رفتن به مطلب

آدر کبیر

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    1
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. آدر کبیر

    بحث های اپیزودیک فصل چهارم، اپیزود اول

    درود.من همین امشب عضو شدم.البته همیشه مطالب تالار ها و مقاله های سایت رو دنبال می کردم ولی حال عضو شدن نداشتم.با این حال امشب بالاخره از هیجان شروع فصل چهار عضو شدم.اما درباره ی اپیزود: در ابتدا آیس,شمشیر ند استارک رو می بینیم که توسط تایوین لنیستیر ذوب میشه ( و ازش دو شمشیر ساخته میشه که اسم اپیزود هم ناظر بر همین دو شمشیره(البته عده ای میگن منظور از دو شمشیر شمیشر جیمی و نیدل آریاست.)من شخصا این سکانس رو بهترین سکانس این اپیزود می دونم.آیس در پوست گرگی قرار گرفته و همزمان قطعه ی غمگین وینترفل نواخته می شه.اما همزمان با این قطعه یک نوای دیگه هم شنیده میشه.همزمان با ذوب شدن آیس نوای اول کم رنگ میشه و نوای دوم که همان موسیقی رین های کستمیر هست پخش میشه.بعد تایوین پوست گرگ رو در آتش می ندازه و چهره ی پیروزمندانه و پر از تنفر تایوین را می بینیم که سوخته شدن گرگ رو نگام می کنه.به زعم او گرگ های استارک سوخته اند و از بازی تاج و تخت کنار رفته اند. بعد از اون تیتراژ پخش میشه که شامل دو مکان جدیده.اولی میرین که یکی دیگر از سلسله سفر های استانی دنریس تارگارین ) و بعدی دردفورت یعنی مقر خاندان بولتون که بعد از عروسی سرخ لقب محافظ شمال رو تصاحب کردند. بعد از تیتراژ جیمی لنیستر رو می بینیم که فرمانروایی کسرلی راک رو به خاطر عشقش به سرسی رد می کنه و بعد تیریون رو که در حال استقبال از مهمانان دورنی برای عروسی سلطنتی که متوجه میشه پرنس دورن نیومده و به جاش برادر کوچک تر او ابریان مارتل کمی قبل از کاروان اومده. و حالا سکانسی که همه منتظرش بودیم.ابرین مارتل.شاهزاده ی دورن.افعی سرخ.تم موسیقی که رامین جوادی برای خاندان مارتل ساخته تمی پرهیجان و الهام گرفته از تم های اسپانیایی و عربی هست که کاملا به دورن که به سرزمین آفتاب معروفه می خوره.و یکی از نقاط اوج این اپیزود جایی هست که ابرین آواز رین های کستمیر رو در فاحـ*ـه خونه میشنوه و برای ملاقات با لنیستر های آوازه خوان راهی منبع صدا میشه.در این سکانس میشه اوج نفرت او رو از خاندان لنیستر فهمید.هرچند روی این موضوع در بخش فوق العاده ی مکالمه ی تیریون و ابرین بیشتر تاکید میشه. بعد از این سکانس دنریس رو می بینیم که در در لحظه ای کوچک مورد غضب یکی از بچه هاش قرار می گیره و همچنین درگیری اژدهایان با هم رو می بینیم.همچنین می فهمیم مقصد بعدی دنریس میرین,یکی از بزرگترین شهر های برده داری هست.بعد سانسا رو می بینیم که سوگوار خانوادش هست و بعد از اون هم جاسوس سرسی رو که از رابطه ی تیریون و شی آگاه میشه.بعد جیمی رو که توسط سرسی بهش دست رد زده میشه و با خام ترین استدلال ممکن عشقش زیر سوال میره.اما سکانس مهم دیگه بعد از اونه.جایی که برای اولین بار در سریال با تن ها آشنا می شیم.نژادی آدمخوار که منس ریدر تونسته اون ها رو به ارتش مردم آزاد اضافه کنه. و سپس جان اسنو رو که با پا در میانی استاد ایمون جان سالم به در میبره.یکی از سکانس های مهم دیگه هم سکانس سر آنتوسه که رابطش با سانسا باید خیلی زود تر مشخص می شد ولی در سریال تا اینجا به تعویق افتاد.و در نهایت سکانس حماسی بازپس گیری نیدل.و دومین انتقام واقعی آریا(بعد از انتقام از کمانداران تویینز) سکانس باز پس گیری نیدل واقعا شاهکار بود.آریا بالاخره انسانیت بی خود رو کنار گذاشت و فهمید در این دنیای بی رحم برای زنده موندن باید بی رحم موند.و نکته ی جالب دیگه هم رابطه ی عجیب تازی(هاوند) و آریاست.رابطه ای آمیخته از نفرت,ترس,اعتماد,دوستی و نیاز متقابل.سکانسی که تازی به سرباز لنیستری میگه f**k the king لبخند روی چهره ی آریا دیدنیه. و اما سکانس مورد علاقه ی خودم: اوبریان مارتل: می دونید چرا تمام دنیا از لنیستر ها بدشون میاد؟؟ چون فکر می کنید طلاهاتون و شیرهاتون و شیرهای طلاییتون باعث میشه از بقیه بهتر باشید. می تونم بهت رازی رو بگم؟ تو یک شیر طلایی نیستی تو فقط یک مرد کوچیک صورتی هستی که برای بیرون کشیدن شمشیرش هم خیلی کنده درباره ی موسیقی هم یک چیزی بگم: رامین جوادی واقعا شاگرد خلف هانس زیمره.قطعه ی استنیس کاملا با حال و هوای رمزآلود و جادویی رلور همخوانی داره.قطعه ی استارک ها و وینترفل کاملا غم غربت و بدبختی و مظلومیت رو منعکس میکنه.قطعه ی رین های کستمیر کاملا در بردارنده ی غرور به جا و پیروزمندی همیشگی لنیستر هاست.قطعه ی گریجوی ها کاملا وحشی گری این خاندان رو نشون میده.و از همه مهمتر قطعه ی حماسی و زیبای تارگارین هاست.در کنار این ها نباید از قطعه ی براووس که قبلا با جاکان هگار پیوند داشت و توی این اپیزود هم در بخش آریا شنیده شد گذشت که کاملا حس رازآلود بودن و جادوی زیبای این شهر رو نشون میده و البته باید اشاره ای هم بکنم به قطعه ی جدید دورن و خاندان مارتل که البته هنوز گوشمون زیاد نشنیدش ولی تا مینجا هم عالی بود.این قطعه در بخش های ابریان مارتل پخش شد و رامین به درستی تصمیم گرفته ترکیبی از سبک های اسپانیایی و عربی رو برای مارتل ها که در دورن گرم و بیابانی زندگی می کندد بسازه.بی صبرانه منتظر شنیدن قطعه هایی هستم که برای ویل و ریچ خواهد ساخت و گذشته از همه ی این ها:در اپیزود بعدی به احتمال زیاد سکانس موعود را خواهیم دید....
×