چرا ملیساندر باید همچین کاری کرده باشه؟ چرا ملیساندر بخواد کاری بکنه که جان فکر کنه استنیس مرده؟
Sent from my Nexus 5 using Tapatalk
من از وقتی که اولین فصل جان رو خوندم دوست داشتم این پسر یه چیزی بشه. واسه همین به صورت کاملا غیر ارادی هر سر نخی رو به جان ربط می دم!
* این که ملیساندر از رسیدن یه نامه ( "A raven in a storm") به جان خبر داده بود.
* جان و ملیساندر تنها کسانی هستند که می دونند منس زنده هست و تا جایی که یادم میاد جایی دقیقا ذکر نشده که منس افتاده دست رمزی. ( راستی کسی می دونه منس با ظاهر خودش رفت وینترفل یا با ظاهر Rattleshirt ؟)
* یه بحثی تو همین تالار بود، اونجا کینگ رابرت یه حرف جالبی زد. گفت: جان هر کسی که خون شاهی داره رو از دیوار دور کرده ولی غافل از اینکه ملیساندر خون خود جان رو می خواد .
* حالا این که چرا نظر ملیساندر از استنیس به جان برگشت. این رو می تونیم با کمی خوشبینی به Azor Ahai بودن جان از فصل ملیساندر و صحبت های اون با جان برداشت کنیم ( یا حتی با توجه به رویای خود جان و اون حرف های عجیب زاغ مورمونت ). چیزی که آتش نشون میده کاملا حقیقی و درست هستن ولی شاید تفسیرشون اشتباه باشه. مثلا ملیساندر وقتی دنبال Azor Ahai بود شنید که اسم جان نجوا می شد و یه صحنه ی خیلی جالب دید، به این قسمت از فصل ملیساندر در کتاب 5 دقت کنید:
Snowflakes swirled from a dark sky and ashes rose tomeet them, the grey and the white whirling around eachother as flaming arrows arced above a wooden wall anddead things shambled silent through the cold, beneath agreat grey cliff where fires burned inside a hundred caves.Then the wind rose and the white mist came sweeping in,impossibly cold, and one by one the fires went out.Afterward only the skulls remained.Death, thought Melisandre. The skulls are death.The flames crackled softly, and in their crackling sheheard the whispered name Jon Snow. His long face floatedbefore her, limned in tongues of red and orange, appearingand disappearing again, a shadow half-seen behind afluttering curtain. Now he was a man, now a wolf, now aman again. But the skulls were here as well, the skulls wereall around him. Melisandre had seen his danger before,had tried to warn the boy of it. Enemies all around him,daggers in the dark.
حدسم اینه که ملیساندر تقریبا مطمئن شده که جان همون شخص موعود هست ولی اون رو الان یه شخص عادی می بینه و تفسیرش از چیزی که آتش بهش نشون داده اینه که برای تبدیل شدن به قهرمان رلور باید قبلش بمیره. پس باید یه بهونه ای به دست بقیه بده تا جان رو بکشن.
اون می دونه جان برای آریا اهمیت زیاده قائل هست، حالا اگه جان بفهمه کسانی که برای نجات آریا رفتن شکست خوردن و مردن حتما خودش دست بکار میشه و برای اینکه نامه رو برای جان باور پذیر کنه به جزئیات زیادی اشاره کرده.
می دونم این بحث اما و اگر و چرا زیاد داره، شاید همش اشتباه باشه. ولی خب این نظر من درباره ی این بحث بود.