renly baratheon
-
تعداد ارسال ها
437 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
پست ها ارسال شده توسط renly baratheon
-
-
استنیس جان چرا میپیچونی، من اصلا با این بحث هایی که گفتی کاری ندارم هیچ وقت هم ادعا نکردم رنلی طمع پادشاهی نداشته، فکر کنم احتمالا در تمام طول تاریخ وستروس و اسوس و اروپا و آسیا و سایر کرات تنها شاهی که طمع قدرت نداشته استنیس براتیون بوده و بس! به حرف من دوباره توجه کن: رنلی چه ادعای داشتن خویشاوندی با استنیس داشته باشه چه نه، برادرش هست! همخون بودن اصلا از جنس ادعا نیست! پدر و مادرشون یکی بودن! باز شما بگو رنلی برادر استنیس نیست، تو حقیقت امر توفیری ایجاد نمیشه! هر چقدر هم که شما رنلی رو برادر استنیس ندونی، استنیس اگه دستش به خون رنلی آلوده باشه Kinslayer محسوب میشه!
ضمنا اینی که میگی استنیس دستور قتل رنلی رو نداده، من اصلا درباره اش مطمئن نیستم (و در واقع نظرم کاملا مخالف این ادعاست!) شما همین الان داری از قتل رنلی حمایت میکنی و میگی کار استنیس درست بوده و خوب کرده کشتش، بعد از اون ور میگی استنیس این کارو نکرده؟! این تناقض رو لطفا حل کن و مارو روشن!
-
استنیس جان رنلی رو چه برادر خودت حساب بکنی یا نه، نسبت خونی غیر قابل انکار باهات داره و این که بگی کارت خویشاوند کشی نیست خنده داره!
تیریون هم قبل این که پدرش رو بکشه تایوین گفت تو دیگه پسر من نیستی، پس اونم خویشاوندکش نیست!
اگه اینجوریه هر کی خواست پدر یا برادر یا یه خویشاوند دیگه اش رو بکشه قبلش بگه من از این متنفرم اون رو پدر یا برادر خودم نمیدونم، پس کارم خویشاوندکشی نیست! خنده داره نه؟!
پ.ن: البته استنیس مستقیما دستش به خون رنلی آلوده نیست و این کار رو با کمک ملیساندره انجام داده، و شاید (تاکید میکنم شاید) بشه به این دلیل خویشاوندکش خطابش نکرد، اما این استدلالی که شما آوردی واقعا مردوده!
-
جوری: من چرا باید اخمو باشم؟! مطمئنی این منم که تو این فروم از همه بداخلاق تر و خشن ترم که بخوام اخمو باشم؟! :دی نه واقعا میخوام ببینم اخم به رنلی میاد اصلا؟! هلو میخوای؟!
-
منم تازی و سانسا و لیدی رو برداشتم!
حیف که رنلی نداشت!
منم موافقم که کیوان بیشتر از همه با اونی که تصورشو داشتم تفاوت داشت! از همه نظر (ظاهر، گفتار، رفتار!) که البته احتمالا نظر اون هم درباره من همین باشه چون وقتی خودمو معرفی کردم خیلی تعجب کرد! :دی
اما مانوئل تقریبا همونی بود که تصورشو داشتم!
-
قرار بود اسما رو لو ندین تا بچه ها حدس بزنن!
واقعا ممنون از همه! خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود!
-
اینجا چه خبره؟! اولین باره که در طول تاریخ وستروس میبینم تمام اعضای شورای پادشاهی به انضمام شخص پادشاه آن لاین هستند! بی گمان دسیسه ای عظیم در کار است!
-
چه جالب که نه تنها روی ساعت، بلکه حتی روی روزش هم نمیتونیم توافق کنیم! خب البته عجیب هم نیست، اگه میتونستیم رو موضوعی با هم توافق کنیم که اسم اینجا وستروس نبود! :دی
من هم نظرم رو فردا عصره، و اگه فردا کنسل شه تا اطلاع ثانوی (حداقل دو هفته بعد) وقت خالی ندارم!
-
منم میام اگه برنامه قطعیه!
ساعتش خیلی مهم نیست، ترجیحا بعد از ظهر باشه! بعد از تمام هفته اول صبح بیدار شدن علاقه دارم جمعه ها رو تا میتونم بخوابم!
-
یعنی الان یه نفر باشه که ازش بیشتر از هرچیزی بدم بیاد تو وستروس همین لایسای خائنه ! به امید خدا از درواز ماه پرواز کنه (قبلش جلو چشمش پیتر بهش خیانت کنه امیدوارم) !دابلیو تی اف! یعنی چه میکنه این ریگار!
-
استنیس جان ممنون از ترجمه هات!
بیوگرافی کاریسه ون هوتن رو هم میذاری؟!
-
ریگار: اگه اولنا بعد از ازدواج جافری و مارجری، جافری رو میکشت، مارجری دیگه Maiden محسوب نمیشد و نمیتونست با تامن ازدواج کنه!
منم با مانوئل و کیوان موافقم. اگه واقعا آخرش بخواد اون طوری که جورامون میگه تموم شه و مشکل اصلی آدرها باشن و بقیه اتفاقات هیچ اهمیتی نداشته باشه، من که بهم احساس سرکار گذاشته شدگی دست میده! انگار که داستانی که مارتین میتونسته تو 1 کتاب 500 صفحه ای جمعش کنه، الکی به اندازه 7تا کتاب هزار صفحه ای طولش داده و عملا بهش آب بسته، و این همه تئوری و توطئه و سیاست همش بی معنی و هیچ و پوچ میشه!
منم با استاد آمون موافقم! دیگه سریال رو دنبال نمی کنم، ما را همان کتاب بس است!
اگه چیزی که نشون دادن تحریف نباشه، که داره کتاب رو اسپویل میکنه!
و اگه تحریف باشه (که به ظن قریب به یقین هست!) من به شدت نگرانم که سریال رو کتاب تاثیر بذاره! یا مارتین مجبور شه داستانش رو برای مطابقت با سریال تغییر بده!
ضمن این که این صحنه ای که تو سریال از آدرها نشون دادن، مطمئنا تو کتاب جایی نداره! تو کتاب هر فصل یک POV داره، حالا به من بگید این اتفاقات از دید چه کسی میخواد تو کتاب نقل بشه؟! یه بچه ی تازه به دنیا اومده یا یه آدر؟!
-
بچه ها ببخشید وسط بحثتون میپرم، اما بلاخره تصمیم نگرفتین میتینگ نمایشگاه کتاب کی باشه؟! فردا شروع میشه ها!
-
I'm completely dissapointed!
با دیدن این اپیزود تصمیم گرفتم کلا دیگه سریال رو دنبال نکنم!
پ.ن: از این که میبینم اینجا هیچ کس شاکی نیست تعجب میکنم! توقع داشتم وقتی کامنت ها رو میخونم شاهد فحش ها و بد و بیراه هایی باشم که به خصوص خوانندگان 5کتاب نثار سریال کردن!
-
خب اگه بحث اینه که استفاده میشه یا نمیشه، جواب بله هست، دنریس تو حمله به میرین از منجنیق استفاده میکنه! و شما نوشتید: "در کتاب ارتش دنریس هرگز از منجیق برای حمله به میرین استفاده نمیکند." که این به وضوح غلطه!
-
*در کتاب ارتش دنریس هرگز از منجیق برای حمله به میرین استفاده نمیکند.چون در حد فاصله بین یانکای تا میرین هیچ درختی موجود نیست که بتواند از آن برای ساخت منجیق استفاده بشود.با این حال در مجموعه تلویزیونی از منجیق برای حمله به میرین استفاده می شود .در واقع تو کتاب دنریس دستور میده کشتی های ناخدا Groleo رو خراب کنند و از چوب هاشون ادوات جنگی و محاصره بسازن مثل battering ram, mantlet, turtle, catapult و ladder. پس این صحنه اشتباه نیست. درسته که تو سریال گرولئو حذف شده و در نتیجه دنریس کشتی ای نداره که بخواد از چوبش منجنیق بسازه، اما همچنین تو سریال به این موضوع که بین یونکای و میرین درختی نیست هم اشاره نشده.
-
خب مگه قراره لنیستر های بیچاره بدونن که کی جافری رو کشته ؟! به خاطر همین بود که لیتل دستور داد اون دلقک رو بکشن تا دهنش برای همیشه بسته بمونه . احتمالا اعتماد لنیستر ها به این مار خوش خط و خال حالا حالاها خدشه دار نمیشه . من فکر میکنم سنسا رو میبره به دره اما یا به لایسا نشونش نمیده یا نشون میده اما هدفش رو آشکار نمیکنه، با لایسا ازدواج میکنه اما ممکنه مخفیانه با سنسا رابطه برقرار کنه . شایدم بعد این که ازدواجش با لایسا رو کامل کرد و دره واسه خودش شد، یه بلایی هم سر لایسا بیاره ( کی میتونه اون عجوزه رو تحمل کنه؟ ).راستی من دوباره صحنه گفتگوی اولنا با مارجری رو دیدم، فکر کنم اولنا این بار میخواد مارجری رو به عقد پسر دوم سرسی دربیاره و از این موضوع احتمالا خیلی هم ناراحت نیست چون جافری واقعا هیولا بود . اگه این وصلت صورت بگیره سر کنترل تامن حسابی جنگ میشه تایوین و سرسی از یه طرف ، اولنا و مارجری از طرف دیگه ! بیچاره تامن
این بچه لنیستر ها یه آب خوش از گلوشون پایین نمیره ، یکشون که تو دورن اسیره، یکی کشته شده، این یکی هم که اینطوری ! چنتاشون هم تو زندان های مخوف ریورران به دست شمالی ها به شکل وحشتناکی کشته شدن . اصلا مارتین رحم نمیکنه به این خاندان معصوم
واو این ریگار حدس زدنش خیلی خوبه ها! البته همیشه اولش حدس های خوبی میزنه بعدا میره تو فاز توهم توطئه شدید و اینقدر میپیچونه همه چیز رو که خراب میشه! مثل اپیزود قبل! ولی تا همین جا هم خیلی خوب داره پیش بینی میکنه!
-
خب چند نفر با پنج شنبه 18م موافق اند؟
کیا نظرشون رو جمعه 19مه؟
کسی پیشنهاد دیگه ای جز این دو روز داره؟
-
پنجشنبه هم بد نیستا!!!!.حال اگه هماهنگی ها انجام شد قراره کجا همدیگه رو ببینیم؟؟؟
نهههههههه، من 5شنبه میانترم دارم
خب هر کس برنامه پیشنهادیش رو بگه بعد تصمیم میگیریم دیگه!
تالیسا روز و ساعت پیشنهادی شما چیه؟
باز این تهران نشینها شروع کردن به برنامه گذاشتن و سوزوندن دل ما شهرستانیها!شیطونه میگه این بار پاشم بیام تهران!
خب پاشین بیاین ما از هر مهمونی که از شهرستان بیاد استقبال میکنیم!
-
کینگ رابرت: خوشحال میشیم!
استاد: منم خودم نظرم اینه که جمعه باشه، حالا یا 12م یا 19م! وسط هفته صبح که به هیچ عنوان، عصر هم احتمالش کمه که بتونم بیام!
-
از 10م تا 21م اردیبهشت، تو مصلی!
آورین، آورین. معلومه با برنامه و آینده نگری که از الان به فکری.
من فقط نظر مساعدم رو که خیلی مهمه اعلام می کنم و تو با توجه به اون خصوصیات ارزنده ات که بالا گفتم زحمت بکش هماهنگ کن.
:دی
خیلی هم نمونده حالا، همش دو هفته دیگه است!
حالا ببینیم کیا اوکی میدن همین جا تو همین تاپیک تصمیم میگیریم و هماهنگ میکنیم!
-
وستروسی های تهران نشین! کسی امسال قصد اومدن به نمایشگاه کتاب رو نداره؟! کسی پایه میتینگ نیست؟!کی شروع می شه؟ مصلی است یا نمایشگاه؟
از 10م تا 21م اردیبهشت، تو مصلی!
-
وستروسی های تهران نشین! کسی امسال قصد اومدن به نمایشگاه کتاب رو نداره؟! کسی پایه میتینگ نیست؟!
-
مانوئل و رابرت: دقیقا زدین تو خال! یکی (که اصلا اسمشو نمیبرم و نمیگم که ریگار بوده) چند روز پیش داشت می گفت رد ودینگ تو سریال خیلی بهتر از کتاب به تصویر کشیده شده! باورتون میشه؟!!!
من فرداش امتحان داشتم ولی تا دمدمای صبح داشتم میخوندم اون چپترو و به چنان حال خرابی افتاده بودم و تپش قلبی پیدا کرده بودم که نگو ... سوسوی امید مجبورم کرد چپترای بعدشم بخونم.
قیافه ی من سر امتحان :
قیافه ی بقیه :
اونجایی که کتلین بعد مرگ راب داره تو ذهنش داره با ند حرف میزنه رو یادته؟! اسم بچه هاشو یکی یکی میگه از ریکان شروع میکنه و آخرش به راب میرسه! و به ند التماس میکنه که کاری کنه که رنجش زودتر تموم بشه! بعد وقتی یکی میاد گلوشو ببره دعا میکنه که موهاشو نبره، چون ند موهاشو خیلی دوست داشته! اونجا واقعا آدم رو از عمق وجودش میسوزونه! اشک آدم رو در میاره! من تا چند روز بعدش حالم کاملا خراب بود!
این چیزا کجا تو سریال اومده بودن؟!
-
تیتانیوم:
این جا کسی به هم.جنس.گرا بودن رنلی ایرادی نگرفته، اگه میخواستم سر این موضوع ایراد بگیرم اصلا این نام کاربری و آواتار رو انتخاب نمی کردم!
همون طور که وینترفل گفت، بحث ما و ایرادی که از سریال می گیریم، تحریف شخصیت لوراس هست. لوراس توی کتاب کاملا و به شدت به رنلی وفاداره، یه بار دیگه پست های قبلی رو با دقت بخونید و جمله هایی رو که از کتاب نقل قول کردم ببینید، در حدی که به خاطر مرگ رنلی عضو گارد پادشاهی میشه تا مجبور به ازدواج نشه، و در تمام مدت بعد مرگ رنلی مشخصا افسرده است؛ اما توی فیلم بلافاصله بعد مرگ رنلی با هر کی که دلش میخواد رابطه برقرار میکنه و انگار نه انگار! این اصلا ربطی به هم.جنس.گرا بودنش نداره، شما تصور کن اگه تو فیلم نشون میداد بعد مرگ ند کتلین با هر مردی که خوشش میاد بخوابه! چقدر اعتراض میشد؟! اینم مثل همون!
ضمنا، از عبارت "کشورهای اسلام زده" تون اصلا خوشم نیومد. اینجا جای چنین بحث هایی نیست. من خودم آتئیستم، اما به خودم اجازه نمیدم که عقاید چند میلیون آدم رو اینجوری تحقیر کنم.
مانوئل و رابرت: دقیقا زدین تو خال! یکی (که اصلا اسمشو نمیبرم و نمیگم که ریگار بوده) چند روز پیش داشت می گفت رد ودینگ تو سریال خیلی بهتر از کتاب به تصویر کشیده شده! باورتون میشه؟!!!
::.::.:: تاپیک کل کل خاندان های وستروس ::.::.::
در وینترتاون
ارسال شده در
خب من یه مدتی نبودم و تو بحث شرکت نداشتم، از طرفی افسوس و از طرفی چه خوب، اولی که میتونستم طبق پست یکی مونده به آخر استنیس از خودم دفاع کنم، و دومی که الان خوشحال نشستم پستارو میخونم و میخندم و اعصابم هم کاملا راحتِ راحته!
رابرت: نه خام سام نشدم، وقتش که بشه از خاندان براتیون در برابر همه دفاع میکنم، اما وقتی بحث سر خودمه نمیتونم بگم شما درست میگین من بدم که! از خودم دفاع میکنم و باید دفاع کنم!
استنیس: نام خانوادگی من براتیونه و من به براتیون بودنم افتخار میکنم، و هیچ دلیلی نمی بینم که به خاطر یه اختلاف با اعضای خانواده خودم رو خارج از خانواده بدونم و براتیونم رو حذف کنم! اگه استنیس برادر رنلی بودن مایه ننگشه میتونه خودش براتیون اسمش رو حذف کنه، من که همین طوری راحتم! ضمنا نیازی نیست که دوباره بیای در جوابم تکرار کنی که چون رنلی علیه برادرش قیام کرده از خاندان خارجه و این حرفا، باز هم تاکید میکنم که این نظر شماست و منم میتونم ادعای مشابهی رو عنوان کنم!
این رو هم اضافه کنم که ادعای این که استنیس به کلی از فعالیت های ملیساندره و نحوه ی مرگ رنلی بی خبره منطقاً پوچ و بی اساس و غیرقابل قبول و به غایت خنده داره.
یه نکته هم اون وسطا مطرح شد (یادم نیست توسط کی) که استنیس اگه از کارهای ملیساندره هم باخبر بوده و حتی اگه خودش دستور قتل رنلی رو صادر کرده باشه، باز هم چون ملیسلندره کشتش دستای استنیس به خون رنلی آلوده نیست؛ باید بگم که ادارد استارک رو هم ایلین پین کشت و دستای جافری به خونش آلوده نیست، پس از این بعد جافری رو بابت قتل ادارد لعن و نفرین نکنید! دستورش رو داد خودش که اقدام نکرد!
این رو هم بگم که (مثلا میخواستم کم حرف بزنم!) اگه جنگی اتفاق می افتاد و رنلی استنیس رو می کشت، رنلی خویشاوند کش بود و در عین حال پادشاهی حقش بود؛ و اگه استنیس رنلی رو در جنگ می کشت استنیس خویشاوند کش و در عین حال پادشاه به حق بود. (البت هر دو در صورتی که لنیسترها رو هم شکست می دادن و سر جافری رو روی نیزه میزدن!) الان هم اگه استنیس بتونه تمام مخالفاشو از دم تیغ بگذرونه و بر تخت آهنین تکیه بزنه پادشاهی حقشه و نوش جونش، زورش رسیده تونسته؛ اما نیاد اینقدر تیریپ معصومیت و من تو مرگ رنلی نقشی نداشتم و عذاب وجدان دارم و از اون ور پادشاهی حق من بود و رنلی غاصب بود و براتیون حساب نمی شد برنداره، بیاد صاف و پوس کنده بگه رنلی رو کشتم چون سر قدرت با هم جنگ داشتیم و تو جنگ هم حلوا خیرات نمیکنن و منم از امکاناتی که در اختیارم بود (یک دستگاه ملیساندره تمام اتوماتیک) بهترین استفاده رو کردم و پیروز شدم!