رفتن به مطلب

تالیسا

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    849
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط تالیسا


  1. تیریون ! حیف که از خاندانتون خیلی خوشم میاد و دارم به نفعشون تو تاپیی که اشاره کردم ، شمشیر میزنم ، بابا خاندان ما صلح بین همه برقرار کرد ! با اومدن تارگرین ها یه پادشاه داشتین نه 7 تا ! راه ها امن شد و کشور در صلح و صفا به خوبی و خوشی داشت تا قیامت پیش میرفت که یدفعه قیام شد (بدون هیچ دلیل یا گناهی از جانب خاندان ما )

    ای من فدای اون معصومیت خاندانتون بشم


  2. فایل پی دی اف ترجمه ی کامل کتاب سوم رو از کجا میشه پیدا کرد . تو این سایت که نیست .

    کتاب شوم هنوز ترجمه نشده. سحر مشیری که دو جلد قبلی رو ترجمه کرده، اعلام کرده که در حال ترجمه است ولی معلوم نیست کی تموم شه. یه آقایی هم به نام m. m. stark 20 فصل اول رو ترجمه کرد بعد رفت سراغ ترجمه برای انتشارات، برا همینم دیگه ترجمه نکرد. ولی الان یه چند وقتی میشه که دوباره ترجمه رو از سر گرفته. میتونید از اینجا مستقیما از وبلاگشون دانلود کنید:

    http://winterfell.mihanblog.com/post/category/1


  3. الان تست کردم. درسته. غیر از سال 298 که هنوز درست نشده بقیه کار میکنه. بذار صفحه کامل لود بشه بعد روی اینا کلیک کن.

    از چه مرورگری استفاده میکنی؟ با یه چیز دیگه هم تست کن.

    آره. ببخشید. من اون موقع رو 298 به بعد کلیک کردم و اشتباها عنوان اون قسمت 298، 297 نوشته شده بود. برا همین کار نمی کرد. ببخشید.


  4. کراکن . موجود قوی و افسانه ای که هیولایی دریایی به شکل ماهی مرکبی غول آساست نشان خاندان گریجوی است . البته اصلا از این خاندان خوشم نمی اید .

    اینم توضیح زیادی راجع بهش وجود نداره. حتی معلوم نیست واقعیه یا کلا یه موجود افسانه ایه. فقط اینکه میتونه کشتی های ماهیگیری رو پایین بکشه و ناگا ازش تغذیه میکرده، همین.

    ولی من فکر می کنم مثه آدرها که همه فکر می کردن قصه است تا اینکه ظاهر شدن، کراکن هم اینجور باشه. و فکر میکنم تو کتابای بعد بیشتر راجع بهش بشنویم و یا شاید حتی ببینیمش.


  5. سر تاليسا چرا داري ميپيچوني بله تايوين مستقيم نجنگيد ولي تاكتيكش اين بود كه بي حركت بشينه تا نيرو راب تحليل بره اما تورهن تسليم شد فرق زيادي بين تسليم شدن و آروم نشستن تا شرايط مساعد بشه هست

    تسلیم شد چون بقای خاندانشو در این میدید. باید می جنگید تا مثه گاردنرها نابود بشه؟ یا مثه لنیسترها یه ارتش آش و لاش و سوخته واسش باقی بمونه؟ حالا این یکی بر اساس عقلش و تجربه های دیگران تصمیم گرفته اسمش بزدلیه؟ آدما بر اساس منافع خودشون و خاندانشون تصمیم می گیرن. تورهن براساس تجربه ی های گاردن و لنیستر تصمیم گرفت و تصمیم درستی بود. استارکا در طول تاریخ این تصمیمای درست و گاه سخت رو گرفتن و برای همینه که قدیمی ترین خاندان وستروسن.

     

    ما كه نگفتيم لنيستر ها عاري از حماقتن ولي تفاوت هوش لنيستر ها با استارك ها از زمين تا آسمونه

    زمان تایتوسم همینو می گفتی؟


  6. اووووووو. آدم یه نصفه روز نیست میاد میبینه کلی پست اضافه شدهو آخه اینا رو رو کجای دلم بذارم.

    تایتوس کند ذهن نبود فوق العاده ترسو بود وجود اینو نداشت که بخواد قاطعانه با پرچمداراش رفتار کنه البته اینم به نوعی حماقته ولی این که بگین احمق بوده نه قبول ندارم

    خیلی جالبه. وقتی پای استارکا وسطه حماقته ولی حرف لنیسترها که به میون میاد اسمش میشه ترسویی. نه جناب این اسمش بزدلیه و بزدلیم یه نوع حماقته. کسیم که حماقت میکنه احمقه. شما دارین حرفو میپیچونی که حماقت تایتوسو نادیده بگیری. خب پس من دیگه حرفی ندارم.

    بازم بر میگردیم سر حرف حرف حرف تورهن میگن میخواسته اژدها رو بکشه ولی حتماً دیدن نمیتونن که بیخیال شدن وگرنه دلیل دیگه ای برای بیخیال شدنش وجود نداره فرقش هم اینه که باقی جنگیدن و شکست خوردن ولی تورهن بدون نبرد سر خم کرد

    ایرادش چیه. وقتی تایوین از زیر جنگ مستقیم و تلفات زیاد در میره، ذکاوته ولی برا استارکا قابل قبول نیست. تورهن به هر دلیلی از کارش منصرف شد. فهمید که این جنگ جز نابودی چیزی براش نداره. نبرد میدان آتش رو دید و نخواست تلفات بده. این هوش تورهن بود که به موقع به اشتباهش پی برد و کنار کشید. پذیرش اشتباه خودش شجاعت میخواد.

    یه خرده تفرقه بندازم، جان که استارک نیست یه اسنوِ پس بحثش جداست. شما میگین چون راب جنگها رو برد این نشون دهنده هوششه نه اصلاً اینطور نیست نمونش خود شما رابرت براتیون تاج رو برد شورش بیلون رو سرکوب کرد ولی فرد عاقلی بود نه از کجا میدونین وقتی جنگ تمام میشد حماقت های راب شروع نمیشد؟؟؟ تازه راب حماقت هاش رو با نادیده گرفتن فری ها، اعدام کاراستارک و دادن فرمانده ای یه بخش از سپاهش به دشمن دیرینشون بولتون ها شروع کرده بود

    این دیگه چه حرفیه. رابرت ممکنه بعد از شاه شدن به هر دلیلی دست از همه چی کشیده باشه ولی فرماندهی یه قیام و سرکوبی یه شورش بعد از اون چیزیه که خیلیا رو کله پا کرده. بیلون با فکر اینکه رابرت بعد از جنگ، پشتیبانی، نیرو و توان کافی برای مقابله باهاش رو نداره، شورش کرد. چندانم بیراه نبود. ولی رابرت تونست اونو سرکوب کنه. به هیچ وجه نمیشه کسی که از پس این چیزا براومده رو احمق دونست. شاید به وقتش اشتباهات خودشو داشته ولی احمق نیست.

    آیرن بورن های همونطور که گفتی جنگجوهای خوبین ولی چیزی به جز یاغی نیستن با اقتدار میان غارت میکنن همین که شکمشون سیر شد ضعیف میشن پس حریف چندان قدری نیستن

    الان شاید ولی قبل از اگان اونا خیلی منسجم تر بودن، طوری که ریورلندز، آربر، جزیره ی خرس رو تحت سلطه داشتن و هارن سیاه با نیروی بازوی برده هاش هارن هال رو ساخت. به هر حال نیروی مرکزی قدرتمندی در شمال بوده که مانع حمله ی آهن زاده ها میشده. اونا حتی زهرشونو ریختن و در مقاطعی جزیره ی خرس رو تحت سلطه گرفتن. وجود دائمی آهن زاده ها حتی اگه یه مشت یاغی باشن، همیشه یه تهدید جدی بوده هم برای شمال و هم غرب. لنیسترها هم کم مصیبت نکشیدن از دست اینا. معادن طلاشون هیچوقت از دست اینا در امان نبوده و بارها غارت شده.

     

    @ریگار:

    قبول دارم که راب تلاش زیادی واسه جلب حمایت لایسا نکرد ولی بدشانسیم آورد. رنلی کشته شد، قوای هایگاردن از دوست به دشمن تبدیل شد. راب نقشه ی خوبی برای اتحاد با براتیون ها کشیده بود ولی استنیس خیلی سرسختتر از این حرفا بود که بخشی از ازش هم بر میگرده به ملیساندر. نمیشه شانس رو دخیل ندونست.

    اینکه رهبری پیاده نظام و بخشی از سپاهش رو دست بولتون ها داد بازم از نسخه هایی بود که کتلین براش پیچیده بود. یا درمورد بلک فیش موافقم. باید اصرار بیشتری میکرد. اگه کتلین همراه راب بود از ازدواج منصرفش می کرد ولی بلک فیش اینکارو نکرد. (اخه این کارا چیه. میخوای شرافت دختره حفظ شده، به جان گنده بگو باهاش ازدواج کنه . حتمن خودت باید از شرافتش دفاع کنی. آخه این دختره اگه شرف داشت ...)

    در کل به نظر من راب اشتباهاتی داشت ولی شانس بد و دست مارتین به رغم شایستگی هاش همه چیو عوض کرد.


  7. تالیسای عزیز ، لطفا به کتاب های بعدی اشاره نکن ! داریم بر اساس اطلاعات دو کتاب و نیم اول صحبت میکنیم.

    باوشه

    ند تو قیام نقش پر رنگی داشت ، اما نه به خاطر ویژگی ها و قدرت فردی ، ند پر رنگ بود چون ارتش بزرگترین خاک وستروس رو داشت هدایت میکرد ! چون به خاطر مرگ پدر و برادرش و برای نجات خواهرش ادعا و انگیزه داشت .

    به هر حال این چیزی از قدرت رهبری و دلاوریش تو جنگ کم نمیکنه.

     

    رابرت به عنوان دوست ادارد و به عنوان یه دایم الخمر، حرفش سندیت نداره :دی

    حرف اون بانوی گیسو طلاتون که سندیت داره. اون تو وینترفل در صحبتاش با جیمی نشون داد که روی ند حساب میکنه و واسش نقشه کشید. آدم واسه یه مهره ی معمولی اینقدر خودشو به آب و آتیش نمیزنه.

     

    اما این تنها اشتباه راب نبود ، راب زمانی اشتباه کرد که خونه اش رو در دست مردان آهن رها کرد تا با جنوب بجنگه ، زمانی اشتباه کرد که قوای دره رو نادیده گرفت و هیچ تلاشی برای متحد شدن اونها با خودش نکرد ، زمانی اشتباه کرد که کاراستارک رو به خاطر دوتا توله لنیستر گردن زد ،زمانی اشتباه کرد که تیان رو برخلاف نظر کتلین فرستاد پیش پدرش، زمانی اشتباه کرد که به بولتون ها فرصت خیانت داد و ...

    لایسا؟!!! فقط خود خدایان میتونن اون گاو ماده رو سر عقل بیارن. راب هرکاری کرد ولی اون فقط تو ایری نشسته بود. دلیلشو بعدا خودت میخونی.

    بیلون گریجوی چندان براش فرقی نمیکرد تیان بره پیشش یا نه. اون نقشه هاشو از قبل چیده بود، ناوگانشو جمع کرده و آماده ی خمله بود که تیان به پایک رسید. یه جا نمیدنم کتلینه یا راب میگه که گه تیانم ازاد نمیکردم بازم همین کارو میکرد. لابد با خودش فکر کرده تو شورش اول دو تا پسر از دست داده، تو این یکی اگه یه دونه از دست بده بازم سود کرده .

    در مورد ترک شمال باید بگم که اون واسه ازادی پدرش به جنوب رفت و طبیعی بود که با وجود تیان فکر کنه که شمال امنه. بعد از اونم یورش اهن زاده ها مشکل حادی نبود. خیانت بولتون ها بیشترین ضربه رو زد.

    متوجه منظورت از «به بولتون ها اجازه ی خیانت داد»و نمیفهمم؟ دقیقا راجع به چی صحبت می کنی؟

     

    جدا از بحث لقمه راحت تر بودن ، بحث نزدیکی هم تو جریان حمله آیرون بورن ها به سواحل شرقی مطرح بوده . اونا وقتی برای فتح شمال و تاراج قلمرو استارک ها میان که استارک ها بیش از اندازه ناتوان باشن ( ناتوانی که از بی خردی حاصل میشه ) .

    من در مورد قدرت لنیستر ها و استارک ها تو تاریخ ادعایی ندارم ، در مورد زمان نزدیک صحبت میکنم .

    شما درمورد هارنهال صحبت کردی منم تاریخ رو واست رو کردم که ببینی چرا رفتن سراغ ریورلندز. ضمنا اون سواحل غربی نه شرقی

    درسته اونا از موقعیت استفاده کردن ولی بدون خیانت بولتون ها غارتشون در حد موت کلین و خط ساحلی غرب باقی میموند و جلوتر نمیرفت. سر رودریک براحتی اقدام تیان رو فیصله میداد و همه چی تموم میشد. مساله اینه که عوامل مختلف دست به دست هم میدن و چیزی که در شرایط عادی چندان معضل بزرگی نیست به یه فاجعه منتهی میشه. اتفاقا من فکر میکنم تو این مجموعه لنیسترها بسیار مورد اقبال مارتین بودن، تو بدترین شرایط که میتونسته کله پاشون کنه، اقدامات غیبی مارتین به دادشون رسیده. همیشه لبه ی پرتگاه نجات پیدا کردن.

     

    در مورد سرسی یه چیز رو باید یگم. من اصلا فکر نمیکنم اقدام اون بود که باعث سرنگونی ند شد. بیلیش و واریس قدرت خودشونو در سلطنت جافری میدیدن. اونا در زمان رابرت زمام تمام امور رو بدست داشتن و میذاشتن سرسی با توهم کنترل امور خوش باشه. وقتی ادارد به پتایر میگه که نگهبانای شهر رو واسش بخره، اون بهش پیشنهاد میده که سکوت کنه و سلطنت جافری رو بپذیره و به عنوان دست خدمت کنه و نوه ش میتونه شاه بعدی باشه. چرا چون از به قدرت رسیدن استنیس می ترسیدن. چون استنیس رو از شورای کوچک می شناختن. استنیس کسی بود که اولین بار به حرامزادگی جافری و میرسلا و تامن پی برد. اون آدم باهوش و سختگیریه. با این ادم نمیشد کنار اومد و دوران اونام به سر می رسید. برا همینم هر وقت که کسی از موضوع جافری خبردار میشد اینا ساکتش میکردن. استنیس انقدر باهوش بود که بدونه بعد از جان ارن نوبت اونه. چون اونم از موضوع مطلع بود. برا همین فورا به دراگون استون رفت. تنها حرکت سرسی کشتن رابرت بود، همین. بقیه رو مدیون بیلیشه.


  8. من گذشته و تاریخ رو در جواب جناب Samiano آوردم. شما که داری از ضریب هوشی صحبت میکنی بهره ی هوشی تایتوسم یه تخمینی بزن

    من اصلا حرفم این نیست که شمالیا کار بزرگی کردن یا نه. حرف من اینه که این جنگ بزرگی بوده که خیلیا رفتن و دیگه برنگشتن: وارث جان ارن ارتو دین و خیلیای دیگه. این طور نیست که ند خیلی شیک بره جنگ و سالم برگرده. اون تو قیام نقش پررنگی داشت و اینو نمیشه انکار کرد. تمام این صحبتا سر قدرت نظامی شماله. در مورد نبرد ناقوس ها حق با شماست. بله ند بعد از قوای رودخانه و دره رسید ولی رابرت گفت که ند جنک رو براش پیروز شده.

    در مورد حماقت به نظر من فقط به ادارد میچسبه. ولی من این حرف رو ابدا در مورد راب قبول ندارم. راب تنها اشتباهش پیمانشکنی بود که در حالت عادی با یه خصومت و کینه تموم میشه. به نظر من کارها و اشتباهات سرنوشت ساز رو ادمور و کتلین انجام دادن و رابو تو هچل انداختن. راجع به از دست دادن شمال باید بگم با نقشه هایی که راب کشیده بود میتونست دوباره شمال رو به چنگ بیاره. همچنان که مصداق موفقیت همین نقشه ها رو تو کتابای بعد می بینیم. اون آهن زاده ها برای غارت زاده شدن، نه تسخیر و فتح. ممکنه بتونن چیزی رو بدست بیارن ولی نمیتونن نگهش دارن. درگذشته شاید و در حال حاضر فکر نمیکنم. اونا آدم دریان تا خشکی.

    در مورد سانسا: شما از یه دختربچه ی 13 ساله چه انتظاراتی دارین؟ همونطور که در ادامه میبینید اون به مرور رشد میکنه و تو این کتابای اخیر خیلی بهتر شده. در کل بخاطر سنش نمیشه اونو حساب کرد.

    در مورد آهن زادگان باید بگم اتفاقا بارها به شمال حمله کردن و حتی جزیره ی خرس زمانی تحت سلطه ی اونا بوده. اونا همیشه شکست خوردن و همیشه با یه حکومت مقتدر رو به رو بودند. وقتی یه لقمه ی راحتتر و کم زحمتتر تو جنوب هست چرا خودشونو اذیت کنن. این استدلالتون کاملا اشتباهه.


  9. مساله به این سادگیام نیست. راب وقتی به جنوب اومد هر نبردی رو برد و تو هیچ میدونی شکست نخورد. حالا اینکه از جای دیگه ضربه خورد بحث دیگه ایه اما از لحاظ نظامی ثابت کرد که شمالیا خیلی حرفا واسه گفتن دارن. حتی شکست هایی هم که روس بولتون از تایوین تو نبرد گرین فورک داشت هم من فکر می کنم بخشی از نقشه ی بولتون برای سرنگونی راب بوده و از عمد شکست خورده. این که بگیم شمالیا تو بعد نظامی خوب نیستن یه حرف ناشیانه است. حتی اون ادارد هم تو قیام رابرت، بزرگان زیادی رو کشته. حتی خود رابرت بعدها میگه که ند بود که نبرد ناقوس ها رو براش پیروز شد.

    حالا ممکنه ند با این شرافتش گند زده باشه به خاندانش ولی اینظورام نیست که شما بگین شمالیا کندذهنن و لنیسترا خداو همین پدر شریف تلرد تایوینتون، جناب تایتوس لنیستر رو عرض می کنم، تو حماقت و سهل انگاری شهره بود. بخاطر همین کاراشم بود که دو تا خاندان پرنفوذ و قدرتمند غرب یعنی خاندان تاربک و خاندان رین علیه ش قیام کردن. منتها دیگه شانس اوردن که یه تایوینی تو خاندانشون بود که گند پدرشو جمع کنه. تایوین ازکارهای پدرش خون دل زیاد خورده. یا مثلا شمالیا بارها شورش های بولتون ها رو خنثی کردن، خاندان گری استارک که قبل از مندرلی ها صاحبان وایت هاربر بودن و علیه لنیسترها شورش کرده بودند، رو به کل منقرض کردن.

    تورهن استارک موقع فتح اگان نقشه داشت با کمک برادر حرامزاده ش اژدهایان رو بکشن و یه حالی به اگان بدن منتها اگان بعد از دیدن اژدهاها نظرش عوض شد. چطوره تو این مورد اسمش میشه بزدلی ولی وقتی یکی مثه ادارد سر خم نمیکنه اسمش میشه حماقت. شما بر اساس موقعیت موضعتونو عوض می کنید. علاوه بر همه ی اینها همونطور که لنیسترها و خیلی خاندان های دیگه مقابل اگان زانو زدن، استارک ها هم سر خم کردن، مشکلش چیه.


  10. بچه ها الان من برای مدخل برن شجره نامه استارک رو گذاشتم و بازم یه قسمتیشون نشون نمیداد. بعد وقتی تو قسمت شجره نامه کلیک کردم و با کلیدهای چپ و راست کیبوردم امتحان کردم، دیدم حرکت میکنه و مثه اسکرول بار عمل می کنه. منظورم اینه که اسکرول بار داره، ولی قابل رویت نیست و باید کلیدهای جهتی اونو حرکت داد.


  11. ای بابا تالیسا جان من اون موقع جوون بودم و کلم بو قرمه سبزی میداد خواستم کلاس گذاشته باشم یه چیزی گفتم نمیدونستم که سریع میرن سراغ اگ.فکر کردم یه کم دیگه بهم اصرار میکنن

    حالا بین یه گونی سیب تازه یه سیب خراب هم پیدا میشه. ایریس هم سیب خراب ما بود ولی ریگار هم به این بدی بود؟ یه کم باهم حرف میزدین شاید به توافقی چیزی میرسیدین اونجوری خاندان من رو هم از بیخ و بن نابود نمیکردین.

    دیگه تعارف اومد نیومد داره

    ایریس یکی از چندین نمونه ی خراب خاندانتون بود. انگار هر چی جلوتر میری دز دیونگی دیوونه هاتونم بیشتر میشه. حالا شانس آوردیم تا الان اون خل و چل اساسیا رو نذاشتن شاه بشن. همین ایرون برایت فیلمتونو تبعید کردن ورگرنه از ایریس بدتر می شد.


  12. من فکر می کنم موضوع اژدها دیگه یه جورایی دمده شده. البته تو کتابم از اژدهاها رفتاراشون خیلی توضیحی داده نشده ولی دایرولفا چون یه ارتباط وارگی با صاحباشون دارن، برا همین برای خواننده ها خیلی جذاب شدن.

    بقیه حیوونا هم توضیحی زیادی راجع بهشون داده نشده. فقط زاغ که باهوشتر از زاغ های واقعی اند.


  13. بابا ما تارگرین ها که داشتیم مثه آدم حکومت میکردیم شما زدین مارو داغون کردید

    خدا وکیلی اگه من پادشاه میشدم اوضاع وستروس بهتر نمیشد؟ چون در این صورت دیگه نه از پادشاه دیوانه خبری بود نه از هیچکس دیگه.

    ای روزگار نمیشه به عقب برگردی؟

    استاد جان اومدن بهت پیشنهاد شاه شدن دادن، خودت ناز کردی گذاشتی رفتی نایتس واچ.

    بعدشم کباب کردن ملت و خونشونو تو شیشه گرفتن، درست حکومت کردنه؟ این ایریستون که دیگه از حد گذرونده بود.


  14. 23 تا پسر؟!!!!! حداقلش واسه وارث هیچ مشکلی نداره چون اگه حتی نصف پسراشم بمیرن بازم کلی پسر ذخیره داره. راستی هروقت هرکدوم از زناش بمیرن یه زنه دیگه میگیره یا اینکه هی پشت سر هم زن ذخیره میکنه؟

    اتفاقا همین حرفو یه بار به کتلین زد و گفت اون تایوین لنیستر پرافاده به چیش مینازه من 23 تا پسر دارم. اگه بنا به وارث باشه من 21.5 ( ) تا از اون بیشتر پسر دارم.

    نه بابا. عمر نوح داره. زناش همه بعد این بدنیا اومدن، قبلش مردن. با اون زایمان های متعدد و پشت سرهمیم که اینا دارن، معلومه جوون مرگ میشن.


  15. بچه ها دیگه نمیتونم تحمل کنم. باید اینو یه جا بگم.

    تو این مقاله ی «سال های پس از ورود اگان» این والدر فری از اون عهد عتیق که بدنیا اومده داره زن میگیره و توله پس میندازه. یعنی دیوونه م کرده. هر سال یه بچه ای نوه ای چیزی ازش بدنیا میاد. مگه یه آدم چقدر توانایی داره آخه. قد خدا سنشه. این بیفته بمیره چه بل بشویی سر ارث و میراثش میشه. این بشر فقط 23 تا پسر داره. تصور کن ...


  16. بچه ها King's Road چی ترجمه شده؟ (تو ویکی ترجمه شده اصلا؟) به نظرم راه شاهی خوب باشه، چون همچین چیزی تو ایران زمان هخامنشی هم بوده (جاده ای که از پاسارگاد تا سارد کشیده شده بوده) و با این ترجمه آشنا تر به نظر میرسه!

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C

     

     

    ویرایش: Crossroads Inn چی ترجمه شده؟!

    فکر کنم تو کتاب جاده ی شاهی ترجمه شده.

    واسه Crossroads Inn هم مسافرخانه ی تقاطع رو پیشنهاد میدم.


  17. آخه اسم اون فرد که واقعا reek نبوده ولی چون بوی خیلی بدی میداده (هر چقدر هم که خودش رو می شسته) این اسمو واسش گذاشتن. به نظرم من بهتر بود که معنی بشه ولی از طرفیم تو ترجمه سحر ریک نوشته شده، الان بیایم تغییرش بدیم شاید برای خواننده ها چندان کار درستی نباشه.

×