رفتن به مطلب

Βehnam

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    20
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Βehnam

  1. Βehnam

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    جالب بود اول فیلم آریس و وایلدفایرهاشو دیدیم فکر میکنم برن وارد ویژنی میشه که عمو و پدربزرگش توی دربار آریس هستن یک خراب کاری میکنه و آریس وایت واکرا رو میبینه و شروع میکنه داد زدن که همشونو بسوزونین، بعدم خدمه اش میریزن سر ریکارد و برندون استارک و میسوزوننشون بهر حال قسمت معمولی بود .. باورم نمیشه فقط 4 قسمت دیگه مونده و باید 1 سال دیگه صبر کنیم -_____- خیلی بده که یهو جان رو انقدر توی سریال بردن توی حاشیه {همینطور تیریون} درسته این داستان کلا قهرمان گرا نیست و رو یک کارکتر زوم نمیکنه؛ ولی من دارم قشنگ حس میکنم جان از قصد توی حاشیه رفته! حتی زمان هایی هم که میبینیمش طوریه که توسط سانسا داره شیر میشه بره جلو .. اما غرب کلا تخصص رو گذاشته رو فیلم ها و سریال های زامبی و ومپایر ! کل زورشون رو گذاشتن رو خط داستانی برندون استار و وایت واکرز.. اگر میخواستم فیلم زامبی نگاه کنم Walking Dead نگاه میکردم دنریس هم که فقط شعاااااااااااارررررررر شعاااااااااااررررررر شعاااااارررررر.. کاش یبار وقتی دنریس داره شعار میده یه نفر بیاد مثل اون زیر دست تیان گریجوی بزنه بیهوشش کنه
  2. Βehnam

    قسمت پنجم، The Door

    به نظرتون امکان داره هودور به عنوان کلد هندز برگرده و کمکشون کنه؟ احتمالا مسیر بعدی برن کسل بلک هست خیلی بعیده بخوان نشون بدن میرا به تنهایی برن رو به دیوار برسونه ..
  3. Βehnam

    قسمت پنجم، The Door

    باید بگم واقعا خوشحالم که میبینم بقیه هم مثل من صبر نکردن و این قسمت رو که زودتر از موعد تو اینترنت پخش شده رو دیدن صرفا از روی کنجکاوی, کسی میدونه چطور پخش شد ؟ مثل چهار قسمت اول فصل پنجم شد فقط خط داستانی برن خیلی خیلی خوب و جذاب بود واسم؛ بقیه قسمت هارو تحمل میکردم.. هرچند تئاتر براووس جالب بود و مکالمه ی بین واریس و کینوارا جالب بود .. بازیگرش اسرائیلیه ؛ خیلی جذابه بلاخره یه سرنخ هایی دستمون اومد از نحوه بوجود اومدن وایت واکر ها .. جدا از اینکه جالب بود ؛ یه مزیت دیگه هم داشت.. الان دیگه متوجه میشیم سریال, کتاب رو اسپویل نمیکنه چون داستان بین آدر ها و فرزندان و اولین مرد ها در تاریخ کتاب چیز دیگه ای هست.. این قسمت هم مانند سایر قسمت ها بدون ریخته شدن خون یه شخصیت آشنا به پایان نرسید داستان هودور و مرگش واقعا ناراحت کننده و در عین حال جالب بود.. ایده Hold door خیلی قشنگ بود.. فکر میکنم این قضیه رو مارتین بهشون توصیه کرده .. چون واقعا جالب بود لحظه مرگش و تشنجش و ناراحتی برن و در نهایت موزیک مخصوص خاندان استارک یکی از قشنگ ترین لحظات سریال رو رغم زد.. فقط سوالی برام پیش اومده .. چون برن همزمان توی ویژن بود و به هودور زمان حال وارگ کرد ویلس دیدش و تشنج کرد؟ اگر اینطور باشه کلاغ سه چشم زندگی ویلس بدبخت رو نابود کرد فقط بخاطر جثه ای بزرگش برای نگه داشتن یک در
  4. Βehnam

    قسمت چهارم، Book of the Stranger

    تمام مدعیان تاج و تخت و کسانی که خودشون رو شاه نامیدن {در سریال} یکسری برتری ها و قدرت های خاص و پارانورمالی داشتند. برای مثال دنریس؛ نسوز بودن و اژدها .. راب؛ استراتژی جنگی قوی منس ریدر؛ داشتن غول و ارتشی بزرگ لنیستر ها هم پولدار و قدرتمند استنیس هم جادو .. به یاد دارین استنیس دو دستی ملیساندرا رو گرفته بود برای اینکه باز هم حقه ی از بین بردن برادرش رو روی بقیه ی مدعیان پیاده کنه ؟ سوال اینه که چرا نباید میکرد؟ وقتی فکر میکرد همچین فرصت و توانایی داره چرا خودش رو درگیر جنگی مثل جنگ بلک واتر میکرد؟ دنریس هم در سریال از توانایی هایی که داره استفاده میکنه ما هنوز ندیدیم و نمیدونیم قراره چه اتفاقی بیوفته . بهتره زود قضاوت نکنیم که دنریس دیگه با داشتن این همه نیروی جدید فاتح دو قاره ی ایسوس و وستروس میشه. دنریس بعضی جاها خوش شانسه و بعضی جاها خیلی بد شانس .اگر قرار بود همیشه خوش شانس باشه شوهرش توسط یه زخم نمیمرد به اون زن جادوگر اعتماد نمیکرد برای مدت کوتاهی بازیچه ی دست زارو زوان داکسوس نمیشد استاپور و یونکای مطیعش میشدن و انقدر قیام نمیکردن توسط پسران هارپی اونقدر بد محاصره و تحقیر نمیشد و جدیدا ؛ کشتی هاش نمیسوخت .. کمی به بدبختی هاش نگاه کنیم دلمون براش میسوزه بهر حال سریال از چارچوب کتاب خارج شده و امیدوارم هم بخاطر طرفدارن و مخالفینش هم که شده دنریس پخته تر و اماده تر بشه ولی اگر دیدین که دنریس یهو به قتل رسید و سرپرست قیام شد تیریون باز هم تعجب نکنید هرچند بیشتر احتمالات رو ملت به این دادن که آریا موظف میشه دنریس رو بکشه که تئوری جالبیه واسه خودش اما در مورد اینکه میتونه ملکه ی خوبی باشه مسلما میتونه چون مثل سایر خاندان های سلطنتی وستروس توی چرخه ی انتقام گیری گیر نیوفتاده .. رابرت غاصب مرده .. خاندان استارک تارومار شدن .. تایوین لنیستر هم که کشته شده تمام کسایی که قیام کردن از بین رفتن جز یک نفر با لقب شاه کشکه مسلما دنریس هرطور جیمی رو مجازات کنه ؛ مجازات مرگ نمیکنه { البته اگر زنده بمونه .. من دوست دارم زنده بمونه و از غم مرگ سرسی بره ایسوس} دنریس از دیوانه بودن پدرش توسط مشاورین خوبش کاملا آگاه شده و به نظرم دیگه تنها انگیزه اش انتقام نیست توی مرین موند که ملکه بودن رو یاد بگیره .. اما راب استارک وقتی تالیسا ازش پرسید اخرش چی؟ وقتی جافری رو کشتی چی میشه ؟هیچ جوابی نداشت بده .. و دیگه در وستروس شخصی نمونده که لایق و سزاوار لقب شاه باشه .. این جاستین بیبر شماره 2 فعلی که حتما باید بمیره جان اسنو ؟ یکمی زیادی فیلم هندی میشه .. واردن آف د نورث براش کافیه .. مگر تیریون که .. خیلی قابل بحثه ویرایش ناظر اصلاح جمله بندی
  5. Βehnam

    قسمت چهارم، Book of the Stranger

    دوستان من فکر میکنم که همگی باید سطح توقع خودمون رو از سریال کمی پایین بیاریم.. صادقانه بگم یک درصد هم اطلاعاتی از مشکلات و سختی تمام زحماتی که دست اندرکاران یک فیلم یا سریال میکشند ندارم اما .. هممون میدونیم کار راحتی نیست بخصوص در ژانر فانتزی.. به شخصه هیچ سریال یا فیلم فانتزی رو نمیتونم اسم ببرم که از دید خودم فوق العاده باشه بیشتر علاقه به ژانر جنایی دارم نه فانتزی.. اما GOT رو در نهایت یک سریال موفق و خاص در این ژانر میدونم مسلما اگر میشد تک تک ریز کاری های مارتین رو به نمایش گذاشت خیلی فوق العاده میشد اما همچین چیزی ممکن نیست .. زمان زیادی میبره .. هزینه های هنگفتی داره و دلایل زیادی که باعث میشه تغییراتی اعمال کنن تا در نهایت ما ناراضی شیم .. مارتین برای خلق بانوی سنگدل هیچ هزینه ای نمیکنه .. برای گنجوندنش هم تو کتاب نیاز نیست عجله کنه بخصوص بعد از کتاب سوم, برای هر کتاب پنج شیش سال مارو بین اسمون و زمین رها میکنه اما سریال شاید به دلیل کمبود بودجه یا زمان نتونسته همچین کارکتری رو بوجود بیاره همین الان در سریال بقدر کافی خط داستانی وجود داره و برای چنین سریالی واقعا ریسکه بیشتر از ده اپیزود در یک سیزن جا بدن تنها سه جنگ خیلی قشنگ رو تونستن به ما نشون بدن؛ بلک واتر، نایت واچ و هاردهوم به نظر خودم جذاب ترینش جنگ بلک واتر بود که دست خوش تغییرات زیادی بود رسوندن وایلدفایر به ناوگان استنیس همچین راحت هم نبوده .. کسایی که کتاب خوندن متوجه میشن چی میگم .. بعد از اینکه شنیدم مارتین تصمیم گرفته همکاری خودش با سریال رو قطع و کم کنه و تمام وقتش رو برای کتاب بذاره؛ خیلی سطح توقعم رو آوردم پایین و دیگه انتظار نداشتم شرایط سیزن 5 و 6 بهتر از این باشه .. اسپویل کردن کارکتر استنیس.. بریستن سلمی.. روس بولتون حذف خط داستانی جالب دورن و پایک به نظرم همه این تغییرات دلیل خوبی برای اینه که سطح توقعاتمون رو پایین بیاریم و منتظر بمونیم تا لذت واقعی رو بعد از اومدن کتاب شیشم ببریم از همون اول میگفتن که این سریال کنسل میشه یا نمیتونن به هشت سیزن برسوننش و خراب میکنن و ... اما روی هم رفته به نظرم خوب پیش رفته و کارشون خوب بوده
  6. Βehnam

    قسمت چهارم، Book of the Stranger

    اپیزود خوبی بود و من بهش نمره 8 دادم دو خط داستانی اتفاقات دیوار و دنریس رو دوست داشتم بهترین سکانس به نظرم رسیدن سانسا و جان به همدیگه بود و دیالوگی که انتظار شنیدنش رو داشتم .. " هیچوقت نباید وینترفل رو ترک میکردیم " بلاخره پیتر بیلیش رو دیدیم .. ورود جالبی داشت فعلا که همه چی رو خوب داره طبق خواسته اش پیش میبره اما دست بالا دست زیاده .. دیالوگ های خسته کننده ی پایتخت هم فکر میکنم دیگه به پایان رسید در قسمت بعدی احتمالا شاهد جنگ داخلی پایتخت خواهیم بود نمیدونم چرا وقتی خط داستانی گریجوی ها رو میبینم خوابم میگیره.. خیلی خسته کنندس.. فعلا اندازه ی پ مار های شنزار حوصله سر بر شدن .. کاش بجاش برن رو میدیدیم.. اما دنریس هم خدارو شکر کشش ندادن یاد قسمت دهم فصل اول افتادم کارشون درست بود
  7. Βehnam

    ارت های کارتونی

    کامیک جالبی از نبرد برج شادی
  8. به نظر من خط داستانی ایسوس پتانسیل خیلی خوبی برای جذاب شدن داره حدس میزنم و امیدوارم "کوایته" به سریال برگرده زمان زیادی هست که از زخمی که شب و روز جوراه مورمونت رو آشوب کرده با خبریم جالبه که زیاد در مورد این قضیه بحث نمیشه .. شاید چون کارکتر جذابی نیست ولی من به شخصه از این کارکتر خوشم میاد در فصل دوم جوراه با کوایته رو به رو میشه ؛ در حالی که داره پشت یک مرد علائم عجیبی طرح میکنه و میگه که این مرد از والریا عبور کرده و تمام کسانی که این محشر رو دیدن باید محافظت شن تنها کسی که میدونیم از این محشر عبور کرده و به شدت به محافظت نیاز داره جوراه هست.. و فکر میکنم از سمت داریو ناهاریس خیانت خیلی بزرگی رو با کمک اربابان دانا ببینیم با اینکه بعضی ها خیلی به تئوری بنجن استارک-داریو ناهاریس اعتقاد دارن !! هرچند از نظر من این تئوری واقعا بی اساس و اشتباهه..
  9. I've won every battle, but I'm losing this war Robb Stark من در تمام نبرد ها پیروز شدم اما دارم در این جنگ شکست میخورم .. یکی از تلخ ترین و بهترین دیالوگ های راب استارک {The King In The North}
  10. Βehnam

    موسیقی های نغمه ای

    از پیکوفایل آپلود کردم که لینک در آینده هم از بین نره کلیک کنید @R-FAARAZON
  11. Βehnam

    قسمت سوم، Oathbreaker

    حمید جان من فکر میکنم با توجه به مسیری که سریال داره طی میکنه جان به هر طریق که شده قهرمان باقی میمونه یعنی ممکنه یهو وسط جنگش با رمزی ببینیم یه شاپرک اومد جلوی صورت جان اسنو و یهو هفت هشتا عقاب ریختن وینترفل رو گرفتن {دوستانی که ارباب حلقه ها رو دیدن خوب میدونن چی میگم} و اما جزیره ی خرس تا جایی که یادمه اکثر نجیب زادگانش دوشیزه هستن. لرد فعلیشم خاله ی جوراه مورمونت بود که تمام بچه هاش دختر بودند. مشخص نیست چقدر میتونن برای جان مفید واقع شن. باید منتظر باشیم ببینیم. ویرایش ناظر: اصلاح اشکالات تایپی
  12. Βehnam

    اخبار فصل ششم

    حدس داستان اپیزود از روی اسمش خیلی سخته عزیز من خودم فکر میکردم قسمت سوم که عهدشکن بود مربوط میشه به برگشتن استنیس ولی.. اما دلم برای هوند و دیالوگاش که اکثراً فحش هستن واقعا تنگ شده
  13. Βehnam

    اخبار فصل ششم

    نام دو قسمت 6 و 7 ام سیزن شش هم اعلام شد قسمت 6 : Blood of My Blood قسمت 7 : The Broken Man
  14. Βehnam

    قسمت سوم، Oathbreaker

    آخه چطور وقتی ریکان رو کت بسته تحویل رمزی دادن میتونیم احتمال بدیم این یه حقه از سمت آمبر هاست ؟ آمبر ها اصلا در صدد قیام یا انتقام گرفتن نیستن حتی اگرم انتقام بخوان؛ با توجه به موقعیت سایر پسر های استارک نمیان تنها استارکی که میتونه لرد وینترفل بشه رو به عنوان حقه بفرستن تو دهن رمزی ریکان اصلا نمیتونه نقش کامی‌کازه رو بازی کنه ..رفت پیش آمبر ها تا در امان باشه نه اینکه سوپرهیرو ازش بسازن. از سمت جان یا هیچکس دیگه هم نخ نگرفتن. اگر قرار بود حقه ای بزنن خودت ریکان رو عوض میکردن, نه کله ی دایروولفشو بخصوص که دایروولف کلا در جنوب دیوار پیدا نمیشه احتمالش هم کمه که پوست ریکان رو بکنن , ازش به شدت استفاده میشه علیه جان. کشتن روس بولتون خیلی وزنه جنگی که قرار هست رخ بده رو به نفع جان اسنو, نامتعادل کرد. ریکان تنها اهرم خیلی تاثیرگذار برای رمزی هست. ویرایش ناظر: اصلاح جمله بندیها
  15. Βehnam

    تکه های پازل

    سلام دوستان تا الان دو تیزر از فصل ششم پخش شده نکات جالب زیادی در این دو تیزر وجود دارن که به نظرم جالبه در موردش بحث کنیم چند تیکه ی جالب رو تهیه کردم سانسا و داووس کنار هم در قلعه ای با نشان خانوادگی مورمونت ها ؟ بریین و پادریک در محلی با پرچم خاندان تالی ها , احتمالا این مربوط به اپیزود های اخر فصل هست وقتی که شمال تسخیر شده و نفر بعدی که باید از لیست خط بخوره والدر فری هست .. یه مهمونی دیگه با میزبانی بسیار معروف در تدارک بهترین مهمونی ها اما اینبار اگر خود فری بدست مهمون هاش کشته نشه بعیده حالت عکسش رخ بده چون با توجه به حدسی که بالا زدم لنیستر ها در مقابل اتحاد جدید شمال و ریوران مقاومت میکنن بازم پادریک اما این بار در کمپ نظامی لنیستر ها ... اما چرا؟ احتمالا اینم یه شوخی مسخره بران هست آیا چیزی که پشت شاه شب هست شیپور زمستونه یا یه سلاح خاص یخی؟ به نظر من بعیده شیپور باشه .. اگر هم باشه که The long night is coming.. و در نهایت , این کی میتونه باشه ؟ حدسش سخته واقعا.. اما یا از پایتخته یا از مرین شاید شاید شاید پایسل یا کوین لنیستر باشه .. شایدم یکی از پسران هارپیه که داره یکیو میکشه
  16. Βehnam

    قسمت سوم، Oathbreaker

    بی شک میشه اگر نه بلادریون انقدر موی دماغ برن نمیشد برن و بلادریون هربار که وارد یکی از رویا ها .. خیال ها .. میشن جسمشون ثابت زیر اون درخت میمونه اما روحشون سفر میکنه .. از اون جایی که روح حالت فیزیکی نداره و نمیتونه تغییری ایجاد کنه به احتمال قوی این دو هم نمیتونن کاری انجام بدن .. اما ممکنه به عنوان روحی سرگردان شن و به جسمشون برنگردن راستی دوست من؛ چند پست قبل تر گفتین برادر میرا ؛ یعنی جوجن رید وارگ بود جوجن رید وارگ نبود تا جایی که یادمه ؛ بصیرت داشت {greensight}
  17. ملکور یا مورگوت اولین دارک لرد جهان تالکین, بعد از شکست سختی که در جنگ غضب خورد با زنجیر بستنش و انداختنش توی دروازه ی شب؛ جایی در دور دست ترین نقطه ی غرب آردا که والار ها زمان ساختن ماه و خورشید ازش استفاده کردن این دروزاده در واقع مرزی بین آردا و خلا.. یا همون void هست پسر تالکین گفته بود که ملکور بلاخره یه راهی رو پیدا میکنه و این دروازه رو میشکنه و برمیگرده تا آخرین جنگ که بهش دگور دگورات هم میگن برای نابودی آردا رو شروع کنه جنگ بین تمام نیرو های شر من جمله مورگوت و سائرون و ... و تمام نیرو های خیر و والار ها رخ میده که تغییرات بزرگی رو به همراه داره وقتی نومنوری ها به سمت سرزمین نامردگان لشگر کشی کردن ارو هم نومنور رو زیر اقیانوس غرق کرد و در نهایت آمان رو کلا جدا کرد طوری که هیچ انسانی بهش راه پیدا نکنه فقط الف ها بتونن برن که میشه همون راه مستقیمی که در سوال بعدیتون پرسیدین در مورد راه مستقیم خیلی اطلاعات ندارم ولی بهتره با همون سراط مستقیم اشتباه نگیریمش.. در مورد اینکه الف ها و انسان ها از چی ساخته شدن خیلی اطلاع ندارم ولی چون بدون دخالت والار ها و مستقیم توسط ارو خلق شدن بهشون فرزندان ایلوواتار میگن اما دورف ها توسط یک والار خلق شدن که ارو بهشون جان داد اتفاقا دورف ها خیلی زودتر از الف ها و انسان روی آردا ساخته شدن اما مقدر شد بعد از اومدن الف در کوهستان بیدار بشن میتونیم در واقع از همین جنگ آخری که متاسفانه تالکین فرصت نکرد تکمیلش کنه به عنوان جنگ یخ و آتشی که انتظارش رو داریم یاد کنیم دروازه های شب همون دیوار خواهند بود و احتمالا وایت واکر ها در تلاشن راهی برای عبور از این دروازه پیدا کنن بحث جالبی بود..
  18. Βehnam

    قسمت سوم، Oathbreaker

    اپیزود خوبی بود همونطور که حدس میزدیم با جان شروع شد برگشتنش خیلی ملیساندرا رو به وجد آورد.. چون دوباره یه چمپیون جدید برای رلور پیدا کرد فلش بک برن چقدرررررر خوب بود دیالوگ و تعداد افراد بازم به نسبت کتاب یه فرق هایی داشت انگار میمردن دو نفر دیگه رو اضافه کنن کسی که نقش سر آرتور دین رو بازی میکرد شمشیر زنیش فوق العاده بود کاش به این شخص با همچین تلنتی نقشی رو میدادن که میشد بیشتر ببینیمش.. و آمبر ها .. خیلی خیلی خیلی شرایط سخت میشه باز قبلا دیدیم استارک ها وقتی ازشون اسیر میگیری چه بلایی سرشون میاد.. فکر کنم طرفدار های جان اسنو دعا میکنن رمزی جای اینکه ازش استفاده کنه علیه جان اسنو یه بلایی سر ریکون بیاره و بلاخره بهترین قسمت .. جان اسنو با صورتی رنگ پریده و سفید یجورایی دل هممون رو خنک کرد همش منتظر بودم اولی رو ببخشه و حس میکنم همین یعنی تغییر جان اسنو .. البته کاملا مثبته به نظر من ولی خب.. در نهایت his watch has ended
  19. Βehnam

    قاتل لیانا استارک ؟

    اگر بخوایم بگیم که فرزند لیانا بعد از کشته شدن ریگار بدنیا اومده بهتره اینو در نظر بگیریم که بعد از نبرد Trident که ریگار کشته شد نبرد در Mander و غارت King's Landing و محاصره ی Storm's End و در نهایت نبرد Tower of Joy رخ میده .. یه فاصله ی زمانی زیادی بوده اما من خودم بیشتر بر این باورم فرزند لیانا بدنیا اومده خیلی خوب هم فکر دایه و ماما رو کرده بودن .. اما لیانا خودکشی کرده بخاطر عشقی که به ریگار داشته و عشق مادرانش برای آینده ی بچش که مسلما ده برابر بدتر از دو بچه دیگه ی ریگار تشنه به خونش میشدن چطور میخواست زنده برگرده به آغوش اون غاصب؟ رابرت غاصب بر این باور بوده که ریگار تجاوزگر بوده اما مطمئنا عشق قشنگی بین این دو نفر بوده که در نهایت باعث شد دودمان تارگرین ها به باد بره ..
  20. Βehnam

    قسمت دوم، Home

    من دیدم چند جا دوستان اشاره کردن به ذهن سادیسمی مارتین و اینکه ممکنه هر اتفاقی بیوفته توی سریال .. اما تا جایی که اطلاع دارم مارتین کلا ارتباط خودش با سریال رو قطع کرده و تمام وقتش رو گذاشته روی کتاب هاش .. این کلیشه ای بودنِ زنده شدن جان اسنو هم برمیگرده به اینکه کل کنترل فیلم افتاده دست تهیه کنندگان و کارگردان و سایر عوامل پشت صحنه ی سریال؛ که تمام تلاششون رو میکنن تماشاچیاشون رو از دست ندن و رنک سریال پایین نیاد .. هرچند همش به خودم امید میدم چون این کار توسط شبکه HBO و دست‌اندرکاران تاپی داره کنترل میشه سطح کیفیت و ناب بودن فیلم پایین نمیاد.. اما باز هم داریم میبینم دخالت های بیجا و دستکاری های که کردن خیلی خیلی آزار دهنده شده .. متن پایین شاید واقعا اسپویل نباشه ولی از اونجایی که اولین پستم توی سایت هست و خیلی با قوانین آشنا نیستم میزنم خطر اسپویل
×