که جان به خاطر حماقت خودش مرد. دیگه از وسط های کتاب 5 فهمیده بودم که برادر ها نمی تونن این وضعیت رو تحمل کنند و یه بلایی سر جان میارند. جان که به نظر انقدر باهوش میومد، چطور نسبت به این قضیه کور بود؟ خیلی راحت بوئن مارش و بقیه رو نادیده می گرفت و کار خودش رو می کرد. باید خیلی میانه رو تر از این ها کار می کرد و سیاست به خرج می داد. اشتباهات جان با آوردن اون غول شروع شد، نباید مدت زیادی نگهش می داشت تو کسل بلک. باید می فرستادتش به مثلا لانگ بارو، پیش آیرون امت وفاداری که انقدر بهش می نازند. اشتباه بعدی گرفتن وام از براووس بود. یک درصد پیش خودش فکر نکرد چرا باید براووس به نگهبان ها وام بده؟ اونم با این شرایط! آخه نگهبانان شب مگه چه منبع درآمدی دارند که بتونند این قروض را جبران کنند؟ آوردن تورمند به این ور دیوار کار خطرناکی بود، ولی می شد تحمل کرد. اما اصرار بیش از اندازه برای نجات مردم هاردهوم دیگه زیادی بود. من اگر بودم بی خیالش می شدم، مخصوصا وقتی کاتر پایک و هرچی کشتی و قایق داشت رو فدای این عملیات نجات کرده بود. شاید حداقل این جوری یک مقدار از اصطحکاک با برادر ها جلوگیری می شد. اشتباه بعدی این بود که این بوئن مارش بدبخت رو هیچ وقت آدم حساب نمی کرد. فقط تصمیمش رو به اون ها اعلام میکرد و نظرات اون ها رو رد. این شیوه ی فرماندهی درست و عاقلانه نیست. برادر ها هم مثل ما متمدن نیستن که بفهمند برای حفظ دیوار باید با این مسائل کنار اومد، اون ها یک سری آدم معمولی یا دزد و قاتلند که بهترین دوستانشون رو به خاطر همین وحشی ها از دست دادند، مسلما زندگی در کنارشون و حروم کردن غذا برای اون ها، از سخت هم سخت تره. و در آخر اون حرکت بچگانه برای ترک دیوار بود که حکم مرگش رو امضا کرد. نامه صورتی بمب اطلاعاتی کتاب 5 بود و من رو هم کلی هیجان زده کرد، اما این تصمیم جان بچگانه و از روی احساسات بود. تو که حاضر بودی تا هارد هوم برای نجات ملت پایین دیوار بری، به یکباره همه وظایفت رو فراموش کردی؟؟ این که جان دوباره زنده می شه که شکی درش نیست، اگر آزور آهای باشه که باید زنده بشه، ولی مرگ جان به هیچ وجه قهرمانانه نبود، بلکه نتیجه اشتباهاتش بود.
  3. گری کینگ

    لیست بازیگرهای فصل 5

    یعنی حذف برادران گریجوی (در صورت وقوع) بزرگترین خیانت سریال به کتاب خواهد بود، یعنی چی اصلا؟ مثل این می مونه که تو 3 فصل اول راب رو حذف کنند. اصلا داستان نابود میشه. اگه دلیلشون خطوط زیاد داستانه، که باید بگم با حذف گریجوی ها، اصلا چیزی نمیمونه که پخش کنند. من تازه می خواستم کلی از فصل آینده لذت ببرم. نگرانی ام این بود که چقدر این 3 برادر رو با حال نشون می دن، الان نگران اینم که اصلا نشونشون میدن یا نه؟ مارتین چطور می تونه همچین اجازه ای رو بده؟؟؟؟
  4. گری کینگ

    بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

    بله استاد ایمون زمانی می تونست پادشاه بشه. میکار اول پدر استاد ایمون که خودش چهارمین پسر پدرش، دیرون دوم بوده( یعنی شانسی پادشاه شده بوده هرچند فرمانده قابلی محسوب می شده) چهار پسر داشته. اولیش دیرون بوده، معروف به دیرون مست. او که ولی عهد به حساب می اومده از یه بیماری عفونی که از یک فاحـ*ـه گرفته بوده، می میره. یه دختر عقب افتاده هم داشته که اصلا به حساب نمیاد. پسر دوم، اریون تارگرین بوده. او به اریون هیولا یا به قول خودش اریون روشن شعله مشهور بوده که ظاهرا از برادر بزرگترش هم خل و چل تر بوده . او بی نهایت مغرور و ظالم بود و فکر می کرد اژدهایی در قالب انسانه. آخر سر هم یک جام وایلدفایر رو میره بالا( فکر می کرده اینجوری به اژدها تبدیل میشه ) و میمیره. ایشون هم یک پسر داشته که در کودکی میمیره. پسر سوم اما استاد عزیز ایمون بوده که وقتی پدرش از دنیا میره، شورای بزرگ که مونده بوده با این همه مرگ و میر کی رو پادشاه کنه، به او روی میاره. اما ایمون که یک استاد بوده، پیشنهاد رو رد می کنه و به همراه بلاد ریون معروف راهی دیوار میشه و پادشاهی می رسه به برادر چهارم، اگان پنجم یا اگان نا محتمل، چون وقتی به دنیا اومد، چهارمین پسر چهارمین پسر شاه بود یعنی هیچ کس احتمال نمی داد او روزی بر تخت آهنین بنشیند. در نهایت به نظرم کل قضیه به نفع وستروس شد که ممکن بود یه اگان نالایق دیگه رو تجربه کنه. چه دیوانه هایی در میان تارگرین ها پیدا میشند.
  5. گری کینگ

    خبرهایی از فصل 5 سریال!

    یه سوال فنی! چرا اون برادران معروف رو تو اسپویلر گزاشتید؟ یعنی وجودشون چه اسپویلی میتونه داشته باشه؟؟ بگزریم، پارسال یا شاید حتی بیشتر بود که وقتی اولین با شخصیت برادر بزرگتر آشنا شدم، تو یکی از فروم های خارجی دیدم که یه بابایی اصرار داره این شخص در نقش او بازی کنه، که به نظر من هم کاملا بهش می خوره: http://www.imdb.com/media/rm3042814208/nm2845631?ref_=nmmi_mi_all_pbl_19 به هر حال این تنها تنها گمانه ای است که در مورد این شخصیت فوق العاده زده شده! . هیچی دیگه از این سریال نمی خوام جز خوب در آوردن این برادر ها، یعنی اگه بخواد به بی روحی حال حاضر درگن استون باشه
  6. گری کینگ

    کتاب صوتی (فارسی)

    من هم گفتم یه دهن بخونم دیگه! http://www.rodfile.com/gp956q9a07ji http://www.rodfile.com/z3k5wz1yf87x http://www.rodfile.com/980mkpo6qb0u
  7. گری کینگ

    بحث‌های قسمت ششم از فصل چهارم، «The Laws of Gods and Men»

    آقا الان این آشا گریجوی رو چی کار می خوان بکنند؟ امیدوارم همه این ها مقدمه ای برای خراب کردن جزایر آهن در فصل بعد نباشه! خیلی نگران شدم.
  8. گری کینگ

    کتاب صوتی (فارسی)

    آقا من هم شدید هستم، اما مطمئن نیستم ازش استقبال بشه یا نه. با توجه به اینکه 2 کتاب آخر هنوز ترجمه نشده. به هر حال ارزش امتحان کردن رو صددرصد داره. من الان خودم از کتاب صوتی برای کتاب پنجم استفاده می کنم، ولی خیلی باهاش حال نمی کنم چون راوی صدای شخصیت ها رو اصلا خوب در نمیاره، هرچند راوی گریش خوبه. همه می گند که صدای بم و قوی دارم، ولی من زیاد مطمئن نیستم. پیشنهاد می کنم هرچه سریع تر یک متن آزمایشی در این جا قرار بگیره که یه تست رو بدیم حداقل!
  9. گری کینگ

    بحث اپیزود سوم از فصل چهارم، Breaker of Chains

    و اما پتایر بیلیش... صحنه روی کشتی شاید به بهترین شکل نشان داده نشد( نمی دونم چرا ریز نقشه رو نشون ندادند چون پتایر تو همون فصل به سانسا همه چی رو میگه) اما به همه نشون داد که لیتل فینگر واقعا چه موجودیه. واقعا جای تعجبه که کلا هیچکس در مورد لیتل حرف نمی زنه و همه او را نادیده می گیرند(نه تو سریال، بلکه بین طرفدار ها). واریس در فصل قبل یک جا میگه که لیتل فینگر یکی از خطرناکترین مردان در کل وستروسه، که من صد در صد باهاش موافقم. تا زمانی که بیلیشی وجود داشته باشه، چه شاه بچه ای مثل تامن و چه دنریس با اژدهایانش روی تخت آهنین امنیت نخواهند داشت. اما واقعا لیتل چی می خواد. او که وقتی به دنیا اومد نه اسمی داشته نه پولی و نه ارتشی و نه سرزمینی. تا کجا میخواد پیش بره؟ خودش می گه اگه مردم ندونند که چه هدفی داری، نمی تونند حرکت بعدیت رو پیش بینی کنند. پس احتمالا ما هرچه حدس بزنیم نمی تونیم پیش بینی کنیم. من فقط میدونم که او همیشه یک قدم از همه جلوتره. تو سریال که شخصیت مورد علاقه من رو خراب نکردند، انشالا فصل بعد و آیرون بورن ها رو هم خوب دربیارند. راستی گلدن کمپانی و استنیس؟ یک لحظه فکر کنید گریف پاشه بیاد درگن استون
  10. گری کینگ

    بحث اپيزود دوم فصل چهارم The Lion and the Rose

    پ.ن: کسی نظری نداشت؟!
  11. گری کینگ

    بحث اپيزود دوم فصل چهارم The Lion and the Rose

    پستتون رو تو اسپویلر گذاشتم.
  12. گری کینگ

    بحث اپيزود دوم فصل چهارم The Lion and the Rose

    این قسمت فک بینندگان رو پایین انداخت، ولی من منتظر قسمت بعدم که وقتی مغز متفکر رو نشون می دهند، فک بیننده ها زمین رو هم سوراخ می کنه. فقط دعا می کنم اون تیکه رو خوب در بیارند، یعنی من که هنگام خوندن کتاب نفسم گرفت، حلالشون نمی کنم اگر تو سریال حقش رو ضایع کنند.
  13. گری کینگ

    بحث های اپیزودیک فصل چهارم، اپیزود اول

    مسخره ترین چیز این بود که کلا همگی چقدر راحت حضور برین در دربار رو پذیرفتند. مثلا طرف عضو گارد رنلی بوده. ولی کلا برای سریال بین ها شروع خوبی بود: معرفی دورنی ها با اون شهوت و لهجه و رنگ پوست. نشون دادن وحشیگری فری فکس که حسابی ترسناکشون کرده. حضور جوناس اسلینت و سر دانتوس هولارد (شانس آوردیم کلا حذفشون نکردن) عدم علاقه سرسی به جیمی و چیز های دیگه ای که لازم بود بیننده بدونه. فقط قاعدتا نباید سندور زخمی می شد تو اون مهمان خانه؟
  14. گری کینگ

    بحث های اپیزودیک فصل چهارم، اپیزود اول

    Winter Is Downloading
  15. من اولش خيلی به اين قضيه 3 فصل توجه نکردم و زدم بيليش. اما ميبينم که خيلی فرقی نداره، تا وقتی شما ميدونی که اين بشر چه کار ها کرده، نميتونی گزينه ديگه اي انتخاب کنی. واقعاً شخصيت ليتل فينگر (که شخصيت محبوب من هم هست) نياز به تحليل و نقد بسيار داره. ليتل فینگر تا اين جای کار (فصل3 سريال) تنها شخصيتی هست که هرگز نه پسرفت کرده و نه حتی درجا زده، بلکه مدام در حال پيشرفته. با اين همه نه خاندان قدرتمندی داره و نه جنگجو به حساب مياد. مارتين ميخواست با اين شخصيتش نشون بده که دنيای وستروس لزوما نام بزرگ يا قدرت جنگاوری نمي خواد تا توش موفق باشی، بلکه کافيه مخت رو به کار بندازی. يکجور هايی مطمئنم که وقتی کل کتاب ها تموم بشه و شما اين نظرسنجی رو بزاريد، ليتل فینگر اول ميشه.
  16. برام عجيبه که خيلی ها شکستن سوگند وفاداری رو بد ميدونند. آقا مثلاً جانوس اسلينت رو در نظر بگيريد. اسلينت به جافری سوگند وفاداری خورد، سپس به دستور او شروع به کشتن حرامزاده های رابرت کرد( که شامل بچه های معصوم هم بوده). مطمئنم همه اين جا جانوس را شخص شروری ميدونند، اما آيا او اشتباهی کرده. به طبق گفته خيلی از دوستان، او کار درست رو هم انجام داده. چرا که به سوگندش وفادار مونده. من خودم زنا با محارم رو انتخاب کردم چون اين بدترين کاري است که در ذهنم ميگنجه. ربطی هم به اين که بقيه صدمه ميبينند يا نه نداره. سؤال کردن از نظر شما کدوم بدترينه، من هم جواب دادم. الان اگر مجبور باشم زنای با محارم کنم يا به کسی تجاوز کنم، من تجاوز رو انتخاب ميکنم تا از گناه وحشتناکتر دوری کنم.
  17. گری کینگ

    انتقادات و پیشنهادات

    با عرض خسته نباشيد، خواستم پيشنهادی را مطرح کنم که نميدانم اخيراً مطرح شده يا خير. و آن در مورد ترجمه فصول کتاب است که به نظر ميرسد که مدت ها است متوقف شده. البته ميدونم که م.م.استارک عزيز همچنان دارند در اين راه زحمت ميکشند. از طرفی ديگر توانايی کاربرانی که در ويکی فعال هستند در امر ترجمه در سطح خوبی قرار داره و خيلی خوب ميشه اگر از اين توانايی در ترجمه کتاب هم استفاده بشه. چون فکر ميکنم خيلی ها هستند که ترجيح ميدهند ادامه کتاب را بخوانند. البته اين به این معنی نيست که کلاً ويکی رو رها کنيم. فقط کافيه که زمانی که پيش از این به ترجمه مقالات ويکی اختصاص داده ميشد، نصفش برای ترجمه کتاب صرف بشه. مثلاً اگر 5 کاربر آمادگی اين کار را داشتند، هر فصل بين اين 5 نفر تقسيم بشه که کار ديگه به دوش يک نفر نباشه. فقط به يک ويراستار نياز هست تا ترجمه ها را يک دست و آماده کنه. اين جوری ميشه در فواصل معين، فصول رو در اختيار علاقه مندان قرار داد. البته اگر ساير مترجمان علاقه اي به اين کار نداشته باشند و يا ميزان استقبال از اين کار به اندازه نيست که ارزش دردسر هايش را داشته باشد، که ديگه هيچی.
  18. گری کینگ

    کپی رایت تصاویر

    شرمنده، من چند بار پست اول رو خوندم، ولی آخر نفهميدم بايد چيکار کنم . فرضا من تصويری از ffg رو وارد کردم. و بعد اون رو رده گذاری هم کردم. اما بعدش پس از استفاده از اون تصوير در مقاله، چه کار بايد کرد؟ يعنی الگو {{ffg}} رو در قسمت خلاصه وارد کنم؟ اگر يک راهنمايی دقيق تر کنيد ممنون ميشم.
  19. گری کینگ

    معادل های مناسب و شیوه های نگارش برای ویکی

    دوستان من دچار مشکلی در رابطه با واژه crow's eye شدم. در ابتدا فکر ميکردم که چشم کلاغ ميتونه مناسب باشه ولی بد که کتاب چهار رو بيشتر خوندم، فهميدم که اين لقب به خاطر چشم بند مشکی هستش که او ميبنده، اما بعد با ترجمه تاليسا عزيز( که ترجمه هايشان را خيلي قبول دارم) رو به رو شدم که چشم زاغی ترجمه کرده بودند. اول فکر کردم که ترجمه خوبيه ولی بعد احساس کردم که اکثر خوانندگان ممکن است اين برداشت را داشته باشند که چشم های يورون زاغه، يعنی همون تعريف مصطلح در فارسی. پس خودم فکر کردم که چشم کلاغی شايد بتونه مفهوم رو بهتر برسونه. نکته ديگر اين که crow's eye اصطلاحاً به کسی ميگن که چشمانش مرتب در حال ديد زدن و سرکشيه، البته از نوع منفيش. حالا موندم که بهترين ترجمه چی ميتونه باشه، شما هم يه کمکی بکنيد ممنون ميشم.
  20. گری کینگ

    نحوه استاندارد نوشتن در ویکی

    تا حدودی حرف شما درسته، اما اگر دنبال خاندان خاصی ميگرده، ميتونه اسم همون خاندان رو سرچ کنه، ديگه چرا بياد تو جداول دسترسی سریع بگرده. البته اگه شما خودتون اصرار داريد، ميتونيد اين کار رو بکنيد، ولی بری من يخورده سخته
  21. گری کینگ

    معادل های مناسب و شیوه های نگارش برای ویکی

    در مورد اين که بعضی از اسامی انگليسی طنين قشنگتری داره و برای بسياری ها، اسامی انگلیسی آشنا تره شکی نیست، اما بايد توجه داشته باشيم که ويکی به زبان فارسی است. در ضمن، رد گاد خوب به گونه اي است که هرکسی ميتونه درست بخوندش و معنيش رو هم بفهمه. اما شما بگو با the lands of always winter چيکار میشه کرد؟ اسم يک مکان هست ديگه. اگه اين رو با حروف فارسی بنويسيم هم متن زشت ميشه هم هرکسی اون رو يک جور ميخونه. يا مثلاً اگر من فقط بنويسم ironman's bay، طرف از کجا بفهمه که اين يک خليجه، و اگر من بنويسم خليج ironman's bay, يکی که ميفهمه، ميگه چه مترجم بي سوادی که دو بار از واژه خليج استفاده کرده. همينطور که توجه کرديد، اگر به روش شما عمل کنيم، مشکلات فراونی پيش خواهد آمد، اتفاقاً پيشنهاد من اين است که تا جای ممکن کلمات ترجمه شوند. البته ما به اين توافق رسيديم که نام شهر ها به غير از باراندز پادشاه، و نام تمامی قلعه ها ترجمه نشند. راستش من بيشتر نگران هماهنگ بودن ترجمه ها هستم تا ميزان ترجمه شدن کلمات
  22. گری کینگ

    نحوه استاندارد نوشتن در ویکی

    فکر نکنم اين مسئله ضرورتی داشته باشه. فقط باعث ميشه که زمان بيشتری از مترجمان گرفته بشه.
  23. گری کینگ

    نحوه نوشتار و تلفظ اسامی در ویکی

    "تخت درياسنگ" چطور؟ تو گوگل که ميگشتم، فهميدم که درياسنگ معنی همون سنگ دريايی رو ميده.
  24. گری کینگ

    نحوه نوشتار و تلفظ اسامی در ویکی

    دوستان seastone chair چی ترجمه بشه؟
  25. بابا وستروس اون قدر هم بی در و پيکر نبوده، حتی در زمان شورش رابرت. اگر تايوين بعد از غارت باراندز، اعلام پادشاهی ميکرد، کل شش منطقه ديگه بر عليهش بلند ميشدن. رابرت خون پادشاهی را در رگهاش داشت، ولی تارگرين نبود، و اين که پيش از اين که شورش به نقطه اوجش برسه، سران شورش رابرت را به همين دليل به عنوان مدعي تاج و تخت انتخاب کردند. چيزی که مشخصه اين هست که وستروسی ها به جانشينی که خون پادشاهی داشته باشه اهميت ميدهند، نه کسی که طلای بيشتر داره.
×