-
تعداد ارسال ها
849 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
پست ها ارسال شده توسط تالیسا
-
-
ای من فدای اون مظلومیت شما (تارگرین) بشم!
یه جوری میگید مظلومیت انگار تو صحرای کربلا سلاخی شدن! اینا که از اون بزرگ (اگان) تا کوچیکشون (دنریس ) تا اونجا که تونستن فقط خون ریختن و بیگناه کشتن.
-
کار خاصی لازم نیست، اونقد ling و lat رو تغییر بده تا تو اون نقطه ی مورد نظرت بیفتن. منتها وقتی داری نقطه امتحانی میذاری پیش نمایشو بزن، بعد وقتی از نقطه مطمئن شدی، ذخیره کن.
-
آتیش فقط روی وایت ها تاثیر داره و بر روی آدرها موثر نیست. همون طور که تو کتاب سوم وقتی سموئل با اون آدره روبه رو میشه پاول کوچیکه سعی می کنه که آدر رو با آتیش دور کنه ولی آدره با شمشیرش آتیشو خاموش می کنه و پاول رو میکشه.
تو متون کهن نوشته شده که فولاد اژدها می تونه آدرا رو بکشه و یه عده معتقدن منظور از فولاد اژدها، فولاد والریاییه. همه اینا تو مداخل آدرها و وایت ها تو ویکی هست. می تویند مطالعه کنید.
-
شاید بشه «برادر رضاعی» ترجمه ش کرد.
-
اگه می تونی تا آخر هفته صبر کن تا ردودینگو ترجمه کنم، بعد بشین بخونش.
جان آمبر کوچیک که محافظ رابه و همونجا میمیره پدرئه هم چند نفر مامور ئاسش گذاشتن که مستش کنن باز با این وجود یه چند نفرو لت و پار کرد ولی بازم اسیر شد. تو کتابای بعدی هم همچنان تو دوقلوها اسیره.
تو کتاب دوم تیریون اسلینترو میفرسته دیوار. اونجا این اسلینت با اون یاروئه بود تو دیوار به تازه کارا اموزش میداد به جان می گفت لرد اسنو، با اون دست به یکی کرده بود تا یکی از خودشون فرمانده کل بشه. کلیم جانو اذیت کردن و گفتن تو قسمتو شکستی و یه مدتم زندانیش کردن. بعد جان وقتی به فرماندهی رسید اون یاروئه رو کشت، اسلینتم فرستاد یه قلعه ی دیگه تو دیوار که متروکه بود تا اونجا رو سر و سامون بده.
-
بچه ها می خواستم یه پیشنهاد راجع به ترجمه مداخل ویکی بدم.
الان یه سری افراد هستن که تا کتاب سوم خوندن و با شخصیتایی مثه آریانه مارتل یا جان کانینگتون و ... اصلا آشنایی ندارن، ما الان داریم مداخل شخصیت های آینده ی کتابو ترجمه می کنیم درحالی که همین شخصیتای فعلی ترجمه نشده باقی موندن! جورا مورمونت، سمول تارلی، برین، الان اینا خمینطوری موندن درحالی که شخصیتای مهمین و تا همین جای کتاب تاثیرگذار بودن.
من پیشنهاد میدم یه سری از شخصیتا رو که ویکی برنامه داره در آینده ترجمه کنه رو حذف کنیم و به جاش شخصیت های متاخرتر رو تموم کنیم، بعدش بریم سراغ بقیه.
-
چرا با گذاشتن اینا تو ویکی مخالفت شد؟
-
خب نظر من:
اول رلور، دلیل میخواد، جدا ازم دلیل میخواین؟!
دوم خدایان کهن
سوم خدای بینهایت چهره
بقیه شونم که بیخودن.
من همیشه معتقد بودم که خدایان کهن به پیروانشون کمک می کنن ولی جاهایی که وجود دارن، نه تو جنوب که تمام درختا رو قطع کردن. ولی واقعا فکر نمی کردم تو نظرسنجی جایی داشته باشه ولی الان با صلابت صدر لیست نظرسنجیو به خودش اختصاص داده و از این جهت پدیده این دوره از نظرسنجیه
تشکل خدای بینهایت چهره جالبه ولی خیلی نظام منده یعنی ادم یه حریم شخصی، یه زندگی خصوصی واسه خودش نداره.
رلورم خوب معلومه دیگه چرا. حتی اگه کارایی که پیروانش انجام میدن جادو باشه، بازم کارایی که دیگران نمی تونن انجامش بدن یا لااقل براشون ساده نیست.
در واقع معیار انتخاب من به حق بودن یا نبودن اون خدا نیست. من کاملا مثه یه انسان بدوی نشانه ها و معجزات اون خدا رو می بینم و بهش ایمان میارم
-
جناب ars stormborn منم ورودتونو خوشامد میگم. فقط اینکه فارسی رو پاس بدار برادر من، زبان مادری و مشترک، و اینکه اگه خواستی خودتونو یکم بیشتر معرفی کنید.
-
نمی دونم چرا این حس تنفری که شما نسبت به دنریس دارینو من نسبت به اگان دارم. کلا خیلی آدم مغرور و خودبزرگ بینیه. اصلا باهاش حال نمی کنم.
-
آریا جان امیدوارم که از پس کنکورت به خوبی بر بیای و ما رو هم فراموش نکنی و هرچه زودتر دوباره به جمع وستروسیا برگردی
-
آره. استفاده می شه. تو همین بازیا یه سری اطلاعات راجع به افراد و شهرها و ... میده که بعضیاش تو کتابا نیست.
ایفا خوبه. اون دو تا رو هم بذاریم {{بتت ایفا}} و {{نایا ایفا}}
-
-
یه تعدادی هستن که تصویر ازشون زیاده. فعلا Marc Fishman، Sir-Heartsalot، Rene Aigner رو اگه بتونی اجازه شونو بگیری خیلی خوب میشه.
-
به نطر من ترجمه کن. خیلی از شخصیتا مردن ولی تو کتابای بعدی ارجاعاتی بهشون میشه.
-
فکر می کنم داره واسه جنگ آماده میشه ولی اینکه نتیجه چی میشه رو نمیدونم. ولی روس بولتون رمزیو از جلو فرستاده و خودشو و نیروهاش عقب تو وینترفل موندن. داره از همون تکنیکی که تو ترایدنت و هارنهال امتحان کرده بود، استفاده می کنه.
در کل شانس استنیس خوبه.
-
براساس نامه رمزی. براساس خیانت کاراسترک ها. شما بر چه اساسی میگید احتمال پیروزیش زیاده؟
بر اساس فصلی از «بادهای زمستان» که مارتین تو یه مراسمی خونده و تو اون مشخص شده که نامه ی جان به استنیس می رسه و اون از خیانت کاراستارکا مطلع میشه، با نماینده بانک اهنین مذاکره می کنه و جین پول رو به تصور اینکه آریا استارکه با محافط نزد جان اسنو می فرسته. مدخل استنیس رو تو ویکی بخونید.
-
استاد بر چه اساسی می گی احتمال پیروزیش کمه؟
-
اون فرضیه که از نطر من خیلی بعیده. حالا به فرضم درست باشه تمام وستروس تایوینو پدر تیریون می دونن. دیگه از پدر اون ورترهم مگه داریم.
در مورد خویشاوند کشی باید بگم مربوط به فامیلای نزدیکی میشه که باهاشون نسبت خونی داری. یعنی فیملای نسبی نزدیک نه فامیل سببی. الان کشتن پدر زن کجاش تابویی که شکسته شده.این اصلا اسمش خویشاوندکشی نیست.
-
اگه بخوای استفاده کنی میشه ولی به نظر من کلا ندارش. اون اسپویلر خودش اسپویله
-
استاد
پدرکشیو با پسر پسر دایی پدر کشتن ( ) یکی می کنی، آیا؟ واقعا!
-
البته خدایان کهن همونطور که یه بار اوشا به برن گفت تو شمال و مکان هایی که هنوز درختای چهره وجود دارن، خیلی خوب عمل می کنن و به دعا پاسخ می دن. اما تو جنوب که دیگه درخت چهره ای نیست اونا قدرتی ندارن.
-
آره یه ریگارم داشتن
که وایمن مندرلی یه سرش کرد
-
این ریگار کلا تو توهم این بوده که واسه اگان، یه خواهر بیاره اسمشو بزاره ویسنیا ولی دیگه دست تقدیر بهش پسر داد
بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]
در وینترتاون
ارسال شده در
علاوه بر این دلایلی که کیوان گفت، براتیون که ادعای مظلومیت نکردن. چه کشته باشن و چه کشته شده باشن، مثه مرد پاش وایسادن. تارگرینا وقتی پیروز بشن میگن جنگ دیگه، شد ولی وقتی شکستشون میدن فغان سر میدن که آی حقوق قانونیمونو ازمون گرفتن و ما مظلوم واقع شدیم. دیگه باید تحمل شکستم داشت.