جدول امتیازات
ارسال های محبوب
Showing most liked content on 05/23/19 در همه بخش ها
-
3 پسندبه نظرم این پایان از سر خیلی از هوادارای سریال زیادم بود وقتی با حماقت و مسخرگی دی اند دی و کلا سازنده های سریال همراه شدن بایدم به این سمت و سو میرفت سریالو و اینطوری جمع و جور میشد (نمونه اش زنده شدن جان اسنو و بهایی که به خاطر بیننده ها،سازنده های سریال بهش دادن و آریایی که خیلی چیپ و مسخره خاندان فری رو یه تنه سلاخی کرد و مردم اینقدر بالا پایین پریدن و هورا کشیدن و گذاشتن توی یوتیوب و حداقل ده ها مثال دیگه) از فصل 6 انگار که یه سری از شخصیت های عام پسند یه سپر محافظتی داشتن که در برابر همه ناملایمات و سختی ها ازشون محافظت میکنه در حالی که فصول اولیه اینطور نبود خلاصه که به نظرم نگیم 100 درصد اما سرنوشت 99 درصد از سریال های خلاقانه با نگاهی نو به زندگی و دنیا اینه که بعد از یه مدتی با موج توده ی مخاطبین یکی بشه تا اون هارو همچنان جزو مخاطبین سریال نگه داره و هم چنین یه سری از پیام های سیاسی،اجتماعی و فرهنگی رو به مخاطبش القا کنه.
-
2 پسندمن فقط صحنه ای ک جان نگاه در کاستل بلک کرد و خیلی حرف تو نگاش بود رو دوست داشتم. یاد عموی پیرش افتادم ک تو کاستل بلک کور شده بود و مرد?. یه چیز جالب ک خیلی خندیدم برن گفت من اژدهارو پیدا میکنم شما نگران نباشید
-
2 پسندمن از فصل سوم پیگیر سریال شدم و هفتگی دیدم. به نظرم زیباترین سکانس سریال بخشی از سکانس دوم با سوم از s07e07 و صحبت های جان در مورد دروغگویی و عهد شکنی بود. "تیریون :ممنون که زانو زدی ولی تا حالا سعی کردی یک کوچولو دروغ بگی؟..... جان : اینطوری فقط به سمت دروغ های بهتر و بهتر می ریم و دروغ هیچ کمکی بهمون نمی کنه" اعدام ریکارد کارستارک توسط راب و انداختن شمشیر و نظاره گری کتلین و بلک قیش و تالیسا یکی از قوی ترین و فنی ترین صحنه ها بود. و هولناک ترینش مرگ رد وایپر بود که باعث شد من تا مدتی سریال رو نبینم
-
2 پسندسکانس تاثیرگذار خیلی داشته. تریون: سخنرانی جنگ بلک واتر، دادگاه جان: مرگ ایگریت، کینگ این د نورث آریا: دیدن سر گرگ راب، مبارزه با بریان جیمی: صحبت های تو حموم، رفتن به شمال سانسا: فرار با تئون تئون: جنگ لب دریا، مرگ برن: هودور دنریس: جنازه اش تو چنگال دروگون
-
1 پسندحقیقتا افت سریال از اونجایی کلید خورد که قصه زن راب استارک عوض شد. این تنها نقص اون فصل بود. فصل پنجم بلائی که سر خط داستانی دورن آوردن جنایت در حق سریال بود. اوکی میخواستن از دست میرسلا خلاص شن، اما نه اینجوری. به شدت افتضاح و بیمنطق دراومده بود. حتی سرگذشت آریا تو براووس هم فاجعه بود. کلا فلسفه بیچهرهها رو ریختن تو چرخگوشت. حذف باریستان سلمی هم به حدی زشت بود که اصلا نگیم دیگه. اون موقع نمیدونم چرا کسی اعتراضی نکرد. جنگ میرین هم که کاملا سگ خور شد. فصل ششم اصلا نحوه زنده شدن جان اسنو خیلی بد بود. خط داستانی آریا که به حدی احمقانه و بیمنطق در اومده بود که اصلا آدم خنده ش میگرفت. یهو دینریس از تو آتیش در میومد. اصلا بیشتر شبیه یه جک شده بود. نبرد حرامزادگان و مرگ ریکان هم که تا مدتها سوژه اینترنت شده بود. یعنی این بچه واقعا نمیتونست زیگزاگ بره؟! ملت تازه غر زدن به بی منطقی سریال رو از فصل هفتم شروع کردن که دیگه دیر بود. اما همین پتیشین جمع کردن رو به جای فصل هشتم باید از فصل پنج کلید میزدن. چی بود اون همه اتفاق بی منطق و خسته کننده؟!
-
1 پسندآره در مواردی حق با شماست، اصلا فراز از زندان مثال خوبی نبود، ولی سریال هایی هم بودن که بعد از سالها ادامه اش یا پس درآمدش و اسپین آفش رو ساختن و بسیار هم موفق شدن، نمونش توئین پیکس که بعد از ۲۶ سال فصل جدیدی ازش اومد و بسیار هم عالی بود.
-
1 پسندکاش اصن همچین اتفاقی نیوفته فصل پنجم فرار از زندان در قالب یه مینی سریال قرار بود منتشر شه بعدش گفتن ادامشه و فصل 6 هم در راهه! تهیه کنندگی و نویسندگی هم ضعیف بود و بودجه هم نبود خیلی ضعیف در اومد؛ من تا همون فصل چهارم میشناسم فرار از زندانو کلا ساخت ادامه یک سریال بعد از چند سال اصن جوابگو نیست ب دلایل زیادی اگرم گات ساخته بشه از اول ساخته میشه
-
1 پسنداولا نعوذ بالله رو خوب اومدی در قیاس با فردوسی بزرگ دوما دوست گرامی حماسه ها و داستان های قرن بیست و یکمی با قرون قبل متفاوتند. آدمهای بزرگ تعربف شون فرق کرده . الان در همین سریال های آمریکایی هپی اند خالص نداریم و مردم هم دیگه خوششون نمیاد. من از سه سال پیش نوشتم که پایان سریال خالی از رابرت ها و ند ها و استنیس ها و تایوین ها و حتا راب استارک ها میشه و خلاصه ی پایان همون (فلج ها ، حرامزدگان و چیزهای شکسته ) است .(همینطور در تالار فصل هفتم)
-
1 پسنددوستان،به نظرتون با اون همه سوالی که تو ذهن هزاران بیننده باقی مونده، آیا ممکنه مثل فرار از زندان پس از چندین سال فصل جدیدی ساخته بشه؟؟ هر چند که خودم امیدی ندارم، ولی اگه بزارن بعد از اتمام کتاب ها فصل دیگه ای بسازن، ممکنه بازم همون قدر مخاطب جذب کنه. البته به خاطر بدبینی که همه نسبت دیوید بنیوف و دی بی وایس دارن اگه دوباره این افراد توی فصل جدید دستی برده باشن، شکست از این چیزی که الان دیدیم احتمالا شدید تر میشه. کی میدونه شاید HBO, Netflix, AMC,Showtime,ABC یا هر شبکه دیگه ای به دلیل موفقیت و محبوبیت زیاد سریال تصمیم گرفت ازش استفاده کنه تا یه پایان بهتر براش در نظر بگیره(هر چند که احتمالش پایینه، ولی باز میشه حداقل کمی هم که شده خودمونو دلداری بدیم)
-
1 پسنداگر برن یه تاثیر مهمتری میداشت، چه در حال چه در گذشته، بیشتر خوشحال میشدم.
-
1 پسندکاش سریال ارباب حلقه ها زودتر بیاد این پایانه گاتو بشوره ببره پایین من اگه تهیه کننده ی گات بودم هرچی بودجه داشتم می دادم پیتر جکسون که گاتو بسازه اونجوری مطمئن می شدم که پایانش حماسی درمیاد.
-
1 پسندالبته ب عنوان یک نمونه آموزشی تربیتی میتونه استفاده بشه اینکه مهم نیست ی کاریو چقدر تمیز و شیک انجام میدین وقتی آخر کارو گند میزنی مثل اینه که کل کار به فنا دادی انتخاب ی سکانس سخته و البته اکثر سکانسهای خوب رو دوستان اشاره کردن ولی مطمئنا سکانس مورد علاقه من کینگ این د نورث جان بود
-
1 پسندمرگ ویسریس؛ گردن زدن ند استارک؛ مرگ کال دروگو؛ متولد شدن اژدهایان؛ صحنههای آریا و تایوین؛ ویژنهای دنریس در خانه نامیرایان؛ نبرد بلک واتر؛ صحنه ای که تیریون با طعمه کردن میرسلا فهمید پایسل خائنه؛ سانسا و مارجری؛ صحبت سانسا و اولنا؛ مرگ جافری؛ صحنه های مربوط به اوبرین مارتل؛ اونجا که دنی آنسالیدها رو گرفت؛ فاش شدن هویت والدین جان اسنو؛ اونجا که به دنریس گفتن میسا؛ راهپیمایی شرم سرسی؛ نبرد هاردهوم؛ دیدار جان و سانسا، دیدار دوبارهصحنه تئون و یارا بعد فرار از رمزی؛ آخر نبرد حرامزادهها؛ ترکیدن سپت بیلور؛ ازدواج ریگار و لیانا؛ نبرد غنائم جنگی؛ دیدار جان و آریا؛ صحنه کشته شدن نایت کینگ توسط آریا؛ صحنه غصه خوردن تورموند؛ صحنه مرگ جیمی و سرسی؛ صحنه مرگ دنریس و خشم دروگون؛ صحنه اضافه کردن افتخارات جیمی به کتاب شوالیه ها.
-
1 پسندسکانس پایانی قسمت نهم فصل ششم(نبرد حرامزادگان), سکانس های عروسی خونین و همچنین عروسی بنفش، سکانس قتل تایوین و سکانس نبرد کوه و اوبرین، سکانس انفجار سپت بیلور و موسیقی شاهکارش،سکانس اعدام ند استارک، سکانس آتش زدن وحشیانه شیرین به دستور استنیس(?)، سکانس پایانی قسمت سوم همین فصل هم فقط برای موسیقی اش همیشه یادم میمونه. و خلاصه خیلی از صحنه ها با بازیگر هاش با موسیقی هاش، با غافلگیری هاش، با جلوه های ویژه اش، با دیالوگ های ماندگارش در ذهن و قلب ما همیشه حفظ میشه، فقط حیف که پایان به یاد ماندنی ای در خاطره ها ثبت نشد، صد حیف که قراره پایان یکی از بهترین سریال های تاریخ رو غیر قابل قبول برای بچه ها و نوه های خودمون توصیف کنیم.?
-
1 پسندالبته صحنه هایی از این اپیزود در حد همین پالام پولوم پیلیش بود اگر خنده دار تر نبود.برای مثال ،هوش دراگون که تخت آهنینو ذوب کرد،احمق بودن لردهای وستروس(خصوصا یارا گریجوی ) که اینهمه سلاخی رو نمی بینن و فقط به فکر اینن که جان اسنو رو بکشن.آیا یکی از دلایل روانی جنگ اقلیم ها علیه تارگریان ها در زمان رابرت باراتیون همین مستبد بودن پادشاه نبود؟؟ تازه اون بنده خدا که سر سوزنی هم توی سلاخی به پای دخترش نرسید.احمق یعنی سموئل تارلی با اون ایده ی تهوع آور انتخابات از مردم؟؟اونم برای لردهای وستروس؟؟اونم توی یه جهان قرون وسطی ای؟کام آن .بیهوده یعنی اون ادمور تالی که اصلا معلوم نشد اون صحنه ی مورد تمسخر واقع شدنش رو چرا گنجوندن.انگار با یه فیلم با مضمون رشد و بلوغ طرفیم که تینجرمون مورد تمسخر دوستانش واقع میشه.ول معطل یعنی تمام کسایی که هویت واقعی جان رو می دونستن و تا قبل از این همه جلز و ولز میکردن برای آشکار کردنش .اما حتی بهش هویت واقعیش رو اعطا نکردن و بعد بفرستنش تبعید(نگید نمیشد .شیوه ی تعیین پادشاه تغییر کرده بود و لازم نبود حتما با تعیین هویتش بنشوننش رو تخت پادشاهی ،خصوصا با تاریخچه ی درخشانی که عمه و پدربزرگش داشتن).رو هوا یعنی دیالوگ آریا که توی اپیزودهای قبل یه جا گفت باید کنار هم بمونیم و خانواده از همه چیز مهم تره اما الان پا میشه میره غرب وستروس(که البته برای پایان سیر شخصیتیش عالیه ولی اون دیالوگ دیگه چی بود آخه .چرا تو دهنش گذاشتین اون دیالوگ رو ؟). البته نکات مثبت هم این اپیزود داره .مثل همین سفر آریا به غرب یا استقلال شمال یا سکنی گزیدن جان توی سرزمین های شمال و... اما اینقدر این روند رو بد نشون دادند(فقط بحث کمبود زمان و ریتم تند نیست)که ذهن مخاطب فقط با گذشت زمان یا تبدیل ایده های پایان سریال به ایده هایی در روی کاغذ هست که از پایان میتونه راضی باشه.متاسفانه این برای اپیزود نهایی یه سریال فاجعه است.چون وقتی یه اقتباس(در مدیوم تی وی) نمیتونه در حال و عینا هیجان آفرینش ایده اش رو در مخاطب ایجاد کنه اون اقتباس ناموفق قلمداد میشه .چون مخاطب اقتباس در تی وی دنبال آفرینش عینی ایده ها در جلوی چشمانش هست. یه نکته هم اینکه کارگردانی توی این اپیزود برخلاف اپیزودهای قبلی مشکل جدی داشت(مرگ دنریس و اتفاقات بعدش و شورا و...)اپیزودهای قبل مشکل فیلمنامه و ریتم و منطق بود توی اپیزود آخر غوز بالا غوز ،کارگردانی هم اضافه شد.و حدس بزنید کیا کارگردان این اپیزود بودند. درسته!پت و مت .
-
1 پسندماله کش ها همیشه هستند دوست عزیز. کم کم خودشون رو نشون میدند و وظیفه ی مقدسشون رو که همانا ده دادن به گند زدن نویسنده هلست، انجام میدند.
-
1 پسند
-
1 پسندواقعاً حرفی ندارم، فقط اگر این پایانبندی خود مارتین بود کاش این تأخیرش توی عرضه کتابها از روی عمد بوده باشه تا ببینه واکنشها چیه و یه پایان سزاوارتری بنویسه برای طرفدارایی که ده سال و حتی بعضاً بیشتر میشه که عاشق دنیای نغمه شدن و خط به خط، دیالوگ به دیالوگ و نبرد به نبرد با شخصیت های داستان زندگی کردند! و چیزی بیشتر از خاطره بوده براشون... واقعاً امیدوارم در غیر اینصورت اگر پایان افتضاحی که سریال نشون داد رو تو کتاب هم بخونم جمع میکنم همهشونو میسوزونم سریالم پاک میکنم دیگه هم اثری از مارتین نمیخونم :))) *** من به این قسمت فقط 3 میدم اونم به خاطر صحنه آخر جان با گوست. ? The King in The Real North
-
1 پسندبرای اولین بار تصمیم گرفتم قبل دیدن سریال بیام نظرات رو بخونم ببینم رضایت بخش بوده یا نه که ظاهرا نبوده پس تصمیم گرفتم قسمت آخرو نبینم تا خاطره روزای خوب گات تو ذهنم باقی بمونه