رفتن به مطلب

Lord Baelish

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    22
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Lord Baelish

  1. Lord Baelish

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    همچین افتضاحی باورم نمیشه. بدترین قسمت گات تو تمام سیزن‌ها. همه‌چی آبکی. انگار حتی حوصله نداشتن داستان بنویسن دیگه. نیم ساعت رو با تئون و کشتی‌گرفتنش تلف کردن. مرگ و التماس بیلیش بی‌نهایت مسخره. مثلا باهوش‌ترین شخصیت وستروس بود. حتی عروسی ریگار و لیانا رو هم قشنگ درنیاوردن. فقط بحث فاصله‌ گرفتن از کتاب نیست. سیزن ۶ هم از کتاب نبود ولی قسمت آخرش رو خیلی قشنگ ساختن. این اپیزود اصلا انگار حوصله نداشتن دیگه. صرفا یه چیزی ساختن بره. آدم حس می‌کنه بهش خیانت شده چندسال عمرشو پای ریز ترین جزئیات گات گذاشته. تنها امیدم به کتابه که امیدوارم مارتین تمومش کنه.
  2. Lord Baelish

    بحث در مورد اسپویل های احتمالی مطرح شده فصل هشتم

    دوستان واقعا تعجب میکنم چطور این اسپویل فصل 8 رو باور کردین. تفاوت این اسپویل با اسپویل های فصل 6 و 7 (که درست بودن) واضحه. این اسپویل بدون شک فن فیکشنه خصوصا با این همه توضیحات طولانی و تخیلی. به نظرم اسپویل به قدری الکیه که هر طرفدار گاتی متوجهش میشه و ارزش بحث کردن نداره. شاید علت نوشتنش هم این باشه که تو فصل های اخیر به قدری فیلم نامه و خود اپیزودها لیک شدن که نویسنده‌ش فکر کرده دیگه هرکسی هر چیزی رو باور میکنه.
  3. Lord Baelish

    قسمت سوم، The Queen's Justice

    دوستان به نظرم یک توجیه وجود داره برای پیروزی‌های ناگهانی سرسی و یورون و اونم وجود جاسوس تو تیم دنریسه. وگرنه اصلا منطقی نیست که همیشه یه قدم جلوتر از لشکر دنریس باشن. حدسم اینه که جاسوس هم واریس باشه. سریال کلا سطح واریس و لرد بیلیش رو خیلی پایین آورده و اگه چیزی پشت پرده نباشه و به همین روال ادامه بدن جای تاسف داره.
  4. Lord Baelish

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    دوست عزیز شما میدونین که سریال اول کامل ساخته میشه و بعد پخش میشه؟ یعنی چی به خاطر واکنش کاربرای اینترنت؟ ساخت سریال چند ماه پیش تموم شد! دوست عزیز این حرف شما در مورد پدر جان منطقیه و من هم نمیدونم چرا خیلیا اصرار دارن تئوری های خنده دار در موردش بدن. چون پرنس موعود صرفا باید از خون ایریس باشه و نیازی نیست که الزاما پدرش باشه. ریگار هم پدرش باشه خون ایریس رو داره. ولی در مورد زنده شدن جان خواهش می کنم بیشتر مطالعه کنید، اینکه با ورد زنده شه که خنده دار تره. تو کتاب هم کامل اشاره شده که جان هم مثل برن و آریا یه وارگه و تو جسم گرگش میره. این یکی از جادوهاییه که تو خون استارک هاست و منطقی تره که جان نمرده باشه تا اینکه بخواد با ورد زنده شه.
  5. دوست عزیز ترجمه ی کامل کتاب 4 بدون سانسور تو سایت وینترفل با قیمت مناسبی موجود هست.
  6. Lord Baelish

    قسمت پنجم، The Door

    دوستان به نظرتون چه ارتباطی بین برندون های مخنلف خاندان استارک هست؟ جالبه که خیلی برندون داریم و خیلیاشون هم آدمای مهمی بودن. از برندون معمار بگیر تا برندون فعلی. و اینکه چرا برندون بچگی ند و بنجن و لیانا و ویلیس رو دید، ولی بچگی برندون عموی خودش رو ندید؟ به نظرتون ممکنه تئوری "Bolt_On" در مورد برندون ها درست بشه و به همین خاطر هم آدرا دنبالشن؟ تا طلسم دیوار رو بشکنن؟ و شاید کلاغ سه چشم هم می خواست برندون رو از دانش چند هزار ساله ش آگاه کنه؟
  7. Lord Baelish

    اخبار فصل ششم

    مرسی آزور آهای جان که لینک رو نذاشتی اینجا حتی تو اسپویلر، چون آدم وقتی چیزی می بینه وسوسه میشه بخوندنش. ولی من این سیزن تازه فهمیدم بدون اسپویل دیدن سریال چه لذتی داره! تا سیزنای قبل تقریبا همه چی مشخص و اسپویل شده بود و با اینکه سریال همچنان جذاب بود، ولی مثل الان هیجان انگیز نبود. به سایر دوستان هم توصیه می کنم در برابر وسوسه ی اسپویل مقاومت کنن تا لذت سریال دیدنشون دوچندان شه.
  8. Lord Baelish

    قسمت دوم، Home

    دوستان به نظرتون دیالوگ تورموند تو تریلرها "فکر میکردم اون مردیه که در طی شب طولانی رهبریمون میکنه و اشتباه فکر میکردم" در مورد منس ریدر بوده با این حساب؟ زنده شدن جان به همین سادگی یکم عجیب نبود؟ روس بولتون فکرشو نمی کرد رمزی بکشدش اصلا؟ و اینکه چرا نگهبانی هم نداشت؟ البته عجیبه که تو دورن هم نگهیان بود ولی همه توجیه میشن انگار قبل توطئه. یه سوال هم اینکه ریکان رفته بود پیش آمبرها دیگه؟ احتمالا آمبرها ریکان رو برای رمزی میارن. فقط به نظرتون ممکنه ماجرای مندرلی ها و داووس قلابی تو کتاب، تبدیل به ریکان قلابی بشه مثلا؟
  9. Lord Baelish

    قسمت اول، Red woman

    چند صد سالم خیلی غیرمنطقیه آخه، 130 سال منطقی تره که با جادو زنده مونده باشه. تو گات جادو هم از یه اصول منطقی پیروی می کنه. واقعا اگه یه پیرزن معمولی باشه چه تاثیری رو داستان میتونه داشته باشه این غافلگیری؟ شیراسی استار هم نباشه باید شخصیت مهمی باشه.
  10. Lord Baelish

    قسمت اول، Red woman

    ولی به نظر من خیلی میخوره که ملیساندر همون شیرا سی استار باشه. شباهت های ظاهری هم داشتن (صورت قلبی شکل) یا اینکه میگفتن مادرش تو خون حموم می کنه تا جوون بمونه. اینکه دختر بلادریون باشه خیلی منطقی نیست با این سن. ولی به خواهرش می خوره کاملا. شباهت ظاهری هم به ایمون تارگرین و بلادریون داشت حتی. ضمن اینکه خیلی جذاب میشه که حرومزاده های آگان سوم نقش مهمی ایفا کنن تو ادامه ی داستان.
  11. Lord Baelish

    اخبار فصل ششم

  12. Lord Baelish

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    خبری از ویکتاریون نیست! بعید هم هست تو اپیزودهای دیگه واردش کنن. در عوض نقش یورون پررنگ تر میشه حتما.
  13. Lord Baelish

    بعل شاعر

    دوستان تا حالا به داستان بعل شاعر و شباهت هاش با جاهای دیگه‌ی داستان دقت کردین؟ اینکه بعل رز آبی زمستان رو میخواد، دختر لرد استارک رو میدزده و ازش بچه دار میشه خیلی شبیه ماجرای ریگار و لیانا نیست؟ ادامه‌ی داستان هم نشونه های جالبی داره.. 1-جنگیدن بعل با پسر استارکش (که شبیه جنگ ستارگانه و میگن سرنوشت جان شبیه لوک اسکای واکره) 2-خودکشی مادر با انداختن خودش از برج (شبیه ماجرای آشارا دین) 3- و در نهایت کنده شدن پوست پسر که خب کار بولتون ها بوده مسلما. یه نکته ی دیگه تو این داستان هست که نوه ی لرد استارک قبلی با اینکه پسر بعل وحشی بوده، لرد استارک بعدی میشه که این میتونه به وقتش در پاسخ به اینکه جان چطور میتونه لرد وینترفل بشه به کار بیاد. کلا به نظرم مارتین تو این بخش داستان یه سری کد گذاشته که بعدها ازشون استفاده کنه. پ.ن: داستان بعل شاعر صفحه 729 کتاب دوم نقل شده.
  14. Lord Baelish

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    آخرین استارک عزیز، کجا این اطلاعات منتشر شده؟ والا با توجه به چیزهایی که ما شنیدیم خبری از لیدی استون هارت و گریف و ویکتاریون و... نیست و حتی بازیگری هم برای اینها انتخاب نشده..تازه الان دیگه واسه ورود لیدی استون هارت که خیلی دیر شده.
  15. Lord Baelish

    نا پاک زاده های مادرکش!

    دوستان یک نظریه ی جالبی به ذهن من رسیده که می خواستم با شما هم مطرح کنم. اول از هر چیز اسم نظریه م MotherSlayer Bastards یا حرامزاده های مادرکشه. فکر می کنم تا همین جا هم حدس زده باشین که منظورم چی و کی ها هستن. جان، دنریس و تیریون سه تا از شخصیت های اصلی کتاب هستن که به نظر میاد تا آخر داستان هم نقش های مهمی داشته باشن و نکته ی جالب در در مورد هر سه اینه که هنگام تولد مادراشونو از دست دادن و از نظر بقیه به نوعی قاتل مادراشون به حساب میان. (با فرض اینکه لیانا استارک قطعا مادر جان اسنوئه) حالا اگه فرض تارگرین بودن جان و تیریون هم درست از آب دربیاد ما سه تا تارگرین حرامزاده ی مادرکش داریم که میتونن پایان داستان رو رقم بزنن. (دقت کنید که دنریس هم حرامزاده هست چون حاصل ازدواج خواهر و برادره و درسته که تارگرین ها این کار رو انجام می دادن، ولی تو هیچ مذهب وستروسی کارشون شرعی و قانونی نبوده.) به نظرتون جالب نمیشه اگه آزور آهای، شاهزاده ی موعود و آخرین قهرمان به ترتیب جان، دنریس و تیریون باشن؟ یعنی سرنوشت وستروس دست سه حرامزاده ی مادرکشی باشه که از همون اول بچگی هر کدوم به نوعی مورد تحقیر قرار گرفته بودن و هیچ کس توقع قهرمان بودن ازشون نداشته؟ به همه ی این ها فکر کنید و فراموش نکنید که اژدها سه سر داره
  16. Lord Baelish

    دنریس و خانه ی نامیرا ها

    تو خانه ی نامیراها و بین تصاویری که دنریس می بینه، یه جا "ارباب بلندقدی با پوست مسی و موی نقره طلایی که زیر پرچم آتشین ایستاده و شهری پشت سرش می سوزه" رو می بینه که خب مسلما توصیف بچه ی به دنیا نیومده ی دنریس و کال دروگوئه. تو کتاب اول و مراسم قلب خوران دنریس تو ویس دوتراک هم جادوگری پیش بینی می کنه بچه ی تو شکم دنریس کسی خواهد بود که کال تمام کال ها خواهد بود و بر جهان چیره خواهد شد. حالا با توجه به این موارد که تو کتاب اول و دوم هست تکلیف این پیشگویی چی میشه؟ چون باقی مواردش حقیقت داشتن ولی اگه بچه ی دنریس مرده باشه این پیشگویی از پایه بی اساس میشه. تو کتاب اول فکر کردم شاید منظور اژدهاهان ولی تو کتاب دوم و همین بحش خانه ی نامیراها دیدم که توصیف قیافه ش رو هم کرده حتی! نظر شما چیه دوستان؟
  17. Lord Baelish

    اخبار فصل ششم

    قسمتی از تست بازیگری لو رفته از این بازیگر در فصل 6: در این تست tehmina یک کشیش سرخه به نام Kinvara ! که با تیریون و واریس دیدار میکنه! (واریس و تیریون برای پشتیبانی و تائید کشیشان سرخ از دنریس مذاکره می کنن ) Herald: شما در حضور Kinvara،، شعله حقیقت، نور بصیرت و اولین خادم خدای روشنائی کشیش اعظم معبد سرخ در ولانتیس قرار گرفته اید تیریون: به میرین خوش اومدین! والریایی من در همین حده! می تونیم به زبون رایج حرف بزنیم؟! Kinvara با سر تائید می کنه! تیریون: از شما به خاطر این سفر طولانی متشکرم، از تجربه خودم می دونم که چه سفره سختی می تونه باشه! حقیقت اینه که ما به کمک شما نیازمندیم! امیدوارم بتونیم شما را متقاعد کنیم که... Kinvara : شما کشیش های من رو می خواهید تا میرینی ها را متقاعد کنن که فاتح شهر همون نجات دهنده مردمه. تیریون/ واریس: ما آزادی بخش را به فاتح ترجیح می دیم. Kinvara: شما لازم نیست درباره چیزی من رو متقاعد کنین! من برای کمک اومدم! دنریس طوفان زاده همون ادم وعده داده شده اس، اون از اتش دوباره برخواسته تا دوباره دنیا رو بسازه. تیریون: بله! Kinvara: اون برده ها رو از زنجیر آزاد کرد و اربابان رو به خاطر گناهانشون مصلوب! تیریون: بله واقعا این کار رو کرد! Kinvara: اژدهای اون اتشن.! یک هدیه از طرف خدای روشنائی، اما شما همه این ها رو قبلا شنیدید؟! نشنیدین؟! در بالای پل ولانتیس؟! اژدهایان با سوزندن جان و گناهان نزدیک به هزار نفر از ناباوران، اونها را تصفیه و پاک کردن! تیریون: در بهترین حالت ما از تصفیه ناباوران خودداری می کنیم، مادر اژدها پیروانی از تمام عقاید داره. Kinvara: شما می خواین ملکتون پرستیده و اطاعت بشه و در نبودش مشاور اون پرستیده و اطاعت بشه! تیریون: من با اطاعت می سازم! Kinvara: من کشیش ها و بازیگر ها را احضار میکنم و اونها این جمله رو در جهان پخش می کنند، دنریس برای رهبری مردم در مقابل تاریکی فرستاده شده، برای این نبرد... و هنوز نبرد بزرگ در راه است! واریس: به نظر عالی می رسه! یه مردی به اسم استنیس براتیون توسط یکی از کشیش های شما به عنوان فرد منتخب منصوب شده بود، اون سرنوشتی درخشانی داشت! اون به مقر پادشاه حمله کرد و کاملا توسط مردی که کنار من ایستاده شکست خورد! و من به تازگی شنیدم در وینترفل هم شکست خوبی خورده ... تیریون: ما از شما به خاطر هر نوع پشتیبانی از ملکه در این زمان سخت قدردانیم واریس: من فرض می کنم برای یک متعصب خیلی سخته که به اشتباهش اعتراف کنه! این کل نکته متعصب بودن نیست؟! شما همیشه راست می گین، همه چیز تقدیر خداونده. Kinvara: همه چیز تقدیر خداونده... مردها و زن ها اشتباه می کنند حتی صادق ترین خادمان خداوند واریس: و شما؟ خدمت گذار صادق خداوند؟ چرا من باید به شما بیشتر از کشیش مشاور استنیس اعتماد کنم؟! تیریون: دوست من یک شک سالم نسبت به ادیان داره! اما همه ما پشتیبان صادق ملکه هستیم Kinvara: هر کس برای دلیلی، کسی هست و در جائی قرار داره! اتقاق های وحشتناک به دلیل خاصی اتفاق می افتن! مثل همونی که برای تو اتفاق افتاد لرد واریس! وقتی بچه بودی اگه به خاطر یه جادوگر درجه دو معیوب نمیشدی الان اینجا نبودی! و نمیتونستی به منتخب خداوند در برگرداندن روشنائی به این دنیا کمک کنی! اطلاعات تو رو خیلی قدرتمند کرده اما هنوز خیلی چیز ها هست که نمی دونی ، یادته چی شنیدی؟! شبی که جادوگر اون عضو بدنت رو در اتش انداخت؟! می خوای بهت بگم اون صدا چی گفت؟! می خوای اسم اون فرد و محل زندگیشو بهت بگم؟! *Kinvara می خنده و وارس کاملا اشفته میشه ما همه به یک ملکه خدمت می کنیم اگر شما دوست واقعی هستین، دلیلی برای ترس از من ندارین! *Kinvara برمیگرده و جدا میشه! از اینجا برداشتم: http://tvworld.info/showthread.php?t=45446&page=10
  18. دوستان من تازه دارم کتاب یک رو می خونم. یه سوالی ذهنمو مشغول کرده، با توجه به اینکه پیشگویی های کتاب رگه هایی از واقعیت رو همراه دارن، تو ویس دوتراک و مراسم قلب اسب خوردن دنریس، یه جادوگری پیش بینی می کنه بچه ی تو شکم دنریس کسی خواهد بود که کال تمام کال ها خواهد بود و بر جهان چیره خواهد شد. تکلیف این پیشگویی چی میشه؟ همه ش هم تکرار میشه این عبارت نریانی که بر جهان چیره خواهد شد. منظور اژدهاها که نمی تونن باشن؟
  19. Lord Baelish

    نا پاک زاده های مادرکش!

    در مورد جیمی چه نظری دارید دوستان؟ اگه حرامزاده ی پدرکش باشه چی؟ تارگرین بودن جیمی و سرسی هم همیشه محل بحث بوده...ضمنا تغییر رفتاری جیمی هم در طول داستان جالب بوده و به نظر میاد نقش مهمی رو در آخر داستات ایفا کنه.
  20. Lord Baelish

    خودتان را معرفی کنید .

    سلام دوستان، محمد هستم 24 ساله و دانشجوی داروسازی. از همون بچگی با دیدن فیلم ارباب حلقه ها به دنیای فانتزی علاقه مند شدم و بعد از پایان سه گانه غصه می خوردم که دیگه چیزی با همچین عظمتی پیدا نخواهد شد که بعد از سال ها، بالاخره امسال تصمیم گرفتم سریال گیم آو ترونز رو ببینم. تابستون سریال رو شروع کردم و یک ماهه 50 قسمت رو دیدم و فهمیدم که حتی عظیم تر و قشنگ تر از ارباب حلقه ها هم می تونیم داشته باشیم! پایان سریال همان و شروع به مطالعه درباره ی سریال و کتاب در همه جا همان! تقریبا اکثر پست های سایت وستروس و وینترفل رو خوندم و تمام جاهای مهم و مربوط کتاب رو هم به صورت جسته گریخته، ولی عمیق مطالعه کردم. شاید علت اصلی علاقه ی زیادم به سریال و حتی ترجیحش نسبت به ارباب حلقه ها همین فضای خاکستریش باشه که توش هیچ شخصیت سیاه یا سفید کاملی نداریم تقریبا و خیلی از ظرایف رفتارهای پیچیده ی آدم ها تو شرایط مختلف خیلی هوشمندانه توش گنجونده شده. مطابق با همین طرز تفکر نمیتونم بگم که خیلی عاشق یه شخصیتم یا خیلی متنفرم. ولی از محبوب ترین کاراکترهام لرد بیلیشه که هوشمندیش جدا از نیاتش واقعا ستودنی و جذابه. به اضافه ی عشقش به کتلین که به نظرم تنها چیزیه که قبولش داشته و داره. از سایر شخصیت های محبوبم هم تازی (The Hound) و ایگریت رو میتونم مثال بزنم. البته خب مثلا تیریون و جان رو هم دوست دارم ولی حتی از تایوین یا سر آلیستر هم خوشم میاد در جای خودش. به نظرم شخصیت پردازی کاراکترها خیلی مهم تر از مثبت یا منفی بودنشونه واسه همین از دنریس خوشم نمیاد چون به نظرم کاراکترش خیلی خوب پرداخته نشده. (لااقل تو سریال). به نظریه پردازی هم راجع به آینده ی کتاب و سریال خیلی علاقه مندم و از وقتی سریال رو تموم کردم کارم شده خوندن نظریه های مختلف و ربط دادنشون به همدیگه! جالبه که من وقتی سریال رو دیدم و تموم کردم که کتاب هم درست همین نقطه تموم شده بود و حس می کنم که پیوستنم به نغمه ی یخ و آتش شاید دیر، ولی به موقع بود! هر سوالی هم داشتین در خدمتم، فقط فراموش نکنید که: Winter is Coming...
  21. Lord Baelish

    شاهزاده ی موعود

    یکی از نکات جالب سریال اینه که جان، تیریون و دنریس هر سه هنگام تولد مادراشونو از دست دادند و اگه فرضیه ی تارگرین بودن تیریون و جان هم درست باشه میشن سه تا تارگرین حروم زاده ی مادرکش! که خب میتونن به ترتیب آزور آهای، آخرین قهرمان و شاهزاده ی وعده داده شده باشن. از طرفی ممکنه مارتین با یه غافلگیری استارک های خوب قصه رو با آدرها متحد کنه، رویای ملیساندر که توش یه پسر با سر گرگ رو در خدمت آدرها میدید چی بود؟ آریا هم که خادم خدای بی چهره شده و ریکان هم میتونه نفر سوم باشه. در مورد سانسا هم فکر می کنم چون همون اول گرگش مرده چه بسا خودش هم در ادامه ی داستان بمیره. اگه دقت کنید مارتین رو عدد "3" هم تاکید زیادی داره در جای جای داستان.
  22. Lord Baelish

    هویت جان اسنو در هاله ای از ابهام

    دوستان به نظرم تو قسمتای اول داستان نکات مهمی هست که احتمالا هنوز هم یشه بهشون ارجاع داد. مثلا همین گرگِ جان (گوست) که ازقضا آخرین کلمه ای هم هست که به زبون جان میاد. گرگ که نشان استارکاس ولی گوست زاله و چشمای قرمز داره. زال بودن و «چشم قرمز» نشان اژدها نیست آیا؟ همین مشخص نمی کنه که جان هم استارکه هم تارگرین؟
×