رفتن به مطلب

the_last_stark

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    98
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    2

پست ها ارسال شده توسط the_last_stark


  1. در جزیره خاموشان ، elder brother به برین میگه که " تازی در میان بازوان من مرد " و در جای دیگه میگه که

    Sandor Clegane is in rest

    منظور اینه که اون شخصیت وحشی سندور مرده و خودش زنده س . برین اونجا یه قبرکن غول پیکر رو میبینه که با اشارات مارتین میشه حدس زد که خود سندور کلگانه.

    در مورد رویارویی دو کلگان، این اتفاق حتما میفته چون برن در عالم بیهوشی در کتاب یک این صحنه رومیبینه. " مردی با سر تازی در برابر یک بی سر "

     

    در محاکمه سرسی هم به احتمال زیاد اون فردی که سرسی رو متهم کرده یعنی اوسنی کتل بلک با رابرت استرانگ میجنگه و خب معلومه که دخلش میاد.

     

    volonqar هم هر دو برادر سرسی میتونن باشن. چون جیمی هم با وجود دوقلو بودن بعد از سرسی به دنیا اومده.

     

    در مورد ملکه جوان تر و زیباتر هم مارتین میخواد اینجور القا کنه که دنریسه . ولی اگه هویت سانسا فاش بشه و اون با اگان ششم ازدواج کنه اون ملکه سانساست. در داستان اول کتاب دانک و اگ اتفاقی میفته که خیلیا عقیده دارن به این قسمت مربوط میشه.


  2. the_last_stark نوشته است:

    *‌ احتمالا میخواد از اون به عنوان یه پوشش واسه مخفی کردن یه نفر استفاده کنه

    و

    * همچنین ناپدید شدن آشارا نشون میده که دین ها از راز هویت جان اسنو خبر دارن و همه تلاششون رو در راه حفظ زندگی فرزند یا فرزندان ریگار انجام دادن

    میشه بیشتر توضیح بدی؟

    ولی برام سوال هست، ند چرا حدود یک سال تو استارفال موند؟ چرا باید ریسک کنه و رازش رو برای آشارا برملا کنه؟ آشارا چه کمکی می تونسته به ند کرده باشه؟ و اگه در باره جمله ی اول نقل قول هم یه توضیحی بدی، دیگه عالی میشه.

     

    خاندانهایی مثل ولاریون و سلتیگار اصالتا والرین هستن و به همین دلیل ظاهر یکسانی با تارگرین ها دارن ولی خاندان دین ، دورنیش هستن ( کوهستان سرخ دورن که هنوز خون اندال ها در اون جریان داره نه روینارها ) و اینکه مشخصات والرین دارن یه کم مشکوکه.

     

    در مورد سن و سال هم کاری که مارتین در متن داستان انجام میده اینه که دقیق نمیگه فلانی چن سالشه. مثلا تیریون حدس میزنه که سپتا لمور 40 سال رو رد کرده ( در حالیکه اگه لمور همون آشارا باشه 34-5 سالشه ) یا آریا ادریک رو 12-13 ساله میبینه. یکی از جذابیت های داستان اینه که نمیشه به همه برداشت های pov ها اعتماد کرد .

    کلا خیلی از چیزایی که در خط روایت داستان بی اهمیت به نظر میان یه نکته هایی در خودشون دارن . به نظر شما چرا در کتاب دانک و اگ ، مارتین به این نکته اشاره میکنه که پرنس بیلور شبیه مادرشه و ظاهر تارگرین نداره ( اشاره به جان اسنو ) ولی بقیه والرین هستن.

    در مورد اصطلاح برادر شیری هم فک کنم به دو نفری اطلاق میشه که همزمان از یه نفر شیر خورده باشن اگه فاصله زمانی بینش باشه بازم اصطلاح برادر شیری استفاده میشه؟! ( باید از اهل فن پرسید! ).

    اگه ادریک هم پسر لیانا باشه با توجه به ظاهرش میشده اونو در استارفال نگه داشت و ادعا کرد که پسر یکی از دین هاست، چیزی که در مورد جان امکان پذیر نبوده.


  3. من تو یکی از این سایت های خارجی خوندم که جان اسنو یه برادر دوقلو داره،ند استارک بعد مرگ لیانا قل با قیافه تارگرینی رو میده به آشارا دین و قل استارکی رو خودش بزرگ میکنه،حالا اون قل میتونه اگان باشه یا شاید هم یکی دیگه،این ماجرا هم دقیقا میشه نغمه ای از آتش و یخ!

     

    حرفای کوایته در مورد Mummers dragon و چیزایی که دنریس در خانه نامیرایان میبینه تقریبا بلک فایر بودن اگان را تایید میکنه ( حالا بگذریم از مطابقت کاملش با نبرد رزها ) .

     

    اگه ایده دوقلو بودن بچه های لیانا رو دنبال کنیم ، یک کاراکتر در داستان هست که مارتین خیلی سریع ازش عبور کرده ، اونم کسی نیست به جز ادریک دین!

    در کتاب سوم ادریک به آریا میگه که اون و جان برادر شیری هستن چون یه نفر به هردوتاشون شیر داده پس هر دو همسن هستن. من فک نمیکنم مارتین بی دلیل ظاهر خاندان دین و تارگرین رو یکسان توصیف کرده باشه ، احتمالا میخواد از اون به عنوان یه پوشش واسه مخفی کردن یه نفر استفاده کنه. اینکه ادارد یک سال پیش خاندان دین میمونه در حالیکه برادرشونو کشته بوده و همچنین ناپدید شدن آشارا نشون میده که دین ها از راز هویت جان اسنو خبر دارن و همه تلاششون رو در راه حفظ زندگی فرزند یا فرزندان ریگار انجام دادن


  4. ه the last stark : من نگرفتم چی شد . یعنی ممکنه ارتباطی بین پادشاه شب ، آدر ها و جان وجود داشته باشه؟

    گذشته خاندان استارک ، داستان براندون معمار ، براندون Ice Eyes ، براندون اسنو ، ویژگی های ظاهری استارکها ، دایرولفهایی که خدایان کهن جهت محافظت از فرزندان استارک فرستادن ، اینکه جنازه همه افراد بنجن استارک پیدا میشه ولی از خودش هیچ اثری نیست و اینکه نایت کینگ یه استارک بوده این احتمال رو تقویت میکنه که میان استارک ها و آدرها یه جور خویشاوندی وجود داره . در فصلهای برن در کتاب پنجم ، فرزندان جنگل انسان ها رو مسئول نابودی طبیعت و دیگر موجودات میدونن . خب وقتی اینجور ذهنیتی نسبت به آدما دارن بعید نیست که با آموزش یه استارک و استفاده از قدرتهاش در جهت نابودی بشر حرکت کنن.

    در مورد احتمال رابطه میان استارک ها و آدرها از مارتین هم پرسش شده و او در پاسخ گفته : شاید !


  5. اون وقت رویای جان رو چطور تعبیر می شه؟ (مبارزه با آدر ها در زره یخی با لانگ کلو)

     

    از قضا همین زرهی از یخ سیاه خودش از مشخصات نایت کینگه ( اگه اسپویل سریالو در نظر بگیریم ) . اگه قبول داشته باشیم که نایت کینگ یک استارک بوده ، این خودش خیلی عجیبه که یک آدربانو! همسرش بشه . نظر من اینه که استارکها با آدرها یه رگ مشترک دارن . به خاطر همینم هست که در زمستان قدرتمندند و این شعار تهدیدآمیزو دارن و در زمان یورش اگان یه چیزایی در مورد کشتن اژدها میدونستن ( براندون اسنو - که البته عملی نمیشه) . با اینهمه در هشت هزار سال گذشته به عنوان یه سد در برابر آدرها عمل کردن ( چون آدرها به استارکها آسیب نمیرسونن ، البته برداشت شخصیه ) ، به همین دلیله که همیشه یک استارک باید در وینترفل باشه.

    یه نکته دیگه عوض شدن اسم کتاب هفتمه که اول قرار بوده A time for Wolves باشه . اصطلاح زمانی برای گرگها ، اشاره به پایان جهان در اسطوره های اسکاندیناوی داره و احتمالا یه جورایی پایان داستان رو لو میداده


  6. اگه به coat of arms یورون گریجوی دقت کنیم میبینیم که مشترکات زیادی با برندن ریورز و براندون استارک داره . چشم سرخ و کلاغ هر دو به فرزندان جنگل مربوط میشن. از طرفی در هیچ جای کتاب در مورد اینکه یورون چه جوری یه چشمشو از دست داده ، صحبتی نشده ( یعنی من یادم نمیاد) . اینم که همه افراد کشتی سایلنس گنگ هستن ( یورون زبونشونو کنده) نشون میده که اون به جاهایی رفته و با افرادی در ارتباطه که هیچ کس نباید خبردار بشه. اینکه مردان بی چهره بیلان گریجوی رو میکشند تا یورون به قدرت برسه ، رفتن جکن هگار به سیتادل برای نزدیک بودن به مروین ، آموزش آریا از سوی بی چهره ها ( که اصلا اتفاقی نیست ) ، به نظر من به این نتیجه ختم میشه که استارکها ، بی چهره ها و یورون گریجوی در راستای اهداف آدرها حرکت میکنن. مارتین یه جا به صورت ضمنی در مورد اسم داستان توضیح میده که نغمه آتش و یخ یعنی نبرد مرگ و زندگی

    513px-Euron_Greyjoy.PNG.3d2657a630cc0577a6ad62eaa6e88efa.PNG


  7. “They should call her the Brown Pearl,” Mercy

    said to Daena. “She’s more brown than black.”

    “The first Black Pearl was black as a pot of ink,” said Daena. “She was a pirate queen,

    fathered by a Sealord’s son on a princess from the Summer Isles. A dragon king from

    Westeros took her for his lover.”

    این متن فصل آریاست. از dragon prince استفاده نشده، آریا هم به این نکته اشاره میکنه که این black pearl بیشتر قهوه ایه ، در مورد نتل هم گفته شده که موی سیاه ، پوست قهوه ای و چشمای قهوه ای داشته ( در حالیکه از خون تارگرین بوده ) .

     

    حالا اینکه اون شاه ، اگان چهارم باشه هیچ سندیتی داره؟ من جایی ندیدم . این متنی که شما گذاشتین یه کامنته یا منبع معتبری داره؟


  8. نظر من روی کشته شدن استنیس در جنگ با اگانه. در مورد سرنوشت جان و دنریس فقط حدس میزنم که در پایان داستان حذف میشن ( مخصوصا دنریس ) ، حالا چه جوریشو نمیدونم! اگه کتاب پرنسس و ملکه رو خونده باشین به این نکته اشاره شده که تخت آهنین ، زن رو به عنوان فرمانروا قبول نمیکنه ( هرچند رینییریا واقعا از سوی پدرش به عنوان جانشین انتخاب شده بود و ادعاش بر حق بود ) . فکر میکنم چون تخت از شمشیرهای اندالها ساخته شده این ویژگی رو داره. پس میشه تا حدودی نتیجه گرفت که دنی ملکه وستروس نمیشه.

     

    کلا مارتین تو کتابای جنبیش ( دانک و اگ - پرنسس و ملکه ) خیلی نکته های ظریفی رو بیان میکنه. اگه اون فصل Mercy رو خونده باشین یه جاییش تعریف میکنه که پدر و مادر نتل کیا هستن. احتمالا دیمون تارگرین هم در نبرد با ایموند کشته نشده . خیلی مشتاقم ببینم که این کاراکتر نتل چه نقشی در ادامه داستان داره


  9. حالا قرار نیست که همه چیز اگان و مخلفاتش برگرفته از تاریخ هنری و پادشاهیش باشه شاید داستان دیگه ای در کار باشه...

     

    روال داستان از اول تا اینجا و مطابقت داستان با وقایع تاریخی ، به نظر من این احتمالو افزایش میده . شما یه نگاهی به داستان 3000 آنسالید ( 300 اسپارتان ) ، رد ودینگ ( خیانت و کشتار داگلاس ) ، The Wall ( دیوار هادریان ) ، First men- andal- valerian ( بریتون ، ساکسون ، نورمن ) و... بندازین میبینی که همه اونا از تاریخ گرفته شده و تغییر چندانی هم نکرده ( مخصوصا در نتیجه ش ) .

     

    کاراکترهای داستان هم ار آدمای واقعی گرفته شدن ، حالا یا یه نفر یا ترکیبی از چند نفر. تایوین لنیستر ( ادوارد اول ) ، استنیس براتیون ( ریچارد سوم ) ، اگان فاتح ( ویلیام فاتح ) ، راب استارک ( ویلیام داگلاس ) ، جان کانینگتون ( Earl of Oxford ) ، رابرت براتیون ( ترکیبی از ریچارد شیردل و ادوارد چهارم ) و ...

     

    از همه اینها گذشته ، اکثر خوانندگان انتظار دارن که دنریس یا جان اسنو وارث تخت آهنین باشن ( یعنی دلشون میخواد دوس دارن که داستان اینجوری تموم بشه ) در حالیکه میدونیم مارتین کسی نیست که این انتظاراتو برآورده کنه. به نظر من جان و دنی نقش کلیدی در جنگ با آدرها دارن ولی تخت آهنین به اگان میرسه .

    اگه مطالب سایت مارتینو به دقت بخونین متوجه میشین که جرج تا چه اندازه در قرون وسطا گم شده


  10. بازیگر نقش گرگور کلگان واقعا یه غول بی شاخ و دمه ! 2 متر و شش سانت قد و 190 کیلو وزنشه! چندین دوره در مسابقات قویترین مردان ، قهرمان شده و لقب قوی ترین وایکینگ رو هم یدک میکشه. با اینهمه فقط 25 سالشه در حالیکه ظاهرش خیلی بیشتر نشون میده. بازی در این فصل سریال Game of thrones هم اولین حضورش در یک فیلم یا سریاله.

    1433446802_.jpg.6646a663e1bf76d5c12a0411503e7ea6.jpg


  11. Agincourt مشهورترین نبرد در جنگهای 100 ساله انگلیس و فرانسه هست . در سال 1415 میلادی هنری پنجم به همراه سپاه خسته ، گرسنه و بیمارش پس از یک محاصره طولانی به سمت بندر کاله در حال عقب نشینی بود که یک سپاه بسیار بزرگ فرانسوی که تقریبا 5 برابر انگلیسی ها بودن در ناحیه Agincourt راهشو میبنده. شکست انگلیسی ها قطعی به نظر میرسید ولی هنری شرایط جنگ رو تغییر داد( Hold the Ground ). اون محل استقرار سپاهشو جوری انتخاب کرد که از دو طرف با درختان محصور باشه ( Tree Tree ) و کمانداران ولزی هم تیرک های چوبی نوک تیز رو در زمین فرو کردن تا از هجوم سواره نظام فرانسه در امان باشن . شوالیه های فرانسوی که از پیروزی مطمئن بودن بی محابا به انگلیسی ها یورش بردن ولی اکثرشون زیر باران تیر کشته شدن ( We need more Bows ) . پیاده نظام فرانسه هم بر اثر تیراندازی ولزی ها تلفات سنگینی داد و اونهایی هم که به انگلیسی ها رسیدن توسط شوالیه های انگلیسی که پیاده میجنگیدن ( Theirs mounted & Ours on foot ) تارومارشدن. این پیروزی اونقدر باور نکردنی بود که هنری از ترس برگشت فرانسوی ها دستور قتل عام اسیران رو صادر کرد و چون شوالیه ها حاضر به انجام این کار نشدن ، کمانداران ولزی که برای Honour ارزشی قائل نبودن این کارو انجام دادن. 2/3 اشراف کل فرانسه در این جنگ کشته شدن و راه فتح پاریس برای هنری پنجم هموار شد ( تسخیر وینترفل )

     

    متاسفانه کاراکتر استنیس از ریچارد سوم گرفته شده و مارتین قصد کشتنشو داره ! هنری پنجم هم پس از تسخیر پاریس مدت کوتاهی زنده میمونه


  12. فصل تیان از کتاب ششم یکی بهترین فصل هایی بود که تا به حال خوندم . مخوصا دیالوگ های استنیس عالی بود . 

     

    این فصل به همه خوانندگان یه روحیه حسابی داد ، چون باعث شد که تقریبا همه متوجه بشن که نامه بولتون ها به جان اسنو در مورد شکست و مرگ استنیس دروغ بوده . البته سر نخ های دیگه ای هم به خواننده میده ، مثلا اونجا که استنیس به تیان میگه که شوالیه های دشمن سواره هستن و شوالیه های ما پیاده ، اونها با شکم سیر به جنگ میان و سربازان ما گرسنه ، با اینهمه ما زمین رو در اختیار میگیریم و همینطور تکرار مداوم واژه درخت از سوی زاغ ها که به تحریک برن انجام میشه ، همه و همه 99% به این نتیجه ختم میشه که مارتین میخواد یک Agincourt خلق کنه.


  13. اینم چکیده ای از فصلای تیریون و ویکتاریون که البته خیلی خلاصه شده !

    یه فصل دوم از آریانه هم هست که فک کنم خیلی وقت پیش تو تاپیک پیشگویی کتاب ششم گذاشتمش .

    فصل مربوط به Damphair رو پیدا نکردم ، اگه کسی از دوستان اونو داره لطفا upload کنه.

    tyrion- victarion.pdf


  14. مارتین یک فصل مربوط به تیان و یک فصل مربوط به آریانه مارتل رو در سایت خودش گذاشته بود که من اینجا هر دوتاشو آپلود میکنم.

     

    دو تا فصل مربوط به باریستان رو مارتین یه جایی واسه حاضرین خونده بوده و یه نفر نت برداری کرده که من ترجمش کردم و اینجا گذاشتم.

    GRRM - Wild Cards Sample.pdf

    GRRM - Wild Cards Sample2.pdf


  15. بحث جالبی رو مطرح کردید ولی می خواستم یه چیزی بگم : 

    اولا با توجه به وجود خاندان های قدرتمندی مثل تایرل ها ، لنیستر ها و فری ها که الان قدرت زیادی دارن بعیده که کسی بتونه حکومت رو به این راحتی ها به دست بیاره . دوما با توجه به ادعاهای قوی تری برای تصاحب تاج و تخت مثل استنیس و دنریس و حتی جان اسنو اگر شایعات درست باشه ، ادعای ایلیریو موپاتیس به تاج و تخت بیشتر یه ادعای تو خالیه

    راستی ممکنه اسم کتاب منبعتون رو بگید .

     

    اگان در حال حاضر استورمزاند رو تسخیر کرده و با توجه به مرگ کوان لنیستر و قدرت یابی دوباره سرسی ، احتمال پیوستن تایرل ها به اگان و جان کانینگتون وجود داره. در اینصورت تسخیر بارانداز پادشاه کار دشواری نخواهد بود ، یکی از صحنه هایی که دنریس در خانه نامیرایان میبینه ، هلهله و شادی مردم برای یک mummer,s dragon هست و با حرفای کوایته تقریبا میدونیم که این اژدها ، اگانه.

    در حال حاضر اگان با این ادعا که پسر ریگاره ، قویترین مدعی نسبت به تخت آهنین محسوب میشه. ادعای او حتی از دنریس هم محکمتره . در صورتی هم که به پادشاهی برسه ، هیچوقت قرار نیست که هویت واقعیش بر ملا بشه. اگه ایلیریو چنین قصدی داشت ، خودش برای این کار اقدام میکرد نه اینکه پسرشو با یه هویت جعلی وارد بازی کنه.

     

    در مورد منبع درباره تاریخ انگلیس و جنگ رزها ، من کتاب فارسی نمی شناسم و پیشنهاد میکنم که از Wikipedia استفاده کنید . البته اگه اهل ادبیات باشین ، نمایشنامه های شکسپیر مثل هنری چهارم ، هنری پنجم و مخصوصا ریچارد سوم ، بخش هایی از نبرد رزها رو بیان میکنن که البته جنبه تاریخیش خیلی درست نیست. مثلا ریچارد سوم یک اهریمن مجسم توصیف شده و یا اون جمله معروف A horse ,,a horse , my kingdome for a horse که شکسپیر از زبان ریچارد در محاصره دشمن میگه یک دروغه . ریچارد بر خلاف ظاهر کج و کوله ش ، جنگجوی بزرگ و صد البته شاه بیرحمی بوده ( استنیس براتیون از اون الهام گرفته شده ، البته تا حدودی )


  16. کته ی دیگه هم این که به جز انطباق با داستان هنری تودور مدرک دیگه ای هم برای این که ایلریو گاردنر باشه وجود داره؟

     

    البته این یه برداشت شخصیه ولی من فکر میکنم کاراکتر لرد وایمن مندرلی و در کل خاندان رانده شده مندرلی که حتی قدیمی تر از گاردنرها هستن و هنوز وجود دارن یه سرنخ برای شناخت بهتر ایلیریو به ما میده . لرد وایمن و ایلیریو چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ شخصیت و سیاست خیلی به هم شبیهن. اگر هم این نکته رو قبول داشته باشیم که مارتین هیچ مطلبی رو بدون دلیل در داستان نمیاره ، در کتاب چهارم پیدا شدن سکه های طلای گاردنر در سیاهچال ( که میدونیم به عمد توسط واریس اونجا گذاشته شده ) و همچنین تکرار چندباره داستان نبرد دشت آتش و کشته شدن شاه مرن ( اون هم با اون سوز و گدازی که اوستاس اوسگری تعریف میکنه ) در کتاب ماجراهای دانک و اگ ، نمیتونه بی منظور باشه.

     

    تئوریه خیلی جالبیه

    فقط این وسط اگر این فرض رو بگیریم که ایلیریو گاردنر هم باشه، چرا باید هفت پادشاهی رو حق خودش بدونه!!؟ نهایت حقش همون ریچِ

     

    جواب این سوال رو رودریک هارلا به آشا گریجوی میده ، اون بهش میگه که با مرگ هارن سیاه پادشاهی مردان آهن به پایان رسیده ، منظورش اینه که پس از War of conquest

    دیگه هفت پادشاهی یکی شده و امکان بازگشت به گذشته و تشکیل پادشاهی های کوچیک وجود نداره . مارتین فتح وستروس توسط اگان فاتح رو الهام گرفته از تسخیر انگلیس به دست ویلیام فاتح ( Bastard سابق ! ) دونسته . تصرف انگلیس توسط نورمن ها ، این کشور رو از حالت قبیله ای و War lord ی خارج کرد و یک نظام فئودالی سفت و سخت رو بر اون حاکم کرد . جوری که دیگه برگشتن به حالت قبلی امکان نداشت.

     

    ایلیریو هم نمیتونه و هم نمیخواد که فقط ادعای ریچ رو داشته باشه ( همونجور که تودورها فقط ادعای ولز رو نداشتن ) . وقتی که همه شرایط برای تصاحب تخت آهنین زیر لوای یک هویت جعلی ( پسر ریگار ) آماده است ، چرا اون فقط به ریچ قانع باشه؟


  17. هویت واقعی اگان ششم یکی از جذاب ترین و پیچیده ترین مسایل مطرح شده در داستانه که باعث شده نظرات متفاوتی از سوی طرفداران دنیای نغمه ارایه بشه. مارتین علاقه خودش به تاریخ رو در داستان به خوبی نشون داده و در مصاحبه های مختلفش هم در مورد اون توضیح داده. در مورد اینکه کاراکتر اگان برگرفته از هنری هفتمه هیچ تردیدی نیست و قبلا هم در موردش بحث شده ولی یه نکته جالب در مورد خاندان پدری هنری وجود داره که بعید نیست ، مارتین از اون در خلق شخصیت اگان استفاده کرده باشه.

     

    Henry Tudor در جریان نبرد رزها ( سفید و سرخ ) ( یورک و لنکستر ) در حالی پرچمدار خاندان لنکستر شد که تنها به واسطه مادرش که یک بیوفورت ( شاخه Bastard لنکستر ) بود به این خاندان مربوط میشد . اگر ما این فرضیه رو قبول کنیم که اگان پسر ایلیریو و ساراست و سارا هم بنا بر شواهد یک بلک فایر بوده ، میبینیم که با واقعیت تاریخی مطابقت داره . در کتاب پنجم در فصلهای اولیه تیریون ، پیش از اینکه حتی از وجود اگان خبر داشته باشه ، در خواب میبینه که به همراه باریستان سلمی و بیتر استیل ( مدافعان سرسخت تارگرین و بلک فایر ) به جنگ پدرش تایوین رفته ، این رویا از اون نظر جالبه که پس از به شاهی رسیدن هنری ، او با دختر ادوارد چهارم ازدواج کرد و بدین ترتیب رز سفید و سرخ با هم یکی شدند. به نظر میاد که مارتین هم چنین برنامه ای رو برای اگان و دنریس داشته باشه ( اتحاد اژدهای سرخ و سیاه )

     

    خاندان پدری هنری ، یعنی Tudor ها نسب خودشون رو به کدوالادر ( آخرین شاه بریتون پیش از غلبه ساکسونها ) میرسوندند و در اصل ولزی بودند. هنری پس از رسیدن به سلطنت نشان اژدهای تودورها رو به Coat of Arms سلطنتی اضافه میکنه . اگرچه هنری یک Plantagent نبود و به همین خاطر نمیتونست حقی نسبت به تاج و تخت داشته باشه ولی اینکه او از تبار کدوالادر به حساب میومد این ذهنیت رو ایجاد میکنه که سلطنت انگلیس پس از ساکسونها و نورمن ها ، دوباره به بریتون ها برگشته.

    اگر مارتین از این قسمت هم در داستان استفاده کرده باشه میتونیم حدسایی در مورد هویت ایلیریو موپاتیس بزنیم . واقعا چه چیزی میتونه باعث بشه که فردی با موقعیت و ثروت ایلیریو ، تنها پسرش ( اگان ) رو به دست یک لرد تبعیدی بده تا در سخت ترین شرایط بزرگ بشه ؟ تنها جوابی که در اینجا به ذهن میرسه ، اینه که ایلیریو سلطنت بر هفت پادشاهی رو حق خودش و خاندانش میدونه ، ولی چرا ؟

     

    در جریان War of Conquest ، تنها خاندانی که در ظاهر به کلی نابود شدن و سرزمینهاشونو از دست دادن ، گاردنرها بودند که بر ریچ ( مهم ترین و آبادترین ) بخش هفت پادشاهی حکومت میکردن. اگه ایلیریو از تبار گاردنرها باشه ، به شاهی رسیدن اگان

    دوباره سلطنت رو به ساکنان اصلی هفت پادشاهی بر میگردونه!

    یه نکته جالب تاریخی هم در اینجا وجود داره : در جریان نبرد هنری تودور و ریچارد سوم ، اون شوالیه ای که با تبر بر فرق ریچارد میکوبه و آخرین شاه Plantagent رو در حالیکه فریاد Treason , Treason سر میداده به قتل میرسونه ، یک Gardener بوده!


  18. عاغا من یه سوالی داشتم و از اونجا که اینجا با اسپویل به شدت برخورد نمیشه گفتم اینجا مطرحش کنم! و

    اسپویلر:

     

     

    این تعبیریه که شبح های هارت از نقش سنسا در مسموم کردن جافری میکنه ( البته به صورت ناخودآگاه) . سر دانتوس چند تا سنگ آمتیس به سنسا میده که توی توری که موهاشو نگه میداره قرار بده و حتما در مراسم عروسی جافری همراهش باشه. در طول مراسم لیدی اولنا تایرل یکی از اونها را بدون اینکه کسی بفهمه از موهای سنسا بر میداره و زهر داخلشو توی کیک عروسی که جافری داشته میخورده میریزه ( یا شرابش ، ولی من فکر میکنم کیک مسموم شده ) . این نقشه حساب شده هم با همکاری لیدی اولنا و لیتل فینگر طراحی شده بود و گناهشم به گردن تیریون میفته

     


  19. ممنون. آره دنبالش می کنم. نسخه های انگلیسیش که موجوده، نه؟

    بعد اول چیو بخونم؟ آخه یکی از بچه ها (نمیدونم کی) می گفت اول سلماریونو بخونید!

     

    نسخه های فارسی همه آثار تالکین رو از سایت کتابناک هم میتونی دانلود کنی. البته سیلماریلیون و فرزندان هورین از روی دست نوشته های تالکین توسط پسرش جمع آوری شدن. کتابای تالکین اگر چه نویسنده ش واقعا نابغه بوده ولی از لحاظ جذابیت و سبک نگارش مثل نغمه نیستن . اینو گفتم که وقتی داری نصفه دوم کتاب دو برج رو میخونی زیاد حوصلت سر نره!

     

    اگه به آثار دن براون هم علاقه داشته باشین ( اگر چه تو ژانر فانتزی نیستن ) الان میتونین آخرین اثرش به نام INFERNO رو از نت دانلود کنین


  20. برای این چی پیشنهاد میدید؟

    خاندان هوآر؟ هوئر؟ هور؟

    فعلن هوئر میذارم تا یک پیشنهاد بشه.

     

    واژه Hoare به صورت هور ( Howr ) تلفظ میشه

     

    سموئل بهتره کلاً اصلش سموئلِ

     

    Samwell به همین صورتی که نوشته میشه باید خونده بشه ( سمول ) . اون سموئیل که یه اسم رایجه یه اسم عبریه که با این فرق میکنه

     

    در مورد بیر آیلند و لانگ لیک و هانتد فارست و امثال اینها که به منطقه جغرافیایی (نه شهر یا قلعه) اشاره دارن نظر من اینه که ترجمه بشه. همونطور که جزایر آهن و جزایر تابستان ترجمه میشه. آیلند و لیک و فارست اسم خاص نیستن. یه اسم عام هستن و باید ترجمه بشن.

     

    درسته که ایلند و لیک و فارست اسم خاص نیستن ولی به عنوان نمونه ما هیچوقت به Greenland نمیگیم سرزمین سبز یا به Iceland سرزمین یخ. به نظر من اون اسامی که خانوم مشیری به صورت ترجمه شده نوشتن به همون صورت نوشته بشه مثل جزایر آهن ، ولی بقیه دیگه ترجمه نشن . میشه معنی کلمه رو تو پانوشت آورد.

     

    Lands of Always Winter زمستان ابدی بهتره یا همیشه زمستان؟؟؟

     

    من چون خودم ساکن اونجا هستم سرزمین همیشه زمستانو ترجیح میدم


  21. از نظر معنی ، Household به معنی خانگی هستش. مثلا اصطلاح Household Knight به شوالیه ساکن در قلعه ارباب اطلاق میشده . خود واژه Household یک گرته برداری از واژه اسکاندیناویایی Huscarl به حساب میاد که به گارد محافظ ارباب وایکینگ یا ساکسون گفته میشده و همه این افراد هم در خانه یا قلعه اربابشون ساکن بودن.

    مشکلی که اینجا هست اینه که کاربرد واژه " شوالیه خانگی " در متن زیاد جالب نیست. اگه دوستان معادل مناسبتری به نظرشون میرسه اینجا پیشنهاد بدن

×