رفتن به مطلب

جدول امتیازات

  1. وایت ولف

    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      16

    • تعداد ارسال ها

      176


  2. ثیئون گریجوی

    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      14

    • تعداد ارسال ها

      68


  3. Danny

    Danny

    اعضا


    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      10

    • تعداد ارسال ها

      85


  4. _MammAds_

    _MammAds_

    اعضا


    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      8

    • تعداد ارسال ها

      6



ارسال های محبوب

Showing most liked content on 05/21/19 در همه بخش ها

  1. 9 پسند
    حالا که به انتهای سریال رسیدیم جا داره از negar27 و بقیه مدیران سایت بابت ایجاد فضای گفتگو تشکر کنم همچنین از کاربران عزیز ثیئون گریجوی ، توروس ، omid007، ashkan.ghf ، Dawn ، مه سا استارک ، تینا استارک، olenna_tyrel و بقیه دوستان که در این گفتگوها شرکت کردن به شخصه خیلی چیزا ازشون یاد گرفتم و امیدوارم بعد از این هم شاهد قلم خوبتون باشم?
  2. 7 پسند
    از قسمت سوم میگفتیم دیگه از این بدتر ک نمیشه ولی هر قسمت بدتر از قبلی بطور باور نکردنی !!!!!!!!! هرچی میخواستم بگم رو گفتید مثل شورای مزخرفی ک تشکیل شد (از نظر من ضعیفترین سکانس تاریخ گات بود خیلی بد بود خیلی ،جدا نمیتونم این حجم از مسخرگی رو توضیح بدم با اون حجم طنز مزخرفش) ،یهو تصمیم گرفتن شاه انتخاب کنن؟WTF کیه ک نخواد شاه بشه ؟لردای وستروس کی تا حالا اینقدر مطیع شدن؟اینا بخاطر خیلی چیزای ساده به هم میوفتن بعد اینجوری موافقت میکنن؟الان مثلا دو جبهه مختلف بودن اینا؟؟اولش مخالفن ،کرم خاکستری میاد به تیریون میگه تو هیچ اختیاری نداری بعد مثل ماست همه قبول میکنن انگار حالا مثلا تیریون چی گفته دلایلش به مزخرفی همون دلیلی بودک نایت کینگ میخواست حافظه دنیارو نابود کنه یه منطق باحالی میتونستن درست کننن مثلا برن بشه ویلی بعد نایت کینگ یه چیزی میدونسته و بیاد برن نابود کنه تا مردمو مثلا نجات بده ولی جدا با چه منطقی برن باید بشه کینگ ؟؟چرا باید بقیه قبول کنن؟؟ دقیقا این بی خاصیت چیکار کرده ک بقیه باید متقاعد بشن رای بهش بدن مثلا اگه راب و جان کینگ شد به خطر کاراشون بوده... راب کینگ شد بخاطر پیروزیاش بود و بعد مرگ ند استارک و اون سکانس بی نظیر یا حتی کینگ شدن جان ک به خاطر پس گرفتن وینترفل بود حالا به هر طریقی و با اون سخنرانی پشم ریزون لیانا مورمنت ک هروقت اون سکانس میبینم مو به تنم سیخ میشه و این دوتارو پرچم داراشون کینگ کردن اونم فقط شمال فقط یک اقلیم ولی برن کینگ 7 اقلیم میشه بدون هیچ کار مثبتی(به غیر چت کردن و پیدا کردن دروگون:/)هیچکس هم مخالف نیست و همه راضی فقط میتونم بگم شتتتتتتتتتت این ک شاه جدید نداریم باید تبدیل به بزرگترین درگیری وستروس بشه ک همه به جون هم بیفتن با توجه به تاریخ خشن و بی رحم وستروس ن این مذاکره مفتضحانه ! حالا این هیچی،چرا اون احمقا اینقدر با مستقل شدن شمال موافقت کردن؟؟به همین راحتی؟چرا پس اونا نخوان سرزمینشون مستقل بشه؟؟ اون تهدید سانسا دیگه چی بود؟هزاران مرد شمالی؟اینا ک هرچی لشکر داشتن دادن به دنریس،درمقابل آنسالیدا و دوتراکیا هم خیلی کمتر بودن ارتش دورن و گریجوی هارو هم داشتن بعد سانسا میشه طرف قویتر؟ بعد از اینکه جان دنریسو میکشه چرا کرم خاکستری ک حتی از دنریس بیشتر دیوونه شده بود و تازه هم یه لقب جدید گرفته بود؟جان نباید بکشه؟چرا نباید هرچی شمالی اونجا هست و قتل عام کنن؟اونا هرکی رو ک با دنریس مخالف بود مثل ماست سر میبریدن حالا چی شد یهو؟ یا گندری الان باید طرف دنریس باشه ن شمال!!!از صدقه سری دنریس بود ک الان تو اون جمع حضور داره و با ضربه ای ک از آریا خورد اصلا منطقی نیست بازم طرف شمال بمونه انگار آبدارچیای هر خاندان اومده بودن واسه مذاکره ? دروگون چجوری تصمیم گرفت تختو آب کنه؟اومد دید یه خنجر تو قلب دنریسه بعد یه نیگا به جان کرد یه نیگا به تخت دید تخت تیز تره حتما اون دنریسو کشته بعد اونو زد :))) یعنی چی ؟؟ یکی از مشکلات این فصل همین کات هایی ک بین سکانسا میزنن اگه منطقی پیش بره کار اون کاراکتر تمومه ولی وقتی کات میزنن دیگه تصمیمو میزارن بر عهده بیننده ک حدس بزنه چی شده:/ مثل جنگ وینترفل ک تا میرفت یکی سلاخی شه یهو دوربین میرفت رو سکانس بعدی و خم به ابروی کسی نمیومد، اگه این قدرت کات دوربین نبود الان هیچکس تو جنگ وینترفل زنده بیرون نیومده بود. اون شورای آخرم ک چیزی نگم بهتره ،این شورارو با شورای فصل اول مقایسه کنین ک واریس لیتل فینگر ند استارک رنلی باراتیون و پایسل(این نخاله شون بود) بودن ولی بران آخه؟بازم فن سرویس؟ وحشیا اینقدر خودشونو به آبو آتیش میزدن ک بیان اینور دیوار زندگی کنن کشاورزی کنن منس ریدر میخواست بهشون آزادی بده بعد اینکه میخواستن برن کسل بلک هیچی چرا باز برگشتن همونجایی ک بودن؟اسکلن ؟اینقدر جنگ واسه هیچی؟قضیه همون جیمی بود ک اومد با برین خوابید دید ن سرسی بهتره اینام اومدن اینور دیوار دیدن ن همونور بهتره؟چرا اینقدر بی منطقی؟ جان یه خط داستانی فوق العاده داشت از حروم زاده عضو نایتس واچ تبدیل شد به شاه شمال ولی جوری شخصیت پردازیش به قهقرا رفت ک نگم اصلا(مثل اکثر شخصیتا)،البته سرانجامشو دوست داشتم نمرش کاملا حقشه کاملا انگار مارتین گفته بهشون آخرش چی میشه اینام به بدترین وجه ممکن با بدترین پردازش ممکن با بدترین اتفاقات ممکن اونو محقق کردن این همه میگفتن کلیشه ای نیست این اگه کلیشه ای نیست پس چیه؟؟همه چی گل و بلبل و خرم جدا انتظار یه پایان داشتم ک تا سال ها مغزارو درگیرش کنه مثل برکینگ بد...فیلم نامه ک دو سال قبل لو رفته بود سکانس آخرش خفن و باحال بود ک یه وایت واکر با اسبش جنازه برن رو داره روی زمین میکشه و میبره به سمت جایی ک وایت واکر میساختن و برن رو تبدیل میکنه به شاه شب جدید و تموم میشه سریال کلا اون که لو رفته بود انگاری واقعی بود آخه یه سری چیزاش مو نمیزنه با این ک اتفاق افتاده و یه چیزایی داره ک ثابت میکنه فیک نیست و چون لو رفته بود نویسنده ها عوضش کردن و توی جنگ با وایت واکرا همسفر شدن هاوند و آریا و مخصوصا سرانجام سرسی خیلی بهتر از این کار کرده بود ولی اینکه دنریس سر زا بمیره خیلی مسخره بود :))))))))) البته سازنده ها به هدفشون رسیدن واقعا شوکه شدم از پایانش البته از لحاظ مزخرف بودن
  3. 7 پسند
    یکبار برای همیشه ... بزارید شفاف اعلام موضع کنیم. بحث منتقدین این نیست که: 1) چرا دنریس تبدیل به مد کویین شده 2) چرا دنریس توسط جان کشته شده 3) چرا جان شاه نشده 4) چرا نایت کینگ توسط جان کشته نشده 5) چرا برن پادشاه شده و 6) چرا تئوری های طرفدارا تحقق پیدا نکرد لطفا این رو بفهمید، دلیل انتقادات ما موارد بالا نیست... دلیل انتقادات ما، از بین رفتن منطق، سوالات بی جواب مانده و تخریب یکسری خط های داستانی ست ... یکبار دیگه رجوع کنید به دلیل دی اند دی برای انتخاب آریا برای کشتن نایت کینگ. اونوقت میفهمید منطق چطوری فدا شده. لطفا به نظرات منقدین هم احترام بزارید ...
  4. 5 پسند
    دوست عزیز جان رو کسی نمیشناخت ؟ پس دلیل فهمیدن سانسا و برن و آریا و سم چی بود ؟ چرا اونا تو اخر اپیزود اصلا حرفی نزدن راجبه حقیقت در مورد جان که کیه ؟ چرا اون موقع که راجبه جان و نبودنش تو شورا صحبت میشه ، سم نمیگه که کیه یا اصلا برن ، برن همچی رو میدونست !! از این بگذریم اون همه نامه که لورد واریس نوشت چی شد ؟ به کجا رفت اون نامه ها ؟ چه کسانی رو با خبر کرد ؟ مگر نباید اون پیام ها به اربابان وستروس میرسید ؟ یا اگر اونارو برای اربابان وستروس ننوشته ، پس برای کی نوشته ؟ ایا برای اسوس و دوستش ( همون کسی که دنریس و برادرش رو در اسوس مخیفی کرد ) نوشته نتیجه اش چی شد ؟ ما میدونیم که جان هیچوقت ادعای تخت پادشاهی نداشت ولی اونایی که باخبر بودن چیکار کردن ؟ تو جلسه شورای بچه گانه ، هر کس دنبال نفع خودش بود ، ادمیور تالی یه دفعه بلند میشه پرت پلا میگه انتظار داشتم اون موقع که سانسا میگه بشین ، حتما میخواد راجبه جان بگه ولی ... در اخر میبینم سانسا فقط در مورد شمال صحبت میکنه !! به نظر من بزرگترين خیانت ، خیانت جان به دنریس نبود ، بلکه خاندان استارک در مورد چیزی که میدونستن به حقه و جان وارث هستش هم سکوت کردن اونا فقط برای رسیدن به هدفشون در اواسط فصل ۸ برای ایجاد هرج و مرج راز جان رو فاش کردن جان اینقدر احمق بود که کسی که عاشقانه دوستش داشت ۲ بار نجاتش داد از مرگ حتمی رو بخاطر خاندان استارک کشت . در انتها هم میبینم سانسا اصلا علاقه ای ، حتی حسی به حکم رفتن جان به شمال نداره و میگه ای کاش میتونستم کمک کنم از این بگذريم برن بی بخار ، باعث این هرج و مرج شد و از جان استفاده کرد برای هدفش . ایا اینا فرقی با لرد بیلیش که جنگ کل خاندان هارو برپا کرد فرقی داره ؟ تریون هم جای پای خودش رو ثابت کرد ، اهرم فشارش تنها و تنها جان بود با حرفای احساسی که جان همیشه به عنوان یه حرومزاده برای خاندان استارک مثل بچه تنی زحمت کشید ، ولی اونا چیکار کردن ؟ جز اوارگی ، تبعید کردنش ....... خیلی حرفا هست که واقعا ادم اذیت میشه بگه ... اون جلسه شورا بود ،یا جمع کردن چندتا نخاله ؟ حتی هیچ کدوم رو قسمی که خورده بودن واینستادن ، حتی با وجود دونستن حقیقت پشت بش کردن !! در کل تمام سناریو اشتباه بود . حداقل جان با اون همه گفتنش تو ملكه منی ، من دوست دارم و غیرههه خیانت بزرگی به خودش ، قولش ، عشقش کرد. جان کسی نبود که برای سرنوشت دنریس باید تصميم اخر رو بگیره جان از خون تارگرین ها بود ، اون هویت خودش رو فهميد ولی دلیل نداشت برای اینکه صلح طلب ، یا جان انسان ها براش در اولویت هستش تنها تصمیم بگیره تریون کم تقصیر از جان نداشت ، اون همه روزا بش مشاوره داد ولی چون مرگ سرسی و جیمی رو دید ، فقط و فقط خواست انتقام خانوادش رو بگیره و همون طور که تو جلسه شورا دیدیم ، گفت من کاره ای نيستم ولی سنخگو خوبیم . همين کافی بود تا جان رو تحت تاثیر قرار بده برای رسیدن به هدفش . ببخشید طولانی شد ولی حرف حق بود !!
  5. 5 پسند
    چطور به خودشان اجازه دادن این پایان را با ارباب حلقه ها مقایسه کنند، جدایی فرودو و الف ها از بقیه با هدفو مقصد و چیدمان درست داستانی پیش رفت بله شاید واقعا برن از اول داستان هم پسر بازیگوش عاشق داستان، از نظر مارتین قرار بوده شاه بشه اما آون پسر و این مترسک کجا. چطور برندون بی احساس و سرد بی علاقه به هرچیزی، به این شکل عوض میشه. این همه احمقانه شاه شدن در کجایی تاریخ اتفاق افتاده. جان بی نوا، آن همه مقدمه چینی مرده و زنده شده، برای هیچی؟؟ همیشه اگر کسی نباشه یکی را بکشه کس دیگه ای این کار را انجام میده. جان دنی را نمیکشت یکی دیگه اینکار را میکرد. پس این همه مانورد دادن برای چی بود؟؟ پیروز این داستان ند استارک بود که فرزندانش بر تخت نشستن، شمال را آزاد کردن و قهرمان نامیده شدن. ارزش زندگیش را داشت. و اژدها بیچاره کارش حرف نداشت خیلی بهتر از دنی و جان بازی کرد لایق تشویق. نایت کینگ حیف شد همین حداقل میتونست آن سرسی را بکشه یا وجودش را به مردم دنیا نشان بده امیدوارم کتاب بهتر نوشته بشه امیدوارم
  6. 4 پسند
    سلام بر همه من متوجه نشدم چرا اژدها تخت سلطنت رو ذوب کرد؟ ازدیدگاه اژدها نمیگم، اون دلیل خودش رو داشت از نظر داستان و پیام میگم نماد چی بود؟ چون بعد از نابودیش باز دوباره شاه انتخاب کردند و قدرت رو دادند به یک نفر که سوال دیگه، اینکه شمال تحت نظر هفت پادشاهی باشه یا نباشه چه فرقی داره کلا؟ چون کتاب ها رو کامل نخوندم نمیدونم چرا بقیه خاندان ها قبول کردند زیر نظر کینگز لندینگ و پادشاه باشن؟ ......... اینا که میگم هم شاید ایراد سریال نباشه،من متوجه نشدم فقط، اگر تو کتاب یا خود سریال جوابی براش هست بگید لطفا. - برن آینده رو میدید؟ اینکه گفت پس برای چی اومدم و اینکه تو پینترفل منتظر جیمی بود انگار آینده رو میدونست، چرا از این اطلاعاتش برای نجات جون اون چند هزار نفری که تو وینترفل و بعد کینگزلندیگ مردند استفاده نکرد؟ - خدای نور چرا جان رو زنده کرد؟ بعد از زنده شدنش کار بزرگی که کرد فتح وینترفل و متحد کردن نیروها برای دفاع مقابل وایت واکرا و کشتن دنریس بود فقط خدای نور جور دیگه نمیتونست این کارا رو بکنه؟ مثلا به استنیس کمک میکرد تا وینترفل رو فتح کنه، یا دنریس و سرسی رو مثل رنلی بکشه تا متحد شن همه مقابل واکرا، اصلا قدرت و هدف خدای نور چی بود؟ - هدف وایت واکرا چی بود؟ چرا پیام میفرستادند، شکل درست میکردند، قسمت اول سربازه رو زنده گذاشتند، قدرتشون چی بود، احساس داشتند یا نه، چجوری برن رو وقتی داشت ویژن میدید لمس کردند -
  7. 4 پسند
    تو عمرم هیچ وقت منتظر اومدن هیچ فیلم و سریالی نبودم غیر از این فصل گات. قسمت اخر واقعا اوج حماقت و فضاحت نویسنده ها رو نشون داد. تیریون رو به عنوان متهم اوردن جای اینکه محاکمه بشه اومده پادشاه انتخاب میکنه . 20 دقیقه اخر رو متاسفانه فقط جلو زدم تا سریال تموم بشه. به نظرم پت و مت الان دارن زیر لب این شعر معروف رو زمزمه میکنن : ما دو تایی داداشیم تو گیم آو ترونز میشاشیم. حیف که نمره صفر وجود نداره imdb
  8. 4 پسند
    البته صحنه هایی از این اپیزود در حد همین پالام پولوم پیلیش بود اگر خنده دار تر نبود.برای مثال ،هوش دراگون که تخت آهنینو ذوب کرد،احمق بودن لردهای وستروس(خصوصا یارا گریجوی ) که اینهمه سلاخی رو نمی بینن و فقط به فکر اینن که جان اسنو رو بکشن.آیا یکی از دلایل روانی جنگ اقلیم ها علیه تارگریان ها در زمان رابرت باراتیون همین مستبد بودن پادشاه نبود؟؟ تازه اون بنده خدا که سر سوزنی هم توی سلاخی به پای دخترش نرسید.احمق یعنی سموئل تارلی با اون ایده ی تهوع آور انتخابات از مردم؟؟اونم برای لردهای وستروس؟؟اونم توی یه جهان قرون وسطی ای؟کام آن .بیهوده یعنی اون ادمور تالی که اصلا معلوم نشد اون صحنه ی مورد تمسخر واقع شدنش رو چرا گنجوندن.انگار با یه فیلم با مضمون رشد و بلوغ طرفیم که تینجرمون مورد تمسخر دوستانش واقع میشه.ول معطل یعنی تمام کسایی که هویت واقعی جان رو می دونستن و تا قبل از این همه جلز و ولز میکردن برای آشکار کردنش .اما حتی بهش هویت واقعیش رو اعطا نکردن و بعد بفرستنش تبعید(نگید نمیشد .شیوه ی تعیین پادشاه تغییر کرده بود و لازم نبود حتما با تعیین هویتش بنشوننش رو تخت پادشاهی ،خصوصا با تاریخچه ی درخشانی که عمه و پدربزرگش داشتن).رو هوا یعنی دیالوگ آریا که توی اپیزودهای قبل یه جا گفت باید کنار هم بمونیم و خانواده از همه چیز مهم تره اما الان پا میشه میره غرب وستروس(که البته برای پایان سیر شخصیتیش عالیه ولی اون دیالوگ دیگه چی بود آخه .چرا تو دهنش گذاشتین اون دیالوگ رو ؟). البته نکات مثبت هم این اپیزود داره .مثل همین سفر آریا به غرب یا استقلال شمال یا سکنی گزیدن جان توی سرزمین های شمال و... اما اینقدر این روند رو بد نشون دادند(فقط بحث کمبود زمان و ریتم تند نیست)که ذهن مخاطب فقط با گذشت زمان یا تبدیل ایده های پایان سریال به ایده هایی در روی کاغذ هست که از پایان میتونه راضی باشه.متاسفانه این برای اپیزود نهایی یه سریال فاجعه است.چون وقتی یه اقتباس(در مدیوم تی وی) نمیتونه در حال و عینا هیجان آفرینش ایده اش رو در مخاطب ایجاد کنه اون اقتباس ناموفق قلمداد میشه .چون مخاطب اقتباس در تی وی دنبال آفرینش عینی ایده ها در جلوی چشمانش هست. یه نکته هم اینکه کارگردانی توی این اپیزود برخلاف اپیزودهای قبلی مشکل جدی داشت(مرگ دنریس و اتفاقات بعدش و شورا و...)اپیزودهای قبل مشکل فیلمنامه و ریتم و منطق بود توی اپیزود آخر غوز بالا غوز ،کارگردانی هم اضافه شد.و حدس بزنید کیا کارگردان این اپیزود بودند. درسته!پت و مت .
  9. 4 پسند
    به شدت ناامیدم... همون کورسوی امیدی که داشتم که مثل فصل 6، قسمت آخر یه سورپرایز برامون داشته باشه همش به باد رفت. داستان که قبلا اسپویل شده بود و من امیدوار بودم انقدر احمقانه نباشه. به جرات می گم اون فردی که 2 سال پیش یه پلات طولانی از این فصل نوشته بود که اشتباها فکر کردیم اسپویل سریاله، قدرت تخیل و منطق داستانش از این پت و مت ها خیلی بیشتر بود. ایرادات بولد این قسمت از نظر من: 1- تخریب ناجور شخصیت جان (که البته از 1-2 فصل پیش شروع شده بود). جان همون نبود که انقدر کله شق و عادل بود که تو کسل بلک خار چشم لرد کاماندر شده بود؟ همون که عقل و شعور کافی داشت. توی وحشی ها رفت اما هویت خودشو از دست نداد. عاشق ایگریت بود اما عشق، کورش نکرد. الان ملکه وحشی اش زده یک شهر بی گناه رو نابود کرد، و جان مثل عقب مونده های ذهنی (صد رحمت به هودور البته) هی تکرار می کنه: شی ایز د کویین!!! کویین و کوفت! لعنت به این فیلمنامه نوشتنتون! 2- ابلهانه تر از این شورای تعیین پادشاه دیگه وجود نداره. نوبر بود. تیریون میاد و چون به نظر اون برن خوبه، دیگه همه لالمونی باید بگیرن و تاییدش کنند. چرا مثلا رابین ارن یا لرد دورن یا گریجوی ها و ... که هیچی از برن نمی دونند، باهاش موافق باشند؟ چون جناب تیریون اظهار فرمود که این داستان هست که مردم رو متحد می کنه، و انگار که وحی بهشون منزل شد، دیگه مخالفتی در کار نبود! سم چرا مخالفت نکرد؟ سم همون نبود که تو کسل بلک کاری کرد که جان لرد کاماندر شد؟ 3- برن به چه دلیل شایسته پادشاهی بود مثلا؟ توی این سیزن چی ازش دیدیم؟ داستان بلد بودنش کجا و به کار کی اومد؟ کدوم مشکل مردم رو حل کرد؟ واسه وستروس چیکار کرد؟ فقط هویت جان رو برملا کرد که اونم اگه نمیشد شاید اون کشتار هم اتفاق نمیفتاد و مردم بیگناه کشته نمی شدند. کاش لااقل برن رو یه ویلن نشون می دادن که اینها رو هدفمند انجام داده، اما متاسفانه اینطور هم نبود. 4- جان واقعا باید به کسل بلک فرستاده می شد؟؟؟ واقعا؟ مگه آنسالیدها وستروس رو ترک نکردند؟ تیریون ترغیب کننده جان به کشتن دنریس بود. دنریس هم قاتل و دیوانه بود هم غاصب (با منطق خود داستان). چرا باید کشتنش جرم باشه؟ انقدر بی منطق و مسخره درومده که واقعا اصلا ذهنم رو نمی تونم روش متمرکز کنم ببینم آخه این چه دلیل مسخره ای بود که آوردن 5- یارا گریجوی، یه دختر باشعور و مستقل، میاد از ملکه دیوانه ای که مردم رو قتل عام می کنه طرفداری می کنه؟ اصلا میشه هیچ عقل سلیمی بعد از اون کشتار طرفدار دنریس مونده باشه؟ بجز این آنسالید ها (که واقعا چقدر هم شخصیت این گری ورم از اول تا آخرش نچسب بود)، چطور ممکنه کسی طرفدار دنریس مونده باشه؟ 6- شهر که سوخته، رد کیپ نابود شده، بعد از نیمه فیلم به بعد هیچ خبری از نابودی نیست، همه چیز درست سر جای خودش مونده از جمله کتابی که برین داره تکمیلش می کنه، و اتاق شورای کوچک! 7- و شورای کوچک! به مبتذل ترین و احمقانه ترین شکل ممکن. تمسخری بر تمام رنجهایی که کشیده شده و چیزهایی که از دست رفته. شورایی که یه مزدور بی همه چیز و لمپن مثل بران از اعضاش هست! دیگه ته منطق و ته نویسندگی بود.... 8- اینهمه مقدمه چینی در مورد هویت جان و آخرش هیچ!!! مثل شاه شب! کاش سریال نیمه تمام می موند...
  10. 2 پسند
    یکی میشه بگه مجسمه های جان و اریا و سانسا که تو سردابه وینترفل بودن(تو اولین تیزر فصل 8 نشون داد)دقیقا واسه چی بود????و همه گفتن مجسمه جان پیرتره حتما کشته نمیشهو به مرگ طبیعی میمیره و سانسا و اریا کشته میشن?
  11. 2 پسند
    حداقل به یه عده ثابت شد کیلومترها فاصله بین این 2اثر گات و لوتر هست، چه کتاباشون چه فیلمها، بی صبرانه منتظر سریال ارباب حلقه هام امیدوارم جبران کنه و این حال خرابی رو بشوره ببره!?
  12. 1 پسند
    واقعن چرا انقد بد تموم شد؟ چراااااا دنریس تو یه سکانس مسخره مرد شاه شب همچنین تیریون هم که مخ برن رو زد هم نجات پیدا کرد هم اونو شاه کرد سانسا استقلال گرفت الکی پلکی واقعن بد تر از این نمیشد تموم بشه.. اینا همه برا خاندانشون جنگیدن جان که تارگرین بود هم خون خودو کشت،واقعن مسخره بود تنها سکانسی که قابل باور بود برا من کشته شدن سرسی و جیمی بود
  13. 1 پسند
    سلام به همه دوستان سریال بازی تاج و تخت امروز با پخش آخرین قسمتش به پایان رسید. من نظر خودم رو در مورد فصل و اپیزود آخر دارم و از اونجا که تاپیکی برای قسمت آخر وجود داره اون بحثو اینجا باز نمی کنم. صرفا می خواستم پیشنهاد بدم اگه دوست داشته باشین یه کوچولو خاطره بازی کنیم با سریال و بخش هایی که ازشون لذت بردیم. ******************************** من هر اپیزود رو تو زمان پخشش دیدم و دیگه هم فرصت نکردم که ببینمشون. واسه همین خیلی حضور ذهن ندارم. اما برای شروع: به نظر من در حال حاضر تا جایی که یادم میاد بهترین سکانس سریال سکانس دفاع تیریون از خودش تو محاکمه و درخواست محاکمه از طریق مبارزه بوده. بازی پیتر دینکلیج تو این سکانس به مفهوم واقعی کلمه جادویی بود و دیالوگ هاش هم واقعا بی نظیر بودن. عروسی خونین هم واقعا عالی بود و علیرغم اینکه شدیدا غافلگیرکننده بود کاملا براساس منطق بنا شده بود و همین خیلی تاثیرگذارش می کرد.
  14. 1 پسند
    به هر حال تموم شد و من که از این پایان بدم نیومد. اما یه چیزی سوال برانگیزه. چرا گات شده شبه زندگی و زندگی ما شده شبه فیلم؟
  15. 1 پسند
    سكانس جيمي و برين در حمام فصل سوم سكانس هودور فصل ششم
  16. 1 پسند
    خوب دوست عزیز من کاری به موج منفی ایجاد شده ندارم؛ ما سریال رو می بینیم که لذت ببریم (حداقل من که به این دلیل می بینم). و این فصل و مخصوصا این اپیزود نه تنها برام لذت بخش نبود بلکه برام به شدت غیرمنطقی (با منطق خود سریال) و آزاردهنده بود. دروگون خیلی خفن بود؛ و جلوه های ویژه عالی و کارگردانی شاید بی نظیر. اما همه این ها وقتی معنا پیدا می کنن که در خدمت داستان درستی باشن که به شعور مخاطب خودش توهین نکنه و منطق خودش رو زیر پا نگذاره. وگرنه همون امتیاز 1 هم زیاده براش. البته اگه این اپیزود، اپیزود آخر نمی بود مسلما این امتیاز رو براش در نظر نمی گرفتم و مثلا بهش 3 یا 4 می دادم (با فرض اینکه برای پلات 4 یا 5 نمره در نظر بگیریم). کما اینکه به هیچ کدوم از اپیزودهای این فصل کمتر از 3 ندادم! اما از اونجا که این اپیزود قراره جمع بندی 8 فصل رو انجام بده، به منطق اون 8 فصل وفادار باشه، انتظارات ایجادشده تو اون 8 فصل رو برآورده کنه و ...، به نظرم با وضعیت موجود نمیشه نمره ای بالاتر از 2 به این اپیزود داد! به هر حال نظر همه دوستان محترمه! اینکه من الان اینجا و تو این فروم در حال پیام دادن و خوندن پیام ها هستم دلیلی نداره جز طرفدار سریال بازی تاج و تخت بودن. اما متاسفانه پایانش شدیدا مزخرف و غیرمنطقی بود و اصلا و ابدا در حد و اندازه های بازی تاج و تخت نبود. وگرنه اگه میشد هر پایانی رو قبول کرد و کاری به منطق سریال نداشت میشد از لردهای وستروس خواست برای تعیین شاه از پالام پولوم پیلیش استفاده کنن!!! بماند که خیلی مواردی که از اول سریال کلی روش مانور داده شده بود و تو اپیزودهای قبلی داستانشون خراب شده بود رو هنوز تو انتقادات نگفتم! مثل بی خاصیت و بی معنی بودن تئوری R+L=J، بی معنی بودن خط داستانی آن سوی دیوار و نایت کینگ، بی معنی بودن کل مسیر رستگاری جیمی لنیستر و ... و ...
  17. 1 پسند
    مردم امتیاز یک میدند که امتیاز دهی که احساساتی های دیگه به سریال دادند رو خنثی کنه دکتر! تا در کل نمره روی چهار و پنج بمونه.
  18. 1 پسند
    ماله کش ها همیشه هستند دوست عزیز. کم کم خودشون رو نشون میدند و وظیفه ی مقدسشون رو که همانا ده دادن به گند زدن نویسنده هلست، انجام میدند.
  19. 1 پسند
  20. 1 پسند
    لابد: دنیا همه هیچ است و کار دنیا همه هیچ این هیچ بدان هیچ بدین هیچ مپیچ??‍♀️?
  21. 1 پسند
    ادامه متن اسپویل قسمت شش: حالاشخصی ادعا میکنه که از جزئیات قسمت پایانی تا حدودی خبر داره هر چند که ممکنه دروغ باشه ?تکمیلی فیلمنامه : جان ، داووس و تیریون هر سه با هم وارد میشن ، تیریون به سمت باقی مونده ی قلعه میره و دست طلایی جیمی رو میبینه پس میفهمه که سرسی و جیمی مردن گری ورم و انسالید ها دارن تک تک سربازای لنیستر رو میکشن که جان بهشون میگه دست نگه دارن ، گری ورم میگه که این دستور ملکه اس ، جان دنریس رو میبینه که رو به روی دروگون وایساده و داره سخنرانی میکنه ، به تیریون میگه که تو بهم خیانت کردی تیریون هم میگه که تو هزاران نفر رو کشتی و بعدش نشان دست ملکه اش رو در میاره و به زندان فرستاده میشه بعد از اینکه جان دنریس رو میکشه دروگون به جان آسیبی نمیزنه فقط تخت آهنین رو میسوزونه گری ورم جان و تیریون رو زندانی کرده ، شخصی از طرف سانسا فرستاده شده و درخواست بازگشت جان به شمال رو داره ولی گری ورم قبول نمیکنه ولی تیریون میگه که تو نمیتونی تصمیم بگیری فقط شاه یا ملکه ی جدید میتونه ، برن شاه میشه و تیریون رو دست خودش میکنه ، تیریون به جان میگه که مجازات تو اینه که به دیوار بری و نگهبان شب بشی و میگه که گری ورم میخواد تو بمیری و سانسا میخواد برگردی خونه ، هیچکدوم از اینا نمیتونه اتفاق بیوفته و گری ورم قبول میکنه ، جان با اریا خداحافظی میکنه و آریا بهش میگه که اونم خونه نمیره و میخواد به غرب وستروس بره که تا حالا کسی نرفته در اخر آریا رو میبینیم که روی کشتیه ، سانسا به شمال حکومت میکنه ، جان ، گوست و تورموند و وحشی ها دیوار رو ترک میکنن و به شمال میرن سم میشه استاد بزرگ ، داووس فرمانده ارتش دریایی ، بران وزیر مالیات و لرد هایگاردن ، برین فرمانده ی کینگزگارد ( مطمئن نیست ) ، یارا ملکه ی جزایر آهنین ، رابین ارین لرد ویل ، گندری لرد استورمز اند ، پادریک محافظ شخصی برن ( مطمئن نیست ) ، سم میگه که دروگون رو یه جایی دیده که داشته پرواز میکرده و برن میگه که پیداش میکنم ، تیریون به دنبال افراد مناسبی برای جایگزین واریس توی خبر و زمزمه میگرده
  22. 1 پسند
    جیمی میره پیش سرسی، سرسی برای شکست دنریس تصمیم داره از آتش وحشی استفاده کنه و همه جا رو آتیش بزنه و جیمی یاد شاه دیوانه میفته و تاریخ رو دوباره تکرار میکنه و این بار عشق زندگیش و خودش رو میکشه. بعد از اینکه سرسی میمیره، سر اینکه دنریس به قدرت برسه یا جان بحث میشه و دنریس چون میبینه اطرافیانش طرف جان هستن، جان رو میکشه و سانسا انتقام میگیره و دنریس رو میکشه اما آریا و سندور کلگین آریا میخواد سرسی رو بکشه که توسط کوه میمیره و سندور هم بالاخره کوه رو میکشه و خودش هم میمیره (تقریبا مثل ماجرای اوبرین) در نهایت تیریون و سانسا دوباره با هم ازدواج میکنن و شاه و ملکه میشن
  23. 1 پسند
    قدمگاه شاه هم جالبه فقط آدم یاد قدمگاه امام زمان می‌افته!!!! نمیدونم چرا اسم این شهر خوب جور نمیشه
  24. 1 پسند
    با این حساب باید گفت قدمگاه شاه! بدم نیست... شده یه شهر و هزار اسم! :دی
  25. 1 پسند
    من برای کینگز لندینگ ، مقر پادشاه رو پیشنهاد می کنم .
×