رفتن به مطلب

جدول امتیازات

  1. Azor Ahai

    Azor Ahai

    اعضا


    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      3

    • تعداد ارسال ها

      198


  2. kei1

    kei1

    اعضا


    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      1

    • تعداد ارسال ها

      936


  3. Manuel

    Manuel

    اعضا


    • امتیاز: پسندیدن (Likes)

      1

    • تعداد ارسال ها

      542



ارسال های محبوب

Showing most liked content on 06/29/19 در همه بخش ها

  1. 1 پسند
    علتی هم که توی پرولوگ از Varamyr Sixskins میخونیم واسه اینه که به این مسئله پی ببریم. یادمه جان در آخرین لحظه به گوست فکر میکنه و بوم ... Blackout ... Tapatalking with an iDevice
  2. 1 پسند
    متاسفانه فرصت نبود کتاب رو پیوسته بخونم( چند ماه طول کشید )، از بعضی جا ها هم سریع رد شدم واسه همین بعضی جزئیات رو فراموش کردم. فقط یادم میاد جین داد و بیداد کرد واسه همین منس و گروهش نتونستن فرار کنن ولی جین به همران تئون از یکی از برج ها پریدن و فرار کردن. منس شانس کمی برای فرار داره ( خودم فکر می کنم تو وینترفل هست و رفته تو سرداب ها قایم شده ) حتی اگه رمزی منس رو گرفته باشه فکر نکنم به راحتی منس اعتراف کنه که کی هست راحت می تونه خودش رو هر کسی جا بزنه. حالا بگذریم. قطعا مثل کتلین و بریک نمیشه. چون اونا وارگ نبودن و روحشون بعد از مرگ تو این دنیا نمونده ولی روح جان رفته تو گوست. به این قسمت از متنی که در پست بالا گذاشتم دقت کنید : Now he was a man, now a wolf, now a man again روح جان می ره تو گوست بعد دوباره به بدنش بر می گرده واسه همین مثل کتلین حالت زامبی پیدا نمی کنه.
  3. 1 پسند
    خب وقتی پلن نجات جین پول اونجوری می شه هویت منس و اسپیر وایف ها لو رفته دیگه. بعید به نظر می رسه که بتونن فرار کنن و خودشون هم از قبل می دونستن. پس خیلی دور از ذهن نیست که منس اسیر بولتون ها باشه. همه اینا به کنار اینکه جان چجوری قراره دوباره برگرده ذهن من رو درگیر کرده. یه چیزی می شه مثل بریک و کتلین؟
  4. 1 پسند
    چرا ملیساندر باید همچین کاری کرده باشه؟ چرا ملیساندر بخواد کاری بکنه که جان فکر کنه استنیس مرده؟ Sent from my Nexus 5 using Tapatalk من از وقتی که اولین فصل جان رو خوندم دوست داشتم این پسر یه چیزی بشه. واسه همین به صورت کاملا غیر ارادی هر سر نخی رو به جان ربط می دم! * این که ملیساندر از رسیدن یه نامه ( "A raven in a storm") به جان خبر داده بود. * جان و ملیساندر تنها کسانی هستند که می دونند منس زنده هست و تا جایی که یادم میاد جایی دقیقا ذکر نشده که منس افتاده دست رمزی. ( راستی کسی می دونه منس با ظاهر خودش رفت وینترفل یا با ظاهر Rattleshirt ؟) * یه بحثی تو همین تالار بود، اونجا کینگ رابرت یه حرف جالبی زد. گفت: جان هر کسی که خون شاهی داره رو از دیوار دور کرده ولی غافل از اینکه ملیساندر خون خود جان رو می خواد . * حالا این که چرا نظر ملیساندر از استنیس به جان برگشت. این رو می تونیم با کمی خوشبینی به Azor Ahai بودن جان از فصل ملیساندر و صحبت های اون با جان برداشت کنیم ( یا حتی با توجه به رویای خود جان و اون حرف های عجیب زاغ مورمونت ). چیزی که آتش نشون میده کاملا حقیقی و درست هستن ولی شاید تفسیرشون اشتباه باشه. مثلا ملیساندر وقتی دنبال Azor Ahai بود شنید که اسم جان نجوا می شد و یه صحنه ی خیلی جالب دید، به این قسمت از فصل ملیساندر در کتاب 5 دقت کنید: Snowflakes swirled from a dark sky and ashes rose tomeet them, the grey and the white whirling around eachother as flaming arrows arced above a wooden wall anddead things shambled silent through the cold, beneath agreat grey cliff where fires burned inside a hundred caves.Then the wind rose and the white mist came sweeping in,impossibly cold, and one by one the fires went out.Afterward only the skulls remained.Death, thought Melisandre. The skulls are death.The flames crackled softly, and in their crackling sheheard the whispered name Jon Snow. His long face floatedbefore her, limned in tongues of red and orange, appearingand disappearing again, a shadow half-seen behind afluttering curtain. Now he was a man, now a wolf, now aman again. But the skulls were here as well, the skulls wereall around him. Melisandre had seen his danger before,had tried to warn the boy of it. Enemies all around him,daggers in the dark. حدسم اینه که ملیساندر تقریبا مطمئن شده که جان همون شخص موعود هست ولی اون رو الان یه شخص عادی می بینه و تفسیرش از چیزی که آتش بهش نشون داده اینه که برای تبدیل شدن به قهرمان رلور باید قبلش بمیره. پس باید یه بهونه ای به دست بقیه بده تا جان رو بکشن. اون می دونه جان برای آریا اهمیت زیاده قائل هست، حالا اگه جان بفهمه کسانی که برای نجات آریا رفتن شکست خوردن و مردن حتما خودش دست بکار میشه و برای اینکه نامه رو برای جان باور پذیر کنه به جزئیات زیادی اشاره کرده. می دونم این بحث اما و اگر و چرا زیاد داره، شاید همش اشتباه باشه. ولی خب این نظر من درباره ی این بحث بود.
  5. 1 پسند
    بالاخره تموم شد! با وجود اینکه قبلا همه ی اتفاق های مهم برام اسپویل شده بود. کتاب 5 رو خوندم. مکالمه ها و تفکرات شخصیت ها رو تقریبا کامل فهمیدم ولی متاسفانه هنوز تو فهم کامل شرح و توصیف ها مشکل دارم . ( فهمیدن این قسمت ها بمونه برای پروژه ی دوباره خوانی ). * مهم ترین چیزی که الان سر زبونم هست، اینه که حتی با وجود حرف های واریس به کوان بازم حس می کنم اگان پسر ریگار نیست. * مطمئن هستم جان تو اون حادثه مرد ولی دوباره به داستان بر می گرده. مردنش برای رها کردنش از زیر قسمش بود. حدسم اینه که بعد از مرگ جان، اون رو تو دیوار دفن می کنن و بعدش نمی دونم دقیقا چه طور ولی Night's Watch نابود میشه و همه دیوار رو رها می کنن.به خاطر این می گم که وقتی جان تو رویای خودش داشت روی دیوار با آدر ها مبارزه می کرد تنها بود و گفت: They are all gone. They have abandoned me. * یه سری مسائلی دیگه ای هم بود که می خواستم بگم ولی چون قبلا درباره ی اونا بحث شده بود، بی خیالش شدم. * فقط دو نکته، من هیچ جور تو کتم نمیره اون نامه ای که به دست جان رسیده رو رمزی نوشته باشه. خودم حدس می زنم کار ملیساندر باشه و در مورد این تئوری که میگن تیریون پسر ایریس هست. اصلا چنین چیزی رو دوست ندارم. ( هر چند نشانه های هم در رد این ادعا هست و هم در تاییدش ) حالا اگه تارگرین هم باشه با توجه به حرف های Quaithe ، دنریس نباید بهش اعتماد کنه. راستی دقت کردین، اگه قبول داشته باشیم مادر جان لیانا هست. تولد دنی ، جان و تیریون موجب مرگ مادر هاشون شد و هر سه نفر یه ویژگی خیلی آشکار دارن که به واسطه ی اون زیاد مورد توجه قرار نمیگرین (‌بیشتر منظورم اینه که اون ویژگی های آرمانی قهرمان ها رو ندارن ) . جان( حرامزاده) ، تیریون( کوتوله) ، دنریس ( دختر بچه ).
×