رفتن به مطلب

renly baratheon

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    437
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط renly baratheon


  1. اتفاقا من با نظر دوست عزیزمون hamedsr مخالفم! به نظر من لیست مقاله های ترجمه شده، درحال ترجمه و همچنین مقاله هایی که دوستان قبول کردن ولی تو اون جدول مخزن مقالات ترجمه نشده نیستن رو یه جایی (حالا نه لزوما تو همون صفحه و همون جدول) بذارین تا کسانی که میخوان مقاله های جدید ترجمه کنن بدونن کدوم مقاله ها ترجمه شدن که دوباره نرن سراغ همونا و دوباره کاری بشه!

     

    یه سوالی هم برام پیش اومده، این مقاله ها رو به محض این که دوستان ترجمه کردن تو سایت قرار میدید یا صبر کنید تا تعدادشون زیاد شه و بتونین یه ویکی کامل بزنین؟ بهتر نیست این ویکی تدریجا کامل بشه و تا اون موقع مقاله های ترجمه شده رو یه جایی تو سایت بذارید تا همه بتونن استفاده کنن؟

     

    پ.ن: چقدر از این ایده خوب استقبال شده! کاش زودتر این تصمیم رو گرفته بودید تا تا الان کلی مقاله داشتیم و خیلی جلو افتاده بودیم!


  2. من کتاب پنجم رو نخوندم و نمیدونم که آیا اونجا ملیساندر و استنیس پیامبر و فرشته باشن، درسته تو کتاب 3 کمی بهتر میشه، اما همچنان چندان خوشایند نیست!

    به هر حال باز هم میخواد ادریک استورم رو قربانی کنه (که اگه داووس دخالت نمیکرد این کارو انجام داده بود!)

     

    ملیساندر هم به خاطر اصرار شدیدی که روی Azor Ahai بودن استنیس داره مشکوکه، با اون برنامه مسخره ای که تو درگون استون راه انداخت واسه تولد دوباره تو آتش و نمک. ایشون که اینقدر قدرتمند و باهوش هستن باید بهتر بدونن که استنیس هیچ جوری با اون پیشگویی نمیخونه! ولی اینقدری تاکید میکنه که همه رو مطمئن کنه که راست میگه، ولی من خیلی بهش مشکوکم، یا داره دروغ میگه یا داره اشتباه میکنه. (البته اینارو بازم دارم بدون خوندن کتاب پنجم میگم!)


  3. دیالوگ جیمی-برین خیلی خوب بود! خیلی خوب!

    نبرد بریک داندریون و تازی هم خوب بود.

    اعدام کارستارک عالی بود، ولی خیلی دیر اتفاق افتاد! تو کتاب خیلی به موقع تر بود، جیمی یه قرنه فرار کرده کارستارک تازه الان فهمیده باید انتقام بگیره؟!

    و همچنان عاشق این لیدی اولنا هستم!

     

    میگم لیتل فینگر تو کتاب اینجوری پی به قضیه نبردا! این کارگردانا خیلی دارن اذیت میکنن!

    ولی قسمتی که تایوین با تیریون و سرسی حرف زد نسبتا خوب بود.

     

    از اول این فصل اتفاقات دراگون استون همینجوری داره تحریف میشه! لیدی سلیس خیلی مزخرف بود! بعدشم من یادم نمیاد تو کتاب گفته باشه شیرین رو زندانی کردن! تا جایی که یادمه همش یا با پچ فیس داشت ول می گشت یا با ادریک استورم مشغول بازی بود!

     

     

    پ.ن: کسی میتونه درباره این بیماری Greyscale یکم توضیح بده؟ تو awoiaf که چیز زیادی ننوشته، آیا یه بیماری واقعیه یا ابداع مارتینه واسه داستانش؟


  4. صد در صد حرف شما درسته. قبلا درباره ی اشتباهات استنیس و شخصیتش حسابی بحث کردیم. اگه اشتباه نکنم توی یکی از تاپیک های کتاب دوم بود. (؟) درباره ی این که استنیس داره خودشو گول می زنه و یا واقعا می دونه ملیساندر چه کاری کرده. و این که چه حماقتی به خرج داد با کشتن برادرش. درباره اعتماد به ملیساندر و روشی که ملیساندر برای پیروزی پیش پای استنیس گذاشته و ...

    ولی بحث ما الان رنلیه نه استنیس. و بحث رنلی میرسه به حماقت های خود رنلی!

    اون تاپیک رو خوندم، نظرات درباره رنلی اکثرا خیلی جالب بودند! به عنوان مثال:

     

    اما استنیس.من موافقم روی کاغذ بر حق ترین پادشاه میتونه باشه.اما فقط روی کاغذ.اعمال و رفتار استنیس هیچ نشانی از پادشاه بودن نداره.پادشاهی که روی عقایدش پا بذاره تا به هدف برسه،پادشاهی که حاضر بشه از جادوی سیاه استفاده کنه،لیاقت پادشاهی نداره.بعلاوه استنیس نشون داد خیلی توی جنگ هم شخصیت باهوشی نداره.با اینکه برادرش از سر راهش کنار رفت بازم نتونست لشگر قدرتمند های گاردن رو از آن خودش کنه.

    اما رنلی و راب.از بین این دو من رنلی رو خیلی مستحق تر میدونم.رنلی یک شاه بی نظیر میشد.صلح آرامش و قدرت رو با هم میتونست پدید بیاره.از طرفی چون یک براتیون بود میتونست جایگاه یک براتیون دیگه رو از آن خودش کنه.اما وقتی به ایده ی راب+رنلی فکر میکنم بیشتر به دلم میشینه.راب پادشاه شمال و رنلی این سوی شمال!

    ...اما مشخصا استنیس خشک مغز هم مناسب این پادشاهی نیست . استنیس فاقد هرگونه انعطافی هستش و هرگز فرهنگ و آداب رسوم مردمش براش اهمیت نداره تا جایی که دین و خدایان مردمش رو میسوزونه ! واقعا فکر میکنید استنیس میتونست همین کار رو با سپت بیلور انجام بده ؟ حتی اگه استنیس شاه میشد و قدرت بارانداز رو به دست میگرفت ، نمیتونست اون رو نگه داره ، اعتقاد مردم به هفت چندان قدرت منده که ما تو تاریخ میبینم تنها سر مسئله زنا با محرام تارگرین ها قیام های عظیمی صورت میگیره . در صورتی که تارگین ها بسیار قدرتمند تر از استنیس بودن . بی شک استنیس حتی در صورت پیروزی در نبرد هم نمیتونست حکم ران باقی بمونه .

    میمونه رنلی و راب ! به نظرم این دو میتونستن به راحتی با هم کنار بیان ( همونطور که ما تو ملاقات کتلین با رنلی متوجه این قضیه میشیم )، راب پادشاه شمال میشد و رنلی پادشاه جنوب و این دو به بهترین نحو میتونستن حکومت کنن .

    اگه استنیس با اون شیوه کثیف و ناجوانمردانه ، حماقت به خرج نمیداد و برادر کشی نمیکرد ، لنیستر ها بین پتک و سندان شمال و جنوب خرد میشدند .

    اما استنیس این کار ها رو به خاطر چه کسی انجام میداد؟ملیساندر!

    اما فکر یه حکومت رنلی و راب منو هم قلقلک میده . کاش استنیس این حماقت رو مرتکب نمیشد

    ...

     

    استینس احمقه.. اینکه سپاه های گوردون رو به این راحتی از دست داد و جنگی که می تونست پیروز بشه رو به بدترین شکل ممکنه باخت خودش نشون میده که مهره ی مناسبی برای پادشاهی نیست.

     

    ...

     

    با این حال بین اینا شاید رنلی گزینه مناسب تری می بود. همین که قبل از مرگ رابرت به ادارد اون پیشنهاد رو داد نشون میده که خرد زیاده داره و بعد با داشتن حمایت رز ها فرار کردن هم زیرکی خودشو داره. ولی خب حماقتی که موقع جنگ نشون داد و به جای حمله مستقیم به لنیستر ها وقتش رو با خوش گذرونی گذروند واقعا احمقانه بود و این خودش اعتبارشو خیلی زیر سوال میبره.

    این وسط پست خودتون هم جالبه:

    راب و رنلی بین این گزینه ها مطمئنا از همه مناسب ترن گرچه این دوتام حماقت ها مخصوص خودشون رو دارن.

     

    ...

     

    اما رنلی که به نظر من تنها گزینه ی مناسب بود هم کشته شد. دیگه گزینه ی مناسبی موجود نیست...!

    و البته کینگ رابرت عزیز که یکی به میخ و یکی به نعل زده:

    ...

     

    رنلی: رنلی آدم بی خاصیتیه . یعنی برخلاف ظاهر نگهبان هاش که گارد رنگین کمانند هیچ رنگی نداره . اگه تنها لازمه پادشاه شدن بد نبودنه رنلی می تونست شاه بشه . ولی هیچ خصلت برجسته ای در رنلی نمی بینم که اون رو مناسب شاه بودن کنه .

     

    ...

     

    استنیس : طبق همه ی قوانین وستروس استنیس وارث قانونیه تخته . اما استنیس برای گرفتن حقش به همه چیز پشت کرد . به خدایانش به برادرانش به اصولش . استنیس راهش رو اشتباه انتخاب کرد . الان هم اگه پادشاه بشه یه پادشاهه بی معنیه . یک بازیچه که تحت اراده ی قدرت هایی بالاتر از خودش قرار داره .

     

    فقط واسم جالب بود که تو اون تاپیک اجماع نظر بچه ها این بود که رنلی گزینه بهتری نسبت به استنیسه... (به استثنا نظر یکی دو نفر مثل کینگ رابرت و کینگ استنیس)

    ضمنا این که گفتید "بحث ما الان رنلیه نه استنیس" به نظر من اصولا نمیشه درباره رنلی بحث کرد ولی موضوع رو به استنیس ربط نداد!

     

    و در نهایت این که مانوئل گفت همه عاشق استنیس هستند، با توجه به اون تاپیک "چه کسی پادشاه بهتری است؟" به نظر میرسه حداقل تو این فروم این موضوع سندیت نداره و اتفاقا برعکس، همه اتفاق نظر دارن استنیس اصلا آدم جالبی نیست!


  5.  

    جالبه... میدونیم که استارک ها از نسل first men هستند، و first men هم با Children of the forest در ارتباط بودند، و شما Manuel در تاپیک تئوری ها... اشاره کردید که Children ممکنه با Others نسبتی داشته باشن (که البته موضوع جالبیه، ممنون میشم اگه درباره این تئوری بیشتر توضیح بدید) به این شکل میشه رابطه بین استارک ها و Otherها رو هم تصور کرد. که آدم اینجا دوباره یاد اون تئوری میفته که faceless men میخوان Otherها پیروز بشن، و این تئوری این رو که چرا میخوان آریا بهشون بپیونده هم میتونه توجیه کنه!

     

     

    وای سرگیجه گرفتم!


  6. خیلی این تاپیک عالیه. کلی خندیدم...

     

    آقا تکلیف رو مشخص کنید. نامردی خوب است یا بد؟؟! اصولا نامردی بهتر است یا قدرت؟

     

    اگه فرض کنیم چیزی به اسم حق پادشاهی وجود نداره و رنلی چون زورش می رسیده مجاز بوده روی حق برادرش پا بذاره، خوب استنیس هم چون زورش میرسیده رنلی رو کشته دیگه! و طبق گفته ی خودتون پادشاهی مال اون کسی که زور بیش تر داره... خلاصه این که: نمی شه گفت حقوق قانونی میراث شاهی که میرسه به برادر بزرگ تر محترم نیست، ولی kinslayer بودن بده... یا زنگی زنگ یا رومی روم. نمی شه یه تیکه از قانون رو که به نفعه رو برداشت و گفت به به... یه تکه ی دیگه رو که به ضرر بود گذاشت کنار که!

    درسته حرف شما رو قبول دارم که کار هر دو بد بوده، هم حق خوری رنلی هم برادرکشی استنیس. با این بحث هم دیگه کار ندارم که کار کدومشون بدتر بوده. مشکل من با استنیس فقط صرف کشتن رنلی نیست، اگه بینشون جنگ میشد در هر حال یکیشون اون یکی دیگه رو میکشت؛ مشکل اصلی نحوه کشتنشه. کلا کشتن هر کسی به اون وسیله اصلا جالب نیست، چه طرف برادرش بوده چه نه. (که البته حداقل دوبار بوده، یکی رنلی و یکی قلعه بان استورمزاند) به نظر من رو آوردن به جادوی سیاه واقعا نشون دهنده ترس و ضعف استنیسه.

     

    علاوه بر اون ها احتمالا تو اتفاقات کتاب سوم هم ملیساندر به نحوی نقش داشته، هر چند غیر مستقیم؛ که بازم تاییدی بر شخصیت مزخرف استنیسه.

     

    به هر حال هرچقدر هم شما در توجیه این برادر کشی استنیس دلیل بیارید باز هم به نظر من این نحوه حذف دشمنان اصلا درست نیست، یعنی استفاده از جادو واسه قتل یه نفر به نظرم از سوزوندن مردم با اژدها هم بدتره. و به نظر من کسی که این طوری بخواد مخالفاشو از سر راهش برداره هیچ وقت نمیتونه شاه خوب و درست حسابی ای بشه.

     

    به مانوئل: آره ادارد واقعا احمق بود (این قسمت میره تو تاپیک اتفاق هایی که اگر نمی افتاد!) ولی اگه ادارد از اول اون طوری با حماقتش طرف استنیس رو نمیگرفت و به حرف رنلی گوش میداد الان هم خودش و زن و بچش زنده و سالم و سرحال بودند هم سرسی و لنیسترها همچین قدرتی نداشتن، ولی اصرار کرد استنیس بر حقه که بعدا هم دیدیم استنیس چقدر از این کار ادارد قدردانی کرد و درمورد پسرش چطوری رفتار کرد!

     

    ضمن این که بازم میگم تو وستروس علاوه بر خیانت خانواده و شرف چیزهای دیگه ای هم هستند که خیلی به شدت پلید محسوب میشن، من جمله kinslaying و خیانت به guest right. ولی شما فقط همون مورد رو میبینید و برادرکشی رو توجیه میکنید و چشمتون رو روش میبندید، به قول لیدی لیانا یا رومی روم یا زنگی زنگ!

     

    در پایان بازم میگم که جدای همه این بحث ها این قسمت داستان رو مارتین واقعا ضعیف کار کرده، هم غیر منطقیه هم بیخود، اگه میخواست تایرل ها رو با لنیسترها متحد کنه یه راه دیگه ای می اندیشید، کلا این قضیه کشتن رنلی خیلی مسخره است!


  7. کجا تایرلها میگن که رنلی بر حق نبوده ؟عجب نامردایی. پس لوراس چه کاره است اونجا؟!

    یا شاید منظور مادربزرگه است؟ اونکه فکر کنم از اول چندان موافق با این اتحاد نبود.

    کلا همشون! همین که اومدن جلو جافری و تایوین گردن کج کردن که آقا ما غلط کردیم ما را عقو کنید معنیش همینه دیگه! درسته که لوراس هیچ وقت همچین حرفی نمیزنه که حمایت از رنلی اشتباه بوده ولی دیگه به ضرر خانوادش هم چیزی نمیگه! به هر حال رنلی علیه جافری قیام کرده بوده و از نظر اونا خائن محسوب میشده!

    ضمن این که تا مدت ها تصورش اینه که برین رنلی رو کشته و هیچی از shadow binding ملیساندر و استنیس نمیدونه!


  8. اومدین اینجا با اسامی ِ قدیمی ِ خودتون دل میدید قلوه میگیرید ؟

     

    خب ببینید. بحث ، بحث ِ پادشاه یک مملکته. اگه Freddie Mercury هم جنس خودشو دوست داشته ، برای من محترمه ، به من هم ربطی نداره. اگه Ellen دوست دختر داره به من مربوط نیست زندگی خودشه ...

     

    اما وقتی یکی شاه مملکته ، اونم در حد یکی مث ِ Robert یا Aegon the Conqueror ، چیزی که مهمه بعد از اینکه همه باید پیرو طرف باشن ، اون مردانگی و شاهیه !

    چیزی که توی متن کتاب هم مشخصه ، Renly بخاطر تمایلاتش به جنس موافق ، جدی گرفته نمیشده. مث ِ این میمونه که شما بخوای بری دعوا ، همه ی بدنت عضله ای و اینا بعد یه سری آدم هم میخوان بخاطرت شاخ و شونه بکشن ، بعد تو پاشی با ماتیز صورتی بری محل دعوا!!

    دقیقا کجای کتاب ذکر شده که رنلی به خاطر تمایلاتش جدی گرفته نمیشده؟ همون جا که گفته کل ریچ و استورم لند پشت سرش راه افتاده بودند؟ یا اونجایی که کتلین ابعاد سپاهش رو توصیف میکنه؟

     

    خب بحث همین هست. اینکه کسی که اون همه خاندان رو دنبال خودش میکشونه ، اگه میخواد رابطه ی عاطفی/جنسی با جنس موافق بر قرار کنه ، قبل از اون وظایفی داره ، قبل از اون باید هایی وجود داره و مهمترینش مخصوصا" برای Renly ، وصلت با Tyrell ها بود. وقتی که اصطلاحا Consummate رو هم حتی صورت نمیده که این دو تا خاندان ( و واسال هاشون ) به هم گره بخورن ، خب اونوقت این بچه خونگی بودنش بیشتر توی ذوق میزنه ...

     

    من شایعه ی مشابهی رو در مورد اسکندر شنیدم ولی کسی خرده ای نمیگیره. یارو هر کاری که یک شاه لازم بوده به مردمش نشون بده رو کرده ... همه دوسش داشتن و "شاه" بوده.

    دقیقا انقدی دوستش داشتن که بعد مردنش زنش و بچه اش و مادرش رو کشتن!

     

    Renly اتفاقا" به نظر من جزو شخصیت هاییه که اصن جای بحث نداره. بسیار پوچ بوده و چون ظاهر خوبی داشته ، همونایی که یه زمانی بخاطر بر و روی Targaryen ها که آی اینا موهاشون فلانه آی چشاشون فلانه رفتن سراغش.

    آره بالریون و وگار و مراکسس خیلی بر و رو داشتند! الانم که مارتل ها و گریجوی ها خودشون رو کشتن که با دنریس ازدواج کنن به خاطر آوازه موهای خشگلشه!

     

    چون که Causeـش درست نبود! یعنی تو اساسا وقتی که بر علیه برادرت که توی میراث پادشاهی از تو موجه تر هست رو بیخیال میشی و برای خودت آدم جمع میکنی ، این نشون از این میده که به خانواده و شرف اعتقاد نداری و در جایی مث وستروس حرکتی در این وسعت که این دو اصل رو زیر پا بذاری، چه بخوای چه نخوای محکوم به شکست هست.

    نه من میگم محکوم به شکست نبود اگه استنیس با نامردی و جادوی سیاه برادرش رو شب قبل جنگ نمیکشت! اگه این کارو نمیکرد الان استنیس زیر خاک بود و رنلی شاه وستروس!

     

    جالبه که شما کار رنلی رو نامردی میبینین و کار استنیس رو درست و بدون مشکل!

     

    میگید هیچ کس تو وستروس ادعای رنلی رو درست نمیدونست و حرفش قبول نداشت، من موندم این تایرل ها که الان همش این حرف شما رو میزنن و میگن رنلی بر حق نبود، اون موقع که همه دنبالش راه افتاده بودن و سر میزش خود شیرینی میکردن چرا این به عقلشون نرسیده بود و این طور فکر نمیکردن! اگه رنلی بر استنیس و لنیسترها پیروز میشد آیا هیچ وقت تا ابد همچین حرفی از دهنشون بیرون می اومد؟! نه عزیز دلم واسه همه این قدرته که مهمه نه حق! اگه این جوریه که الان که همه میدونن جافری و تامن بچه های رابرت نیستن و حق با استنیسه و بنا به استدلال شما Cause لنیسترها کلا غلط و محکوم به شکسته، چرا باز هم همه تو کینگز لندینگ دورشون جمع شدن و به به و چه چه شون میکنن؟! مگه نمیگین هیچ کی تو وستروس همچین چیزی رو نمی پذیره؟!


  9. همین نکته که چرا اینجور جریان ج.ن.س.ی در مورد یک نفر اینقدر مورد توجه همه است هم خیلی جالبه. البته منظورم خوانندگان کتاب و تماشاگران سریاله.اونم تو همچین سریالی که تو سرزمینی مثل وستروس می گذره و به قول شما تقریبا" همه انواع و اقسام کارهای عجیب و غریب رو انجام می دن و انگار کلا" اخلاق اونجا یک چیز دیگه ای تعریف شده! ولی در مورد رابطه خاص رنلی و لوراس اینقدر همه شدید اظهار نظرمی کنند. فکر میکنم این موضوع الان مد روز دنیاست شاید برای همین سریال یه مقدار روغن داغشو زیاد کردن.

    منم همینو میگم! رنلی چون تو این زمینه بهش مشکوکیم بده ولی بقیه که همه کاراشون رو علنی انجام میدن مشکلی ندارن؟! از اون گذشته، این شبهه درباره Red viper هم مطرحه (خیلی هم بدتر و علنی تر) ولی چرا کسی یقه اون رو نمیگیره و مسخره اش نمیکنه؟! البته شاید وقتی وارد سریال بشه و همچین چیزی درباره اون هم به داستان اضافه بشه فن ها یقه اون رو هم بگیرن!

     

    در مورد حق جانشینی هم باهات موافقم که تو وسترس کلا" حق و حقوق معنا نداره ولی مسئله اینه که آدمای دیگه ای که مدعی بودند و هستند هم چندان مالی نیستند. برای استنیس خیلی احترام قائل بودم ولی با درگیر کردن خودش با ملیساندر ارج و قرب خودش پایین آورد و اگه خودش یا شمشیر خودش جلو میامد بیشتر طرفدارش بودم. ضمن اینکه کشتن برادرش با اون روش نامردی خیلی شخصیتشو تخریب کرد و مطمئنم این موضوع یه جایی تا آخر داستان دامنشو می گیره.

    در مورد استنیس موافقم، ضمن این که هیچ کی سر از کار این ملیساندر در نمیاره و بعید نیست که خود استنیس رو هم سر کار گذاشته باشه! جالبه ملیساندر و توروس اهل میر هر دو راهب R'hllor هستن ولی یکیشون اینقدر منفی و اون یکی دیگه اینقدر مثبت!

    در مورد بقیه هم به قول شما مدعی درست حسابی نداریم اصلا!

     

    البته اینجا من وینترفلم لیدی نیستم تورامبار عزیز!

    :دی شرمنده لیـ... ببخشید وینترفل عزیز، حواسم نبود، آخه عادت کردم!

    خب شما بگید چجوری میشه یه آدم رو با اسم یه قلعه مورد خطاب قرار داد؟! :دی!


  10. منم موافقم که رنلی خیلی موضوعات دیگه برای بحث کردن داره و این موضوع ( که حتی اگر باشه هم به نظر من نقطه ضعف نیست) اونقدر اهمیت نداره که اینقدر در موردش بحث بشه.

     

    خوب گفتی لیدی. من اگه منبعمون کتاب بود میگفتم ضعفه که همه دنیا از موضوعی تا این حد خصوصی خبر داشته باشن، ولی وقتی بحث کتابه به نظر منم اصلا مهم نیست که طرف چه تمایلاتی داشته، مهم اینه که ببینیم فکرش چی بوده چیکار کرده چیکار میخواسته بکنه! به خصوص تو نغمه که هیچ کدوم از شخصیتاش صد درصد سالم و پاک نیستن و اگه بخوایم بر اساس انحراف جن.سی کسی رو کنار بذاریم و ازش بدمون بیاد عملا هیچ فردی باقی نمیمونه! ولی جالبه که این موضوع برعکسه و به طور مثال تیریون (با اون وضعش!) بین POVها پرطرفدارترینه!

     

    درباره نظر کینگ رابرت درباره وارث قانونی سلطنت و به حق بودن یا نبودن، من یه بار دیگه تاکید میکنم که اصولا چیزی به اسم حق پادشاهی وجود نداره! پادشاهی مال اون کسیه که زور بیشتر و لشکر بزرگ تر و ثروت گسترده تری داره! وگرنه نه ایگان فاتح حق پادشاهی بر وستروس رو داره نه رابرت باراتیون! ولی این ها چون زورشون زیاده میگن پادشاهی حق ازلی منه و هرکی هم جرات کنه بگه نه یا با آتش اژدها خاکستر میشه یا گرگور کلگان میره سراغش! حالا ویسریس ابله هر چقدر ادعای برحق بودنش بشه وقتی با آدمکش های رابرت مواجه بشه حرفی برا گفتن نداره! و استنیس هم بگه من برادر بزرگترم و حق منه، ببینیم دست خالی میخواد جلو ارتش های گاردن چیکار کنه! ببینید چقدر تو تاریخ کسانی بودن که برادر بزرگترشون رو پادشاهی بهش میرسیده زندانی یا تبعید کردن یا حتی کشتن، و نه در زمان خودشون و نه فرزندان و نوادگانشون کسی نتونسته بگه تو حقی واسه پادشاهی نداری! تازه میشه بنیادی تر از این هم بحث کرد...


  11. به winterfell: نه این حرفتون رو درباره سریال فکر نمیکنم خیلی درست باشه! مارتین امتیاز ساخت رو به کارگردان های فیلم فروخته، و یکی یه جایی گفت (فکر کنم Manuel بود!) که این تو قراردادشون بوده که کارگردانا دستشون بازه و اگه خواستن میتونن فیلم رو تغییر بدن؛ وگرنه من بعید میدونم مارتین راضی باشه اینقدر داستان تحریف شه و تغییرات فاحش توش به وجود بیاد (البته این مورد مد نظرم نیست!) کلا فیلم خیلی رو nerveه، من اصلا از این انحرافش از کتاب خوشم نمیاد!

     

    به کینگ رابرت: استنیس چون دنبال جان ارن راه افتاده بود و باهاش تحقیق کرده بود فهمیده بود، و این جان ارن بود که اول فهمید.

     

    درهر حال من قصد ندارم دامان رنلی مرحوم رو از این اتهام پاک کنم، ولی به نظر من حتی اون جمله هم نمیتونه ثابت کننده اون شکل رابطه ای که تو فیلم نشون داد باشه! منم گفتم لوراس شیفته رنلی بوده، ولی معلوم نیست چی بینشون گذشته. اگه این طوره برین هم عاشق رنلی بوده، پس باید بگیم اون هم با رنلی رابطه داشته؟ (همون طور که جیمی گفت!) نمیشه که هر کی از هر کسی خوشش اومد و اون رو خورشید توصیف کرد بگیم بینشون سر و سری بوده! اگه این طوره با توجه به شواهد من وجود رابطه بین سر دانکن بلندقامت و اگان پنجم رو محتمل تر میدونم! (واقعا اونا وضعشون خیلی خراب تره!)

     

    به هر حال اگه چیزی هم بوده (حالا در هر سطحی، چه شیفتگی ساده لوراس چه فراتر از اون) این موضوع پنهان و بین خودشون بوده و اون طور مثل فیلم نبوده که همه (یعنی همه حتی مردم عادی، حتی اون سربازای لنیستر!) ازش خبر داشته باشن و این قضیه بین همه مشهور باشه!

     

    پ.ن: این همه موضوع درباره رنلی هست که بخوایم بحث کنیم حالا چرا گیر دادیم به این یکی؟!


  12. راستش بعد از مرگ ادارد استارک ، پیش خودم میگفتم هرکسی بمیره اصلا برام مهم نیست ، فقط این رنلی زنده بمونه تا با قوای های گاردن دمار از روزگار این لنیسیتر ها در بیاره ، شب قبل از کشته شدنش ، وقتی با استنیس صحبت میکرد ، ثبات و آرامش استنیس بدجوری اذیتم میکرد ، اگه رنلی حداقل مثل ادارد شکست میخورد و بازی رو میباخت و می مرد مسئله ای نبود ، اما کشته شدنش به اون شکل نهایت ناجوانمردی بود . رنلی به قدری در کنار لوراس بزرگ شده بود که بعدی بود یه چرخش یا زیرکی نظامی بتونه شکستش بده .

    اصولا این حرکت مارتین با استنیس و ملیساندر ، باگ به حساب باید بیاد .

     

    ضمن اینکه مرگ ادارد با کلی زمینه های قبلی بود . اول کلی بدبختی پیش اومد و همه چیز تیره و تارشد و اوضاع بدتر و بدتر شد و آخرش هم ( هر چند ناباورانه) ادارد کشته شد ولی در مورد رنلی تقریبا" جای شک و شبه ای نبود که منطقا" هیچ اتفاقی نمی تونه شکستش بده و انگار مارتین یه چیزی از خودش در اورد که بتونه اون لشکر عظیم رو از هم بپاشونه. من فقط به خاطر ترسی که از مارتین داشتم می ترسیدم که رنلی رو با خیانت یه نفر از دوستانش بکشه مثلا" برین .ولی فکر نمی کردم با این روش احمقانه اونم اونقدر زود و در اوج بکشدش. واقعا" عجیبه وسط یه داستانی که تقریبا داشت رئال پیش می رفت یهو جادوی سیاه ( حالا هر چیزی که بود) از یه جایی پیدا بشه!

     

    به وینترفل : با نامناسب بودن این چرخش داستان موافقم ، ما در آخر داستان اول لنیستر ها رو میبینم که در وضعیت بدی قرار گرفتن ، طوری که انگار راه خلاصی ازش ندارن ، اما رنلی قربانی ادامه یافتن داستان میشه و برای این که لنیستر ها باقی بمونن و توازن قدرت به هم نخوره کشته میشه ، اونم به اون شکل غیر منتظره .

     

    به شدت با هردو موافقم! این کار مارتین خیلی بد بود! ضدحال خیلی بزرگی بود و من اصلا قکرش رو نمیکردم همچین اتفاقی بیفته! خیلی از دوستام هم که فقط فیلم رو دیده بودن سر این قسمت کلی اعصابشون خورد شد و گفتن خیلی غیرمنطقی بود! به نظر منم این قسمت از معدود ضعف های داستان مارتینه! کتاب اول تمام قشنگیش به این بود که با این که رگه های خیلی ضعیفی از جادو تو خودش داشت اما کاملا رئالیسم توش موج میزد (البته بعضی جاهاش بیشتر ناتورالیستی بود) به دنیا اومدن اژدها ها دروازه فانتزی رو براش باز کرد اما هیچ مشکلی برای داستان ایجاد نکرد بلکه قشنگ ترش هم کرد ولی این مرگ رنلی خیلی بیخود و مسخره بود! حالا یکی نیست بگه مرتیکه حسابی (مارتین عزیز! :دی) میخوای لنیسترا رو نگهداری و قدرتمندشون کنی چرا همچین بلایی سر رنلی میاری؟! خب از همون اول اینقدر بزرگش نمیکردی صدهزارنفر ارتش در اختیارش بذاری که بعد ندونی باهاش چیکار کنی و سرو تهشو چجوری هم بیاری!

     

    پ ن : اینجا جاش نیست اما بعضی ها در مورد روابط تورین و بلگ و ... در جهان تالکین هم شبهه هایی دارن :دی

     

    ای بابا چه وضعشه ما هر نام کاربری ای انتخاب میکنیم چرا دربارش شبهه ایجاد میکنین؟!! بابا پشت سر تورین دیگه حرف نزنین بنده خدا متاهله! تازه قبلشم که چشمش همش دنبال فین دویلاس بود! :دی

    درباره مارتین نظری ندارم ولی خداییش دیگه از تالکین بعیده!


  13. به به بلاخره انتظارها به پایان رسید و این تاپیک زده شد!

     

    من اینجا آمادگی کامل خودم رو برای حمایت از خودم اعلام میکنم! :دی

     

    به نظر من هم رنلی بهترین گزینه برای پادشاهی بود! نه مثل رابرت اونقدر بیخیال و خوش گذرون بود (البته یه کمکی بود، مثل همون مسابقاتی که تو مسیر جنگ برگزار میکرد، ولی دیگه در حد رابرت فاجعه هم نبود!) احتمالا مدتی هم که تو شورای پادشاهی با مارمولک هایی مثل لیتل فینگر و واریس و پایسل سر و کله زده بود باعث شده بود یخورده بیشتر از رابرت مملکت داری سرش بشه (البته یه خورده که چه عرض کنم، احتمالا هات پای هم بیشتر از رابرت از مسائل کشورداری سر در میاورد! :دی) و نه مثل استنیس اینقدر خشک و خشن و بیرحم بود! (البته استنیس اوایل بد نبود، ولی من به خاطر قتل ناجوانمردانه رنل ازش متنفر شدم!)

     

    حالا درسته که این مباحث حق سلطنت و اینا مطرحه که استنیس قبل از رنلی در لاین وراثت قرار میگیره، ولی خداییش استنیس اصلا پادشاه خوب و به درد بخوری نمیشه! شاه بشه هم میشه یه چیزی تو مایه های میگور بی رحم که برخی تا آخر تبار تارگرین رو به خاطر بیرحمی اون سرزنش میکنن! (خداییش من هرچی فکر میکنم شباهت این دو نفر واسم بیشتر میشه!) در زمینه حق پادشاهی هم جواب رو با یه مثال میارم، اریون برایت فلیم تو لاین وراثت قبل ایمون و ایگان پنجم قرار داشت، ولی چون مخش تاب داشت فرستاده بودنش غاز بچرونه و به جاش ایگان شاه شد، که چهارمین پسر چهارمین پسر پدربزرگش بود و کلی کاندیدای به در نخور دیگه بودن که تو لاین وراثت قبل اون قرار داشتن (و به همین دلیل به Unlikely مشهور شد.) منظور این که برادر بزرگتر بودن و تو وراثت جلوتر قرار داشتن حق و دلیل حتمی برای پادشاه شدن نمیشه! پادشاه باید یه آدم درست و حسابی باشه نه مثل استنیس و اریون دیوانه!

     

     

    به ریگار: آره عزیزم اون شایعات مال فیلم بود، من نمیدونم این که لوراس خیلی شیفته رنلی بود دلیل میشه برا ... بودنشون؟!!! اگه اینجوریه که هر دوتا مردی که باهم صمیمی بودن رو باید بگیم مشکل دارن! پس لابد تو آردا هم بلگ و تورامبار دوستیشون مشکوکه و فینگون و مایدروس هم نکنه قضیه ای بینشون در جریان بوده ما نمیدونستیم؟!!!! کلی دیگه از این موارد هست که مثلا تالکین گفته فلانی یکی رو خیلی دوست داشت، خب نمیشه همیشه اینجوری برداشت کرد!


  14. میگم این مارتین هم عجب بیکار بوده ها! یعنی واقعا نشسته این همه خاندان اختراع کرده و بعد هم دونه دونه واسه همشون پرچم و نشان و اسم و قلعه و اعضا ساخته؟! بابا ایول حوصله!

     

    بعد یه سوال، منبع این ویکی نغمه از کجاست؟ یعنی مثلا این مطالبی که شما ترجمه کردید از کجا اومده؟ همشون پراکنده از لابه لای متن کتاب یا یه کتاب جداگانه یا مصاحبه و این جور چیزا؟


  15. این لیدی النای توی فیلم چقدر خوبه . بازیش رو منظورمه .

    احتمالا تنها شخصیتی که توی فیلم از توی کتاب هم بهتر در اومده .

    آریا ، تیریون ، اشا و سر بران هم خوبند ولی هیچ کدومشون به خوبی شخصیت توی کتاب نیستند .

    بازی کلامیش با شعار خاندان ها خیلی جالب بود .

     

    اتفاقا منم نظرم همینه، خیلی خوب دراومده! به خصوص تو این قسمت چهارم عالی بود! تو فیلم تا اینجا از لقب Queen of thorns استفاده نشده ولی واقعا برازندشه! حیف یه سری از دیالوگ هایی که تو کتاب با سانسا داشت تو قسمت اول حذف شد، خیلی اونا هم قشنگ بودن. ولی تو این قسمت دیالوگش با واریس و همچنین با سرسی خیلی خوب بود، و به قول شما تنها جایی که بهتر از فیلم دراومده بود!


  16. این قسمت واقعا خیلی از قسمت های قبل سر بود! خیلی خوشم اومد!

     

    Great Sept of Baelor عالی بود! از معدود جاهایی بود که فیلم تونسته بود شکوه کتاب رو به تصویر بکشه! هیچی تو توصیف قشنگی این ساختمون ندارم که بگم! و البته دیالوگ های مربوط به این صحنه هم خیلی فوق العاده بودند!

     

    Lady Olenna هم که ترکونده! هم دیالوگ هاش با سرسی هم با واریس خیلی خوب بودند! هرچند خارج از کتاب بودند ولی ما به خاطر خوب بودنشون گذشت میکنیم! البته نباید واریس میفهمید لیتل فینگر قصد داره سانسا رو با خودش ببره!

     

    دنریس هم خیلی خوب بود! همون طوری که انتظار داشتم! از صحنه ی آخرش (خروج از آستاپور) هم خیلی خوشم اومد!

     

    وقایع Craster's keep هم خوب بود، به جز این که وصایای لرد مورمونت به سم رو نشنیدیم!

     

    و ما هم چنان در تعجب از چند و چون این ماجرای تیان مانده ایم! بلاخره اون یارو رمسی هست یا نه؟ از لحن صحبتش احساس نکردم که رییس اون افراد باشه، انگار واقعا خدمتکارشون بود! و یه سوال، اونجا واقعا Moat Cailin بود؟ من فکر میکردم Moat Cailin باید مخروبه باشه، تو مایه های هارن هال!

     

    پس این یکی پیش بینیم درباره فیلم درست از آب دراومد! (جایگزین شدن لوراس با سر ویلاس) خدا کنه بقیش درست نباشه!


  17. با تشکر فراوان از کینگ رابرت عزیز، هنوز فرصت نکردم ترجمه هاتون رو بخونم، ولی تو نگاه اول چند تا اشکال خیلی کوچیک به چشمم اومد: یکی شعار خاندان مری ودر که درستش Behold our Plenty هست که شما Behold our Bounty نوشتید و ترجمه کردید، و دیگه این که شعار خاندان تایرل Growing Strong، قوی رشد کرده ترجمه شده که به نظرم ترجمه دقیق و کاملی نیست، فکر میکنم ترجمه هایی قدرت رو به رشد یا در حال قدرتمند شدن بهتر باشن، هرچند از این ترجمه ها هم کامل راضی نیستم، و امیدوارم شما بتونید معادل بهتری براش پیدا کنید!

    دیگه این که تو خط آخر پست خاندان های تاور و چند جای دیگه کلمه ای به کار رفته که من متوجهش نشدم: "واسال"؟ تو ویکی awoiaf نوشته sworn houses، که معنیش میشه خاندان های قسم خورده (سوگند وفاداری) ولی من نتونستم معنی کلمه ای که شما به کار بردید رو بفهمم، اگه کلمه درست تایپ شده لطفا یه جایی از مقاله معنیش و فرم انگلیسیش رو ذکر کنید، ممنون میشم!

     

    باز هم با تشکر ویژه از زحماتتون!


  18. منم دقت کردم یه یانکای روی نقشه نیست. من فکر میکنم چون اتفاق خاصی توی یانکای نمیافته روی نقشه نیست اما نباید حذف بشه. اگه حذف بشه یعنی باید محاصره و نبرد میرین رو هم حذف کنن! یا اینکه بگن آستاپوریها اینکار رو میکنن. امیدوارم یانکای حذف نشه.

    اسپویلر جواب اسپویلر!

     

     

    [justify]حالا که بیشتر دقت کردم، نظرم عوض شد. فکر میکنم اون شهری که تو نقشه فکر کردیم میرینه، در حقیقت Yunkai باشه! چون هم اندازه اش کوچیکه (میرین بزرگ تر از آستاپوره) هم محل قرار گیریش به Yunkai نزدیک تره تا میرین! ضمن این که با توجه با اسم قسمت دهم این فصل (Mhysa) و این که این کلمه اولین بار تو فتح Yunkai مطرح میشه، میشه نتیجه گرفت که تو این فصل فقط تا تسخیر Yunkai رو نشون میده و وقایع میرین میره واسه فصل بعد، و احتمالا به همین خاطره که میرین تو نقشه این فصل وجود نداره.[/justify]

     


  19. خوش ساخت تر هست ولی فصل اول خیلی به کتاب وفادار تر بود! میشه گفت تقریبا تحریف مهمی نداشت! فصل دوم فاصله اش از کتاب بیش تر شد، اما این فصل دیگه خیلی داره پرت میزنه! واقعا بعضی از تغییراتش داره آزار دهنده میشه! امیدوارم به روال سابق برگرده و دیگه کتاب رو بیش تر از این تحریف نکنه، وگرنه با این روند ما به زودی با داستانی کاملا متفاوت و مستقل از نغمه مواجه خواهیم شد!


  20. راستی دقت کردین تو تیتراژ اول سریال که شهرهای مختلف دنیای نغمه رو نشون میده، تو خلیج برده داران فقط دو تا شهر وجود داره، Astapor و Meereen؟! نکنه میخوان شهر Yunkai رو نشون ندن و اتفاقاتش رو حذف کنن و بعد آستاپور مستقیم برن سراغ میرین؟!


  21. اون یارو که نجاتش داد که Ramsayـیه ولی مسئله اینه که اصن اینطوری نبود داستانش توی کتاب...

     

    اون جمله ی

    ... and Rhaegar died

    عالی بود انتظارشو داشتم مث ِ کتاب بگه.

     

    اون جمله ی یارو که تیر خورد به Ramsay گفت

    You little bastard

    هم عالی بود.

     

    از نسخه ی راک ِ bear and maiden خوشم نیومد. اونایی که اون گروه Locke میخوندن خیلی بهتر بود.

     

    اگه اون Ramsay بود پس اونایی که دستگیر و شکنجه اش می کردند کی بودند؟

     

    آره کلا دیالوگ های بچه های این طرف (خلیج برده داران!) بیشتر از بقیه شبیه کتابه!

     

    منم از آهنگ زیاد خوشم نیومد. البته اون نسخه دیگه اش رو هم نشنیدم.

     

    بد شد لرد هاستر تالی رو زنده اش رو نشون ندادند، حرف های نسبتا مهمی تو هذیوناش گفت.

    Edmure رو هم خیلی بامزه درآورده بودند! بلک فیش هم خوب بود.

     

     

    راستی پس این Lord Karstark کی قراره اعدام شه؟!

     


  22. من کلا از این چیزایی که درباره Theon تو قسمت سوم نشون داد سر در نیاوردم! اونی که شکنجه اش میکرد کی بود؟ اونی که آخرش بقیه رو کشت و نجاتش داد کی بود؟ الان این وسط Ramsay Snow کدومه یا کجاست؟ تو کتاب که اصلا همچین چیزایی نیست! فقط یه بار با Kyra فرار می کنن که اونم برنامشو خود Ramsay ریخته تا یخورده تفریح کنه! که البته تو کتاب سوم هیچی درباره Theon نیست؛ من واقعا گیج شدم!


  23. اتفاقا این توانایی عبور آدرها از آب واسه منم سوال بود.

     

    یه سوال: بازوی دورن قبل از The Long Night تخریب شد درسته؟ اگه این طور باشه آدرها همون موقع هم نمیتونستند وارد Essos بشن، پس چه لزومی داشت که یکی از Asshai پاشه این همه راهو بیاد تا وستروس تا ساکنان اونجا رو نجات بده در حالی که هیچ مشکلی واسه خودشون وجود نداشت؟!

     

    از اونجایی که مردم اهل Asshai (نمونه اش Melissandre) هم آدرها رو میشناسن و اون ها رو تهدیدی برای همه زندگان می دونند (و حتی Great Other رو در برابر R'hllor میدونند) پس به نظر میرسه که این تئوری باید اشتباه باشه و اگه آدرها بتونند وستروس رو تسخیر کنند به نحوی میتونند بقیه سرزمین ها رو هم بگیرند.

×