رفتن به مطلب

تالیسا

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    849
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط تالیسا


  1. من فکر میکنم pov که به سرزمین های همیشه زمستون میره دنریسه.شاید عجیب به نظر برسه ولی من فکر میکنم دنریس به شرق میره و اگه طبق پیشگویی تنها راه رفتن به غرب شرق باشه،میتونه سر از وستروس و شمال دیوار در بیاره.یعنی من فکر نمیکنم پیشگویی ها بدون دلیل ذکر شده باشن.ضمن اینکه povها از غیرمحتمل ترین جاها سر در میارن.

    حتی اگه اینا هم نباشه بلاخره دنریس یه اژدها داره که تو زمان خودش مثه یه جت عمل میکنه.


  2. من یه مدت که شروع کردم به خوندن کتابا و جالبه که یه سوالی برام پیش اومد که موقع دیدن سریالم داشتم.

    این میری ماز دور از اول نقشه ی کشتن کال از بین بردن کالاسارشو کشیده بود یا این فقط مربوط به اون قسمت جادوی خون و ایناست؟چون اولش یه مرهم واسش درست کرد و گذاشت رو زخمش ولی چون خیلی مسوزوند و خارش داشت کال دروگو اونو برداشت و زنای علفی واسش مرهم درست کردن.

    منظورم اینه که زخم کال واقعا زخم کاری بود یا مرهم میری ماز دور اوضاع رو وخیم کرد؟


  3. حالا همه این ها رو گفتم که بگم چه لزومی داره جاهایی تو نقشه ها باشن که حتی اسمی ازشون تو کتاب ها نیومده؟! من فکر میکنم این که مارتین الان (قبل از انتشار کتاب ششم) تصمیم گرفته این نقشه ها رو منتشر کنه، دلیل خاصی باید داشته باشه! یعنی ممکنه بعضی از شخصیت ها بخوان تو کتاب های بعدی سری به این سرزمین ها بزنن!

     

    حدس خود من درباره دنریسه، مثلا ممکنه بعد این که دروگون کال ژاگو رو نوش جان کرد دنی سوارش بشه و باهم یه سر برن سواحل توریستی دریای یشم عشق و حال! یا حتی برن چندتا شهرو تو شرق تصرف کنن یه کم آدم جزغاله کنن و یه چندتایی هم برده بزنن تو رگ! (نجات بدن یعنی!) تازه اینجوری پیش بینی کوایته هم درست از آب درمیاد! (برای سفر به غرب اول باید بری به شرق و این حرفا...

     

    من حدسم اینه که دنی کسیه که تمام دوتراک ها رو زیر یه کالاسار متحد میکنه (پیشگویی که راجع به پسر به دنیا نیومده اش شده بود) و خب ممکنه تعدادی از این کالاسارها در شرق باشن و اون مجبور باشه که بره به شرق.تو کتاب اول دنی وقتی به ویس دوتراک میرسه میگه که خیلی بزرگه چون پیرزن های دوش کالین پیش بینی کردن که روزی همه دوتراک ها به آغوش مادر برمی گردن بنابراین باید گنجایش همه رو داشته باشه.


  4. این عکس hamedsr عزیز تو پوسترهای فصل سوم سریال گذاشته.

    http://www.picoup.ir/images/29739801290849850280.jpg

    همونطور که خودشم توضیح داد mondo با همکاری hbo یه نمایشگاه ذاشته که اینم توشه.

    حالا منظور من:

    بار اول که دیدمش،اولین چیزی که به ذهنم رسید ایری بود.یعنی اون راه پر پیچ و خم و باریک که از زمینای سبز شروع میشه و به بالای کوهستان میرسه، فقط ایری رو تداعی میکنه.و بالای اون قله تخت آهنینه.خب در حال حاضر دو تا شخصیت قابل اعتنا تو ایری هستن: پتایر بیلیش و سانسا.

    من فکر میکنم بیشتر منظورشون (اگه منظور و قصدی در کار بوده باشه) سانسائه.چون لیتل فینگر و میشه با مشخضات بارزتری هم به ذهن خواننده یا بیننده القا کرد.

    میخوام بدونم شما چی فکر میکنین و نظرتون چیه؟


  5. آب و هوای های گاردن هم تو تابستون ها خیلی گرم و آزاردهنده است .

    ریچ بزگرترین ارتش رو داره به علاوه ی بزرگترین نیروی دریایی و حجم انبوهی از تولید محصول . بزرگی ارتش ریچ یه کم گول زننده است . چون لردهای ریچ تقریبا هر کسی رو که دستشون می رسه با خودشون به جنگ می برند .تو کتاب دوم زمانی که کتلین می رسه به ارتش رنلی می بینه که خیلی از این ها هنوز بچه اند .

    ضمنا رهبری قوی بر این ارتش وجود نداره . رندیل تارلی جنگجوی بزرگیه ولی لرد تایرل - لرد ردواین و لرد های تاور چنگی به دل نمی زنند .

    از طرفی شرایط اقلیمی مناسب ریچ باعث می شه لشکرها خیلی راحت بتونند توش پیش روی کنند. نزدیکی شهرها و دژهای مهمش به دریا هم باعث می شه از جانب دریا آسیب پذیر باشه .

     

    سوای همه ی این ها من حدس می زنم خیلی قلعه ی محکمی نباشه های گاردن . مستنداتی توی کتاب 4 هست که حدس من رو تقویت می کنه .

    منم فکر میکنم این ارتششون یه جورایی پفکیه.یعنی مثلا اگه بخوام بین یه ارتش ریچ و یه ارتش از شمالیا با همون تعدادو انتخاب کنم صدرصد انتخابم شماله.تو کتاب اول یکی (یادم نیست کی ) به آریا میگه که یه شمالی به ده تا از این جنوبیا می ارزه و منم فکر میکنم همچین بیراهم نگفته.

    راجع آذوقه هم باید بگم وقتی زمستون سرد و طولانی از راه برسه فرقی نمیکنه کجایی


  6. یکی از لرد ها یا شوالیه ها فکر کنم می ره شکار گرگ به همراه سربازاش و پسراش . نیروهاش کشته می شن خودش هم دمش لای پاهاش فرار می کنه .

    یعنی دایرولف آریا فرار میکنه یا اون لرده؟

     

     

    لرده دیگه

    آخه گفتی دمش لای پاهاش فرتر کرد،شک کردم


  7. high garden! واقعا! ما عملا چیز زیادی از قدرت تدافعی های گاردن نمیدونیم.اصلا نمیدونیم جز قلعه های بزرگ محسوب میشه یا نه.آخه چرا باید جایی که چیز زیادی ازش نمیدونیم انتخاب کرد؟!من فکر میکردم اصلا های گاردن جایی توی بحثا نداره!


  8. من فکر می کنم منظور از یخ و اتش نبرد بین رولور خالق روشنایی و مظهر اتش و ادرها نماد سرما و یخ باشه در کل مجموعه همیشه نبرد بین یخ واتش وجود داشته مثل نبرد استارک ها و تارگرینها . راستی یکی از دوستان لطف کنه در مورد موقعیت تیان تو جلد پنج یه توضیح مختصر بده تا اونجا که من فهمیدم اسیر رمسی اسنو و اونم داره شکنجش میکنه میخوام بدونم میتونه در بره یا نه؟

    ثیان با جین پول که به جای آریا انداختنش فرار میکنه (البته بعد از کلی شکنجه و بدبختی،این رمزی اسنو یه روانی به تمام معناست.امیدوارم یه کرکن از تو دریا دراد این موجودو با خودش ببره.)بعد استنیس اسیرشون میکنه.جین پول همچنان تظاهر میکنه که آریاست و چون در وینترفل زندگی کرده تونست به سوالای استنیس (یا یکی دیگه یادم نیست) راجع به وینترفل و خدمتکاراش و ... جواب بده.بنابراین جینو با اسکورت میفرستن دیوار پیش جان(هنوز نرسیده).استنیس وقتی تیانو میشناسه ،تصمیم میگیره اونو اعدام کنه.تو زندان آشا خواهر تیان از دیدنش تعجب میکنه و باورش نمیشه که رمسی چه بلاهایی سر برادرش اورده.آشا از استنیس میخواد که با خونبها جون تیانو ببخشه اما اون قبول نمیکنه و میگه که به خاطر متحدین شمالیش باید ثیانو اعدام کنه.برا همینم آشا بهش پیشنهاد میکنه جلوی درخت زندگی وینترفل سرشو به شیوه استارکا بزنه.چون اینظوری زجر کمتری میکشه.بهتر از زنده کباب شدن تو اتیشه!

    بقیه اش میره تو کتاب ششم.


  9. من اولا اصلا راجع بهش فکر نمی کردم.یعنی با خودم فکر میکردم که خب مارتین یه چیزی گفته که قشنگ باشه دیگه .بعد فکر کردم که اتشش دنیه ،یخش یکی از استارکا.بعد با این فرضیه ی تارگرین-استارک جان مواجه شدم و فکر میکنم اگه این قضیه درست باشه،منطقی ترین حدس باشه.


  10. زمانی که خوندن کتاب رو شروع کردم یک سوال اساسی برام وجود داشت . چرا همه ی استارک ها جز pov ها هستند جز راب و ریکان .

    راب فرزند بزرگتر و وارث خانواده است . شرافت پدرش رو داره و خلق و خوش چیزی ما بین ادارد و برندونه . چرا نباید pov داشته باشه .

    خب مارتین تو ردودینگ تا حدی جواب این رو داد .

    اما در مورد ریکان . به نظرم مارتین احتمالا به عمد ریکان رو خیلی گوشه نگه داشته . نه تنها pov نیست که pov های دیگه هم تقریبا اشاره ای به ریکان ندارند .

    نمی دونم چرا حس می کنم مارتین می خواد به عمد ریکان رو پنهان نگه داره و یهو یه غافلگیری رو کنه ؟

    کلا رفتن ریکان و اشا هم به جزیره آدم خوارها خیلی مشکوکه .

    میشه بگین برداشتتون از دلایل مارتین برای اختصاص ندادن pov برای راب چیه؟


  11. من کشتن ایریس گزینه 3 رو انتخاب کردم.دلیل خاصی ندارم فقط عقیده دارم باید تارگرین خل و چل کشت.ایریس با کارای دیوونه وارش از اول رو مخ جیمی بود حالا جیمی یه فرصت پیدا کرده که عدالتو از نظر خودش اجرا کنه.معلومه که از دستش نمیده.

    من نمیفهمم جیمی چرا باید با دفاع از خانواده ریگار خودشو با تایوین و رابرت و بقیه ی وستروس سرشاخ کنه.تازه اگه شانس بیاره و بقیه نریزن سرش و بخاطر دفاع از خانواده ریگار دخلشو نیارن.جیمی برخلاف ادارد عقل و به شرافت ترجیح میده.


  12. به نظر من فقط رویاییه که ، ویسریس برای دنریس میسازه ! درباره اژدها بودنش و بازگشت به خونه و ... ! اگه یادت باشه همیشه بهش میگفت کاری نکن اژدها بیدار بشه (یا یه همچین چیزی ) دختره ی ساده هم باور میکرد!

    چه جالب. من فکر میکردم اسکلت اژدهاست

×